یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تک ستاره بودن سخت بود


تک ستاره بودن سخت بود
ستاره سینمای دهه ۶۰ مدتی است که در قاب کوچک جعبه جادو، خاطره آن روزهای دور را زنده می کند. اگرچه دیگر امروزمان در خیلی چیزها شبیه گذشته نیست جز میل ساده ارتباط. ستاره سینمای دهه ۶۰، امروز از تنها ماندن در جزیره کوچک انتخاب های نه این و نه آن دوری می کند تا یک سر طناب بلند این میل را به مخاطب فراوان تلویزیون گره بزند. او در سینما نیز پس از یک دوره کم کاری با حضور در «کافه ستاره» و« کنعان»، نقش های متفاوتی را ایفا کرد و بر این باور صحه گذاشت که فراموشی همیشه آنقدر نامهربان و قدرتمند نیست که قدیمی ها را در جزایر کوچک تنها بگذارد. خاصه آنکه هنوز چیزی در چنته آن آدم ها پیدا شود. سریال «روز حسرت» پس از «پیامک از دیار باقی» امسال دومین سریالی است که افسانه بایگان در آن حضور داشته و نقش های کاملاً متفاوتی را نیز در هر دو آزموده است. نقش هایی که در آن هم می توان رد پای شیوه بازیگری خود او را پیدا کرد و هم شکل و شمایل شخصیت هایی که خاص کارهای سیروس مقدم اند. گفت وگوی کوتاه ما را از پس یک روز کاری بلند می خوانید.
▪ حضور دوباره شما در تلویزیون برای ما نوستالژی دوران سریال هایی مثل «سربداران» را زنده می کند. در حال حاضر و پس از سال های زیادی که از آن دوران می گذرد، کار کردن در تلویزیون چقدر فرق کرده است؟
ـ اصلاً سریال سربداران در حال و هوای خاصی ساخته شد. سال های اول انقلاب بود و هیچ چیزی سر جای خودش نبود. جنگ بود و خاموشی و کوپن و استرس و... و چون سینما به مفهوم واقعی خودش وجود نداشت، تمام آن بچه ها آنقدر عاشقانه کار می کردند که من می توانم بگویم به یاد ندارم دیگر چنین شرایطی با این همه همدلی تکرار شده باشد.
▪ کار کردن برای خود شما چقدر سخت تر شده است؟
ـ من فکر می کنم راحت تر شده است. چون اصلاً خوب نیست که شما تنها و زیر ذره بین همه آدم ها باشی. برای من تجربه خوشایندی نبود چون تنها بودم و تک ستاره و به هر حال مورد قضاوت همه آدم ها و کسان دیگری در این عرصه نبودند که ما را با هم داوری کنند. اینکه همه چیزها را از یک آدم بخواهند خیلی سخت است.
▪ اما امروز رقیبان زیادی وجود دارند و فکر می کنم رقابت در وضعیت امروز سخت تر باشد.
ـ به نظر من به هر حال شیرین تر است. وقتی رقیب باشد مسابقه معنا پیدا می کند. البته آن موقع هم رقبایی بودند اما نه به این وسعت و تعداد. الان فکر می کنم حضور خانم ها در سینما خیلی راحت شده است چون آدم هایی مثل من یک جریان جدیدی را شروع کردند و با یک رودخانه متلاطمی روبه رو بودند که هر لحظه اش کاملاً غیرقابل پیش بینی بود. این است که احساس می کنم شروع، حضور و حرکت برای خانم ها نسبت به آن سال ها خیلی آسان تر شده است.
▪ چند سالی از سینما و تلویزیون دور بودید و بعد از بازگشت هم مشغول سینما شدید. چه چیزی باعث حضور دوباره تان در تلویزیون شد؟
ـ من کارم را با تلویزیون شروع کردم و فکر می کنم هر جایی که آدم بتواند با یک نقش خوب هم خودش لذت ببرد و هم بیننده را راضی کند نباید آن فرصت را از دست بدهد و دیگر اینکه در تلویزیون کار در ارتباط با مخاطب خیلی معنا می گیرد. یعنی اینکه ما در یک جزیره بایستیم و بگوییم فقط این یا آن و لاغیر، این ما را از مردم و همین طور مردم را از ما دور می کند. این همنفسی با مخاطب ما را زنده می کند و به طور کلی من لذت می برم وقتی مردم پای تلویزیون می نشینند، کار من را می بینند و قضاوت می کنند.
▪ جز کار آقای سیروس مقدم که شاید به واسطه همکاری های سابق شناخت خوبی از کارهایشان برای پذیرفتن نقش داشتید، آیا در این سال ها پیشنهاد تلویزیونی دیگری نبود؟
ـ پیشنهاد هایی بود اما نقش ها برای من جذاب نبودند. برای همین وقتی صحبت سریال «پیامک از دیار باقی» پیش آمد، من دیدم خوب این عرصه خیلی برای من عرصه جدیدی است و تا به حال کار نکرده ام و فکر کردم فرصت خوبی است و با آقای مقدم هم که قبلاً کار کرده بودم و کارشان را می شناختم.
▪ وقتی نقش نرجس را پذیرفتید چقدر برایتان قابل لمس بود،چقدر زن هایی با این خصوصیات می شناختید و آیا کاراکتر نرجس به نظرتان کمی اغراق شده نیامد؟
ـ من فکر می کنم نرجس زن کاملی است. یعنی عطر و بوی کمال و جاودانگی در این زن هست. شخصاً این نگاه را دارم که عنصر و گوهر جاودانگی در وجود زن است. زن مخزن اسرار الهی است. حالا بعضی ها هستند که فرصتی را در اجتماع پیدا می کنند و در زمینه های روشنفکری و علم و دانش و... رشد می کنند و این کمال به این شکل در آنها امکان ظهور پیدا می کند. اما چون این کمال در خلقت همه زن ها نهفته شده است، به همین خاطر یک مادر هم به همان اندازه کامل است. زنی که من دارم نقش آن را بازی می کنم، یک طوری همه اینها هست.
من یک فرصتی را به دست آورده ام که مجموعه یی هماهنگ از همه اینها را در قالب یک زن، عرضه کنم و اتفاقاً من از این لذت می برم. چون من نقش های خاکستری، منفی، ضدقهرمان هم کار کرده ام و تا به حال با نقشی در این حد از کمال برخورد نکرده ام و فکر می کنم این یک نگاه آرمانگرایانه به وجود زن است و هر کدام از ما این گوهر را در وجود خودمان داریم حالا اینکه چقدر به آن نگاه می شود یک چیز دیگر است. اما شاید به دلیل اینکه ما در بدی ها غوطه می خوریم و خواسته هایمان خواسته های سطحی و نازلی شده اند، از عمق وجود خودمان دور افتاده ایم و اگر بدون هرگونه شعار، هر انسانی این فرصت را به خودش بدهد و به باغ سبز و خرم درون خودش نگاه کند، به لذت و کمالی می رسد که این کمال ما به ازای بیرونی پیدا می کند و من و شما آن را خواهیم دید. اشکال سر این است که ما خواسته هایمان نازل شده است. وقتی خواسته من از زندگی این باشد که فلانی موبایلش را عوض کرده من هم باید عوض کنم و به این فکر نکنم که کاربرد این وسیله چی است و من چی از این می خواهم، مسلماً نمی توانیم ما به ازای بیرونی چنین شخصیت هایی را درک کنیم و ببینیم.
▪ فکر می کنید کاراکتر نرجس در این قصه می تواند قدرت تاثیر داشته باشد؟
ـ امیدوارم، بدون هرگونه ریا و شعاری و با تمام وجود، تنها خواسته ام این است که حضورم در این نقش با توجه به لطف و علاقه یی که مردم همیشه به من داشته اند باعث کاشته شدن این دانه در وجود هر انسانی بشود. هر انسانی دارای این روحیه کمال گرایانه است. ببینید ما می دانیم که چه چیزی زشت است، چه چیزی زیباست، چه چیزی بوی عطر می دهد و چه چیزی بوی گند. عکس جمال محبوب در دل همه ما گذاشته شده است و شما به قلب تان که رجوع کنید می دانید خوب کدام است و بد کدام. در حقیقت من می خواهم توی این کار از این فرصت استفاده کنم و یک جور آیینگی را عرضه کنم.
▪ و خودتان هم در این مدت تحت تاثیر نقش نرجس بوده اید؟
ـ خیلی زیاد. این نقش خیلی لطیف است و با خواسته هایی که من از زندگی دارم جور درمی آید. خداوند همه چیز به این زن داده است و این زن همه چیزش را در ارتباط با خداوند می بیند و از او می خواهد. اگر می رود وکالت می کند قدم برای خواست او برمی دارد نه برای پولدار شدن یا مشهور شدن.
▪ آیا کاراکتر نرجس هم از شما متاثر بوده است؟
ـ بله. من فکر می کنم این نقش هم خیلی چیزها از من دارد. خیلی چیزها از من به درون او رفته است. یک جریان ظروف مرتبطه دائمی است.
▪ اما همین زن کامل برخی جاها حالت مخاطب گریزی ایجاد می کند. شما با همه رفتارهایش موافقید؟ مثلاً در برخورد با مسعود پسرش؟
ـ نه، من هم فکر می کنم زیادی به این موضوع متعصب است ولی در این قالب نتوانستیم جور دیگری با آن برخورد کنیم. یعنی من فکر می کنم به یک پسر جوانی که سه سال است همسرش دچار چنین ضایعه یی شده است نمی شود به طور مطلق گفت:نه ، اینجا موقعیتی است که نرجس تحت تاثیر عواطف قرار گرفته است.
▪ حالا که بحث عواطف شد یادم آمد بپرسم آیا شعر تازه یی نگفتید؟
ـ نه. چند سال است که از شعر دور بوده ام چون شعر کاملاً حسی و غریزی است و من به صورت حرفه یی هیچ وقت با آن برخورد نکرده ام و در این سال ها هنوز به سراغ من نیامده است. خودم هم خیلی منتظرش هستم و خیلی دلم برای آن لحظه ها تنگ شده. اما چند سالی است اتفاق نیفتاده است.
▪ شاید آنقدر که بازیگری به شما کمک می کند عواطف تان را بیرون بریزید، شعر این امکان را به شما ندهد.
ـ گویا این طوری رقم زده شده بود.
▪ و اگر حق انتخاب داشتید؟
ـ نمی دانم.شعر را هم خیلی دوست دارم. دنیای خیلی زیبایی دارد. اما شما در کار بازیگری با طیف گسترده یی از انسان ها روبه رو هستید و این هم خیلی زیباست.
▪ کارهای مناسبتی و روتین تلویزیون معمولاً خیلی از بازیگرها را خسته می کند به طوری که برای مدت ها قید حضور در تلویزیون را می زنند. این شیوه کار شما را خسته نکرده است؟
ـ من عاشقم. عاشق که خسته نمی شود.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید