پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

او انسان می‌خواست


او انسان می‌خواست
بیست‌و‌نهمین سالگرد درگذشت آیت‌الله سید محمود طالقانی در حالی سپری می‌شود که هنوز روایت‌های گوناگون و گاه متفاوتی از اندیشه او که هم ایدئولوگ بنیاد‌گرا، هم روحانی لیبرال و هم آیت الله سرخ می‌نامندش به گوش می‌رسد.
هرچند که «پدر طالقانی» همچنان بهترین عنوانی است که می‌توان برای او به کار برد چون نه مرز دارد و نه محدوده. آنان که حتی اندکی از نگاه او به انسان را درک کرده باشند می‌دانند که طالقانی در اندیشه و آرا آنچنان به نوع‌دوستی، شنیدن صدای مخالف و بخشش در سایه تسامح معتقد بود که می‌گفت هرکس با هر مرام و عقیده‌ای آزاد است که بگوید من هستم؛ چون خداوند این حق را به من بخشیده، بنده او نمی‌تواند آن را سلب کند و اینچنین است که اندیشه ایشان از ‌چنان ظرفیت بالایی برخوردار است که می‌شود از دل آن روایت‌های گوناگون و گاه متضادی را بیرون کشید و مرجع قرار داد.
این نوشتار اما قصد ندارد که به تفسیر و تحلیل برداشت‌های محافظه‌کارانه، قرائت های لیبرال و رادیکالیسم چپ‌گرایانه از آرای این مجاهد نستوه بپردازد، چنان‌که دیگران به حق یا ناروا این روایت‌ها را بسیار جلوه‌گر می‌کنند اما در این میان آنچه که کمتر روایت می‌شود یا اصلا نمی‌شود نگاه طالقانی به انسان و کرامت و آزادی آدمی از دریچه جهان‌بینی این مفسر بزرگ قرآن است که در اینجا شماری از آن ترسیم می‌شود.
مفسر بزرگ قرآن طالقانی، هم نوگرا بود و هم انسان دوست؛‌این را همه می‌گویند؛ دوست یا دشمن فرقی نمی‌کند. آیت اللهی آزادی‌خواه؛ چنان‌که بارها به صراحت گفت: «روح آزادی‌خواهی و حریت در ضمیر اسلام به وضوح نمایان است.»
بارها بر زبان می‌آورد که استعبدتم الناس و قد ولدتهم امهاتهم احراراً (از کی تا به حال مردم را برده خودت قرار داده‌ای حال آن‌که از مادر آزاد زائیده شده‌اند).
اما معنای آزادی در کلام « این ابوذر زمان» چه بوده و چیست؟
طالقانی، آزادی را از لوازم حیات و تکامل می‌دانست و معتقد بود که موجودات برای رسیدن به تکامل به «عدالت»، «امنیت» و «آزادی» نیازمندند.
عدالت، به معنای برابری حقوقی است که انسان برای شرافت به آن محتاج است. امنیت، یعنی اینکه موجود زنده آن چه را در اختیار دارد، همچون آزادی، حیات، ثروت و سلامت از او سلب نشود و آزادی، یعنی: «نبودن مانع. انسان‌های آزاد، انسان‌هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست، مبارزه می‌کنند.»
بنابراین مفهوم آزادی در اندیشه او، غلبه بر بندگی غیر اوست در راه رشد استعدادها به‌منظور پیمودن مسیر توسعه. این موانع ممکن است از یک سو درونی و از‌سویی برونی باشد.
«بروید دنبال کارتان بگذارید مردم مسئولیت پیدا کنند.» این آخرین سخن معروف اوست.
طالقانی، درباره آزادی اجتماعی براین باور است که بشر باید در جامعه از ناحیه دیگران به‌ویژه صاحبان قدرت، آزادی داشته باشد. دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس و محصور نکنند که جلو فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استخدام نکنند، استعباد نکنند، یعنی تمام قوای فکری و جسمی او را برای منافع خودشان به کار نگیرند.
تحلیل آیت‌الله از آزادی اجتماعی در واقع همان انواع آزادی‌هایی است که فرد در حوزه اجتماع و در برابر حکومت داراست. از این‌رو آزادی بیان و حق اظهار نظر جایگاه ویژه‌ای در منش اجتماعی-‌سیاسی او دارد.
طالقانی با طبقه‌بندی آزادی به معنوی و اجتماعی، طبقه‌بندی تقریبا کاملی از آزادی ارائه می‌دهد که هم جنبه‌های درونی و معنوی افراد را دربرمی‌گیرد و هم جنبه‌های بیرونی و اجتماعی را شامل می‌شود.
ایشان به‌درستی یادآور می‌شود که آنچه امروزه در دنیا ارجمند است احترام به کرامت انسان است. او فقدان آزادی را یکی از گرفتاری‌های بشر در تمام تاریخ می‌داند و می‌گوید: «مهم‌ترین هدف انبیا این است که با بندگی ‌و بردگی‌ و سلب آزادی‌ مبارزه کنند.»
مفسر بزرگ قرآن برای اثبات توجه به آزادی و کرامت انسان در دین با اشاره به آیه ۶۴ سوره آل‌عمران می‌گوید: «در مقام پرستش، جز خدای یگانه چیزی را پرستش نکنیم، نه مسیح را و نه اهریمن را. و اینکه هیچ کدام از ما دیگری را بنده و برده خود نداند و هیچ کس هم دیگری را ارباب و آقای خود نخواند.هیچ کس حق ندارد جای دیگری تصمیم بگیرد که لا اکراه فی الدین.» همچنان که جهان امروز هم آزادی اجتماعی را مقدس می‌شمارد، از نگاه پدر، پیامبران آمده‌اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند.
به تعبیرپدر طالقانی «بزرگ‌ترین خسران عصر ما این است که همواره از آزادی، می‌گوییم، اما جز از آزادی اجتماعی سخن نمی‌گوییم. از آزادی معنوی دیگر حرفی نمی‌زنیم.»
در اندیشه طالقانی انسان برای رسیدن به مفهوم مدرن آزادی باید نخست از درون خود آزاد شود و بنده و برده نباشد. آزادی معنوی، آزادی از خود است و آزادی اجتماعی، آزادی از بندگی دیگران؛ «آزادی اجتماعی، آزادی انسان است از قید و اسارت طاغوت، ولی آزادی معنوی، آزادی انسان است از قید و اسارت خود.»
«تقوا به انسان آزادی معنوی می‌دهد، یعنی او را از اسارت و بندگی آزاد می‌کند، زنجیر آز، طمع، حسد و خشم را از گردنش برمی‌دارد و اینگونه است که ریشه بردگی‌های اجتماعی را از بین می‌برد. مردمی که بنده و برده پول و مقام و راحت طلبی نباشند، هرگز زیر بار اسارت ‌نمی‌روند.»
انسان آزاد در برابر عواملی که از درون و برون او را به اسارت می‌کشاند و او را ضعیف و خوار می‌سازد، طغیان می‌کند و اینگونه است که می‌خواهد بندهای بردگی را پاره کند.
در نگاه پدرطالقانی، انسان و آزادی سمت و سویی می‌یابد که بنا به دلایلی نباید از انسان سلب شود. چون بروز و ظهور استعدادهای آدمی نیازمند فضای آزاد است. در فضای بسته، زمینه‌ای برای بروز خلاقیت و استعداد وجود ندارد. در فضای مستبدانه‌، چاپلوسان و زبان‌بازان قدرت می‌گیرند و احرار در تنگنا، چرا که وضعیت موجود، اجازه نقد و پرسش را به مصلحان نمی‌دهد. تنها آنان که زبان به مدح بگشایند، جایی و مقامی می‌یابند و بس.
از سوی دیگر بسیاری از امور، صلاحیت و قابلیت تحمیل به بشر را ندارند. برای مثال، دین اجباربردار و اجبارپذیر نیست. نمی‌توان کسی را به زور وادار به دینداری یا زندگی مومنانه کرد.
به تعبیر طالقانی «بعضی چیزها اجباربردار نیست، نمی‌شود بشر را مجبور کرد که آن را داشته باشد. اگر تمام قدرت‌های مادی جهان جمع شوند و بخواهند با زور آن را اجرا کنند، اجرا نمی‌شود. نمی‌توان کسی را وادار به دوست داشتن و محبت کرد.
و از این روست که قرآن می‌فرماید مردم را با حکمت دعوت کن: «إدع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه». مردم را با دلیل و منطق دعوت کن تا روح و قلب آنها را خاضع و دوستی را در دل آنها ایجاد کنی. یا در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: «فذکر إنما أنت مذکر لست علیهم بمصیطر» ای پیامبر، وظیفه تو گفتن و ابلاغ و یادآوری است. تو مسلط بر مردم نیستی که بخواهی به زور آنها را مومن و مسلمان کنی.»
در راه وکلام آیت‌الله طالقانی، آزادی، معبری است برای رسیدن به مقصد، همچون مناره‌ای در کویر و اینچنین است که پدر را نباید از تفسیرهای انحصاری و گاه رسمی این و آن شناخت که طالقانی انسان را دوست داشت چون نه مسجود ملائک که آزاد از بندگی غیراوست؛ آزاد آزاد.
بنیامین صدر
منبع : روزنامه همشهری