سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
صراف یا بندتنبان فروش
ایران در سر راه تجارت میان شرق و غرب قرار داشت و به همین دلیل نخستین سرمایههای خارجی که به ایران آمدند با هدف توسعه تجارت بود. هدف آنها از یک سو بازار مصرف ایران و از طرف دیگر حملونقل کالاهای خویش از ایران به سایر کشورها بود. به همین دلیل زاد و رشد بازرگانان و بورژوازی تجاری در ایران زودتر و شتابانتر بوده است.
درحالی که در دوران قاجار نوعی استبداد شاهی حاکم بود، اما فقدان حکومت مرکزی نیرومند و دارای ارتش منسجم سرکوبگر در اختیار حکومت موجب شده بود که بازرگانان در کنار روشنفکران جایی برای نفس کشیدن داشته باشند. در این دوره است که بازرگانان نامداری در ایران پدیدار شده و بعضی از آنها به سمت صنعت نیز گرایش پیدا کرده و حتی در امور عمرانی هم سرمایهگذاری کردند. حاج محمدحسین کمپانی مشهور به امینالضرب از برجستهترین بازرگانان قرن نوزدهم ایران و نخستین سرمایهگذار صنعتی در ایران است. او آنقدر نامدار بود که لرد کرزن انگلیسی در کتاب ایران و قضیه ایران از او نام میبرد و کار او برای کشیدن خط آهن در شمال ایران را نکوهش میکند. پژوهشگران تاریخ ایران به ویژه محققانی که تاریخ دوره قاجار را نوشتهاند، هرگز از کنار نام امینالضرب نتوانستهاند عبور کنند. درباره فعالیتهای او علاوه بر متن کتابهای تاریخ قاجار، کتاب «زندگی نامه حاج محمدحسن کمپانی (امینالضرب) نوشته شیرین مهدوی که توسط منصوره اتحادیه و فرحناز امیرخانی حسینکلو ترجمه شده است یک کتاب مستقل به حساب میآید. آنچه در اینباره میخوانید، تلخیص بخشهای مختلف کتاب درباره این بازرگان نامدار ایرانی است.
حاج محمدحسن امینالضرب در نیمه اول قرن نوزدهم (۱۲۵۰ قمری) و در اوایل سلطنت محمدشاه قاجار در اصفهان متولد شد. پدربزرگ او حاج محمدحسن عنوان «حاجی» داشت که به معنای متمولبودن اوست. همه فامیل او به شغل صرافی اشتغال داشتند که در دوره قاجار دارای اهمیت اقتصادی همراه با منزلت اجتماعی بود.
محمد حسن جوان در اصفهان بزرگ شد و روزها همراه پدر و پدر بزرگش برای کار به بازار میرفت و حضور در بازار منبع شگفتیهای روزانه او بود. جدا کردن افسانه از واقعیتهای آغاز زندگی این اضطراب دشوار است زیرا کامیابی سریع خود کسب ثروت کلان وی در زمان زندگیاش موجب داستان سراییها و افسانهگوییهای پرشماری درباره او شده است. در زندگینامه ناتمامی که محمدحسین از پدرش نوشته آمده است: وقتی امین الضرب در جوانی حدود ۱۸۵۳میلادی به تهران رسید دارایی او در دنیا شامل یک عبا، یک چرتکه و ۱۰۰ ریال پول بود. براساس زندگی نامه دیگری که توسط پسر عمه امین الضرب به نام حاج محمد علی امین التجار نوشته شده دارایی وی شامل ۲۶ تومان پول نقد و یک الاغ بود. واقعیتهای مستند درباره او در همین حد است و بقیه حدس و گمان میباشد.
در زندگی نامه ناتمام دیگری آمده است محمد حسن به محض رسیدن به تهران مغازهای اجاره و شروع به کار تجارت کرده. قبول این امر با توجه به سرمایه اندک محمدحسن دور از ذهن است.
بیشتر منابعی که درباره امین الضرب نوشتهاند تاکید دارند او کارش را از دوره گردی و دستفروشی آغاز کرده است.
برخی میگویند او صراف بوده و مخالفان محمد حسن او را بند تبنان فروش نام نهادهاند. با توجه به این که پدر و پدربزرگ او صراف بودهاند این گمان که او نیز کار صرافی را پیشه کرده درستتر به نظر میرسد.
محمد حسن در بازار راه میافتاده و برای خرید طلا و سکههای خارجی از بازرگانان خارجی و سایر مردم سفارش میگرفت و اجناس سفارش شده را از مغازهها و حجرههای دیگر پیدا کرده و میخرید و سپس همان را با سود بیشتر به مشتریان میفروخت. روایات متضادی از این که محمد حسن چگونه با مشتریان آشنا بوده نقل شده است. یک روایت نه چندان محکم این است که او بهترین راه برای شناسایی مشتریان را حضور در حمامها و سلمانیها تشخیص داده بود. اما پسرش میگوید، او در شغل خود موشکاف و دقیق و وفادار بود و دادوستد را در سرزمان وعده داده شده انجام میداد و همین ویژگی موجب اعتماد مشتریان به امین الضرب بوده است. محمد حسن جوان در ۸ ماه فعالیت خود ۱۳۰۰ تومان سود برد و با بخشی از این سودها ۴۰۰ مثقال طلا خرید و آن را نزد حاج محمدکاظم صراف در اصفهان گذاشت. در روزگاری که امینالضرب در تهران دادوستد میکرد چندین تجارتخانه خارجی از جمله تجارتخانه رالی انگلیس در تبریز شروع به کار کرد. رییس این تجارتخانه مقیم استانبول بود و دفتری در تبریز باز کرد. این شرکت چون تحت تبعیت یک روس قرار داشت مزیت پیدا کرده بود و فقط ۵درصد حق گمرکی میداد.
امینالضرب کارش در دادوستد خارجی را با آموزش دیدن نزد فردی به نام پانایتی که از مدیران رالی بود شروع کرد.
ممتحن الدوله که از مخالفان امینالضرب است در این باره گفته بود: «محمدحسن با ماهی دو تومان داخل خدمت پانایتی نام، گماشته تجارتخانه رالی گردید. این بنده مکرر او را در پای صندلی پانایتی در اداره محاکمات وزارت امور خارجه دیدم... محمدحسن در نوکری پانایتی محمدرحیم برادر خود را نیز مثل آشپز داخل خدمت کرد. این پانایتی وسیله موثری در نخستین کامیابی عمده تجاری محمدحسن بود.
محمدحسن متوجه شد که پانایتی با صدور پشم گوسفند سود بسیار برده و تصمیم گرفت همین کار را خودش انجام دهد. او تمام پول خود را که هزار تومان بود پشم گوسفند خرید و علاوه بر این ۸هزار تومان نیز قرض کرد و با آن پشم خرید و آنها را برای پانایتی فرستاد.
● بازرگان، صاحب ضرابخانه و مالک عمده
او گفت: «قیمت این پشم ۱۰هزار تومان است. من دیگر پول ندارم و ۸هزار تومان از قیمت اینها مال مردم است. شما پول زیاد دارید این پشم را بگیرید بفرستید فرنگستان برای من امانت بفروشند.
حقالعمل بردارید. به شرط اینکه حالا ده هزار تومان پول نقد به من بدهید که قرض خودم را بدهم و قدری هم پول در دست و بالم باشد، دادوستد کنم. مسیو پانایتی با کمال بشاشت قبول کرد. ده هزار تومان حواله صراف بازار به من داد. وقتی خواستم از اتاق او بیرون بیایم مرا صدا کرد و گفت: تصور نکن به اعتبار این پشمها من به تو پول دادم. فقط در این مدت امتحان کردهام که صحیحالعمل و پشت کار دار هستی، لذا به تو اعتماد کردم و از این به بعد پول تجارتخانه من باید ابواب جمع شما باشد و شما حوالجات و بروات مرا بدهید. پانایتی به محمدحسن پیچیدگیهای انتقال براتها به ایالات و بالعکس و چگونگی معامله آنها را که برخی تا پایان مهلت آنها ۶۱ روز و برخی ۹۱ روز بود آموخت.
محمدحسن از امتحان هر روزهای که پانایتی از او میگرفت سربلند بیرون آمد. در مدت یک سال محمدحسن کارشناس خبره دادوستد شد و به حدی در رعایت پرداخت در سر وقت مشهور شد که عمدهترین اعتبار دهنده به دولت و معاملهکنندگان خصوصی شد. عاملان رالی در ایالات، در مقابل براتهایی که به اسم محمدحسن کشیده میشد پول نقد دریافت میکردند. در نتیجه چنین فرایندی محمدحسن، بذر گسترش کارهای تجاری آیندهاش را نیز کاشت.
حاج محمدحسن همیشه مقداری حوالجات دولتی در اختیار داشت که در تهران یا ایالات قابل نقد شدن بودند. این مقدار سند که شامل حوالجات، دستور پرداخت که توسط خزانهداری صادر میشد و براتهایی بود که توسط اشراف گوناگون امضا میشدند. صرافان اصفهانی عموما به دلیل این که حاج محمدحسن، اصفهانی بود با او کار میکردند. به این ترتیب بود که حاج محمدحسن به امینالضرب مشهور و در شغل خود به اوج رسید. سال ۱۸۶۳ میلادی، سال سرنوشتسازی برای امینالضرب بود. در این سال او در اوج فعالیتهای تجاری تثبیت شد.
او در مارس ۱۸۶۳ میلادی تهران را به قصد زیارت ترک کرد و برادرانش که یکی در تهران و دیگری در مازندران فعالیت میکردند امور تجاری امینالضرب را مدیریت کردند.
۴ سال پیش از آن بود که برادرش ابوالقاسم هم به حج رفت و این امر نشان میدهد که اداره امور شغلی او نیز موفقیتآمیز بوده است. مطابق پیمانی که شرکای حاج محمدحسن، برادرانش و حاج عبدالحمید بستند یکی از شرکا باید در استانبول باشد. براساس اسناد موجود سرمایه شرکت در ۱۸۷۰ میلادی به ۳۰هزار و ۱۵۳تومان رسیده بود. اسناد نشان میدهند در این سالها امینالضرب شبکه وسیع تجاری صادرات و واردات با نمایندگیهایی در شهرهای مهم و بنادر ایران از قبیل تبریز، اصفهان، مشهد، کرمان و یزد و دریای خزر به راه انداخته است. در این سالها، حاج ابوالقاسم در استانبول ساکن بود و نامههای موجود در تجارتخانه وی نشان میدهد که حاج محمدحسن از نامهرسانان سفارتخانههای انگلیس و فرانسه استفاده کرده و با او مکاتبه تجاری داشته است. در این سالها حاج محمدحسن از فعالیتهای برادرش که تجارت الماس میکرد رضایت نداشت و به برادرش مینویسد: «۱۵۰۰۰۰ الی ۱۰۰ قیراط الماس ریزه فلمنک که ۱۲ و ۱۸ پخ باشد و دو ریخته نباشد، روشن و آیدار به قیمت مناسب ابتیاع و با اولین چاپار، موکدا ارسال دارید که اصلا ۱۰-۲۰ روزی به حرکت مرکب همایون مانده به این والد برسد و مصرف فروش شود. چنانچه تعلل فرمایید و دیر برسد، به این قیمت که حالا میخرند آن وقت نخواهند خرید ....».
اما الماسها پس از حرکت شاه رسید و حاج محمد حسن ناراحت شده و به ابوالقاسم نامه انتقادآمیز دیگری نوشت. حاج محمدحسن مصمم بود حجرهای را اداره کند که در شهر بینظیر بوده و انواع کالاهای تجاری در آن فراهم و عرضه کند. مشتریان وی اشرافی بودند که میخواستند بهترین و منحصر به فرد باشند و آماده بودند هر مبلغی را بپردازند. او برای فراهم کردن کالا براساس تقاضای فصلی، همت کرد و انگشت در آهنگ بازار داشت. او چشم به شاه و دربار دوخته بود و برای آنها کالاهای تجملی فراهم میکرد و آشکارا با شاه روابط ویژه داشت. تا سال ۱۸۷۱ تقریبا موقعیت حاج محمد حسن به عنوان بازرگانی سرشناس تثبیت شده بود. او در سال ۱۸۷۳ طرفدار نخستوزیر اصلاح طلب میرزا حسین خان مشیرالدوله بود که توسط ناصرالدین شاه بر کنار شد. در این سالها تجارت اوبا باکو و استانبول و روسیه افزایش یافت. او برادرش آقا محمد رحیم را به مارلی فرستاد تا او در آنجا دفتر تجارتخانه دایر کند. حاج محمدحسن پس از تجارت انواع کالاهای نساجی به دادوستد جواهر علاقه پیدا کرد و به همین دلیل توجهش به معادن فیروزه خراسان جلب شد. برادر حاج محمدحسن که در کار تولید و استخراج فیروزه در این معادن بود امتیازی برای امینالضرب در برابر رقبا بود. وی توانست سرانجام امتیاز معادن فیروزه خراسان را از حکومت گرفته و یکی از برادرانش را به سرپرستی آنجا منصوب کند.
● لقمه چربی برای مظفرالدینشاه
درباره میزان اجارهای که امینالضرب به دولت میداد و میزان برداشت و فروش فیروزه ارقام گوناگونی ارائه شده است. او در تجارت تریاک نیز وارد شد و این محصول را از خراسان و اصفهان از راه استانبول به اروپا میفرستاد.
او در زمانی تصمیم گرفت که به هنگکنگ تریاک صادر کند و شروع به خرید تریاک کرد، اما قیمتها در هنگکنگ سقوط کرده بود و بازرگانان ناگزیر شدند محصول خود را به امین الضرب بفروشند. او همه پول خود را برای خرید تریاک اختصاص و آن را به محل یاد شده صادر کرد. روزی که تریاکهای او به هنگکنگ رسید قیمتها رشد کرده بود و حاج محمدحسن ۳۰۰هزار تومان سود برد. گزارش این معامله و سود حاصل از آن چنان عجیب بود که گزارش آن به شاه داده شد و او حاج محمدحسن را به حضور طلبید و خلعتی به نشان رضایت خود به او عطا کرد. حاج محمدحسن در سال ۱۸۷۷ عهدهدار کار ضرابخانه شد. ثروت و دارایی امینالضرب همچنان به صورت فزاینده بیشتر میشد و برخی ثروت او را حتی تا ۳میلیون تومان برآورد کرده بودند، ولی در حالی که در میان جامعه سیاسی و بازرگانان آن روزها سرشناس و بزرگ شده بود در سفری به اروپا رفت. او در ۲۷ آوریل ۱۸۸۸ میلادی به همراه سیدجمالالدین به معادن ناییج در مازندران رفته و آن را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که برای استخراج و حملونقل تولیدات این معدن باید کار نویی کرد. پیش از آن، اما میان امینالضرب، امینالسلطان و ناصرالدینشاه اختلاف افتاد. امینالضرب پس از آنکه محمودآباد را که در نزدیکی آمل بود، دید به این فکر افتاد که میتوان در آنجا بندر ساخت.
وی نصف محمودآباد را خریداری کرد و نام آن را بندر ناصریه گذاشت. او برای پیدا کردن راه حملونقل بین محمودآباد و معادن به طور اتفاقی به سفرهای پرماجرایی بین روسیه، بلژیک و فرانسه پرداخت. او برای خرید واگن به باکو رفت و چون متوجه شد که این وسیله در تفلیس است به این شهر مسافرت کرد. در مدتی که او در مسافرت بود، تجهیزات کوره ذوبآهن رسیده و در باتوم معطل مانده بود تا اینکه امینالسلطان دستور داد که آنها از گمرک روسیه ترخیص شوند.
در همین روزها امینالضرب و سیدجمالالدین در مسکو کارخانههای روسیه را میدیدند. برخی از بازرگانان بلژیکی که در روسیه بودند سعی کردند او را از خرید تجهیزات ضروری از روسیه باز دارند. آنها تاسیس یک شرکت برای کشیدن خط آهن از محمودآباد به تهران را به امینالضرب پیشنهاد کردند. او از شاه اجازه گرفت و به بلژیک رفت. او در بلژیک با وزیر راهآهن این کشور ملاقات کرد و به لیژ رفت و از کارخانه کوکریل و شرکا بازدید کرد و بلافاصله برای خرید تجهیزات راهآهن
محمودآباد – آمل با آنها وارد معامله شد. او مرتب نامه مینوشت و جزئیات کارها را به امینالسلطان گزارش میکرد.
نامههایی که او البته به پسر و نمایندههایش در تهران میفرستاد نشان از اندوه وی دارد که چرا ایران در مقایسه با اروپا عقب مانده است. او به امینالسلطان نوشت تجهیزات خط راهآهن تا ۳ ماه دیگر به پوتی در روسیه میرسد و از او میخواهد ترتیبات ترخیص این تجهیزات را با کمک دولت روسیه انجام دهد. گویا امینالضرب نسبت به همکاری روسیه خوشبین بود، امینالضرب چند وقتی را در پاریس گذراند و به همراه برادرش حاج محمدرحیم که ساکن گانژ بود و زن فرانسوی داشت با صنعت نساجی آشنا شد. او یک کارخانه نساجی برای نصب در رشت خریداری کرد. با وجود نامهنگاریهای متعدد، اما دستور مستقیم برای ترخیص کالاهای موردنیاز نیامده بود و او تصمیم گرفت اگر این کار انجام نشد و طولانی شد خرید را لغو کند. در تهران و نزد شاه که رفت معلوم شد امینالضرب کالاها را از طریق انتساب به دولت وارد کرده است. این مساله موجب تیرگی مناسبات ایران و روسیه شده و خشم اعتمادالسلطنه را برانگیخت. در ژانویه ۱۸۸۸ کار احداث راهآهن آغاز شد و تا سال ۱۸۹۴، راهآهن را نصب کرد و امتیاز ساخت جاده را به دست آورد و به دومین سفر اروپا رفت. او شاید به جرم دوستی با جمالالدین از سرپرستی ضرابخانه عزل شد. ساخت راهآهن اما با دردسرهای زیادی مواجه شد که یکی از آنها مربوط به مهندسین خارجی و دیگری مربوط به مقامهای محلی بود. بلژیکیها از کارشکنی روسها در ترخیص کالاها خبر داده و اولتیماتوم دادند، اگر تاخیر ادامه پیدا کند قرارداد را تجدید نخواهند کرد. حمله روستاییان به کارگران با تحریک قدرتهای محلی که حضور امینالضرب را مانعی برای فعالیتهای غیرمجاز میدیدند، کار را سخت کرده بود. ایی.اف.لاو وابسته تجاری بریتانیا در تفلیس که از محل خط راهآهن بازدید کرده بود گزارش داد ریلها به مسافت ۶ مایل طول، از ساحل به آمل کشیده شدهاند.
او متوجه شد که در کشیدن ریل از نقاط باتلاقی، توجه کافی به کار نرفته و در برخی جاها آب جمع شده و امکان نشست ریلها وجود دارد. وی نتیجه گرفت که در مجموع، راهآهن با وجودی که پیش میرود برای عبور و مرور واقعی کاملا نامناسب است.» این کارشناس تجاری، اما شرایط را گونهای کرد که امینالضرب بتواند شریک خارجی بگیرد. در این سالها امینالضرب به دلیل مشکلات پولی ایران در اداره ضرابخانه نیز با تنگناهایی مواجه شد و به همین دلیل درخواست تاسیس بانک ملی را به شاه داد. شایعه شده بود پول سیاه در بازار گزارش میکند و موجب شکایت شده بود امینالضرب را به هیات دولت کشاند تا در این باره توضیح دهد. او به هیات دولت نرفت و از شکایتکنندگان گیلانی خواست ۲هزار تومان پول سیاه خریداری و برای او بفرستد که در پاسخنامه گفته شد پول سیاه وجود ندارد و معلوم شد که این کار توطئه بوده است. نمایندگان کشورهای خارجی، بازرگانان و مقامهای دولتی نیز از نوع پول ایران شکایت کردند و ضرابخانه از حالت بد به بدتر فرو میرفت. جلسه محاکمهای تشکیل شد و امینالضرب تبرئه شد و دوباره به سرپرستی ضرابخانه منصوب شد. سالهای آخر زندگی وی با بداقبالی توام شد و او بدنام شده بود که اقدامهای خیرخواهانه انجام داد که دوباره به او عزت بخشید. میرزارضا کرمانی که دستفروشی در استخدام امینالضرب بود ناصرالدین شاه را ترور کرد و دوستی او با جمالالدین اسدآبادی به وخامت روزگار سیاسی او میافزود. مرگ ناصرالدین شاه پیامدهای بدی برای امینالضرب داشت و شاه جدید و عبدالحسین فرمانفرما که حسن ظنی به امینالضرب نداشتند، او را در تنگنا گذاشتند. در حالی که شاه جدید و اطرافیانش میخواستند هرچه زودتر به ثروت برسند، ثروت افسانهای امینالضرب نظر آنها را به خود جلب کرد و «او لقمه چربی بود» که چشم شاه را گرفت.
لیلا باقری
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست