سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
هرآنچه زیباست، دشوار است
زیبایی چیست؟ آنچه که برای نفس پیچیده انسان زیبا به نظر میآید چگونه است و دارای چه چیزی است؟
این پرسش که از دیرباز ذهن و زبان اهل تأمل را به خود مشغول داشته و فیلسوفان بزرگ و تیزبین تاریخ را در بحر تفکر غوطه ور ساخته و به اظهار نظر نشانده است. از زمان طرح این پرسش تا دورههای بعدی، نه تنها از اهمیت آن کاسته نشده بلکه رفتهرفته با جدیت و عمق و البته حجم افزونتری دنبال گشته است تا به آن جایی که یکی از حوزهها و شعبههای همیشه حاضر فلسفه یعنی «زیبا شناسی» (Aesthetics) و «فلسفه هنر»(Philosophy of Art) – را به خود اختصاص داده. اما اگر به خوانش نظریه زیبایی با توجه به پیشینه تاریخ آن بپردازیم، آغاز کار خود را در محاورات پرشکوه فیلسوفان یونانی (افلاطون) مییابیم. قدیمیترین تتبع متمرکز در باب زیبایی و چیستی زیبایی از وی به جا مانده است. افلاطون در تعداد اندکی از رسائل خویش به بحث از زیبایی پرداخته است ولی در این میان یک رساله خود را به نام «هیپیاس بزرگ» (جزو محاورات دوره جوانی وی) به طور کامل به این موضوع اختصاص داده است. در این نوشتار مبنا و منبع ما در تحقیق زیبا شناسی افلاطون، رساله مذکور میباشد و برای بررسی و گزارش آن، ترجمه دکتر محمود صناعی را پیش روی خود گذاردهایم. (۱)
پیش از بررسی خاص رساله، تمهیدی مختصر در این ارتباط ضروری مینماید: میدانیم که ابتنای فلسفه افلاطون بر «نظریه مثل» است. این تئوری که اشیاء و موجودات و امور این جهان، همگی اصلی کلی (مثال= Idea) در عالمی دیگر (عالم مثل) دارند و این اشیاء، سایهها و نمودارهای آن وجودهای اصیل و معقول هستند، مبنا و مرجع اصلی آرای افلاطون در تمام حوزههاست. بر این اساس زیبایی و حقیقت آن نیز با مثل و ایدههای مطلق پیوند میخورد. به دیگر سخن، در نظام مابعدالطبیعه افلاطون اشیای زیبا در واقع بهرهمند از مثال زیبایی هستند همانگونه که اعمال عادلانه از مثال عدالت و کردار شجاعانه از مثال شجاعت بهره میبرند و... این همان ارتباط وثیق بین زیبایی و حقیقت در نظر افلاطون است که در فضای هنر سنتی بسیار مورد توجه است و رکن اول هنر معنوی میباشد.
یعنی از دیدگاه حکیم بزرگ یونان، زیبایی (جمال) ضرورتاً پشتوانهای از حقیقت دارد و این حقیقت همان مثال (ایده) زیبایی است، آنچه که فینفسه و با لذات زیباست (Aouto kallan) و به چیزهای دیگر زیبایی میبخشد. بحث زیبایی در افلاطون از گذرگاه متافیزیک (زیباییشناسی از جنبه وجودی) عبور میکند و حقیقت مثالی آن در معرفتشناسی نیز مطرح میگردد. بدین ترتیب که برخورد با اشیاء و ادراک کردن آنها موجب تذکار مثال زیبایی میشود و تذکار و یادآوری هر مثال جزئی از معرفت حقیقی است به عبارت دیگر چیزهای زیبا_ به علت بهرهمندی از ایده زیبایی _ سبب انتقال نفس آدمی از این صورتهای جزئی و محسوس (خاکی) به حقیقت کلی و معقول آنها میگردد.
در این نظرگاه زیبایی محسوس، سکوی یک جهش عقلانی است به عالم مثل. از این روی به قطعیت میتوان به مقام بلند زیبایی در حکمت افلاطون پی برد که از پلههای استوار معرفت حقیقی و یقینی است، و یکی از زمینههای نظریه شناسایی وی «نظریه تذکر» (۲) (Anamnisis) حتی به نحوی میتوان گفت زیبایی برای افلاطون یکی از لوازم و ابزارهای «دیالکتیک» یا همان سیر جدالی عقل است که موجب استعلای نفس از عالم صور جزئی و متغیر به جهان حقایق جاویدان میگردد. افلاطون در رساله «هیپیاس بزرگ» گفتوگو و مناظره استادش سقراط با شخصی به نام هیپیاس را به نمایش میگذارد. هیپیاس – که از سرشناسان عرصه سیاست و تعلیم و تربیت در آن زمان است و مشهور است که از سوفسطاییان بوده (۳) - و نیز از خود سقراط تعاریفی از زیبایی عرضه میکند، اما این تعاریف یکی پس از دیگری نقض میگردند و در انتها هیچ یک از این قرائتها به آنچه که سقراط میجوید (چیستی زیبایی) منتهی نمیشوند.
● گزارش و رساله
در ابتدای رساله سقراط مسائلی را که ذهنش را سخت درگیر کرده و وی را نزدیک یک مدعی به عجز واداشته، با هیپیاس در میان میگذارد و از او تقاضای پاسخ مینماید. البته پیشاپیش میگوید که میخواهد نقش مدعی را بازی کند و پاسخهای هیپیاس را مورد نقد قرار میدهد. آن سؤال سقراط این است: زیبایی چیست؟ افلاطون در همین آغاز یکی از مهمترین پیشفرضهای خود در تعریف زیبایی را متذکر میشود بدین ترتیب که سقراط به هیپیاس میگوید که به دنبال «زیبایی» است زیرا هیپیاس به بیراهه میرود و گمان میکند که منظور سقراط این است که چیز زیبا کدام است؟ ولی وی فوراً تنبه میدهد که میپرسد خود زیبایی چیست نه اینکه چیز زیبا کدام است. (۴)
هیپیاس در اولین تعریف خود اظهار میکند که «دختر زیبا» زیبایی است (۵) پس سقراط بلافاصله ایراد میکند که مگر اسب زیبا دارای زیبایی نیست؟ (با ذکر اینکه خداوند اسب را به این صفت ستوده) بعد سقراط ادامه میدهد که چنگ زیبا یا کاسه زیبا نیز دارای زیبایی هستند و در نهایت نتیجه میگیرد که با پیش کشیدن این گونه معیارها در دام «نسبیت زیبایی» میافتیم، چرا که مثلاً کاسه زیبا در قیاس با چنگ زیبا، زشت است و زیباترین میمونها در مقابل دختران زیبا زشتند و آنها نیز در برابر خدایان زشت مینمایند پس در تمام این موارد، زیبایی بیش از زشتی نیست. سقراط مجدداً یادآور میشود که در جستوجوی «زیبایی مطلق» است که زیبایی همه چیز از اوست نه چیزهایی که هم زیبایند و هم زشت. (۶) لذا افلاطون در این موضع، مخالفت خویش را با نسبیت زیبایی اعلام میدارد. هیپیاس در دومین تعریف خود «طلا» را عنوان میکند و میگوید آن است که به هر چیز که افزوده شود به آن زیبایی میدهد. (۷) اما سقراط به راحتی این تعریف را نیز مخدوش میکند و «پیکره آتنا» را به عنوان مثال نقض مطرح میسازد که «فید یاس» (مجسمهساز و معمار معروف یونانی) در ساخت آن اصلاً طلا به کار نبرده بلکه آن را از عاج و چشمانش را از سنگ پرداخته است و هیچ کس نمیتواند زیبایی این مجسمه مشهور را انکار کند. (۸)
در اینجا سقراط وی را مورد سؤال قرار میدهد که آیا بنابراین عاج و یا حتی سنگ زیبا نیستند؟ هیپیاس در پاسخ اظهار میدارد که «آری زیبایند یا لااقل وقتی متناسب باشند زیبایند» (۹) بدین ترتیب او به تعریف سوم خود میرسد که همانا (تناسب است) آنگاه سقراط این معیار را به نحوی ظریف – ولی فعلاً سطحی – رد میکند با این مثال که اگر آنچه متناسب است زیباست و آنچه اینگونه نیست زشت است پس قاشق چوبی زیباتر از قاشق طلایی است زیرا هرگاه مردمی دیگ آشی را بر آتش بگذارند، آنچه متناسب با آن آش و دیگ است یک قاشق ساخته از چوب انجیر میباشد نه یک قاشق طلایی. لذا به حکم تناسب چوب انجیر زیباتر از طلاست چون آنچه که متناسب است از آنچه نامتناسب است زیباتر است. (۱۰) اما وی میگوید ما بدنبال چیزی هستیم که هیچگاه و هیچجا و از نظر هیچ کس زشت ننماید. در این مقطع هیپیاس موردی نازل را در تعریف زیبایی ابراز میکند و بر این گمان است که هیچ کس نمیتواند بر این نظر خرده بگیرد. آن تعریف (زندگی شرافتمندانه و خاکسپاری با حرمت) است. یعنی زیبایی آن است که شخص توانگر و تندرست در میان مردم محترم باشد، پدر و مادرش را با سربلندی و افتخار به خاک سپرد و چون دوران عمر خودش سپری شد فرزندانش او را با حرمت به خاک بسپارند. (۱۱)
سقراط در نقض این تعریف میگوید شاید بتوان در مورد مردمان عادی این معیار را مساوی زیبایی دانست، اما برای فرزندان خدایان چطور آیا این در شأن فرزندان خدایان زیباست که پدر و مادرشان را با عزت به خاک بسپارند و خود نیز با حرمت دفن گردند؟ اصلاً خدایان مرگ ندارند که بخواهند محترمانه خاکسپاری شوند و لذا فرض این تعریف برای فرزندان خدایان قبیح است. (۱۲) پس این تعریف هیپیاس از زیبایی نیز به سرنوشت موارد پیش دچار شد. در این قسمت از محاوره تقریباً تعاریف هیپیاس به پایان میرسد و بقیه روند رساله با نظریات سقراط پیگیری میشود، نظریاتی که به دنبال یکدیگر توسط خود وی (نه هیپیاس) فرو میریزند.
در این مرحله سقراط سه تعریف از زیبایی را به ترتیب مطرح و نقادی میکند: تناسب، سودمندی (کارآمدی)، خوشایندی (التذاذ) سقراط رجعت میکند به تعریفی که پیش از این به سهولت نقض کرده بود یعنی: تناسب. در اینجا وی پرسشی تأملبرانگیز مطرح میکند و آن اینکه: آیا تناسب چیزی است که وقتی با چیز دیگری جمع شد، موجب میشود که آن چیز «واقعاً زیبا شود» یا «زیبا به نظر آید؟»(۱۳) این بار او به شیوهای عمیقتر از دفعه قبلی به رد یکسانی زیبایی و تناسب میپردازد.
هیپیاس در پاسخ به سؤال فوق میگوید: تناسب موجب میشود که چیز دیگر زیبا به نظر آید (زیبا جلوه کند) مثلاً مردی ممکن است اندام نازیبایی داشته باشد اما اگر لباسی بپوشد و کفش به پا کند که متناسب با قامت و اندازه اوست مردی خوشاندامتر مینماید. سقراط اظهار میکند که اگر اینگونه باشد، تناسب در مقابل زیبایی خدعه و فریبی بیش نیست. (۱۴) بعد وقتی هیپیاس معتقد میشود که تناسب موجب میشود یک چیز هم زیبا باشد و هم زیبا بنماید، سقراط میگوید که اگر تناسب علتی باشد که موجب شود چیزها واقعاً زیبا باشد لازم نیست که موجب شود چیزها زیبا هم جلوه کند. اما برعکس اگر تناسب تنها چیزی باشد که باعث شود چیزها زیبا به نظر بیایند، پس تناسب زیبایی واقعی نیست. (۱۵) بعد از اینکه سقراط ملاک تناسب را به کلی باطل میکند، یک تعریف مهم و جنجالآفرین عرضه میکند و آن تعریف زیبایی به «سودمندی» است.
وی مثالهای متعددی در این باب میزند از جمله چشمان زیبا که نیروی دیدن دارند، اندامی که برای دویدن زیبا است، وسایل و ادوات باربری که از جهت سودمندیشان برای این کار زیبایند یا آلات موسیقی یا حتی سنن و قوانین که وضع آنها را در نظر میگیریم و اگر منظور را برآورده کنند زیبا میخوانیم. (۱۶) افلاطون در اینجا ما را با یکی از رایجترین تفسیرها زیباشناختی (هم در آن زمان و هم در دورههای بعد) یعنی تفسیر پراگماتیستی (اصالت عمل = Pragmatism) رو به رو میکند که براساس آن هر آنچه که قابل استفاده نباشد و در عمل منظوری را برآورده نکند زشت شمرده میشود و سقراط در توضیح بیشتر میگوید چیز سودمند چیزی است که آن نیرو در او هست که منظوری را که برای آن است برآورده کند، پس داشتن نیرو زیبا و نداشتن آن زشت است. (۱۷)
سپس برای نقض این تعریف متذکر میشود که هم برآوردن منظورهای نیک، نیرو میخواهد و هم برآوردن منظورهای بد، ولی آیا آن نیرویی هم که برای رسیدن به منظورهای بد سودمند است، زیبا است؟ (۱۸) پس بدین ترتیب نمیتوان سودمندی و کارآمدی را مساوی زیبایی پنداشت زیرا در آن صورت آنچه که برای تأمین مقاصد پلید هم سودمند است، زیباست. بعد سقراط خود ادامه میدهد که برای گریز از این نتیجه بگوییم: هر چه برای منظور به نیک، نیرومند و سودمند باشد زیباست. لذا آنچه «مفید» است زیباست و آنچه فایده داشته باشد، نیکی بوجود میآورد به این ترتیب به علت زیبایی، نیکی به وجود میآید یعنی زیبایی علت نیکی است (۱۹) اما او یادآور میشود که ممکن نیست علت و معلول هر دو یک چیز باشند، بنابراین زیبایی (علت) و نیکی (معلول) غیر هم هستند: زیبایی نیکی نیست و نیکی زیبایی نیست. (۲۰) از همین جا سقراط نتیجه میگیرد که اعتقاد به اینکه «هر چه فایده و سود برساند و نیروی ایجاد نیکی داشته باشد، زیبا است» به کلی اعتقاد باطلی است. وی در آخرین تعریف خود از زیبایی، «خوشایندی» و لذت بخشی را مطرح مینماید یعنی زیبایی آن است که خوشایند باشد و از راه چشم و گوش درک شود. (۲۱) سقراط بحث طولانی و نسبتاً پیچیدهای را در نقل و بررسی این دیدگاه پیش میگیرد که گزارش آن در این مقال مجمل ممکن نیست.
به هر روی وی با طرح مسائلی پیرامون حواس و ارتباط آنها با یکدیگر و لذاتی که ادراک میکند، معیار خوشایندی (التذاذ) را نیز نقض میکند. (۲۲) بدین ترتیب به پایان رساله نزدیک میشویم در حالیکه طرفین محاوره افلاطون یعنی سقراط و هیپیاس ظاهراً به هیچ نظریه رضایت بخشی نرسیدهاند و ناامیدانه به گفتوگوی خود خاتمه میدهند.
● نتیجه
شاید یکی از نقاط قابل توجه محاوره «هیپیاس بزرگ»، آخرین سطر آن باشد که سقراط به هیپیاس میگوید: «از گفتوگوی با تو حداقل یک سود عاید من شد و آن این است که به معنی واقعی مثل معروف پی بردم که میگوید هر آنچه زیباست دشوار است».(۲۳) آری، «دشواری» همان چیزی است که افلاطون میخواهد درباره زیبایی بگوید. اگر تمام رساله به آن نتیجه مطلوب نمیرسد، همین یک جملهای که در انتها بیان میکند برای آشنایان با فکر و جهانبینی افلاطون کافی است تا دریابند که حکیم یونانی زیبایی حقیقی را در جایی ورای عالم محسوس و در معنایی فراتر از تناسب و کارآمدی و خوشایندی و...... جستوجو میکند. نگارنده با این قضاوت که افلاطون «طبق رساله هیپیاس» تعریف مشخص و روشنی از زیبایی ارائه نمیدهد، مخالف است و بر این عقیده است که وی زیبایی را نیز مانند فضیلت و عدالت و شجاعت و عفت و... در آن جایی که باید باشد (مطابق فلسفه خود) قرارداده است؛ و با در نظر گرفتن زمینه مثالی مابعدالطبیعه افلاطون؛ تعریف و ملاک زیبایی از نظرگاه وی برای ما آشکار میگردد.
مسعود راعیصدقیانی
پینوشتها:
۱. افلاطون چهار ساله، ترجمه محمود صناعی، انتشارات هرمس، ۱۳۸۲؛ رساله چهارم (هیپیاس بزرگ) ص ۲۷۹-۳۱۷
۲. جهت آگاهی عمیق از نظریه تذکر میتوانید بنگرید به: مهدی قوام صفری؛ «آنامنیس افلاطون» فصلنامه فلسفه (مجله گروه فلسفه دانشگاه تهران)، شماره ۴و ۵ بهار و تابستان ۱۳۸۱
۳. مقدمه محمود صناعی بر «هیپیاس بزرگ» در چهار رساله، ص ۲۷۵
۴. هیپیاس بزرگ، ص ۲۸۹
۵. همان، ص ۲۹۰
۶. همان، ص۲۹۱ و ۲۹۲
۷. همان، ص۲۹۲
۸. همان، ص۲۹۳
۹. همان، ص۲۹۴
۱۰. همان، ص۲۹۴ و ۲۹۵
۱۱. همان، ص۲۹۶
۱۲. همان، ص ۲۹۸ و ۲۹۹
۱۳. همان، ص۲۹۹
۱۴. همان، ص۳۰۰
۱۵. همان، ص۳۰۱
۱۶. همان، ص۳۰۲
۱۷. پیشین
۱۸. همان، ص۳۰۳
۱۹. همان، ص۳۰۴
۲۰. همان، ص۳۰۵
۲۱. همان، ص۳۰۶
۲۲. همان، ص۳۰۷ و ۳۱۵
۲۳. همان، ص۳۱۷
پینوشتها:
۱. افلاطون چهار ساله، ترجمه محمود صناعی، انتشارات هرمس، ۱۳۸۲؛ رساله چهارم (هیپیاس بزرگ) ص ۲۷۹-۳۱۷
۲. جهت آگاهی عمیق از نظریه تذکر میتوانید بنگرید به: مهدی قوام صفری؛ «آنامنیس افلاطون» فصلنامه فلسفه (مجله گروه فلسفه دانشگاه تهران)، شماره ۴و ۵ بهار و تابستان ۱۳۸۱
۳. مقدمه محمود صناعی بر «هیپیاس بزرگ» در چهار رساله، ص ۲۷۵
۴. هیپیاس بزرگ، ص ۲۸۹
۵. همان، ص ۲۹۰
۶. همان، ص۲۹۱ و ۲۹۲
۷. همان، ص۲۹۲
۸. همان، ص۲۹۳
۹. همان، ص۲۹۴
۱۰. همان، ص۲۹۴ و ۲۹۵
۱۱. همان، ص۲۹۶
۱۲. همان، ص ۲۹۸ و ۲۹۹
۱۳. همان، ص۲۹۹
۱۴. همان، ص۳۰۰
۱۵. همان، ص۳۰۱
۱۶. همان، ص۳۰۲
۱۷. پیشین
۱۸. همان، ص۳۰۳
۱۹. همان، ص۳۰۴
۲۰. همان، ص۳۰۵
۲۱. همان، ص۳۰۶
۲۲. همان، ص۳۰۷ و ۳۱۵
۲۳. همان، ص۳۱۷
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست