چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
جهانشمولی عرفان اسلامی
این که کسانی اصرار میورزند که عرفان اسلامی از قید و بند (۱) دین آزاد است تا اندازهای بدین سبب است که تصور میکنند که جهانشمولی آن در خطر است. اما هرچند با دلمشغولی اینان به این وجه تردیدناپذیر عرفان اسلامی احساس همدلی کنیم، نباید فراموش کرد که خاص بودن، کاملا با جهانشمولی سازگار است، و برای اینکه این حقیقت اجمالا درک شود، کافی است هنر مقدس را ملاحظه کنیم، که به صورت غیرقابل تفوقی هم خاص است و هم جهانشمول (۲) .
برای اینکه مثال را به موضوع بحثخودمان نزدیکتر کنیم، باید گفت که هنر اسلامی فی نفسه به خاطر تمایزش از هر هنر مقدس دیگری، بیدرنگ قابل تشخیص است: یکپارچگی هنر اسلامی، در زمان یا مکان قابل انکار نیست; این امر بسیار روشن است: خواه مسجد قرطبه را مشاهده کنیم و خواه مدرسه بزرگ سمرقند را، یا آرامگاه یکی از اولیاءالله را در مغرب یا ترکستان چین، به نظرمان میرسد که گویا نور واحدی است که از همه این آثار هنری میتابد. (۳) در عین حال، جهانشمولی آثار بزرگ تاریخی اسلام، که در حضور هر یک از آنها احساس در مرکز جهان بودن را داریم، همینگونه است. (۴)
بیآنکه از موضوع دور افتاده باشیم، مساله هنر مقدس ما را به مطلب اصلیمان باز میگرداند. زیرا در پاسخ به این سؤال که صعرفان اسلامی چیست؟ش یک پاسخ ممکن به شرط آنکه دیگر پاسخها نیز بهدنبال بیایند صرفا اشاره به «تاج محل» یا یکی دیگر از شاهکارهای معماری اسلامی است. یک عارف مسلمان با استعداد، از فهم این پاسخ عاجز نیست. زیرا هدف و غایت عرفان اسلامی ولایت است، و کل هنر مقدس به معنای حقیقی و کامل این کلمه در حکم تبلور ولایت است; درست همانگونه که ولیالله در حکم تجسد یک شاهکار مقدس است، و هر دو تجلیات کمال الهیاند.
بر اساس آموزه اسلامی، کمال الهی ترکیبی از صفات جلال و جمال است; و عرفان اسلامی، بنا به توصیف بسیاری از عرفای مسلمان، متحقق شدن به این صفات الهی است، که به معنای پیرایش روح است از محدودیتهای انسان هبوط کرده، و از عادات و پیشداوریهایی که طبیعت ثانویه شدهاند; و نیز به معنای آرایش آن استبا خصایص سرشت اولیه انسان، که بر صورت خدا ساخته شده بود. چنین است که آداب تشرف در برخی از حلقات صوفیه عملا صورت یک خلعت را میگیرد: خرقهای را شیخ بر شانههای کسی که تشرف یافته، مینهد.
مبتدی طریق زندگی استاد را در پیش میگیرد; زیرا بخشی از روش همه طریقههای عرفانی و بیش از همه عرفان اسلامی انتظار فرجام کار است; استاد طریق زندگیای را که وقتی مبتدی بوده در پیش گرفته استمرار میبخشد. تفاوت این دو در این است که در مورد استاد، طریق یعنی، تصوف، من حیث المجموع به صورت ملکه درآمده است; زیرا ولایتبر طبیعت ثانویه پیروز گشته است. در مورد مبتدی، طریق قبل از هر چیز، عمدتا یک انضباط است، اما هنر مقدس همچون لطفی الهی است که میتواند آنچه را مشکل است آسان کنند. کار کردش و این کارکرد برین هنر است این است که پیروزی ولایت را، که شاهکار مورد بحث، تصویری از آن است، در روح تسریع کند. هنر مقدس، به منزله مکمل انضباط حتی میتوانیم بگوییم به مثاببه نوعی فراغ بال و استراحت طریقت را همچون کار طبیعی فرد به معنای حقیقی این لفظ جلوه میدهد و همه عناصر روح را گرد میآورد تا انسان، یکدل و یکجان، کمال مطلقی را که هنر مقدس مینمایاند تصدیق کند.
