سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
کتابهای انقلاب
آنچه بر سر تاریخنگاری معاصر، بهویژه از دوران پهلوی به این طرف، آمده است به اندازه خود آن رویدادها خواندنی و جالب توجه و درعینحال دغدغهآفرین است و گویی تاریخنویسان این دوره، داستان هفتادودو ملت شدهاند. اما وظیفه ما این است كه با نگرشی منصفانه و علمی و با لحاظ امانتداری برای آیندگان، به بررسی و تحلیل آثار جریانات و موسسات گوناگون تاریخنگاری قبل و بعد از انقلاب بپردازیم و نقطههای ضعف و قوت هركدام را مشخص كنیم. یكی از راههای بررسی شیوههای تاریخنگاری انقلاب اسلامی، مراجعه به متون فراهمآمده دراینباره است. با مطالعه این آثار میتوان به پیچیدگی و تنوع حوادث مربوط به انقلاب اسلامی و نیز تنوع جریانات مربوط به این عظیمترین رویداد معاصر پی برد، كه در مقاله زیر بدان پرداخته شده است.
این مقاله، بر مبنای مطالعه در منابع تاریخ انقلاب، خواننده را به تحریفات اعمالشده از سوی مخالفان این مرز و بوم در تاریخ معاصر ایران، بهویژه در تاریخ انقلاب اسلامی رهنمون میسازد؛ ضمنا در طبقهبندی مستندی كه در نگاشته حاضر صورت پذیرفته، برخی نقاط ضعف یا قوت سبكهای مختلف تاریخنگاری انقلاب نیز تشریح شدهاند.
تاریخ معاصر ایران كه رخداد مهم انقلاب اسلامی را در دل خود جای داده، سرشار از پیچیدگیها و فراز و فرودهایی است كه بازشناسی آنها به زمان و پژوهشهای فراوانی نیاز دارد. سادهبینی است كه بخواهیم تاریخ معاصر و نیز رویداد مهم انقلاب اسلامی را در چند كتاب و یا مجموعه خاطرات و اسناد خلاصه نموده و یا با برداشتی یكجانبه حوادث را تحلیل نماییم.
به همان میزان كه دوران معاصر، بهویژه در مقطع انقلاب اسلامی، به دلیل شرایط، بستر زمانی، اهمیت استراتژیك و باورهای دینی و تعارض با نظام حاكم و قدرتهای جهانی، بسیار پیچیده است، تاریخنگاری آن نیز از ابهام، پیچیدگی و درهمآمیختگی، یكسونگری و نگارش براساس منافع و جریانات مختلف رنج میبرد. ما تلاش خواهیم كرد بهطوراجمال فرایند تدوین تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی و نیز نگرشهای گوناگون نسبت به حوادث این مقطع را طبقهبندی و ترسیم نماییم. اگرچه ممكن است این تلاش بهطوردقیق نتواند صفبندیهای مختلف را آشكار سازد، اما خطوط كلی این صفبندیها را از هم متمایز میكند و نگرش نسبتا جدیدی نسبت به چگونگی قرائتهای مختلف از تاریخ انقلاب بهدست میدهد.
سالهای حكومت پهلوی در ایران همواره با تعارض ملت و حكومت و در اغلب موارد با پیامدهای ناگوار برای مردم و مخالفان رژیم همراه بود. اختلاف مداوم میان مردم و حاكمیت، اذهان را به تلاش برای ترسیم چگونگی این تعارض واداشت؛ چنانكه موضوعاتی چون مشروعیت یا عدم مشروعیت نظام حاكم، پیشرفت و عقبماندگی، و... مباحث جدی سالهای حكومت پهلوی را تشكیل میدادند. گرچه این موضوعات در هركدام از گرایشات عقیدتی و سیاسی به طرز متفاوتی مورد بررسی قرار میگرفتند اما با آغاز امواج انقلاب اسلامی و خیزش سریع آن برای سقوط نظام سلطنت، بر سرعت تحلیل آنها افزوده شد.
عوامل ایرانی رژیم پهلوی، در تاریخنگاری معاصر انقلاب اسلامی از یك جایگاه قابل توجه و درعینحال كاملا در خور نقد و بررسی برخوردارند. در این مقاله، آنها را از باب وحدت روش و برداشتها تحت عنوان «تاریخنگاری عصر پهلوی» آوردهایم كه به چند دوره طبقهبندی میشوند. علاوه بر آنها نیروهای بیگانهای كه در زمان رژیم شاه از حامیان او محسوب میشدند و پس از پیروزی انقلاب در خاطرات و كتابهایشان مواردی را ذكر كردهاند كه جزو تاریخنگاری ایران و انقلاب و یا در ردیف منابع این حوزه شناخته میشوند همگی در ردیف گروههای متمایل به رژیم پهلوی در مقابل مخالفان آن رژیم (اسلامگرایان، ملیگرایان و چپگرایان) قرار میگیرند كه در خارج از چارچوب رژیم و مسائل داخلی آن قرار داشتند. ازاینرو كل جریان تاریخنگاری مربوط به ایران معاصر و انقلاب اسلامی را میتوان تحت دو عنوان كلی «تاریخنگاران متمایل به پهلوی» و «تاریخنگاران مخالف رژیم پهلوی» طبقهبندی كرد؛ ضمنآنكه هركدام از این عناوین نیز بهنوبهخود به چند شاخه تقسیم میشوند. تحت عنوان اول ۱ــ تاریخنگاری به دستور رژیم پهلوی ۲ــ تاریخنگاری نیروهای بیگانه ۳ــ تاریخنگاری بریدگان از حكومت پهلوی ۴ــ تاریخنگاران تجارینویس را میتوان برشمرد و تحت عنوان دوم ۱ــ نیروهای مذهبی ۲ــ ملیگرایان و ۳ــ چپگرایان قرار میگیرند.
●تاریخنگاران متمایل به پهلوی
۱ــ تاریخنگاری به دستور رژیم پهلوی:
دوره اول ــ عصر رضاخان: دوره ادبیات باستانگرایانه:
در این دوره، عمده توجه پهلویها بر مدار «باستانگرایی» تاریخی، ستایش از رضاخان و تقبیح قاجاریه میچرخید. این شیوه تاریخنگاری تا سال ۱۳۵۶ ادامه یافت اما ازآنجاكه ما به دنبال بحث درخصوص تاریخنگاریهای بعد از انقلاب هستیم، شرح آن را به زمان دیگری واگذار میكنیم.
دوره دوم ــ عصر تثبیت محمدرضا پهلوی: دوره ادبیات تمجیدی:
در سالهای اولیه حكومت، محمدرضاشاه نفوذ چندانی بر ارگانهای فكری و مطبوعاتی نداشت و لذا نتوانست در این دوره جریان تاریخنگاری مشخصی را رقم بزند. اما از كودتای بیستوهشتم مرداد تا ۱۳۵۶ را باید سالهای تثبیت حكومت پهلوی به حساب آورد و ازاینمیان دوره ۱۳۴۲ تا اواسط ۱۳۵۷ از ویژگی خاصی برخوردار است. در این سالها سیاستهای اقتصادی ــ سیاسی امریكاییها در ایران بهشدت فعال بود و شاه خود را منادی رسیدن به «دروازههای تمدن بزرگ» میدانست. آثاری از قبیل «به سوی دروازههای تمدن بزرگ» و «عظمت بازیافته» درواقع حكایت از روح پرمدعا و تمجیدطلب شاه دارند.
دوره سوم ــ عصر سقوط پهلویها: ادبیات توجیهی:
با وقوع انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت، شاه و دیگر مسئولان رژیم پهلوی متوجه شدند كه تمام پرستیژ و اعتبار سیاسیشان را كه در طول سالیان دراز بهدست آورده بودند، از دست دادهاند و اینك باید به گونهای اعمال و رفتار خود را در برابر تاریخ توجیه كنند. درواقع با این هدف بود كه شاه در ایام تبعید در مكزیك، كتاب معروف «پاسخ به تاریخ» را نگاشت[i] و به دنبال او خواهرش اشرف پهلوی نیز كتاب «من و برادرم» را نوشت.
اقدام مهم دیگر در این راستا، «طرح تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد» است. این مجموعه كه به پیشنهاد و اجرای حبیب لاجوردی، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد، به انجام رسید، مجموعه مصاحبههایی است كه با سران فراری رژیم پهلوی و بعضا تعدادی از مخالفان جمهوری اسلامی و نیز چند نفر از منسوبین به نظام صورت گرفته است. اما اصل و اساس طرح، ارائه تحلیلهای وفاداران به رژیم پهلوی است كه هماینك چند مجلد از آن نیز به انتشار رسیده است؛ از جمله: خاطرات عبدالمجید مجیدی،[ii] شاپور بختیار،[iii] علی امینی،[iv] امیرتیمور كلالی،[v] پرویز راجی (با عنوان خدمتگزار تخت طاووس)،[vi] جهانگیر تفضلی[vii] و فریدون هویدا.[viii] تمامی این افراد به دنبال اثبات فاجعهبودن انقلاب اسلامی و یافتن مقصران وقوع انقلاب هستند و هریك پاسخ خاصی به این سوال خود میدهند. اما همگی در تبرئه خودشان از جرائم و مشكلاتی كه سبب بروز انقلاب شدند، یكسان عمل كرده و همگی سعی دارند نقش خود را در حوادث تلخ عصر پهلوی كمرنگ جلوه دهند. بااینهمه، واقعیات تاریخی مهمی نیز ناخواسته از لابهلای حرفهایشان خارج شدهاند؛ بهعبارتی آنها در لابهلای پردهپوشیها و تبرئهها، بهناچار پارهای از واقعیات تلخ تاریخ پهلوی را از زبان خودشان برملا كردهاند.
۲ــ تاریخنگاری نیروهای بیگانه:
بیتردید دولت امریكا تصمیمگیرنده اصلی سیاستهای عمده رژیم پهلوی بود و بدون شك میتوان یكی از اصلیترین علل وقوع انقلاب اسلامی را مخالفت مردم، رهبری انقلاب و گروههای سیاسی با نفوذ و سیطره سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی امریكا، اسرائیل و انگلیس بر شئون و سرنوشت ملت ایران، ذكر كرد. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، كمتر متن مكتوب و سند قابلتوجهی در دسترس بود تا بتوان بر مبنای آنها سیطره و احاطه بیچون و چرای سیاسی ــ نظامی امریكا بر ایران را اثبات كرد اما پیروزی انقلاب اسلامی و شكست حكومت دموكرات جیمی كارتر در جلوگیری از وقوع آن، سرانجام سران دولت ایالاتمتحده را واداشت تا به توضیح و تبیین علل و چرایی شكست از انقلاب اسلامی بپردازند. آثاری نظیر خاطرات جیمی كارتر (رئیسجمهور امریكا)، برژینسكی (مشاور امنیت ملی)، ویلیام سولیوان (سفیر امریكا در تهران)،[ix] هامیلتون جردن (رئیس دفتر كاخ سفید)،[x] استانسفیلد ترنر (رئیس سازمان جاسوسی امریكا «سیا»)،[xi] ژنرال رابرت هایزر (نماینده ویژه نظامی امریكا در ایران)، چارلز بكویث (فرمانده امریكایی گروه مهاجم به طبس) و نیز خاطرات آنتونی پارسونز (سفیر انگلستان در ایران) و «قدرت و زندگی» نوشته والری ژیسكاردستن (رئیسجمهور فرانسه)، مجموعهای از گزارشات قابلتوجهی هستند كه چگونگی فرایند مبارزه با انقلاب در اردوگاه دشمنان انقلاب اسلامی را به نمایش میگذارند. این آثار ضمناینكه ناآشنایی و ناآگاهی امریكاییها نسبت به ابعاد، گستردگی و چگونگی نیروهای واقعی انقلاب و رهبری آن را نشان میدهند، سند آشكار دخالت و تصمیمگیری آنها در مسائل مربوط به سرنوشت ملت ایران هستند.
علاوهبراین، منابع مذكور نشان میدهند كه دستگاه رهبری سیاست خارجی امریكا در خصوص نحوه تعامل با انقلاب اسلامی با یكدیگر شدیدا اختلافنظر داشتند؛ چنانكه بین وزارتخارجه و سازمان سیا به رهبری سایروس ونس، و شورای امنیت ملی و وزارت دفاع به رهبری برژینسكی، شدیدا بر سر چگونگی مبارزه با انقلاب اسلامی و رهبری آن، اختلاف نظر وجود داشت. مهمترین مجموعه منتشرشده در این زمینه، اسناد لانه جاسوسی امریكا[xii] میباشد كه تاكنون در مجلدات بسیاری به چاپ رسیده است.
این اسناد درواقع به شكلی خام و غیرحرفهای توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) طبقهبندی و چاپ شدهاند، اما به لحاظ اهمیت و بیان نیات درونی دستگاه سیاست خارجی امریكا، چگونگی مبارزه با انقلاب اسلامی و پیوستگی منافع استعمار خارجی و استبداد داخلی، بسیار باارزش هستند.
۳ــ تاریخنگاری بریدگان از حكومت پهلوی:
در میان آثار بریدگان از رژیم پهلوی، خاطرات ارتشبد فردوست[xiii] به چشم میخورد. فردوست علیرغم پیوستگی عمیق با شخص شاه در اواخر حكومت پهلوی، تا حدودی از رژیم فاصله گرفت و در جریان صدور اعلامیه بیطرفی ارتش، او بود كه از میان ژنرالهای عصر پهلوی، برای این كار پیشقدم شد. وی بعد از پیروزی انقلاب، پس از مدتی زندگی مخفی، سرانجام دستگیر شد. او پس از این واقعه، خاطرات سالیان حضور خود در كنار شاه را بر روی كاغذ آورد. البته او نیز گرچه اطلاعات بسیاری را منتشر ساخت، بااینهمه همچون بقیه خاطرهنویسان چندان تمایلی به افشای نقش واقعی خود در دوران حكومت نداشته است.
خاطرات دیگری كه بیشتر از خاطرات فردوست خاندان سلطنت و وابستگان به آنها را آزردهخاطر ساخت، خاطرات احمدعلی مسعودانصاری با عنوان «پس از سقوط»[xiv] است. در این خاطرات انصاری به تبیین روحیات، خلقیات و كاركرد خانواده سلطنت میپردازد. این مجموع خاطرات، فساد اخلاقی عناصر حاكمیت رژیم پهلوی و نیز خانوادهها و اطرافیان آنان را بهوضوح آشكار میسازد.
شاید ذكر نام كتاب «در دام تباهی» از پروین غفاری نیز خالی از فایده نباشد. هرچند ممكن است خاطرات پروین غفاری یك اثر جلف تلقی شود اما واقعیت آن است كه این خاطرات ثابت میكند چگونه زن در خانواده پهلوی فاقد ارزش و اعتبار بود. این كتاب با تصویر روحیات لاتمنشانه و بسیار مضحك شاه، انسان را به هنگام تصور حكومت چنین فردی بر كشور و نیز در خصوص سرنوشت خویش و جامعهاش به فكر فرو میبرد.
خاطرات مینو صمیمی، رئیس دفتر امور بینالملل فرح پهلوی، تحت عنوان «پشت پرده تخت طاووس»،[xv] یك اثر سنگین و قابل توجه است كه بسیاری از حوادث پشت پرده تخت طاووس را برملا میسازد.۴ــ تاریخنگاران تجارینویس:
گروه چهارم، نویسندگانی هستند كه در عصر پهلوی دارای مناصب فرهنگی بودند و در دوران آن نظام فعالیتهای فرهنگی و قلمی داشتند. آنها علیرغم پیروزی انقلاب اسلامی و تحول در دیدگاههای عموم مردم نسبت به حاكمیت پهلوی، همچنان نسبت به ارزشهای نظام سلطنتی وفادارند اما ازاینسو با یك واقعیت سیاسی روبرو شدهاند و آن وجود نظام جمهوری اسلامی برآمده از بطن انقلاب اسلامی است.
این عده نه با نظام پهلوی آنقدر پیوند عمیقی داشتند كه آنها را وادارد به همراه آنان از كشور بگریزند و نه به نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی علاقمند بودند كه بخواهند در راستای تثبیت اهداف نظم جدید تلاش نمایند. آنها هماكنون در چارچوب نظام جمهوری اسلامی در عرصههای فرهنگی و عقیدتی بهگونهای قلم میزنند یا فعالیت میكنند كه در ضمن این فعالیتها، وفاداری خودشان به تعدادی از چهرههای نظام سلطنتی را همچنان بروز میدهند؛ از جمله با اتخاذ رویكرد ناهماهنگ با انقلاب اسلامی، نوشتن تاریخ معاصر را با رفتن به زیر چتر شعارهای ملیگرایانه در راستای تلطیف رژیم پهلوی آغاز كردهاند. در آثار این دسته از نویسندگان، نظیر مسعود بهنود، محمود طلوعی، باقر عاقلی، خسرو معتضد و ناصر نجمی، نوعی نزدیكی نسبت به آرای طرفداران جبهه ملی و نهضت آزادی دیده میشود، اما در عین این نزدیكی ظاهری، بهطورجدی رویكرد مبتنی بر تلطیف سیاستها و اعمال رژیم پهلوی در آثار آنان مشاهده میگردد. البته واضح است این مساله یك قاعده كلی نیست و در مواردی، آثار برخی تجارینویسان علیرغم شباهتهای اساسی در سبك و شیوه تاریخنگاری، به لحاظ نگرشی تفاوتهای اساسی با نویسندگان فوقالذكر دارد و بهویژه از این جمله میتوان آثار خسرو معتضد را نام برد.
اما مسعود بهنود در كتاب نخستوزیران ایران از سید ضیا تا بختیار، وقتی به زندگی سیدجعفر شریفامامی (نخستوزیر فراماسونر و آنگلوفیل ایران) میرسد، از دو دوره نخستوزیری وی در سالهای ۱۳۳۹ــ۱۳۴۰ و چند ماهه ۱۳۵۷، فقط به دوره ۱۳۳۹ــ۱۳۴۰ میپردازد، ضمناینكه مدعی میشود سیدجعفر شریفامامی در آن دوره ــ كه دولت او درواقع «دولت محلل» نیز بود ــ «سیاست خارجی نه شرقی و نه غربی» را بنیان نهاده است. در اثر بهنود، اصلا از ترسیم آن چهره خونریز سال ۱۳۵۷ كه كشتار هفدهم شهریور تهران و اعلام حكومت نظامی را در آستین خود دارد، خبری نیست. بهنود در سیر تاریخی وقایع نیز از حوادث جدی دولت دوم شریفامامی اصلا ذكری به میان نمیآورد. مشخصه عمده این دسته از نویسندگان كه ما آنان را «تجارینویس» مینامیم، در چند چیز خلاصه میشود كه البته بعضی از این ویژگیها در امر نگارش حسن تلقی میشوند و برخی نیز ممكن است به لحاظ اصول تاریخنگاری ایراد اساسی داشته باشند:
۱ــ رواننویسی: به لحاظ ادبی آثار این دسته از نویسندگان از روانی خاصی برخوردار است كه در سایر مجموعهها كمتر به چشم میخورد.
۲ــ داستانپردازی: بسیاری از مطالب اینگونه كتابها، محصول ذهن نویسندگان آنها است و نه حقایق تاریخی؛ چنانكه خواننده خود را بیشتر در برابر یك رمان سیاسی و تاریخی میبیند تا یك متن تاریخی معتبر. از آثار بهنود در «نخستوزیر ایران» و «این سه زن» و از آثار خسرو معتضد، «فوزیه» در این زمینه خیالپردازیهای بیشتری دارند.
۳ــ فقدان منابع استنادی: تقریبا اغلب این كتابها فاقد منبع هستند و همین مساله باعث میگردد اعتماد به این دسته از آثار بسیار كمرنگ شود و خواننده و محقق نمیتوانند آنها را آثاری جدی تلقی كنند.
۴ــ كتابسازی: شیوه اصلی نویسندگان تجارینویس، در عرصه تاریخنگاری، كتابسازی است. هر خوانندهای كه كتابهای «داستان انقلاب» و «پدر و پسر» محمود طلوعی را بخواند، بهخوبی متوجه خواهد شد كه سیستم «چسب و قیچی» رویه اصلی در ساخت این كتاب بوده است؛ همینطور كتاب «درون ارتش شاه» از خسرو معتضد را باید نام برد كه قسمتهایی از چند كتاب نویسندگان مختلف چپگرا و تودهای سابق را تنها با كندن بخشی از آنها و نصب پارهای تصاویر و نوشتن چند خط، به كتاب بسیار قطوری تبدیل كرده است كه خواننده را از وسعت تحقیقات بهاصطلاح مولف در خصوص ارتش شاه به اعجاب وامیدارد.
۵ــ زنپردازی: یكی از شگردهای تبلیغاتی برای جذب خواننده توسط نویسندگان تجاری، پرداختن به امور نسوان دربار است. درواقع آنها سبكی همانند سبك مجله سپید و سیاه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی را در پیش میگیرند؛ مثلا به ذكر حوادث مختلف روابط نامشروع شاه و اطرافیان میپردازند تا هرچهبیشتر در جذب مخاطب و مشتری به موفقیت دست یابند، ضمنآنكه این شیوه نوعی تبلیغ برای آن فضا را نیز دنبال میكند و البته از باب خالینبودن عریضه، گاه كنایهای هم میزند. كتابهایی نظیر فوزیه، این سه زن، زیبای تنها، من و فرح پهلوی، اشرف از سنگلج تا سریر سلطنت نمونههایی از این دسته آثارند.
۶ــ استفاده از تصاویر: یكی از روشهای جذب مشتری در آثار مذكور، در نحوه استفاده از تصاویر جلوه میكند. اعتقاد به جذب مخاطب از طریق انتشار تصاویر بیشتر، همراه با كمی سلیقهٔ زنپردازانه، سبب فروش بیشتر این كتابها میشود.
خواننده یا هر فرد ناآشنا به عصر پهلوی، وقتی با این آثار روبرو میشود، احساس میكند كه رژیم پهلوی تقریبا هیچ نكته منفیِ جدی غیرقابلتحمل نداشته است تا ضرورت یك تحول وسیع، عمیق و خسارتبار در قالب انقلاب را ایجاب نماید.
●تاریخنگاران مخالف رژیم پهلوی
دسته دیگر از تاریخنگاریهای انقلاب، متعلق به مخالفان رژیم پهلوی است كه به چند گروه عمده تقسیم میشوند: ۱ــ نیروهای مذهبی ۲ــ ملیگرایان ۳ــ چپگرایان. این سه گروه، جبهه مخالفان رژیم پهلوی را تشكیل میدادند و آوردن آنها در یك مجموعه تحت عنوان «مخالفان رژیم پهلوی» به معنای وزن واحد آنها در تعاملات سیاسی و انقلابی نیست.
۱ــ نیروهای مذهبی:
منظور از نیروهای مذهبی، نویسندگانی هستند كه با اعتقاد به مبارزه در چارچوب اسلام و تحت رهبری حضرت امامخمینی(ره) وارد مبارزه علیه رژیم پهلوی شدند. این عنوان، از مسلمانان تندرو مسلح انقلابی تا مبارزان صرفا معترض را شامل میشود كه همگی با اعتقاد به مبارزه در چارچوب اسلام و تحت رهبری حضرت امامخمینی وارد گود شده بودند و مهمترآنكه انقلاب اسلامی را بهویژه از حوادث سال ۱۳۴۱ پیگیری میكردند.
بدون هیچگونه اغراق، آقای سیدحمید روحانی پیشگام تاریخنگاری در این گروه به شمار میرود كه با نوشتن كتاب «بررسی و تحلیلی بر نهضت امامخمینی» در سال ۱۳۵۶ اولین قدم مهم را در این عرصه برداشت. وی در كتاب مذكور نهایت سعی خود را در ایجاد انزجار عمومی علیه خاندان پهلوی به كار برد و بههمینخاطر نویسنده آن مستحق چیزی كمتر از تیرباران از سوی عوامل رژیم در آن تاریخ نبود. لازم به ذكر است كه سیدحمید روحانی یكی از مجموعههای مرتبط با تاریخ انقلاب اسلامی را نیز گردآوری كرده است.
كتاب مهم دیگر این مجموعه، كتاب «نهضت روحانیون ایران» نوشته حجتالاسلام علی دوانی است. این كتاب ازآنجاكه با هدف چاپ در مطبوعات نوشته شده، علیرغم برخورداری از حجم قابلتوجهی از اسناد، متاسفانه نویسنده كتاب آن را به صورت روزنامهای و با دقت كمتری به چاپ رسانده است و همین امر تاحدزیادی از وزن و اهمیت كتاب كاسته است اما بیتردید اسنادی كه نویسنده آنها را گردآوری كرده، قابل توجه و درخور اهمیت هستند.
در این میان لازم است از چند كتاب مهم دانشگاهی نظیر ریشههای انقلاب اسلامی نوشته آقای عباسعلی عمید زنجانی نیز نام ببریم. نویسنده مذكور ضمن ارائه یك تحلیل تاریخی ــ سیاسی و اندیشهای از انقلاب اسلامی، به ذكر سریع حوادث و جزئیات انقلاب میپردازد. گرچه این كتاب از فقدان دقت لازم و بافت دقیق و فشرده مطالب رنج میبرد، اما بیانصافی است كه به نگاه جامع نگارنده به كلیت انقلاب و همچنین پاسخ وی به خلأ موجود، به دیده احترام نگریسته نشود.
اثر دیگری كه در این راستا قابل توجه است، «تاریخ سیاسی معاصر ایران» نوشته دكتر سیدجلالالدین مدنی میباشد كه درواقع به درخواست شهید سرهنگ موسی نامجو نوشته شده و با اكتساب قدر و قیمتی در خور توجه، جایگاه خوبی در مراكز آكادمیك و دانشگاهی یافته است. صرفنظر از نوع نگاه نویسنده و نشاندادن پارهای تمایلات از سوی وی و نیز تلاش ایشان برای ترسیم چهرهای نسبتا مثبت از مظفر بقائی، نویسنده توانسته است حوادث تاریخی را در یك پیوستگی مناسب به رشته تحریر درآورد.
با گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی و سپریشدن جنگ تحمیلی، زمان برای نگارش تاریخ انقلاب اسلامی فراهم گردید. این فرصت باعث شد مجموعههای متنوعی به امر تدوین تاریخ انقلاب اسلامی و گردآوری و چاپ خاطرات بپردازند: ۱ــ مركز اسناد انقلاب اسلامی ۲ــ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ۳ــ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ۴ــ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی ۵ــ مركز نشر و تنظیم آثار امامخمینی(ره) ۶ــ مركز بررسی اسناد وزارت اطلاعات ۷ــ موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
الفــ مركز اسناد انقلاب اسلامی:
این مركز به دستور امامخمینی و با ریاست سیدحمید روحانی شروع به كار كرد و مجموعه آثاری را به چاپ رساند كه جدیترین آنها جلد دوم و سوم «نهضت امام خمینی» است. نویسنده این كتاب پرسروصدا، در جلد سوم، با انتشار پارهای از اسناد مربوط به گروههای مخالف رژیم پهلوی با دید امروزی به تحلیل نقاط ضعف آنها پرداخت. ازاینرو منتقدان به نگاه مولف ایراد گرفتهاند كه از «فقدان درك شرایط عینی یك زندانی سیاسی در چنگال ساواك رژیم پهلوی» رنج میبرد. این انتقاد بیشتر در مورد دستنوشته معروف دكتر علی شریعتی خطاب به سران ساواك صدق میكند.
كتاب «اسناد انقلاب اسلامی» در پنج جلد نیز در دوره ریاست سیدحمید روحانی توسط مركز اسناد منتشر گردید. مركز اسناد با ورود حجتالاسلام روحالله حسینیان، رویكرد جدیدی را نسبت به جذب محققان و خاطرهنویسی نشان داد. در دوره ریاست حسینیان، مركز اسناد به لحاظ رعایت روشهای علمی ــ پژوهشی در آثار خود در معرض تامل و نقد جدی قرار دارد و لازم است این مركز سطح و كیفیت تحقیق را بدون توجه به تاثیر آن در كمیت آثار، بالا ببرد و به جای كمیتگرایی به كیفیت بپردازد، معذلك آثار چاپشده در زمینه خاطرات و اسناد توسط این مركز قابلتوجه و باارزش هستند.
بــ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی:
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی كه با اثر مشهور «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» و خاطرات ارتشبد حسین فردوست بر سر زبانها افتاد، گام مهمی را در نوع نگرش به تاریخنگاری انقلاب اسلامی برداشت. دیدگاه منظم و مبتنی بر شناخت «اطلاعاتی» از حوادث سیاسی تاریخ معاصر كه كمابیش از اطلاعات فردوست و اسناد در دسترس و مهارت محققان آن ــ بهویژه عبدالله شهبازی ــ حكایت دارد، توانسته است تعداد زیادی از نویسندگان را عمیقا تحتتاثیر قرار دهد و به منبع ارجاعی بسیاری از آثار و نوشتههای تاریخی تبدیل شود.
از دیگر آثار این مركز كه دیدگاههای متفاوتی را پوشش میدهند، عبارتند از: «زرسالاران یهودی و پارسی» اثر عبدالله شهبازی، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، نورالدین كیانوری و ایرج اسكندری، محمدی ریشهری و نیز كتابهای «مردی برای تمام فصول» و «مظفر بقایی».
جــ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی:
از «بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی» بهترین اثر بهیادگارمانده، مجموعه مصاحبههای منتشرشده در مجله «یاد» است. كتاب «هفتهزار روز» به كوشش غلامرضا كرباسچی نیز تلاش خوبی جهت نگارش یك كرونولوژی انقلاب اسلامی به شمار میرود. مجموعه مصاحبههای بنیاد تاریخ و مجله یاد هرچند ناتمام ماند، اما در زمان خود تاثیر عمیقی در تاریخنگاری انقلاب اسلامی و معاصر برجای گذاشت.د ــ موسسه تنظیم نشر آثار امامخمینی(ره):
این مركز فعالیت خود را در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی پس از رحلت حضرت امام و زیر نظر مرحوم حاج سیداحمد خمینی آغاز كرد و تاكنون با چند اثر كه بیشتر حول محور شخصیت حضرت امامخمینی(ره) و اندیشههای ایشان دور میزنند، وارد عرصه تاریخنگاری انقلاب شد و تاكنون توانسته است منابع قابلتوجهی را به عرصه نشر درآورد. بررسی مبانی فكری، فلسفی و عرفانی امامخمینی از جمله مباحث مورد توجه این مركز بودهاند، ضمناینكه مركز به تاریخنگاری تحولات انقلاب در شهرستانها نظیر «خمین در انقلاب» نیز اهتمام جدی نموده است. بیتردید اگر این نحوه فعالیت از سوی موسسه تداوم و گسترش یابد، بسیار حائز اهمیت و در خور توجه خواهد بود؛ بهعبارتی هماكنون جریان تاریخنگاری از حالت تاریخنگاری عمومی به سمت تاریخنگاری منطقهای و محلی در حال تحول است. چنانچه تدوین اینگونه آثار از سوی موسسه تداوم یابد، باید گفت موسسه نیز اهمیت منطقهگرایی در تهیه آثار تاریخی را بهخوبی دریافته است.
وــ مركز بررسی اسناد وزارت اطلاعات:
یكی از مراكزی كه بسیار دیر به عرصه تاریخنگاری انقلاب پا گذاشت، «مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات» است. وقتی حجم انبوه اسناد مربوط به شهیدانی چون آیتالله شهید دكتر بهشتی، آیتالله صدوقی، شهید سیدعلی اندرزگو ... را دیدم، بسیار متاسف شدم از اینكه نسل دوم انقلاب در زمانیكه علاقه، اشتیاق و فرصت مطالعه درباره این شهیدان را داشت و جامعه سیاسی ایران این شهیدان والامقام را میشناخت، جز اطلاعات روزنامهای و درجهچندم از صداوسیما و یا مطبوعات درباره آنها چیزی منتشر نكرد و همین مطالب نیز در خلال پردازش نامناسب از هرگونه تاثیرگذاری خالی بودند. حال اگر مجموعه مطالب منتشرشده در مطبوعات را كنار بگذاریم ــ كه نگارنده نیز چنین كرده است ــ اكثر نویسندگان این كتابها مانند دانشآموزان كمحوصله صرفا از روی دست یكدیگر و بدون ذكر ماخذ نوشتهاند. اكنون كه این اسناد منتشر میشود، نسل دوم گرفتار زندگی سخت اقتصادی هستند و نسل سوم انقلاب و جوانان نیز امثال بهشتی، صدوقی، اندرزگو و دیگران را نه دیدهاند و نه میشناسند.
در كنار این مجموعهها به نوشتههای پراكنده دیگر نیز باید اشاره كرد؛ آثاری نظیر مجموعههای منتشرشده توسط موتلفه اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و آثار منفرد دیگر كه هركدام در شرایط سیاسی و زمانی خاص خود به چاپ رسیده و البته از ملاحظات سیاسی بیبهره نبودهاند و تحلیل هریك از آنها مجال خاص خود را میطلبد. هرچند مركز بررسی اسناد اخیرا به انتشار اسناد شخصیتهای رژیم پهلوی اقدام نموده كه در نوع خود بسیار ارزشمند است اما در مواردی بهنظر میرسد تهیهكنندگان اثر، دقت، حوصله و فرصت لازم را برای پژوهش به خرج نمیدهند. بهعنوانمثال در كتاب «اسناد اشرف پهلوی» تقریبا تمام مطالب مقدمه مفصل آن از روی كتاب اشرف نوشته خسرو معتضد كپیبرداری شدهاند. واقعا جای تامل است مركزی با چنین اطلاعات گسترده، از منابعی استفاده كند كه چندان مستند و دقیق نیستند و بیشتر از شیوه ژورنالیسم بهره گرفتهاند. این امر، درواقع از كمی حوصله پژوهش در مركز خبر میدهد.
زــ موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران:
موسسه مطالعات معاصر یكی از جدیترین مراكز تاریخنگاری و اسنادی ایران بهشمار میرود و از سطح تحقیق و پژوهش مناسبی برخوردار است كه البته عمده تلاش آنها مصروف تاریخ قاجار و پهلوی و حوزه عمومی تاریخ معاصر است؛ بهعبارتی پرداختن به تاریخ انقلاب اسلامی در اولویت اصلی موسسه قرار ندارد. بااینهمه موسسه اقدامات گستردهای را در حوزه تاریخ معاصر، خصوصا در ارتباط با دوره پهلوی دوم به انجام رسانده است كه طبعا زمینههای انقلاب اسلامی در ایران را منعكس میسازد.
۲ــ ملیگرایان:
دومین گروه مهم از مخالفان رژیم پهلوی كه بیشتر مخالف استبداد سلطنتی ــ و نه خود سلطنت ــ بودند، ملیگرایان هستند. مقصود از ملیگرایان آن دسته از باقیماندگان جبهه ملی در جریان نهضت ملیشدن صنعت نفت و جداشدگان از آنان، یعنی نهضت آزادی و هواداران و پیروان آنان، میباشند كه البته سایر طبقههای ملیگرایان را نیز در بر میگیرند.
این نویسندگان با اعتقاد به رهبری دكتر محمد مصدق در جریان نهضت ملیشدن صنعت نفت، تقریبا هیچ شریك دیگری را برای وی در نظر نمیگیرند. آنها همه فعالان نهضت را زیر سایه دكتر مصدق ارزیابی مینمایند.
تا این جای مساله، یك امر اثباتی را به نمایش میگذارد. اما دعوی اصحاب تاریخ بیشتر بر سر امر عدمی و مورد نفی آنان است؛ چراكه این نویسندگان نهتنها مخالفان مصدق را در جریان نهضت ملیشدن شریك نمیدانند بلكه به خاطر پارهای مخالفتها، در بعضی شرایط آنان را شریك و مقصر كودتای بیستوهشتم مرداد قلمداد میكنند. از جمله اینگونه اقدامات آنها میتوان به تاكید بسیار بر برخی مخالفتهای آیتالله كاشانی، نادیدهانگاشتن نقش فدائیان اسلام، بزرگكردن قضیه مجروحشدن دكتر فاطمی، تلاش فراوان برای انكار نقش فدائیان اسلام در ملیشدن صنعت نفت، و اصرار بسیار در جعلینشاندادن برخی اسناد در ماجرای ملیشدن صنعت نفت اشاره كرد. با پیروزی انقلاب اسلامی كه افتخارآمیزبودن آن تمام گروهها را اغوا كرد، ملیگرایان تلاش بسیاری كردند تا آغاز نهضت اسلامی را معطوف به تحولات نهضت ملیشدن صنعت نفت ارزیابی نمایند، كه البته این امر با اظهارنظر امامخمینی در تضاد قرار دارد. امامخمینی اعتقاد داشتند كه مبدا نهضت اسلامی پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ است. بااینهمه آنچه این گروه بهعنوان آثار مهم تاریخی نوشتهاند، بیشتر درباره فعالیتهای فرعی نهضت آزادی و جبهه ملی هستند. بهعنواننمونه «تاریخ بیستوپنج ساله ایران» سرهنگ غلامرضا نجاتی بیشازآنكه تاریخ بیستوپنجساله ایران باشد، تاریخ بیستوپنجساله جبهه ملی و نهضت آزادی است؛ همچنین در هنگام پرداختن به حوادث مربوط به سالهای انقلاب اسلامی، بیشتر به تبیین مواضع این گروهها میپردازد تا به حوادث انقلاب اسلامی.
مطالعه آثار غلامحسین صدیقی، كریم سنجابی، مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و... همگی حكایت از تاكید بیشازحد بر نقش سران جبهه ملی و نهضت آزادی در سقوط شاه دارند؛ حالآنكه آنها به اقرار خودشان، معتقد به براندازی نظام سلطنت نبودند و صرفا تحتتاثیر تصمیم، قاطعیت و قدرت بلامنازع و بدون بازگشت مردم و امامخمینی(ره) بود كه از این لحاظ تسلیم شدند.
تاریخ مكتوب اصحاب جبهه ملی و نهضت آزادی نیز از درد یكسویهنگری و خودبزرگبینی شدیدا رنج میبرد. توجه و دقت در محتوای كتابهای نویسندگان ملیگرا، سطحی و ضعیفبودن آنان در ارزیابی واقعیات موجود جامعه ایران و در مواردی حتی سادهاندیشی آمیخته به پرستیژ علمی را بهخوبی نشان میدهد. وقتی دیدگاههای امامخمینی را با آنها مقایسه میكنیم، تفاوت دریافتها و برداشتها و نوع ارتباط با مردم و واقعیات جهان سیاست بیشازپیش آشكار میشود و آنچه از ملیگرایان باقی میماند، بیشتر یك تاریخنگاری حزبی و متعصبانه است.
۳ــ چپگرایان:
مقصود از چپگرایان، نویسندگان ماركسیست منسوب به حزب توده و گرایشات مشابه آنان هستند. خاطرات نورالدین كیانوری، خاطرات اسكندری و تاریخ سیساله ایران نوشته بیژن جزنی، از این دستهاند.[xvi] هرچند اغلب آثار این نویسندگان، به تاریخ و عملكرد حزب توده و یا دیگر گروههای چپ اختصاص دارند، اما در بیان مظالم رژیم پهلوی و بیرحمیهای دستگاههای امنیتی شاه و ساواك، منابع مناسبی تلقی میشوند. این نوشتهها كه اخیرا بهصورت خاطرات متعدد انتشار یافتهاند، غالبا درگیر مسائل درونگروهی و بیان علل اختلافات دو باند اصلی حزب توده یعنی جناح كامبخش و كیانوری ازیكسو و ایرج اسكندری ازسویدیگر هستند. ازآنجاكه این نویسندگان و خاطرهنویسان، دیدگاه چپگرایانه شدیدی دارند، دچار ضعف دریافت درخصوص باورهای عمومی و مذهبی مردم ایران هستند. ملاحظه كتابهایی كه آنان در خصوص قیام افسران خراسان نوشتهاند و حركت بیبرنامه چند افسر از لشكر مشهد را «قیام» تلقی نمودند ــ و سادهاندیشان حوزه تاریخنگاری[xvii] نیز عینا همان تلقی را پذیرفتهاند ــ نشان میدهد كه نویسندگان و تاریخسازان آن حوادث و سایر فعالیتهای جنبش چپ در ایران، از دریافت واقعیتهای جامعه بسیار فاصله دارند.
آثار این نویسندگان، نگاهی ویژه از منظر چپگرایانی است كه سالها برای رسیدن به مدینه فاضلهای از نوع «شوروی» درد و رنج و مرارت و تبعید را به جان خریدند اما در آخر، هر آنچه كه بدان دل بسته بودند، جز سراب چیز دیگری برای آنان به ارمغان نیاورد. طی سالهای اخیر، نویسندگان چپ تلاش بسیاری را برای احیای جریان چپگرا در ایران به راه انداختند كه محمدعلی عمویی از جدیترین این فعالان بهشمار میرود. انتشار پیاپی آثاری درباره ارنستو چهگوارا كه اتفاقا مورد اهتمام نویسندگان ملیگرا و لیبرال نیز قرار گرفته است، حكایت از تلاش گسترده جریان چپ در احیای ارزشهای روشنفكری چپ در ایران دارد.
●سخن آخر
تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، روالی است كه با گرایشها و نگرشهای متفاوت و دارای خاستگاههای گوناگون تدوین شده است. البته در اینجا به علت كمی فرصت، همه گروههای موردنظر مورد بررسی قرار نگرفتهاند؛ بااینهمه، محققان و دانشجویان باید به این نكته اساسی توجه داشته باشند كه ثبت خاطرات، تحقیق، ارائه و تنظیم اسناد و مصاحبه، هركدام دارای سمت و سوی خاصی هستند و هیچكدام از آثار تاریخی انقلاب اسلامی را نباید مطلق و كامل به حساب آورد؛ چراكه هركدام از این آثار گویای بخش قابلتوجهی از تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی ایران هستند. نادیدهگرفتن هركدام از بخشها، درواقع نادیدهگرفتن بخشی از تاریخ این مرز و بوم است؛ ضمنآنكه این نحوه برخورد، لزوما به معنای ارزشیبودن و یا محققبودن آن دیدگاهها نیست.
یعقوب علوی
پینوشتها
[i]ــ محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمه: حسن ابوترابیان، تهران، مترجم، ۱۳۷۱
[ii]ــ عبدالحمید مجیدی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۳۷
[iii]ــ شاپور بختیار، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۳
[iv]ــ علی امینی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۴
[v]ــ امیرتیمور كلالی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۶
[vi]ــ پروین راجی، خدمتگزار تختطاووس، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران, اطلاعات، ۱۳۶۵
[vii]ــ جهانگیر تفضلی، خاطرات جهانگیر تفضلی، به كوشش یعقوب توكلی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷
[viii]ــ فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه: ج.ا. مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱
[ix]ــ ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه: محمود شرقی، تهران، انتشارات هفته، ۱۳۶۱
[x]ــ هامیلتون جردن، بحران، ترجمه: محمود مشرقی، تهران، انتشارات هفته، ۱۳۶۲
[xi]ــ استانسفیلد ترنر، پنهانكاری و دمكراسی، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۶
[xii]ــ اسناد لانه جاسوسی امریكا، مجلات متعدد، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تهران، ۱۳۶۶
[xiii]ــ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱
[xiv]ــ احمدعلی مسعودانصاری، پس از سقوط، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۲
[xv]ــ مینو صمیمی، پشت پرده تختطاووس، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۸
[xvi]ــ بیژن جزنی، تاریخ سیساله، بیجا، بیتا، بینا.
[xvii]ــ فرهنگ ناموران معاصر ایران، زندگینامه عبدالرضا آذر.
پینوشتها
[i]ــ محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمه: حسن ابوترابیان، تهران، مترجم، ۱۳۷۱
[ii]ــ عبدالحمید مجیدی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۳۷
[iii]ــ شاپور بختیار، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۳
[iv]ــ علی امینی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۴
[v]ــ امیرتیمور كلالی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۶
[vi]ــ پروین راجی، خدمتگزار تختطاووس، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران, اطلاعات، ۱۳۶۵
[vii]ــ جهانگیر تفضلی، خاطرات جهانگیر تفضلی، به كوشش یعقوب توكلی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷
[viii]ــ فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه: ج.ا. مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱
[ix]ــ ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه: محمود شرقی، تهران، انتشارات هفته، ۱۳۶۱
[x]ــ هامیلتون جردن، بحران، ترجمه: محمود مشرقی، تهران، انتشارات هفته، ۱۳۶۲
[xi]ــ استانسفیلد ترنر، پنهانكاری و دمكراسی، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۶
[xii]ــ اسناد لانه جاسوسی امریكا، مجلات متعدد، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تهران، ۱۳۶۶
[xiii]ــ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱
[xiv]ــ احمدعلی مسعودانصاری، پس از سقوط، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۲
[xv]ــ مینو صمیمی، پشت پرده تختطاووس، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۸
[xvi]ــ بیژن جزنی، تاریخ سیساله، بیجا، بیتا، بینا.
[xvii]ــ فرهنگ ناموران معاصر ایران، زندگینامه عبدالرضا آذر.
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست