یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
برگی از دفتر زندگی مارلون براندو
از زمانی كه اضافه وزن پیدا كرده، نتوانسته درخشش پیشین را تكرار كند
شروع پروژه و اینك آخرالزمان بسیار دوستانه بود: در سال ۱۹۷۹ قرار شد مارلون براندو در نقش كلنل كورتز در فیلم حماسی و شكوهمند فرانسیس فورد كاپولا بازی كند و در ازای چهار هفته كار مبلغ ۳/۵ میلیون دلار دستمزد دریافت كند. چون كورتز تنها در انتهای فیلم نقش داشت و میشد بیشتر صحنه های حضور او را در طول یك هفته فیلمبرداری كرد و كاپولا پیش بینی كرده بود كه فیلم به راحتی به پایان برسد. ولی به یكباره همه پیشبینیها اشتباه از آب درآمد. هاروی كایتل جای خود را به مارتین شین داد و به دلیل تغییرات جوی استوایی، صحنههای فیلمبرداری به هم ریخت. محل ضبط فیلم در كشور فیلیپین بود كه در آن همه امور روندی كند، گران و دشوار داشت. در نتیجه كاپولا كه خود مسئول امور مالی فیلم بود، دچار مشكلات عدیدهای شد، بودجه ۵ میلیون دلاری به مبلغ ۲۵ میلیون دلار افزایش یافت و كارگردان مجبور شد تمامی هزینهها و فشارهای مالی را خود جبران كند و تا آستانه ورشكستگی هم پیش برود. به همین دلیل پیش از آمدن براندو، كاپولا با این دوست قدیمی خود تلفنی مذاكراتی درباره تغییر شرایط كار كرد. براندو تا بیشترین حد ممكن با او كنار آمد و قرار شد در ازای پنج هفته كار تنها مبلغ یك میلیون دلار به اضافه ۱۱ درصد از سود ناخالص دریافت كند. قرارداد اصلی دوبند دیگر نیز داشت: اول اینكه براندو سعی كند وزن خود را كاهش دهد و دوم كتاب قلب تاریكی نوشته جوزف كنراد را كه فیلمنامه بر اساس آن نوشته شده بود بخواند تا خود را برای نقش كورتز آمادهتر كند. براندو در حالی به فیلیپین رفت كه حداقل ۱۱۰ كیلوگرم وزن داشت و حتی نگاهی هم به كتاب مذكور نینداخته بود. این درست كه متنهای مربوط به كورتز در فیلمنامه توسط كاپولا تنظیم شده و پیوستگی و وضوح لازم را نداشت، ولی خط سیر فیلم با توجه به وضع ناامیدانهای كه كاپولا در آن به سر میبرد، بیشترین یكدستی ممكن را داشت. كاپولا به كمك و همیاری یك ستاره بزرگ نیاز داشت، ولی براندو بیشتر سرگرم كلنجار رفتن و بگو مگوهایی بود كه به صورت حماسی اغراقآمیزی در فیلمنامه آمده و به كل فیلمنامه حالت راكدی داده بود. به همین جهت روز به روز تاخیر بیشتری رخ میداد و روند فیلمبرداری به كابوسی هولناك بدل شد. نهایتا همانند نقش براندو در فیلم، در یكی از صحنهها او را با استفاده از ترفندهای ویژه به صورت سایهای در تاریكی میبینیم و با وجودی كه قسمتهای بازی كورتز كیفیت خارقالعاددهای دارند ولی دارای جذابیت و گیرایی لازم نیستند. در گذشته تماشاگر با دیدن فیلمهای براندو میتوانست خود را در بازی نرم و شفاف او غرق كند ولی در حال حاضربه دلیل فاصلهگرفتن از روزهای اوج، تماشاگر از دیدن فیلمهای براندو احساس وحشت میكند. اما به نظر این ستاره كمنظیر هالیوودی، بدون شك هر كسی تمایل دارد با مشكلات خود دست و پنجه نرم كند: من به خوبی میتوانستم با كاپولا كنار بیایم، دیدگاه او را با خودم همسو كنم و توافق او را به دست آورم. او هم نظر من را میپذیرفت. ولی از ابتدای كار من به دنبال راهی بودم تا زمان بازی نقش خودم را كوتاهتر كنم و مجبور به تحمل سنگینی كار نباشم. از و اینك آخرالزمان به بعد، براندو عادت كرده است كه گهگاه كار كند. آن هم در صورت داشتن نقش در بهترین برنامه زمانی ممكن و بیشترین دستمزد و هیچ چیز به جز معیارهای خود او برایش اهمیت ندارد.پس از تماشای یك برنامه موفق تلویزیونی در سال ۱۹۷۷، براندو موافقت كرد نقش جرج لینكلن راكول را در برنامه نسل بعدی در سالهای ۱۹۷۹-۸۰ بازی كند و در ازای یك روز كار در هفته ۲۵ هزار دلار دریافت كند.او كل این مبلغ را صرفا خرج امور خیریه كرد و در حالی كه بازیاش چندان تعریفی هم نداشت، به صورت تاملبرانگیزی جایزه هنرپیشه سال تلویزیون را به خود اختصاص داد. بعد از ۹ سال خانهنشینی، مارلون براندو در سال ۱۹۸۹ در فیلم یك فصل سرد سفید نقش یك وكیل را ایفا كرد كه سعی داشت با جدایی میان سفیدپوستان و سیاهپوستان مقابله كند. او این كار را با هدف قبلی كه اختصاص درآمدی به امور خیریه بود انجام داد. آخرین فیلم جذاب و باكیفیت براندو The Freshman نام دارد كه در سال ۱۹۹۰ ساخته شد. او برای بازی در این فیلم ۳/۳ میلیون دلار به اضافه ۱۱ درصد سود ناخالص دستمزد گرفت. در صورتی كه سه میلیون دلار رقم چندانی برای یك ستاره بزرگ هالیوودی محسوب نمیشود. او در یك قسمت فیلم بازی نسبتا خوبی داشت. براندو در نقش یك پدرخوانده مهربان و دلرحم مافیایی كه تقلیدی از شخصیت ویتو كورلیونه در فیلم پدرخوانده است، ظاهر شد و بازی دلپذیرش ارزش این دستمزد را داشت. فیلم كریستف كلمب كه یك برنامه اكتشافی بود نیز در سال ۱۹۹۲ واقعا مایه رسوایی شد. براندو رقم ۵ میلیون دلار تنها برای ۱۰ دقیقه حضور در این فیلم دریافت كرد كه تصورات قدیمی وسترن درباره مكان ظهور فرهنگ سرخپوستان را تایید میكرد. او توسط بسیاری از سرخپوستانی كه در فیلم از آنها دفاع كرده بود، ملامت شد. ولی به عقیده خودش در مورد این نقش انتخاب دیگری نداشته است و نهایتا به دلیل گرفتاری خانوادگی براندو، پروژه این برنامه متوقف شد.گرچه پروژه دن خوان دوماركو (۱۹۹۵) با حضور براندو قابل چشمپوشی است، اما جزیره دكتر مورو (۱۹۹۶) كاری مضحك و متناقض از آب درآمد. فیلمهای بعدی او نیز به سختی در گیشه دوام آوردند و امتیاز (۲۰۰۱) با بازی ستارگانی چون رابرت دنیرو و ادوارد نورتن فیلمی بود كه براندو در آن دمادم افسوس میخورد و آه میكشید و به سختی حركت میكرد. چون چیزی در حدود ۱۵۰ كیلوگرم وزن داشت و به نظر میرسید نمیتواند حواس خود را متمركز كند و خویشتندار باشد. گویی او اصلا سر صحنه حضور نداشت. با وجود همه مسایل شخصی براندو، پیشامدهایی در زندگی خانوادگی او رخ داد كه اصلا با عدالت جور درنمیآید. تنها راه توجیه این مسایل آن است كه فرض كنیم در زندگی هنرپیشهها، اتفاقاتی دراماتیك رخ میدهد كه به نمایشهای تئاتر شبیه است. در بعد از ظهر روز ۱۶ مه سال ۱۹۹۰، پسر براندو به نام كریستیان در سن ۳۲ سالگی به منزل پدرش در مولهالند رفت و شوهر خواهرخوانده خود را به ضرب گلوله كشت. تمامی این اتفاقات در حالی به وقوع پیوست كه براندوی پدر در منزل بود. او به پلیس و وكیل خانوادگیشان تلفن زد و ماجرا را به اطلاع آنان رساند. نوه براندو، یعنی فرزند مقتول در ماه ژوئن به دنیا آمد و به دلیل وجود مواد مخدر در خون تحت مراقبت قرار گرفت و چون مادرش از نظر روانی تعادل لازم را نداشت،
سرپرستی نوزاد به دولت سپرده شد. براندو خانه خود را به عنوان وثیقه آزادی پسرش گرو گذاشت و بنا به نیازهای مالی قراردادی ۴ میلیونی برای نوشتن زندگینامه خود با یك ناشر تنظیم كرد. كریستیان پس از یك محاكمه طولانی و جنجالآمیز كه براندو به عنوان شاهدی مغموم و اشكبار در آن حضور داشت، مجرم شناخته و به ۱۰ سال حبس محكوم شد. این در حالی است كه مردم نمیدانستند براندو واقعا گریه میكند یا فقط در حال ایفای نقش است. چهار سال بعد، دختر براندو كه دچار بیماری روانی شدیدی شده بود و اضافه وزن زیادی داشت، خود را در املاك براندو در تاریتا حلقآویز كرد. مارلون براندو همچنان در مولهالند و جزیره تاریتا زندگی میكند. او آوریل گذشته ۷۹ ساله شد و با پشت سر گذاشتن چندین تراژدی كه در زندگی او رخ داد، دیگر نیازی به بازی در فیلم احساس نمیكند. تراژدی كه همه ما را تحت تاثیر عواطفی چون همدردی و بیپناهی قرار میدهد. درخشانترین ستاره سینما در نسل گذشته كنج عزلت گرفته و بار سنگین تظاهر به خوب بودن، به این سكوت غمناك اضافه شده است. در پائیز ۲۰۰۱، براندو تصمیم به ایجاد یك كلاس بازیگری در خانه خود گرفت. او در حالیكه با لباس راحتی خاكستری و دستمال گردن صورتی روی یك صندلی راحتی مجلل مینشیند، شگردهای هنر خود را برملا میكند. این جلسات با ژرفنگری و بدبینی خاصی همراه است. او هدفی غیر از بهرهمندی مالی از برگزاری این كلاسها دارد و میخواهد با تلاشی كه دوباره از سر گرفته، از مجموعه جلسات كلاس یك DVD سفارش دهد و آنرا در سطح دنیا منتشر كند. او این جلسات را دروغگویی برای پول درآوردن مینامد و به نظر میرسد چیزی عمیق و درونی مانع از این میشود كه استعداد واقعیاش را جدی بگیرد. براندو به شاگردان خود در مورد موشكی كه قصد سوارشدن به آن را دارند، هشدار میدهد و در عین حال به آنها میگوید كه حرف او را جدی بگیرند. بسیاری از هنرپیشگان سرشناس در كلاس بازیگری او حضور دارند و تونی كی كارگردان بریتانیایی فیلم تاریخ مجهول آمریكا مسئولیت تصویربرداری از كلاس را بر عهده دارد. آنچه ذكر شد، قسمتی از زندگی جذاب و پیشرفت روزافزون و تراژدی مارلون براندو است. موفقیت فردی براندو تنها به ایفای نقشهای متفاوت محدود نمیشود. با بررسی زندگی او با چند سئوال اساسی مواجه میشویم: ماهیت بازیگر در واقع چیست؟ و چرا مردم آنها را به افراد واقعی ترجیح میدهند؟ براندو نابغهای است كه یكی از بنیان گذاران مكتب بازیگری به شمار میآید.
دیوید تامسن /ترجمه:مریم دستمالچی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست