سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا

زمینه‌های‌ انقلاب‌


در طول‌ تاریخ‌ هر کشوری‌ وقایع‌ گوناگونی‌ رخ‌ می‌دهد که‌ کشور ما هم‌ از این‌ امر مستثنا نیست‌. اما آنچه‌ که‌ مهم‌ به‌ نظر می‌رسد این‌ است‌ که‌ برخی‌ از وقایع‌ و حوادث‌ تاریخی‌ نقطه‌ عطفی‌ در تاریخ‌ ملت‌ها است‌. انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ گرچه‌ در چارچوب‌ کشور ایران‌ و با رهبری‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌(ره) به‌ پیروزی‌ رسید به‌ دلیل‌ ماهیت‌ حکومت‌ سلطنتی‌ و وابستگی‌ آن‌ به‌ یک‌ قطب‌ حاکم‌ بر جهان‌ از مرزهای‌ ایران‌ فراتر رفت‌ و آثار خود را در کشورهای‌ اسلامی‌ و به‌ گونه‌یی‌ بر سایر کشورها به‌ جای‌ گذارد.
انقلاب‌ اسلامی‌، ایران‌ را که‌ جزیره‌ ثباتی‌ برای‌ امریکا و سایر کشورهای‌ غربی‌ بود، به‌ دژ محکمی‌ برای‌ مقابله‌ با این‌ قطب‌ حاکم‌ بر جهان‌ تبدیل‌ کرد و مسلمانان‌ را بویژه‌ در کشورهایی‌ همچون‌ فلسطین‌، لبنان‌، شمال‌ آفریقا و... تا آنجا آگاهی‌ بخشید که‌ هر کدام‌ از آنها اقدامات‌ قابل‌ توجهی‌ را در جهت‌ کسب‌ منافع‌ خود که‌ در تضاد با منافع‌ امریکا بود به‌ عمل‌ آوردند. حوزه‌ و قلمروی‌ مطالعه‌ محققین‌ در باب‌ انقلاب‌ها گوناگون‌ است‌ و هر محقق‌ از حوزه‌یی‌ خاص‌ به‌ یک‌ انقلاب‌ می‌نگرد و آن‌ را در همان‌ چارچوب‌ خاص‌ مورد بررسی‌ قرار می‌دهد. در اینجا سعی‌ می‌شود به‌ اوضاع‌ و شرایط‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ قبل‌ از انقلاب‌ اشاره‌ شود.
● شرایط‌ اقتصادی‌
بنیان‌ اقتصادی‌ ایران‌ تا ۱۵ سال‌ قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ بر اقتصاد کشاورزی‌ قرار داشت‌ ولی‌ با این‌ وجود حدود ۱۱درصد از مساحت‌ کشور به‌ زیر کشت‌ می‌رفت‌ و حاصلخیزترین‌ زمین‌ها نیز در شمال‌ ایران‌ قرار داشت‌ که‌ در دوره‌ حکومت‌ رضاخان‌ اکثر این‌ اراضی‌ به‌ اجبار توسط‌ دربار و دولت‌ تصاحب‌ شده‌ بود. در سال‌ ۱۳۴۱ رژیم‌ شاه‌ به‌ توصیه‌ دولت‌ امریکا و برای‌ جلوگیری‌ از وقوع‌ انقلاب‌ اقدام‌ به‌ ظاهر اصلاحی‌ با نام‌ انقلاب‌ سفید را شروع‌ کرد که‌ اهم‌ آنها اصلاحات‌ ارضی‌ بود. مهم‌ترین‌ نتیجه‌یی‌ که‌ از اصلاحات‌ ارضی‌ به‌ جای‌ ماند این‌ بود که‌ ایران‌ در سال‌ ۱۳۴۸ در زمینه‌ اقلام‌ عمده‌ کشاورزی‌ یک‌ واردکننده‌ کامل‌ شد. زیرا رشد تولیدات‌ کشاورزی‌ معادل‌ ۷/۱درصد بود، در حالی‌ که‌ رشد جمعیت‌ به‌ ۲/۲ درصد رسیده‌ بود. در حقیقت‌ ده‌ سال‌ بعد از انقلاب‌ سفید شاه‌، ایران‌ برای‌ اولین‌ مرتبه‌ واردکننده‌ کامل‌ گوشت‌ و غلات‌ شد.
در کنار این‌ مطلب‌ وجود بی‌شمار کشاورزانی‌ بود که‌ امکانات‌ مالی‌ کافی‌ برای‌ سرمایه‌گذاری‌ و کشت‌ بر روی‌ زمین‌های‌ واگذار شده‌ را نداشتند به‌ همین‌ دلیل‌ روستا را ترک‌ کرده‌ وبرای‌ گذراندن‌ زندگی‌ به‌ شهرها روی‌ آوردند. افزایش‌ قیمت‌ نفت‌ در سال‌های‌ پایانی‌ رژیم‌ شاه‌ قدرت‌ مانور و سرمایه‌گذاری‌ را افزایش‌ داد ولی‌ به‌ دلیل‌ صرف‌ این‌ درآمدها در مجاری‌ غلط‌، کمکی‌ به‌ اقتصاد کشور نکرد. درآمد نفت‌ در سال‌ ۱۳۴۲، ۴۵۰ میلیون‌ دلار و در سال‌ ۱۳۵۲ به‌ ۴/۴ میلیارد دلار و در سال‌ ۱۳۵۶ به‌ ۲۲ میلیارد دلار رسید. این‌ افزایش‌ درآمد صرف‌ نظر از هزینه‌های‌ محدودی‌ که‌ خرج‌ عمران‌ کشور شد، در این‌ پنج‌ زمینه‌ به‌ کار رفت‌. خریدهای‌ بی‌سابقه‌ تسلیحاتی‌، ورود کالاهای‌ مصرفی‌ بویژه‌ مواد غذایی‌ و کشاورزی‌، ایجاد صنایع‌ مونتاژ در شهرها، پرداخت‌ وام‌های‌ کلان‌ به‌ کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ و غرب‌ به‌ منظور کسب‌ حمایت‌ بین‌المللی‌، افزایش‌ حقوق‌ و دستمزد کارکنان‌ دولت‌ بویژه‌ ساواک‌ و ارتش‌. این‌ موضوع‌ در حالی‌ بود که‌ افزایش‌ سریع‌ قیمت‌ نفت‌ می‌توانست‌ اقتصاد ایران‌ را در جهت‌ قطع‌ وابستگی‌ به‌ نفت‌ و خودکفایی‌ پیش‌ ببرد ولی‌ آرزوهای‌ شاه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ دروازه‌ تمدن‌ بزرگ‌ باعث‌ مصرف‌ مبالغ‌ هنگفتی‌ در پروژه‌های‌ غیرضروری‌ و در عین‌ حال‌ غیرسودده‌
شود. نتیجه‌ این‌ عملکرد وجود یک‌ اقلیت‌ مرفه‌ وابسته‌ به‌ دربار و یک‌ اکثریت‌ بی‌نصیب‌ از سرمایه‌های‌ کشور بود که‌ اختلاف‌ طبقاتی‌ را به‌ حداکثر رسانده‌ بود.
● شرایط‌ سیاسی‌
به‌ جز ده‌ ساله‌ اول‌ حکومت‌ شاه‌ که‌ هنوز سیطره‌ کامل‌ به‌ امور کشور پیدا نکرده‌ بود، تمام‌ دوران‌ حکومت‌ او همراه‌ با دیکتاتوری‌ و خفقان‌ بود. پس‌ از کودتای‌ ۲۸ مرداد که‌ شاه‌ آن‌ را قیام‌ ملت‌ خواند، مجددا حکومت‌ استبدادی‌ تمام‌عیار بر ایران‌ حاکم‌ شد و شاه‌ تصمیم‌ گیرنده‌ در تمام‌ امور مملکت‌ شد. از این‌ زمان‌ به‌ بعد آزادی‌ و مشارکت‌ مردم‌ در امور حکومتی‌ برای‌ همیشه‌ پایان‌ یافت‌ و انتخابات‌، احزاب‌ سیاسی‌ و مطبوعاتی‌ جز بازیچه‌یی‌ در دست‌ شاه‌ نبودند. ساواک‌ به‌ مرور زمان‌ قدرت‌ مطلقه‌ کشور شد و بر تمام‌ شون‌ مملکتی‌ حاکم‌ شد. برخورد این‌ دستگاه‌ امنیتی‌ با مردم‌، دانشجویان‌، روحانیون‌ و بویژه‌ مبارزین‌ به‌ گونه‌یی‌ بود که‌ گویا افراد این‌ دستگاه‌ ایرانی‌ نیستند و با ایرانیان‌ به‌ مثابه‌ عنصر خارجی‌ برخورد می‌کردند وحشت‌ حاصل‌ از عملکرد ساواک‌ در میان‌ مردم‌ به‌ گونه‌یی‌ بود که‌ همگان‌ باور کرده‌ بودند در هر جمع‌ چندنفره‌ حتما یکی‌ از عوامل‌ این‌ دستگاه‌ حضور دارد. در بعد سیاست‌ خارجی‌، حکومت‌ به‌ معنای‌ کامل‌ کلمه‌ وابسته‌ بود.
شاه‌ در این‌ مورد هیچ‌ اقدامی‌ را بدون‌ نظر امریکا و انگلیس‌ انجام‌ نمی‌داد و حتی‌ در مورد اجرای‌ نظرات‌ آنها نیز از آنان‌ کسب‌ تکلیف‌ می‌کرد. از نکات‌ بارز این‌ نحوه‌ عملکرد تصمیم‌ شاه‌ در مورد تشکیل‌ دولت‌ نظامی‌ در ۱۵ آبان‌ ماه‌ ۱۳۵۷ است‌. در آن‌ زمان‌ شاه‌ به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسد که‌ تعویض‌ دولت‌ها به‌ صورت‌ عادی‌ کارساز نیست‌ و برای‌ کنترل‌ امور و جلوگیری‌ از پیشرفت‌ انقلاب‌ نیاز به‌ دولت‌ نظامی‌ دارد. در این‌ مورد ابتدا با برژینسکی‌ مشاور امنیت‌ ملی‌ کاخ‌ سفید تلفنی‌ صحبت‌ می‌کند و پس‌ از دریافت‌ نظر مثبت‌ او سفرای‌ امریکا و انگلیس‌ را فرا می‌خواندو بمدت‌ دو ساعت‌ با آنان‌ به‌ گفت‌وگو می‌پردازد. او پس‌ از این‌ مشورت‌ها و کسب‌ اطمینان‌ از اینکه‌ این‌ دو کشور از تشکیل‌ دولت‌ نظامی‌ حمایت‌ می‌کنند،ارتشبد ازهاری‌ را به‌ عنوان‌ نخست‌وزیر دولت‌ نظامی‌ منصوب‌ می‌کند.
● شرایط‌ فرهنگی‌
مهم‌ترین‌ مشخصه‌ فرهنگی‌ قبل‌ از انقلاب‌ در ایران‌ مقابله‌ با فرهنگ‌ اسلامی‌ بود. برنامه‌های‌ رادیو و تلویزیون‌ و بویژه‌ اقداماتی‌ نظیر جشن‌ هنر شیراز، تشویق‌ سینمای‌ مستهجن‌ فارسی‌ نمونه‌ بارز این‌ سیاست‌ فرهنگی‌ بود. در کنار این‌ مقولات‌، فساد و رشوه‌خواری‌ مقامات‌ کشور که‌ اکثر آنها ریشه‌ در دربار و خانواده‌ سلطنتی‌ داشتند، رواج‌ فوق‌العاده‌یی‌ یافته‌ بود. مواد مخدر که‌ جوانان‌ ایران‌ را نشانه‌ گرفته‌ بود بیداد می‌کرد و بطور جدی‌ گفته‌ می‌شود که‌ اشرف‌ خواهر شاه‌ در توزیع‌ آن‌ دخالت‌ داشته‌ است‌. فرهنگ‌ مصرف‌ و رفاه‌طلبی‌ و رقابت‌ برای‌ کسب‌ هر چه‌ بیشتر منافع‌ و به‌ هر قیمت‌ از خصوصیات‌ دیگر فرهنگی‌ این‌ دوران‌ بود.
● شرایط‌ بین‌المللی‌
کشور ایران‌ به‌ دلیل‌ موقعیت‌ حساس‌ و راهبردی‌ همواره‌ مورد توجه‌ کشورهای‌ دیگر بوده‌ است‌. این‌ کشور تا آنجا اهمیت‌ دارد که‌ در هر دو جنگ‌ جهانی‌ توسط‌ قوای‌ متفق‌ اشغال‌ نظامی‌ شد و به‌ عنوان‌ پل‌ پیروزی‌ معروف‌ شد. حکومت‌ شاه‌ که‌ تا قبل‌ از کودتای‌ ۳۲ وابسته‌ به‌ انگلستان‌ و بعد از آن‌ وابسته‌ به‌ امریکا بود به‌ طور کامل‌ مورد حمایت‌ بلوک‌ غرب‌ قرار گرفت‌.
از جانب‌ دیگر به‌ دلیل‌ همسایگی‌ با شوروی‌ و الزامات‌ ناشی‌ از این‌ همسایگی‌ در سال‌ ۱۳۴۱ سیاست‌ همزیستی‌ مسالمت‌آمیز را اتخاذ کرده‌ و بر مبنای‌ همین‌ سیاست‌ روابط‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ مناسبی‌ را با این‌ کشور برقرار کرده‌ بود. با توجه‌ به‌ این‌ سیاست‌ شاه‌ و همچنین‌ با توجه‌ به‌ دوقطبی‌ بودن‌ جهان‌ و احترام‌ هر قطب‌ به‌ منطقه‌ نفوذ قطب‌ دیگر،شوروی‌ و بلوک‌ شرق‌ نیز از شاه‌ حمایت‌ می‌کردند. پس‌ از افزایش‌ قیمت‌ نفت‌ که‌ عامل‌ کمک‌ها و وام‌های‌ شاه‌ به‌ کشورهای‌ جهان‌ شد موقعیت‌ بین‌المللی‌ او، از گذشته‌ نیز بهتر شد. در نتیجه‌ رژیم‌ شاه‌ تنها در کسب‌ وجاهت‌ بین‌المللی‌ موفق‌ بوده‌ و مشکل‌ حادی‌ در این‌ زمینه‌ نداشته‌ است‌. البته‌ به‌ دلیل‌ ماهیت‌ استبدادی‌ حکومت‌ حتی‌ در این‌ بعد نیز مواجه‌ با مسائلی‌ بوده‌ که‌ گاهی‌ در رسانه‌های‌ غربی‌ انعکاس‌ داشته‌ است‌. در همین‌ رابطه‌ می‌توان‌ به‌ مصاحبه‌های‌ شاه‌ با خبرنگاران‌ خارجی‌ اشاره‌ کرد.
در این‌ مصاحبه‌ها معمولا از عدم‌ آزادی‌ در ایران‌، تعداد زندانیان‌ سیاسی‌، شکنجه‌ مخالفین‌، عدم‌ وجود احزاب‌ سیاسی‌ سوال‌ می‌شد که‌ شاه‌ را با عصبانیت‌ بی‌حد مواجه‌ می‌ساخت‌ شاه‌ علی‌رغم‌ کسب‌ حمایت‌های‌ بین‌المللی‌ به‌ دلیل‌ دادن‌ امتیاز به‌ دو قطب‌ حاکم‌ بر جهان‌ ، شاه‌ با معضلات‌ جدی‌ داخلی‌ مواجه‌ بود که‌ قدرت‌ و توان‌ حل‌ هیچ‌ یک‌ از آنها را نداشت‌، مجموعه‌ این‌ شرایط‌ باعث‌ جدایی‌ کامل‌ رژیم‌ از مردم‌ شد.
منبع : روزنامه اعتماد