یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چشم‌های لارامارس - Eyes Of Laura Mars


چشم‌های لارامارس - Eyes Of Laura Mars
سال تولید : ۱۹۷۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جان پیترز
کارگردان : اروین کرشنر
فیلمنامه‌نویس : جان کارپنتر، دیوید زلاگ گودمن، برمبنای داستانی نوشته کارپنتر و (بدون ذکر در عنوان‌بندی) پیترز.
فیلمبردار : ویکتور کمپر.
آهنگساز(موسیقی متن) : آرتی کین.
هنرپیشگان : فی داناوی، تامی لی جونز، براد دوریف، رنه‌ اوبرژونوآ، رائول جولیا، فرانک ادونیس، مگ موندی، لیزا تیلر و رُز گریگوریو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.


«لارامارس» (داناوی)، عکاس مشهور و جنجالی، در افتتاحیه نمایشگاه جدیدش به خاطر عکس‌هایش، که ترکیبی از تصاویر اروتیک و مرگ‌های خسن است، مورد انتقاد قرار می‌گیرد. در همان نمایشگاه، کارگزار «لارا»، «دانلد فلپس» (اوبرژونوآ) خبر می‌دهد که سردبیر «لارا»، «دوریس اسپنسر» (موندی) به‌طرزی فجیع به قتل رسیده و دوست و هم‌کارش، «الین کَسل» (گریگوریو)، که بی‌اطلاعِ «لارا» مدتی‌ست با شوهرَ سابق او زندگی می‌کند، او را دلداری می‌دهد. یک روز که «لارا» مشغول عکاسی از مُدل‌هایش جلوی صحنه بازسازی شده یک تصادف است، تصویری ناگهانی از «الین» که مورد حمله ناشناسی قرار گرفته، به چشمش می‌آید؛ این تصویری ناگهانی از «الین» که مورد حمله ناشناسی قرار گرفته، به چشمش می‌آید؛ این تصویر، که «لارا» آن را از چشم مهاجم می‌بیند، «لارا» را به یاد کابوسی می‌اندازد که شبِ قتل «دوریس» دیده بود. او به خانه «الین» می‌شتابد و او را مرده می‌یابد، اما مأموران شکاک پلیس حرف او را، که تصویرِ کشته شدن دوستش را قبلاً دیده، باور نمی‌کنند. «جان نویلِ» (لی‌جونز) کارآگاه به «لارا» آرامش می‌دهد و پس از اینکه شوهر سابقِ او، «مایکل رایسلر» (جولیا) سعی می‌کند به «لارا»، که در تصویری دیگر خودش را دیده که توسط قاتلِ ناشناس تعقیب می‌شود، نزدیک شود «جان» از او مراقبت می‌کند. «لارا» و «جان» با هم رابطه برقرار می‌کنند و وقتی دو نفر از مُدل‌های «لارا» و بعد «دانلد» به قتل می‌رسند (و همه قتل‌ها را هم «لارا» از چشم‌های قاتل دیده)، «جان» به راننده «لارا»، «تامی لودلا» (دوریف) که سابقاً مجروم بوده و روانی پریشان دارد، شک می‌کند؛ طی تعقیب و گریزی با پلیس، «تامی» کشته می‌شود و «جان» به «لارا» اطمینان می‌دهد که دیگر ماجرا تمام شده اما، «لارا» در تصویری دیگر قاتل را می‌بیند که به آپارتمانِ او نزدیک می‌شود و در آسانسور «مایکل» را می‌کُشد. در اینجا «لارا» می‌فهمد قاتل «جان» است، که از وقتی در بچگی صحنه قتل مادرش را به دست پدرش دیده، روان‌پریش شده و از «لارا» هم به خاطر سوء استفاده از تصویرِ مرگ در زمینه‌ای اروتیک متنفر است. سرانجام طی درگیری، «لارا» «جان» را از پا درمی‌آورد.
* این فیلم که در دوره اوج ژانر فیلم‌های ترسناک و با تکیه به شرایط فیلم‌سازی موج نوی هالیوود (که کارگردانان و تهیه‌کنندگان مستقلی مثل فرانسیس فورد کوپولا، مارتین اسکورسیزی، جان فرانکن‌هایمر و آرتور پن بانیانِ شاخص‌تر آنند) ساخته شده، واکنش‌های متفاوتی برمی‌انگیزد؛ از سوئی به خاطر ترکیبِ بی‌وقفه سکس، هتک‌حرمت و اروتیسمیِ مضحکه‌آمیز به یک فیلم هرزه‌نگار تمام‌عیار شبیه است که ظاهرِ پر زرق و برق و غلط اندازش طرحِ داستانیِ ضعیف و گاهی نامربوطش را پنهان می‌کند، و از سوی دیگر، با درآمیختن مایه‌هائی مثل نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری و تداوم منشِ مردسالارانه در جامعه و رابطه میان سوء استفاده سینما، تلویزیون، تبلیغات و عکاسی از تصویرِ زنان و وابستگی‌ها و محدودیت‌های زنان در جامعه مردسالار، به نمایشِ هوشمندانه و برآشوبنده زدوبندهای جنسی جامعه (و رسانه مردسالار سینما) تبدیل می‌شود. فیلم با تأکید بر عکس‌های «لارا»، تصاویری که او از چشم قاتل می‌بیند، و صحنه‌های مغازله با تعدّی جنسی، رابطه بین جنسیت و خشونت را پُررنگ می‌کند و روان‌پریشی را در کنار چشم‌چرانی قرار می‌دهد. و با اینکه روش فیلم‌نامه (که کارپنتر در آن دستی داشته) و سبکِ پرهیاهوی کرشنر در معرفی و استفاده از شخصیت‌ها، بی‌منطق و حاصل به‌نظر می‌رسد (و گاهی تماشاگر را درباره ماهیت هنری فیلم به شک می‌اندازد)، اما داستانِ زنی عکاس که عکس‌هایش چندان تفاوتی با تصویرهای ذهنی قاتل روان‌پریش ندارد، ویژگی‌ِ «خود - هجو» البته دستپاچه اما جالبی به طرحِ آشنا و تکراری فیلم می‌دهد.


همچنین مشاهده کنید