شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جیمز و هلوی غول‌پیکر - JAMES AND THE GIANT PEACH


سال تولید : ۱۹۹۶
کشور تولیدکننده : آمریکا و انگلستان
محصول : تیم برتن و دنیز دی نووی
کارگردان : هنری سلیک
فیلمنامه‌نویس : استیون بلوم، جاناتان رابرتس و کاری کرک پاتریک، بر مبنای کتابی نوشتهٔ روئال دال
فیلمبردار : هیرو ناریتا (زنده) و پیت کوزاچیک (نقاشی متحرک)
آهنگساز(موسیقی متن) : رندی نیومن
هنرپیشگان : سایمن کالو، ریچارد دریفوس، جین لیوس، جوانا لوملی، میریام مارگولیس، سوزان ساراندون و پل تری
نوع فیلم : رنگی، ۷۹ دقیقه. نقاشی متحرک


̎جیمز̎ (تری)، پسرک یتیم را می‌فرستند تا با خانواده‌ای بدجنس زندگی کند. او به درون یک هلوی بسیار بزرگ می‌خزد و در آن‌جا با حشراتی سخن‌گو ـ از جمله عنکبوتی عاقل (ساراندون)، هزارپائی دروغ‌باز (دریفوس) و کفش‌دوزکی مهربان (لیوس) ـ دوست می‌شود و آنان را در طی سفر با ماجراهای عجیب و غریب و پر حادثه‌ای روبه‌رو می‌شوند و به این ترتیب ̎جیمز̎ بر ترس‌های درونی خود غلبه می‌کند....
● محصولی از دی نووی (تهیه کنندهٔ چند فیلم قبلی برتن)، به هم‌راه برتن در مقام هم‌کار تهیه کننده و به کارگردانی سلیک، کارگردان نقاشی متحرک حیرت‌انگیز کابوس پیش از کریسمس تیم برتن (۱۹۹۳). این عناوین باید فارغ از توضیح اضافی باشند. انعطاف عروسک‌ها رشک‌‌برانگیز است و نقاشی پس‌زمینه‌ها و رنگ‌ها و نورها و ترکیب عروسکی با نقاشی متحرک (مثلاً در فصل توفان مهیب پایانی) نقص ندارد. حرکت‌های دوربین و زوایا مثلاً درون هلوی غول‌پیکر و طی قسمت‌های موزیکال، فضای سه بعدی ملموسی می‌آفرینند که فاصله‌ای با فیلم زنده ندارد و قسمت‌های هیجان‌انگیز و پر تعلیق ـ مثل برخورد با کوسهٔ مهاجم و در گیری‌های زیرآبی با اشباح کشتی مدفون شده ـ در طراحی جزئیات و ابتکار بصری کولاک می‌کنند. شخصیت حشرات هم‌سفر ̎جیمز̎ خوب و متنوع کار شده‌اند ـملخ متشخص، عنکبوت مادهٔ عاقل و خوش حرکات، هزارپای دروغ‌باز و از خود راضی، کفش‌دوزک مهربان و چاق، کرم ساده‌لوح و ترسو ـ و راه را برای شوخی‌های پر شمار هموار می‌کنند. اوج خوش‌فکری سازندگان فیلم یکی تصور ̎جیمز̎ از ابرهاست که از همان ابتدای فیلم ـ جائی‌که او ابرها را به شکل چیزهائی مختلف می‌بیند ـ مظهری برای قدرت تخیل می‌شوند و در ادامه همین ابرها، مظهر متافیزیکی ̎شر̎ در دنیای فیلم هستند. ابری توفانی که مانند کرگدن خشمگینی به پیش می‌تازد بهتر از هر نماد دیگری به کار تجسم نیروهای تاریکی می‌آید که زندگی آرام و روشن را تهدید می‌کنند. در پایان هم ̎جیمز̎ به طرزی هوشمندانه راه مبارزه با کرگدن مرگ‌آفرین را در تغییر دادن زاویه دیدش نسبت به ابر مهیب می‌یابد، در کسب ایمان به این‌که ذهن او نیرومندتر از عنصر تهدیدگر موهوم است. نکته‌ٔ ظریف دیگر پایان فیلم است. وقتی پس از بازگشت ̎جیمز̎ به قالب انسانی‌اش و فرود آمدن هلوی غول‌پیکر بر نوک ساختمان امپایر استیت، برخلاف سیاق معمول این‌گونه داستان‌ها، دنیای خیال/ محیط نقاشی متحرک به کلی کنار گذاشته نمی‌شود. دوستان عروسکی‌اش باز می‌گردند و در شهر رویاهای ̎جیمز̎ ـ نیویورکی استودیوئی که به شکل طنزآمیزی کلیشهٔ شهر نورها و ساختما‌ن‌ها و ترافیک و غیره را بازسازی می‌کند ـ نزد او می‌مانند. این رسوخ پایدار عناصر تخیلی به بطن واقعیت است که پایان‌بندی بدیع و جذابی برای فیلم فراهم می‌آورد و نمی‌گذارد جیمز و هلوی غول‌پیکر در حد روایت مکرر قصهٔ خیال‌پردازی‌های پسربچهٔ تنها و محروم باقی بماند.


همچنین مشاهده کنید