اگر بپرسند: آیا نمیتوانیم به همان اندازه که تاج محل را تبلور عرفان اسلامی یا کلیسای جامع شارتز (۶) را نیز[مظهرر عرفان هندویی و مسیحی] بدانیم؟ پاسخ صآریشای خواهد بود که یک صنهش بر آن میچربد. معبد هندویی و کلیسای جامع مسیحی تجلیات برین جلال و جمال الهیاند، و یک عارف مسلمان بالقوه که نمیتواند آنها را دریابد و از آنها چنانکه هستند لذت ببرد، از این حیث که نمیتواند حق نشانههای خدا را ادا کند، نمیتواند آنها را توصیف کند. اما باید به خاطر داشت که هنر مقدس از آن هر عضوی از جامعهای است که این هنر در آن شکوفا میشود، و نه تنها نمایانگر غایت است، بلکه نمایانگر وسیله و چشمانداز یا، به عبارت دیگر، راهی که به غایت رهنمون میشود هم هست; و مقدر نبوده است که معبد و کلیسای جامع، مانند مساجد عظیم و، در ساحت دیگری، عارفان عظیمالشان مسلمان آرمانهای اسلام را آشکار سازند و اسلام را به عنوان وسیلهای برای حصول ایتبنمایانند. مسلما نشان دادن قرابت میان وجوه خاص جلال و جمال مطلق که در این دو نمونه بارز اسلامی، یعنی در کمالات ایستای جمادی و در نظایر پویای ذوحیات آنها، متجلیاند محال نیست. اما چنین تحلیلی از آنچه میتواند رایحه معنویت اسلامی خوانده شود فراتر از مجال کتابی از این دستخواهد بود. کافی است که بگوییم یگانگی حقیقت مطلق در همه وحی و انکشافهایش منعکس شده است; نه تنها از طریق کیفیتیگانگی، بلکه نیز از طریق کیفیت تجانس. بدینسان هر یک از تمدنهای عظیم دینی یک کل یگانه و متجانس است که از حیث همه وجوه متفاوتش، با همه تمدنهای دیگر متفاوت است; همانگونه که یک میوه با میوه دیگر فرق دارد، گرچه صمزهاشش با آن یکسان است. بدینسان عارف مسلمان میتواند خود را به کلی، بیهیچ خویشتنداریای (۷) ، به یک اثر عظیم هنر اسلامی بسپارد; و اگر آن اثر یک زیارتگاه باشد، او میتواند با ورود به آن، آن را به منزله جامه ولایت در بر کند و به مثابه امتداد تقریبا تدریجی عرفان اسلامی، که آن معبد به غلبه آن در قلمرو روحش مدد رسانده است، بپوشد. همین غلبه میتواند از طریق آن معبد یا آن کلیسای جامع هم محقق شود; اما او نمیتواند هیچیک از اینها را بپوشد دستکم، تا آن وقت که واقعا از طریق فهم معنویای که با یک فهم نظری محض بسیار متفاوت است از همه صور و اشکال فراتر رفته باشد.
هنر مقدس از این حیث ذکر شد که نمونه بیواسطه آشکاری از هماهنگی امر جهانشمول و امر خاص را در اختیار ما مینهد. همین هماهنگی از طریق رمز دایره و مرکز، شعاعها و محیطش نشان داده میشود. کلمه رمز در اینجا بهکار میرود تا نشان دهد که دایره، تمثیلی خودسرانه تلقی نشده، بلکه شکلی تلقی شده که در واقعیتی که این شکل نشاندهنده آن است ریشه دارد، به این معنا که وجودش را مرهون آن واقعیت است; واقعیتی که دایره در واقع امتداد وجودی آن است. اگر حقیقت مطلق مشعشع نبود چیزی به نام یک شعاع، حتی یک شعاع هندسی، نمیتوانست وجود داشته باشد، چه رسد به طریقتی معنوی که بالاترین مثال [آن] است. همه شعاعها از وجود محو میشوند; و با این محو شدن، خود عالم محو میشود. زیرا شعاع تا آنجا که رمز چیزی است که همه چیز به آن وابسته است، یعنی ارتباط بین مبدا الهی و تجلیات یا مخلوقاتش، یکی از بزرگترین رمزهاست.
هرکسی از بودن در یک نقطه یا رسیدن به یک نقطه آگاه است. حتی اگر این آگاهی بیش از آگاهی از رسیدن به سن خاصی نباشد. عرفان از این آگاهی شروع میکند که این نقطه بر روی یک شعاع، واقع است. بعد از طریق آنچه میتوان آن را بهرهبرداریای از این واقعیت تلقی کرد جلو میرود و شعاع، پرتوی از رحمت الهی است که از مرکز برین فیضان میکند و به سوی آن باز میگردد. این نقطه اکنون باید نقطهای از رحمت الهی شود. به عبارت دیگر، باید تحقق یا فعلیت آگاهانه رحمت الهی حال در نقطهای باشد که تنها بخش شعاع است که میتوان در اختیار داشت. این یعنی سود بردن از آن امکانات رحمت الهی که به واسطه قابل حصولند، یعنی وجوه صوری و بیرونی دین که، علیرغم اینکه همیشه در دسترسند، میتوانند کاملا مورد غفلت قرار گیرند یا اینکه تنها به صورت ظاهری از آنها استفاده شود; یعنی آن نقطه به صورت جداگانه و بدون نظر به کل شعاع لحاظ شود
خود شعاع، بعد عرفانی دین است; مثلا در مورد اسلام، این بعد همان عرفان اسلامی است، که در پرتو این رمز معلوم میشود که هم خاص است و هم جهانشمول; خاص از آن جهت که از هر شعاع دیگری که نمایانگر عرفانهای دیگر است متفاوت است، و جهانشمول بدین سبب که مانند آنها، به آن مرکز یگانه هدایت میکند. تمثیل ما، من حیثالمجموع، این حقیقت را به وضوح آشکار میکند که هر طریقت عرفانیای هر چقدر به غایتخود نزدیک میشود به دیگر عرفانها بیش از آنچه در آغاز نزدیک بوده، نزدیک میشود. (۸) اما یک حقیقت مکمل و تقریبا متناقضنما هست که تمثیلی که آوردیم نمیتواند آن را آشکار کند، (۹) اما از راه اندیشه تمرکزی که القا میکند متضمن آن است: افزایش نزدیکی به معنای کاهش تمایز نیست; زیرا هرچه مرکز نزدیکتر باشد، تمرکز بیشتر است، و هرچه تمرکز بیشتر باشد، صمقدارش قویتر است. ماهیت متمرکز اسلام تنها در عارف و ولی مسلمانی یافت میشود که، با رسیدن به غایت طریق، آرمانهای خاص دینش را به بالاترین و کاملترین مرحله رشد آن رسانده است; درست همانگونه که ماهیت متمرکز مسیحیت تنها در کسانی مانند قدیس فرانسیس یا قدیس برنارد یا قدیس دومینیک یافت میشود. به عبارت دیگر، نه تنها جهانشمولی، بلکه اصالت هر عرفان خاصی هرچقدر که به غایت نزدیک میشود شدت بیشتری مییابد. غیر از این هم نمیتواند باشد; چرا که اصالت از منحصر به فرد بودن جدا نیست و این نیز مانند جهانشمولی، ضرورتا از طریق قرب به یگانگی مطلقی که آن را پدید میآورد افزایش مییابد.
اکنون که به بحث درباره این موضوع مشغولیم، باید خاطرنشان کرد که علاوه بر جهانشمولی بزرگتری که در حال بررسی آن بودهایم، جهانشمولی کوچکتری هم هست. همه عرفانها به معنای وسیعتر به یک اندازه جهانشمولند; چرا که همه به حقیقت واحدی هدایت میکنند. اما وجهی از اصالت اسلام، و بنابراین عرفان اسلامی، چیزی است که آن را میتوان جهانشمولی ثانوی خواند، که بیش از همه از طریق این واقعیت روشن میشود که اسلام به عنوان آخرین وحی این دور زمانی، ضرورتا چیزی از مقوله اجمال و تلخیص است. شعار اسلامی را قرآن، ایمان به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش دانسته است. (۱۰)
قطعه ذیل نیز در این سیاق مهم است و نظیری برای آن، مثلا در یهودیتیا سیحیتیافت نمیشود:
برای هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنی قرار دادهایم. و اگر خدا (۱۱) میخواستشما را یک امت قرار میداد، ولی [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده استبیازماید. پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. بازگشت [همه] شما به سوی خداست; آنگاه درباره آنچه در آن اختلاف میکردید آگاهتان خواهد کرد. (۱۲) بعلاوه و به همین دلیل است که از یک دور زمانی سخن میگوییم تطابق خاصی میان آخر و اول وجود دارد. با ظهور اسلام چرخ یک دور کامل زده استیا یک دور تقریبا کامل; و بدین دلیل است که دین اسلام ادعا دارد که رجوع به دین اولیه است; ادعایی که به اسلام، جنبه دیگری از جهانشمولی میبخشد. یکی از ویژگیهای قرآن به عنوان آخرین وحی الهی این است که گاهی گویی شفاف میشود تا وحی نخستین بتواند از طریق آیاتش بتابد; و این وحی نخستین، یعنی کتاب طبیعت، به همگان تعلق دارد. به پاس حرمت این کتاب، به معجزات محمد[ص]، برخلاف معجزات موسی و عیسی، هرگز این امکان داده نمیشود که حائز درجه اول از اهمیتشوند. از منظر اسلامی، این اهمیت درجه اول باید به معجزه آفرینش اختصاص داشته باشد که با گذر زمان، هرچه بیشتر مسلم انگاشته میشود و باید به حالت اصلی خویش بازگردد. در این ارتباط ذکر این مطلب بیربط نیست که یکی از گفتههای پیامبر[ص] که عارفان مسلمان غالبا نقل میکنند صحدیث قدسیش ذیل است که حدیث قدسی نامیده میشود، زیرا خدا در آن مستقیما سخن میگوید: من گنجی پنهان بودم و میخواستم شناخته شوم، لذا جهان را آفریدم.
شکی نیست که به خاطر این وجوه و وجوه دیگر جهانشمولی است که قرآن خطاب به همه امت مسلمان میگوید: ما شما را امت وسط قرار دادیم; (۱۳) و شاید در خلال فصول آینده دیده شود که، بیآنکه در صدد اثبات آن باشیم، عرفان اسلامی در واقع چیزی از نوع پلی میان شرق و غرب است.
مشخصات کتابشناختی اصل مقاله چنین است:
.۲۴-۱۷.pp ,)۱۹۸۱ ,Books Mandala :London( ,?Sufism is What ,Martin ,Lings
۱. به همین سبب در یک راه است، اما نه آن راهی که آنان میپندارند.
۲. این امر به وضوح از کتاب )۱۹۶۷ ,London ,Books Perennial( Methods ndPrinciples its :West and East in Art Sacred نوشته تیتوس بورکهارت معلوم میشود، همچنان که ارتباط نزدیک هنر مقدس و عرفان نیز از همین کتاب معلوم میشود.
.)۱۹۶۷ ,summer( Religion Comparative in Studies in Art Islamic in Values Perenial , Burckhardt Titus .۳
۴. این نکته از فریتیوف شوان وام گرفته شده است که استادانه اثبات کرده است که بین هنر مقدس و هنر دینیای که مقدس نیست تفاوت این آزادی را برای خود قائل شدهام که این مطلب را از بافت مسیحیاش [به بافت اسلامی] منتقل کنم. متن اصلی چنین است: هنگامی که در مقابل یک کلیسای جامع گوتیک یا رومی میایستیم احساس میکنیم که در مرکز جهانیم; [اما] هنگامی که در مقابل یککلیسای رنسانسی یا باروک یا روکوکو میایستیم صرفا از بودن در اروپا آگاهیم
) ).۸۴.p ,Religions of Unity Transcendent The
Hampi .۵
Chartres .۶
۷. یعنی، بدون ترس از تحت تاثیر عامل بیگانهای قرار گرفتن. زیرا به دلایل نظری یا روشی دو دیدگاه معنوی میتوانند از بعضی لحاظها مانعةالجمع باشند و، در عین حال، به یک غایتبرسند. اما هنر مقدس یک عامل کمکی است و معمولا وسیله اصلی متحقق شدن به حقایق معنوی نیست. بدینسان هر خطری که از هنر مقدس یک سلسله سنتی غیر از سلسله سنتی خود شخص ناشی شود، به مراتب کمتر از خطرات موجود در عمل به آداب دین دیگر است. این نقض یکدستی معنوی میتواند موجب ضربهای بسیار قوی شود که چه بسا توازن روح را از میان ببرد.
۸. ضمنا بیاثری تفننگرایی را هم آشکار میکند، که متناظر استبا یک خط پیچدار، که گاهی به سوی مرکز حرکت میکند و گاهی از آن دور میشود، شعاعهای مختلف را بارها قطع میکند، اما به نحو دائم به دنبال هیچکدام نیست; در عین حال که مدعی دنبالهروی ترکیب حاصل از همه آنهاست. خود فریبان مورد بحث، به قول عارف مسلمانی از قرن اخیر (شیخ درقاوی) صمانند انسانیاند که سعی میکند با کندن زمین، کمی اینجا و کمی آنجا آب پیدا کند. چنین کسی از تشنگی خواهد مرد، حال آنکه انسانی که یک جا را عمیق حفر میکند، و به پروردگار اعتماد و اتکا دارد، آب را خواهد یافت، خواهد نوشید و به دیگران نیز خواهد داد تا بنوشند
) .)۲۹.p ,۱۹۶۹ ,London ,Books Perennial ,Master Sufi a of Letters
۹. رمز بنا به تعریف ناقص است; از این حیث که هرگز نمیتواند همه وجوه مثال اعلایش را شامل شود. آنچه در این مثال از رمز بیرون میماند این حقیقت است که مرکز مطلق به صورت نامتناهی بزرگتر از محیط است. بنابراین این امر در پس پشت اذهان ما باید با دایره دیگری تکمیل شود که مرکزش نماینده این جهان و محیطش نمایانگر ذات نامتناهی محیط بر همه است.
۱۰. قرآن کریم، سوره بقره، آیه۲۸۵.
۱۱. قرآن از خدا نه تنها به صیغه اول شخص (هم مفرد و هم جمع)، بلکه به صیغه سوم شخص هم سخن میگوید، و گاهی مانند اینجا در دو جمله متوالی از یکی به دیگری منتقل میشود.
۱۲. قرآن کریم، سوره مائده، آیه۴۸.
۱۳. قرآن کریم، سوره بقره، آیه۱۴۳.
.۲۴-۱۷.pp ,)۱۹۸۱ ,Books Mandala :London( ,?Sufism is What ,Martin ,Lings
۱. به همین سبب در یک راه است، اما نه آن راهی که آنان میپندارند.
۲. این امر به وضوح از کتاب )۱۹۶۷ ,London ,Books Perennial( Methods ndPrinciples its :West and East in Art Sacred نوشته تیتوس بورکهارت معلوم میشود، همچنان که ارتباط نزدیک هنر مقدس و عرفان نیز از همین کتاب معلوم میشود.
.)۱۹۶۷ ,summer( Religion Comparative in Studies in Art Islamic in Values Perenial , Burckhardt Titus .۳
۴. این نکته از فریتیوف شوان وام گرفته شده است که استادانه اثبات کرده است که بین هنر مقدس و هنر دینیای که مقدس نیست تفاوت این آزادی را برای خود قائل شدهام که این مطلب را از بافت مسیحیاش [به بافت اسلامی] منتقل کنم. متن اصلی چنین است: هنگامی که در مقابل یک کلیسای جامع گوتیک یا رومی میایستیم احساس میکنیم که در مرکز جهانیم; [اما] هنگامی که در مقابل یککلیسای رنسانسی یا باروک یا روکوکو میایستیم صرفا از بودن در اروپا آگاهیم
) ).۸۴.p ,Religions of Unity Transcendent The
Hampi .۵
Chartres .۶
۷. یعنی، بدون ترس از تحت تاثیر عامل بیگانهای قرار گرفتن. زیرا به دلایل نظری یا روشی دو دیدگاه معنوی میتوانند از بعضی لحاظها مانعةالجمع باشند و، در عین حال، به یک غایتبرسند. اما هنر مقدس یک عامل کمکی است و معمولا وسیله اصلی متحقق شدن به حقایق معنوی نیست. بدینسان هر خطری که از هنر مقدس یک سلسله سنتی غیر از سلسله سنتی خود شخص ناشی شود، به مراتب کمتر از خطرات موجود در عمل به آداب دین دیگر است. این نقض یکدستی معنوی میتواند موجب ضربهای بسیار قوی شود که چه بسا توازن روح را از میان ببرد.
۸. ضمنا بیاثری تفننگرایی را هم آشکار میکند، که متناظر استبا یک خط پیچدار، که گاهی به سوی مرکز حرکت میکند و گاهی از آن دور میشود، شعاعهای مختلف را بارها قطع میکند، اما به نحو دائم به دنبال هیچکدام نیست; در عین حال که مدعی دنبالهروی ترکیب حاصل از همه آنهاست. خود فریبان مورد بحث، به قول عارف مسلمانی از قرن اخیر (شیخ درقاوی) صمانند انسانیاند که سعی میکند با کندن زمین، کمی اینجا و کمی آنجا آب پیدا کند. چنین کسی از تشنگی خواهد مرد، حال آنکه انسانی که یک جا را عمیق حفر میکند، و به پروردگار اعتماد و اتکا دارد، آب را خواهد یافت، خواهد نوشید و به دیگران نیز خواهد داد تا بنوشند
) .)۲۹.p ,۱۹۶۹ ,London ,Books Perennial ,Master Sufi a of Letters
۹. رمز بنا به تعریف ناقص است; از این حیث که هرگز نمیتواند همه وجوه مثال اعلایش را شامل شود. آنچه در این مثال از رمز بیرون میماند این حقیقت است که مرکز مطلق به صورت نامتناهی بزرگتر از محیط است. بنابراین این امر در پس پشت اذهان ما باید با دایره دیگری تکمیل شود که مرکزش نماینده این جهان و محیطش نمایانگر ذات نامتناهی محیط بر همه است.
۱۰. قرآن کریم، سوره بقره، آیه۲۸۵.
۱۱. قرآن از خدا نه تنها به صیغه اول شخص (هم مفرد و هم جمع)، بلکه به صیغه سوم شخص هم سخن میگوید، و گاهی مانند اینجا در دو جمله متوالی از یکی به دیگری منتقل میشود.
۱۲. قرآن کریم، سوره مائده، آیه۴۸.
۱۳. قرآن کریم، سوره بقره، آیه۱۴۳.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست