دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا


زنان سرپرست خانوار را در لحظه بحران دریابید


زنان سرپرست خانوار را در لحظه بحران دریابید
خانم فرهاد پور از مسئولین "خیریه فرزندان حضرت زهرا سلام ا.. علیها" است. وی طی اقامت چندین ساله خود در كانادا، تجربه فعالیت در چند سازمان غیردولتی خیریه را در آن كشور كسب كرده و بر اساس همان تجربیات نمونه جالبی از یك خیریه را به همراه دوستانش به وجود آورده است.
بر همین اساس گفتگویی با وی داشتیم كه می‏خوانید:
● به خاطر چه اهدافی به ایجاد خیریه فرزندان حضرت زهرا (س) اقدام كردید؟
▪ مایلم از نقطه آغاز بگویم. در شب قدر همراه با دوستان، برای شروع این كار استخاره كردیم و روز بعد با توكل به خدا تلاش‏ها آغاز شد. این "NGO" در وزارت كشور ثبت شده، اگرچه هنوز بعضی موانع اداری و قانونی وجود دارد كه پیگیر حل آن‏ها هستیم.
اما در مورد اهداف... ما به دنبال این بودیم كه به زنان سرپرست خانوار دارای فرزند در لحظه بحران كمك كنیم. لحظه بحران یعنی زمانی كه ما در یك خانواده بر اثر فوت همسر یا طلاق عهده دار مسئولیت فرزندانش شده و یا اینكه نان آور خانواده به بیماری صعب العلاجی دچار شده باشد.
به خاطر شرایطی كه در لحظه بحران برای این نوع زنان به وجود می‏آید، اگر هیچ دست حمایت‏گری در كار نباشد، ممكن است رو به تكدی گری، قاچاق و یا... بیاورند. به نظر من وجود بیماری‏های اجتماعی، اول به دلیل فقر اقتصادی و بعد فقر فرهنگی است. بنابراین باید برای كمك به زنان سرپرست‏خانوار ناتوان، هم به شئون مادی و هم به شئون معنوی زندگیشان توجه كرد. البته به طور مسلم در مرحله اول باید نیاز اقتصادی آنها برطرف شود.
● در حال حاضر چند خانوار را تحت پوشش دارید؟
▪ ما عقیده داریم یك ده آباد به از صد شهر خراب است. برای همین در این خیریه تعدادی محدود را با توجه به بودجه‏ایكه داریم تحت پوشش قرار داده‏ایم. اما این پوشش همه جانبه و شامل مسكن، تغذیه، بهداشت و تحصیل فرزندان نیز می‏شود. دخترها و پسرها به شرط ادامه تحصیل تا ۲۰ سالگی تحت پوشش قرار می‏گیرند. ما با مدارس آنها در ارتباطیم.سطح نمرات آنها برای ما خیلی مهم است. در ضمن كلاس‏های فنی و حرفه‏ای را برای این خانواده ‏ها ایجاد می‏كنیم تا به بازار كار راه پیدا كرده و توانمند شوند.
● چطور این خانواده‏ها را شناسایی می‏كنید؟
▪ مددكاران خیریه، همه از آشنایان و دوستان بسیار معتقد و متعهدی هستند و تعدادشان هم آنقدر زیاد است كه شناسایی‏ها به خوبی انجام می‏پذیرد و در این مورد هیچ مشكلی نداریم. البته برنامه ‏هایی هم برای آینده داریم. به عنوان مثال قرار است به یاری خدا خانه‏های ارزان قیمتی را در نظر بگیریم. یك تعدادش را در اختیار این خانواده قرار بدهیم و بقیه واحدهای مسكونی را به خانواده‏های متدیّن و متعهد با توان مالی پائین كه از طرف متولیان مساجد شهر معرفی می‏شوند، ارجاع بدهیم. مسجدی را هم مركز این خانه‏ها قرار داده تا امور فرهنگی و آموزشی و ورزشی این خانوارها توسط مسجد برنامه ریزی شود و به لحاظ فرهنگی فرزندانی مسلمان و صالح تربیت شوند.
● وظیفه دولت را در حمایت از زنان سرپرست خانوار چه می‏دانید؟
▪ تا چند دهه پیش، زنان بی سرپرست در ایران از طرف خانواده‏هایشان، كاملا تحت پوشش بودند، ولی امروز با رشد شهرنشینی و زندگی‏های كارمندی و كارگری و كمرنگ شدن روابط فامیلی، دیگر نمی‏توان آن حمایت‏ها را دید.
پس وظیفه دولت است كه با یك نظام منسجم و هماهنگ ابتدا به رفع نیازهای مالی خانوارها بپردازد و سپس به امور معنوی ایشان هم توجه كند.
البته یكی از معضلات ما در ایران این است كه نظام تامین اجتماعی همه گیر نیست و همه افراد نیازمند تحت پوشش تامین اجتماعی نیستند و همچنین سازمان‏هایی كه حیطه مسئولیتشان حمایت از خانواده‏ها و خانوارهای نیازمند است نیز به صورت هماهنگ عمل نمی‏كنند. مثلا گاهی كار كمیته امداد امام (ره) با بهزیستی تداخل و هم پوشی دارد و در عین حال افرادی هستند كه با وجود نیاز، تحت پوشش هیچ سازمانی هم نیستند. این مطلب در مورد "NGO"های خیریه‏ای هم صدق می‏كند.یعنی گاهی كارآنها با هم تداخل دارد و گاهی هم، هیچ پوششی به خانواده‏های بی بضاعت در مكان‏های دور دست نمی‏دهند.
● با توجه به تجربیاتی كه داشتید، نظام تامین اجتماعی كانادا را چگونه ارزیابی می‏كنید؟
▪ در سوئد، نروژ، دانمارك و كانادا كه بهترین نظام‏های تامین اجتماعی را دارند، بهداشت و درمان برای همه افراد جامعه رایگان است. همچنین پرداخت كمك هزینه به مادرانی كه نمی‏توانند خرج بچه‏های زیر سن كار خود را تامین كنند، از طرف دولت انجام می‏شود.در این كشورها طبقه گسترده‏ای از مردم وجود دارد كه به اینگونه حمایت‏ها محتاج هستند. مثل زنانی كه شوهرانشان آنها را رها كرده و یا طلاق گرفته‏اند، و یا مردان و زنان معتاد و یا خیابانی كه دولت وظیفه دارد به آن‏ها پناهگاه بدهد. در این كشورها برآورده شدن نیاز مادی افراد بر عهده جامعه است. یعنی دولت از محل مالیات مردم هزینه تحت پوشش قرار دان این افراد را تامین می‏كند. البته این را هم بگویم كه همه كشورهای غربی اینطور نیستند. مثلا در آمریكا نظام تامین اجتماعی همه گیر و مناسبی وجود ندارد و بسیاری از افراد نیازمند به حال خود رها می‏شوند.
اما در كشورهای سوئد، نروژ، دانمارك و كانادا كه دولت نیازهای مادی افراد بی بضاعت را تامین می‏كند، در عوض "NGO"های خیریه‏ای به كار فرهنگی و برآوردن نیازهای معنوی افراد می‏پردازند. مثلا به كودكان نیازمند كمك‏های روانشناسانه می‏كنند، یا در روزهای خاص در كلیسا غذای گرم توزیع می‏كنند، در بیمارستان‏ها برای كودكان كتاب می‏خوانند و...
● به عنوان آخرین سوال بفرمایید، تشكل‏های غیردولتی خیریه‏ای، چگونه می‏توانند خلاء ناشی از نبود یك نظام تامین اجتماعی همه گیر و كارآمد را در ایران پركنند؟
▪ به نظر من تمام خیریه ‏ها باید با یك سیستم اطلاع رسانی جامع كه به مركزی اصلی وصل است با هم مرتبط شوند. در ضمن گردهمایی‏هایی برپا شود تا در بین "NGO"ها دوباره كاری و بیهوده كاری نشود و شرایط سوءاستفاده از نام "NGO" خیریه‏ای از بین برود. خیریه ‏ها ضمن همكاری با یكدیگر به یك تقسیم كار مفید بر سند و رسیدن به این مهم نیازمند وجود یك مركز دقیق و كارآمد هماهنگ كننده است.
منبع : نشریه سبا