چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
مروری بر نقش طالقانی در سلب مشروعیت از نظام سلطنتی و سقوط شاه بر اساس اسناد ساواک
به جرأت میتوان ادعا كرد كه مجموعه اسناد آیتالله طالقانی یكی از بینظیرترین اسناد روحانیون مبارز در طول قریب دو دهه مبارزه علیه نظام حاکم وقت در قبل از انقلاب میباشد. از تحلیل گزارش متن صدها سخنرانی او در طی آن سالها كه در برنامه هفتگی « جلسات بحث و تفسیر قرآن» و همچنین به مناسبتهای مختلف دیگر ایراد میكرد ، میتوان به عنوان یك «بررسی موردی» از چگونگی تداوم مبارزات سیاسی علیه هیأت حاكمه وقت بهره برد: راهبردهای ارائه شده برای مبارزه ، نوگرایی سیاسی و مذهبی، قرائتهای نوین از كارآمدی اسلام، فراخوان مستمر به جنبش ، به صحنه آوردن قرآن، پیوند صدها بلكه هزاران تن از دانشجویان و سایر افشار تحصیل كرد. اعم از مهندسین ، معلمین و اعضای احزاب و گروههای سیاسی معارض نظام با مسجد هدایت و تغذیه مستمر فكری آنان و دهها مؤلفه دیگر باعث گردید كه مسجد مذكور در آن سالها به یك كانون روشنفكری و مبارزاتی تبدیل شود.
در نهضت روحانیت ، منبر یكی از مهمترین ابزارهای پیامرسانی تلقی میشد. در حد فاصل قیام ۱۵ خرداد ۴۲ تا پیروزی انقلاب ، برخی از روحانیون مبارز، با استفاده از این رسانه، نقش مهمی در سلب مشروعیت نظام حاكم ایفا كردند. آنان معمولاً در همان مساجدی كه نمازجماعت اقامه میكردند به ایراد سخنرانی نیز میپرداختند. بگونهای كه امروزه نام برخی از این مساجد نام همان روحانیون را تداعی میكند. از این جمله میتوان به مسجد هدایت با نام آیتالله طالقانی ، مسجد موسی ابن جعفر با نام آیتالله سعیدی ، مسجد قبا با نام آیتالله مفتح ، مسجد جلیلی با نام آیتالله مهدوی كنی و .... اشاره كرد.
چاپ و انتشار مجموعه اسناد ساواك برخی از این روحانیون ، فرصت مغتنمی است كه بتوان ابعاد و گستردگی نقش پیام رسانی آنان را تبیین نمود. این مقاله در صدد بازكاوی نقش سخنرانیهای یكی از این روحانیون مبارز و آگاه بعضی آیتالله طالقانی در مسجد هدایت میباشد.
به جرأت میتوان ادعا كرد كه مجموعه اسناد آیتالله طالقانی یكی از بینظیرترین اسناد روحانیون مبارز در طول قریب دو دهه مبارزه علیه نظام حاکم وقت در قبل از انقلاب میباشد. از تحلیل گزارش متن صدها سخنرانی او در طی آن سالها كه در برنامه هفتگی « جلسات بحث و تفسیر قرآن» و همچنین به مناسبتهای مختلف دیگر ایراد میكرد ، میتوان به عنوان یك «بررسی موردی» از چگونگی تداوم مبارزات سیاسی علیه هیأت حاكمه وقت بهره برد: راهبردهای ارائه شده برای مبارزه ، نوگرایی سیاسی و مذهبی، قرائتهای نوین از كارآمدی اسلام، فراخوان مستمر به جنبش ، به صحنه آوردن قرآن، پیوند صدها بلكه هزاران تن از دانشجویان و سایر افشار تحصیل كرد. اعم از مهندسین ، معلمین و اعضای احزاب و گروههای سیاسی معارض نظام با مسجد هدایت و تغذیه مستمر فكری آنان و دهها مؤلفه دیگر باعث گردید كه مسجد مذكور در آن سالها به یك كانون روشنفكری و مبارزاتی تبدیل شود.
بر این اساس در این مقاله، گزیده موضوعات برخی از سخنرانیهای آیتالله طالقانی به عنوان یك راهبرد اصلی جنبش روحانیت برای آگاهی بخشیدن و بیداری تودهها به شرح ذیل مورد بازكاوی قرار میگیرد. باشد كه بیش از پیش زمینه جلب توجه پژوهشگران حوزه انقلاب و تاریخ معاصر به اهمیت این اسناد و بطور كلی مجموعه اسناد منتشره ساواك فراهم گردد:
الف ) سخنرانیهای طالقانی قبل از شروع نهضت روحانیت: انتقاد صریح طالقانی به شاه وهیأت حاكمه در این سخنرانیها نموده بیشتری دارد.
ب ) سخنرانیهای طلقانی همگام با نهضت روحانیت: لایحه انجمنها ، رفراندوم و ..... در این سخنرانیها مورد نقد قرار گرفته است.
ح ) سخنرانیهای طالقانی بعد از آزادی از زندان در سال ۱۳۴۶: این سخنرانیها منجر به ممنوعالمنبر شدن او گردید.
ج) سخنرانیهای طالقانی علیرغم ممنوعالمنبر شدن در سال ۱۳۴۷ و برپایی اولین نماز عید فطر در مسجد هدایت
ه ) سخنرانیهای طالقانی در سالهای ۵۰ـ۱۳۴۸ و فراخوان پرداخت فطریه به چریكهای فلسطین
و ) تداوم مبارزات طالقانی در تبعیدگاههای زابل و بافت
گفتنی است كه بعد از اتمام دوره ۱۸ ماهه تبعید طالقانی ، ساواك مانع حضور ایشان در مسجد هدایت گردید. از این رو وی بعد از این دوره در سال ۱۳۵۲ تا پیروزی انقلاب را غالباً به فعالیتهای سری پرداخته و در پوشش سفر و دیدار با مبارزان سیاسی، فعالیتهای مبارزاتی خود را سامان میداد كه این اقدامات بار دیگر منجر به دستگیری او در سال ۱۳۵۴ در پی كشف ارتباط او با سازمان مجاهدین خلق گردید. كه تا آستانه پیروزی انقلاب در زندان ماند . در پایان لازم به تذكر است كه متن سخنرانیهای آیتالله طالقانی از مجموعه اسناد ساواك وی به شرح ذیل استخراج شده است.
▪ آیتالله سید محمود طالقانی، ج اول: بازوی توانای اسلام، تهران ، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ ۱۳۸۱
▪ آیتالله سید محمود طالقانی، ج دوم: ابوذر زمان، تهران ، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ ۱۳۸۱
▪ آیتالله سید محمود طالقانی، ج سوم: مالك اشتر دوران، تهران ، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ ۱۳۸۱
الف ) طالقانی ، روحانی پیشكسوت در عرصه مبارزات سیاسی:
بررسی سوابق سیاسی طالقانی نشان میدهد كه مبارزات وی از اواخر دوره سلطنت رضا شاه شروع شده و درجریان آزادیهای سیاسی دهه بیست تا كودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تداوم یافته است. در جریان ملی شدن صنعت نفت ، وی یكی از روحانیون نوگرای مبارز ، در این جنبش نقش مهمی در حمایت از دكتر محمد مصدق ـ نخست وزیر وقت ـ ایفا نمود. از همین مقطع كلاسهای تفسیر خود را در مسجد هدایت آغاز كرد . اولین سند مربوط به طالقانی بعد از كودتا حاكی است كه در پی ترور ناموفق حسین علاء ـ نخست وزیر ـ توسط گروه فدائیان اسلام ، دو تن از عاملان آن یعنی خلیل طهماسبی و محمدمهدی عبدخدایی به منزل او پناه آورده و چون مأموران فرمانداری نظامی برای دستگری آنان اقدام كردند، طالقانی از باز كردن درب منزل خودداری نمود ناچار و مأموران از پشت بام وارد منزل شده و آن دو را دستگیر كردند . همچنین «هنگام بازرسی منزل ، سید محمود طالقانی از هتاكی و سخنان ركیك به مأمورین و نفرین نمودن فروگذار ننمود و از امضای صورت جلسه [مربوط به دستگیر شدگان و كشفیان از منزل] نیز خودداری نمود» كه همین عوامل منجر به جلب وی نیز گردید.
از همین مقطع است كه حساسیت دستگاه امنیتی به فعالیتهای وی افزایش یافته و چندی بعد از تأسیس ساواك در اوایل سال ۱۳۳۶، دستورالعمل مبنی بر كنترل و مراقبت از وی صادر گردیده است. تا اینكه در آغاز سال ۱۳۴۰ به همراه جمعی از روشنفكران مذهبی و همفكران دیرین خود در جبهه ملی نظیر مهندس بازرگان و دكتر سحابی ، نهضت آزادی ایران را بنیانگذاری نمودند. فعالیتهای سیاسی و تبلیغی در پوشش وعظ و مبنی برنامههای اصل این قبیل از روحانیون نظیر: طالقانی، سید ضیاءالدین حاج سیدجوادی ، نهاوندی و غیره را تشكیل میداد.
مدتی بعد در جریان فراخوان و شركت درمراسم بزرگداشت شهدای ۳۰ تیر در ابنبابویه (محل دفن شهدای ۳۰ تیر ۱۳۳۱) به همراه جمعی از سران جبهه ملی دستگیر گردید. در بازجویی به صراحت اعلام كرد كه «برای دین و مملكت فعالیت داشته و بعدها نیز خواهم داشت». از این رو فعالیتهای او بیش از پیش تحت كنترل ساواك قرار گرفت. ساواك اعلام كرد. در طالقانی در منابر بر خلاف مصالح دولت سخنان تحریكآمیز ایراد و شبهای جمعه در مسجد هدایت تحت عنوان تفسیر قرآن از هیأت حاکم انتقاد و عدهای از تهییج و تحریك میكند». در ادامه تصریح شده است: با آنكه چند بار به وی تذكراتی داده شده ولی تأثیری نداشته است. از این زمانی طالقانی به دلیل صراحت و شجاعت در بیان مطالب در بسیاری از مجالس دینی كه از سوی عناصر مذهبی جبهه ملی تشكیل میشد به عنوان سخنران به ایراد سخن پرداخته و در مبارزات سیاسی این تشكل نیز در صف مقدم علیه نظام حاكم ایفای نقش میكرد. تا اینكه در جریان برگزاری كنگره جبهه ملی دوم در تاریخ ۱۱/۱۰/۱۳۴۱ به منظور انتخاب اعضای شورای مركزی ، بنا به توصیه دكتر مصدق از تبعیدگاه احمدآباد برای پذیرش نهضت آزادی در جبهه ملی ، از طالقانی به اتفاق سه تن دیگر از بنیانگذاران نهضت آزادی یعنی بازرگان ، دكتر سحابی و نزیه نیز دعوت به عمل آمد كه او و بازرگان در این شورا پذیرفته شدند.
در این سالها طالقانی و مسجد هدایت او به عنوان یكی از كانونهای نادر مبارزه روحانیت علیه نظام حاكم تلقی میشد به ندرت میتوان روحانیونی سراغ یافت كه در این سالها و قبل از شروع نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی ، مبارزه علیه نظام حاكم را سرلوحه برنامههای خود قرار داده باشند. این امر از نیمه دوم سال ۴۱ و از ماجرای لایحه انجمنها و در تعامل مرجعیت سیاسی و روحانیت نوگرای حوزه حاصل شد. حال آنكه از سالها پیش طالقانی پیشگام این مبارزه بود.
ب ) طالقانی همگام با نهضت روحانیت:
آنچه كه از آن به عنوان نهضت روحانیت (نهضت امام خمینی) میتوان نام برد جنبشی است به رهبری مرجعیت سیاسی كه در رأس آن امام خمینی قرار داشت و روحانیون نوگرا و بخصوص طلاب جوان حوزه علمیه قم، بدنه اصلی آن را تشكیل میدادند. رحلت آیتالله العظمی بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، فرصت مغتنمی برای ظهور مرجعیت سیاسی فراهم آورد. هر چند مرجعیت واحد تا حدودی پراكنده شد ولی رویكردهای نوینی در حوزه و قلم ،گستره نگاه مرجعیت ظاهر شد. آیتالله روحالله خمینی از مدرسین برجسته قم از جمله این مراجع بود. هر چند او سعی میكرد شانه خود را از بار اینگونه مسئولیتها خالی كند ولی تربیت و آمادگی طیفی از شاگردان نواندیش او در حوزه علمیه قم از یك سو و تكاپوهای خلاف شرع و قانون هیأت حاكمه از سوی دیگر، وی را واداشت كه گام در عرصه مبارزه و سیاست بگذارد.
آیت الله طالقانی كه دو دهه پیش از حوزه قم را ترك كرده بود، اینكه با پیشگامی آن حوزه در مبارزه علیه نظام مستبد حاكم، آمال و آرزوهای خود را در این جنبش یافت و طی دیدارهای پنهان و آشكار با امام خمینی، عزم خود را برای حمایت از نهضت روحانیت جزم كرد. او اینك رسالت بزرگتری بر دوش خود احساس میكرد و آن پیوند و خاستگاه مبارزه یعنی حوزه و دانشگاه بود. از این رو مسجد هدایت را میتوان مهمترین كانون تعامل روشنفكران دینی اعم از اعضا و طرفداران نهضت آزادی، اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان، مهندسین ، معلمان و غیره با نهضت نوخاسته روحانیت علیه نظام حاكم در مبارزه علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، رفراندوم اصول ششگانه انقلاب سفید و ... تقلی كرد. كه این مبارزات باعث شد طالقنای به همرها جمعی دیگر از همفكرانش در آستانه رفراندوم دستگیر و بازداشت شوند. بررسی موضوعات سخنرانیهای طالقانی در این مقطع بیانگر نقش ویژه او در این حوزه میباشد. یك گزاشر ساواك از نقش وی در این خصوص حاكی است: «در منزل آقای طالقانی فعالیت بسیار شدیدی وجود دارد، همه شب افرادی به آنجا رفت و آمد مینمایند كه عدهای هم با هم تماس دارند. به منظور رابطههای بسیاری هم از طرف آقای خمینی به منزل آقای طالقانی رفت و آمد دارند و ستار عملیات آخوندها و مخالفین منزل آقای طالقانی است»
ج ) طالقانی و محكومیت دهساله زندان: مبارزات آیتالله طالقانی به همراه جمعی از سران نهضت آزادی همگام و در حمایت از نهضت روحانیت منجر به بازداشت آنان گردید. در رأی نهای دادگاه تجدید نظر در مرداد ۴۳ طالقانی و بازرگان هر یك به ده سال ، شیبانی و علی بابائی هر یك به شش سال، یدالله و عزتالله سحابی ، ابوالفضل حكیمی و محمدمهدی جعفری هریك به چهار سال زندان محكوم شدند. طالقانی معتقد بود كه جریان محاكمه آنها یك مراسم فرمایشی بیش نیست «بلكه اسرائیل است» كه آنرا هدایت میكند. در جریان محاكمه ، دهها اعلامیه از سوی مراجع، علمای برجسته و برخی تشكلهای سیاسی و مذهبی در حمایت از نهضت آزادی و سران آن صادر گردید.
اسناد و گزارشهای ساواك از دوران زندان طالقانی حاكی است كه وی به همراه جمعی دیگر از زندانیان سیاسی، بازداشتگاه قصر تهران را به كانون فعالیتهای فكری و مطالعاتی تبدیل كرد. و با برگزاری كلاسهای علمی، از اوقات خود بهرهبرداری بهینه میكردند. خود وی بخشی از كتاب تفسیری «پرتوی از قرآن» را در همین دوران به نگارش در آورد. بخشی دیگر از استاد حاكی از ملاقاتهای مكرر نیروهای مبارز اعم از ملی و مذهبی با زندانیان مذكور است: یك گزارش ساواك از جریان دیدار سه تن از عناصر جبهه ملی: ابوالفضل قاسمی، حاج محمود مانیان و عبدالحسین ثنایی نشان میدهد: «روحیه طالقانی خیلی خوب بود و ضمن مطالب خود اظهار داشت: عظمت یك ملت از زندانی بودن رجال و مبارزات آن پیداست و متأسفانه زندانهای ما خیلی پر نیستند». گفتنی است كه در این دوره اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانی در مسجد هدایت را آیتالله سید ابوالفضل موسوی زنجانی به عهده گرفت و در ماههای رمضان نیز محمدتقی شریعتی به ایراد سخن میپرداخت.به هرحال طالقانی و بازرگان قبل از اتمام دوره ده ساله محكومیت، در چهارم آبان ۱۳۴۶ به مناسبت جشنهای تاجگذاری شاه و فرح مورد عفو قرار گرفته و از زندان مرخصی شدند. از همان آغاز هجوم دیداركنندگان با آنان، طالقانی را واداشت، مدتی تهران را ترك كند بعد از بازگشت از این سفر، د مراسم نماز عید فطر در مسجد هدایت حاضر شد و در خصوص محرومیت میل از آزادی سخن گفت. از این زمان ضمن برپایی مجدد كلاسهای «جلسات بحث و تفسیر ـ به شرح جدول ذیل ـ در حل برخی مسایل نهضت از قبیل: حل اختلاف فلسفی با فخرالدین حجازی ، شركت درترحیم تختی و به ایفای نقش كرد.
د ) ممنوعالمنبر شدن طالقانی و تداوم مبارزات او:
طالقانی در فاصله كمتر از یك سال بعد از آزادی، به دلیل ایراد سخنرانیهای تند در مسجد هدایت، در اوایل سال ۱۳۴۷ ممنوعالمنبر شد اما علیرغم آن وی به صورت نشسته و بعضا با دعوت از برخی روحانیون مبارز برای ایراد سخنرانی، به فعالیتهای مبارزاتی خود و حفظ جمع یاران مسجد هدایت اهتمام ورزید. در همین زمان سفری به زادگاه خود كلیرد طالقانی نمود. ساواك پیشاپیش تدابیری اتخاذ كرده بود كها ز وی استقابل چندانی به عمل نیاید حتی: به اهالی تكلیف شده بودك ه حق تظاهرات و انجام مراسم استقبال را ندارند و برای تأمین این منظور مقابل هر منزل یك ژاندارم گمارده شده بود تا از بیرون آمدنشان از منزل ممانعت بعمل آورند ولی مردم از راه بام خانه و رفتن از طریق بیابانی و كشتن گاو و گوسفند استقبال نمودند». همچنین در سفری به مشهد ضمن دیدار با آیتالله العظمی محمدهادی میلانی ـ مرجع وقت و پیشگام نهضت روحانیت در خراسان ـ از اینكه نوغانی واعظ در مجلس ترحیم زلزلهزدگان خراسان از شاه تقدیر نموده بود. به وی اعتراض كرد و در اظهار نظری دیگر نیز از اینكه آیتالله العظمی حكیم ـ مرع وقت شیعیان ـ به هیأت حاكمه ایران توجه داشته و بعضا برای آزادی مبارزین توصیههایی مینماید، شكوه نمود و در این مقطع همچنین ایشان به بهانه ددیار فرزندش ـ دانشجوی دانشگاه پهلوی ـ سفری به شیراز نمود. دیدار با ناصر صادق ـ مسئول یكی از شاخههای مجاهدین شیراز ـ علمای مبارز و انجمن اسلامی دانشجویان سوءظن ساواك را برانگیخت! كه واقعیت او نیز همین ـ دیدار محرمانه با مجاهدین بود.
علی رغم اینكه آیتالله طالقانی خود یك جریان فكری نوگرایی دینی و سیاسی ایجاد كرده بود و لحظهای از مبارزه غفلت نمیكرد، ولی آموزههای مبارزاتی این جریان نیز در راستای نهضت روحانیت قرار داشت و لذا دیدار و ارتباط خود را با مراجع پیشرو نهضت همچون امام خمینی ، میلانی و شریعتمداری حفظ نمود. یك گزارش حاكی است كه كتاب تحریرالوسیله امام از طریق مسافرین نجف برای او و آیتالله سعیدی ارسال گردید. و سعیدی بعد از ترجمه قسمتهای مربوط به «امر به معروف و نهی از منكر» آن را برای طالقانی فرستاده است.
حاصل سخن به نقل از ساواك اینكه :«طالقانی پس از آزادی از زنان ، مجددا فعالیتهای سابق را از سر گرفته و با شركت در جلسات مسجد هدایت و سخنرانی بالای منبر مطالب ناروا و تحریكآمیز بیان میكند ... بار دیگر مسجد هدایت را به صورت كانونی از عناصر مخالف رژیم و محل ارتباط عناصر نهضت آزادی در آورده است» در ادامه این سند دستور دستگیری او صادر شده است. از آنجا كه مدرك قابل استنادی علیه وی بدست نیامده ، سه ورز بعد آزاد گردید.
به هرحا ل برخی سخنرانیهای وی و سایر روحانیون مبارز مدعو به مسجد هدایت راین مقطع به شرح ذیل میباشد.
هـ ) آیتالله طالقانی بانی پیوند جنبش آزادیخواهی مردم ایران با مبارزات فلسطین:
در مبارزات آیـالله طالقانی طی سالهای ۱۳۵۰ـ۱۳۴۸ یك نكته درخشان به چشم می×ورد كه حائز اهمیت ویژه است و آن فراخوان پرداخت فطریه به چریكهای فلسیطینی و استقبال تودههای مؤمنین مذهبی از آن است. هر چند امام خمینی پیش از آن اعلامیهای در این خصو صصادر كرده بود ولی اقدام عملی در كمك به فلسطینیان صورت نگرفته بود. به هرحال در این فراخوان، در سال نخست در تاریخ ۲۰/۹/۱۳۴۸ مبلغ ده هزار تومان (سند دیگر پانزده هزار تومان) و در سال دوم د رتاریخ ۱۰/۹/۱۳۴۹ مبلغ ۱۶۵۰۰ تومان برای فلسطینیان و ۱۶۰۰ تومان برای زلزلهزدگان مسلمان پاكستانی جمعاوری گردید. اما در سال سوم در تاریخ ۲۹/۷/۱۳۵۰ ، ساواك در آستانه عید فطر و در حالیكه قریب پنج هزار نفر در مسجد هدایت در انتظار آیت الله طالقانی برایاقامه نماز عید فطر و جمعاوری فطریه برای چریكهای فلسطینی ، بسر میبردند ، منزل ایشان را محاصره و از حضور طالقانی در مسجد مذكور ممانعت بعمل آورده و مدتی بعد به تبعید سه ساله به زابل محكوم نمود.
یكی دیگر از فعالیتهای طالقنای در این مقطع حضور گاهگاهی او در «جلسات رایزنی هفتگی وعاظ سیاسی» در صبح روزهای پنجشنبهها بود. این جلسات كه در طی سالهای ۱۳۵۲ـ۱۳۴۸ به صورت مستمر و در منازل افراد برگزار میشد، همچون ستاد یبا هدف ایجاد هماهنگی در مبارزه و برنامهریزی عملیاتی. عمل میكرد. ساواك از طریق یكی از مأموران روحانی نفوذی خود بنام شیخ حسین كاشانی از این جلسات كسب اطلاع مینمود. بر اساس یك یا زاین گزارشها در یكی از این جلسات با شركت: طالقانی ، لاهوتی ، باهنر ، محلاتی، اعتمادزاده ، مروارید ، غیوری ، مطهری، مهدوی كنی و كاشانی درمنزل هاشمی رفسنجانی ، مذاكراتی در خصوص حضور طالقانی در جلسات مذكور به عمل آمده كه شیخ فضلالله محلاتی با این استدلال كه ساواك روی طالقانی حساسیت دارد، با آن مخالف ورزید و در نهایت قارر شد طالقنای به صورت پراكنده در این جلسات حضور یابد.
از اسناد حایز اهمیت دیگر طالنای در این د وره میتوان به تقسیمبندی پنجگانه افارد و طبقات مرتبط با طالقانی از سوی ساواك به شرح: سران نهضت آزادی و جبهه ملی ، داشنجویان و دانشآموزان ، انجمن اسالم یمهندسین ، كارمندان و فرهنگیان و بالاخره تجار و بازاریان اشاره كرد و در نهایت گزارشهای ده روز تعقیب و و كنترل روزانه طالقنای در آستانه جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی توسط منبع شماره ۴۱۲۰ ساواك نیز قابل تأمل است.
و) طالقانی در تبعیدگاههای زابل و بافت:
اسناد ساواك نشان میهد آیتالله طالقانی در سومین مراسم عید فطر در ۲۹/۷/۱۳۵۰ كه قصد دشات ضمن اقامه نماز عید در مسجد هدایت ، فطریه نمازگزاران را جمعاوری و برای چریكهای فلسطینی ارسال نماید، در منزلش تحت حصر قرار گرفت و بعد از طی یك ماه و نیم محاصره و كنترل منزل، بنا به رأی كمیسیون حفظ امنیت اجتماعی تهران بهس ه سال تبعید. به زابل به اتهام «اخلال در نظم و آرامش جامعه» محكوم شد. اما از بررسی اسناد و همزمانی برخی رویدادها در این دوره ، میتوان عامل دیگری را در این خصوص دخیل دانست. یك گزارش ساواك از تصحیح آن سازمان از سالها پیش برای تبعید طالقانی حكایت میكند. ماجرا از این قرار بود كه در جریان نشد به فعالیتهای طالقانی بعد از آزادی از زندان در آبانماه ۱۳۴۶ كه منجر به دستگیری و بازداشت سه وزه او د راواخر دی ماه ۱۳۴۷ گردید، در پی بازجویی و عدم دستیابی ساواك به مدارك مستند علیه او، اداره كل سوم ضمن مخالفت با تداوم زندانی نمودن او به دلیل اینكه:«زندانی كردن این شخص موجب تطهیر و مظلوم جلوهگر ساختن او خواهد شد و بار دیگر مانند گذشته فعالیتهایی را از زندان بوسیله ملاقات كنندگان با خود هدایت خواهد نمود». پیشنهاد نموده است: «نامبرده به یكی از نقاط كردستان، آذربایجان و با سیستان و بلوچستان تبعید شود. تا ضمن اینكه مسئله تعقیب و تنبیه او حل شده ... دردسترس عناصر ماجراجو و مخرب [نیز] نخواهد بود تا آنان با تماس با وی و اخذ دستور از او فعالیتهای تازهای را انجام دهند» كه این پیشنهاد گویا مورد قبول مقامات بالاتر امنیتی قرار نگرفته است.
اما د رنیمه آذر ۱۳۵۰ این راهكار امنیتی درباره طالقانی به مورد اجرا در آمده است: زیرا سه ماه پیش از آن یعن ید راوایل شهریور دستگیری گسترده مجاهدین در تهران آغاز شد. در این عملیات ساواك با عامل نفوذی خود و تعقیب چند ماه ناصر صادق، بسیاری از خانههای تیمی مجاهدین را شناسایی و در یك عملیات مشترك: ساواك ، شهربانی و كمیته مشترك ، پنجاه نفر ا زكادر رهبری و اعضای فعال آنان را دستگیر نمود.
یك خاطره در این خصوص حاكی است: « شب دوم شهریور ۱۳۵۰ یعنی فردای شروع دستگیری مجاهدین خلق. آقای طالقانی] وقی از دستگیر یمجاهد سفید سعید محسن آگاه میشود،سخت منقلب میگردد و آن شب در مسجد هایت به جمعی از یارانش میگوید: «دستگیر با شروع شد ... مراقب خودتان باشید» سال پیش از آن در جریان واقعه سیاهكل (جنبش فداییان خلق)، ساواك در صدد شناسایی چاپخانه و جمعآوری كتاب در جهاد و شهادت» ایشان به دلیل آنكه «حاوی مطالب مضره است» بر آمد این كتاب حاوی چهار سخنرانی مهم آیتالله طالقانی در دهه چهل بود كه یك یا زآنها با همین نام د رمحرم ۱۳۴۱ ایراد شده بود. در این سخنرانی ایشان نوع چهارمی از جهاد در اسلام را ـ علاوه بر جهاد با كفار، دفاع ا زكیان اسلام و جهاد با ذمی برای اینكه بصورت حربی در نیاید ـ را مطرح كرده بود و آن جهاد با استبداد بود «هرگاه كه حاكم مستبد نصیحت را نپذیرفت. باید در مقابلش صفآرایی كرد» این فرضیه تأییدی بر مشی چریكی و جهاد مسلحانه علیه دیكتاتوری نظام حاكم بود.
ساواك كه نسبت به نقش آیتالله طالقانی در ارتباط با مبارزات چریكی سوءظن پیدا كرده بود در ۳۰/۴/۱۳۵۰ طی دستورالعملی درخواست نموده بود: «با استفاده از تمام امكانات در صورت لزوم (كنترل مكاتبات و تلفن ـ تیم تعقیب و مراقبت) نسبت به شناسایی مجدد و تعیین محل سكوت و كار وی ... و شناسایی دوستان و همفكران او اقدام و به محض مشاهده عمل مشكوكی و یا تردد به هر منطقه از كشور ، مراتب را سریعا اعلام نمایند. در طی این دستور ف ساواك تهران از كشف نامهای از طریق پست داخلی به امضای كمیته مركزی جنبش آزادیبخش ایران، خطاب به طالقانی و به آدرس مسجد هدایت خبر داد. در این نامه از ایشان خواسته شده بود: «در بالای منبر مردم را علیه حكومت تحریك و با انتشار اعلامیه و تشكل روحانیون مورد اعتماد خود ، فعالیتهای را علیه رژیم ایران دنبال نماید». كه این امر بار دیگر بر سوءظن ساواك نسبت به طالقانی افزود. و شنود تلفنی منزل او در دستور كار قرار گرفت. گزارش دیگری حاكمی است ، طالقانی در یك گفتگوی خصوص در ۱۶/۷/۱۳۵۰ در مورد اجرا یعملیات و صدور اعلامیهای از سوی چریكها (؟) اظهار نموده: «در شرایط فعلی نباید ساكت نشست. باید به این جوانی ما كمك كرد. حداقل كمك ما این است كه با دادن اعلامیه مخالفت خود را ابراز داریم تا همه فشار دستگاه روی چریكها نباشد» طالقانی در آخرین سخنرانی خود قبل از تبعید ـ گو اینكه از تبعید قریبالوقوع خود آگاه بود ـ آمادگی خود را برای مذاكرات جانش اعلام و جوانان حاضر در مسجد را به «اتحاد» و «تجدید پیمان» تا پیروزی نهایی فراخواند و در پایان باری استخلاص آنانی كه سالهای قبل (چریكهای مجاهدین) در بین آنان بودند دعا كرد.
به هرحال طالقانی در پی رأی صادره كمیسیون امنیت اجتماعی تهران در نیمه دوم آذر ۱۳۵۰ دستگیر و به زابل تبعید گردید. شش ماه بعد در پی افزایش فعالیتهای پیام رسانی وی تبعیدگاه او به بافت تغییر یافت. او از زمره تبعیدیهایی بود كه دستگاه امنیتی به شدت بر كنترل و مراقبت وی تأكید داشت. بگونهای كه طالقنای را در دوره تبعید در بافت كرمان از اقامه نماز نیز درمسجد منع نمودند. تأثیر قوام و نفوذ ایشان بر مخاطب به حدی بود كه حتی هر از چند گاهی مأمورانی را نیز كه مراقب و نگهبان محل اقامت او بودند، تغییر میدادند. در منابع آمده است كه یكی ا زاین سربازان نگهبان تحت تأثیر ایشان ، مأمور ارسال پیامهای او شده بود. به حق در چنین شرایطی دیدار با وی در تبعیدگاه خطر بزرگی محسوب میشد. مكاتبه با او نیز عواقبی به دنبال داشت .با این حال در دوره تعبید او آیات سید ابوالفضل موسوی زنجانی ـ یكی از پیشكسوتان مبارزه علیه نظام حاكم ـ و علامه میرزا خلیل كمرهای ـ از روحانیون متنفذ تهران ـ با آیتالله طالقانی مكاتبه داشتند و گویا در پی این پیگیریها و به خصوص تلاشهای آیتالله سید احمد آشتیانی ـ از علمای طراز اول وقت تهران ـ مدت تبعید او از سه سال به یك سال و نیم تقلیل یافت. و همچنین از منطقه بد آب و هوای زابل به بافت كرمان منتقل گردید.
در یكی از اسناد ساواك ، آن سازمان به رأی دادگاه (شعبه ۱۴ استان مركز) اعتراض نموده و بعد از ذكر دلایلی ... كرده است:«نحوه انجام وظایف قضائی رییس این دادگاه [عبدالله فرشاد] در جهتی مخالف مقتضیات امنیتی و مصالح مملكتی روشن [بوده] و بدین ترتیب ابقاء مشارالیه [عبدالله فرشاد] در مشاغل حساس قضائی به مصلحت نمیباشد» . این مدرك ... نشان دادن دخالت قوه مجریه در امور قضایی كه ا زحضور قدرتمندانه ساواك در امور كشور حكایت كرده و پر واضح است كه دیدیار با آیتالله طالقانی در سایر این اقتدار كمتر از مبارزه نیست. بر اساس یكی از اسناد: آیتالله علیاصغر صالحی كرمانی ، سیدجواد نیشابوری و ... از كرمان ، حسین طالقنای از شیراز و محمد حكمتی از تهران و ... به دیدار ایشان در بافت شتافتند در اینجا منظو رارائه یك نمونه از فعالیتهای سیاسی تبعیدیها و بخصوص دیدار افراد با آنان ، بطور مختصر ، رویدادهای دوره تبعید طالقانی بررسی میشود:و) آیتالله طالقانی از تبعید تا زندان مجدد (۱۳۵۴ـ۱۳۵۲):
دوران تبعید آیتالله طالقانی ، بعد از رأی دادگاه تجدید نظر به تقلیل از سه سال به یك سال و نیم ، در اواسط تیر ماه ۱۳۵۲ خاتمه یافت : از این مرحله تا بازداشت مجدد در ۲/۹/۵۴ آزادی طالقانی قریب دو سال و نیم طول كشید. در این مقطع ازحیات سیاسی طالقانی ، شرایطی ایجاد شد كه فعالیتها و مبارزات او را نسبت به سالهای پیشین متفاوت ساخت از جمله اینكه او را از اقامه نماز و ایراد سخنرانی در مسجد هدایت و سایر مساجد منع نمودند از اینرو نمیتوان برای این مقطع ، جدولی در خصوص سخنرانیها و حتی مبارزات ایشان تنظیم نمود. وی وقایع عمده این دوره اب استناد به اسناد ساواك بطور مختصر به شرح ذیل ذكر میشود.
طالقانی از همان نخستین روزهای آزادی ، سلسله سفرهای متعددی به شهرهای مختلف نمود. از جمله یك هفته بعد از آزادی به اراك عزیمت نمود و در طی روزها و ماههای آن به شهرها و روستاهای طالقان، شهرستانك، كلیر طالقان ، اوانك طالقنا ، چالوس ، قزوین ... سفر كرد. در یكی از اظهار نظرها، گفته است كه میخواهد از تهران دور باشد. از اینرو در اوایل این مقطع به ندرت با عناصر مبارز و سران احزاب دیدار میكرد. در اسناد ساواك به جز چندین تماس و قرار دیدار با بهشتی ، میرزا خلیل كمرهای ، مهدوی كنی ، حسن سعید و آیتالله قمی ـ تبعیدی در كرج ـ و یك دیدار عمومی با بازرگان ، فروهر ، لباسچ یو قاسمی در مراسم ختم برادرش، گزارش دیگری در این خصوص وجود ندارد. اولین گزارشها ا ز اظهارات طالقنای حاكی است كه او « ترجیح میدهد در منزل تنها باشد و كسی به كارش كاری نداشته باشد». حتی هنگامی كه یاران مسجد هدایت او از وی خواستند كه نماز عید فطر آن سال را به امامت او در منزلش برگزار كنند، گفت: «دلم نمیخواهد هیچگونه ناراحتی پیش بیاید و یا اینكه دستگاه خیال كند من باز هم میخواهم اقداماتی بكنم». لذا موافقت نكرد در پاسخ به سئوال دوستان و همفكرانش كه میپرسیدند مشغول چه كاری است ؟ پاسخ میداد مشغول نوشتن كتابی هستم» همچنین از ایكه ساواك برای مسجد هدایت پیشنمازی تعیین كرده بود، ابراز رضایت نموده و اظهار نمود: «اداره مسجد هدایت مرا خرد كرده بود ، خوب شد برای آن امام جماعت تعیین كردند».
یكی از اسناد ساواك حاكی است كه طالقانی در پاسخ به این سئوال كه چرا شما بجز عده معدودی از دوستان نزدیك از ملاقات با سایر افراد خودداری میورزید؟ جواب داده است: به این دلیل اشخاص كه به منزل من میایند یا خود آنها به دردسر میافتند با اینكه مرا دچار دردسر میكنند. زیرا مأمورین شهربانی مستقر در مقابل منزل، آنان را جلب و به كلانتری میبرند. در یك گزارش دیگر به نقل از بازرگان آمده است كه چون طالقنای متوجه ناكارآمدی مبارزات چریكی شده در نتیجه تغییر عقده داده است. یك اظهار نظر وی در ددیار جمعی از اعضای نهضت آزادی نیز این نكته را تأیید میكند طالقانی در این دیدار كه در منزل شاهحسینی صورت گرفت، ابراز نموده: «هر چند عدهای كارهای چریكی را قبول دارند، وی كافی نیست. باید معلوم شود از چه راهی باید مبارزه كرد».
با این احوال وی در این دوره به عنوان یك مجتهد از پاسخگویی به سئوالات شرعی مؤمنین دریغ میورزید. از جمله در پاسخ به سئوال وجوب حجاب، آن را یك یاز اكام اسلام ذك ركرد. ولی هنگامی كه سئوال كنند، (اكبر اخوان) پرسید، اگر حجاب جزو احكام است چرا ما رضا شاه و خانواده او را مسلمان میگوییم؟ پاسخ داد: خواهش میكنم این مسائل را در منزل من مطرح نكنید. وی همچنین در پاسخ به سئوالی درباره حزب رستاخیز گفت: آینده جواب هم سئوالات و مجهولات را خواهد داد. چنین به نظر میرسد كه وی از حضو و نفوذ مأموران ساواك در دیدارها با نقشهای مختلف هراسناك بود و از دادن پاسخهای صریح و یا اظهار نظرهایی كه شایعه سیاسی داشته باشد، خودداری میكرد. ولی اسنادی چند نیز روی دیگر قضیه را نشان میدهد. از جمله یكبار هنگامی كه به او خبر رسید یكی از دفترداران طالقان در اظهار نظری چاپلوسانه در مورد اصلاحات شاه، او را پیغمبر زمان نامیده ، در جریان سفر به آن شهر به دفتر وی مراجعه و با تندی به او گفت: «تو با این سخنان، خود علنا شمشیر برداشته و به جنگ جدت رفتهای» .
اسناد ساواك در این مقطع از یك مورد برگزاری نماز عید فطر به امامت طالقانی در باغی متعلق به حسین شاه حسینی در اطراف كرج خبر داده است. در این مراسم كه با شركت ۱۵۰ نفر از اعضای نهضت آزادی به اتفاق همسرانشان برپا گردید، طالقانی در سخنانی از مبارزان ایرانی و چریكهای فلسطینی تجلیل به عمل آورد.
ز) طالقانی و دوره دوم محكومیت دهساله زندان:
علیرغم اینكه طالقنای در دوره دو ساله و نیم آزادی خود بعد از خاتمه تبعیدش ، به ظاهر فعالیت سیاسی خاصی انجام نداده و خود را از صحنه مبارزه كنار كشیده بود. به ناگاه در آخرین ساعات روز ۲/۹/۱۳۵۴ ، مأموران امنیتی به منزلش هجوم برده و بعد از دستگیری و بازرسی منزلش ، وی را به بازداشتگاه كمیته مشترك ضد خرابكاری تحویل دادند. قاعدتا پخش خبر دستگیری او ، موجی از نگرانی و شگفتی عناصر مبارز را برانگیخت. اما این واقعه برای آندسته از عناصری كه طالقانی را میشناختند چندان اعجاب آور نبود. زیرا به نیكی میدانستند كه او كسی نیست كه دست از مبارزه بردارد و آزمانهای نهضت را خخدای مصلحت اندیشیهای روزمره كند. نخستین سؤالات مطروحه از وی در بازجوییها نیز مهر تأییدی بر این ادعاست. از پاسخها و سایر مدارك دیگر میتوان همه فعالیتهای سری طالقانی در آن سالها پی برد.
بازجویی ساواك در یكی از این سئوالات از او پرسید: هر نوع كمك و مساعدتی نسبت به گروههای مختلف از جمله گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران نمودید، بیانی دارید البته كه او در آغاز چنین اتهامی را انكار كرد. اما بازجو كه از این نوع كمكها مطمئن بود، سئوال خود را به گونه دیگر مطرح كرد: ممكن است از ناحیه جنابعالی كمكهایی در پوشش وجوهات شرعیه یا غیرمستقیم بوسیله افراد دیگر به بعضی عناصر گروه مذكور كمك مالی كرده باشید. طالقانی مجددا انكار كرد و اضافه نمود چنین وجوهاتی از سوی مراجع و یا نمایندگان آنان پرداخت می شود كه وی نه مرجع تقلید است و نه نماینده مراجع.
اما گزارش كار مبتنی بر بازجوییهای بعدی حاكی است: «به دنبال كشف یك گروه خرابكار و برانداز معتقد به ایدئولوژی اسلامی مبتنی بر سوسیالیسم تحت عنوان گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران در تهران و شهرستانها .... و دستگیری اكثر اعضای این گروه در سال ۲۵۳۰ [۱۳۵۰] .... در تحقیقات از دستگیرشدگان مشخص گردید طالقانی ضمنی برقراری ارتباط با افراد فعال به اصطلاح كادر مركزی گروه اقداماتی در زمینههای مختلف به منظور پیشبرد مفاصد خرابكارانه نموده ....» در ادامه این گزارش اتهام مذكور با استناد به سه منبع به شرح ذیل مورد تأیید قرار گرفته است:
۱) اعترافات وحید افراخته: وی یكی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود كه در پی اعترافات او ، بسیاری ا زسایر اعضا و عناصر مرتبط با سازمان دستگیر شدند. یكی از این دستگیرشدگان طالقانی بود. نامبرده درباره طالقانی اظهار نموده: «قبل از ماركسیست شدن گروه مجاهدین، [طالقانی] كمكهای زیادی به گروه مجاهدین در زمینههای گوناگون مثل امكانات مالی، اطلاعاتی ، اخبار یا معرفی افراد مذهبی و بازاری و آخوند كرده است. و پس از تشكیل گروه مجاهدین و آغاز مبارزه مسلحانه او همیشه مدافع این گوره و این مبارزه بوده است. و قبل از شهریور سال ۵۰ [ماجرای دستگیری گسترده اعضای سازمان مجاهدین] ، یعنی زمانی كه جزو اعضای گروه كسی از موجودیت آن با اطلاع نبوده، طالقانی با افاردی مثل حنیفنژاد ، احمد رضائی، میندوست ، بهرام آرام و ... تماس داشته است و اصولا طالقانی كمتر از هر آخوند دیگری ضد كمونیست است».
۲) اعترافات شیخ حسن لاهوتی: وی نیز یكی از روحانیون متهم به ارتباط و كمك به سازمان مجاهدین كه به اتفاق هاشمی رفسنجانی، مهدوی كنی و حسینعلی منتظری دستگیر و بازداشت شدند. او درباره كمك مالی طالقانی اظهار نموده:«مجموعا مبلغ پانزده هزار تومان از ایشان [طالقانی] گرفته است. بدین شرح كه یك بار برای ملاقاتش به منزل آمد و مبلغ دو هزار تومان و دوبار كه به منزلش رفته بود هر دفعه پنج هزار تومان به وی داده و یك بار هم كه در منزل شخص نبام مولایی دعوت داشتند مبلغ سه هزار تومان در اختیارش گذشات و گفت اگر خودت نیاز شخصداری خرج كن و اگر نداری به خانوادهای مؤمن و مستمند كمك كن لذا ماهانه هفتصد و پنجاه تومان به خانواده تقدیسی ( محكوم ) و دویست و پنجاه تومان به خانواده سیدعلی موسوی گرمارودی (محكوم) و گاهگاهی به تقاضای مهدی بخارایی (محكوم) كه در مسیرش قرار میگرفت حدود پنج الی شش هزار تومان به وی داده است.۳) اعترافات خود طالقانی: چنین به نظر میرسد كه بازداشت غافلگرانه طالقانی در پی اعترافات افراخته بود. اما خود وی نیز بعد از مدتی بازجویی در همین خصوص به یك واقعهای به این شرح اعتراف نمود كه از زبان بازجو اینگونه نقل شده است: طالقانی تا اواسط سال ۵۲ كه از تبعید برگشته سعی داشت به حال انزوا زندگی كند ..... تا اینكه شخص بنام غیوران ـ كه درد دبیرستان رفاه كار میكرد و به جهات ایمان و تقوی كه مورد اطمینان وی بوده و هیچ احتمالی نمیداد، كه ارتباط مشكوك و ضد امنیتی داشته باشد ـ روزی در مجلس ختم مسجد حاج حسن او را میبیند و به وی پیشنهاد مینماید كه چند جوانی هستند كه میخواهند مسایل اسالامی را با وی در میان بگذارند و با ا صرار زیاد وی را قانع میكند كه به منزل آنان برود. با نشانی كه داده بود صبح زود ماشینی را به منزلش آوردند . وی سوار عقب ماشین میشود. راننده خود را معرفی نموده و در خیابانهای مشرف تهران او را گردانده و سپس به طبقه دوم خانهای وارد میشود. و با دو جوان كه از هویت آنان مطلع نبوده برخورد مینماید كه هر دو مسلح بودند. وقتی وضع را غیرعادی میبیند، نگران میشود و از فرد مسلحی (مقتول بهرام آرام) كه مستقر بود. پرسش و سپس پیرامون مسایل سیاسی و اجتماعی اسلام كه با ماركسیسم مبانیت دارد از وی سئوال مینماید كه جزئیات آن به خاطرش نمیباشد. كه پس از چند ساعت بحث وی را سوار ماشین كرده و پس از گرداندن در كوچهها و خیابانها در سر كوچه منزلش پیاده میكند.
در بخش دیگری از این گزارش كار با عنوان «خلاصه اظهارات متهم» طالقانی اطلاعات دیگری در رابطه با مجاهدین ارائه داده است وی بعد از اشاره به تشكیل نهضت آزادی به منظور مقابله با مكتبهای فلسفی و سیاسی وارداتی به كشور: خاطرنشان میسازد كه بعد از كشف آن تشكل و بازداشت وی نه «در زمانی كه در زندان بسر میبردم [۱۳۴۶-۱۳۴۱] مطلع شدم كه افراد باقیمانده جمعیت نهضت آزادی جمعیتی تشكیل داده و با نام گروه مجاهدین شروع به فعالیت نمودند كه همزمان با كشف این گروه [در سال ۱۳۵۰] مرا به بافت و زابل تبعید نمودند: پس از چندی مجاهدین تغییر ایدئولوژی داده كه مرامنامه آن مورد تأیید ما واقع نگردید زیرا ماركسیست سدی ماقبل اصول توحید و خداشناسی و معاد بوده است» .
در نظریه پایانی این گزارش اضافه شده است:«با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اعتراف صریح متهم و دیگر افراد. عضویت متهم در گروهی كه رو به آن ضدیت با حكومت مسروطه سلطنتی و فعالیتش به نفع گروه اشتراكی است محرز و مسلم بوده ... و از این طریق در صدد گسترش فعالیتهای ضد امنیتی و گرایش افاردس اده به فعالیتهای خرابكاری و براندازی بوده .... میزان فعالیت وی درجه یك میباشد ...» كه در پی ارسال این گزارش به اداره دادرسی نیروهای سملح شاهنشاهی (دادستانی ارتش) ، ان اداره با رأی شماره ۱۸۳-۲۳/۵/۲۵۳۶ دادگاه تجدید نظر شماره یك تهران مبنی بر محكومیت طالقانی به ده سال حبش جنایی درجه یك موافقت نموده و قطعیت اجرای آنرا در ۱۳/۶/۲۵۳۶ اعدام كرد.
ر ) طالقانی از آزادی تا پیروزی انقلاب :
طالقانی بعد از محكومیت ده ساله زندان، هنوز پیش از سه سال آنرا طی نكرده بود كه در آستانه انقلاب و در تاریخ ۹/۸/۱۳۵۷ در پی فشار افكار عمومی آزاد شد. چون متأسفانه بنابر دلایل نامعلومی یك سال (۱۳۵۵) از اسناد و گزارشهای مربوط به طالقانی بطور كامل در كتاب اسناد ساواك وی (ج ۳: مالك اشتر دوران) نیامده، از اینرو این بحث ناقص خواهد بود. اما از باقیمانده اسناد ساواك چنین برمیآید كه اعتراضات گستردهای در قبال دستگیری طالقانی صورت گرفته است. از جمله یار و همفكر دیرین وی مهندس مهدی بازرگان در مرداد ۱۳۵۶ اعلامیهای دست نوشت خطاب به «محضر انور علمای اعلام و مارجع عظام دامت بركاتهم» تكثیر و توزیع نمودكه در آن به محكومیت ده ساله زندان طالقانی اعتراض نمود مدتی بعد از آن وكلای طالقانی (احمد صدر حاج سیدجوادی ، حسن نخسته و عبدالكریم لاهیجی) نیز طی تنظیم لایحهای خطاب به رئیس دیوانعالی كشور موارد خلاف قانون و مقررات حقوقی دادگاه طالقانی را به شرح ذیل بیان كردند: سلب حق انتخاب وكیل، حق مطالعه پرونده ، حق ملاقات و مذاكره و مشاوره با وكیل از طالقانی، غیر علنی بودن دادگاههای بدوی و تجدید نظر ، عدم دعوت از وكلای تعیین شده از جانب طالقانی برای حضور در دادگاه تحمیلی بودن حكم صادره و مكتوم بودن آن از مردم با سانسور مطبوعات و رسانهها. آنان در پایان ضمن اعتراض به رأی صادره تقاضای رسیدگی به آن را در دیوانعالی كشور نمودند.
در همین راستا همچنین در جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر طی ارسال نامهای به نخست وزیر وقت و نهادهای مربوطه از ابتلای طالقانی به بیماری فشار خون و دیابت خبر داده و درخواست اعزام سریع وی به بیمارستان را نموده از جمله اقدامات خارج از كشور نیز میتوان به چاپ مقالهای با عنوان «زندگینامه یك انقابی بزرگ در بند آیتالله طالقانی» در مجله الثوره (۲۵ ژانویه ۱۹۷۸) اركان سازمان فلسطین و چاپ تكثیر و توزیع متن ترجمه شده آن درقالب اعلامیه در ایران اشاره كرد كه مجموعه این اقدامات باعث شد شاه طی فرمانی به دستور آزادی وی به اتفاق آیتالله منتظری را صادر نماید.
بالاخره طالقانی در روز ۹/۸/۱۳۵۷ از زندان آزاد شد. گزارشهای ساواك حاكی است كه از همان نخستین روز آزادی سیل جمعیت از نقاط مختلف شهر برای دیدار بالا به طرف منزلش سرازیر شد. در روز دوم ، جمعیتی در حدود پنج هزار نفر از طرف خیابان سعدی شمالی در حالیكه پلاكاردهایی مبنی بر تداوم مبارزه و عكسهایی از خمینی ، شریعتی و شریعتمداری به همرها شاخه كلی در دست حمل میكردند. به طرف پیچ شمیران ـ محدود منزل آیتالله طالقانی ـ در حال حركت بودند. در روزهای بعد گروهها و طبقات اجتماعی به شرح ذیل: دانشآموزان و دانشجویان با اجتماع در دانشگاه تهران و از آنجا به طرف منزل طالقانی عزیمت نمودند. بازاریان با فراخوان قبلی در سبزه میدان بازار تهران تجمع و از آنجا بسوی منزل آیتالله طالقانی حركت نمودند. تیتر یكی از روزنامههای ۱۱/۸ نشان میدهد كه در آندو روز قریب ۲۵۰ هزار نفر از طالقانی دیدار كردند. سایر اسناد از دیدار كریم سنجابی ـ رهبری جبهه ملی ـ بعد از ملاقات با امام خمینی در پاریس و همچنین دیدار علی امینی ـ نخست وزیر آغا ین سال دهه چهل و از نیروهای مستقل ـ با طالقانی در روزهای بعد خبر دادهاند.
اما مهمتر از این دیدارها، نقش آیتالله طالقانی در هدایت مبارزه و تظاهراتها در تهران در این ایام بود. او طی صدور دهها اعلامیه، مردم را نسبت به توطئههای نظام آگاه میساخت. در همین زمان نیز در نامهای خطاب به امام خمینی در پاریس آمادگی خود را برای ادامه مبارزه «با ارشاد و هدایت آن مرجع گرانقدر» اعلام كرد. كه در پی آن فرمانداری نظامی تهران و حومه دستور دستگیری او را صادر كرد ولی دستگاه امنیتی حیات دچار تزلزل شده بود كه دیگر قادر به انجام چنین مأموریتهایی نبود. از این زمان با فراخوان تظاهرات روز تاسوعا منزل آیتالله طالقانی، به عنوان كانون اصلی جنبش در تهران در آمد. و هدایت نهضت را تا سر منزل مقصود و پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن به عهده گرفت.
حاصل سخن اینكه اسناد ساواك طالقانی در طی بیش از سه دهه نشان میدهد كه وی لحظهای از مبارزه غفلت نورزیده و هر چند در برخی شرایط زمانی خاص تاكتیك مبارزه را عوض نموده ولی روح و جان او با آرمانهای اصیل جنبش آزادیخواهی مردم ایران چنان پویند خورده بود كه غالبا عناصر و نیروهای مبارز و معارض نظام با مسلكهای مختلف، فعالیت های خود را در تعامل و ارتباط با او سامان میدادند. این اسناد میتواند صفحات درخشانی از ماهیت و اصالت این جنبش را در تاریخ معاصر ایران به نمایش بگذارد.
پژوهشگر: رحیم روحبخش
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست