پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
مایههای عرفان اسلامی
برای شناخت عر علمی، توجه به تاریخ آن علم و تحولات مربوط به آن، آشنائی با شخصیتهایی که حامل و وارث آن علم یا مبتکر در آن علم بودهاند، و همچنین آشنایی با کتب اساسی آن علم لازم و ضروری است. ما دراین درس و درس چهارم به این مسائل میپردازیم. اولین مسالهای که اینجا باید طرح شود این است که آیا عرفان اسلامی از قبیل فقه و اصول و تفسیر و حدیث است؟
یعنی از علومی است که مسلمین مایهها و مادههای اصلی را از اسلام گرفتهاند و برای آنها قواعد و ضوابط و اصول کشف کردهاند و یا از قبیل طب و ریاضیات است که از خارج جهان اسلام به جهان اسلام راه یافته است و در دامن تمدن و فرهنگ اسلامی وسیله مسلمین رشد و تکامل یافته است و یا شق سومی در کار است؟
عرفا، خود شق اول را اختیار میکنند و به هیچ وجه حاضر نیستند شق دیگری را انتخاب کنند. بعضی از مستشرقین اصرار داشته و دارند که عرفان و اندیشههای لطیف و دقیق عرفانی همه از خارج جهان اسلام به جهان اسلام راه یافته است. گاهی برای آن ریشه مسیحی قائل میشوند و میگویند افکار عارفانه نتیجه ارتباط مسلمین با راهبان مسیحی است، و گاهی آن را عکسالعمل ایرانیها علیه اسلام و عرب میخوانند، و گاهی آن را دربست محصول فلسفه نو افلاطونی که خود محصول ترکیب افکار ارسطو و افلاطون و فیثاغورس و گنوسیهای اسکندریه و آراء و عقائد یهود و مسیحیان بوده است معرفی میکنند، و گاهی آن را ناشی از افکار بودائی میدانند;
همچنانکه مخالفان عرفا در جهان اسلام نیز کوشش داشته و دارند که عرفان و تصوف را یکسره با اسلام بیگانه بخوانند و برای آن ریشه غیر اسلامی قائل گردند. نظریه سوم این است که عرفان مایههای اول خود را - چه در مورد عرفان عملی و چه در مورد عرفان نظری - از خود اسلام گرفته است و برای این مایهها و قواعد و ضوابط و اصولی بیان کرده است و تحت تاثیر جریانات خارج نیز - خصوصا اندیشه کلامی و فلسفی و بالاخص اندیشههای فلسفی اشراقی - قرار گرفته است. اما اینکه عرفا چه اندازه توانستهاند قواعد و ضوابط صحیح برای مایههای اولی اسلامی بیان کنند؟
آیا موفقیتشان در این جهت به اندازه فقها بوده استیا نه؟ و چه اندازه مقید بودهاند که از اصول واقعی اسلام منحرف نشوند؟ و همچنین آیا جریانات خارجی چه اندازه روی عرفان اسلامی تاثیر داشته است؟ آیا عرفان اسلامی آنها را در خود جذب کرده و رنگ خود را به آنها داده و در مسیر خود از آنها استفاده کرده است، و یا برعکس، موج آن جریانات، عرفان اسلامی را در جهت مسیر خود انداخته است؟ اینها همه مطالبی است که جداگانه باید مورد بحث و دقت قرار گیرد. آنچه مسلم است این است که عرفان اسلامی سرمایه اصلی خود را از اسلام گرفته است و بس.
طرفداران نظریه اول - و کم و بیش طرفداران نظریه دوم - مدعی هستند که اسلام دینی ساده و بیتکلف و عمومی فهم و خالی از هرگونه رمز ومطالب غامض و غیر مفهوم و یا صعب الفهم است. اساس اعتقادی اسلام عبارت است از توحید توحید اسلام یعنی اساس اعتقادی اسلام یعنی همچنانکه مثلا خانه، سازندهای دارد متغایر و متمایز از خود، جهان نیز سازندهای دارد جدا و منفصل از خود. اساس رابطه انسان با متاعهای جهان از نظر اسلام زهد است.
زهد یعنی اعراض از متاعهای فانی دنیا برای وصول به نعیم جاویدان آخرت. از اینها که بگذریم به یک سلسله مقررات ساده عملی میرسیم که فقه متکفل آنها است. از نظر این گروه، آنچه عرفان به نام توحید گفتهاند مطلبی است وراء توحید اسلامی. زیرا توحید عرفانی عبارت است از وحدت وجود و اینکه جز خدا و شؤون و اسماء و صفات و تجلیات او چیزی وجود ندارد. سیر و سلوک عرفانی نیز وراء زهد اسلامی است زیرا در سیر و سلوک یک سلسله معانی و مفاهیم طرح میشود از قبیل عشق و محبتخدا، فناء در خدا، تجلی خدا بر قلب عارف که در زهد اسلامی مطرح نیست. طریقت عرفانی نیز امری است وراء شریعت اسلامی، زیرا در آداب طریقت مسائلی طرح میشود که فقه از آنها بیخبر است. از نظر این گروه، نیکان صحابه رسول اکرم که عرفا و متصوفه خود را به آنها منتسب میکنند و آنها را پیشرو خود میدانند زاهدانی بیش نبودهاند، روح آنها از سیر و سلوک عرفانی و از توحید عرفانی بیخبر بوده است. آنها مردمی بودهاند معرض از متاع دنیا و متوجه به عالم آخرت، اصل حاکم بر روح آنها خوف بوده و رجاء خوف از عذاب دوزخ و رجاء به ثوابهای بهشتی، همین و بس.
حقیقت این است که نظریه این گروه به هیچ وجه قابل تایید نیست. مایههای اولی اسلامی بسی غنیتر است از آنچه این گروه به جهل و یا به عمد فرض کردهاند. نه توحید اسلامی به آن سادگی و بیمحتوائی است که اینها فرض کردهاند و نه معنویت انسان در اسلام منحصر به زهد خشک است و نه نیکان صحابه رسول اکرم آنچنان بودهاند که توصیف شد و نه آداب اسلامی محدود است به اعمال جوارح و اعضاء. ما در این درس اجمالا در حدی که روشن شود که تعلیمات اصلی اسلام میتوانسته است الهام بخش یک سلسله معارف عمیق در مورد عرفان نظری و عملی بوده باشد مطالبی میآوریم.
اما اینکه عرفای اسلامی چه قدر از این تعلیمات به طور صحیح استفاده کردهاند و چه قدر منحرف شدهاند، مطلبی است که در این بحثها کوتاه و مختصر نمیتوان وارد شد. قرآن کریم در باب توحید، هرگز خدا و خلقت را به سازنده خانه و خانه قیاس نمیکند. قرآن خدا را خالف و آفریننده جهان معرفی میکند و درهمان حال میگوید ذات مقدس او در همه جا و با همه چیز هست:
اینما تولوا فثم وجه الله. (۱) به هر طرف رو کنید چهره خدا آنجاست. و نحن اقرب الیه منکم (۲) از شما به او [یعنی میت] نزدیکتریم. هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن (۳) اول همه اشیاء او است و آخر همه او است (از او آغاز یافتهاند و به او پایان مییابند.) ظاهر و هویدا او است و در همان حال باطن و ناپیدا هم او است. و آیاتی دیگر از این قبیل. بدیهی است که اینگونه آیات افکار و اندیشهها را به سوی توحیدی برتر و عالیتر از توحید عوام میخوانده است. در حدیث کافی آمده است که خداوند میدانست که در آخر الزمان مردمانی متعمق در توحید ظهور میکنند.
لهذا آیات اول سوره حدید و سوره «قل هو الله احد» را نازل فرمود. در مورد سیر و سلوک و طی مراحل قرب حق تا آخرین منازل، کافی است که برخی آیات مربوط به «لقاء الله» و آیات مربوط به «رضوان الله» و آیات مربوط به وحی و الهام و مکالمه ملائکه با غیر پیغمبران - مثلا حضرت مریم - و مخصوصا آیات معراج رسول اکرم را مورد نظر قرار دهیم. در قرآن سخن از نفس اماره، نفس لوامه نفس مطمئنه آمده است، سخن از علم افاضی و لدنی و هدایتهای محصول مجاهده آمده است: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا (۴) در قرآن از تزکیه نفس به عنوان یگانه موجب فلاح و رستگاری یاد شده است:
قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (۵) در قرآن مکرر از حب الهی ما فوق همه محبتها و علقههای انسانی یاد شده است. قرآن از تسبیح و تحمید تمام ذرات جهان سخن گفته است و به تعبیری از آن یاد کرده که مفهومش این است که اگر شما انسانها «تفقه» خود را کامل کنید آن تسبیحها و تحمیدها را درک میکنید. علاوه قرآن در مورد سرشت انسان مساله نفخه الهی را مطرح کرده است. اینها و غیر اینها کافی بوده که الهامبخش معنویتی عظیم و گسترده در مورد خدا و جهان و انسان، و بالاخص در مورد روابط انسان و خدا بشود. همچنانکه اشاره شد. سخن در این نیست که عرفای مسلمین از این سرمایهها چگونه بهرهبرداری کردهاند، درستیا نادرست؟
سخن درباره اظهار نظرهای مغرضانه گروهی غربی و غربزده است که میخواهند اسلام را از نظر معنویت، بیمحتوا معرفی نمایند. سخن درباره سرمایه عظیمی درمتن اسلام است که میتوانسته الهام بخش خوبی در جهان اسلام باشد. فرضا عرفای مصطلح نتوانسته باشند استفاده صحیح کرده باشند، افراد دیگری کهبه این نام مشهور نیستند،استفاده کردهاند. به علاوه روایات و خطب و ادعیه و احتجاجات اسلامی و تراجم احوال اکابر تربیتشدگان اسلام نشان میدهد که آنچه در صدر اسلام بوده است صرفا زهد خشک و عبادت به امید اجر و پاداش نبوده است.
در روایات و خطب و ادعیه و احتجاجات، معانی بسیار بلندی مطرح است. تراجم احوال شخصیتهای صدر اول اسلام از یک سلسله هیجانات و واردات روحی و روشن بینیهای قلبی و سوزها و گدازها و عشقهای معنوی حکایت میکند. ما اکنون یکی از آنها را ذکر میکنیم. در کافی مینویسد: رسول خدا روزی پس از اداء نماز صبح چشمش افتاد به جوانی رنگ پریده که چشمانش در کاسه سرش فرو رفته و تنش نحیف شده بود، درحالی که خود از خود بیخود بود و تعادل خود را نمیتوانستحفظ کند. پرسید: کیف اصبحت؟ حالت چگونه است؟ گفت: «اصبحت موقنا» در حال یقین بسر میبردم. فرمود:
علامتیقینت چیست؟ عرض کرد: یقین من است که مرا در اندوه فرو برده و شبهای مرا بیدار (درشب زندهداری) و روزهای مرا تشنه (در حال روزه) قرار داده است و مرا از دنیا و مافیها جدا ساخته تا آنجا که گوئی عرش پروردگارم را میبینم که برای رسیدن به حساب مردم نصب شده است و مردم همه محشور شدهاند و من در میان آنها هستم، گوئی هم اکنون اهل بهشت را در بهشت، متنعم و اهل دوزخ را در دوزخ، معذب میبینیم، گوئی هم اکنون با این گوشها آواز حرکت آتش جهنم را میشنوم. رسول اکرم به اصحاب خود رو کرد و فرمود:این شخصیت بندهای است که خداوند قلب او را به نور ایمان منور گردانید است. آنگاه به جوان فرمود: حالتخود را حفظ کن که از تو سلب نشود. جوان گفت:
دعا کن خداوند مرا شهادت روزی فرماید. طولی نکشید که غزوهای پیش آمد و جوان شرکت کرد و شهید شد. زندگی و حالات و کلمات و مناجاتهای رسول اکرم سرشار از شور و هیجان معنوی و الهی و مملو از اشارات عرفانی است. دعاهای رسول اکرم فراوان مورد استشهاد و استناد قرار گرفته است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام که اکثریت قریب به اتفاق اهل عرفان و تصوف سلسلههای خود را به ایشان میرسانند، کلماتش الهام بخش معنویت و معرفت است. ما به دو قسمت که در نهج البلاغه مسطور است اشاره میکنیم. در خطبه ۲۲۰ میفرماید:
ان الله سبحانه و تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقرهٔ و تبصر به بعد العشوهٔ و تنقاد به بعد المعاندهٔ و ما برح الله عزت آلاؤه فی البرههٔ بعد البرههٔ و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم. همانا خداوند متعال یاد خود را مایه صفا و جلای دلها قرار داده است. بدین وسیله پس از سنگینی، شنوا و پس از شبکوری، بینا و پس از سرکشی مطیع میگرداند.همواره در هر زمان و در دوره فترتها خدا را مردانی بوده است که در اندیشههای آنها با آنها راز میگفته است و در خردشان با آنها سخن میگفته است. درخطبه ۲۱۸ درباره اهل الله میفرماید:
قد احیی عقله و امات نفسه حتی دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع کثیر البرق فابان له الطریق و سلک به السبیل و تدافعته الابواب الی باب السلامهٔ و دار الاقامهٔ و ثبتت رجاله بطمانینهٔ بدنه فی قرار الامن و الراحهٔ بما استعمل قلبه و ارضی ربه. خرد خویش را زنده ساخته و نفس خویش را میرانده است، تا در وجودش درشتها نازک، و غلیظها لطیف گشته است و نوری درخشان در قلبش مانند برق جهیده است. آن نور راهش را آشکار و او را سالک راه ساخته است و درها یکی پس از دیگری او را به پیش رانده است تا آخرین در که آنجا سلامت است و آخرین منزل که بار انداز اقامت است.
آنجا قرارگاه امن و راحت است. پاهایش همراه با آرامش بدنش استوار است. همه اینها به موجب این است که قلب خود را به کار گرفته و پروردگار خویش را راضی ساخته است. دعاهای اسلامی، مخصوصا دعاهای شیعی گنجینهای از معارف است، از قبیل دعای کمیل، دعای ابوحمزه، مناجات شعبانیه، دعاهای صحیفه سجادیه. عالیترین اندیشههای معنوی در این دعاها است. آیا با وجود اینهمه منابع جای این هست که ما در جستجوی یک منبع خارجی باشیم؟! نظیر این جریان را ما در موضوع حرکت اجتماعی منتقدانه و معترضانه ابوذر غفاری نسبت به جباران زمان خودش میبینیم. ابوذر نسبت به تبعیضها و حیف و میلها و ظلم و جورها و بیدادگریهای زمان سخت معترض بود تا آنجا که تبعیدها کشید و رنجهای جانکاه متحمل و آخرالامر در تبعیدگاه و در تنهائی و غربت از دنیا رفت. گروهی از مستشرقین این پرسش را طرح کردهاند که محرک ابوذر کی بوده است؟
این گروه در پی جستجوی عاملی از خارج دنیای اسلام برای تحریک ابوذر هستند. جرج جرداق مسیحی در کتاب «الامام علی صوت العدالهٔ الانسانیهٔ» میگوید: من تعجب میکنم از این اشخاص. درست مثل این است که شخصی را در کنار رودخانه یا لب دریا ببینیم و آنگاه بیندیشیم که این شخص ظرف خویش را از کدام برکه پر کرده است، در جستجوی برکهای برای توجیه ظرف آب او باشیم و رودخانه یا دریا را ندیده بگیریم! ابوذر جز اسلام از کدام منبع دیگری میتوانسته است الهام بگیرد؟!
کدام منبع به قدر اسلام میتوان الهام بخش ابوذرها برای قیام در برابر جبارهایی مانند معاویه باشد؟! عین آن جریان را در موضوع عرفان میبینیم. مستشرقین در جستجوی منبعی غیر از اسلام هستند که الهام بخش معنویتهای عرفانی باشد و این دریای عظیم را نادیده میگیرند. آیا میتوانیم همه این منابع را اعم از قرآن و حدیث و خطبه و احتجاج و دعا و سیره انکار کنیم برای آنکه فرضیه بعضی از مستشرقین و دنباله رویهای شرقی آنها را درست درآید؟! خوشبختانه اخیرا افرادی مانند نیکولسون انگلیسی و ماسینیون فرانسوی که مطالعات وسیعی در عرفان اسلامی دارند و مورد قبول همه هستند صریحا اعتراف دارند که منبع اصلی عرفان اسلامی قرآن و سنت است.
با نقل جملههائی از نیکولسون این درس را پایان میدهیم وی میگوید: «در قرآن میبینیم که میگوید: «خدا نور آسمانها و زمین است (۶) او اولین و آخرین میباشد (۷) هیچ خدائی به غیر او نیست (۸) همه چیز به غیر او نابود میشود (۹) من در انسان از روح خود دمیدم (۱۰ ما انسان را آفریدیم و میدانیم روحش با او چه میگوید، زیرا ما از رگ گردن به او نزدیکتریم (۱۱) به هر کجا رو کنید همانجا خدا است (۱۲) به هر کس خدا روشنی ندهد او به کلی نور نخواهد داشت. (۱۳) محققا ریشه و تخم تصوف در این آیات است و برای صوفیان اولی، قرآن نه فقط کلمات خدا بود، بلکه وسیله تقرب به او نیز محسوب میشد.
به وسیله عبادت و تعمق در قسمتهای مختلفه قرآن،مخصوصا آیات مرموزی که مربوط به عروج «معراج» است متصوفه سعی میکنند حالت صوفیانه پیغبمر را در خود ایجاد نمایند. (۱۴) و هم او میگوید: «اصول وحدت در تصوف، بیش از همه جا در قرآن ذکر شده، و همچنین پیغمبر میگوید که خداوند میفرماید: «چون بنده من در اثر عبادت و اعمال نیک دیگر به من نزدیک شود من او را دوستخواهم داشت، بالنتیجه من گوش او هستم به طوری که او به توسط من میشنود، و چشم او هستم به طوری که او به توسط من میبیند، و زبان و دست او هستم به طوری که او به توسط من میگوید و میگیرد.» (۱۵) همچنان که مکرر گفتهایم، سخن در این نیست که آیا عرفاء و متصوفه توانستهاند درست الهام بگیرند یا نه؟ سخن در این است که منشا این الهامگیریها منابع خارجی استیا خود متون اسلامی؟
منبع:أشنایی با علوم اسلامی (کلام -عرفان -حکمت عملی)
شهید مطهری
پینوشتها ۱- سوره بقره، آیه ۱۱۵.
۲- سوره واقعه، آیه ۸۵.
۳- سوره حدید، آیه ۳.
۴- سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
۵- سوره شمس، آیات ۹ و ۱۰.
۶- الله نور السموات و الارض.
۷- هو الاول و آلآخر.
۸- لا اله الا هو.
۹- کل من علیها فان.
۱۰- و نفحت فیه من روحی.
۱۱- و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید.
۱۲- اینما تولو افثم وجه الله.
۱۳- و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور.
۱۴- کتاب میراث اسلام مجموعهای از مستشرقین درباره اسلام، صفحه ۸۴.
۱۵- ترجمه این حدیث قدسی: لا یزال العبد یتقرب الی بالنوافل حتی اذا احبته فاذا احببته کنتسمعه الذی یسمعه به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده الذی یبطش بها.
شهید مطهری
پینوشتها ۱- سوره بقره، آیه ۱۱۵.
۲- سوره واقعه، آیه ۸۵.
۳- سوره حدید، آیه ۳.
۴- سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
۵- سوره شمس، آیات ۹ و ۱۰.
۶- الله نور السموات و الارض.
۷- هو الاول و آلآخر.
۸- لا اله الا هو.
۹- کل من علیها فان.
۱۰- و نفحت فیه من روحی.
۱۱- و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید.
۱۲- اینما تولو افثم وجه الله.
۱۳- و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور.
۱۴- کتاب میراث اسلام مجموعهای از مستشرقین درباره اسلام، صفحه ۸۴.
۱۵- ترجمه این حدیث قدسی: لا یزال العبد یتقرب الی بالنوافل حتی اذا احبته فاذا احببته کنتسمعه الذی یسمعه به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده الذی یبطش بها.
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست