پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تاریکی - DARKNESS


تاریکی - DARKNESS
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : اسپانیا و آمریکا
محصول : خولیو فرناندس، برایان یوزنا
کارگردان : خاومه بالاگرو
فیلمنامه‌نویس : فرناندو د فلیپه و بالاگرو
فیلمبردار : خاوی خیمنس
آهنگساز(موسیقی متن) : کارلس کاسس
هنرپیشگان : آنا پاکویین، لنا اولین، ایئن گلن، جان کارلو جانینی، فل مارتینس، استفان انکویست، فری رایکساک و کریگ استیونسن
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۲ دقیقه


̎مارک̎ (گلن) و همسرش (اولین) و دو فرزندشان، ̎رجینا̎ و ̎پل̎ (پاکویین و انکویست) به خانهٔ قشنگ ییلاقی‌شان اسباب می‌کشند. آنها همسایه‌ها را دعوت می‌کنند و ورودشان را به خانهٔ جدید جشن می‌گیرند، ولی در پی وقوع یک سلسله اتفاقات ترسناک که آرام آرام از تعداد مهمانان‌شان می‌کاهد، آشکار می‌شود که علاوه بر آنان، عدهٔ دیگری نیز در خانه‌شان زندگی می‌کنند. دیری نگذشته که چراغ‌های خانه شروع می‌کنند به خاموش و روشن شدن و در همان حال، بیماری هانتینگتنِ ̎مارک̎ که ده‌ سالی از آن خبری نبوده، عود می‌کند. ̎رجینا̎ تصور می‌کند که مشکل از خود خانه سرچشمه می‌گیرد ولی هیچ‌کس حرفش را باور نمی‌کند. پس از آن‌که جای مرموز طناب روی گردن برادرش پدیدار می‌شود، ̎رجینا̎ عزمش را جزم می‌کند تا نظریهٔ خود را به اثبات برساند. برای شروع، ̎رجینا̎ تصمیم می‌گیرد به دیدار مردی (رایکساک) برود که خانه را ساخته است...
● این فیلم ترسناک کوچک و مهجور را که بسیاری از منتقدان به آن کم‌توجهی کردند، می‌توان نمونه‌ای از تلفیق عناصر ژانرهای فرعی فیلم‌های ترسناک در سالیان اخیر دانست، بی‌آن‌که بتوان کل فیلم را در قالب‌ هر یک از این ژانرهای فرعی طبقه‌بندی کرد. فیلم در زمینهٔ فضاسازی با استفاده از خانه به‌عنوان هیولا خود را وامدار سنت فیلم‌های ترسناک گوتیک مثل خاندان آشر (راجر کورمن، ۱۹۶۰) می‌نماید و در ادامهٔ این مسیر در کلیات و جزئیات به قراردادهای این ژانر فرعی وفادار است؛ عناصری چون بخشیدن هویت به خانه به‌عنوان شخصیت اصلی داستان، مرکزیت دادن به صحنه‌های داخلی و تضاد بصری آنها با صحنه‌های خارجی به‌عنوان الگوی اصلی در فضاسازی و ... از سوی دیگر فیلم را در نحوهٔ پیش‌برد طرح داستانی می‌توان ادامه‌دهندهٔ روش آثار کلاسیکی مثل شب شیطان (ژاک تورنور، ۱۹۵۷) دانست که از خرافات و باورمندان به آن به‌عنوان عاملی ترسناک سود می‌جویند. بافت معمائی فیلم‌نامه که نویسندگان و کارگردان با وجود افت و خیزهائی تا پایان موفق به حفظ آن می‌شوند و به ویژه شوکی که در صحنهٔ اوج هیجانی فیلم به همهٔ مخاطبانی که پندارهای پیشین خود در مورد قربانی ماجرا را نادرست می‌یابند، وارد می‌شود، متأثر از ساختار و تمهیدات روائی مرد حصیری (رابین هاردی، ۱۹۷۳) به نظر می‌آید. ایدهٔ استفاده از بیگانگی شخصیت‌های اصلی با محیط پیرامون‌شان، خانوادهٔ آمریکائی در محیط خارجی (این‌جا اسپانیا) آن را به دیگر فیلم‌های ترسناک معاصر با درون‌مایهٔ مشابه مثل کینه (تاکاشی شیمیزو، ۲۰۰۴) می‌پیوندد. در فیلم تمام این مؤلفه‌ها بی‌آن‌که یکی بر دیگری برتری خاصی یابد، با ظرافت درهم آمیخته شده‌اند، و فیلم بدین وسیله بی‌آن‌که در حد تقلیدی صرف از هر یک از الگوهای کلاسیکش تنزل کند، درک و دریافتی شخصی از این عناصر را به نمایش می‌گذارد. این تعادل ظریف را در ساختار بصری فیلم نیز می‌توان دید، که در آن استفاده از جلوه‌های ویژه کامپیوتری (بی‌آن‌که مثل بسیاری هم‌تایانش تنها در حد بهانه‌ای برای نمایش آنها نزول کند)، همان سهمی را در خلق تأثیرات ترسناک دارند که بهره‌جوئی هدفمند از نورپردازی. و دستاورد اصلی فیلم، استفاده از تاریکی به‌عنوان عامل اصلی ایجاد هراس و معادلی بصری برای مفهوم ترس از ناشناخته در سینمای ترسناک، به مدد حفظ همین تعادل بصری تا پایان کار است که حاصل می‌شود.