سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا


زن، بانک و اقتصاد


زن، بانک و اقتصاد
رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق در اوایل سال جاری ضمن اعلام پایان سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، برخی از نتایج سرشماری را اعلام کرد. طبق اعلام این مقام، جمعیت کشور در سال ۱۳۸۵ معادل ۷۰ میلیون و ۴۷۲ هزار و ۸۴۶ نفر بوده که از این تعداد، ۳۵ میلیون و ۸۵۴ هزار و ۸۱۸ نفر مرد و ۳۴ میلیون و ۶۱۸ هزار و ۲۸ نفر زن می‌باشند. بنابراین، نسبت جنسیتی جمعیت ایران براساس این سرشماری ۱۰۴ است.
در همان روزها، رئیس مرکز آمار ایران و معاون وی نیز اطلاعات دیگری را در اختیار مردم قرار دادند و از جمله گفتند که نرخ مشارکت اقتصادی در کشور کاهش یافته است و علت این کاهش هم دوتاست:
۱) افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها،
۲) افزایش تعداد زنان خانه‌دار.
بعد توضیح دادند که با افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها، تعداد زیادی از جوانان دختر و پسر برای مدت چهار یا پنج‌سال از چرخه اقتصادی خارج می‌شوند تا درس بخوانند، و از سوی دیگر، جمعیت زنان خانه‌دار هم افزایش یافته، زیرا بسیاری از خانم‌ها ترجیح می‌دهند که تا زمان پیدا کردن کار مناسب، به فعالیت در بیرون از منزل نپردازند.
یکی دیگر از وجوه عدم حضور زنان در جامعه و عدم مشارکت آنان در فعالیت‌های اقتصادی، به رابطهٔ آنها با سیستم بانکی برمی‌گردد. برخی از تحقیقات نشان می‌دهند که رقم پس‌انداز زنان در بانک‌ها بسیار اندک است، به‌طوری‌که ۵/۶۸ درصد از زنانی که در بانک‌ها پس‌انداز دارند، موجودیشان کمتر از ۲۵۰ هزار تومان است و علت اصلی آن هم بی‌پولی و کمبود درآمد آنان است.
نتایج تحقیق دیگری حاکی از آن است که حدود ۵/۲۶ درصد زنان جامعه ما هیچ ارتباطی با بانک‌ها ندارد، و از بقیه هم ۳/۳۰ درصد برای پرداخت قبوض آب و برق و گاز و تلفن، ۶/۲۳ درصد برای حساب پس‌انداز و قرض‌الحسنه و سپرده‌های کوتاه‌مدت، ۲/۱۲ درصد برای عملیات حساب جاری و ۱/۹ درصد برای دریافت حقوق به بانک‌ها مراجعه می‌کنند و تنها ۱/۷ درصد آنها برای دریافت وام به بانک‌ها می‌روند و عمده‌ترین درخواست آنها هم دریافت وام ازدواج و خرید مسکن است، و تنها ۹۵/۳ درصد از کل زنان متقاضی وام، برای به‌دست آوردن سرمایه کسب و کار به بانک‌ها مراجعه می‌کنند!
بدون تردید، یکی از علل عمده این وضع آماده نبودن شرایط و فرهنگ عمومی برای فعالیت‌های کارآفرینی زنان است. به‌عنوان مثال، برخی از آقایانی که مناصب مدیریتی بانک‌ها و مؤسسات اقتصادی را اشغال کرده‌اند، تصور می‌کنند که اصلاً زن‌ها نباید وام بگیرند، و چون ”طبقه نسوان“ را فاقد شخصیت مستقل و محروم از حقوق اقتصادی و اجتماعی می‌دانند، لذا به آنان اعتماد نمی‌کنند تا بدون ”قیم“ و ”ولی“ با آنان وارد معامله شوند، یا این‌که حداقل مردان را مطمئن‌تر و جدی‌تر و خوش‌حساب‌تر از زنان به‌شمار می‌آورند.
یکی دیگر از علل عمده فرار زنان از درخواست تسهیلات یا محرومیت آنان از امکانات بانکی، دردسرهای زیاد است، درسرهائی همچون نداشتن وثیقه و ضامن و معرف و بعد هم نرخ بالای سود مورد انتظار بانک‌ها، و همین امر باعث شده است که تنها ۵/۶ درصد از کل زنان جامعه ما بتوانند از منابع رسمی، یعنی از بانک‌ها وام بگیرند، آنهم وام‌های بسیار اندک که به هیچ‌وجه برای سرمایه‌گذاری و کارآفرینی کافی نیست، و بقیه زنان هم نیازهای خودشان را از منابع غیررسمی مثل خانواده و دوستان تأمین می‌کنند.
بار دیگر به خاطر بیاوریم که نیروی انسانی بزرگ‌ترین و پایدارترین سرمایه شرکت‌ها و کشورهاست و محروم کردن حدود ۱۲/۴۹ درصد از نیروی انسانی جامعه، آنهم فقط به خاطر تبعیض جنسیتی، ظلمی است برخاسته از جهلی مزمن که موجب عقب‌ماندگی جهان‌سومی‌ها شده است. زن هم به‌عنوان یک انسان آزاد و مختار، می‌تواند در جامعه حضور داشته باشد و به فعالیت اقتصادی بپردازد و از نتایج کار خویش برخوردار شود.
محمدحسین دانائی
منبع : آرونا