سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
گذری بر زندگــانی امیرالمؤمنین علی (ع)

نوزاد كعبه
چون به صفحات گذشته تاریخ بنگری فاطمه دختر اسد را میبینی كه به سوی كعبه روی میآورد، و طواف میكند پس از لحظهای پاهایش سست میشود، بناچار دست به پرده كعبه میرساند، دردی سخت درون خود احساس میكند، با زحمت خود را نگاه میدارد و ناگهان خود را به گوشهای میكشد و آهسته در میان پردههای كعبه از چشمها پنهان میشود. پس از سه روز كه باز میگردد تازه مولودی را روی دست، پیچیده در پرده كعبه، در آغوش گرفته است.۱ آری این واقعه در ۱۳ رجب، روز جمعه و ده سال پیش از بعثت نبی اكرم صلیاللهعلیهوآله بوقوع پیوست.۲ فاطمه نام این مولود را «حیدر» نهاد و از طرف خداوند، نام «علی» بر این فرزند نهاده شد؛ زیرا كه رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «إن الله تبارك و تعالی خلق علیّا من نوری و خلقنی من نوره وكلانا نورٌ واحدٌ» ؛ بدرستی كه خدای متعال علی را از نورم خلق كرده است و مرا نیز از نور خودش خلق كرده است و ما هر دو از یك نور واحد هستیم. در كتاب مناقب ابی طالب دو كنیه برایش ذكر شده است: علاوه بر ابوالحسن و ابوتراب كه مشهورترند، ابا الریحانتین، ابا السبطین، ابا الحسنین نیز از كنیههای حضرت علی علیهالسلام میباشد؛ و او خود كنیه ابوتراب را بیشتر دوست میداشت زیرا پیامبر او را به این لقب خوانده بود. مادرش فاطمه بنت اسد، نخستین زن هاشمی است كه مسلمان شد و به مدینه هجرت كرد.۳ گویند: مادرش یازدهمین فردی بود كه مسلمان شد.۴ در روز وفات فاطمه بنت اسد، علی علیهالسلام نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمد، پریشان بود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: یا اباالحسن! چرا پریشانی؟ گفت: مادرم درگذشته است. پیغمبر فرمود: مادر من هم؛ سپس پیراهن خود را میدهد و میفرماید این پیراهن را كفن او كنید. به پیامبر عرض كردند: با كسی چنین رفتار نكردهای كه با فاطمه كردی. فرمود: او بهترین خلق خدا بود و من پیراهن خود را كفن او ساختم تا از فشار قبر در امان باشد. او بانوی باایمانی بود كه اعتقاد به توحید و ایمان به خدا، از كلامش هویدا بود.۵ شش سال بیشتر از عمر علی علیهالسلام نمیگذشت كه قحطی شدیدی مكه را فرا گرفت و چون ابوطالب مرد عیالمندی بود، پرداخت هزینه یك خانواده پرجمعیت در سال قحطی برای او دشوار مینمود، از اینرو پیامبر و عمویش عباس كه توانگر بودند، تصمیم گرفتند هر كدام پسری از پسران ابوطالب را به خانه ببرند. در این میان حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله ، علی علیهالسلام را انتخاب كرد.۶ او تحت تربیت و تأدیب مستقیم آن حضرت قرار گرفت و در تمام شؤون پیرو عقاید و عادات ایشان بود، بطوری كه در اندك مدتی حركات و سكنات پیامبر را الگو قرار داد. در هشت سالگی نزد ابوطالب بازگشت، ولی اكثر اوقات در خدمت پیامبر بود.۷ حضرت علی علیهالسلام هنگام بعثت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله ده ساله بود و اولین كسی است كه اسلام آورد. این مطلب مورد تصدیق همه مورخان و محدثان اهل سنت هم میباشد.۸ «یوم الدار» روزی است كه پیامبر مأمور شد بستگان خود را پس از یك مهمانی به دین اسلام دعوت كند. در آن روز و در آن خاندان بزرگ، كسی به دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله ـ مبنی بر انجام رسالت و جانشین قرار دادن و وصی قرار دادن بعد از خودش ـ پاسخ مثبت نداد، مگر علی علیهالسلام ، كه نابالغ و ده ساله بود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله دعوت خود را سه بار تكرار كرد و در هر سه بار تنها علی علیهالسلام دعوت ایشان را پاسخ داد. آنگاه پیامبر روی بدان جماعت كرده و فرمودند: «تو برادر و وزیر و وصیّ و خلیفه بعد از من هستی.»۹ مسأله دیگری كه بر افتخارات علی علیهالسلام میافزاید و از احادیث متواتر نیز میباشد، جریان شب «لیلهٔ المبیت» است. آن شب پیامبر صلیاللهعلیهوآله در پی تصمیم قریش مبنی بر به قتل رساندن ایشان، به غار ثور پناه برد و علی علیهالسلام در بستر پیامبر خوابید. صبح هنگام كه رجال قریش به بستر او حمله بردند، علی علیهالسلام را به جای پیامبر یافتند از او پرسیدند: «رسول خدا كجاست؟» فرمود: «من نگهبان او نبودم، شما هم او را به من نسپرده بودید كه از من باز میخواهید.» سن حضرت را در آن موقع ۲۳ ساله ذكر كردهاند.۱۰ بعد از این ماجرا علی علیهالسلام سه روز در مكه ماند و وامانتهای مردم را به آنها بازگرداند و همراه با فواطم(فاطمه دختر پیامبر، مادر خودش و دو زن دیگر) به مدینه هجرت و در مسجد شجره به پیامبر پیوست.۱۱ در مدینه نیز علی علیهالسلام همواره ملازم پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود، تا اینكه در سال اوّل هجری كه پیامبر میان صحابه پیمان اخوت بست، میان خود و علی علیهالسلام نیز پیمان اخوت قرار داد.۱۲
علی علیهالسلام در غزوات و جنگها :
۱ـ غزوه بدر
جنگ بدر در سال دوم هجری و روز هفدهم ماه مبارك رمضان رخ داد. مشركان در این جنگ سه هزار نفر و مسلمانان ۳۱۳ نفر بودند. در نهایت مسلمانان ـ كه بیشتر آنها فاقد ساز و برگ جنگی بودندـ پیروز شدند. هفتاد نفر از مشركان به قتل رسیدند، كه بنا بر نقل مورّخان، بیش از نیمی از كشتگان، توسط علی علیهالسلام هلاك شدند. از آن پس نام «علی» به عنوان دلاوری شجاع و بی نظیر در میان عرب بلند آوازه گشت.۱۳
۲ـ غزوه اُحد ۱۴
این غزوه در سال سوم هجری در كنار كوه احد بین مسلمانان و مشركان به وقوع پیوست. در این جنگ لشكریان اسلام هفتصد نفر و كفار پنج هزار نفر بودند. در نهایت هفتاد تن از مسلمانان از جمله حمزه ـ عموی پیامبرـ به شهادت رسیدند و پیامبر از ناحیه پیشانی صدمه دید و دندانشان شكست و به غیر از علی علیهالسلام و چند نفر دیگر كسی مراقب حضرت نبود. آن روز پس از رشادتها و افتخارات علی علیهالسلام ؛ جبرئیل ندا داد: «لا فتی الاّ علی ولا سیف الاّ ذوالفقار »۱۵
۳ـ غزوه احزاب (خندق)
اخراج بعضی از قبایل یهود از مدینه از جمله «بنی نضیر»، آنها را نسبت به مسلمانان بخصوص پیامبر صلیاللهعلیهوآله خشمگین ساخت. آنان با همدستی قریش در سال پنجم هجری تصمیم به از بین بردن اسلام و مسلمانان گرفتند. مسلمانان نیز در مقابل به پیشنهاد «سلمان فارسی»، خندقی دور تا دور شهر ساختند، از این رو این نبرد، «خندق» نام گرفت. در آن روز پهلوان نامدار مشركان «عمروبن عبدود» چندین مرتبه مبارز طلبید و در هر مرتبه علی علیهالسلام اعلام آمادگی كردو از پیامبر اجازه خواست. پیامبر صلیاللهعلیهوآله آنگاه كه اجازه دادند، خود عمامه بر سر علی نهاد و شمشیر بر كمرش بست و برای او دعا كرد و او را روانه جنگ كرد. قسمتی از دعای ایشان این بود كه فرمود: «بار خدایا! در جنگ بدر عبیده را از دستم گرفتی و در جنگ احد حمزه به قتل رسید، امروز علی علیهالسلام را برای من حفظ كن.»۱۶ بعد از آن علی علیهالسلام به سوی عمرو رفت و او را به اسلام دعوت نمود، اما او نپذیرفت؛ پس جنگیدند. پیامبر در آن لحظه فرمود: «برز الایمان كلّه الی الشرك كلّه» ؛ تمامی ایمان با تمامی كفر به مبارزه برخاسته است. آنگاه كه حضرت علی علیهالسلام غالب به روی سینه عمرو نشست او آب دهان بر روی مبارك حضرت پرتاب كرد، امام از روی سینه او برخاست، چند قدمی راه رفت، سپس بازگشت و سر عمرو را از بدنش جدا كرد. در این زمان بانگ تكبیر برخاست و معلوم شد عمرو به قتل رسیده است.۱۷۴ـ جنگ سلاسل۱۸ (ذات السلسلهٔ)
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در این جنگ نیز ابوبكر و عمر را به این منطقه فرستاد، ولی هردو شكست خوردند. عمروبن عاص هم كه به حیلهگری معروف بود نتوانست در این میدان تاب بیاورد و زودتر از دیگران بازگشت؛ اما حضرت علی علیهالسلام پس از غافلگیری و شكست دشمن از این مأموریت با پیروزی بازگشت.
۵ـ جنگ خیبر۱۹
این جنگ در سال هفتم هجری در منطقه خیبر میان سپاه اسلام و یهودیان مقیم خیبر درگرفت.
در سه روز ابتدای جنگ، مسلمانان به فتحی دست نیافتند، سرانجام روز سوم پیامبر فرمودند: لأُعطینّ الرّایهٔ غدا رجلاً یحبّه الله و رسوله و یحبّ الله و رسوله كرّارا غیر فرّارٍ لا یرجع حتّی یفتح الله علی یدیه؛ «فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد كه خدا و پیامبرش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد و كسی است كه همیشه حمله كننده است و هیچگاه فرار نكند و از جبهه جنگ برنگردد، تا خداوند به دست او (قلعههای خیبر را) بگشاید.» هركس منتظر بود ببیند كه این افتخار نصیب چه كسی خواهد شد؟ فردای آن روز پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرچم مسلمانان را به علی علیهالسلام سپرد، آن حضرت به طرف قلعه هجوم آورد و پس از درگیری با جمعی از یهودیان با نیروی خارق العادهای در قلعه را از جا كند و آنجا را فتح كرد و بعد نیز قلعههای «ناعم» و «قموص» به دست مبارك ایشان فتح شد.۲۰
۶ـ فتح مكه
در سال هشتم هجری سپاهیان پیامبر صلیاللهعلیهوآله بالغ بر هفت هزار نفر به همراه علی علیهالسلام وارد مكه شدند و مكه بدون هیچگونه خونریزی بدست مسلمانان افتاد؛ به دستور پیامبر تمام بتها را شكستند و علی علیهالسلام پا بر دوش مبارك پیامبر نهاد و بت «هبل» را كه بر فراز كعبه نصب شده بود، سرنگون كرد.۲۱
۷ـ غزوه حنین
بعد از فتح مكه و در راه بازگشت مسلمانان به مدینه قبیله «هوازن» و «ثقیف» در وادی حنین به كمین نشستند. تعداد زیادی از مسلمانان را كه غافلگیر شده بودند پا به فرار گذاشتند. فقط نه نفر از بنی هاشم در اطراف پیامبر صلیاللهعلیهوآله مانده بودند و از آن حضرت مراقبت میكردند. در این جنگ (همانند جنگ احد) علی علیهالسلام شجاعت زیادی از خود نشان داد و از جان پیامبر دفاع كرد و بعد از روشن شدن هوا و جمع شدن مسلمانان، به دشمن هجوم بردند. حضرت علی علیهالسلام پرچمداران قبیله «هوازن» را به هلاكت رساند و بعد از مدتی صفوف آنها از هم پاشیده شد، و همگی پا به فرار گذاشتند.۲۲
۸ـ جنگ تبوك در این جنگ پیامبر صلیاللهعلیهوآله با عدّهای عازم نبرد شد. اما از اینكه میدید گروهی از منافقان در مدینه باقی ماندهاند و امكان دارد زنان و كودكان از سوی ایشان مورد اذیّت و آزار قرار گیرند، تصمیم گرفت علی علیهالسلام را به جای خود در مدینه قرار دهد، منافقان برای اینكه علی علیهالسلام را از شهر برانند، شایع كردند كه پیامبر دوست نداشته ایشان را به همراه خود ببرد، از این رو علی علیهالسلام نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله شتافت و این شایعه را به عرض پیامبر صلیاللهعلیهوآله رساند.۲۳ پیامبر صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: اما ترضی یا علی ان یكون منی بمنزلهٔ هارون من موسی الاّ انّه لا نبیّ بعدی؛ «آیا خشنود نباشی ای علی! كه تو نسبت به من همانند هارونی نسبت به موسی؛ جز اینكه بعد از من پیامبری نیست.»۲۴
واقعه غدیر خم
سال دهم هجرت بود كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله تصمیم به ادای فریضه حج گرفتند: پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از برگزاری آخرین مناسك حج خود ۲۵ در روز ۱۸ ذیالحجه سال دهم هجرت، در سرزمین «غدیر خم» توقف نمودند؛ زیرا آیه مهمی بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل شده بود: «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیك من ربّك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمك من الناس ان الله لا یهدی القوم الكافرین.»۲۶ این امر پیامبر را بر آن داشت كه تمام حجّاج را جمع كند. بعد از جمع شدن ایشان پیامبر دستور دادند كه از جهاز شتر منبری را ترتیب دادند و خود بالای آن رفته و خطبهای ایراد فرمودند، و پس از توصیههایی فرمودند: «أكنتُ أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: بلی. قال: من كنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه اللّهم والِ من والاه و عادِ من عاداهُ وانصر من نصره و اخذل من خذله.»؛ آیا من بهترین مردم هستم از خودشان؟ گفتند: بله. گفت: كسی كه من مولای او هستم پس علی مولای اوست. خدایا! دوست بدار كسی را كه او را دوست میدارد و دشمن بدار كسی كه با او دشمنی میكند و یاری كن كسی كه او را یاری میدهد و بیرازی جوی از كسی كه بیزاری میكند او را. پس از آن دسته دسته مسلمانان بر علی علیهالسلام وارد شدند و این ولایت و جانشینی را به او تبریك گفتند. علامه مقبلی میگوید: «اگر حدیث غدیر خم مقطوع و متواتر نباشد، در دین اسلام هیچ خبری مقطوع نخواهد بود.۲۷
رحلت پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله
رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله پس از مراجعت از مكه، واپسین روزهای حیات خود را سپری میكردند و هر روز بیماری ایشان سختتر میشد. یك روزی كه اصحاب دور ایشان نشسته بودند، فرمود: «دوات و كاغذی برای من بیاورید، تا برای شما چیزی بنویسم كه هرگز گمراه نشوید.» عمر گفت: «این مرد هذیان میگوید و به حال خود نیست كتاب خدا برای ما كافی است. هیاهوی حضّار بلند شد آنگاه پیامبر فرمود: برخیزید و بروید. از ابن عباس نقل شده است كه عمر گفت: فهمیدم كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخواهد خلافت علی علیهالسلام را تسجیل كند؛ اما برای رعایت مصلحت به هم زدم. و همچنین منقول است: «پیامبر در حال احتضار بودند و در آنحال امیرالمؤمنین را نزد خود فرا خواندند و فرمودند: ای علی! سر مرا در دامان خود گیر! زیرا كه امر الهی رسید و چون جان من بیرون رود آن را با دست خود بگیر، و به روی خود بكش، آنگاه مرا رو به قبله كن و كار (غسل و كفن) مرا خودت انجام بده و تو پیش از همه مردم برمن نماز گزار و از من جدا مشو، تا آنگاه كه مرا در گور نهی و در همه حال، استعانت از خدای بجوی!۲۸ بدین ترتیب پیامبر صلیاللهعلیهوآله در ۱۲ ربیعالاول سال یازدهم هجری، پس از یك عمر مجاهدت بدرود حیات گفتند. و علی علیهالسلام ، عباس و تنی چند از بنی هاشم پیامبر صلیاللهعلیهوآله را غسل داده و در همان محل مدفون ساختند.۲۹
علی علیهالسلام در دوران خلفا، سكوت برای وحدت
غوغای سقیفه
امام علی علیهالسلام در حال غسل و انجام مراسم تدفین پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله بودند، كه عده بسیاری از انصار و مهاجران به همراه ابوبكر، عمر و ابو عبیده جراح به منظور تعیین جانشین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در «سقیفه بنی ساعده» دور هم گرد آمدند. در نهایت امر پس از صحبتهای بسیاری كه میان ابوبكر، عمر و انصار و مهاجران رد و بدل شد، ابوبكر خلیفه مسلمانان شد. این خبر توسط عدّهای از افراد به علی علیهالسلام رسید، علی علیهالسلام فرمود: مگر آنها (انصار) نشنیدند كه بارها پیامبر فرمودند: انصار را عزیز بدارید و از آنها درگذرید. و این دلیل این است كه مهاجران شایسته خلافتند وگرنه آنها مورد وصیت قرار نمیگرفتند. سپس فرمود: مهاجران به چه نحو استدلال كردند؟ عرض كردند: سخن بسیار گفتند و خلاصه كلام آنها این بود كه: ما از شجره رسول خداییم و به كار خلافت از انصار نزدیكتریم. علی علیهالسلام فرمود: «چرا مهاجران روی حرف خودشان ثابت نیستند، اگر آنها از شجره رسول خدایند، من ثمره آن شجره هستم.»۳۰ «عبدالفتاح عبدالمقصود» ـ از نویسندگان سنی غیر متعصّب ـ مینویسد: «هرچه بود، تقدیر كار خود را كرد، و دیگر حدس و فرض و آرزو تقدیر را تغییر نمیداد، فردی برگزیده شد كه «تصادف» در انتخاب او از خواست مردم مؤثرتر بود.»۳۱ بعضی از خاورشناسان نوشتهاند، زمینه خلافت ابوبكر قبل از رحلت پیامبراكرم صلیاللهعلیهوآله فراهم شده بود و اجتماع انصار و ابوبكر و عمر و ابوعبیده جراح در سقیفه بنی ساعده مبتنی بر دستور و سابقه بوده و این مسأله قبلاً بین آنها حل شده بود، از تعارفات و پیشنهادهایشان درباره خلافت در سقیفه و گزینش عمر توسط ابوبكر محتضر سخنان عمر در آخرین دقایق حیات كه میگوید: اگر ابو عبیده جراح زنده بود، او را انتخاب میكردم ـ چنین برمیآید كه استنباط خاورشناسان غربی تا حدّی مقرون به حقیقت است.۳۲ پس از اینكه ابوبكر خلیفه شد دوره دوم زندگی علی علیهالسلام یعنی دوره بیست و پنج ساله سكوت در برابر جبهههای داخلی مخالف آغاز گردید.خلافت ابوبكر
علی علیهالسلام مجادلات زیادی با ابوبكر بر سر حقانیت خلافت خود داشت و ابوبكر را تا حدّ بسیار زیادی قانع كرد، ولی عمر او را از این كار (دست كشیدن از خلافت و بخشیدن آن به علی علیهالسلام ) منع كرد.
از جمله امور غصب «فـــدك» بود ـ كه از آن حضرت فاطمه بودـ از جمله ظلمهایی است كه نسبت به خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله میشود. ابوبكر میگفت: من از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شنیدهام كه فرمودند: ما پیامبران ارث نمیبریم و آنچه از ما بماند، «صدقه» است. فاطمه علیهاالسلام خطبهای در این باره خواند و ابوبكر را در برابر منطق محكمش حیران كرد، لكن نتیجهای از آن بدست نیامد. ایشان به منزل بازگشت و از علی علیهالسلام كمك خواست. امام او را به بردباری و صبر دعوت كرد و فاطمه علیهاالسلام چارهای جز صبر ندید و بعد از آن بود كه در اثر ناملایمات و دردهای روحی رنجور و بیمار شدند و در همان حالت رحلت فرمودند.۳۳ واین ابتدایمشكلات علی علیهالسلام بود.
خلافت عمر
بعد از ابوبكر، عمر طبق وصیّت او به خلافت رسید. او پس از رحلت ابوبكر به مسجد رفت و همه به جز علی علیهالسلام با او بیعت میكردند؛ و در طول خلافتش ـ كه ده سال و شش ماه به طول انجامیدـ با دو كشور ایران و روم در حال جنگ بود. عمر پس از اینكه توسط ابولؤلؤ زخمی شد، شش نفر را برای شورای خلافت برگزید: علی علیهالسلام طلحه، زبیر، عبدالرّحمن بن عوف، عثمان و سعد وقاص. سپس گفت: اگر بعد از سه روز، پنج تن با انتخاب یكی موافقت كردند و یكی تخلف ورزید، او را بكشند و اگر چهار نفر به یك نفر رأی دهند، دو نفر مخالف را بكشند، و اگر آراء، مساوی شد، آن سه نفر كه عبدالرحمن بن عوف جزء آنان است، صائب۳۴ است و گردن سه نفر دیگر زده شود و اگر بعد از سه روز رأیی صادر نشد، هر شش نفر را گردن زنند و مسلمانان خود خلیفه را تعیین كنند. در نهایت، طلحه، حق را به عثمان داد، زبیر به علی علیهالسلام و سعدوقاص نیز به عبدالرحمن ـ او شخصا داوطلب خلافت نبودـ سپس عبدالرحمن مردم را در مسجد جمع كرد تا رأی خود را اعلام كند، و رو به علی كرد و گفت: یا علی! من هم مصلحت در آن میبینم كه امروز همه مسلمانان با تو بیعت كنند ولی به شرط آن كه طبق دستور خدا و سنّت رسولش و شیخین ـ ابوبكر و عمرـ عمل كنی! او شرطی را برای بیعت پیشنهاد كرد كه شایسته مقام علی نبود، گرچه میبایست دیگر مردم بدان گردن نهند.۳۵ او میدانست كه علی جز از حق دفاع نمیكند و چون شیخین بر خلاف حق بود، علی آن را قبول نمیكند. و میفرماید: من به فرمان الهی، سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و روش خودم، كه همان رضای خدا و سنت رسول خداست عمل میكنم.۳۶ سپس عبدالرحمن همین سخنان را به عثمان گفت: و عثمان نیز با شوق قبول كرد، و آن روز، آغاز سلطنت بنی امیّه بود.۳۷
خلافت عثمان
از اولین اقدامات عثمان این بود كه بنی امیّه را از جهت مال و مقام، خرسند سازد و بیتالمال را میان خویشاوندان خود به مصرف رساند و حكّام و فرمانداران را بدون توجه به صلاحیتها از خاندان خودش انتخاب كرد. اصحاب پیامبر تصمیم گرفتند كه او را متوجه عاقبت كار كنند كه اگر ترتیب اثر نداد، او را عزل نمایند لكن او به حرف ایشان گوش فرا نداد. ابوذر غفاری را به «ربذه» تبعید كرد. و دستور داد، هیچكس حق بدرقه او را ندارد، به جز مروان كه او را تحت الحفظ از مدینه خارج میسازد، علیرغم این امر، علی علیهالسلام به همراه حسن علیهالسلام ، حسین علیهالسلام و عمّار یاسر، ابوذر را تا مسافت زیادی از راه بدرقه كردند. آن اقدام حضرت علی علیهالسلام از جمله مبارزات ایشان در دوران خلافت عثمان با او بود. بنابه نقل مورّخان آنگاه كه عدّهای از اهل مصر علیه او شوریدند، از علی علیهالسلام استمداد جست تا آنها را به مصر برگرداند. پایههای خلافت عثمان هر روز بیش از روز پیش متزلزل میگشت و علی علیهالسلام چندین بار عثمان را نصیحت كرد، ولی او تغییر نمیكرد، حتی به مسجد آمد و مردم را تهدید نمود و مردم مدینه علیه او شوریدند. خانهاش را محاصره كردند؛ تا اینكه حتی به آب آشامیدنی هم دست نیافت و او برای به دست آوردن آب به بام آمد و از علی علیهالسلام برای این امر كمك خواست، و علی علیهالسلام نیز به او كمك كرد. علت حمایت علی علیهالسلام از عثمان این بود كه اولاً: میخواست خلیفه كشی باب نشود؛ ثانیا:میترسید كه خود او در معرض اتّهامات ناروا قرار گیرد؛ ثالثا: با روش ناجوانمردانه انقلابیون مخالف بود.۳۸بعد از كشته شدن عثمان مسلمانان بر در خانه علی علیهالسلام ازدحام نمودند و خواستار با او شدند. لكن امام علیهالسلام سر باز میزند و میفرماید: «شما را، طاقت حمل خلافت من نباشد و دیر یا زود روگردان میشوید؛ زیرا موضوع خلافت یك امر ساده نیست...» سرانجام با اصرار زیاد مردم، علی علیهالسلام خلافت را پذیرفت و فرمود: حال كه اصرار دارید جز این نیست كه به مسجد برویم تا بیعت با من علنی و در ملأ عام باشد.۳۹ و بالاخره حضرت علیهالسلام پس از ۲۵ سال در ۱۸ ذی الحجه سال ۳۵ هجری به خلافت برگزیده شد. شایان ذكر است در طول سالهای خلافت ابوبكر، عمر و عثمان، علی علیهالسلام در مسائل غامض علمی، قضایی و سیاسی ـ كه خلفای مزبور را عاجز و درمانده میدیدـ برای حفظ اسلام و روشن نمودن حقایق دینی، خطاها و لغزشهایشان را تذكر میداد و آنها را راهنمایی میكرد؛ چه بسا خود خلفا از علی علیهالسلام استمداد میجستند، و اگر وجود مقدس آن حضرت نبود، جنبه علمی اسلام به علت نادانی و آشنا نبودن خلفا به حقیقت امر، صورت واقعی خود را از دست میداد. از اینرو ابوبكر در ابتدای خلافتش میگوید: اقیلونی و لست بخیركم و علیٌّ فیكم؛ «مرا رها كنید و از من درگذرید و من بهترین شما نیستم در حالی كه علی در میان شماست.»۴۰ و یا عمر بارها گفته است: لو لا علیٌّ لهلك عمر۴۱؛ «اگر علی نبود، عمر هلاك شده بود.» و یا در جای دیگر میگوید: لا أبقانی الله لمعضلهٍٔ لم یكن لها ابوالحسن؛ «خدا مرا به مشكلی نیندازد، كه علی برای حل آن در آنجا نباشد.»
علی علیهالسلام در دوران خلافت
همانگونه كه گفته شد، حضرت در سال ۳۵ هجری به خلافت رسید. عده كثیری با میل و رغبت با حضرت بیعت كردند و عدهای دیگر چون طلحه و زبیر خیالاتی در سر میپرورانیدند و میگفتند: خوب است با علی بیعت كنیم تا بلكه او به ما امتیازاتی دهد و حكومت پارهای از شهرها را به ما واگذارد. حضرت علیهالسلام پس از پذیرفتن خلافت و ادای فریضه نماز در مسجد، به منزل بازگشت و فردای آن روز طی خطبهای مردم را از روش كار و برنامه حكومت خویش مطلع نمود، و بار دیگر تأكید فرمود: «من جز به راه حق نمیروم و روش پیامبر را كه سالهاست متروك مانده، ادامه میدهم، و دستورات كتاب خدا را اجرا میكنم،... بنابراین در تقسیم بیتالمال همه مسلمانان در نظر من بی تفاوت و یكسان هستند، و بنای حكومت من برپایه عدل و داد است. ستمدیدگان بینوا در نزدم، عزیزند و نیرومندان ستمگر، ضعیف و زبون...».۴۲
مشكلات حضرت علی علیهالسلام در دوران خلافت
عمده مشكلات حضرت علیهالسلام را به چهار قسمت تقسیم كردهاند:
۱ـ برقراری عدالت اقتصادی: كه از نتایج عملی آن جنگ جمل بود، تا آنجا كه علی علیهالسلام به مردم رو كرد و فرمود: ای مهاجر و انصار! آیا با اسلام خود، بر خدا و رسول منّت میگذارید؟
۲ـ مسائل نژادی: این مسأله از هنگامی آغاز شد كه در زمان خلیفه دوم دروازههای كشورهای ایران و شامات بر عربها باز شد و بردههای ایرانی و رومی وارد حوزه اسلامی شدند. «یعقوبی» میگوید: علی علیهالسلام اموال را میان مردم مساوی تقسیم میكرد. و به موالی (بردگان عجم آزاد شده) به همان اندازه میداد كه به عربها؛ و وقتی علّت را پرسیدند، فرمود: «كه در كتاب خدا، فرزندان اسماعیل بر اسحاق برتری ندارند.» و این مسأله بر عربها، خصوصا قریش سخت آمد.
۳ـ مسأله انحراف دینی: بعد از فتوحات مسلمانان و رسیدن غنایم به دست مردم، كم كم انگیزههای دینی میان ایشان رو به كاهش نهاد و جای آن را انگیزههای مادی پر كرد؛ و این معضل علاوه بر اینكه خود به عنوان یك انحراف مطرح بود، مشكلاتی را در دو بعد سیاسی و اجتماعی بر سر راه علی علیهالسلام ایجاد میكرد.
۴ـ فساد داخلی: عمده توجه خلفای گذشته، به فتوحات و گسترش حوزه خلافت بود و محیط داخلی و اصلاح آن، به فراموشی سپرده شده بود. در تأیید این نكته امام میفرماید: الا و انّ بلیّتكم قد عادت كهیئتها یوم بعث الله نبیّعُ؛ «آگاه باشید كه وضعیت امروز شما همانند روزی است كه خداوند پیامبرش را مبعوث كرد.»۴۳
اقدامات علی علیهالسلام در منصب خلافت
۱ـ اجرای عدالت
۲ـ ملغی ساختن امتیازات داده شده از سوی عمر به مهاجران
۳ـ بركناری كارگزاران عثمان
۴ـ دعوت مردم به تقوا و نفی دنیاطلبی از طریق خطبهها، نامهها و كلمات قصار
۵ـ آموزش علم نحو به ابوالاسود جهت كتابت قرآن
۶ـ نقل احادیث نبوی و نگارش سیره آن حضرت
۷ـ دقّت در مصرف بیتالمال۴۴
منبع:نشریه مشكوهٔ النور، شماره ۱۴
نویسنده:الهام بهجتیاردكانی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست