چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
هیچکس به خاطر سوءظنهایش نمیجنگد
یورگن هابرماس از شناختهشدهترین چهرهها در دنیای فلسفه و جامعهشناسی است. نام او با مکتب فکری فرانکفورت پیوند خورده و میتوان او را تنها بازمانده این مکتب دانست. هابرماس با وجود اینکه دوران بازنشستگی خود را میگذراند، همچنان به رسالت روشنفکری خود متعهد است و در مواجهه با تحولات بزرگ جهان اعلام موضع میکند. نظیر این تحولات، جنگهای سالیان اخیر است که منجر به سقوط حکومتهای میلوشویچ در بالکان و طالبان و صدام حسین در آسیا شدهاست.
هابرماس تا آنجا پیش رفت که با رقیب دیرینه خود ژاک دریدا متحد شد و پس از چندین دهه انتقاد از یکدیگر مانیفست مشترکی منتشر کردند. شرح این اتحاد با ژاک دریدا و مواضع یورگن هابرماس درباره جنگهای اخیر را در این گفتوگو میخوانید.
▪ شما همواره منتقد سیاستهای آمریکا در جنگافغانستان و عراق بودهاید، اما در طول بحران کوزوو از یکجانبهگرایی آمریکا و ناتو حمایت کردید. تفاوتاین دیدگاهها در چیست؟ آیا عراق و افغانستان در یک طرف و کوزوو در طرف دیگر قرار دارند؟
ـ درباره مداخله آمریکا در افغانستان، عقایدم را با ملاحظهکاری در مصاحبهای با جیوانا بورادی تشریح کردهام؛ اعتراضات من علیه لشکرکشی به افغانستان و بعدها لشکرکشی به عراق، به هیچ وجه در تضاد با قانون نبودهاست و معتقدم که بوش از سپتامبر ۲۰۰۱ به صورت تهدیدی آشکار برای سازمان ملل و قوانین بینالمللی درآمده است. در جنگ با عراق هیچیک از پیششرطهایی که میتوانست آن مداخلات را توجیه کند، وجود نداشت؛ نه مصوبهای از سوی شورای امنیت در این زمینه وجود داشت، نه احتمال حملهای قریبالوقوع از سوی عراق. این که سلاحهای کشتار دستهجمعی هنوز ممکن است در عراق پیدا شود یا نشود، چه اهمیتی دارد؟ هیچ توجیهی برای یک حمله پیشگیرانه وجود ندارد. هیچکس به خاطر سوءظنهایش نمیجنگد. اینجا است که میتوان به تفاوت بحران کوزوو با این جنگها پی برد. غرب بر اساس تجربههایی که در جنگ بوسنی به دست آورده بود، مجبور به انتخاب از میان دو گزینه شد که یا به پاکسازیهای قومی میلوشویچ تن دهد و یا اینکه برای پایان دادن به این بحران مداخله کند. کشورهای اروپایی نظیر فرانسه، ایتالیا و آلمان دخالت خود در بحران کوزوو را بر حق میدانستند. این کشورها به امید مصوبه نهایی شورای امنیت در این زمینه، مداخله در بحران کوزوو را یک جور پیش قانون شهروندی جهان میدانستند، یعنی گامی در جهت حرکت از قوانین کلاسیک بینالمللی به سوی آنچه کانت درنظر داشت؛ کانت همه را شهروندان جهان میدانست و به این شهروندان حق قانونی محافظت از خود در مقابل حکومتهای جنایتکار را واگذار کرده بود. در همان دوره من مقالهای در نشریه Die Zeit نوشتم که در تاریخ ۲۹ آوریل ۱۹۹۹ منتشر شد. در آن مقاله تفاوتهای خاص اروپاییان با انگلیسیها و آمریکاییها را شرح دادم و نوشتم که فقط یک چیز به کار آمریکا میآید، چیزی که یک سنت سیاسی ستودنی هم محسوب میشود؛ این که از حقوق بشر به عنوان ابزاری برای تضمین سلطه خود استفاده کند.
▪ شما و دریدا چیزی شبیه مانیفست را با عنوان <۱۵ فوریه، یا آنچه اروپاییان را به هم پیوند میدهد> منتشر کردید. دریدا در پیشگفتار آن توضیح داده بود که با مقالهشما موافق است. چگونه میشود این دو وزنه روشنفکری جهان که در دو دهه گذشته همواره با تردید از روی رود <راین> به یکدیگر نگاه میکردند و همیشه سعی میکردند که پیش از طرف مقابل مبحثی را مطرح کنند، ناگهان آنقدر همدیگر را درک میکنند که با هم سندی به این مهمی را منتشر میکنند؟ آیا این را میتوان سیاست نامید؟ یا صرفا یک ادای فلسفی است؟ و یا اینکه نشانه آتشبس و آشتی فلسفی است؟
ـ نمیدانم دریدا اگر اینجا بود، چه پاسخی به پرسش شما میداد. به نظر من، شما با این فرمولهایتان خیلی در موضوع فرافکنی میکنید. آن بیانیه پیش از هر چیز، یک بیانیه سیاسی محسوب میشد که من و دریدا در مورد آن به توافق رسیده بودیم.
پس از پایان رسمی جنگ عراق، نامههایی به دریدا، امبرتواکو، آدولف موشگ، ریچارد رورتی، فرناندو ساواتر و جیانی واتیمو نوشتم و از آنها دعوت کردم در ابتکاری مشترک سهیم شوند. پل ریکور تنها کسی بود که به خاطر ملاحظات سیاسی ترجیح داد این دعوت را رد کند؛ اریک هابسباوم و هری مولیش نیز به دلایل شخصی نتوانستند با ما همکاری کنند. دریدا در آن زمان قادر نبود مقاله مستقلی بنویسد چرا که درگیر آزمایشهای پزشکی ناخوشایندی بود.
با این حال، خیلی اصرار داشت که در این ابتکار سهمی داشتهباشد و بیانیه ما هم به پیشنهاد او بود. من از این بابت بسیار خوشحال شدم. ما آخرین بار در نیویورک بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر همدیگر را دیده بودیم. در عین حال، مباحث فلسفیمان را چند سالی در اوانستون، پاریس و فرانکفورت به ثبت رسانده بودیم. بنابراین نیازی به ادا درآوردن نداشتیم. وقتی دریدا جایزه آدورنو را دریافت کرد، سخنرانی بسیار هوشمندانهای در فرانکفورت ایراد کرد که نشانهای بود از همبستگی فکری من و او. در واقع، آنچه ورای هر سیاستی، مرا با دریدا پیوند میداد، ارجاع فلسفی به نویسندهای چون کانت بود. اگرچه ما کمابیش هم سن و سال بودیم، اما تاریخچه زندگی ما بسیار با هم متفاوت بود. وقتی افرادی مثل من و دریدا گذشته بسیار متفاوت یکدیگر را درک میکنیم، برداشتهای متفاوت ما نباید به عنوان تفاوت چیزهایی که از آنها برداشت شده، در نظر گرفته شوند. پس به کاربردن کلماتی چون <آتشبس> یا <آشتی> برای یک تبادل فکری دوستانه واقعا مناسب نیست.
▪ چرا نام این مقاله را <۱۵ فوریه> گذاشتید و نه <۱۱ سپتامبر> یا <۹ آوریل>؟ آیا ۱۵ فوریه بیش از جنگ با طالبان و صدام حسین، پاسخ تاریخی جهان به ۱۱ سپتامبر محسوب میشد؟
ـ این نام معنای زیادی داشت. در حقیقت دبیران نشریه Frankfurt Allgemeine Zeitung نیز این مقاله را تحت عنوان <بازسازی ما بعد از جنگ؛ تولد دوباره اروپا> منتشر کردند. شاید آنها هم میخواستند تظاهراتهای ۱۵ فوریه را کماهمیت جلوه دهند. اشاره به این تاریخ یادآور این بود که در شهرهایی چون لندن، مادرید، بارسلون، رم، برلین و پاریس تظاهراتهایی روی داده که از تمام تظاهراتهای بعد از جنگ جهانی دوم عظیمتر بودهاست. آن تظاهراتها پاسخی به حمله ۱۱ سپتامبر محسوب نمیشد که به سرعت اروپاییها را به همبستگی رساند. آن تظاهراتها به خشم خاموش گروههای مختلف شهروندان مبدل شد. بسیاری از آن شهروندان پیش از آن هیچگاه به خیابانها نریخته بودند. تظاهراتهای ضد جنگ آشکارا بر علیه سیاستهای فریبکارانه و غیرقانونی دولتهای متحد بود. به نظر من این اعتراضهای عظیم بیش از اعتراضهای ضدجنگ ویتنام در زمان خودشان، ضدآمریکایی نبودند، با این تفاوت غمانگیز که در سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰، ما فقط باید از اعتراضهایی که در خود آمریکا روی میداد، حمایت میکردیم بنابراین از اینکه دوستم ریچارد رورتی خودش با مقالهای که از نظر سیاسی و نظری از مقالات همه ما تند و تیزتر بود، به حرکت پیشگامانه ما پیوست، بسیار خوشحال شدم.
▪ این را میدانیم که ایالات متحده، حتی در اعمال نفوذهایش در ناتو، اروپای جدید را در مقابل اروپای قدیم قرار دادهاست. آیا آینده اتحادیه اروپا به ضعیف یا قوی شدن ناتو بستگی دارد؟ ناتو را باید یا میتوان با چیز دیگری جایگزین کرد؟
ـ ناتو در طول جنگ سرد و بعد از آن هم نقش خود را به خوبی ایفا کرده است، حتی زمانی که نباید دوباره به تنهایی وارد عمل میشد، مثل زمانی که در کوزوو مداخله کرد. اما اگر ایالات متحده ناتو را روزبهروز کمتر به عنوان الزامی برای مشاوره به رسمیت بشناسد و بیشتر از آن صرف وسیلهای برای پیشبرد خواستههای ملی خودش و سیاستهای قدرتهای جهانی استفاده کند، در آن صورت ناتو دیگر آیندهای نخواهد داشت.
▪ بیاحترامی دولت آمریکا نسبت به قوانین و معاهدات بینالمللی، سیاست فریب و ارعابی که از سوی این دولت اعمال میشود و اعمال خشونتآمیز نیروهای نظامی آمریکا منجر به قوی شدن انگیزه ضدآمریکایی در سراسر جهان شدهاست. عملکرد اروپا در مورد این انگیزه چگونه باید باشد تا از فراگیر شدن این موج ضدآمریکایی در غرب جلوگیری کند؟
ـ <ضدآمریکایی شدن> خطری است که اروپا را تهدید میکند. در آلمان این حس همیشه به جنبشهای ارتجاعی پیوند خورده است. بنابراین، همانند دوره جنگ ویتنام، این مهم است که انگیزههای مشترکی را شانه به شانه مخالفان داخلی آمریکا، علیه سیاستهای دولت آمریکا ایجاد کنیم. اگر بتوانیم به جنبش مخالفان داخل ایالات متحده بپیوندیم، واکنش متقابل ما به انگیزههای ضد آمریکاییمان، خالی شدن از آنها خواهد بود. انگیزههای ضد مدرنیته که علیه کل غرب وجود دارد، موضوع دیگری است. در این زمینه، نقد کردن خود، کار بسیار شایستهای است. بگذارید آن را دفاع از دستاوردهای مدرنیته غربی به روش انتقاد از خود بنامیم که نشانه باز بودن ذهن و میل به یادگیری است و بالاتر از همه، معادلات احمقانه قوانین دموکراتیک و جامعه لیبرال سرمایهداری را خنثی میکند.
ما باید از یک سو تکلیفمان را بهطور مشخص با بنیادگرایی، اعم از بنیادگرایی مسیحی و یهودی روشن کنیم و از سوی دیگر، باید خودمان را در مقابل این واقعیت قرار دهیم که بنیادگرایی فرزند خلف نوعی مدرنیسم ویرانگر است که فروپاشیدن تاریخ مستعمراتی ما و شکست مستعمرهزدایی در آن نقش تعیینکنندهای داشتهاند. برخلاف خودمحوری بنیادگرایان، میتوانیم در هر موردی نشان دهیم که انتقاد بر حق از غرب، استانداردهای خود را از منطق ۲۰۰ ساله غربی <انتقاد از خود> وام گرفته است.
ادواردو مندیتا
عضو دپارتمان فلسفه SUNY Stony Brook
ترجمه: سپیده جدیری
عضو دپارتمان فلسفه SUNY Stony Brook
ترجمه: سپیده جدیری
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست