پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

توسعه دانش در هند، تجربه‌ای پندآموز


توسعه دانش در هند، تجربه‌ای پندآموز
پایان جنگ جهانی دوم برای بسیاری از کشورها، پایان اسارت در بند استعمار بود. اما در میان کشورهایی که طعم استقلال را چشیدند، هندوستان با داشتن پایه‌ای قوی در علم و فناوری، کشوری منحصر به فرد است. دلیل این امر، وجود رهبری به نام جواهر لعل نهرو در تاریخ این کشور است؛ رهبری افسانه‌ای که برای رشد کشورش، عمیقا به توجه به علم و فناوری معتقد بود. نهرو برای رسیدن به راهکارهای عملی این مقصود، با دانشمندان بلند‌پایه‌ای چون شانتی سواراپ بتناگار، هومی بابا و دولت سین‌کوتاری مشورت کرد. شانس دیگر هند این بود که نهرو زمام امور را برای ۱۷ سال در دست داشت؛ فرصتی نسبتا طولانی برای مردم هندوستان که از ثبات سیاسی کشور بهره برند.
شاید این پیش‌زمینه با تشویق به مطالعه کتاب هسته فناوری (Technology at the Core) مغایر باشد. پدر نویسنده، یکی از دیپلمات‌های ارشد و مورد اعتماد نخست‌وزیر ایندیرا گاندی، ‌دختر نهرو بود. خود نویسنده، اشوک پارتاساراتی سال‌ها در دفتر ایندیرا کار کرده و توانسته بر اساس تجربیات خود، در مورد این‌که ایندیرا چه‌طور با کمک‌گرفتن از علم و فناوری از عهده مشکلات برمی‌آمد، کتابی بنویسد. در واقع، نویسنده در بخش زیادی از کتاب به تعاملات غیررسمی ایندیرا می‌پردازد.
چنان‌که همه می‌دانند، خانم گاندی ۲ سال بعد از مرگ پدرش به جای او نشست و مانند وی به علم و فناوری علاقه‌مند بود. پارتاساراتی می‌نویسد:« ایندیرا گاندی بود که دانشمندان، مهندسان و تکنوکرات‌ها را به حوزه سیاست‌گذاری و مدیریت وارد کرد، در حالی که نهرو به این افراد بیشتر به عنوان متفکران و کارکنان آزمایشگاه نگاه می‌کرد. »
این کتاب بیشتر بر سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۷ (۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶) و نیز ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳) تمرکز دارد، زمانی‌که خانم گاندی بر مسند قدرت بود و پارتاساراتی فرصت مشاهده، گزارش‌نویسی و به نوعی تاثیرگذاری بر رویدادهایی را داشت که برای مداخله نخست‌وزیر به حد کافی مهم بودند. از دوران نهرو به بعد، رسیدگی به بزرگ‌ترین مشکلات مربوط به علم و فناوری در هندوستان مانند فضا و انرژی هسته‌ای در فهرست کارهای نخست‌وزیر قرار گرفت.
پارتاساراتی ابتدا در سمت دستیار مخصوص ویکرام سارابای، رئیس کمیسیون انرژی هسته‌ای شروع به کار کرد. سپس در سال ۱۹۷۰ منشی نخست‌وزیر شد، سمتی که علی‌رغم مدیریتی بودن، نیاز به دانش علمی خوبی داشت. وی وظایف متعددی داشت؛ ارایه گزارش به نخست‌وزیر، آماده‌سازی پیش‌نویس سخنرانی‌ها، آگاه‌سازی او از ملاقات‌ها و جلسات (که شامل شکایت‌ها پیرامون تاخیر بوروکراتیک هم می‌شد) و یادآوری تصمیمات قبلی درباره اختیارات هیات دولت از جمله این وظایف بود.
احتمالا تصور می‌کنید که تصمیمات علمی باید خیلی منطقی باشند، اما خواندن این کتاب به تصورتان تلنگری خواهد زد. در این کتاب می‌توان دید که چه‌طور سارابای بدون مشورت و استفاده از تجربه مهندسی معاونش در کمیسیون انرژی هسته‌ای، هومی ستنا، برآوردی را از رشد انرژی هسته‌ای در آینده اعلام کرد که کاملا غیرواقعی بود. این برآورد اشتباه به نزاعی بین دانشمندان و مهندسان در گروه انرژی هسته‌ای منجر شد و سارابای توضیح می‌دهد که چطور مجادلات یک مدیر با انجمن پژوهش مهندسی و صنعتی، کارکنان وفادار مدیر سابق را قربانی کرد.
کتاب به مجادلات خیلی بزرگ‌تری هم اشاره می‌کند. وقتی سیستم ملی ماهواره‌ هند درحال ساخت بود، خانم گاندی تاکید کرد کسانی که در این رویه حساس درگیر بودند، مشخص شوند. وی مظنون شده بود که یکی از وزرای ارشدش سعی داشته در مزایده‌ها دست ببرد. چنان‌که گزارش شده، اندکی قبل از این‌که آمریکا از فروش تجهیزات دفاعی به هند منع شود،‌ این کشور پول هنگفتی برای سازندگان این تجهیزات در آمریکا فرستاده بود. هم‌چنین پارتاساراتی با افشای نقش خود در پرونده سامیناتان، دانشمند معروف علوم کشاورزی که به‌خاطر تولید گونه‌های پربازده گندم در هند شهرت دارد، شرح داده که چه‌طور سامیناتان بعد از محکوم‌شدن به تحریف داده‌های علمی، تبرئه شد.
در گوشه و کنار کتاب، گاه‌گداری که تصمیمات هیات دولت یا نخست‌وزیر در سطوح بالای قدرت گیر می‌کنند، آدم یاد بخش‌هایی از برنامه طنز انگلیسی "بله آقای وزیر" می‌افتد. قدرت حتی به دو دسته تقسیم شده بود؛‌ تکنوکرات‌ها و کسانی که از راه‌های قانونی بر سر کار آمده بودند. وی در کتاب خود می‌نویسد: « به خاطر دارم که یک بار در دوران عضویتم در انجمن مشاوره علمی در زمان نخست‌وزیری راجیو گاندی، رهبر خشمگینانه از انجمن پرسید: به من بگویید،‌ چه‌طور است که من برای کارهایی که مجریانم باید انجام دهند، پیشنهاد بگیرم؟»
با این که این گزارش‌ها فوق‌العاده‌اند، شکاف‌های بسیاری دارند. رویدادهای مهم سیاسی مثل جنگ بنگلادش، اعلام فوریت به دلیل اعمال قدرت‌های سختگیرانه خانم گاندی ، شکست وی در انتخابات بعد از فوریت و بازگشت او به قدرت بعد از حدود سه سال، بسیار خلاصه مطرح شده‌اند. حوزه علم و فناوری و بخصوص منشی نخست‌وزیر، این رویدادهای غم‌انگیز را چه‌طور گذراندند؟
حتی در متن علمی دانشگاهی هم اثری از آزمایش صلح‌آمیز هسته‌ای سال ۱۹۷۴ دیده نمی‌شود. کارکنان دفتر نخست‌وزیر چقدر از آن مطلع بودند؟ نام پورشوتام نارایان هکسار، کسی که دیدگاه‌هایش بسیار مورد احترام خانم گاندی بوده، بارها به عنوان تصمیم‌گیرنده اصلی مطرح شده است. با این حال در این مورد که چرا وی در زمان اعلام حالت اضطراری سال ۱۹۷۵ کنار گذاشته شد، بحثی به چشم نمی‌خورد.
در مقایسه با زندگینامه سیاسی خانم گاندی (مانند کتابی که ایندر مالوترا نوشته است)‌، آن‌چه این کتاب در مورد نحوه اداره و استفاده وی از علم و فناوری آورده، ممکن است خشک و بسیار ساده شده به نظر آید. در واقع ارزش این کتاب به دلیل این است که توسط کسی نوشته شده که با چشم خودش ناظر این رویدادها بوده است. با این حال اگر فضاهای سیاسی از آن حذف نشده بود، می‌توانست بسیار بیش از این هم باشد.
نیچر، شماره ۴۵۷، ژانویه۲۰۰۹ / ترجمه: بهنوش خرم‌روز
منبع : خبر آنلاین