یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
بازی در نقش آدمهای بزرگ لذتبخش است
سعید نیکپور نظیر اغلب بازیگران دهه ۶۰ سینما و تلویزیون ایران پیشینه تئاتری دارد. تفاوت ویژه او با دیگر بازیگران آن است که نیکپور دیگر متخصص ایفای نقشهای تاریخی است.
حضور در نقش میرزا رضای کرمانی، امیرکبیر، صمد بهرنگی، علیاکبر دهخدا، محدتقی بهار و... نمونه چنین مدعایی است. به جرأت میتوان ادعا کرد که آثار ضعیف، سطحی و بدون ارزشی در کارنامه کاری نیکپور وجود ندارد. این بازیگر با حضوری درخشان در مجموعههای تاریخی مذهبی نظیر امیرکبیر، «رعنا» و «امام علی» به خاطره تاریخی ایرانیان تبدیل شده است. در گفتوگو با او مروری به ۴ دهه فعالیت هنری نیکپور داریم.
▪ اگر موافق باشید بحث را با توجه به اینکه بعد از ۲۷ سال تلهتئاتر «آخرین پایگاه بیلی» به کارگردانی شما از شبکه ۴ پخش شد و تفاوت تلهتئاترهای آن دوران و حالا آغاز کنیم؟
ـ بعد از پیروزی انقلاب در کلیه فعالیتها اختلالی پیش آمد و هنر بخصوص سینما، تئاتر و تلویزیون وضعیت آشفتهای داشت. بعد از تشکیل گروه تئاتر در شبکه یک اولین کار تئاترم را در سال ۵۷ آغاز کردم و در سال ۵۸ ضبط تلویزیونی آن انجام شد این تئاتر «خدا را هجی کن» نام داشت.
▪ چه موضوعی داشت؟
ـ داستان نمایش مربوط به دوران حکومت سرهنگها در یونان در دهههای ۷۰ و ۶۰ میلادی بود. دورهای که دیکتاتوری و خفقان در اوج خودش بود.
▪ درست مطابق با حوادث جامعه تازه انقلاب کرده ایران بود؟
ـ بله و مردم ایران هم به تازگی از زیر یوغ حکومت دیکتاتوری پهلوی آزاد شده بودند.
▪ بازیگران تئاتر چه هنرمندانی بودند؟
ـ فرامرز صدیقی، محمد مطیع، اسماعیل محرابی و قاسم سیف.
▪ بهترینهای تئاتر آن دوران؟
ـ بله و در فیلمها و مجموعههای آن سالها حضوری پررنگ داشتند.
▪ قصد اجرای صحنهای نداشتید؟
ـ شرایط مهیا نبود و تئاتر تقریباً تعطیل بود. در تلویزیون ۳ تلهتئاتر پشتسر هم کارگردانی و ضبط کردم و بعد از «خدا را هجی کن» نمایشی از هوشنگ مرادیکرمانی بهنام «پهلوان و جراح» را کار کردم که کاری طنز محسوب میشد و در آن محمد مطیع و مرحوم سروش خلیلی بازی داشتند و کار بعدیم «آخرین پایگاه بیلی» بود که براساس متنی انگلیسی کار شد.
▪ جنبههای سیاسی کار هم پررنگ بود؟
ـ بله، اما کار در آن زمان پخش نشد.
▪ به چه دلیلی؟
ـ شعار اصلی کار هم یکی از شعارهای اصلی جمهوری اسلامی بود. بدین مضمون «مبارزه با استثمار انسان توسط انسان» اصلاً به همین دلیل این کار را انتخاب کرده بودم و داستان مربوط به زندگی کارگر معدن زغالسنگی بود که مورد استثمار قرار میگیرد، مبارزه نیز از اینجا شروع میشد.
▪ تقابل جامعه سرمایهداری با طبقه کارگر؟
ـ بله، اما مسوولان آن زمان تلویزیون به دلیل جو سیاسی ملتهب آن سالها صلاح ندیدند کار پخش شود. علیرغم اینکه تلهتئاتر بدون هیچ تبلیغاتی و اطلاعرسانی بعد از سالها از شبکه ۴ پخش شد بسیار خوشحالم.
▪ کارها آن زمان با چند دوربین ضبط میشد؟
ـ ۳ دوربین، با کارگردان تلویزیونی و هنری کار ضبط میشد. یادم میآید زمانی که تلهتئاتر «خدا را هجی کن» پخش شد، ۲ روز بعد در نمازجمعه در مورد این کار اظهارنظر شد و بازتابهای متنوعی حتی در دانشگاهها بر جای گذاشت.
▪ عدم استقبال از تلهتئاترهای این چند ساله بهخاطر موضوعاتشان است؟
ـ بله، انتخاب متنها با شرایط فعلی روزگار همسان نیست و به نوعی دغدغه مردم محسوب نمیشود. الان تئاترها کاملاً فضا و روابط غربی دارد و به شدت مسائلش با ما بیگانه است، حتی من که ارتباط چند دههای با تئاتر دارم، وقتی که این نوع کارها را نگاه میکنم، میگویم اجرای این نمایشها چه فایدهای دارد. مسأله بعد نحوه کارگردانی و بازیگری این تلهتئاترهاست که روند رو به نزولی را نسبت به دو دهه قبل طی کرده است.
▪ برخی عقیده دارند تئاتر برای روشنفکران و نخبگان جامعه است؟
ـ اصلاً اینگونه نیست. تئاتر مردمیترین هنر تصویری است که میشود آن را حتی در کوچه و بازار هم اجرا کرد. تئاتر به علت ماهیت بیواسطهاش با مخاطب، بهترین راه مبادله احساسی و عواطف بین تمام انسانها بدون هیچ مرزبندی خاصی است. تئاتر ما در دوران طلاییاش در دهه ۳۰ مملو از هر قشر تماشاگری بود. نخبگان آن سالها در محافل روشنفکری به سر میبردند و ارتباطی با تئاتر نداشتند.
▪ اولین تئاتری که دیدید، چه نام داشت؟
ـ بگذارید فکر کنم. سال اول دبیرستان در اواخر دهه ۳۰ بودم، در تئاتر جامعه باربد نمایش «بادبزن بانو ویندرمیر» نوشته اسکار واید به کارگردانی محمدعلی جعفری را دیدم.
▪ به تئاتر بیشتر از سینما علاقه داشتید؟
ـ تا حدودی، اما فیلم هم میدیدم. در دوران تحصیل معلمی داشتم به نام عمرانی که کار تئاتر میکرد. ایشان سر کلاس به جای اینکه تاریخ و جغرافیا درس بدهد، راجع به دنیای جذاب تئاتر برای شاگردان حرف میزد. شعرهای شاعران نامی را دکلمه میکرد. من و بچهها مسحور و محو گفتههایش میشدیم. در سن ۹ سالگی دنیای نمایش برایم جذابیت پیدا کرد. کار نمایش این امکان را دارد که علاوه بر اینکه آدم میتواند خودش باشد، میتواند شخصیتهای دیگر را تجربه کند.
▪ تنها به تئاتر و سینما میرفتید؟
ـ نه، همراه با پدرم و هر باری که اصرار میکردم به جای سینما به تئاتر برویم، پدرم میگفت:اینها به درد نمیخورد، یکسری از آدمها روی صحنه حرف میزنند اما در سینما اتفاقات جذابتری رخ میدهد. از حق هم نگذریم فیلمهای خوبی در آن سالها اکران میشد.
▪ چه موقع جذب دنیای تئاتر و نمایش شدید؟
ـ در دوران دبیرستان در چندین نمایش بازی کردم.
▪ کارگردانی انجام ندادید؟
ـ نه، فقط بازی میکردم. سال ششم دبیرستان بودم که با اداره هنرهای دراماتیک آشنا شدم. با آدمهای تاثیرگذاری آشنا شدم. مرحوم علی حاتمی و هوشنگ مرادی کرمانی از همشاگردیهایم در این کلاسها بودند. کلاس هنرپیشگی و فن بیان را طی یک سال گذراندیم.
▪ اساتید این دوره چه کسانی بودند؟
ـ استاد حمید سمندریان که بهتازگی از آلمان آمده بودند و زهرا خواجهنوری که تحصیلکرده فرانسه بود و تاریخ هنر و طراحی صحنه و لباس را آموزش میدادند و بسیار خوب عمل کردند.
▪ اولین بار به صورت حرفهای چه موقعی روی صحنه تئاتر رفتید؟
ـ بعد از گرفتن دیپلم به همراه مرحوم علی حاتمی که رفاقت زیادی داشتیم به دانشگاه هنرهای دراماتیک رفتیم. در سال ۴۶ در نمایش «آنتیگون» به کارگردانی رکنالدین خسروی که همدانشگاهیام بود، بازی کردم.
▪ در همان سالها بهخاطر جنبههای مالی جذب تلویزیون شدید؟
ـ نه، بهخاطر جذابیتهای کار تصویر به تلویزیون رفتم. در دوران تحصیل، اولین تلویزیون خصوصی به مدیریت حبیبالله ثابت تشکیل شده بود و عزتالله انتظامی، علی نصیریان و فخری خوروش در کارهای متعددی حضور داشتند و باعث علاقه نسل جوانتر به کار تئاتر در تلویزیون شدند. در سال ۴۵ اولین کار تلویزیونیام را انجام دادم.
▪ باتوجه به رفاقت شما با مرحوم علی حاتمی، چرا در کارهای اولیه سینمایی ایشان نظیر «حسنکچل»، «طوقی» و... بازی نکردید؟
ـ مرحوم علی حاتمی در سال چهارم دانشگاه گرایش به سینما پیدا کرد و با آن نبوغ ذاتی و روحیه خلاقانهاش در کار حرفهای جذب سینما شد.
▪ موقعش بود یا زود این کار را انجام داد؟
ـ موقعش بود، به شرطی که خوب استفاده میکرد. متاسفانه مرحوم علی حاتمی به جریانات متداول سینمای رایج آن زمان وارد شد اما خودش را نجات داد. با ساخت «حسنکچل» به تهیهکنندگی علی عباسی شروع خوبی داشت و در ادامه جذب جریانی شد که باید فیلمهایش حتما فروش بالایی داشته باشند و این جریان تاثیر بر فکر و فیلمنامههای مرحوم علی حاتمی داشت، هرچند که در آثاری همچون «باباشمل»، «قلندر» و «طوقی» رگههایی از سینمای مورد علاقه مرحوم حاتمی هم دیده میشود و این دوگانگی باعث شکستخوردن وجه تجاری فیلمهای او شد.
▪ به این دلیل در کارهای مرحوم علی حاتمی بازی نداشتید؟
ـ نه، من درگیر کارهای تئاتر بودم و فرصتی برای حضور در سینما نداشتم. در ادامه مدتی در کار فیلمسازی مرحوم حاتمی وقفه ایجاد و او با ساخت «سلطان صاحبقرانیه» جذب تلویزیون شد.
▪ بالاخره در «سلطان صاحبقرانیه» اولین همکاری شما با مرحوم علی حاتمی شکل گرفت؟
ـ بله، «سلطان صاحبقرانیه» متن بسیار خوب و قوی داشت و مرحوم علی حاتمی از من خواست که نقش میرزارضای کرمانی را بازی کنم، نقشی استثنایی که شاه را میکشد و فکر میکنم جذابترین نقش سریال بود و در زمان پخش خیلی سروصدا بهپا کرد.
▪ جرح و تعدیلهایی هم در هنگام پخش صورت گرفت؟
ـ بله، صحنههای ترور ناصرالدینشاه و کلا نوع شخصیت میرزارضای کرمانی برای رژیم خیلی سوالبرانگیز بود و تغییراتی در دوبله کار شکل گرفت و حتی یادم میآید کار با وقفهای یک هفتهای روی آنتن رفت.
▪ در سینما هم با فیلم ارزشمند «سوتهدلان» نقش یک جوان سرد، روشنفکر و عبوس را ایفا کردید.
ـ خانواده نقشی اساسی در آثار مرحوم حاتمی داشت اما محدودیتهایی در مورد این نقش بهوجود آمد. این شخصیت جزو روشنفکران عملگرا بود. در فیلمنامه شکارچی بود و این امر باعث شده بود جوان به فکر اقدامات مسلحانه بیفتد. بهنوعی فاصله و عدم ارتباط با زن و خانواده در این جهت بود که از این علایق فاصله بگیرد و به آرمانش عمل کند.
متاسفانه اجازه چنین پرداختی داده نشد زیرا آن دوران مصادف با شکلگیری فعالیت گروههای مسلحانهای در سیاهکل و چند جای ایران بود و نمیشد روی این قضیه تاکید کرد و به همین دلیل این شخصیت در فیلم بدون هیچ دلیل گاهی سرد و درونگرا بهنظر میرسد.
▪ نمیدانم این جریان آگاهانه بود یا برحسب شرایط که قبل از انقلاب در آثاری ظاهر میشدید که جنبههای سیاسی آن پررنگ بود، «سایههای بلند باد» ساخته بهمن فرمانآرا نیز تابع چنین شرایطی است؟
ـ بله، اصلا فیلم توقیف شد و حتی نام فیلم که «معصوم اول» هم بود، تغییر پیدا کرد. در این فیلم در قالب شخصیت صمد بهرنگی ظاهر شدم که در آن زمان چهره بحثبرانگیز ادبی و سیاسی محسوب میشد. فکر میکنم گرایش به حضور در چنین نقشهایی از میل و ذهنیت من بهعنوان بازیگر شکل میگیرد. در ادامه نیز من را بهعنوان بازیگر این نوع نقشها میشناختند.
▪ بعد از پیروزی انقلاب، اکثر بازیگران تئاتر نظیر اکبر زنجانپور، جهانگیر الماسی، امین تارخ و... جذب سینما شدند ولی شما حضوری در سینما نداشتید.
ـ بیشترین پیشنهاد حضور در سینما را داشتم و در ضمن خیلی به پول هم احتیاج داشتم ولی در رودربایستی حضور در نقشهایی نظیر امیرکبیر قرار داشتم و نمیتوانستم خودم را راضی کنم که در نقشهای آدمهای ساواکی یا ارباب رعیتی آن دوران بازی کنم.
▪ مجموعه «امیرکبیر» یک اتفاق در آن سالهای تلویزیون بود؟
ـ بعد از مدتی دریافتم در تلویزیون نمیتوانم کار تئاتر انجام دهم. جذب ساخت مجموعههایی نظیر «قرن سرنوشت» و «شاه شکار» شدم و در ادامه هم «امیرکبیر».
▪ نقش امیرکبیر را هم خودتان بازی کردید؟
ـ داستان درازی دارد. این نقش قسمتم شد. خیلیها قرار بود این نقش را بازی کنند. اکبر زنجانپور، عباس جوانمرد، جمشید مشایخی و مرحوم محمدعلی فردین.
▪ مرحوم فردین اجازه بازیگری داشت؟
ـ بله، اما خودش مایل نبود و به من گفت اجازه بده مردم من را با کاراکتر فردین در خاطرهها داشته باشند.
▪ ناگهان از ایران مهاجرت کردید، چه دلیلی داشت؟
ـ بعد از امیرکبیر ۵ سال نتوانستم کار کنم. زیرا کارهایم در تلویزیون تصویب نمیشد و به همین دلیل تن به مهاجرت دادم.
کجا رفتید؟
ـ ۷ سال به همراه خانواده به هلند رفتم.
▪ از کار هنری دور شدید؟
ـ بله.اصلا فضا و روابط آنجا با روحیات من تجانس نداشت.
▪ چطور به آمریکا نرفتید؟
ـ به آمریکا علاقهای نداشتم. بیشتر میخواستم کنج عزلتی داشته باشم.سال ۸۰ به تنهایی بازگشتم و دوباره مشغول کار شدم.
▪ اولین حضورتان هم استاد نقاشی فیلم وعده دیدار بود؟
ـ بله. خیلی دلم میخواست نقش شخصیتی را بازی کنم که سابقه حضور در جبهه و جنگ را داشته باشد.
▪ به لحاظ پرداخت، مقداری کار شعاری و سفارشی به نظر میرسید.
ـ عملا کار شعاری بود. اما برخی مواقع آدم دلش میخواهد شعار بدهد.
▪ بعد از اینها هم دوباره نقشهای تاریخی نظیر دهخدا و بهار را تجربه کردید.
ـ بله، فیلم نود دقیقهای «دهخدا» ساخته محمدرضا ورزی کار خوبی بود و در بازنویسی متن با ورزی همکاری داشتم. «دهخدا» را بعد از پیشنهاد ۳۰ تلهفیلم قبول کردم. وقتی متنهای این تلهفیلمها را میخواندم حالم بد میشد.
▪ در مجموعه «شهریار» به کارگردانی کمال تبریزی در قالب بهار یک شخصیت ادبی ـ سیاسی ظاهر شدید.
ـ متاسفانه بهار و شخصیتش چندان در کشورمان بررسی نشده است. فکر میکنم خیلی از شهریار در تمام زمینهها برجستهتر باشد. حتی در مقطعی قصد ترور او را داشتند که به اشتباه علامه قزوینی ترور شد.
▪ دستی هم در آواز دارید، چند جای مجموعه آواز خواندید.
ـ بله، اشعار خود بهار را خواندم (با خنده)
▪ در مقطعی در سنین میانسالی در مجموعه امیرکبیر نقش یک مرد مسن را ایفا کردید و در سال گذشته در تئاتر «لبخند باشکوه آقای گیل» به کارگردانی هادی مرزبان نقش جوانی میانسال را ایفا کردید.
ـ نمیدانم چرا این اتفاق رخ داد. در سن ۳۶ سالگی در نقش مردی پنجاه و چند ساله بازی کردم. البته در مجموعه «در چشم باد» هم چنین ویژگی و تجربه بازی در سنین مختلف را دارم که فکر میکنم کار فوقالعاده و ماندگاری خواهد شد. فکر میکنم تقدیر بوده که چنین نوع کارهایی را بازی کنم.
▪ در «فتانه» هم نقش منفی را تجربه کردید؟
ـ بله و موضوع کار درباره انرژی هستهای است و نقش یک کار چالشبرانگیز و متفاوت در کارنامه بازیگریام است.
▪ اگر مروری بر کارنامه چهار دههای شما در عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر داشته باشیم، چقدر از این روند راضی هستید؟
ـ از انتخابهایم راضی هستم. اما همه چیز و شرایط دست انسان نیست. در یک مقطع تاریخی که اوج شکوفایی هنرمند به لحاظ سنی است، قرار گرفتم و در حول و حوش سی سالگیام انقلاب اسلامی پیروز شد. به عنوان هنرمندی که زخم خورده رژیم پهلوی بودم در انقلاب شرکت کردم. در این شرایط در حدود ۱۰ سالی سینما و تلویزیون ایران در حال رکود بود و تلویزیون به هر حال فعالیتش را انجام میدهد و سه کار عظیم «شاه شکار»، «امیر کبیر» و «وزیرمختار» را در تلویزیون ساختم. در زمینه بازیگری تلویزیون هم در مجموعه ماندگار «رعنا» حضور موفقی را تجربه کردم. حضور در دو کار مذهبی و ارزشمند «امام علی» و «روز واقعه» جزو افتخاراتم محسوب میشود. سعی کردم در هر مقطعی در حد قابل قبول و ایدهآلی سطح کاریام را حفظ کنم. در ادامه هفت سال مهاجرت لطمههای زیادی به لحاظ کاری برایم در پی داشت.
▪ اگر تجربه حالا را داشتید باز هم مهاجرت میکردید؟
ـ نه، اصلا چنین کاری نمیکردم. در آن زمان از کاری که انجام میدادم راضی نبودم و با خودم و حرفهام لجبازی کردم و رفتم.
احمد محمداسماعیلی
منبع : روزنامه تهران امروز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت سیستان و بلوچستان جمهوری اسلامی ایران مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی امام خمینی سیدابراهیم رئیسی
آتش سوزی تهران وزارت بهداشت قتل شهرداری تهران پلیس سیل کنکور هواشناسی فضای مجازی زنان پایتخت
خودرو دلار هوش مصنوعی قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا ارز مسکن تورم
تلویزیون سریال مهران مدیری سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد موسیقی سریال پایتخت فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
غزه اسرائیل جنگ غزه رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی سپاهان آلومینیوم اراک فوتسال تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس لیورپول
تبلیغات ناسا اپل سامسونگ فناوری نخبگان بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل