چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

عیب‌‌جوئی


عیب‌‌جوئی
خداوند عامل انسان‌ها را به یکسان نیافریده است و هر کسی دارای خوبی‌ها و بدهی‌ها است. هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصوب نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که مرتکب خطا و اشتباه نمی‌شود جز ائمهٔ معصومین (علیهم‌السلام) که آنان نیز با اینکه از مقام عصمت برخوردارند خود را در برابر پروردگارْ گناهکار و ناقص می‌دانند. به عنوان نمونه، امام سجّاد (علیه‌السلام) عرض می‌کند:
خدایا! به تو شکایت می‌کنم از نفسی که مرا بسیار به بدی‌ها وا می‌دارد و به خطا سبقت می‌گیرد و به معصیت تو حرص می‌ورزد و مرا در معرض خشم و غضب تو می‌افکند.
(إلهی إلَیْکَ أشْکوُا نَفْساً بِالسُّوءِ أمّارَهًٔ وَ إلَی الْخَطیئَهِٔ مُبادِرهًٔ وَ بِمَعاصیکَ مُوْلَعَهًٔ وَلِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَهًٔ) (مفاتیح‌‌الجنان، مناجات خمسهٔ عشر، مناجات دوم).
و در جای دیگر به پیشگاه خدا عرض می‌کند:
ای سیّد من! تو را می‌خوانم به زبانی که از زیادی گناه گنگ شده است. پروردگارا! با تو راز و نیاز می‌کنم با دلی که از کثرت جرم و خطا به وادی هلاکت در افتاده است.
(اَدْعُوکَ یا سَیِّدی بِلِسانٍ قَدْ أخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبِّ اُناجیکَ بِقَلْبٍ قَدْ أوْبَقَهُ جُرْمُهُ) (دعای ابوحمزه ثمالی).
و هنگام اظهار ذلت به درگاه خدا می‌گوید:
ای مولای من! آنگاه که به گناهان خود می‌نگرم زار زار می‌نالم. ای پروردگار من! گناهان بی‌شمار بر من چیره شده و زبان مرا از عرض معذرت بسته است. دیگر عذری ندارم که به پیشگاه تو آورم و بهانه‌ام برایم نمانده که آن را بازگویم و از کردۀ خود پوزش طلبم ....
(... إذا رَأیْتُ مَوْلایَ ذُنُوبی فَزِعْتُ رَبِّ أفْحَمَتْنی ذُنُوبی وَ انْقَطَعَتْ مَقالَتی فَلاحُجَّهَٔ لی ...) (صحفیهٔ سجادیه، دعای ۵۳)
با اینکه امام سجّاد (علیه‌السلام) معصوم است و هیچ گناهی از او سر نزده اما خود را گناهکار می‌داند. بنابراین، همهٔ مردم دارای عیب‌ها و نقایصی هستند که باید به آنها تذکر داده شود، چون خداوند عالم تمام افراد بشر را یکسان نیافریده است و همان‌طوری که صفات نیک و پسندیده در آنان وجود دارد عیوبی نیز در آنها هست، ولی انسان نباید عیب‌جویی کند بلکه باید با بیان مشفقانه و توأم با محبّت او را متنبّه سازد تا هم آبروی او را از بین نبرد و هم احساساتش را جریحه‌دار نکند؛ چون اسلام برای حیثیت و آبروی مؤمن ارزش و اهمیت خاصی قائل است و بازگو کردن عیوب مردم نیز یک ضرورت است و این ضرورت را می‌توان به صورت پنهانی و خصوصی انجام داد تا به شخصیت مؤمن لطمه‌ای وارد نشود که: “الضَّرُورات تُقَدَّرُبِقَدَرها” (نیازهای اضطراری باید در چارچوب خودشان ارزیابی بشوند)، یعنی از آن محدوده نباید تجاوز کند.
حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود:
نصیحت کردن در میان مردم نوعی سرکوبی است.
(نُصْحُکَ بَیْنَ الْمَلَاءِ تَقْریُع) (فهرست غرر، ص ۳۸۲، شمارۀ ۹۹۶۶.)
امام حسن عسکری (علیه‌السلام) فرمود:
کسی که برادر دینی خود را در نهان پند دهد زینت‌بخش او شده است، اما اگر در برابر دیگران نصیحتش کند موجب سرشکستگی او می‌‌شود.
(مَنْ وَعَظَ أخاهُ سَرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَهًٔ فَقَدْ شانَهُ) (تحف العقول، ص ۳۶۸).
نصیحت در نهانی بهتر آید گره از جان و بند از دل گشاید
● سرانجام شوم عیب‌جویی - رسوائی
اگر هدف از ذکر خطا و لغزش‌های دیگران رسوا کردن آنها باشد، بی‌تردید، روزی فرا می‌رسد که خداوند او را در بین مردم رسوا خواهد کرد.
اما باقر (علیه‌السّلام) از رسول خدا (صلّی‌اللّه علیه و آله وسلّم) نقل می‌کند که فرمود:
ای کسانی که به ظاهر اسلام آورده‌اید ولی اسلام در قلب شما رسوخ نکرده است! در جستجوی لغزش‌های مسلمانان نباشید [تا آنان را رسوا کنید]، زیرا کسی که در مقام پیدا کردن خطاهای مردم باشد خدا عیوب او را آشکار و وی را رسوا خواهد کرد.
(یا مَعْشَرَ مَنْ أسْلَمَ بِلِسانِهِ وَلَمْ یُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لاتَتَبِّعُوا عَثَراتِ الْمُسْلِمینَ فَإنَّهُ مَنْ یَتَّبِعْٕ عَثَراتِ الْمُسْلِمینَ یَتَّبِعِ اللهُ عَثَراتِهِ وَ مَنْ یَتَّبِعِ اللهُ عَثَراتِهِ یَفْضَحْهُ) (وافی، ج۳، ص ۱۶۳؛ جامع‌السادات، ج ۲/ص ۲۷۰؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۳۵۵، حدیث ۴ با اندکی اختلاف.)
و در روایت دیگری امده است خداوند او را رسوا خواهد کرد هرچند درون خانه و به‌طور پنهانی گناهی مرتکب شود. (سنن ابی داود، جزء ۴ ، ص ۲۷۰، حدیث ۴۸۸۰؛ کاشفهٔ‌القلوب غزالی، ص ۱۵۵.)
● عیب‌جویی موجب کفر
کسانی که با برادر دینی خود به ظاهرلاف دوستی می‌زنند و اعتماد او را به خود جلب می‌کنند ولی در باطن با او دشمن هستند و لغزش‌ها و اشتباهات و نقاط ضعف وی را به‌طور دقیق نگاه می‌دارند تا در فرصت مناسب او را مفتضح کنند، سرانجام، خود را به مرز کفر نزدیک می‌کنند.
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود:
از چیزهایی که انسان را به مرز کفر نزدیک می‌سازد این است که کسی با برادر دینی خود به نام دین در ظاهر طرح دوستی بریزد و لغزش‌های او را یکی پس از دیگری به خاطر سپارد تا روزی او را سوا کند.
(مِنْ أقْرَبِ ما یَکُوُن الْعَبْدُ إلَی الْکُفْرِانْ یُواخِیَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَی‌الدّینِ فَیُحْصَیَ عَلَیْهِ زَلاّتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بَها یَوْماً ما) (جامع‌السادات، ج۲، ص ۲۷۹؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۳۵۵؛ محاسن برقی، ج۱، ص ۱۰۴ (با این تفاوت که در کافی و محاسن “لِیُعَنِّفَهُ بِها یَوْماً” نقل شده است).
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:
دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزش‌های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.
(أبْعَدُ ما یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللهِ أنْ یَکُونَ الرَّجُلُ یُواخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یَحْفَظُ عَلَیْهِ زَلاّتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِها یَوْماً ما) (اصول کافی، ج۲، ص ۳۵۵، حدیث ۷.)
این احضاء کردن عیوب دیگران خود مورد توجه است که پایه تعبیر و سرزنش می‌باشد. فرد مجاز نیست عیب‌جوئی کند تا آنها گردآورد و در زمانی آن را مورد نکوهش قرار بدهد.
● مقابله با عیب‌جویان
▪ عدم مجالست با عیب‌جویان:
افراد عیب‌جو همانند مگس روی آلودگی‌ها می‌نشینند و تنها روی جنبه‌‌های منفی انگشت می‌گذارند و جنبه‌های مثبت اشخاص را نمی‌بینند، چنانکه امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:
فراد زبون و فرومایه مانند مگس روی ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها می‌نشینند و دنبال کارهای زشت و عیوب مردم هستند و خوبی‌‌های آنان را نادیده می‌گیرند، همان‌طور که مگس دنبال نقاط فاسد بدن می‌گردد و مواضع صحیح و سالم را ترک می‌کند.
(ألْاَشرارُ یَتَّبِعُون‌َ مَساوِیَ النّاس وَیَتْرُکُونَ مَحاسِنَهُمْ کَما یَتَّبِعُ الذُّبابُ ألْمواضِعَ الْفاسِدهِٔ مِنَ الْجَسَدِ وَ یَتْرُکُ الصَّحیحَ) (سفینهٔ‌البحار، ج ۲، ص ۲۹۵. این حدیث در شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید - ج ۲۰، ص ۲۶۹، حکمت ۱۱۳- از حضرت علی (علیه‌السلام) نقل شده است.)
ابنابراین، باید از معاشرت و همنشینی با آنها خودداری کرد و گذشته از اینکه نباید آنان را به عنوان دوست برگزید بلکه باید این گونه افراد را در ردیف دشمن‌ترین مردم نسبت به خود به حساب آورد زیرا ممکن است در اثر رفت و آمد نقطهٔ ضعفی را مشاهده کنند و یک روز آبروی انسان را ببرند. از این‌رو امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود:
باید دشمن‌ترین مردم نزد تو و دورترین آنها از تو کسانی باشند که بیشتر درصدد یافتن خطاهای مردم هستند.
(لِیَکُنْ أبْغَضُ النّاسِ إلَیْکَ وَأبْعَدُهُمْ مَنْکَ أطْلَبَهُمْ لِمَعائِبِ النّاسِ) (فهرست غرر، ص ۲۸۸، شمارهٔ ۷۳۷۸)
● بی‌اعتنایی به عیب‌جویان
راه دیگری که برای مقابله با عیب‌جویان بی‌اعتنایی به کسانی است که می‌خواهند با عیب‌جویی از دیگران از قبح و زشتی گناهان بکاهند و آن را در نظر مردم بی‌اهمیت جلوه دهند. این فبیل افراد با ذکر عیوب دیگران جوّ جامعه را آلوده کرده و بدین وسیله برای تعمیم فساد و گسترش گناه زمینه‌سازی می‌کنند. پس اگر به سخن آنها ترتیب اثر داده نشود و در همه جا با بی‌اعتنایی مردم روبرو شوند ناگزیر دست از این کار زشت برداشته و پی ‌کار خود می‌روند.
شخصی به نام محمد بن فضیل می‌گوید: خدمت امام هفتم حضرت موسی ابن جعفر (علیه‌السلام) رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم، دربارۀ یکی از برادران دینی من کاری را نقل می‌کنند که من آن را ناخوش دارم ولی هنگامی که از خود او سؤال می‌کنم انکار می‌کند با اینکه گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد این خبر را برای من نقل کرده‌اند. حضرت فرمود:
ای محمد! گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم یاد کردند و دربارۀ او چیزی به تو گفتند ولی خود او انکار کرد به گواهی آنان ترتیب اثر مده، سخن او را بپذیر و گفتهٔ آنها را قبول مکن. [سپس فرمود:] مبادا چیزی را که مایهٔ عیب و ننگ او و وسیلهٔ درهم کوبیدن شخصیت و شرف انسانی او می‌گردد منتشر کنی، زیرا در زمرهٔ کسانی قرار خواهی گرفت که خداوند دربارۀ آنها فرموده است کسانی که دوست می‌دارند زشتی‌ها در میان مؤمنان پخش شود برای آنها است عذابی دردناک در دنیا و آخرت.
(یا مُحَمَّدُ کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أخیکَ فَإنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قَسامَهًٔ وَقالُوا لَکَ قَوْلاً فَصَدِّقْهُ وَ کَذِّبْهُمْ، لا تُذیعَنَّ عَلَیْهِ شَیْئاً تَشینُهُ بِه، وَتَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَکُونَ مِنَ الَّذینَ قالَ اللهُ فِی کِتابِهِ “إنّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أنْ تَشیعَ الْفاحِشَهُٔ فِی الَّذینَ ٰامَنُوا لَهُمْ عَذابٌ ألیمٌ فِی الدُّنیا وَالٰاخِرَهِٔ) (تفسیر برهان، ج ۳، ص ۱۲۸.)
و در حدیث دیگری امام باقر (علیه‌السلام) فرمود:
هر مؤمنی وظیفه دارد هفتاد گنان کبیره را بر برادر مؤمن خود بپوشاند.
یَجِبُ لِلْمُؤمِنِ عَلَی الْمُؤمِنِ أنْ یَسْتُرَ عَلَیْهِ سَبْعینَ کَبیرَهًٔ. (همان).
حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:
ای مردم! آن کس که نسبت به برادر دینی‌اش از لحاظ دین و مذهب سابقهٔ خوبی سراغ دارد دیگر نباید به سخنانی که این و آن دربارۀ او می‌گویند گوش فرا دهد. آگاه باشید [اثر زیان کلام از زیان تیر سخت‌تر و بیشتر است، زیرا] گاهی تیرانداز تیز می‌اندازد و تیرش به خطا می‌رود، اما کلام بی‌اثر نمی‌ماند [اگرچه دروغ باشد و سخن باطل و نادرست فراوان گفته می‌شود] ولی سخن‌های باطل نابود خواهد شد [و گناه آن برای گوینده باقی می‌ماند] و خداوند شنوا و گواه است. بدانید بین حل و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست.
(أیُّهَا النّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِن أخیهِ وَثیقَهَٔ دینٍ وَسَدٰادَ طَریقٍ فَلا یَسْمَعَنَّ فیهِ أقاویلَ الرِّجالِ أما إنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرّامی وَ تُخْطِیُٔ السِّهامُ وَ یُحیلُ الْکَلامُ، وَ باطِلُ ذٰلِکَ یَبُورُ، وَاللهُ سَمیعُ وَ شَهیدُ. أما إنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ إلّا أرْبَعُ أصابِعَ.
فَسُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ، عَنْ مَعْنیٰ قَوْلِهِ هٰذا، فَجَمَعَ أصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ أذُنِهِ وَ عَیْنِهِ ثُمَّ قالَ: الْباطِلُ أنْ تَقُولَ سَمِعْتُ وَالْحَقُّ أنْ تَقُولَ رَأَیْتُ) (نهج‌البلاغه صبحی صالح، خطبهٔ ۱۴۱.)
از امام (علیه‌السّلام) دربارۀ این سخن سؤال شد، حضرت انگشتانش را کنار هم گذاشت و میان گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود: باطل آن است که بگویی شنیدم، و حق آن است که بگویی دیدم.
در روایتی که از موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) و از حضرت علی (علیه‌السلام) نقل شده است تکذیب و عدم استماع گفتار عیب‌جویان مطرح شده است که وسیله مسدود کردن راه آنان است این بهترین راه مقابله است وقتی آنان برای سخنان خود مستمعی ندیدند دیگر ناقل آن نخواهند بود.


همچنین مشاهده کنید