سه شنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۳ / 10 December, 2024
مجله ویستا


fort minor


fort minor
اگر عضو گروهی بودید كه ۹۰ میلیون نسخه از آلبوم هایش در سراسر جهان به فروش رفته بود و شما احساس می كردید كه هنوز زیر سایه دیگران هستید، چه می كردید؟» این سئوالی بود كه مایك شینودا را به گروه Fort Minor رساند. عضو تاثیرگذار گروه لینكین پارك كه در نقش خواننده رپ، به یكی از هنرمندان شاخص سبك نوو متال Nu-Metall بدل شده بود، بعد از پنج سال كه تمامی وقتش را با این گروه موفق در سبك جدید گذراند، سرانجام تصمیم گرفت كه به سراغ علاقه نوجوانی اش برود.
مایك شینودای ۲۹ ساله می گوید كه سال ها منتظر بوده تا كسی با ریتم های تازه و واژه های متفاوت در سبك هیپ-هاپ تحولی ایجاد كند. اما گویی تمامی تحول خواهی جوانان رپری كه در زیرزمین ها فریادهایشان در نطفه خفه می شود، مایك را راضی نكرد.
او خود دست به كار شد تا در كنار محبوبیت و شهرت جهانی اش، صدای جدیدی را به گوش همگان برساند، صدای اعتراض آرام نسلی كه در برابر تناقض های دنیای اطرافش، تلاش می كند خشم خود را كنترل كند تا بیش از این خرابی به بار نیاید!
او یك موزیسین واقعی است. ارزان بودن ریتم های هیپ - هاپ و آسان شدن تدوین صدا به كمك كامپیوتر او را رپر نكرده است. مایك به مدت ده سال نواختن پیانوی كلاسیك را فراگرفته است. آرام آرام به پیانوی جزء گرایش پیدا كرده و سرانجام به هیپ - هاپ رسیده است. با دوستان مدرسه هنر، در گروه لینكین پارك به اوج رسیده و همواره از ریتم های ویژه خود در كارش استفاده كرده است.
اما پروژه ای كه مایك از سال گذشته در حاشیه كار در لینكین پارك آغاز كرده، گویی بیشتر بهانه ای است برای بیرون ریختن دغدغه های ذهنی و گره های دنیای اطرافش. فورت مینور نام گروه جدیدی است كه مایك آن را پایه گذاشته تا همراه با دوستان سابقش در دنیای هیپ - هاپ، همان آثاری را خلق كند كه به گفته خودش مدت ها انتظارشان را كشیده است.
نخستین آلبوم گروه نزدیك به یك ماه پیش با نام The Rising Tied منتشر شد و هرچند رسانه های جریان اصلی موسیقی ناچار بودند كه ویدئوهای گروه را به دلیل شهرت مایك منتشر كنند، اما همگان خوب می دانستند كه با ترانه هایی با پیامی متفاوت روبه رو هستند.
در ویدئوهای فورت مینور از رقص دختران و مدال های نقره ای بزرگ بر گردن خواننده های رپ خبری نیست. اعضای گروه پیراهن تیم های بسكتبال و شلوارهای بگی گشاد نمی پوشند. برخلاف زرق و برق جریان اصلی موسیقی هیپ - هاپ، مایك و اعضای گروهش درون ویرانه های تاریك و نمور می خوانند. مایك مستقیم به دوربین خیره می شود و سعی می كند تا از ذهن پرشورش بگوید، از نگرانی هایش و سرمای هوا كه فرصت اندیشیدن را از او و دیگر جوانان آمریكایی گرفته است.
آلبوم The Rising Tied، ۱۵ ترانه دارد. یكی از شاخص ترین آنها ترانه ای غم انگیز به نام «كنجی» است. برای كشف این ترانه كافی است كه نگاهی به ریشه و تبار مایك بیندازیم.
نام كامل مایك، مایكل كنجی شینودا است. او از پدری ژاپنی و مادری روس - بلغار در كالیفرنیا به دنیا آمده است. ترانه «كنجی» با صدای غمزده مردی آغاز می شود كه می گوید: «پدرم در سال ۱۹۰۵ از ژاپن آمد. او ۱۵ سال داشت در زمانی كه از ژاپن مهاجرت كرد. او، او… او آن قدر كار كرد تا توانست یك مغازه راه بیندازد…»
مایك داستان تلخی را آغاز می كند كه گویی جایی در ناخودآگاهش حك شده است. جنگ دوم جهانی آغاز می شود و كنجی، مردی كه سال ها پیش از ژاپن به آمریكا مهاجرت كرده در وضعیت پرتناقضی گرفتار است. بمباران «پرل هاربر» اتفاق می افتد و ژاپنی ها بسیاری از سربازان آمریكایی را می كشند.
ایالات متحده نمی تواند از آتش جنگ دور بماند و كشور، یكپارچه پا به جنگی سخت می گذارد. كنجی - شخصیت داستان این ترانه - با برخورد خشن كسانی روبه رو است كه تا دیروز همشهری هایش بودند. از اینجا داستان ناگفته برخورد آمریكایی ها با ژاپنی های مهاجر در آن سال ها روایت می شود. توهین، تحقیر و در نهایت تبعید و طرد از جامعه، به بیان دیگر آمریكایی ها با ژاپنی های مهاجر همان رفتاری را دارند كه در آلمان نازی ، فاشیست ها با یهودی ها دارند.
با پایان جنگ، در حالی كه هنوز كمپ های ویژه ژاپنی های مهاجر بسته نشده اند، خانواده كنجی به خانه خود بازمی گردند. همه چیز ویران شده و بر دیوارهای خانه و مغازه كنجی نوشته اند: «شیطان ژاپنی! به خانه ات برگرد».
این ترانه با صدای پیرزنی به پایان می رسد كه می گوید: «شوهر من پیش از آنكه كمپ ها بسته شوند از دنیا رفت…»
مایك در برابر گمانه زنی روزنامه نگاران كه این داستان را، داستان واقعی پدربزرگ وی خوانده اند سكوت كرده است؛ سكوتی كه بیشتر نشانه ای است بر حقیقی بودن این گمانه زنی.
مایك در اجرای این ترانه، با ریتم های پر ضرب هیپ - هاپ، داستان دردناكی را چنان روایت می كند كه شنونده را عمیقاً به فكر فرو برد.
«كنجی» تنها ترانه متفاوت او نیست. او در ترانه «سیگارها» ضمن نقل ناكامی هایش در دنیای موسیقی رپ، در مقام منتقد جریان اصلی موسیقی هیپ - هاپ قد علم می كند. موسیقی رقص آوری كه این روزها تنها به مضامین ساده عاشقانه و خوشگذرانی های بی پایان خلاصه شده و به گفته مایك از ریشه های واقعی اش فاصله گرفته است.
او در جایی از این ترانه در وصف جریان روز موسیقی هیپ - هاپ می گوید: «این شبیه سیگاركشیدنه، كاریه كه فقط انجام می دم… بذار یه چیزی كه امشب كشف كردم، بهت بگم، رادیوی هیپ - هاپ من مث سیگار ماربوروی لایت می مونه ؛ هر دوتاشون یه چیزی را به یه شكل می فروشن. سیگارها می گن كه خطری ندارن، رپرها ادعا می كنن كه خیلی توپن…»
دیگر مدت ها است كه از نقد جدی سیاست های سلطه طلبانه دولتمردان در موسیقی هیپ - هاپ خبری نیست. در برابر این موسیقی، رپ زیرزمینی ایالات متحده نیز مدت ها است كه توسط رسانه های مسلط، سانسور شده است. آنها به سادگی با انگ «چپ افراطی» در همان زیرزمین ها می مانند و كمتر عرصه ای برای انتقال پیام هایشان می یابند.
اما مایك شینودا با گروه فورت مینور همان راهی را كه پنج سال پیش با گروه لینكین پارك آغاز كرده بود با صراحتی كم سابقه ادامه داده تا نقشی را ایفا كند كه سال ها آرزویش را داشته است. اگر در ترانه های لینكین پارك، اعتراض و انتقاد جوانان آمریكایی، با ته مایه فلسفی بیشتر آینه تنهایی و خشم یك نسل است، در فورت مینور، برای بیان اعتراض كافی است كه بی واسطه روایت نارضایتی را برای شنونده تصویر كنی.
مایك شینودا برای ساختن این تصویر موفق بوده است و آنچه در برابر ما است نیازی به مكمل های نخ نما شده باب طبع بازار ندارد. تنها كافی است كه چشم هایت را ببندی و خط به خط ترانه هایش را گوش كنی؛ او زوایای پنهان دنیای تلخ ما را با دقت نقاشی می كند و كنار هم می چیند.
منبع : سایت تخصصی گیتار