دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
چه زجری است جیب خالی، رنج بیماری
![چه زجری است جیب خالی، رنج بیماری](/mag/i/2/mq9p5.jpg)
پنجره هایی که رو به یک دیوار دیگر باز می شود آبی آسمان را از نگاه بیماران دزدیده اند. اینجا انتظار، لحظه به لحظه معنا پیدا می کند. انتظار رهایی، رهایی از غم و بیماری. رهایی از هزینه های سنگین بیمارستان و دارو.
چه دردی است ناداری و بیماری. وقتی تن رنجورت میزبان درد می شود چه سخت است. اگر حساب های بانکی ات خالی باشد و در جیبت پولی نباشد.
چه دردناک است وقتی درد بی خبر می آید و خبر از قیمت دوا و درمان نداری چه سخت است وقتی عزیزانت برای نجات لحظه های دردناکت در به در به دنبال داروهایت می گردند و هرچه بیشتر می گردند کمتر می یابند.
هیچ وقت فکرش را هم نمی کردی یک روز ناچار شوی حقوق یک ماهت را بابت خرید یک آمپول پرداخت کنی و برای آمپول بعدی لنگ بمانی.
قاچاق دارو به آن سوی مرزها و همچنین ورود داروهای تقلبی به بازار دارویی کشور، از جمله آسیب هایی است که سلا مت جامعه و به خصوص بیماران را تهدید می کند، به طوری که گفته می شود سالیانه ۴ هزار میلیارد ریال دارو به صورت قاچاق وارد کشور می شود. در حالی که حجم کل داروی مصرفی در ایران، با یارانه ای که دولت به آن تزریق می کند، در حدود ۱۶۰۰ میلیارد تومان است.
در حال حاضر حدود ۹۶ درصد داروی مصرفی بازار دارویی کشور، توسط ۶۲ کارخانه داروسازی داخلی تولید می شود. جهت تولید ۹۶ درصد تولید در داخل، حدود ۲۵۰ میلیون دلا ر برای واردات مواد اولیه و بسته بندی آن، ارز هزینه می شود اما ۴ درصد باقی مانده بازار دارویی کشور در اختیار داروهایی است که از خارج وارد می شود. هزینه ارزی این ۴ درصد نیز حدود ۴۵۰ میلیون دلا ر است. بنابراین داروهای وارداتی، داروهای بسیار گران قیمتی هستند که عمدتا برای بیماران خاص و داروهای ضد سرطان و... صرف می شود. بدین ترتیب ارزبری تهیه مواد اولیه برای تولید ۹۶ درصد تولید در داخل و همچنین واردات ۴ درصد باقیمانده روی هم رفته رقمی بالغ بر ۷۰۰ میلیون دلا ر می شود که این رقم ۴۵ درصد هزینه و ارزش بازار دارویی کشور را به خود اختصاص داده است.
افزایش تعرفه واردات دارو طی امسال هشدار داد، این اقلا م، قاچاق دارو را طی این مدت افزایش داده که این امر سلا مت جامعه را به شدت تهدید می کند. اعمال تعرفه ۹۰ درصدی برای واردات برخی داروها طی امسال سبب رشد قیمت دارو به بیش از ۲ برابر شده است.
به گفته مسوولا ن وزارت بهداشت، ۹۰ درصد فرآورده های دارویی که به صورت قاچاق وارد کشور می شود، تقلبی است. اخیرا اخبار مربوط به توزیع داروهای قاچاق و افزایش قیمت برخی اقلا م دارویی به طور گسترده ای منتشر شده است، با بررسی های صورت گرفته، مشخص گردید که علت اصلی برخی گرانی ها و افزایش قاچاق داروها، تعرفه بسیار بالا ی تعیین شده برای داروهای وارداتی است که مشابه تولید داخل دارند.
در حال حاضر تعرفه واردات دارو در ایران حتی بیش از کالا های لوکس و دخانیات محاسبه می شود و تفاوت قیمت باعث شده تا سوداگران بتوانند، داروهای تقلبی را به راحتی و با هر هزینه ای وارد و توزیع کنند. از سوی دیگر برخی از نمایندگان مجلس در تذکری کتبی از وزارت کشور و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خواستند از عرضه داروهای قاچاق فاقد کیفیت در بازار آزاد توسط مافیای دارو جلوگیری کنند.
● فروش علنی داروهای تقلبی در داروخانه ها
این در حالی است که معاون غذا و داروی وزارت بهداشت، از وجود شبکه های توزیع داروهای تقلبی در کشور خبر داد و افزود: داروهای تقلبی به طور آشکار در بعضی از داروخانه ها به فروش می رسد.
دکتر رسول دیناروند از اقتصاد ناسالم در صنعت داروسازی کشور انتقاد کرد و گفت: اقتصاد ناسالم حاکم بر صنعت داروسازی کشور بر کیفیت ارتقای خدمت رسانی و منزلت حرفه ای داروساز موثر است، به طوری که ۱۰ درصد داروخانه ها، ۵۰ درصد فروش دارویی کشور را در اختیار دارند.
وی با تاکید بر اینکه شاخص های ارائه خدمت در داروخانه ها را باید ارتقا داد، تصریح کرد: در تهران داروخانه هایی وجود دارد که به علت اقتصاد ناسالم صنعت داروسازی، درآمد فروش دارویی آنها بسیار اندک است و در بسیاری از موارد به اندازه گذران زندگی، فروش دارو ندارند.
معاون غذا و داروی وزارت بهداشت با اشاره به بحث قاچاق دارو در چند سال اخیر، گفت: در ۵ سال اخیر به علت ضعف سیستم های نظارتی، شبکه های توزیع داروهای تقلبی گسترش یافته به گونه ای که در بسیاری از داروخانه های کشور به طور آشکار داروهای تقلبی به فروش می رسد.
وی افزود: این روند طی دو سال اخیر تا حد زیادی کاهش یافت، اما هنوز هم شبکه های ورود داروهای تقلبی با همکاری برخی داروخانه ها اقدام به توزیع داروهای تقلبی می کنند.
● کمبود داروهای شیمی درمانی در هفته های اخیر
از سوی دیگر مدیرکل اداره نظارت بر امور دارو و مواد مخدر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: متاسفانه در هفته های اخیر با کمبود برخی از داروها در زمینه شیمی درمانی روبه رو شدیم که مشکلا تی را برای بعضی از بیماران به وجود آورد.
دکتر محمدرضا فاضلی در گفت وگو با مهر ضمن بیان این مطلب، گفت: به طور کلی داروهای بیماران شیمی درمانی دو دسته است دسته اول داروهای کلا سیک (قدیمی) و دسته بعدی داروهای جدید که در راستای مداوای این بیماران استفاده می شود. مدیرکل اداره نظارت بر امور دارو و مواد مخدر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی افزود: داروهای جدید اثربخشی خوبی دارند ولی به خاطر قیمت بالا و قرار نگرفتن در زیر چتر حمایتی بیمه، اکثر بیماران در خرید آنها با مشکل روبه رو می شوند و توانایی خرید این داروها را ندارند.
دکتر فاضلی در ادامه گفت: درخصوص داروهای قدیمی و کلا سیک چون این داروها از قیمت پایین تری برخوردارند اکثر شرکت های وارد کننده تمایل چندانی به وارد کردن آن به کشور ندارند.
وی در ادامه اظهار داشت: داروهای بیماران شیمی درمانی یارانه ای هستند و تنها از طریق شرکت های دولتی و البته برخی شرکت های خصوصی به کشور وارد می شود که با توجه به مشکلا ت بین بانکی و غیره که این چند وقت اتفاق افتاد ما با کمبود داروهای کلا سیک این بیماران روبه رو شدیم.
مدیرکل نظارت بر امور دارو و مواد مخدر وزارت بهداشت و درمان با بیان این که وزارتخانه تمهیداتی اندیشیده تا بار دیگر با کمبود دارویی در این زمینه روبه رو نشویم گفت: علت اصلی کمبود داروهای شیمی درمانی به خاطر ماهیت اصلی شرکت های وارد کننده است، چرا که عمده فعالیت این شرکت ها در مبادلا ت اقتصادی و سودهای شرکتی است و در این راستا اگر دارویی صرفه اقتصادی نداشته باشد، این شرکت ها چندان رغبتی به وارد کردن آن ندارند ولی برای جلوگیری از کمبود این دسته از داروهای شیمی درمانی در کشور شرکت سهامی دارویی کشور و هلا ل احمر آنها را وارد می کنند.
وی با تاکید بر این که در شرکت های تولید کننده داخلی این الزام وجود دارد که تولید داروهای مورد نیاز کشور در راس کارهاست گفت: با وجود اینکه برخی از داروها زیان ده هستند و چندان سود اقتصادی در بر ندارند وزارتخانه، آنها را ملزم کرده تا این قبیل داروها را هم تولید کنند.
دکتر فاضلی در ادامه گفت: به جهت کمبود این داروها بعضی از شرکت های خصوصی وارد کننده را هم ملزم کرده ایم تا این داروها را به کشور وارد کنند و چون این داروها در سال های گذشته تنها توسط شرکت های دولتی وارد می شد، امسال هم به همین روال صورت گرفت که به خاطر بروز مشکلا تی در زمینه های بانکی و بازرگانی در نهایت منتهی به بروز برخی اشکالا ت شد و با ورود شرکت های خصوصی به این چرخه امیدواریم با مشکل خاصی روبه رو نشویم.
گذشته از اینها فعالیت و افزایش روزافزون داروخانه های اینترنتی بی نام و نشان و نامعتبر که بدون درخواست نسخه پزشکی اقدام به فروش آن لا ین دارو به کاربران می کنند و داروهای تقلبی و تاریخ گذشته را به مشتریان خود می فروشند هم از سوی دیگر مزید بر علت شده است و بیم آن می رود که این داروخانه ها هم از این پس ناصر خسروی دوم ایران شوند. ناصرخسرویی که دیگر به راحتی قابل دسترس بوده و متصدیان آن دیگر نگرانی دستگیری و برخورد نهادهای بازدارنده را نخواهند داشت.
روزی که دیدمش روی تخت بیمارستان آراد خوابیده بود. نکیسا نوروزی که در بخش بیماران سرطانی بستری شده هنوز در مورد بیماری اش اطلا عی ندارد. مادرش قبلا گفته بود که به دلیل روحیه ضعیف نکیسا واقعیت را به او نگفته ایم. بنابراین نکیسای ۲۴ ساله که از سرطان خون رنج می برد بیماری اش را عفونت خونی می داند و می گوید: ما ساکن گرگان هستیم اما وقتی خیلی بدحال شدم مرا به تهران منتقل کردند و پس از انجام آزمایشات به یکی از بیمارستان های دولتی معرفی شدم. اما چشمتان روز بد نبیند، آن بیمارستان آنقدر شلوغ بود که هیچ تخت خالی برای بستری کردن من نداشتند لذا به من گفتند فعلا روی یکی از برانکارها بخواب تا ما یک سرم به تو وصل کنیم، به محض اینکه تخت خالی شد تو را به یکی از اتاق ها منتقل می کنیم.
نکیسا ادامه داد: اما حال من خیلی وخیم بود و نمی توانستم روی برانکار معطل بمانم. لذا به سایر بیمارستان های دولتی هم رفتم.
او گفت: تصورش را بکنید من یک مریض بدحال شهرستانی بودم که بضاعت کافی برای بستری شدن در بیمارستان خصوصی را نداشتم و در این شهر درندشت حتی یک آشنا نداشتیم که مدتی را در خانه او استراحت کنیم.
نکیسا ادامه داد: خلا صه آنقدر از این بیمارستان به آن بیمارستان رفتیم که دیگر کلا فه شده بودم. هیچ کدام از بیمارستان های دولتی جای خالی برای پذیرش من نداشتند تا اینکه یکی از اقوام تصمیم گرفت با هزینه خودش مرا به بیمارستان خصوصی منتقل کند.
نکیسا ادامه می دهد: از خدا می خواهم او را به تمام آرزوهایش برساند چون اگر قرار بود من با این حال خرابم در بیمارستان دولتی به انتظار خالی شدن تخت بنشینم تا حالا مرده بودم.
او ادامه داد: داروهایی که من مصرف می کنم بسیار گران است و علا وه بر این پیدا هم نمی شود و ما هم که در تهران قوم و خویشی نداریم. من هستم و مادرم. بنابراین دنبال دارو گشتن برای ما بسیار دردناک تر از خود بیماری است.
نکیسا می گوید: مادرم برای یافتن داروهای من از چند جا نامه می گیرد و آن نامه ها را بیمه امضا می کند و بعد به دنبال داروها می رود حالا با خداست که پیدا بشود یا نه!
او ادامه داد: در حال حاضر هزینه بستری شدن من شبی صد هزار تومان است وبرای مادرم که به عنوان همراه در کنارم می ماند شبی ۲۵ هزار تومان پرداخت می کنم.
نکیسا آمپول هایی را که باید هر روز بزند به ما نشان داد و گفت: هرکدام از این آمپول ها نزدیک به ۲۰۰ هزار تومان قیمت دارد و اگر کسی دفترچه نداشته باشد و ناچار باشد هزینه این داروها را مستقیم پرداخت کند یا باید گنج قارون داشته باشد یا باید با زندگی خداحافظی کند.
مادر نکیسا هم کنارش ایستاده، او که از بیماری دخترش اطلا ع دارد، پنهان از نکیسا می گوید: برادر کوچکتر نکیسا هم چند سال پیش بر اثر بیماری سرطان درگذشت و پدرش هم ۲ سال پیش زیر عمل سکته کرد و ما را تنها گذاشت حالا من مانده ام و فرزندانم.
معصومه خانم که در تهران کسی را ندارد ناچار است شبانه روز در بیمارستان بماند و برای شفای دخترش دعا کند.
او می گوید: اینجا برای همراه بیمار هیچ امکاناتی وجود ندارد و من ناچارم شبانه روز روی صندلی کنار تخت دخترم بنشینم و این امکان وجود ندارد که شبها برای خوابیدن جایی دراز بکشم و باید نشسته بخوابم.
معصومه خانم که اشک هایش را از دخترش پنهان می کند تا روحیه او را تضعیف نکند می گوید: معلوم نیست نکیسا تا چه زمانی باید در بیمارستان بستری باشد و من نمی توانم او را تنها بگذارم از طرفی خانه و زندگی و سایر فرزندانم در گرگان آواره هستند.
او گفت: از یک سو دل خواهر و برادرهای نکیسا اینجاست و از طرف دیگر این امکان را ندارند که مدام به دیدارش بیایند.
معصومه خانم راست می گفت، شرایط وحشتناکی داشت. هیچ کس غیر از خدا نمی توانست کمکش کند.
اولین باری که نکیسا را روی تخت بیمارستان دیدم، ساعت ملا قات بود. آن روز کنار تخت تمام مریضان پر بود از ملا قاتی هایی که برای احوال پرسی از مریضشان آمده بودند نکیسا اما تنها در کنار مادرش چشم به در دوخته بود و ناامیدانه در را می نگریست تا شاید یک نفر هم حال او را بپرسد. با اینکه من هیچ آشنایی قبلی با او نداشتم از دیدنم آنقدر شاد شد که گویا نزدیک ترین دوستش را دیده است.
او آنقدر خوش روحیه و شاد بود که در اولین برخورد مهرش چنان به دلم نشست که دلم نیامد از روز بعد به دیدنش نروم. این بود که سر زدن به این دوست جدید کار هر روزم شد.
اما روزها که می گذشت دیدار او نه تنها خوشحالم نمی کرد بلکه غم های دلم را افزایش می داد. هر روز که می گذشت دوست تازه من ضعیف تر می شد و آب شدن شمع وجودش را هر روز حس می کردم.
تا اینکه قرار شد برای بهتر شدن حالش شیمی درمانی شود. با اینکه پزشکان کاملا از او قطع امید کرده بودند اما مادرش هنوز امیدوار بود و لبخند می زد.
خلا صه دوست جدید من که حالا دیگر با هم صمیمی شده بودیم با آمپول های گرانی که از آنها صحبت می کرد زیر شیمی درمانی رفت.
کم کم موهای سرش شروع به ریختن کرد و دیدار دوباره او برایم آن قدر سخت شده بود که هر روز پس از بازگشت از بیمارستان سردرد وحشتناکی سراغم می آمد.
مضاف بر این که این روزها دیگر فقط نکیسا نبود که دردش دلم را به درد می آورد. کنار تخت او دخترک ۱۴ ساله ارمنی خوابیده بود که او را مقلیک صدا می کردند. او هم دچار سرطان غدد لنفاوی شده بود و بیماری در صورتش چنان نمود پیدا کرده بود که انگار کاسه چشمش در حال از جا درآمدن است.
مقلیک هم مثل نکیسا ساده و مهربان بود و او هم از بیماری اش چیزی نمی دانست که نام سرطان روحیه بیمار را زودتر از موعد می کشد.
نکیسا که دیگر مثل قبل شیطنت نمی کرد از داخل یخچال که کنار تختش بود یک آمپول کوچک درآورد شاید به جرات بتوان گفت ۳ قطره بیشتر در آن به چشم نمی خورد او گفت: قیمت این آمپول با دفترچه ۶۵ هزار تومان است و من باید روزی ۲ تا از این آمپولها بزنم.
او که دیگر به سختی حرف می زد گفت: فکر می کنی بعد از این همه درد کشیدن و هزینه کردن امیدی به بهبودی من هست ؟
من که دلم می خواست با اطمینان به او بگویم «البته که هست» این جمله را به او گفتم اما در دلم غوغا بود.او می گوید: بعضی از آمپولهای من با دفترچه گیر نمی آید و یکی از اقواممان هر روز با موتور به جاهایی که فکرش را هم نمی کنید دنبال داروهای من می رود تا من بدون آمپول نمانم.
نکیسا با تمام مشکلا تی که دارد از پزشکان بیمارستان به شدت رضایت دارد و قدر دان زحمات آنان است.
پزشکان خوردن هر نوع میوه و سبزی را برای نکیسا ممنوع کرده بودند و او در حسرت خوردن یک دانه گیلا س بود.
موهای سرش تقریبا به طور کامل ریخته بود و او دایم روسریش را جلو می کشید تا سر بی مویش دیده نشود.
آن روز از مادرش شنیدم که هزینه دوا و درمان نکیسا تا آن لحظه حدود ۱۵ میلیون تومان شده و شنیده بودم که خانواده او وضعیت مالی خوبی ندارند اما در مورد نحوه پرداخت هزینه ها سوالی نکردم.
چند روز بعد که به دیدنش رفتم متوجه شدم که او را به یک بیمارستان دولتی منتقل کرده اند اما تا بیایم به خودم بجنبم و کارهایم را منظم کنم و به دیدنش بروم لحظه ها مجال دیدار را از من گرفتند تا این که یک تلفن غم انگیز حاوی پیام تلخی شد که برای همیشه مرا از دیدار او ناامید کرد. نکیسا در یک صبح نه چندان آفتابی پس از ۲ ماه بستری شدن در بیمارستان در حالی که غیر از مادرش کسی بالا ی سرش نبود با دنیای خاکی ما خداحافظی کرد.
او رفت و حال مادری که داغ دو فرزند و همسرش را دیده در تنهایی و سکوت شب به هزینه های درمان دخترش فکر می کند که باید هر چه زودتر آنها را تسویه کند و پول تمام کسانی را که به او قر ض داده بودند بازگرداند اما چطور؟
● دیالیز ضربان معکوس زندگی را فریاد می زند
اینجا سکوت حکمفرماست. بدنهایی بی رمق و نیمه جان با چشمان فرو رفته خیره به شیلنگی که حیات آنان را رقم می زند، شیلنگ پرخونی که یکسر آن به سرخرگ و سیاهرگ و سردیگر آن به دستگاه دیالیز متصل است.
این شیلنگ ها که خون زندگی در آن جریان دارد بردست های بی رمق و سفید انسان هایی بسته شده که پوست به استخوان رسانده و چشم هایش دریچه ای به آینده روشن نمی گشاید.
خون مسموم وارد دستگاه می شود و خون تصفیه شده از شیلنگی دیگر به سرخرگ می ریزد.
این دستگاه جبران نارسایی کلیه را می کند و او را که ناتوان، چشم به این دستگاه دوخته همچنان به آینده ای هر چند کوتاه امیدوار می سازد.
این جا خون حکم کیمیا را دارد، رنگ قرمز در شیلنگ ها فراوان است اما کم خونی بیداد می کند. بدنها تشنه نشاط و تحرک هستند و مغزها در حسرت روزهایی است که می توانست به پیشگیری از این روزها فکر کند.
و این نه تمام موضوع است که همه را تقصیر او بیندازیم بلکه زنجیره ای است رها شده و شاید زنگار گرفته که بارها روغن گفتار و انتقاد بر تن آن خورده اما اثر نکرده است.
تا زمانی که پیشگیری از سطح شعار به عمل تبدیل نشود باید در نهایت راهرویی را طی کنی که به ساختمان بخش همودیالیز یک بیمارستان منتهی می شود در این ساختمان تخت هایی وجود دارد که در هر روز سخاوتمندانه بدنهای بی رمق زنان و مردان، پیران و جوانان و حتی کودکان را می پذیرد تا خون مسموم خود را ساعتها با کمک دستگاه دیالیز تصفیه کنند. زمانی که دیگر از کلیه کاری بر نمی آید.
نمی گوید چقدر به آینده نظر دوخته است، او فقط ۸ سال دارد و پس از این باید بهترین سال های زندگی خود را بر روی تخت بگذراند، سالهایی که می شد جدای از دستگاه دیالیز زندگی کرد. سال هایی که هنوز کلیه ها سالم بودند. صدای هیاهوی بچه ها اشکش را در می آورد، نمی تواند مثل آنان تلا ش را تمرین کند اما صبر و شکیبایی را با لبخندی بر لب های نه چندان قرمز و بدن ضعیف می پذیرد.
پدر «مینا» از روند بیماری می گوید: اول پا درد داشت. پزشک عمومی تشخیص صحیحی نداد و ما را امیدوار کرد که چیزی نیست و به زودی حال دخترمان خوب می شود بعد از گذشت مدتها از پیشرفت بیماری متوجه شدند که برگشت ادرار دارد و مثانه ایراد پیدا کرده است.
او ادامه داد: دقیقا یک ما ه قبل از دیالیز شدن مینا پزشکان متوجه بیماری او شدند و الا ن ۶ ماه است که دیالیز می شود تا زنده بماند.
پدر مینا در حالی که غم در چشمانش موج می زند، می گوید: اگر دیر به اینجا بیاییم دخترم دچار سردرد، تنگی نفس و بی اشتهایی شدید می شود.
او ادامه می دهد: این روزها مردم با کلیه تجارت می کنند، می گویند قیمت هفت میلیون می شود اما من قادر به پرداخت این هزینه نیستم.
پدر مینا راست می گوید: این روزها کلیه وسیله تجارت شده است. چند وقت پیش در یکی از میادین اصلی تهران چشمم به یک آگهی خورد که مدتها مرا سرجایم میخ کوب کرد. آن آگهی مربوط به جوان ۲۴ ساله ای بود که قصد فروش کلیه خود را داشت. البته قیمت کلیه در آگهی ذکر نشده بود فقط گروه خونی آن جوان و شماره تلفن همراه او روی کاغذ به چشم می خورد.
دلم می خواست با او هم صحبت کنم تا بدانم به کجا رسیده که قصد فروش کلیه خود را دارد آن هم به این صورت!
نمی دانم فقر باعث چنین تصمیمی می شود یا طمع ؟! نمی دانم. فقط این را می دانم که وقتی با مینا خداحافظی می کردم چشمانش پر از انتظار بود. انتظار روزی که از شر این شیلنگ ها خلا ص شود و برای همیشه با تخت بیمارستان خداحافظی کند.
انتظار برای روزی که مثل بقیه هم کلا سی هایش مرتب سرکلا س برود و ناچار نشود هفته ای سه روز غیبت کند وازدرس هایش عقب بیفتد.
آن طرف تر بیمار دیگری روی تخت خوابیده که خود را سارا معرفی می کند، سارا ۲۰ ساله است و هشت سال است که دیالیز می شود.
گفتنش آسان است اما هشت سال مدت کمی نیست.
او می گوید: من به علت بی توجهی به درمان سرماخوردگی و بروز عفونت در کلیه دچار نارسایی کلیه شدم!
سارا در ادامه می گوید: دیگر نمی توانم به راحتی مایعات بخورم و همیشه به این فکر می کنم که به دلیل دفع ناقص ادرار سموم در خونم جمع می شود.
سرش را برگردانده و به دستگاه نگاهی می اندازد و می گوید: هفت سال پیش با دو میلیون تومان یک بار پیوند کلیه انجام دادم و بعد از چهار سال به دلیل کم خونی کلیه جواب نداد و دوباره به این دستگاه متصل شدم.
چهره تکیده ای دارد و به نظر خستگی ایام او را نیز از پای درآورده است. به سراغ بیمار دیگری می روم و سارا را با تمام آرزوهایش تنها می گذارم.
پسر جوانی روی تخت دیگری به دستگاه وصل شده است، او که ۱۸ سال بیشتر ندارد می گوید: فشار خون بالا داشتم غذا که می خوردم برمی گرداندم نمی دانستم فشار خونم تنظیم نیست. بعد از مدتی متوجه شدم که کلیه ام نارسا شده است.
محمد ادامه می دهد: چهار ماه است که دیالیز می شوم و به دلیل نبود درآمد و از کارافتادگی پدرم نمی توانم پیوند کلیه انجام دهم.
وی گفت: از سویی دفترچه درمانی هم ندارم و ناچارم ۱۰ هزار تومان بابت هر آمپول پرداخت کنم.
مونا بیمار دیگری است که ۱۱ سال تحت دیالیز است. اما او نمی داند چگونه مبتلا به این بیماری شده. مونا در این باره می گوید: دیابت و فشار خون نداشتم. پزشکان علت نارسایی کلیه ام را به خوبی تشریح نکردند ولی خودم فکر می کنم علت آن سرماخوردگی باشد.
وی ادامه می دهد: بیماری زمانی خود را نشان داد که دچار کم خونی شدم و پزشکان احتمال اشکال کبد می دادند و در نهایت متوجه شدند که کلیه هایم نارسا شده است.
وی بزرگترین اشکال خود را بی توجهی به امر پیشگیری از بیماری های خطرناک با درمان زمینه های این بیماری ذکر کرد و گفت: متاسفانه قبل از ابتلا به دیالیز به پزشک متخصص مراجعه نکردم تا تشخیص لا زم را بدهد.
یک پزشک فوق تخصص هم در این زمینه گفت: دیابت و فشار خون بالا از عوامل مهم ابتلا به بیماری کلیوی و دیالیز است.
محمد موحدی افزود: عدم مصرف به موقع دارو و انسولین و بی توجهی نسبت به درمان های دوره ای خود زمینه ساز بروز نارسایی کلیه در بیماران دیابتی است.
وی ادامه داد: همچنین یکی از عوارض فشار خون بروز بیماری های کلیوی است که با پیشگیری و کنترل این بیماری می توان از ایجاد بیماری خطرناک تر چون دیالیز پیشگیری کرد.
او ادامه داد: متاسفانه مردم تا بروز علایم بیماری تمایلی به پیشگیری ندارند.
دکتر موحدی گفت: از دیگر مشکلات موجود برای تشخیص دقیق بیماری ها نقص سیستم ارجاع و عدم اجبار آن به ویژه در مطب ها و بخش های درمانگاهی است که خود عامل تشخیص دیرهنگام بیماری است.
وی افزود: دیالیز در دو نوع صفاقی و خونی صورت می گیرد.
وی ادامه داد: متاسفانه بیماری کلیه تا زمانی که یک چهارم کلیه سالم است علایمی نشان نمی دهد و زمانی علامت دار می شود که ۸۰ درصد کلیه نارسا شده است لذا درمان علل بیماری برای پیشگیری از دیالیز ضروری است.
وی سوزش، تکرر و بی اختیاری ادرار، تب و لرز همراه با تهوع و استفراغ و ورم پای چپ، درد پهلو، تپش قلب، خستگی زودرس و رنگ پریدگی را از عواملی دانست که می تواند نشانه بروز مشکل کلیوی باشد.
موحدی ۹۵ درصد بیماران کلیوی را اورژانسی دانست و افزود: اطلاع به موقع از بیماری با مراجعه به پزشک منجر به شناسایی نارسایی کلیه و پیشگیری از دیالیز یا انجام دیالیز به موقع و افزایش طول عمر می شود.
او یادآور شد: هم اکنون پیوند از دهنده زنده هزینه زیادی دارد اما به دلیل بالا بودن تصادفات در کشور و مرگ مغزی می توان با فرهنگ سازی لازم پیوند از این افراد را گسترش داد.
موحدی گفت: به طور متوسط هر بیمار دیالیزی ماهانه یک میلیون تومان هزینه برای دولت دارد و این جدای از هزینه های مستقیم بیماری است که به خانواده ها تحمیل می شود.
وی اظهار داشت: با روند رو به رشد بیماری کلیه و دیالیز در سال های آتی کل اعتبارات وزارت بهداشت را باید صرف این بیماران کرد. لذا تاکید بر پیشگیری و هزینه برای آنها بهتر از درمان دیالیز است.
اصغر نوروزی هم یک بیمار دیالیزی است او که در اثر دیابت و رعایت نکردن دچار از کارافتادگی کلیه شده می گوید: وقتی یک بیمار دیالیزی در خانواده وجود دارد انگار تمام اعضای آن خانه بیمار هستند چرا که دفعات دیالیز و تکرار آن برای اهالی خانواده هم دردسرساز می شود و علاوه بر هزینه های مادی این بیماری مسائل روحی و روانی را برای بیمار و خانواده او در پی خواهد داشت.
وی افزود: باتوجه به سهمیه بندی شدن بنزین برای ما بسیار مشکل شده که مسیر خانه تا بیمارستان را هفته ای چند بار طی کنیم ضمن اینکه هزینه آژانس ها هم به شدت افزایش یافته و در بیشتر ساعات روز آنها ماشینی برای سرویس دهی ندارند.
و اما بیماران دیالیزی مشکلا ت دیگری هم دارند که همواره مطرح شده اما کو گوش شنوا.
«۴۰۰ دستگاه دیالیز تا پایان امسال به چرخه دیالیز کشور وارد می شود»، این جمله را بارها از زبان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفت وگوهای اختصاصی و نشست های خبری شنیده ایم.
این وعده، هزاران بیمار دیالیزی را که اغلب از اقشار آسیب پذیر جامعه هستند به بهره مندی از خدمات بهتر دیالیز امیدوار کرد.
از زمان مطرح شدن این موضوع بیش از دو فصل می گذرد. دو فصلی که برای یک یک بیماران دیالیزی که گاه باید در نوبت های دیالیز منتظر باشند همچون یک عمر گذشت. اکنون تعداد این بیماران به بیش از ۱۵ هزار نفر رسیده است.
در این میان با وجود افزایش فزاینده این جمعیت، تنها ۲۳۶ دستگاه دیالیز جدید به سیستم دیالیز و فقط ۳ بخش به بخش های دیالیز کشور تاپایان سال ۸۴ افزوده شده و شمار آنها را به ترتیب به ۲ هزار و ۴۸۶ دستگاه و ۳۳۰ بخش رسانده است.
آیا این تعداد دستگاه و بخش، پاسخگوی نیازهای جمعیت رو به افزایش بیماران دیالیزی که پیش بینی می شود تا ۵ سال آینده به ۲ برابر شمار فعلی برسد، می باشد؟ اگر چنین نیست آیا بالا خره تا پایان امسال وعده افزودن ۴۰۰ دستگاه دیالیز جدید به نظام سلا مت کشور محقق می گردد؟
● تعداد بیماران دیالیزی بیش از ۶ برابر تعداد دستگاه های دیالیز است!
تعداد بیماران دیالیزی در سال ۱۳۷۶، ۵ هزار و ۹۵۳ نفر بوده است که این تعداد تا امسال به بیش از ۲ برابر رسیده است.
تعداد این بیماران تا سال ۷۷ تنها ۳۲۱ نفر افزایش داشته است که به ازای این تعداد افزایش ۱۵۹ دستگاه و ۳۶ بخش دیالیز جدید افزوده شده است. اما نکته اینجاست که این رقم در مقایسه با افزایش تعداد دستگاه و بخش دیالیز تا آغاز امسال چندان منطقی به نظر نمی رسد زیرا به ازای افزایش هزار و ۸۵۵ نفری بیماران دیالیزی تا پایان سال ۸۴ تنها ۲۳۶ دستگاه و فقط ۳ بخش دیالیز افزوده شده است!
از سوی دیگر، افزایش تعداد بیماران دیالیزی تا سال ۸۰ کمتر از هزار نفر در هر سال بوده است اما تا سال ۸۱، تعداد این بیماران با هزار و ۸۱ نفر افزایش نسبت به سال ۸۰ به ۹ هزار و ۴۷۶ بیمار رسیده است. این افزایش تعدادی تا سال ۸۲ شمار بیماران دیالیزی را به ۱۰ هزار و ۴۶۳ نفر رسانده و این روند رو به رشد ادامه می یابد تا اینکه با هزار و ۲۸۳ نفر افزایش، تعداد بیماران دیالیزی در سال ۸۳، به ۱۱ هزار و ۷۴۶نفر می رسد اما به سال ۸۴ که می رسیم افزایش شمار بیماران دیالیزی به بالا ترین حد خود در طول یک دهه گذشته می رسد، افزایش چشمگیری که لزوم افزایش آگاهی مردم نسبت به انجام اقدامات پیشگیرانه از ابتلا به نارسایی کلیه اعم از کنترل فشار و قند خون را آشکارتر ساخت. افزایش رو به رشدی که نگرانی مسوولا ن نظام سلا مت را در خصوص لزوم تامین نیازهای جدی جمعیت نیازمند بیماران دیالیزی بیشتر برانگیخت.
افزایش دستگاه های دیالیز متناسب با گسترش جمعیت بیماران دیالیزی نیست.
نکته جالبی که مقایسه افزایش شمار بیماران دیالیزی با تعداد افزوده شده دستگاه های دیالیز در طول یک دهه گذشته به ذهن می رسد این است که تا سال ۸۰ که افزایش تعداد این بیماران زیر هزار نفر در هر سال بوده است بیشترین افزایش در تعداد دستگاه های دیالیز مشاهده می شود یعنی افزایش تعداد دستگاه ها در محدوده ۱۶۰ تا ۲۵۰ ماشین شمار این دستگاه های حیاتی را به هزار و ۸۲۷ دستگاه تا سال ۸۰ رسانده است. اما منحنی افزایش تعداد دستگاه های دیالیز علی رغم افزایش تعداد بیماران از سال ۸۰ روبه نزول گذاشته ودر نهایت با افزایش ۲۳۶ عددی این دستگاه ها از سال ۸۳ تا پایان سال ۸۴ شمار این ماشین ها را به ۲ هزار و ۴۸۶ دستگاه می رساند.
اما چگونه این تعداد دستگاه نیاز به تصفیه خون بیش از ۱۵ هزار بیمار را پاسخ می دهد؟
گفتنی است، بیشترین افزایش تعداد دستگاه های دیالیز از سال ۷۸ تا ۷۹ بوده که در این زمان تنها ۸۲۴ نفر به تعداد بیماران دیالیزی افزوده شده است. از سوی دیگر تعداد این دستگاه ها تا سال ۸۲،۲ هزار ماشین بوده و ازسال ۷۶ تاکنون نیز علی رغم این که تعداد بیماران دیالیزی بیش از ۲ برابر شده است به تعداد ماشین های دیالیز تنها هزار و ۴۵۸ دستگاه افزوده شده است.
● تعداد بخش های دیالیز برای بیماران کافی نیست
منحنی افزایش تعداد بخش های دیالیز نیز در طول ۱۰ سال گذشته تقریبا نتایج مشابهی به دست می دهد. بیشترین افزایش بخش دیالیز تا سال ۸۱ بوده است. یعنی تعداد بخش های دیالیز تا آن سال به ۲۹۵ بخش رسیده است اما نکته ای که در این میان بسیار جلوه می کند نزول منحنی افزایش تعداد بخش های دیالیز از سال ۸۱ تاکنون است. از آن سال تا سال ۸۲ تعداد بخش های دیالیز با ۱۹ عدد افزایش به ۳۱۴ بخش، از سال ۸۲ تا سال ۸۳ شمار این بخش ها با ۱۳ عدد افزایش به ۳۲۷ بخش و از آن سال تا پایان ۸۵ نیز تعداد بخش های دیالیز با تنها ۳ عدد افزایش به ۳۳۰ بخش رسیده است.
به راستی آیا ۳۳۰ بخش دیالیز موجود در مراکز درمانی برای بیش از ۱۵ هزار بیمار دیالیزی کافی است؟
آیا این معضل که با توجه به کمبود دستگاه ها جدی تر می شود، نوبتی شدن دیالیز را برای بیماران به همراه ندارد؟ بیمارانی که باید حداقل هفته ای ۳ بار و هر بار ۴ ساعت از عمر خود را با این بخش ها و با دستگاه های موجود در آن سپری کنند، این بخش ها را دیگر جزئی از اتاق های امن خانه و دستگاه های دیالیز را به عنوان عضوی از خانواده می شناسند.
نباشد که آنها را در صف های طولا نی تجدید حیات در انتظار بگذاریم.
منبع : روزنامه مردم سالاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست