دوشنبه, ۱۲ خرداد, ۱۴۰۴ / 2 June, 2025
مجله ویستا
تجربه کردن; در گرانبهایی است که به هر کس ندهند

نکته دیگری که می توان در خصوص فیلم «انتهای زمین» اظهار کرد; زبان طنزآمیز فیلم است که با پیرامون خود چندان جدی صحبت نمی کند و حرف و معناهای خود را به شکل کاریکاتوروار تحویل مخاطب می دهد. نباید در این میان نقش «تجربه» محسن امیر یوسفی را در فیلم «خواب تلخ» از یاد برد، که در آنجا هم با این زبان طنزگونه قصه پیرمرد مرده شوری را روایت می کند.
روند قصه و روایت اثر با وجود یک خطی نبودنش و فرم تجربه گرا بودنش از میانه فیلم کمی به مشکل برمی خورد; چرا که بعد از ورود و خروج کاراکترها در فیلم و رسیدن به تنهایی شخصیت حجت تب و تاب اولیه را از دست می دهد، به همین دلیل کمی به نظر می رسد فیلم دچار افت شده و حرف هایش ظاهرا به انتها رسیده است. اما واقعیت را در مورد حجت نباید از یاد برد که او شخصیتی تنها و البته انزواطلب است.
کسی که برای رفتن هر شخصی از کنارش، قبری خیالی و ذهنی را در کنار دریا برای او درست می کند و اقیانوس را تنها زیارت کننده این قبرها می داند و در انتهای فیلم، حتی خود را در میان قبرها جای می دهد، چرا که می داند آنجا جایگاه ابدی اوست.
این نگاه و توجه به هستی و مرگ و تقابل این دو در «انتهای زمین» و البته تجربه هایی که در فیلم رخ داده ، این اثر را به اتفاقی مثبت در سینمای ایران بدل کرده، به گونه ای که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت.
مسیر فیلمساز جوان را همچون اساتید تغییر داده اند؟ البته که خام کردن جوان ها کار ساده تری است!
قراردادن ۲ فیلم در «انتهای زمین» ابوالفضل صفاری - «تنها دوبار زندگی می کنیم (بهنام بهزادی) که آثاری مستقل و تجربه گرا هستند، خارج از مسابقه سینمای ایران مصداق همین مدعاست و برعکس فیلم هایش را در بخش مسابقه می بینیم که هیچ ربطی به نگاه های جدید در سینما ندارد یا آثار فیلمسازانی که مسیرشان را تغییر داده اند، نمونه، فیلم حس پنهان از مصطفی رزاق کریمی.
فیلم «انتهای زمین» نخستین تجربه صفاری در عرصه سینمای حرفه ای است که در واقع دست به تجربه درخشانی زده است. مردی مسن و تحصیلکرده که در سال های دور و با پای پیاده از شمال ایران به جنوب سفر کرده و حال در چابهار و میان کوه و دریا زندگی ساده ای دارد. تصویری که ما از این پیرمرد می بینیم بی شباهت به قصه معروف «رابینسون کروزوئه» نیست، اما نشانه های رفتاری و اجتماعی شخصیت که با اخلاق های ایرانی آمیخته شده، او را به شخصیتی بکر و جذاب تبدیل کرده است.
در بخش ابتدایی فیلم ورود و خروج افرادی را در زندگی پیرمرد با نام «حجت» می بینیم که هر کدام به جای اینکه بر زندگی «حجت» تاثیر بگذارند از او تاثیر می پذیرند; فیلمسازانی که جهت فیلمبرداریشان به دریاست، حجت را می یابند و حجت در دیالوگ هایی هوشمندانه نگاه آنها را تغییر می دهد. در بخشی از صحبت های ابتدایی حجت با زن و مرد فیلمساز او می گوید: «نفت دارید؟... اگه ندارید فیلم هم نسازید!»
به هر ترتیب، نتیجه هر تجربه ای، امکان بروز خطا را در خود دارد و شاید قضاوت مدیران سینمایی و البته هیات انتخاب در خصوص این فیلم و امثال آن، تاریخ را در آینده به قضاوت خود طلبیده اند که با این سینما چه کرده اند؟!
نویسنده : خدایار قاقانی
منبع : روزنامه مردم سالاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست