چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
سوالاتی درباره اقتصاد ورزشی
اندریو زیمبالیست استاد اقتصاد در کالج اسمیت و یکی از برجستهترین افراد در زمینه اقتصاد ورزش در دنیاست. او تا به حال هجده کتاب منتشر کرده است که کتاب اخیر او «اصل مطلب: مشاهدات و استدلالها درباره کسب و کار ورزش» نام دارد.
او به طور گستردهای متون رسانهها را تنظیم میکند، در تلویزیون و رادیو ظاهر میشود و عضو شورای سردبیری ژورنال «اقتصاد ورزش» و چند ژورنال دیگر است.
دنیای اقتصاد روزهای آشفتهای را پشت سر میگذارد و میخواهیم بدانیم این آشفتگی چقدر بر ورزش اثر گذاشته است. پس چند سوال برایاندریو طرح کردهایم که اولین آن از یک خواننده، کن فنگ، است.
چرا یک تیم ورزشی برای جامعه ارزش دارد؟ آیا واقعا جامعه باید برای استادیوم یا سالن تیم ورزشی تیمش هزینه کند؟
(مثلا مااینجا در شهرک آلامدا در کالیفرنیا هنوز داریم برای نوسازی استادیوم اوکلند هزینه میکنیم که به همراه فروش تضمینی کلیه بلیتها برای ترغیب تیم ورزشی ری-داز به برگشت از لسآنجلس استفاده میشود.)
سوال پیش رو خیلی کلی است: «ارزش یک تیم ورزشی برای اجتماع چیست؟». پاسخ روشن است. زیبایی در چشم بیننده است. تمامی تحقیقات مستقل و دانشگاهی درباره اینکه آیا یک تیم یا مجتمع ورزشی تاثیر اقتصادی مثبتی دارد به نتیجه واحدی رسیدهاند: نباید انتظار داشت که یک تیم یا مجتمع ورزشی به خودی خود اشتغال یا درآمد سرانه را در یک منطقه شهری تغییر دهد.
به طور کل سه دلیل برایاین موضوع وجود دارد. اول اینکه بیشتر هزینههایی که مردم در یک استادیوم یا میدان ورزش انجام میدهند از طرف ساکنین همان منطقه شهری است. در نتیجهاین هزینه کردها از یک قسمت اقتصاد محلی به قسمت دیگر هدایت میشود. مثلا هزینهای که شخص میخواسته در سالن بولینگ یا رستوران انجام دهد در یک استادیوم فوتبال انجام میدهد. دوم اینکه بیشتر درآمدی که به وسیله یک تیم ورزشی به دست میآید به خارج از اقتصاد محلی میرود؛ چرا که صاحبان تیمها و بازیکنان مقدار زیادی از درآمد خود را در بازارهای پولی بینالمللی پسانداز میکنند یا در خارج از شهر میزبان تیم خرج میکنند. سوم اینکه به طور معمول بخش عمومیدو سوم هزینههای ساخت یک مجتمع ورزشی و مسوولیت هزینههای جاری آینده آن را بر عهده میگیرد.
هر چند، اخیرا در بسیاری از موارد صاحبان تیمها موافقت کردهاند که سهم بیشتری از هزینههای ساخت استادیومها را بر عهده داشته باشند یا بیشتر در پروژههای توسعهای اطراف استادیومها مشارکت کنند. دراین موارد در صورتی که جزئیات به خوبی در نظر گرفته شوند میتوان فواید توسعهای برایاین طرحها در نظر گرفت. اگر آن طور که مقالات توصیه میکنند نمیتوان بر تیمهای ورزشی حرفهای برای توسعه اقتصادی تکیه کرد، آیا همچنان باید از بودجه عمومی برای حمایت از ساخت مجتمعهای ورزشی استفاده کرد؟ بستگی دارد.
شهرها میلیونها دلار برای حمایت از فعالیتهای فرهنگی مختلف که انتظار نمیرود بازدهی اقتصادی داشته باشند هزینه میکنند، مانند یارانه دادن به یک گروه موسیقی یا ساخت یک پارک عمومی. تیمهای ورزشی میتوانند تاثیرات فرهنگی قوی بر اجتماع داشته باشند. اگر ساکنین منطقه برایاین تاثیر ارزشی قائل باشند، ممکن است مایل باشند کمی از بودجه عمومی برای این منظور هزینه شود. اما اگر عموم یا نمایندگان سیاسی آنها فکر میکنند که یک مجتمع ورزشی به خودی خود یک ابزار توسعهای قوی است باید قبل از خرج از بودجه عمومی به مساله را طور جدی بازبینی کنند.
تیمهای ورزشی درآمدهای مختلفی مانند بلیت فروشی، امتیاز نام، حق پخش و پشتیبانهای مالی دارند. با توجه به شرایط سخت اقتصادی فکر میکنید چقدر تبلیغات، پشتیبانی مالی و سایر درآمدهای باشگاههای حرفهای کاهش مییابد واین مساله تا کی و به چه میزان بر آنها تاثیر میگذارد؟
به طور کلی صنعت ورزش از بحرانهای ملایم منزوی و مصون بوده است. چرا که معمولا دراین صنعت قراردادهای بلندمدتی وجود دارد که درآمدها را تضمین میکند (مانند قراردادهای پخش چهار یا پنج ساله) و طرفداران نیز معمولا هزینههای ورزشی خود را پس از سایر هزینهها کاهش میدهند. هر چند بحران فعلی به نسبت بحرانهای معمول بعد از جنگ جهانی دوم بسیار پردوامتر و شدیدتر است. به علاوه نحوه ایجاد درآمد تیمها در بیست ساله اخیر تغییر کرده است و بیشتر بر فروش جایگاه ویژه، پشتیبانی مالی شرکتها و فروش وسایل مبتنی شده است که همگی بیشتر از مدلهای قبلی تحت تاثیر شرایط اقتصادی هستند.
بیسبال تنها ورزش پررونق در طول دهه سی بود. بااین وجود تعداد تماشاگران این ورزش بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ چهل درصد کاهش یافت. نباید انتظار داشت بحران فعلی بر ورزش تاثیر جدی نداشته باشد.
ورزشهایی مانند اتومبیل رانی به طور جدیتری تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. تیمهای اتومبیل رانی بیش از هفتاد درصد از درآمدشان را از طریق حامیان مالی به دست میآورند که قسمت عمده آن از طرف صنایع خودروسازی میآید. این تیمها تاثیر خیلی زیادی از بحران میپذیرند. سایر ورزشها مانند هاکی که بخش عمدهای از درآمد خود را از طریق قراردادهای بلندمدت حق پخش تلویزیونی که معمولا تا ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ بسته شدهاند به دست میآورند، کمتر تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. گرچه حتی دراین رشته تیمهای مشخصی به شدت دچار بحران خواهند شد.
برای مثال تیم غولهای نیویورک در حال ساخت یک ورزشگاه ۶/۱میلیارد دلاری به همراه تیم جتز است. بیشتر تامین مالیاین پروژه از طریق اوراق مزایده به دست آمده است. بازاری که در بحران شکست خورده است و در نتیجه هزینه سود اوراق به شدت افزایش یافته است. وقتی که لمانبرادرز ورشکست شد «غولها» بیمه خود را در برابراین افزایش بیرویه سود اوراق از دست دادند. پیش بینی میشود که ضرر «غولهای نیویورک» از ورشکستگی لمان برادرز بیش از صد میلیون دلار باشد. یک تیم در لیگ ملی بسکتبال زنان بسته شده است و تورنمنتها از مسابقات ملی گلف زنان حذف شدهاند و فصل بعدی لیگ فوتبال داخل سالن معلق شده است. تیمها برای نگه داشتن تماشاگرانشان تخفیفهای زیادی بر بلیتها اعمال کردهاند. فصل نقل و انتقالات لیگ بیسبال عملا در رکود است.
اینکه این بحران چقدر عمیق خواهد بود و تا کی به طول خواهد انجامید، غیر قابل تخمین است. چنین سوالی را میتوان از بن برنانکه و هنک پالسون درباره اقتصاد آمریکا پرسید. پاسخ به سیاستهای کلان اقتصادی آمریکا و سایر کشورها و رفتار غیرقابل پیشبینی بازارهای مالی بستگی دارد. چیزی که میدانیم، این است که صنعت ورزش با کمی تعدیل فراز و نشیب کل اقتصاد را منعکس خواهد کرد.
به نظر میآید دستمزد تضمین شده در برابر دستمزدهای تضمین نشده بیشترین تفاوت لیگ فوتبال آمریکایی و سایر رشتههاست. چطور چنین تفاوتی وجود دارد و این مساله چگونه بازیها را تحت تاثیر قرار میدهد.
درست است که تقریبا هیچ قرارداد بلند مدتی در لیگ فوتبال آمریکایی وجود ندارد، اما در عوضاین تیمها به بازیکنان امتیازهای ویژهای در ازای امضای قرارداد اعطا میکنند که میتواند در مجموع معادل نیمی از دریافتی بازیکن یا حتی بیشتر باشد.
نظر شما درباره اینکه تیم یانکیها تعهدی بالغ بر پنج میلیارد دلار در قراردادهای بین فصل متقبل شده است، چیست؟
به طور قطع هزینههای این تیم منحصر به فرد است. آنها نیاز دارند که هزینه ۳/۱میلیارد دلاری که برای استادیوم جدیدشان داشتهاند، بازگشت داشته باشد. تنها راه بازگشت این سرمایهگذاری این است که آنها همه استادیوم و حتی صندلیهای گران قیمت را پر کنند. بهترین راه تحققاین امر نیز قرار دادن یک تیم عالی در زمین است. پس منطق اقتصادی اداره یانکیها جدا از سایر باشگاههاست.
همچنین باید اشاره کرد که یانکیها با قواعد بیسبال بازی میکنند که شامل پرداخت ۱۲۰میلیون دلار به عنوان سهم درآمد و ۲۰میلیون دلار به عنوان مالیات لوکس در سال ۲۰۰۸ میشود. یانکیها بازی پر سود و پر ریسکی را دراین اقتصاد ضعیف شده انجام میدهند. شاید این بازی نتیجه دهد، شاید هم نتیجه ندهد.
مصاحبه کننده: استفان ج. دابنر
مترجم: یاسر ظهوریان
مترجم: یاسر ظهوریان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست