جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا
سه دهه سرگشتگی تئوریک

اگر دولت میرحسین موسوی بهلحاظ تفکر و تئوری اقتصادی منسجمترین و هدفمندترین دولت پس از انقلاب در حوزه اقتصاد بود اما همان دولت منسجم به لحاظ فکری نیز کارگزاران و دولتمردانی متفاوت در خود جای دادهبود تا حتی دولت موسوی نیز دولتی با نظام فکری مشخص اقتصادی همراه با دولتمردانی دارای همان تفکر و نقشه راهی مدون نباشد. سیطره راستترین نحله فکری اقتصاد ایران و سرمایهداری سنتی برخاسته از بازار سنتی بر نظام تجارت خارجی و داخلی در تمام دوران نخستوزیری میرحسین موسوی که او را دولتمردی چپ میدانیم، از همان معماهای بیپاسخی است که همچنان جوابی قانعکننده برای آن نیست. بازگشت اقتصاد ایران به دوران برنامهنویسی و حرکت بر مدار برنامه توسعه که با پایان جنگ، این امکان را به دولتمردان ایران میداد تا در شرایطی عادیتر نقشه راه اقتصاد را تدوین کنند، برنامه اول اگرچه هیچگاه به اجرا نزدیک نشد، اما ورود به دوران برنامهنویسی این امید را زنده میکرد که فعالان اقتصادی و دیگر اهالی ایران بتوانند نسبت به آینده کاری خود چشماندازی روشن داشتهباشند. تعدیل ساختاری بیانگر دورهایتازه در اقتصاد ایران بود که برنامه آن را کسانی نوشته بودند و بنای آن را کسانی گذاشته بودند که حال با گذشت ۱۰ سال از انقلاب ایران، در فضایی دیگر سخن میگفتند و حرفها و برنامههاشان مبتنی بر تئوریهای شناخته شدهای در اقتصاد بود. اما تئوریهای آنان در میانه راه از حرکت باز ایستاد،تبعات معنادار سیاستهای تعدیل و آثار زیانبار آن بر بخش بزرگی از جامعه ایرانی، نداشتن زیرساختها و زیربناهای لازم برای اجرای چنان سیاستهایی سیاستمداران تعدیل را برآن داشت تا توصیه اقتصاددانان تعدیل را فراموش کنند.
دولت هاشمی در میانه راه از تعدیل بازگشت تا این بازگشت حسرت تاریخی اقتصاددانان لیبرالی باشد که هنوز معتقدند اگر گذاشته بودند تعدیل تا انتها پیش برود امروز اقتصاد ایران سعادتمند بود. ادعایی که هرگز نمیتوان آن را ثابت کرد، چه به قول مرحوم دکتر عظیمی گیرم که برنامهنویس بهترین برنامه را نوشته باشد وقتی نتیجه اجرای آن برنامه برای مردم جامعه پیامدی مثبت نباشد نمیتوان قضاوتی مثبت درباره آن برنامهها داشت.
دولت سازندگی اگرچه از سردرگمی تئوریک اقتصادی رها نشد، اما سنت بازگشت به برنامه و حرکت بر راهی که ابتدا و انتهای آن تاحدودی پیدا بود، سنتی پسندیده بود، که برای اقتصاد یله ایران اتفاق کمی نبود. پیروزی سیدمحمدخاتمی برای منتقدان تعدیل اقتصادی به معنای تصحیح آن سیاستها شد، خاتمی از اردوگاه چپ سیاسی میآمد و از همین رو اقتصاددانان ایستاده در این اردوگاه چنین میپنداشتند که وزیر ارشاد مستعفی هاشمیرفسنجانی در این حوزه نیز پایبند سیاستهایی نزدیک به چپ اقتصادی یا حداقل نهادگرایی خواهدبود. خاتمی آن کرد و همان نکرد، دکتر حسین نمازی وزیر اقتصاد میرحسین موسوی به کابینه دعوت شد تا در کنار مرحوم دکتر نوربخش و دکتر محمدعلی نجفی سه ضلع اقتصادی دولت خاتمی را تشکیل دهند. نتیجه این ترکیب معلوم بود، دولت خاتمی اگر حاشیهای داشت، اختلافنظر در میان افراد تیم اقتصادی او بود که در تمام ترکیبهای دو رئیس بانک مرکزی وی، چند رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی دولت او و بالاخره سه وزیر اقتصاد دو کابینه خاتمی هیچگاه پایان نگرفت.
دولت خاتمی نیز همچون دولتهای پیش از خود درگیر حل معضل تئوریک خود در حوزه اقتصاد بود،هر چند که در پایان هشتسال نتوانست بر این سرگشتگی تئوریک فائق آید، اما دو برنامه سوم و چهارم توسعه که حاصل تلاش این دوره است، برآیندی قابلقبولتر از تیم ناهمگون خاتمی در عرصه اقتصاد داشت. پیروزی محمود احمدینژاد اما فاز تازهای از سرگشتگی اقتصاد ایران را به دنبال داشت، نقد بیرحمانه او و حتی نفی هرچه پیش از احمدینژاد اتفاق افتاده بود، به طور طبیعی از شروع دورهای تازه در اقتصاد ایران خبر میداد.
دورهای که هرچه پیشتر رفت نشانههای کمتری از ویژگیهای آن معلوم شد، عدالتخواهی و عدالتطلبی کلیدواژه رئیس دولت نهم برای دستیابی به قدرت بود، اما این ترجیعبند شیرین نتوانست با برنامهای روشن و شناختهشده همراه شود. دولت نهم نافی هرچه بود و نبود در حوزه تئوریک اقتصاد شد تا آنجا که در فهرست منتقدان اقتصادی آن از راستترین تا چپترین اقتصاددانان جای گرفتند، به جرأت میتوان گفت دولت نهم اوج حیرانی فکری در تئوری اقتصاد بود و رکوردشکنی این دولت در تغییر وزرا و روسای سازمانها و نهادهای اقتصادی نهتنها کمکی به این ماجرا نکرد که بر ابعاد فاجعه افزود.
در سه سال گذشته بیشترین ناسزا به نهادهای بینالمللی حاکم در عرصه اقتصاد بینالملل از سوی دولتمردان دولت نهم سرداده شد، اما در عمل و در سومین سال فعالیت این دولت، آنچه نعل به نعل در دستور کار قرار گرفت همان توصیهها و دستورالعملهایی بود که پیش از این بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول منتشر کرده بود و این بار به عنوان انقلابی تازه و با افتخار نام طرح تحول اقتصادی به خود گرفته است تا دولت نهم رکورد سرگشتهترین تئوری اقتصادی حاکم بر برنامهها و تصمیمگیریهای دولتهای پس از انقلاب را نیز به خود اختصاص دهد. در شماره دوم فصلنامه اقتصاد سیاسی روزنامه کارگزاران، سرگشتگی دولتهای سه دهه گذشته در حوزه اقتصاد را مورد بررسی قرار دادهایم، به راستی چرا هیچگاه در سه دهه گذشته نتوانستهایم دولت و دولتمردانی با تئوری و تفکر شناختهشده اقتصادی و عملکردی متناسب با این تئوری و تفکر داشته باشیم؟
آرش حسننیا
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست