پنجشنبه, ۱۲ مهر, ۱۴۰۳ / 3 October, 2024
مجله ویستا
الگوهای دموکراسی
واژههای كلیدی: دموكراسی، هلد، هانتینگتون، راسل، ارمه، جی، گراهام، كَت، هابرماس.
درآمد
تأمل در الگوها و مدلهای ارائه شده از دموكراسی پیش از هر چیز بیانگر این نكته است كه دموكراسی و روشهای دموكراتیك یكسان نبوده و میتواند تجلیات مختلف و متنوعی پیدا كند. اهمیت این بحث هنگامی افزون خواهد شد كه توجه داشته باشیم در شرایط كنونی جامعه ایران موضوع «مردمسالاری دینی» و طراحی مبانی نظری آن در چالش و نوسانی از ابراز عقیدهها - از امتناع ذاتی طرح آن تا وجوب پرداخت به این مقوله - قرار دارد. این مقاله به اهم تقسیم بندیهای ارائه شده در خصوص دموكراسی و الگوهای ارائه شده از آن میپردازد.
دموكراسی؛ بازار الگوها و مدلها
نویسندگان و اندیشمندانی كه درباره دموكراسی بحث كردهاند، هر یك از زاویه ای خاص و به اعتباری ویژه، دموكراسی را به انواع و اقسامی تقسیم كرده است. برخی با توجه به جلوههای ظهور و شاخصههای تجلی یافته انواع حكومتهای دموكراتیك، و بعضی دیگر با عنایت به تأثیر و نفوذ انواع نظریهها در حكومتهای دموكراسی، مدل سازی كردهاند.
در این مقاله به برخی از الگوهای ارائه شده كه از درجهای از اهمیت و ابتكار برخوردارند اشاره میكنیم.
۱. دیوید هلد (یازده مدل دموكراسی)
وی در كتاب مدلهای دموكراسی در سال ۱۹۸۷ تحقیقی منضبط در خصوص انواع صورتهای بروز یافته دموكراسی ارائه كرده است. مدلها و تقسیم بندیهای هلد از دموكراسی به قرار زیر است:
دموكراسی كلاسیك: از خصوصیات این دموكراسی مشاركت مستقیم شهروندان در امور قانون گذاری است. این مدل در یونان باستان و با خصوصیات شهروندان محدود آتن رهگیری شده است.۲
دموكراسی حمایتی: علت نامگذاری این دموكراسی این است كه مردم یا شهروندان فعال برای اطمینان حاصل كردن از این كه حاكمان سیاستهایی در جهت منافع آنها را پیگیری میكنند خواستار به دست آوردن حمایت حاكمان و نیز حمایت از یكدیگر هستند. در این دموكراسی اگر چه حاكمیت در نهایت متعلق به مردم است، اما به نمایندگانی تفویض میشود كه از سوی شهروندان اعمال حاكمیت كنند. در این دموكراسی حوزه دولت از جامعه مدنی مجزّاست و اختیارات دولت محدود است. وجود كانونهای قدرت و گروههای رقیب نیز از شاخصههای این مدل است.۳ دموكراسی تكاملی رادیكال: در این مدل شهروندان از برابری سیاسی و اقتصادی و نیز آزادی برخوردارند و هیچ یك بر دیگری رجحان و تفوق ندارد. تقسیم وظایف قوا از خصوصیات اصلی این دموكراسی است. شرایط عمومی تحقق آن، اجتماع كوچك غیرصنعتی است.۴ دموكراسی تكاملی: در این دموكراسی، مشاركت در حیات سیاسی صرفاً برای پاسداری از منافع شخصی و فردی نیست، بلكه برای ایجاد شهروندانی آگاه، مسؤول و رشید نیز ضروری است. از ویژگیهای این دموكراسی این است كه حق رأی همگانی بوده و تفكیك قوا به طور كامل در آن وجود دارد به نحوی كه حتی دستگاه بوروكراسی دولتی نیز از حاكمان منتخب مردم، كاركردی جداگانه دارند و تفكیك شدهاند. تحقق این دموكراسی در جامعه مدنی مستقل همراه با اقتصاد رقابتی و مالكیت خصوصی میسّر است.۵
دموكراسی مستقیم ماركسیستی: این نوع مدل را دیویدهلد به همراه شرح نظریههای ماركسیستی در گرایشهای مختلف آن شرح میدهد. از خصوصیات حاكم بر این مدل كه در دو حالت سوسیالیسم و كمونیسم تبیین شده، این است كه پیش شرط تحقق آزادی واقعی، پایان استثمار و در نهایت برابری كامل اقتصادی و سیاسی است. شرایط جوامع سوسیالیستی مثل تنظیم امور به وسیله كمونها و آرمانهایی چون شكست بورژوازی و وحدت پرولترها (كارگران) و نیز از بین رفتن تمامی طبقات از شاخصهها و بسترهای تحقق این مدل است.۶ دموكراسی نخبهگرای رقابتی: در این مدل نویسنده با طرح نظریات شومپیتر و حملات وی به دموكراسی كلاسیك، مدلی از حكومت دموكراتیك را بیان میدارد كه در آن نخبگان سیاسی كارآمد و كاردان تصمیمگیرندگان اصلی هستند. در این مدل طبق نظریههای شومپیتر نقش شهروندان معمولی بسیار محدود است. مدل نخبه گرایی رقابتی شاهد خصوصیاتی چون حاكمیت سیاستهای حزبی در پارلمان، تمركز در رهبری سیاسی و حكومت پارلمانی با قوه مجریه قوی هستیم. از شرایط عمومی مطرح در این مدل میتوان به جامعه صنعتی، انتخاب كنندگان كم اطلاع یا عاطفی و همچنین فرهنگ سیاسی تحملپذیر و متساهل اشاره كرد.۷ دموكراسی تكثرگرایانه: در این مدل به دیدگاه تجربی در دموكراسی كه مبتنی بر نظریات اندیشمندان و نویسندگان آمریكایی است توجه میشود. از خصوصیات این مدل كم كردن آسیبپذیری حكومت به وسیله حفظ اقلیتها و تأمین آزادیهای همه جانبه سیاسی است. آزادی بیان، آزادی تشكیلات سیاسی و غیر سیاسی، تنوع گروههای در پی كسب نفوذ در سیاست و میانجیگری و داوری حكومت بین تقاضاها و مطالبات متكثر، از ویژگیهای این مدل به شمار میرود.۸ دموكراسی حقوقی: در مدل حقوقی، اهتمام و توجه به اصل اكثریت برای حفظ آزادی و حفاظت از افراد در مقابل حكومت خود رأی توصیه میشود. همچنین خصوصیاتی چون حداقل مداخله دولت در جامعه مدنی و زندگی خصوصی و حداكثر میدان عمل برای جامعه بازار آزاد و وجود رهبری سیاسی در محدوده اصول لیبرالی را میتوان برای آن برشمرد.۹ دموكراسی مشاركتی: در این مدل گفته شده كه حق مساوی برای تكامل شهروندان و تأمین منافع آنان صرفاً در یك جامعه مشاركتی تحصیل میشود. مشاركت مستقیم شهروندان در نهادهای اصلی جامعه چون محل كار و محله و فعالیت احزاب مشاركتی در قالب ساختارهای پارلمانگونه یا كنگرهای از خصوصیات این مدل است. برای تحقق دموكراسی مشاركتی به حداقل رساندن قدرت بوروكراسی غیر مسؤول در زندگی عمومی و خصوصی لازم شمرده شده است.۱۰ دموكراسی خودمختار: در مدل مزبور بر شرایط و خصوصیات خودمختاری دموكراتیك تأكید میشود. شرایطی كه در آن به زندگی دموكراتیك بیش از رأی دادن ادواری شهروندان توجه میشود. در دموكراسی خودمختار میبایست فرصتهایی برای شهروندان ایجاد شود كه بتوانند ظرفیتها و استعدادهای خود را بروز دهند و در برخورداری از این فرصتها و محدودیتها میبایست افراد یك جامعه با هم برابر باشند. دسترسی آزاد و همگانی به اطلاعات برای تضمین تصمیمگیریهای آگاهانه در كلیه امور، ایجاد مسؤولیت جمعی در زمینه امور اجتماعی و تقلیل كار روزمره به حداقل ممكن و همچنین وجود بنگاههای اقتصادی خود گردان و شركتهای خصوصی متنوع و نظام حزبی رقابتی از ویژگیها و شرایط دیگر این مدل است.۱۱
دموكراسی (فراگیر) جهانی: در این مدل، دموكراسی با لحاظ شرایط عصر جهانی شدن مورد بحث قرار گرفته است. در دموكراسی جهانی(Cosmopolitian Democracy) باتوجه به این كه در شرایط موجود روابط منطقهای و جهانی با یكدیگر اصطكاك افزونتری دارند، اصول خودمختاری سیاسی نیازمند آن است كه در یك مرزبندی و سنگربندی(Entrenchment) جدید در سیستم ارتباطی «منطقهای» و «جهانی» باز تعریف شود. نویسنده مقاصد و خصوصیاتی را در دو مرحله بلند مدت و كوتاه مدت برای تحقق این مدل پیشنهاد میكند. مواردی چون بازسازی نقش رهبری سازمان ملل و توابع آن چون شورای امنیت، ایجاد یك دادگاه حقوق بشر بین المللی جدید، تأسیس نیروی نظامی مؤثر بینالمللی، تفكیك میان علایق و منافع اقتصادی و سیاسی و تأسیس پارلمان جهانی از جمله خصوصیات پیشنهادی در این مدل هستند.۱۲
۲. ساموئل هانتینگتون (امواج سهگانه دموكراسی)هانتینگتون در تبیین روند تحولات دموكراسیها، از امواج دموكراسی بحث میكند. اگر چه بحث از موجهای دموكراسی منحصر در آرا و نوشتههای هانتینگتون نیست۱۳ ولیكن شهرت تقسیم بندی وی از امواج دموكراسی بیش از دیگران است. مقصود از موج دموكراسی سلسله تحولات و تغییراتی است كه در مدت زمان نسبتاً كوتاه وفشردهای در نظامهای سیاسی جهان و در مناطق مختلف كه دارای تشابه هستند اتفاق افتاده وتأثیراتی ویژه در روند دموكراتیزاسیون از خود به جای میگذارد.۱۴ هانتینگتون ضمن یادآوری این نكته كه تعیین تاریخ دقیق موجهای دموكراسی شدن و برخاستن امواج برگشت آن، صرفاً یك تعیین شخصی و خصوصی است، تاریخ موجهای دموكراسی را از نظر خویش چنین بیان میكند: نخستین موج طولانی دموكراسی شدن از ۱۸۲۸ تا ۱۹۲۶، نخستین موج برگشت مخالف از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۲، دومین موج كوتاه دموكراسی شدن از ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲، دومین موج برگشت مخالف از ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۵ و بالأخره سومین موج دموكراسی شدن از ۱۹۷۴ آغاز و تا زمان نگارش كتاب (۱۹۹۱) ادامه دارد.
جدول شماره یك
شناسههای امواج
تاریخ برآمدن امواج مهمترین مصداق، شاخصههایا مصادیق
موجها و ضدموجهای دموكراسی شدن
موج اول طولانی دموكراسی شدن
۱۹۲۶ - ۱۸۲۸ ریشه در انقلابهای فرانسه و آمریكا دارد -
لغو امتیازات در انتخابات ۱۸۲۸ آمریكا -
افزایش رأی دهندگان در كشورهای اروپایی
موج اول برگشت (مخالف)
۱۹۴۲ - ۱۹۲۲ رژه نظامی در ۱۹۲۲ در رم توسط موسولینی -
به قدرت رسیدن هیتلر در ۱۹۳۳ در آلمان -
استیلای توتالیتاریسم در كشورهای اروپایی -
برآمدن ایدئولوژیهای كمونیسم، فاشیسم و میلیتاریسم -
موج دوم دموكراسی شدن
۱۹۶۲ - ۱۹۴۳ آغاز جنگجهانی دوم و افزایش نهادهای دموكراتیك در بسیاری از كشورهای اروپاییو آمریكای لایتن
موج دوم برگشت
۱۹۷۵ - ۱۹۵۸ بر سركار آمدن نظامیان اقتدارگرا در آمریكای لاتین و آسیا و عصر كودتای نظامی
سومین موج دموكراسی شدن
[۱۹۹۱] - ۱۹۷۴
(زمان نگارش كتاب) پایان دیكتاتوری در سی كشور اروپا،
آسیا و آمریكای لاتین در ۱۹۷۴ -
تقویت دموكراسی در قالب جنبشها -
فراگیر شدن موج دموكراتیك در دنیای كمونیست
از نظر هانتینگتون، از آن جا كه موجهای دموكراسی و موجهای مخالف بر طبق الگوی دو گام به جلو و یك گام به عقب عمل كردهاند، در مجموع جنبش دموكراسی به صورت جهانی در آمده و غالب كشورها را در نوردیده است. این امر اگر چه باعث گشته تا شمار كشورهای اقتدارگرا تا سال ۱۹۹۰ رو به كاهش گذارد و لیكن به عقیده هانتینگتون موج سوم دموكراسی در ۱۹۹۰، نسبت كشورهای دموكراتیك را در جهان در مقایسه با ۳۸ سال قبل كه این نسبت در اوج بوده، بالا نبرده است.۱۵ هانتینگتون در تشریح موج سوم دموكراسی، ضمن بحث از الگوهای اقدام به دموكراسی، پنج الگو را به تبع واینر(wiener)۱۶ بر میشمرد كه عبارتند از: ۱. الگوی دورانی(Cyclicalpattern)؛ ۲. الگوی آزمایش دوم(Second-Try pattern)؛ ۳. الگوی دموكراسی گسسته( DemocracyInterrupted)؛ ۴. الگوی گذار مستقیم(Direct Transition)؛ ۵. الگوی غیر مستعمره شدن. آن گاه بر اساس این الگوها نمونههایی را در بستر دموكراتیزاسیون موج سوم بر میشمرد.۱۷
از خصوصیات این اثر هانتینگتون این است كه ضمن داشتن نگاه به شدت «آمریكا - محور» به روند دموكراتیزاسیون در كشورهای جهان، بدون مجامله از اتخاذ روشهای خشونت بار و قهرآمیز برای ایجاد دموكراسی در سایر كشورها سخن میگوید و در قالب دستورالعملها و رهنمودهایی مكانیزم این توسل به خشونت را حتی در همراهی با ژنرالها و نظامیان به نمایش میگذارد.
۳. برتراند راسل (شش نوع دموكراسی)
راسل اگر چه كمتر به مباحثی چون دموكراسی و جزئیات آن پرداخته است، اما از همان تراوشات اشارهگونه وی در باب دموكراسی نیز نمیتوان گذشت.۱۸ شاید بیشترین مباحث مربوط به دموكراسی در كتاب قدرت آمده است، راسل بر خلاف هانتینگتون، معتقد است در مقام تزاحم اخلاق و برقراری دموكراسی، نمیباید به روشهای غیر اخلاقی و شیوههای خشونتبار روی آورد، حتی در حفظ دموكراسی نیز بر این باور است كه اگر راه انحصاری حفظ دموكراسی در خفه كردن كودكان در اتاق گاز یا كارهای خشونت باری از این قبیل باشد، این دموكراسی پذیرفتنی نیست.۱۹
راسل دموكراسی را به اعتبارات مختلف تقسیم بندی كرده است. در یك معنا راسل دموكراسی را به «دموكراسی حقیقی» و «غیر حقیقی» تقسیم میكند كه ملاك این تقسیمبندی و مهمترین شاخصه حقیقی بودن دموكراسی از نظر وی، احساس قدرت قوی رأی دهندگان است و بر این اساس از حق رأی خود استفاده كنند؛ از سوی دیگر، وقتی احساس قدرت رأی دهندگان آن قدر ضعیف باشد كه غالباً لازم نبینند از حق رأی خود استفاده كرده یا به هنگام رأی دادن مجبور باشد به یكی از دو تن نامزد انتخاباتی كه مورد علاقهشان نیستند رأی دهند، دموكراسی غیر حقیقی شكل میگیرد.۲۰
راسل با ذهنیت معطوف به شرایط پیرامونی خویش و مشخصاً حكومتهای ناپلئون و هیتلر، تقسیم دیگری از دموكراسی را بیان میدارد: دموكراسی استوار و دموكراسی ناپایدار (نااستوار). دموكراسی ناپایدار، دموكراسیای است تازه و نوظهور كه از خشم مردم بر ضد صاحبان پیشین قدرت سرچشمه میگیرد. به نظر راسل این دموكراسی تا زمانی كه تازه است استوار نیست. از نظر وی مردمانی كه خود را دشمن سلطنت یا الیگارشی پیشین معرفی میكنند ممكن است خودشان نظام سلطنتی یا الیگارشی تازهای را بنا كنند؛ از این رو دموكراسی فقط در جایی كه دوام كافی داشته و سنت شده باشد امكان ثبات دارد. بنابراین دموكراسی برای آن كه «استوار» شود باید جنبه سنتی پیدا كرده و ریشه دواند».۲۱
راسل در تقسیم بندی دیگری متأثر از نظریات ماركس، دموكراسی را به دو قسم سیاسی و اقتصادی تقسیم میكند. وی با این تقسیم، معتقد است كاستن كاربرد خودسرانه قدرت علاوه بر شرایط سیاسی، نیازمند شرایط اقتصادی نیز هست. بر این اساس دموكراسی سیاسی در عین این كه پارهای از مشكلات ما را حل میكند، ولی به هیچ وجه تمام آنها را حل نمیكند. راسل در این موضوع مؤیّدانه به سراغ این گفته ماركس میرود كه تنها از راه سیاست نمیتوان به تساوی قدرت رسید در حالی كه قدرت اقتصادی به صورت سلطنتی یا الیگارشی باقی مانده باشد. بنابراین نتیجه این میشود كه قدرت اقتصادی باید در دست حكومت باشد و حكومت نیز باید دموكراتیك باشد. راسل معتقد است تا وقتی هر دو جنبه و هر دو نوع دموكراسی سیاسی و اقتصادی تركیب نشوند، به هیچ راه حلی نمیتوان دست یافت.
جدول شماره دو
ردیف انواع دموكراسی
ملاك تقسیم بندی و ویژگی آن
۱ یك: دموكراسی حقیقی رأی دهندگان دارای احساس قدرت قوی هستند.
دو: دموكراسی غیر حقیقی رأی دهندگان دارای احساس قدرت ضعیف هستند.
۲ سه: دموكراسی استوار دارای دوام كافی بوده وتبدیل به سنت شده است (سنتی).
چهار: دموكراسی ناپایدار از خشم مردم بر صاحبان پیشین قدرت برآمده و تازه تأسیس است.
۳ پنج: دموكراسی سیاسی تساوی قدرت سیاسی.
شش: دموكراسی اقتصادی تساوی و توزیع عادلانه قدرت اقتصادی.
۴.گی اِرمه (دو نوع دموكراسی)نویسنده فرانسوی گی ارمه(Guy Hermet) در كتاب فرهنگ و دموكراسی، سخن از دو مكتب فكری به بیان میآورد كه در این دو مكتب به دموكراسی از منظر تعیین هدف غایی آن نگریسته میشود. مكتب نخست دموكراسی را یك سازوكار محض فرمانروایی میداند كه عاری از هرگونه هدف اجتماعی یا تاریخی است و دومی برعكس، دموكراسی را كمتر یك تشكیلات نهادین و بیشتر طرحی برای یك جامعه میداند كه هدف آن ارتقای كامیابی فردی و جمعی تمام شهروندان است. گی ارمه ضمن ذكر مثال هایی برای این دو مكتب معتقد است در مجموع میتوان از دو نوع دموكراسی سخن گفت. دموكراسی «روشی» و دموكراسی «ارزشی». در دموكراسی روشی، بارزترین خصوصیت وجود مجموعهای از نهادها و از آن مهمتر وجود نوعی قاعده بازی سیاسی است. هدف این نوع دموكراسی اگر چه مهم است، اما محدود به حفظ افراد و جامعه در مقابل مخاطرات خودكامگی و استبداد است. به عقیده ارمه، این نوع دموكراسی از انقلاب آمریكا الهام گرفته است كه میخواهد دو اصل نسبتاً متناقض اراده اكثریت و آزادی هر شخص را با هم آشتی دهد. اما پیشفرضهای دموكراسی «ارزشی» یا «ذاتی» دقیقاً وضع معكوسی نسبت به دموكراسی روشی دارند. این دموكراسی به باور نویسنده، ملهم از انقلاب فرانسه و پس از آن انقلاب روسیه بوده است كه شكلهای نهادین، شیوهها و ساختارهای انتخاباتی و نمایندگی مجلس، مشاركت سیاسی و نیز ساختارهای اقتصادی، همه در بهترین حالت ابزارهایی هستند در خدمت هدفی كه فراتر و والاتر از همه اینهاست و فقط این هدف والاتر است كه شایستگی توصیف صفت «دموكراتیك» را دارد و آن پیشرفت برابری مردان و زنان در جهت تكامل تا جایی كه بتوانند بهترین بهره را از استعدادهای شخصی خویش داشته باشند. در دموكراسی ارزشی هدف اهمیت دارد نه ابزارها و وسایل وصول به آن. گی ارمه معتقد است هر دو نوع این دموكراسیها از عامل متغیر انسانی بیش از حد غافل ماندهاند. دموكراسی به عنوان ارزش به دلمشغولیهای اخلاقی نمیپردازد و دموكراسی به عنوان روش دیگر خود را به مجموعهای از هنجارهای قانون اساسی محدود نمیكند.۲۲
جدول شماره سه
نوع دموكراسی خصوصیات مهم این نوع حكومت
دموكراسی روشی وجود مجموعهای از نهادها و وجود قاعده بازی سیاسی؛
هدف مهم اما محدود، حفظ جامعه و فرد در مقابل خودكامگی؛
ممنوعیت هرگونه عمل خلاف قانون؛
وظیفه صرفاً یاریگری برای دولت؛
تلاش برای آشتی دادن دو اصل نسبتاً متناقض اراده اكثریت و آزادی فردی.
ملهم از انقلاب فرانسه و سپس انقلاب روسیه؛
دموكراسی ارزشی (ذاتی) نهادها و حقوق فردی و جمعی و همه ساختارهای حكومت ابزاردموكراسی هستندنه هدف؛
هدف اصلی، برابری زنان و مردان و تاجایی كه بتوانند به بهترین
نحو از استدادهای شخصی خود بهره گیرند؛
هدف اهمیت دارد نه وسایل وصول (مثل انتخابات و نمایندگی و...) به آن.
۵. ریچارد جِی (چهار الگوی دموكراسی)
قبل از ذكر الگوهای چهارگانه جی، باید گفت كه وی از جهتی دیگر و در یك تقسیم بندی جداگانه، دموكراسی فرانسوی را در مقابل دموكراسی آمریكایی و انگلیسی قرار داده و تفاوت دموكراسی فرانسوی با نمونههای آمریكایی و انگلیسی دموكراسی را در این نكته میداند كه در فرانسه این سنت انقلابی بود كه سبب پیدایش نوعی دموكراسی مردمی شد. به عقیده جِی، نویسندگان بسیاری دو مسیر كاملاً متمایز را برای سنتهای دموكراتیك تشخیص دادهاند: یكی، سنت انگلیسی - آمریكایی است كه سخت تحت تأثیر قانون اساسی لیبرالی است و قائل به چندگانگی قدرت سیاسی و «وحدت در تنوع» میباشد، و دیگری، سنت انقلابیِ جمهوریخواه فرانسوی است كه در آن وحدت و یكدستیِ مردم در اعتقاد به جمهوری واحد و تقسیمناپذیر تجلی داشته است.۲۳ چهار الگوی دموكراسی جی عبارتند از: ۱. الگوی شومپیتری كه با طرح رقابت جرگه سالارانه حزبی،(oligarchic party competition) معتقد بود دموكراسی از این جهت با دیگر نظامها تفاوت دارد كه در دموكراسی امكان فعالیت برای رقابت آزادانه انتخاباتی بین حزبهای سیاسی جرگهسالار وجود دارد. شومپیتر معتقد بود سیاستمداران مانند بازرگانان هستند كه روی آرا معامله میكنند تا در نهایت به حكومت برسند؛ ۲. الگوی چندگانگی (تكثّر) قدرت سیاسی كه به باور ریچارد جی در فضای باز سیاسی بازتر، سیالتر و بی شكل آمریكا ایجاد شد و بیشتر به گروههای فشار و پیوندهای ثانوی كه تلاش دارند تا با فعالیت خود بر سیاست تأثیر گذارند توجه نشان میداد. در این الگو نیروها و گروههای فشار به شهروندان فعال فرصتهای بیشتری برای مشاركت و تأثیرگذاری میدهند؛ ۳. الگوی كورپوراتیستی یا صنف گرایانه كه در آن به همكاری در روابط طبقاتی در جهت هدف مشترك رشد اقتصادی ترغیب میشود؛ ۴. الگوی دموكراسی اتحاد(Consociation) كه در جستوجوی حكومتی باثبات در جوامع دارای چند دستگی مذهبی، قومی یا ایدئولوژیك است. در این نوع دموكراسی نقش رهبری نیرومند سیاسی در نظارت بر دستههای اجتماعی مختلف و همكاری نخبگان بسیار پراهمیت است؛ رهبریای كه بتواند با اطمینان بخشی به سهم داری منصفانه همه گروهها از منافع عمومی، آنها را در جهت یك ائتلاف بزرگ راهنمایی كند.۲۴ نكته مهم این كه در همه این الگوها، انتخاب كنندگان و عامه مردم به جای آنكه بخشی اساسی از روند دموكراسی محسوب شوند، معمولاً در حاشیه بوده و اهمیت چندانی ندارند.جدول شماره چهار
نوع دموكراسی مهمترین ویژگیها
دموكراسی فرانسوی سنت انقلابی سبب پیدایش آن شده؛
اعتقاد همه جانبه مردم به جمهوری واحد و تقسیمناپذیر؛
متأثر از اندیشههای روسو و مشخصاً اراده عمومی.
دموكراسی آمریكایی و انگلیسی به شدت متأثر از قانون اساسی لیبرالی است؛
قائل به چندگانگی و تكثر در قدرت سیاسی است (وحدت در تنوع).
الگوهای دموكراسی بارزترین ویژگیها
الگوی اول، رقابت جرگه سالارانه حزبی مبتنی بر نظریات شومپیتر (الگوی شومپیتری)؛
در دموكراسی رقابت آزادانه انتخاباتی بین احزاب وجود دارد؛
سیاستمداران این نوع دموكراسی مانند بازرگانانند وبرروی آراءمعامله میكنند.
الگوی دوم، چندگانگی قدرت سیاسی در فضای سیاسی آمریكا ایجاد شد؛
به نقش گروههای فشار و تأثیر آنها بر سیاست توجه داشت.
گروههای فشار فرصت مشاركت سیاسی شهروندان را افزایش میدهند.
الگوی سوم، الگوی صنف گرایانه به همكاری در روابط طبقاتی در جهت هدف مشترك اقتصادی ترغیب میشود.
برخی منافع نزد دولتها مهمتر از بعض دیگرند و در حكومت دخالت بیشتری دارند.
الگوی چهارم، الگوی دموكراسی ایجاد حكومت با ثبات در جوامع چند فرهنگی و چند مذهبی و چند قومی؛
اتحاد تسهیم قدرت برای ائتلاف بزرگ؛
رهبری نیرومند سیاسی برای ائتلاف بخشی و نظارت بر دستههای مختلف اجتماعی.
۶. كیث گراهام (چهار تئوری دموكراسی ساز)
هرچند مشابه تقسیم بندیها و بعضی دستهبندیهای گراهام را میتوان در دیگر آثار مربوط به دموكراسی دید، ولی به اقتضای رویكرد فلسفی نویسنده و علاقهمندیهای تخصصی وی در حوزه فلسفه سیاسی، انتظام و روش محتوایی مباحث او از جذابیت خاصی برخوردار است. وی در كتاب نزاع دموكراسی مباحث خویش را به دو بخش تئوری محض(Puretheory) و تئوریهای اجرا شده و به كار رفته در صحنه عمل(Applied theory) تقسیم كرده است. در بخش دوم كتاب، به هنگام بحث از تئوریهای معطوف به اجرا و عمل در دموكراسی، در چهار فصل جداگانه، تئوریهای رهگیری شده در انواع دموكراسیها را بررسی میكند. تئوریهای ارائه شدهای كه وی در باب دموكراسی برمیشمرد عبارتند از تئوری نخبگی، تئوری مشاركت، تئوری ماركسیستی و تئوری لنینیستی.۲۵ هر یك از این تئوریها زاینده دموكراسی هایی چون دموكراسی نخبگان، دموكراسی مشاركتی، دموكراسی ماركسیستی و دموكراسی لنینیستی است.
جدول شماره پنج
pure Theory The grounds of democracy
۱ interests
۲ liberty
۳ equality
Applied Theory Theories
۱ Elite theory
۲ Participation theory
۳ Marxist theory
۴ Leninist theory
۷. هِلنا كَت (سه مدل دموكراسی)
هلنا كت(Helena Catt) در كتاب دموكراسی در عمل و در جمعبندی مدلهای دموكراسی، به سه نوع دموكراسی اشاره كرده است. مدلهای دموكراسی از نظر خانم كت عبارتند از: ۱. مدل دموكراسی مشاركتی؛ ۲. مدل دموكراسی مستقیم؛ ۳. مدل نمایندگی یا لیبرال دموكراسی. وی در توضیح شاخصه اصلی دموكراسی مشاركتی میگوید در این نوع دموكراسی مردم به وسیله مباحثات و گفت وگوهای جمعی در مورد مسائل مورد نیاز و انتخاب بهترین راه حل و چارهجویی برای گروهها و دستهها نقش ایفا میكنند. در دموكراسی مستقیم نیز مردم به وسیله تصمیمگیری در مورد موضوعات مربوط به خود وارد میشوند، اما این بار رأیگیری در پاسخ به پرسشی ویژه و معین كه برای آنان قرار داده شده اغلب به صورت رفراندوم نمود دارد. نوع سوم، دموكراسی نمایندگی است كه به عقیده كت، این نوع مأنوسترین و آشناترین شكل از میان دیگر مدلهای دموكراسی است و در آن گروهی از نخبگان انتخاب میشوند. به این گروه وظیفه تصمیمگیری برای امور مربوط به مردم محول شده است.۲۶
نكته قابل ذكر در تقسیم بندی «كت» این است كه وی دموكراسی مشاركتی را در تعریف خود، قسیم دموكراسی لیبرال یا «نمایندگی» قرار میدهد. حال آن كه در دیگر تقسیم بندیهای شایع، دموكراسی مشاركتی در تعریف مشهور آن، خود یكی از اقسام دموكراسی لیبرال است.مدل دموكراسی توصیف
دموكراسی مشاركتی مردم درباره اختیارات بحث و گفت وگو كرده و سپس بر تصمیمی اجماع و اتفاق میكنند. دموكراسی مستقیم رأیگیری و اظهار نظر مردم در پاسخ به پرسشهای معینی كه از آنان میشود تجلی دارد. دموكراسی نمایندگی یا لیبرال دموكراسی مردم نمایندگانی را برمیگزینند تا از جانب آنان تصمیمگیری كند.
۸. یورگن هابرماس (كلان مدلهای دموكراسی)
هابرماس در كتاب نظریه كنش ارتباطی دموكراسی را در قالب دو قسم مدلهای هنجاری و مدلهای تجربهگرایانه تقسیمبندی كرده است.۲۷ هابرماس معتقد است در بازشناسی مدلهای تجربه گرا میبینیم كه این مدلها هیچ راهی برای پاسخ به این پرسش كه چگونه میتوان بین هنجار و واقعیت ارتباط برقرار كرد پیش روی ما قرار نمیدهند و البته این در حالی است كه از این سو مفاهیم انتزاعی و مجازیِ مدلهای هنجاری دموكراسی در چالش با تحلیلهای توانمند اجتماعی قرار میگیرند.۲۸ وی ضمن آن كه دموكراسی را نظامی از حقوق میداند كه در آن حق مشاركت برای هر فرد در فرایند قانونگذاری تضمین میشود، از بین دو دسته از دموكراسیهای یاد شده «دموكراسی مشورتگر»(deliberative) را بهترین راه حل ممكن برای مصالحه میان واقعیت و ارزش یا به تعبیری بین اخلاق گفتمان و واقعیت سیاسی میداند. وی در آثار دیگرش تلویحاً به تقسیم بندیهای دیگر از دموكراسی همچون دموكراسی صوری و غیر صوری یا انواع قدیم و جدید دموكراسی بورژوایی اشاره كرده و آنها را میپذیرد.۲۹
پینوشتها
۱*. مقاله حاضر بخشی از رساله دكترای علوم سیاسی نویسنده است.
۲. David Held, modeles of Democracy ۲nd Edition, polity press, Great Britain, ۶۹۹۱, P. ۳۳.
۳. Ibid, P. ۹۹.
۴. Ibid, P. ۱۶.
۵. Ibid, P. ۶۱۱.
۶. Ibid, P. ۲۵۱.
۷. Ibid, P. ۷۹۱.
۸. Ibid, P. ۷۱۲.
۹. Ibid, P. ۱۶۲.
۱۰. Ibid, P. ۱۷۲.
۱۱. Ibid, P. ۴۲۳.
۱۲. Ibid, P. ۸۳۳.
۱۳. برای مثال فیلیپ اشمیتر (از متفكران كورپوراتیست) نیز در تقسیم بندی خود از چهار موج در روند دموكراتیزاسیون كشورها سخن گفته است.
۱۴. هانتینگتون موج دموكراسی شدن را چنین تعریف كرده است: «موج دموكراسی شدن عبارت است از یك سلسه گذارهایی از رژیمهای غیر دموكراتیك به دموكراتیك كه در زمانهای خاصی صورت پذیرفته و همچنین گذارهای مشخصی را در همان زمان در جهت مخالفت به همراه آورده است». ر.ك: ساموئل هانتینگتون، موج سوم دموكراسی، ترجمه احمد شهسا (تهران: انتشارات روزنه، ۱۳۷۳)، ص ۱۸.
۱۵. همان، ص ۲۹ و ۳۰.
۱۶. در نوشته مایرون واینر با این مشخصات:
Myron Weiner, Empirical Democratic political sicence theory, PS ۰۲ )Fall ۷۸۹۱(.
این مقاله در كتاب
Competitive Elections in Developing countries, Ed. by Ergun Ozbudun and Myron Weiner )Duke University Press(.
۱۷. ساموئل هانتینگتون، پیشین، ص ۴۹ و ۵۰ .
۱۸. ر.ك: برتراند راسل، اخلاق و سیاست در جامعه، ترجمه محمود حیدریان (بیجا: بینا، ۱۳۴۹) [ترجمه از متن انگلیسی ۱۹۵۴].
۱۹. برتراند راسل، قدرت، ترجمه نجف دریابندری (تهران: خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۱) ص ۳۰۱.
۲۰. همان، ص ۲۴۳.
۲۱. همان، ص ۲۴۹ - ۲۵۰.
۲۲. ر.ك: گی اِرمه، فرهنگ و دموكراسی، ترجمه مرتضی ثافب فر (تهران، ققنوس، ۱۳۷۶) ص ۲۲ - ۲۶.
۲۳. یان مكنزی و دیگران، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ترجمه م. قائد (تهران: نشر مركز، ۱۳۷۵) ص ۱۹۵ - ۱۹۶.
۲۴. همان، ص ۲۰۵ - ۲۰۷.
۲۵. keith Graham, The Battle of Democracy, Harvester Press, Great Britain, PP. ۵۲۱-۸۴۱.
۲۶. Helena Catt, Democracy in practice, )Routledge, U. S. A and Canada, ۹۹۹۱(, PP. ۲۱-۳۱.
۲۷. Jurgen Habermas, Between Facts and Norms, )Polity press, U. K. ۲nd print, ۶۹۹۱(, PP. ۹۸۲-۸۲۳.
۲۸. Ibid, P. ۶۹۲.
۲۹. برای نمونه ر.ك: رابرت هولاب، یورگن هابرماس: نقد در حوزه عمومی، ترجمه حسین بشیریه (تهران: نشر نی، ۱۳۷۵) ص ۲۴۶؛ یورگن هابرماس، بحران مشروعیت، ترجمه جهانگیر معینی (تهران: گام نو، ۱۳۸۰) ص ۱۷۱.
درآمد
تأمل در الگوها و مدلهای ارائه شده از دموكراسی پیش از هر چیز بیانگر این نكته است كه دموكراسی و روشهای دموكراتیك یكسان نبوده و میتواند تجلیات مختلف و متنوعی پیدا كند. اهمیت این بحث هنگامی افزون خواهد شد كه توجه داشته باشیم در شرایط كنونی جامعه ایران موضوع «مردمسالاری دینی» و طراحی مبانی نظری آن در چالش و نوسانی از ابراز عقیدهها - از امتناع ذاتی طرح آن تا وجوب پرداخت به این مقوله - قرار دارد. این مقاله به اهم تقسیم بندیهای ارائه شده در خصوص دموكراسی و الگوهای ارائه شده از آن میپردازد.
دموكراسی؛ بازار الگوها و مدلها
نویسندگان و اندیشمندانی كه درباره دموكراسی بحث كردهاند، هر یك از زاویه ای خاص و به اعتباری ویژه، دموكراسی را به انواع و اقسامی تقسیم كرده است. برخی با توجه به جلوههای ظهور و شاخصههای تجلی یافته انواع حكومتهای دموكراتیك، و بعضی دیگر با عنایت به تأثیر و نفوذ انواع نظریهها در حكومتهای دموكراسی، مدل سازی كردهاند.
در این مقاله به برخی از الگوهای ارائه شده كه از درجهای از اهمیت و ابتكار برخوردارند اشاره میكنیم.
۱. دیوید هلد (یازده مدل دموكراسی)
وی در كتاب مدلهای دموكراسی در سال ۱۹۸۷ تحقیقی منضبط در خصوص انواع صورتهای بروز یافته دموكراسی ارائه كرده است. مدلها و تقسیم بندیهای هلد از دموكراسی به قرار زیر است:
دموكراسی كلاسیك: از خصوصیات این دموكراسی مشاركت مستقیم شهروندان در امور قانون گذاری است. این مدل در یونان باستان و با خصوصیات شهروندان محدود آتن رهگیری شده است.۲
دموكراسی حمایتی: علت نامگذاری این دموكراسی این است كه مردم یا شهروندان فعال برای اطمینان حاصل كردن از این كه حاكمان سیاستهایی در جهت منافع آنها را پیگیری میكنند خواستار به دست آوردن حمایت حاكمان و نیز حمایت از یكدیگر هستند. در این دموكراسی اگر چه حاكمیت در نهایت متعلق به مردم است، اما به نمایندگانی تفویض میشود كه از سوی شهروندان اعمال حاكمیت كنند. در این دموكراسی حوزه دولت از جامعه مدنی مجزّاست و اختیارات دولت محدود است. وجود كانونهای قدرت و گروههای رقیب نیز از شاخصههای این مدل است.۳ دموكراسی تكاملی رادیكال: در این مدل شهروندان از برابری سیاسی و اقتصادی و نیز آزادی برخوردارند و هیچ یك بر دیگری رجحان و تفوق ندارد. تقسیم وظایف قوا از خصوصیات اصلی این دموكراسی است. شرایط عمومی تحقق آن، اجتماع كوچك غیرصنعتی است.۴ دموكراسی تكاملی: در این دموكراسی، مشاركت در حیات سیاسی صرفاً برای پاسداری از منافع شخصی و فردی نیست، بلكه برای ایجاد شهروندانی آگاه، مسؤول و رشید نیز ضروری است. از ویژگیهای این دموكراسی این است كه حق رأی همگانی بوده و تفكیك قوا به طور كامل در آن وجود دارد به نحوی كه حتی دستگاه بوروكراسی دولتی نیز از حاكمان منتخب مردم، كاركردی جداگانه دارند و تفكیك شدهاند. تحقق این دموكراسی در جامعه مدنی مستقل همراه با اقتصاد رقابتی و مالكیت خصوصی میسّر است.۵
دموكراسی مستقیم ماركسیستی: این نوع مدل را دیویدهلد به همراه شرح نظریههای ماركسیستی در گرایشهای مختلف آن شرح میدهد. از خصوصیات حاكم بر این مدل كه در دو حالت سوسیالیسم و كمونیسم تبیین شده، این است كه پیش شرط تحقق آزادی واقعی، پایان استثمار و در نهایت برابری كامل اقتصادی و سیاسی است. شرایط جوامع سوسیالیستی مثل تنظیم امور به وسیله كمونها و آرمانهایی چون شكست بورژوازی و وحدت پرولترها (كارگران) و نیز از بین رفتن تمامی طبقات از شاخصهها و بسترهای تحقق این مدل است.۶ دموكراسی نخبهگرای رقابتی: در این مدل نویسنده با طرح نظریات شومپیتر و حملات وی به دموكراسی كلاسیك، مدلی از حكومت دموكراتیك را بیان میدارد كه در آن نخبگان سیاسی كارآمد و كاردان تصمیمگیرندگان اصلی هستند. در این مدل طبق نظریههای شومپیتر نقش شهروندان معمولی بسیار محدود است. مدل نخبه گرایی رقابتی شاهد خصوصیاتی چون حاكمیت سیاستهای حزبی در پارلمان، تمركز در رهبری سیاسی و حكومت پارلمانی با قوه مجریه قوی هستیم. از شرایط عمومی مطرح در این مدل میتوان به جامعه صنعتی، انتخاب كنندگان كم اطلاع یا عاطفی و همچنین فرهنگ سیاسی تحملپذیر و متساهل اشاره كرد.۷ دموكراسی تكثرگرایانه: در این مدل به دیدگاه تجربی در دموكراسی كه مبتنی بر نظریات اندیشمندان و نویسندگان آمریكایی است توجه میشود. از خصوصیات این مدل كم كردن آسیبپذیری حكومت به وسیله حفظ اقلیتها و تأمین آزادیهای همه جانبه سیاسی است. آزادی بیان، آزادی تشكیلات سیاسی و غیر سیاسی، تنوع گروههای در پی كسب نفوذ در سیاست و میانجیگری و داوری حكومت بین تقاضاها و مطالبات متكثر، از ویژگیهای این مدل به شمار میرود.۸ دموكراسی حقوقی: در مدل حقوقی، اهتمام و توجه به اصل اكثریت برای حفظ آزادی و حفاظت از افراد در مقابل حكومت خود رأی توصیه میشود. همچنین خصوصیاتی چون حداقل مداخله دولت در جامعه مدنی و زندگی خصوصی و حداكثر میدان عمل برای جامعه بازار آزاد و وجود رهبری سیاسی در محدوده اصول لیبرالی را میتوان برای آن برشمرد.۹ دموكراسی مشاركتی: در این مدل گفته شده كه حق مساوی برای تكامل شهروندان و تأمین منافع آنان صرفاً در یك جامعه مشاركتی تحصیل میشود. مشاركت مستقیم شهروندان در نهادهای اصلی جامعه چون محل كار و محله و فعالیت احزاب مشاركتی در قالب ساختارهای پارلمانگونه یا كنگرهای از خصوصیات این مدل است. برای تحقق دموكراسی مشاركتی به حداقل رساندن قدرت بوروكراسی غیر مسؤول در زندگی عمومی و خصوصی لازم شمرده شده است.۱۰ دموكراسی خودمختار: در مدل مزبور بر شرایط و خصوصیات خودمختاری دموكراتیك تأكید میشود. شرایطی كه در آن به زندگی دموكراتیك بیش از رأی دادن ادواری شهروندان توجه میشود. در دموكراسی خودمختار میبایست فرصتهایی برای شهروندان ایجاد شود كه بتوانند ظرفیتها و استعدادهای خود را بروز دهند و در برخورداری از این فرصتها و محدودیتها میبایست افراد یك جامعه با هم برابر باشند. دسترسی آزاد و همگانی به اطلاعات برای تضمین تصمیمگیریهای آگاهانه در كلیه امور، ایجاد مسؤولیت جمعی در زمینه امور اجتماعی و تقلیل كار روزمره به حداقل ممكن و همچنین وجود بنگاههای اقتصادی خود گردان و شركتهای خصوصی متنوع و نظام حزبی رقابتی از ویژگیها و شرایط دیگر این مدل است.۱۱
دموكراسی (فراگیر) جهانی: در این مدل، دموكراسی با لحاظ شرایط عصر جهانی شدن مورد بحث قرار گرفته است. در دموكراسی جهانی(Cosmopolitian Democracy) باتوجه به این كه در شرایط موجود روابط منطقهای و جهانی با یكدیگر اصطكاك افزونتری دارند، اصول خودمختاری سیاسی نیازمند آن است كه در یك مرزبندی و سنگربندی(Entrenchment) جدید در سیستم ارتباطی «منطقهای» و «جهانی» باز تعریف شود. نویسنده مقاصد و خصوصیاتی را در دو مرحله بلند مدت و كوتاه مدت برای تحقق این مدل پیشنهاد میكند. مواردی چون بازسازی نقش رهبری سازمان ملل و توابع آن چون شورای امنیت، ایجاد یك دادگاه حقوق بشر بین المللی جدید، تأسیس نیروی نظامی مؤثر بینالمللی، تفكیك میان علایق و منافع اقتصادی و سیاسی و تأسیس پارلمان جهانی از جمله خصوصیات پیشنهادی در این مدل هستند.۱۲
۲. ساموئل هانتینگتون (امواج سهگانه دموكراسی)هانتینگتون در تبیین روند تحولات دموكراسیها، از امواج دموكراسی بحث میكند. اگر چه بحث از موجهای دموكراسی منحصر در آرا و نوشتههای هانتینگتون نیست۱۳ ولیكن شهرت تقسیم بندی وی از امواج دموكراسی بیش از دیگران است. مقصود از موج دموكراسی سلسله تحولات و تغییراتی است كه در مدت زمان نسبتاً كوتاه وفشردهای در نظامهای سیاسی جهان و در مناطق مختلف كه دارای تشابه هستند اتفاق افتاده وتأثیراتی ویژه در روند دموكراتیزاسیون از خود به جای میگذارد.۱۴ هانتینگتون ضمن یادآوری این نكته كه تعیین تاریخ دقیق موجهای دموكراسی شدن و برخاستن امواج برگشت آن، صرفاً یك تعیین شخصی و خصوصی است، تاریخ موجهای دموكراسی را از نظر خویش چنین بیان میكند: نخستین موج طولانی دموكراسی شدن از ۱۸۲۸ تا ۱۹۲۶، نخستین موج برگشت مخالف از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۲، دومین موج كوتاه دموكراسی شدن از ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲، دومین موج برگشت مخالف از ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۵ و بالأخره سومین موج دموكراسی شدن از ۱۹۷۴ آغاز و تا زمان نگارش كتاب (۱۹۹۱) ادامه دارد.
جدول شماره یك
شناسههای امواج
تاریخ برآمدن امواج مهمترین مصداق، شاخصههایا مصادیق
موجها و ضدموجهای دموكراسی شدن
موج اول طولانی دموكراسی شدن
۱۹۲۶ - ۱۸۲۸ ریشه در انقلابهای فرانسه و آمریكا دارد -
لغو امتیازات در انتخابات ۱۸۲۸ آمریكا -
افزایش رأی دهندگان در كشورهای اروپایی
موج اول برگشت (مخالف)
۱۹۴۲ - ۱۹۲۲ رژه نظامی در ۱۹۲۲ در رم توسط موسولینی -
به قدرت رسیدن هیتلر در ۱۹۳۳ در آلمان -
استیلای توتالیتاریسم در كشورهای اروپایی -
برآمدن ایدئولوژیهای كمونیسم، فاشیسم و میلیتاریسم -
موج دوم دموكراسی شدن
۱۹۶۲ - ۱۹۴۳ آغاز جنگجهانی دوم و افزایش نهادهای دموكراتیك در بسیاری از كشورهای اروپاییو آمریكای لایتن
موج دوم برگشت
۱۹۷۵ - ۱۹۵۸ بر سركار آمدن نظامیان اقتدارگرا در آمریكای لاتین و آسیا و عصر كودتای نظامی
سومین موج دموكراسی شدن
[۱۹۹۱] - ۱۹۷۴
(زمان نگارش كتاب) پایان دیكتاتوری در سی كشور اروپا،
آسیا و آمریكای لاتین در ۱۹۷۴ -
تقویت دموكراسی در قالب جنبشها -
فراگیر شدن موج دموكراتیك در دنیای كمونیست
از نظر هانتینگتون، از آن جا كه موجهای دموكراسی و موجهای مخالف بر طبق الگوی دو گام به جلو و یك گام به عقب عمل كردهاند، در مجموع جنبش دموكراسی به صورت جهانی در آمده و غالب كشورها را در نوردیده است. این امر اگر چه باعث گشته تا شمار كشورهای اقتدارگرا تا سال ۱۹۹۰ رو به كاهش گذارد و لیكن به عقیده هانتینگتون موج سوم دموكراسی در ۱۹۹۰، نسبت كشورهای دموكراتیك را در جهان در مقایسه با ۳۸ سال قبل كه این نسبت در اوج بوده، بالا نبرده است.۱۵ هانتینگتون در تشریح موج سوم دموكراسی، ضمن بحث از الگوهای اقدام به دموكراسی، پنج الگو را به تبع واینر(wiener)۱۶ بر میشمرد كه عبارتند از: ۱. الگوی دورانی(Cyclicalpattern)؛ ۲. الگوی آزمایش دوم(Second-Try pattern)؛ ۳. الگوی دموكراسی گسسته( DemocracyInterrupted)؛ ۴. الگوی گذار مستقیم(Direct Transition)؛ ۵. الگوی غیر مستعمره شدن. آن گاه بر اساس این الگوها نمونههایی را در بستر دموكراتیزاسیون موج سوم بر میشمرد.۱۷
از خصوصیات این اثر هانتینگتون این است كه ضمن داشتن نگاه به شدت «آمریكا - محور» به روند دموكراتیزاسیون در كشورهای جهان، بدون مجامله از اتخاذ روشهای خشونت بار و قهرآمیز برای ایجاد دموكراسی در سایر كشورها سخن میگوید و در قالب دستورالعملها و رهنمودهایی مكانیزم این توسل به خشونت را حتی در همراهی با ژنرالها و نظامیان به نمایش میگذارد.
۳. برتراند راسل (شش نوع دموكراسی)
راسل اگر چه كمتر به مباحثی چون دموكراسی و جزئیات آن پرداخته است، اما از همان تراوشات اشارهگونه وی در باب دموكراسی نیز نمیتوان گذشت.۱۸ شاید بیشترین مباحث مربوط به دموكراسی در كتاب قدرت آمده است، راسل بر خلاف هانتینگتون، معتقد است در مقام تزاحم اخلاق و برقراری دموكراسی، نمیباید به روشهای غیر اخلاقی و شیوههای خشونتبار روی آورد، حتی در حفظ دموكراسی نیز بر این باور است كه اگر راه انحصاری حفظ دموكراسی در خفه كردن كودكان در اتاق گاز یا كارهای خشونت باری از این قبیل باشد، این دموكراسی پذیرفتنی نیست.۱۹
راسل دموكراسی را به اعتبارات مختلف تقسیم بندی كرده است. در یك معنا راسل دموكراسی را به «دموكراسی حقیقی» و «غیر حقیقی» تقسیم میكند كه ملاك این تقسیمبندی و مهمترین شاخصه حقیقی بودن دموكراسی از نظر وی، احساس قدرت قوی رأی دهندگان است و بر این اساس از حق رأی خود استفاده كنند؛ از سوی دیگر، وقتی احساس قدرت رأی دهندگان آن قدر ضعیف باشد كه غالباً لازم نبینند از حق رأی خود استفاده كرده یا به هنگام رأی دادن مجبور باشد به یكی از دو تن نامزد انتخاباتی كه مورد علاقهشان نیستند رأی دهند، دموكراسی غیر حقیقی شكل میگیرد.۲۰
راسل با ذهنیت معطوف به شرایط پیرامونی خویش و مشخصاً حكومتهای ناپلئون و هیتلر، تقسیم دیگری از دموكراسی را بیان میدارد: دموكراسی استوار و دموكراسی ناپایدار (نااستوار). دموكراسی ناپایدار، دموكراسیای است تازه و نوظهور كه از خشم مردم بر ضد صاحبان پیشین قدرت سرچشمه میگیرد. به نظر راسل این دموكراسی تا زمانی كه تازه است استوار نیست. از نظر وی مردمانی كه خود را دشمن سلطنت یا الیگارشی پیشین معرفی میكنند ممكن است خودشان نظام سلطنتی یا الیگارشی تازهای را بنا كنند؛ از این رو دموكراسی فقط در جایی كه دوام كافی داشته و سنت شده باشد امكان ثبات دارد. بنابراین دموكراسی برای آن كه «استوار» شود باید جنبه سنتی پیدا كرده و ریشه دواند».۲۱
راسل در تقسیم بندی دیگری متأثر از نظریات ماركس، دموكراسی را به دو قسم سیاسی و اقتصادی تقسیم میكند. وی با این تقسیم، معتقد است كاستن كاربرد خودسرانه قدرت علاوه بر شرایط سیاسی، نیازمند شرایط اقتصادی نیز هست. بر این اساس دموكراسی سیاسی در عین این كه پارهای از مشكلات ما را حل میكند، ولی به هیچ وجه تمام آنها را حل نمیكند. راسل در این موضوع مؤیّدانه به سراغ این گفته ماركس میرود كه تنها از راه سیاست نمیتوان به تساوی قدرت رسید در حالی كه قدرت اقتصادی به صورت سلطنتی یا الیگارشی باقی مانده باشد. بنابراین نتیجه این میشود كه قدرت اقتصادی باید در دست حكومت باشد و حكومت نیز باید دموكراتیك باشد. راسل معتقد است تا وقتی هر دو جنبه و هر دو نوع دموكراسی سیاسی و اقتصادی تركیب نشوند، به هیچ راه حلی نمیتوان دست یافت.
جدول شماره دو
ردیف انواع دموكراسی
ملاك تقسیم بندی و ویژگی آن
۱ یك: دموكراسی حقیقی رأی دهندگان دارای احساس قدرت قوی هستند.
دو: دموكراسی غیر حقیقی رأی دهندگان دارای احساس قدرت ضعیف هستند.
۲ سه: دموكراسی استوار دارای دوام كافی بوده وتبدیل به سنت شده است (سنتی).
چهار: دموكراسی ناپایدار از خشم مردم بر صاحبان پیشین قدرت برآمده و تازه تأسیس است.
۳ پنج: دموكراسی سیاسی تساوی قدرت سیاسی.
شش: دموكراسی اقتصادی تساوی و توزیع عادلانه قدرت اقتصادی.
۴.گی اِرمه (دو نوع دموكراسی)نویسنده فرانسوی گی ارمه(Guy Hermet) در كتاب فرهنگ و دموكراسی، سخن از دو مكتب فكری به بیان میآورد كه در این دو مكتب به دموكراسی از منظر تعیین هدف غایی آن نگریسته میشود. مكتب نخست دموكراسی را یك سازوكار محض فرمانروایی میداند كه عاری از هرگونه هدف اجتماعی یا تاریخی است و دومی برعكس، دموكراسی را كمتر یك تشكیلات نهادین و بیشتر طرحی برای یك جامعه میداند كه هدف آن ارتقای كامیابی فردی و جمعی تمام شهروندان است. گی ارمه ضمن ذكر مثال هایی برای این دو مكتب معتقد است در مجموع میتوان از دو نوع دموكراسی سخن گفت. دموكراسی «روشی» و دموكراسی «ارزشی». در دموكراسی روشی، بارزترین خصوصیت وجود مجموعهای از نهادها و از آن مهمتر وجود نوعی قاعده بازی سیاسی است. هدف این نوع دموكراسی اگر چه مهم است، اما محدود به حفظ افراد و جامعه در مقابل مخاطرات خودكامگی و استبداد است. به عقیده ارمه، این نوع دموكراسی از انقلاب آمریكا الهام گرفته است كه میخواهد دو اصل نسبتاً متناقض اراده اكثریت و آزادی هر شخص را با هم آشتی دهد. اما پیشفرضهای دموكراسی «ارزشی» یا «ذاتی» دقیقاً وضع معكوسی نسبت به دموكراسی روشی دارند. این دموكراسی به باور نویسنده، ملهم از انقلاب فرانسه و پس از آن انقلاب روسیه بوده است كه شكلهای نهادین، شیوهها و ساختارهای انتخاباتی و نمایندگی مجلس، مشاركت سیاسی و نیز ساختارهای اقتصادی، همه در بهترین حالت ابزارهایی هستند در خدمت هدفی كه فراتر و والاتر از همه اینهاست و فقط این هدف والاتر است كه شایستگی توصیف صفت «دموكراتیك» را دارد و آن پیشرفت برابری مردان و زنان در جهت تكامل تا جایی كه بتوانند بهترین بهره را از استعدادهای شخصی خویش داشته باشند. در دموكراسی ارزشی هدف اهمیت دارد نه ابزارها و وسایل وصول به آن. گی ارمه معتقد است هر دو نوع این دموكراسیها از عامل متغیر انسانی بیش از حد غافل ماندهاند. دموكراسی به عنوان ارزش به دلمشغولیهای اخلاقی نمیپردازد و دموكراسی به عنوان روش دیگر خود را به مجموعهای از هنجارهای قانون اساسی محدود نمیكند.۲۲
جدول شماره سه
نوع دموكراسی خصوصیات مهم این نوع حكومت
دموكراسی روشی وجود مجموعهای از نهادها و وجود قاعده بازی سیاسی؛
هدف مهم اما محدود، حفظ جامعه و فرد در مقابل خودكامگی؛
ممنوعیت هرگونه عمل خلاف قانون؛
وظیفه صرفاً یاریگری برای دولت؛
تلاش برای آشتی دادن دو اصل نسبتاً متناقض اراده اكثریت و آزادی فردی.
ملهم از انقلاب فرانسه و سپس انقلاب روسیه؛
دموكراسی ارزشی (ذاتی) نهادها و حقوق فردی و جمعی و همه ساختارهای حكومت ابزاردموكراسی هستندنه هدف؛
هدف اصلی، برابری زنان و مردان و تاجایی كه بتوانند به بهترین
نحو از استدادهای شخصی خود بهره گیرند؛
هدف اهمیت دارد نه وسایل وصول (مثل انتخابات و نمایندگی و...) به آن.
۵. ریچارد جِی (چهار الگوی دموكراسی)
قبل از ذكر الگوهای چهارگانه جی، باید گفت كه وی از جهتی دیگر و در یك تقسیم بندی جداگانه، دموكراسی فرانسوی را در مقابل دموكراسی آمریكایی و انگلیسی قرار داده و تفاوت دموكراسی فرانسوی با نمونههای آمریكایی و انگلیسی دموكراسی را در این نكته میداند كه در فرانسه این سنت انقلابی بود كه سبب پیدایش نوعی دموكراسی مردمی شد. به عقیده جِی، نویسندگان بسیاری دو مسیر كاملاً متمایز را برای سنتهای دموكراتیك تشخیص دادهاند: یكی، سنت انگلیسی - آمریكایی است كه سخت تحت تأثیر قانون اساسی لیبرالی است و قائل به چندگانگی قدرت سیاسی و «وحدت در تنوع» میباشد، و دیگری، سنت انقلابیِ جمهوریخواه فرانسوی است كه در آن وحدت و یكدستیِ مردم در اعتقاد به جمهوری واحد و تقسیمناپذیر تجلی داشته است.۲۳ چهار الگوی دموكراسی جی عبارتند از: ۱. الگوی شومپیتری كه با طرح رقابت جرگه سالارانه حزبی،(oligarchic party competition) معتقد بود دموكراسی از این جهت با دیگر نظامها تفاوت دارد كه در دموكراسی امكان فعالیت برای رقابت آزادانه انتخاباتی بین حزبهای سیاسی جرگهسالار وجود دارد. شومپیتر معتقد بود سیاستمداران مانند بازرگانان هستند كه روی آرا معامله میكنند تا در نهایت به حكومت برسند؛ ۲. الگوی چندگانگی (تكثّر) قدرت سیاسی كه به باور ریچارد جی در فضای باز سیاسی بازتر، سیالتر و بی شكل آمریكا ایجاد شد و بیشتر به گروههای فشار و پیوندهای ثانوی كه تلاش دارند تا با فعالیت خود بر سیاست تأثیر گذارند توجه نشان میداد. در این الگو نیروها و گروههای فشار به شهروندان فعال فرصتهای بیشتری برای مشاركت و تأثیرگذاری میدهند؛ ۳. الگوی كورپوراتیستی یا صنف گرایانه كه در آن به همكاری در روابط طبقاتی در جهت هدف مشترك رشد اقتصادی ترغیب میشود؛ ۴. الگوی دموكراسی اتحاد(Consociation) كه در جستوجوی حكومتی باثبات در جوامع دارای چند دستگی مذهبی، قومی یا ایدئولوژیك است. در این نوع دموكراسی نقش رهبری نیرومند سیاسی در نظارت بر دستههای اجتماعی مختلف و همكاری نخبگان بسیار پراهمیت است؛ رهبریای كه بتواند با اطمینان بخشی به سهم داری منصفانه همه گروهها از منافع عمومی، آنها را در جهت یك ائتلاف بزرگ راهنمایی كند.۲۴ نكته مهم این كه در همه این الگوها، انتخاب كنندگان و عامه مردم به جای آنكه بخشی اساسی از روند دموكراسی محسوب شوند، معمولاً در حاشیه بوده و اهمیت چندانی ندارند.جدول شماره چهار
نوع دموكراسی مهمترین ویژگیها
دموكراسی فرانسوی سنت انقلابی سبب پیدایش آن شده؛
اعتقاد همه جانبه مردم به جمهوری واحد و تقسیمناپذیر؛
متأثر از اندیشههای روسو و مشخصاً اراده عمومی.
دموكراسی آمریكایی و انگلیسی به شدت متأثر از قانون اساسی لیبرالی است؛
قائل به چندگانگی و تكثر در قدرت سیاسی است (وحدت در تنوع).
الگوهای دموكراسی بارزترین ویژگیها
الگوی اول، رقابت جرگه سالارانه حزبی مبتنی بر نظریات شومپیتر (الگوی شومپیتری)؛
در دموكراسی رقابت آزادانه انتخاباتی بین احزاب وجود دارد؛
سیاستمداران این نوع دموكراسی مانند بازرگانانند وبرروی آراءمعامله میكنند.
الگوی دوم، چندگانگی قدرت سیاسی در فضای سیاسی آمریكا ایجاد شد؛
به نقش گروههای فشار و تأثیر آنها بر سیاست توجه داشت.
گروههای فشار فرصت مشاركت سیاسی شهروندان را افزایش میدهند.
الگوی سوم، الگوی صنف گرایانه به همكاری در روابط طبقاتی در جهت هدف مشترك اقتصادی ترغیب میشود.
برخی منافع نزد دولتها مهمتر از بعض دیگرند و در حكومت دخالت بیشتری دارند.
الگوی چهارم، الگوی دموكراسی ایجاد حكومت با ثبات در جوامع چند فرهنگی و چند مذهبی و چند قومی؛
اتحاد تسهیم قدرت برای ائتلاف بزرگ؛
رهبری نیرومند سیاسی برای ائتلاف بخشی و نظارت بر دستههای مختلف اجتماعی.
۶. كیث گراهام (چهار تئوری دموكراسی ساز)
هرچند مشابه تقسیم بندیها و بعضی دستهبندیهای گراهام را میتوان در دیگر آثار مربوط به دموكراسی دید، ولی به اقتضای رویكرد فلسفی نویسنده و علاقهمندیهای تخصصی وی در حوزه فلسفه سیاسی، انتظام و روش محتوایی مباحث او از جذابیت خاصی برخوردار است. وی در كتاب نزاع دموكراسی مباحث خویش را به دو بخش تئوری محض(Puretheory) و تئوریهای اجرا شده و به كار رفته در صحنه عمل(Applied theory) تقسیم كرده است. در بخش دوم كتاب، به هنگام بحث از تئوریهای معطوف به اجرا و عمل در دموكراسی، در چهار فصل جداگانه، تئوریهای رهگیری شده در انواع دموكراسیها را بررسی میكند. تئوریهای ارائه شدهای كه وی در باب دموكراسی برمیشمرد عبارتند از تئوری نخبگی، تئوری مشاركت، تئوری ماركسیستی و تئوری لنینیستی.۲۵ هر یك از این تئوریها زاینده دموكراسی هایی چون دموكراسی نخبگان، دموكراسی مشاركتی، دموكراسی ماركسیستی و دموكراسی لنینیستی است.
جدول شماره پنج
pure Theory The grounds of democracy
۱ interests
۲ liberty
۳ equality
Applied Theory Theories
۱ Elite theory
۲ Participation theory
۳ Marxist theory
۴ Leninist theory
۷. هِلنا كَت (سه مدل دموكراسی)
هلنا كت(Helena Catt) در كتاب دموكراسی در عمل و در جمعبندی مدلهای دموكراسی، به سه نوع دموكراسی اشاره كرده است. مدلهای دموكراسی از نظر خانم كت عبارتند از: ۱. مدل دموكراسی مشاركتی؛ ۲. مدل دموكراسی مستقیم؛ ۳. مدل نمایندگی یا لیبرال دموكراسی. وی در توضیح شاخصه اصلی دموكراسی مشاركتی میگوید در این نوع دموكراسی مردم به وسیله مباحثات و گفت وگوهای جمعی در مورد مسائل مورد نیاز و انتخاب بهترین راه حل و چارهجویی برای گروهها و دستهها نقش ایفا میكنند. در دموكراسی مستقیم نیز مردم به وسیله تصمیمگیری در مورد موضوعات مربوط به خود وارد میشوند، اما این بار رأیگیری در پاسخ به پرسشی ویژه و معین كه برای آنان قرار داده شده اغلب به صورت رفراندوم نمود دارد. نوع سوم، دموكراسی نمایندگی است كه به عقیده كت، این نوع مأنوسترین و آشناترین شكل از میان دیگر مدلهای دموكراسی است و در آن گروهی از نخبگان انتخاب میشوند. به این گروه وظیفه تصمیمگیری برای امور مربوط به مردم محول شده است.۲۶
نكته قابل ذكر در تقسیم بندی «كت» این است كه وی دموكراسی مشاركتی را در تعریف خود، قسیم دموكراسی لیبرال یا «نمایندگی» قرار میدهد. حال آن كه در دیگر تقسیم بندیهای شایع، دموكراسی مشاركتی در تعریف مشهور آن، خود یكی از اقسام دموكراسی لیبرال است.مدل دموكراسی توصیف
دموكراسی مشاركتی مردم درباره اختیارات بحث و گفت وگو كرده و سپس بر تصمیمی اجماع و اتفاق میكنند. دموكراسی مستقیم رأیگیری و اظهار نظر مردم در پاسخ به پرسشهای معینی كه از آنان میشود تجلی دارد. دموكراسی نمایندگی یا لیبرال دموكراسی مردم نمایندگانی را برمیگزینند تا از جانب آنان تصمیمگیری كند.
۸. یورگن هابرماس (كلان مدلهای دموكراسی)
هابرماس در كتاب نظریه كنش ارتباطی دموكراسی را در قالب دو قسم مدلهای هنجاری و مدلهای تجربهگرایانه تقسیمبندی كرده است.۲۷ هابرماس معتقد است در بازشناسی مدلهای تجربه گرا میبینیم كه این مدلها هیچ راهی برای پاسخ به این پرسش كه چگونه میتوان بین هنجار و واقعیت ارتباط برقرار كرد پیش روی ما قرار نمیدهند و البته این در حالی است كه از این سو مفاهیم انتزاعی و مجازیِ مدلهای هنجاری دموكراسی در چالش با تحلیلهای توانمند اجتماعی قرار میگیرند.۲۸ وی ضمن آن كه دموكراسی را نظامی از حقوق میداند كه در آن حق مشاركت برای هر فرد در فرایند قانونگذاری تضمین میشود، از بین دو دسته از دموكراسیهای یاد شده «دموكراسی مشورتگر»(deliberative) را بهترین راه حل ممكن برای مصالحه میان واقعیت و ارزش یا به تعبیری بین اخلاق گفتمان و واقعیت سیاسی میداند. وی در آثار دیگرش تلویحاً به تقسیم بندیهای دیگر از دموكراسی همچون دموكراسی صوری و غیر صوری یا انواع قدیم و جدید دموكراسی بورژوایی اشاره كرده و آنها را میپذیرد.۲۹
پینوشتها
۱*. مقاله حاضر بخشی از رساله دكترای علوم سیاسی نویسنده است.
۲. David Held, modeles of Democracy ۲nd Edition, polity press, Great Britain, ۶۹۹۱, P. ۳۳.
۳. Ibid, P. ۹۹.
۴. Ibid, P. ۱۶.
۵. Ibid, P. ۶۱۱.
۶. Ibid, P. ۲۵۱.
۷. Ibid, P. ۷۹۱.
۸. Ibid, P. ۷۱۲.
۹. Ibid, P. ۱۶۲.
۱۰. Ibid, P. ۱۷۲.
۱۱. Ibid, P. ۴۲۳.
۱۲. Ibid, P. ۸۳۳.
۱۳. برای مثال فیلیپ اشمیتر (از متفكران كورپوراتیست) نیز در تقسیم بندی خود از چهار موج در روند دموكراتیزاسیون كشورها سخن گفته است.
۱۴. هانتینگتون موج دموكراسی شدن را چنین تعریف كرده است: «موج دموكراسی شدن عبارت است از یك سلسه گذارهایی از رژیمهای غیر دموكراتیك به دموكراتیك كه در زمانهای خاصی صورت پذیرفته و همچنین گذارهای مشخصی را در همان زمان در جهت مخالفت به همراه آورده است». ر.ك: ساموئل هانتینگتون، موج سوم دموكراسی، ترجمه احمد شهسا (تهران: انتشارات روزنه، ۱۳۷۳)، ص ۱۸.
۱۵. همان، ص ۲۹ و ۳۰.
۱۶. در نوشته مایرون واینر با این مشخصات:
Myron Weiner, Empirical Democratic political sicence theory, PS ۰۲ )Fall ۷۸۹۱(.
این مقاله در كتاب
Competitive Elections in Developing countries, Ed. by Ergun Ozbudun and Myron Weiner )Duke University Press(.
۱۷. ساموئل هانتینگتون، پیشین، ص ۴۹ و ۵۰ .
۱۸. ر.ك: برتراند راسل، اخلاق و سیاست در جامعه، ترجمه محمود حیدریان (بیجا: بینا، ۱۳۴۹) [ترجمه از متن انگلیسی ۱۹۵۴].
۱۹. برتراند راسل، قدرت، ترجمه نجف دریابندری (تهران: خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۱) ص ۳۰۱.
۲۰. همان، ص ۲۴۳.
۲۱. همان، ص ۲۴۹ - ۲۵۰.
۲۲. ر.ك: گی اِرمه، فرهنگ و دموكراسی، ترجمه مرتضی ثافب فر (تهران، ققنوس، ۱۳۷۶) ص ۲۲ - ۲۶.
۲۳. یان مكنزی و دیگران، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ترجمه م. قائد (تهران: نشر مركز، ۱۳۷۵) ص ۱۹۵ - ۱۹۶.
۲۴. همان، ص ۲۰۵ - ۲۰۷.
۲۵. keith Graham, The Battle of Democracy, Harvester Press, Great Britain, PP. ۵۲۱-۸۴۱.
۲۶. Helena Catt, Democracy in practice, )Routledge, U. S. A and Canada, ۹۹۹۱(, PP. ۲۱-۳۱.
۲۷. Jurgen Habermas, Between Facts and Norms, )Polity press, U. K. ۲nd print, ۶۹۹۱(, PP. ۹۸۲-۸۲۳.
۲۸. Ibid, P. ۶۹۲.
۲۹. برای نمونه ر.ك: رابرت هولاب، یورگن هابرماس: نقد در حوزه عمومی، ترجمه حسین بشیریه (تهران: نشر نی، ۱۳۷۵) ص ۲۴۶؛ یورگن هابرماس، بحران مشروعیت، ترجمه جهانگیر معینی (تهران: گام نو، ۱۳۸۰) ص ۱۷۱.
منبع : خبرگزاری فارس
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست