پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا


اوپک بازیگر اصلی نفت


اوپک بازیگر اصلی نفت
مهدی ورزی صاحبنظر بین المللی مسائل نفتی است. وی دارای لیسانس اقتصاد و سیاست بین المللی و فوق لیسانس اقتصاد سیاسی از دانشگاه لندن بوده و مدیریت شركتی مشاوره ای در حوزه انرژی با نام «ورزی انرژی» را در پایتخت بریتانیا برعهده دارد. پدر وی عضو كمیسیون ارز وزارت دارایی وقت در زمان بحران نفت (ملی شدن صنعت نفت) بوده است. او در ۵ سالگی راهی انگلیس شد، اما پس از پایان تحصیلات ضمن بازگشت به ایران به عنوان كارمند ارشد امور بین الملل شركت نفت مشغول به كار شد. وی در سال ۱۹۷۲ میلادی (۱۳۵۱) به كادر وزارت خارجه پیوست و به مدت ۴ سال در فاصله سال های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ در سفارت ایران در تركیه جهان دیپلماسی را هم تجربه كرده است. پس از آن، مشاور نفتی و مالی در شركت های بورس لندن، مدیریت عامل تحقیقات نفت و گاز شركت درز نر آلمان در بخش سرمایه گذاری را هم به كار نامه خود افزوده است. وی اكنون جدای از آن كه در هیأت مدیره شركت نفتی Sonoron energy در آمریكا و شركت نفتی تركیه Turkas Petrol عضویت دارد صاحب یك شركت مشاوره ای انرژی در لندن نیز هست.
●● گفت‌گو با مهدی ورزی
● آقای ورزی خیلی خوشحالم از این كه درست در جریان تحولات قیمت نفت همدیگر را ملاقات كردیم، مایلم كمی در مورد بازار نفت صحبت كنیم ؛ شما قیمت های نفت را بالا می دانید؟
▪ بله تا اندازه ای بالاست. این وضعیت به نفع كشورهای تولیدكننده نیست.
● چرا؟
▪ چون احتمال این كه رویه های مصرف تغییر كند بسیار زیاد است. ضمن آن كه تقاضا هم در سالهای اخیر اندكی دستخوش تحول شده است: اگر جریان مصرف پیش بینی شده عوض شود قیمت های مورد انتظار را هم تحت تأثیر قرار می دهد و درآمدهای برنامه ریزی شده و پایدار هم محقق نخواهد شد.
● جناب ورزی فكر می كنید علت اصلی افزایش قیمت نفت چه بوده است؟
▪ افزایش تقاضا؛ تقاضای غیرمنتظره نفت در سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ میلادی خیلی اثرگذار بوده؛ در این سال ها میزان تقاضای نفت چین نیز
۱۰ تا ۱۵ درصد در سال افزایش یافت و علاوه بر آن در هند و آمریكا هم وضع مشابهی وجود داشت. میزان تقاضا از این سال ها ۳ میلیون بشكه در سال افزایش یافته كه این حجم در ۲۰ سال اخیر بی سابقه بوده است و كشورهای تولیدكننده هم آمادگی نداشتند كه به این اندازه عرضه داشته باشند.
● اگر هر ساله پیش بینی های كوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تقاضا انجام نمی شود آیا احتمال پیدایش چنین جریانی با وجود حضور مؤسسات قدرتمند مطالعاتی، خارج از پیش بینی بود؟
▪ بله تصورات در این حد نبود. رشد سریع اقتصادی به این جریان كمك كرد. اگر به خاطر داشته باشید تا سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ مردم عادت داشتند از قیمت ۲۰ دلاری هر بشكه نفت صحبت كنند و گفتند قیمت های پایین تر از این محدوده برای تولیدكنندگان خوب نیست و بالاتر از این هم به اقتصاد جهان ضربه می زند درحالی كه ما می بینیم اثری روی اقتصاد جهان نداشته است. با این تفكر كشورهای تولیدكننده خیلی دیر به این فكر افتادند كه ظرفیت تولید نفت خود را زیاد كنند. از این طریق مازاد ظرفیت روبه كاهش رفت و دنیا را نگران كرد. به ویژه تداوم ناپایداری ها در حوزه خلیج فارس به ادامه این روند دامن زد. بسیاری از صندوق ها و مؤسسات سرمایه گذاری هم به این فكر افتادند كه چون مازاد ظرفیت وجود ندارد به طور طبیعی قیمت ها افزایش پیدا خواهد كرد لذا آنها هم به این عرصه وارد شدند و به نوعی موجب افزایش قیمت شدند.
● یعنی سرمایه گذاری مؤسسات و صندوق ها باعث افزایش قیمت ها شد؟ به طور معمول انجام سرمایه گذاری كه باید از تب و تاب قیمت ها بكاهد اگرچه دسترسی به منابع حاصل از سرمایه گذاری جدید در كوتاه مدت میسر نیست و بازار نیاز به اعتماد بیشتری به روند عرضه دارد؟
▪ بله، ورود سرمایه گذاران و بورس بازان به این روند كمك كرد. هر چند وضع عرضه و تقاضا روند افزایش قیمت ها را شروع كرد اما سرمایه گذاران و كسانی كه در بازار بورس بودند، احساس كردند كه منابع طبیعی هم جای بدی برای سرمایه گذاری نیست؛ آنها هم روی تقاضا فكر كردند و شروع به خریدهای كاغذی كردند یعنی در آغاز جریان سرمایه گذاری برای تولید صورت نگرفت بلكه بیشتر تبادل خرید و فروش های كاغذی بود كه دگرگونی در قیمت ها را ایجاد كرد.
● خیلی از تحلیلگران معتقدند این میزان تقاضای جهانی نفت واقعی نبوده؛ به عبارت بهتر آیا قبول دارید كه ترس از عدم امنیت عرضه، آن ها را به خرید های مازاد كه مصرفی هم نداشته واداشته است؟
▪ یك مقدار به موجودی اضافه شده ولی نه آن مقدار كه لازم و اطمینان بخش باشد در اینجا عوامل اساسی تری مطرح است شركت های «شل» و «بی پی» بیش از ۲۰ سال است كه بودجه خودشان را برای سرمایه گذاری در بالادستی كم می كنند.
این ها می گفتند آنقدر مازاد تولید هست كه نیازی نداریم به ظرفیت اضافه كنیم. هر صنعتی اگر ۲۰ سال با كمبود سرمایه گذاری مواجه باشد، طبیعی است كه تولید افزایش پیدا نمی كند، بنابراین دنیای نفت در مقابل این روند به طور كل غافلگیر شد.
وقتی كه نفت به بالای ۷۰ دلار رسید بسیاری از صندوق های سرمایه گذاری و قماربازان به خرید اقدام كردند چرا كه پیش بینی می كردند به ۸۰ و ۹۰ دلار هم خواهدرسید. جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل به غول سازی از نااطمینانی های مصرف كنندگان دامن زد و یك سری را ناچار كرد نفت بخرند. لذا بخش بیشتر افزایش قیمت از ۲۰ دلار به بالا ناشی از افزایش تقاضا بود و كاهش نسبی قیمت های اخیر هم به نوعی میان قیمت های ۲۰ تا ۶۰ دلار تعادل ایجاد كرده است.
● پیش بینی شما از تقاضای آتی بازارنفت چیست؟
▪ كشورهای مصرف كننده كمی باید دقت كنند. چون اگر هنوز قیمت نفت ۳۰ دلار بود، تقاضا سریع تر افزایش پیدامی كرد. گرچه این افزایش قیمت روی رشد اقتصادی جهان اثرچندانی نداشته، اما روی تقاضا مؤثر بوده است. اگر قیمت نفت بالا برود صددرصد روی تقاضای آتی اثر خواهدگذاشت، اما وقتی پیش بینی های درازمدت مؤسسات مختلف را نگاه می كنیم، می بینیم كه محاسبه نقش قیمت در تقاضا یادشان رفته است؛ اینكه «قیمت» چه نقشی دارد موردبررسی قرارنگرفته است لذا درجه اطمینانی به آن ها نیست. عامل قیمت به صورت دینامیك روی عرضه و تقاضا اثرمی گذارد و رقم های آن ها خیلی از حقیقت به دور است.
طی سال های اخیر كشورهای غیراوپك (Nonopec) تولیدشان را افزایش دادند، اما این روند درحال كاهش است. تولید خیلی از مناطقی كه میان انگلیس و نروژ در دریای شمال درحال تولید است اكنون روبه كاهش رفته؛ آمریكا و كانادا هم چندان نفتی برای عرضه ندارند.
اوضاع تا اندازه ای بحرانی است حتی كشورهایی كه نزدیك به بازار مصرف هستند به تولید از شن های آغشته به نفت روی آورده اند. كامیون هایی با وزن ۲۴۰ تن این مناطق را حفاری می كنند. به پالایشگاه می برند و شن ها را از نفت جدا می كنند. این كار هزینه بالایی دارد كه مستلزم قیمت بالایی از نفت هم هست، در غیر این صورت این نوع منابع هم به تولید نخواهدرسید. عرضه نفت های سنگین در ونزوئلا و كانادا روبه افزایش است ولی از لحاظ آلودگی مشكل دارد.
● پس به نظر شما چشم انداز عرضه در مناطقی كه مصرف كننده عمده هم هستند، بحرانی است؟
▪ بله، همین طور است. همه تولید جهان با محاسبه میعانات گازی، ان جی ال و غیره اكنون ۸۵ میلیون بشكه در روز است. اوپك ۳۵ میلیون بشكه تولیدمی كند؛ ۲۸ میلیون نفت و بقیه ان.جی.ال و مایعات. تولید ۵۰ میلیون بشكه نیز در اختیار كشورهای غیراوپك است. ولی درعرض ۱۰ سال آینده تولید نفت غیراوپك به حد اعلای خود خواهد رسید و شاید هم كمتر و خیلی سریع روبه كاهش خواهدرفت.
● پس دلیل اصلی این جریان تنها این است كه آن ها منبعی برای تولید نخواهند داشت؟
▪ بله. میدان های اصلی نفت هنوز در اختیار اوپك است. بیش از ۶۰درصد از ذخایر جهان در خاورمیانه وجود دارد. ۱۰درصد هم غیرخاورمیانه كه از طرف عضو اوپك هستند. بنابراین ۳۰درصد ذخایر جهان در اختیار كشورهایی است كه ۶۰درصد از نفت بازار را تأمین می كنند. این روند هم نمی تواند زیاد ادامه داشته باشد.
مصرف كنندگان ابتدا به مناطق نزدیك تر و قابل دسترسی مراجعه می كنند و تا حدی كه امكان دارد حتی از تولیدات هزینه بر (مانند شن های آغشته به نفت) استفاده می كنند، بعد از این مرحله كوتاه بازیگری به اوپكی ها خواهد رسید؛ نفت اوپك را به اصطلاح می گویند Oil of lost resultت یعنی آخرین وسیله دسترسی، بنابراین دنیا در آینده نزدیك بیشتر به نفت اوپك و خاورمیانه نیاز خواهد داشت، چرا كه دارندگان ۳۰درصد ذخایر، هیچ گاه نمی توانند حتی در میان مدت ۶۰درصد تقاضا را تأمین كنند.
● فكر می كنید این پیش بینی ها زمینه مناسبی است كه اوپكی ها به آن اعتماد كنند؟
▪ در این كه اوپك بازیگر خواهد شد، تردیدی نیست اما به كلی نمی توان اعتماد كرد.
اگر قیمت به ۱۲۰دلار برسد مصرف كنندگان وحشت خواهند كرد و ممكن است كمرشان را ببندند و به فكر محیط زیست باشند یعنی آن را به عنوان سلاح سیاسی ببینند.
اگر به خاطر داشته باشید از سال۱۹۷۹ تا ۱۹۸۵ درست بعد از انقلاب ایران تقاضای نفت اوپك نصف شد یعنی تقاضا در این ۶سال از ۳۱ میلیون بشكه به ۱۶ میلیون بشكه كاهش یافت ونفت به كمتر از ۱۰دلار در هر بشكه رسید و كاهش تقاضا اوپك را به زانو درآورد. اوپك نباید اجازه دهد قیمت بالا برود و تنها راه حل آن است كه ظرفیت خود را افزایش دهد.● خوب در این راستا فكر می كنید سیاست اعضای اوپك و ایران به عنوان یك تولید كننده شاخص در رسیدن به این چشم انداز و دوری از خطر قابل پیش بینی، مؤثر بوده؟
▪ خیر، تنها برخی اعضا تا حدودی این راه را دنبال كردند . اگر طبق برنامه پیش می رفتیم اكنون باید تولید ایران ۵میلیون بشكه می بود.
اقدام آقازاده وزیر سابق نفت در موافقت با قراردادهای بیع متقابل بسیار خوب بود. با وجود این كه دولت قبول كرد تا از تكنولوژی روز دنیا استفاده كند اما این نوع قراردادها در بروكراسی عجیبی گرفتار شد.
وقتی ایران روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشكه در اثر تولیداز دست می دهد این را باید قبل از این كه ظرفیت را بالا ببرد، جبران كند. در این سال ها به ظرفیت تولید اضافه نشده است.
● اما مدیران شركت نفت كه اعلام می كنند ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشكه (ارقام متفاوت) به تولید اضافه شده؟
▪ فرقی نمی كند ؛ دعوا بر سر ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشكه نیست . تولید ایران باید اكنون ۵ میلیون بشكه می بود. قراردادهای بیع متقابل (buy back) به دلایل داخلی ناتمام ماند. در حقیقت بایدگفت هر كس در رشته خودش تخصص دارد، شركت نفت باید تخصص شركت های پیشرفته جهان را مهار كند و ازآنها كمك بگیرد، نباید گفت كه نیاز نداریم.
● این قراردادها بتازگی در مسیر اصلاحات قرار گرفته، چه آینده ای را برایش متصور هستید؟
▪ ببینید اصل « بای بك» دیگر به درد ایران نمی خورد و باید دگرگونی كلی صورت بگیرد، چون نتوانستند براساس اصول تعریف شده این قراردادها را اجرا كنند. آنقدر این قراردادها پیچیده است كه تمام جنبه ها باید به دقت رعایت شود.
● كارشناسان معتقدند حضور كوتاه مدت پیمانكاران و شركت های خارجی و لزوم بازپرداخت اصل سرمایه گذاری در دوره كوتاه تعریف شده از محل تولید همان میدان به برداشت غیرصیانتی از مخازن منجر می شود یعنی سهام گذار برای این كه بتواند زودتر به اصل پول و سودش برسد بیشتر از حد متعارف تولید می كند آیا نظر آنها درست نیست؟
▪ این تقصیر شركت خارجی نیست كه تولید غیرصیانتی می كند. وقتی می گویند ۵ سال در ایران بمانید خوب مسلم است كه شركت هول می شود. با این شرایط هر شركت كمترین تكنولوژی و سرمایه را می آورد و حداقل وظیفه را انجام می دهد. از نیروهای حرفه ای و متخصص خود هم استفاده نمی كنند درحالی كه می دانند ۵ سال دیگر از كار اخراج می شوند.
● شما حضور بلندمدت را تأیید می كنید؟ چه نوع قراردادی را پیشنهاد می كنید؟
▪ بله، قراردادهای مشاركت در تولید. اینكه گفته می شود حضور درازمدت موجب استثمار می شود درست نیست این ها باید سهیم شوند تا احساس دوستی بكنند.
لیبی، الجزایر، قطر كه همه نفتشان ملی بود از شركت های خارجی استفاده كردند.قطر كه یك امارت است سال آینده به كمك حضور شركت های صاحب فناوری به بزرگترین صادركننده ال.ان.جی تبدیل می شود.
تولید نفت این كشور در سال ۱۹۸۸ حدود ۳۵۰ هزار بشكه بوده در حالی كه امسال به ۸۵۰ هزار بشكه در روز رسیده است.الجزایر هم همین طور، این كشور تولیدی ۸۰۰ هزار بشكه ای را بدون محاسبه گاز این كشور به یك میلیون و ۴۰۰ هزار بشكه افزایش داده است. این ها همه ناسیونالیست بودند . اعضای اوپك همگی درس گرفتند تا از منابع خود استفاده بهینه بكنند با حمایت صاحبان فناوری؛ این ها راه انتفاع دوجانبه و چند جانبه را آموخته اند، همه این كشورها اصل قراردادهای مشاركت در تولید را پذیرفته اند.
● شركت نفت معتقد است مخالفت با نوع قراردادی پیشنهادی جنابعالی به موجب منع قانونی استفاده از آن هاست، راه حل شما چیست؟
▪ كشور ما باید رژیم حقوقی و چارچوب مشخص و مناسبی را مثل كشورهای مذكور به كار گیرد. ما از طریق اجرای بندهای اصل ۴۴ و براساس اصل مصلحت می توانیم با این قراردادها كنار بیاییم. ما باید به فرمولی برسیم كه خارجی ها انگیزه حضور داشته باشند. آن ها را برای حضور درازمدت دعوت كنیم و در منابع و منافع سهیم باشند، در این صورت سرمایه وارد خواهد شد.
اگر شركت خارجی سهم داشته باشد درست هم بهره برداری خواهد كرد.
● ایران علاقه بسیار زیادی به حضور شركت های چینی پیدا كرده، فكر می كنید این ها هم می توانند مؤثر باشند؟
▪ خیر، چینی ها ممكن است ۱۰ سال آینده برای ایران خوب باشند اما اكنون فرصت همكاری با چینی ها، هندی ها و غیره نیست گرچه به طور كامل مخالف حضور آنها نیستم.
بسیاری از شركت ها هستند كه حاضرند حتی با محدودیت آمریكا به ایران بیایند و در اینجا كار كنند، اما بروكراسی و محدودیت های مسائل داخلی بزرگترین بازدارنده در راه پیشرفت صنعت نفت ایران بوده است. نفت یك فعالیت بازرگانی است و باید در آن تخصص گرایی شود.
مهمترین مسأله این است كه باید هر چه سریع تر شركت ملی نفت از وزارت نفت، جدا شود.
شركت نفت را باید رها كرد تا بتواند قرار داد ببندد، یك كار بازرگانی انجام دهد و از منافع ملی دفاع كند. وزارت نفت دولتی است اما شركت نفت ملی است و باید امور اقتصادی به طور كامل در اختیار شركت نفت باشد كه با شركت های خارجی مشاركت كند. شركت نفت باید تشخیص دهد كدام راه و شركت بهتر است نه پارلمان.
● هم اكنون طرح اصلاح ساختار نفت در دست بررسی و پیگیری است اما مشخص نیست بالاخره از قدرت وزیر كاسته خواهد شد یا خیر؟
▪ طرح اصلاح ساختار یك نقشه سازی سازمانی است باید فراتر از این باشد، طرز فكر باید عوض شود. ما تا به حال نفت را برای تأمین ارز استفاده می كردیم. صنعت نفت هیچ گاه نقش خود را در اقتصاد بازی نكرده، این صنعت دارای برترین تكنولوژی است. ولی كمتر به سایر بخش های صنعت تعمیم پیدا كرده است. ایران باید شركت ها را با ریسك خود شان وارد پروژه ها بكند و به شرط كشف نفت آن ها را در توسعه سهیم كند. مقررات را باید كم و خصوصی ها را رها كنیم. با پشتیبانی بانك ها، مؤسسات خصوصی از شركت های خارجی كمك بگیریم. آن موقع حتی می توانیم سهام نفت را وارد بورس كنیم و مردم با خرید سهام نفت خودشان روند تولید و زنجیره اشتغال را بالا ببرند.
دولت می گوید اگر همه نفت را به بخش خصوصی بدهیم چگونه پیش بینی بودجه را انجام دهیم، باید گفت كه دولت هیچ وقت نمی تواند پیش بینی كند، چرا كه قیمت بستگی كمی به اوپك و در بیشتر اوقات به معادلات جهانی و روند های ساختاری بستگی دارد و مواردی وجود دارد كه گاه گاه از كنترل مدیران دولتی و حتی اوپك هم خارج است.
نفت باید در اقتصاد، اشتغال و تكنولوژی پیش قدم شود. الگو گرفتن از شركت پتروناس مالزی كه تنها یك ششم ایران تولید دارد بسیار در این راه خوب است. ما باید در سطح شركت های خارجی كار كنیم. باید به مدیران نفتی و كشوری گفت كه اگر نفت توسعه یابد از طریق مالیات می توانند بیشتر از نفت درآمد ایجاد كنند. به شرط آنكه صنعت نفت در همه كشور گسترش یابد.
گفت و گو : كیوان سرافرازی
منبع : روزنامه ایران