دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا


فرزندانی با چند الگو(۲)


آموزش فرزندان
والدین هر لحظه از زندگیشان فرزندان خود را تربیت می كنند، رفتار والدین خود آموزش به فرزندان است به طوری كه در زمان غیبت خود نیز در ذهن كودكان به تربیت او می پردازند. طرز لباس پوشیدن، شیوه صحبت كردن با دیگران و درباره دیگران، نحوه اظهار غم و شادی، شیوه رفتار والدین با دوستان و دشمنان و بالاخره طرز خنده و مطالعه و... در كودك و پرورش او تأثیر قابل ملاحظه ای دارد. احترام به خانواده و كنترل گفتار و كردار، نخستین و مهمترین روش تربیت برای یك پدر و مادر است. برای تربیت كودكان نیازی به حیله ها و ترفندهای تربیتی نیست، نیاز به نظام پاداش نقدی نیست، نیازی به سرگرم كردن كودكان به بازیهای خنده آور نیست، پرورش كودكان مستلزم روش كاملاً صحیح، ساده و جدی است. والدین باید صمیمی و خلق و خویی مناسب با اوضاع و احوال محیط زندگی كودك داشته باشند و هرگز حصاری به دور كودك نكشند و تصور نكنند كه با جلوگیری ازحضور او در جمع اشخاص و شرایط ناجور و نامناسب می توانند او را از گزند آسیب های بیرونی حفظ كنند. در حالی كه می بایستی با رفتار پسندیده خود در كودك قابلیت و توان رویارویی با آسیب ها را تقویت كنند تا هنگامی كه به آنها برمی خورد قادر به مقابله باشد. چون عامل بازدارنده همیشه موفق نیست. جوهر تمامی مسئله تربیت نه در صحبت ما با كودك و یا تأثیر مستقیم بر روی او بلكه در سازمان خانواده، زندگی خصوصی و اجتماعی شما و سازمان دادن زندگی كودك است. كار تربیت و آموزش فرزندان یك كار سازمان دهنده است .اقتدار والدین و اطاعت كودكان نمی تواند هدف باشد. تنها بنیان حقیقی اقتدار در خانواده، زندگی، كار، اخلاق اجتماعی و رفتار والدین است.
مراقبت همیشگی
شایسته است كه كودك مشكلاتش را خود برطرف كند و بیاموزد كه بر مشكلاتش غلبه و با مسائل پیچیده دست و پنجه نرم كند. اما والدین باید همیشه مراقب باشند و ببینند كه چطور كودك این كار را انجام می دهد. نباید به او اجازه داد تا گرفتار و مأیوس شود. گاهی حتی ضروری است كه كودك از مراقبت، رغبت و اعتماد شما به نیرویش اطلاع حاصل كند. اقتدار مبتنی بر كمك و راهنمایی اندیشمندانه و احتیاط آمیز به وسیله اقتدار مبتنی بر اطلاعات تكمیل خواهد شد. كودك حضور شما را در كنار خود و علاقه و توجه شما را احساس خواهد كرد. در عین حال خواهد دانست كه شما از وی توقعی دارید و قصد ندارید همه كارها را برایش انجام دهید و او را از همه مسئولیت ها آزاد نمایید. این شیوه مسئولیت، یكی از مسائل مهم اقتدار خانوادگی است. پدر و مادر برای تربیت و رشد فرزند خود در وهله نخست باید روحیات، ویژگیهای هر دوره سنی و خواسته ها و تمایلات فرزند خود را بدانند تا در روند رشد كودك از آنها بهره گرفته و در جهت سازندگی شخصیت وی روشهای مناسب را اعمال كنند. خانواده اصولاً دو دسته تأثیرات فردی و جمعی بر روی كودك دارد. در بعد فردی یك سری تأثیراتی كه در ادب و اخلاق، عاطفه و شخصیت كودك دارد در بعد اجتماعی همانند تأثیرات روابط اجتماعی بر كودك، روابط اقتصادی، سیاسی و نیز جنبه های فرهنگی و ادبی است. محیط های نامناسب نیز مشكلاتی برای كودكان ایجاد می كند، از جمله شرایط اقتصادی و اجتماعی خانواده، محرومیت عاطفی، كثرت اعضای خانواده و درآمد محدود در خانواده فقیر، عدم كیفیت تغذیه و عدم بهداشت و عدم آگاهی والدین نسبت به مسائل پرورشی و به طور كلی تضاد بین محیط مدرسه و خانه.
كودك و ریشه جرایم
در بررسی هایی كه توسط جامعه شناسان تربیتی و جامعه شناسان جرم صورت گرفته، این نتیجه به دست آمده است كه درصد و ریشه بسیاری از جرایم را باید در دوران كودكی جست وجو كرد. مثلاً علل و عوامل بزهكاری در گروه سنی كمتر از ۱۵ سال را می توان چنین عنوان داشت: جرایم در حومه شهرها بیشتر از روستاهاست. عدم تحصیلات، تفریحات سالم، سرگرمی های سازنده و فقر اقتصادی مؤثر است. در این گروه سنی بزهكاری، در طبقه مرفه بیشتر برای جلب توجه والدین، انتقام از والدین، نارضایتی از شرایط خانواده، بی مهری والدین و عدم رعایت مسائل اخلاقی و معنوی در خانواده است. پسران بیشتر از دختران زمینه ارتكاب به جرایم را دارند پنج به یك. اصولاً عدم استقلال، شكستهای اجتماعی، تنش های عصبی كم هوشی، فقر فرهنگ- اجتماعی، اقتصادی- تعارض در خانواده های از هم پاشیده، فقر عاطفی، فقر مسائل اخلاقی و اعتقادی صحیح در خانواده ،احساس حقارت ناشی از عیوب جسمانی، تحقیر و شكست درسی در مدرسه، بی ثباتی در شرایط محیط زندگی و خانواده و اجتماع كودك با بزهكاری آنها رابطه مستقیم دارد.
از نظر رشد شخصیت و منش نیز مهمترین ریشه ها را باید در خانواده ها و در روابط بین والدین و فرزندان جست وجو كرد. كودكان نگرشهای اجتماعی را نخست از خانواده می آموزند. آنها ممكن است در پاره ای موارد نسبت به بزهكاری نگرشهای مساعدی در خانواده كسب كنند. تحقیقات و شواهد زیادی گویای این واقعیت است كه در پس بسیاری از بزهكاری های نوجوانان كانون خانوادگی ناسالم و متلاشی شده ای پنهان است. به طور كلی بیشتر بزهكاران دارای والدینی هستند كه یا بسیار خشن و سخت گیرند و یا بی تفاوت و بی توجهند .والدین آنها اكثرا كم سواد و حتی بی سواد و عده زیادی از آنان بیكار و از لحاظ مالی و رفاهی در وضعی نامطلوبند. در ایران تحقیقات انجام شده نشان می دهد كه یكی از مهمترین عوامل ایجاد بزهكاری، خانواده های از هم پاشیده و بی توجهی و بی محبتی والدین نسبت به فرزندان است. رشد روانی كودك در خانواده از محبت والدینریشه می گیرد و تكامل می یابد.
منبع : روزنامه کیهان