سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، اثر محمد تقی فلسفی
مرحوم فلسفی در ادامه جلسات فن خطابه، هفتهای یک جلسه در قمبه شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق میپرداخت. این شرح و تفسیردر جلسههای متعددی در تهران ادامه یافت و مدتی نیز صدایجمهوری اسلامی ایران، نوار این درسها را برای علاقمندان دروسمعارف اسلامی پخش کرد.
مجموعه این سخنرانیها، پس از اصلاحات و تغییرات لازم و افزودنبعضی از آیات و روایات، در هشتاد و نه فصل در سه مجلد بارعایت نکات فنی لازم به صورتی زیبا و مناسب و حروفی چشم نوازبه چاپ رسید.
دعای «مکارم الاخلاق» برنامه انسانسازی است. حضرت امامزینالعابدین(ع) در این دعا خلقیات کریمه و سجایای انسانی رابیان فرموده است. تاثیر شایسته این دعای شریف آنچنان است کهاگر مشتاقان به آن خلقیات متخلق گردند، و در عمل آنها را بهکار بندند به مقام رفیع انسانیت نایل میشوند.
● گلچینی از تفسیر دعا:
امام سجاد(ع) در آغاز همه دعاهای صحیفه، بر پیامبر(ص) و اهلبیت گرامیش(ع) درود میفرستد.
در جمله اول دو مطلب قابل بحث است، یکی مشروعیت اصل دعا و آندیگر، درود بر نبی معظم اسلام قبل از آغاز دعا.
دعا یکی از قطعیترین امور دینی و از جمله ضروریات اسلام است،در ادیان انبیای گذشته و نزد پیامبران سلف نیز دعا امری حتمیبوده است. دعا گاهی قابل استجابت است و گاهی به علل و مصالحیقابل پذیرفتن نیست، اما آنچه در بین تمام دعاها که همیشهمستجاب میشود، دعای صلوات است. در روایات آمده که چون دعایدرود بر پیغمبر مورد پذیرش است، برای این که دعاهایتان مستجابشود، در آغاز دعا، به رسول اکرم(ص) و اهلبیتش صلوات بفرستید وسپس تقاضای خود را بگویید. حضرت علی(ع) میفرماید:
«کل دعاء محجوب عن السماء حتی یصلی علی محمد واله». (۲)
و امام صادق(ع) میفرماید: وقتی یکی از شما در پیشگاه خداونددعا میکند البته تقاضای خود را با صلوات بر پیامبر(ص) آغازکند، چه آن که درود بر پیامبر(ص)، مقبول درگاه الهی است وچنین نیست که خداوند دعایی را که شامل چند مطلب است و باصلوات بر نبی آغاز شده، قسمتی را بپذیرد و قسمت دیگر را ردکند. (۳) در روایت دیگری است: «در پایان دعا هم درود بفرستد». (۴)
● دعای ناشدنی:
گاهی افراد از روی عدم توجه، دعاهایی میکنند که از نظر حفظ نظام عالم عملی نیست و ائمه معصومین(علیهم السلام) در مواقعیبه افراد تذکر دادهاند و آن تذکرات به صورت حدیث در کتب اخلاقآمده، تا مردمی که از آن به بعد میآیند و پیرو اسلاماند، متوجهآن دقایق و نکات شوند. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است،دعا کننده نگوید: اللهم لا تحوجنی الی احد من خلقک فانه لیس مناحد الا هو محتاج الی الناس بل یقول: اللهم لا تحوجنی الی شرارخلقک، ولا یقول: اللهم انی اعوذبک من الفتنه بل یقول: من مضلاتالفتن و ان لا یسال فوق قدره فانه یستحق الحرمان. (۵) در هنگامدعا نباید بگوید: بارالها مرا محتاج به هیچیک از مخلوقات خودمنما، زیرا هر انسانی محتاج به دیگران است. بلکه بگوید:
خداوندا! مرا به اشرار خلقت محتاج منما; و نگوید: خدایا! ازفتنه و امتحان به تو پناه میبرم. زیرا آزمایش و امتحان الهیقطعی است، بلکه در مقام دعا بگوید: خدایا از آن امتحاناتی کهموجب لغزش و باعث گمراهی و کجروی میشود، به تو پناه میبرم.
دعا کننده، از خدا بالاتر از ارزش و قدر و منزلتخود تقاضا ننماید، که شایسته محرومیت است.
● دو دیدگاه در معنی ایمان:
«و بلغ بایمانی اکمل الایمان»
جمعی از محققان را عقیده بر آن است که: ایمان از ماده «امن»و آن حالت آرامش و اطمینان خاطری است که در باطن انسان تحققمییابد. پس ایمان تنها عقیده قلبی است. اقرار به زبان و عملبه بدن، از شرایط ایمان است. این گروه به آیات زیر استشهادمیکنند. (کتب فی قلوبهم الایمان) (۶)
ایمان را در دلهای آنان [حزب الله] نوشته است.
(قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا و لمایدخل الایمان فی قلوبکم) (۷)
اعراب بادیهنشین گفتند: ما ایمان آوردیم، بگو ایماننیاوردهاید، بلکه اسلام آوردهاید و هنوز ایمان در دلهای شماداخل نشده است. در آیاتی هم (وعملوا الصالحات) بر (الذینآمنوا) (۸) عطف شده است. اگر عمل صالح جزء ایمان و مجموع عقد قلبو عمل یک چیز باشد، آن گاه «عمل صالح» که خودش جزء ایماناست عطف بر نفس خود، یعنی ایمان شده، در حالی که عطف شی بهنفس خود از نظر ادبی غلط است، پس باید گفت: «عمل صالح»ایمان نیست. در مقابل آنان، محققانی هستند که میگویند: ایمانهم عقد قلب است و هم عمل جوارح. این گروه به آیات و روایاتینظیر حدیث نبوی زیر استدلال میکنند: «الایمان معرفه بالقلب وقول باللسان و عمل بالا رکان». (۹) ایمان عبارت از عرفان قلب وعقیده باطنی و همچنین گفتار زبان و عمل جوارح و ارکان است. درتاریخ، افراد فراوانی بودهاند که حق را شناخته و منکر شدهاند،مانند: ابلیس و ابوجهل و فرعون. آیات متعددی در قرآن نیز ایننظریه را تایید میکند. (۱۰)
امام صادق(ع) در این باره فرموده است: تمام ایمان عمل است، اگر برادران و خواهران مسلمانبخواهند طبق گفته قرآن شریف، واجد ایمان باشند، باید هر سهمرتبه ایمان را در نظر داشته باشند، از جهت زبان، اعتراف، ودر مقام عمل اوامر الهی را اطاعت کنند، تا بتوانند جایگاه خودرا در صف مردم با ایمان و مؤمنین راستین قرار دهند. (۱۱)
● بهترین اعمال:
امام سجاد(ع) به خداوند عرضه میدارد:
خداوندا، نیت مرا به بهترین نیتها منتهی بفرما و عمل مرا بهبهترین اعمال پایان ده.
از رسول اکرم(ص) در روایت زیر، عملی را نیک میدانند که با سنتهماهنگ باشد و میفرمایند:
«لا یقبل قول الا بالعمل ولا یقبل قول و عمل الا بنیه ولا یقبلقول و عمل و نیه الا باصابه السنه». (۱۲)
سخن پذیرفته نمیشود، مگر با عمل، سخن همراه با عمل قبولنمیشود مگر با نیت و سخن و عمل و نیت مقبول نیست، مگر آن کهمنطبق با سنتباشد. خداوند از اعمال نیک، خرسند میشود. اماگاهی در حالی که انسان عمل صالحی را انجام میدهد عملشایستهتری که نزد خدا محبوبیتبیشتری دارد، پیش میآید، در اینحال، افراد باایمان بهتر است که از پی انجام کاری که نزد خدامحبوبتر استبروند. به عنوان نمونه در چندین روایت آمده است:
اگر فردی در حال طواف است و مسلمانی برای استمداد به نزد اومیآید و تمنای کمک فوری میکند، باید طواف کننده در پی به جاآوردن حاجت آن برادر مسلمان رود، زیرا اجابتبرادر مسلمان درنزد خدا محبوبتر است - و هر گاه مشکل او را برطرف و او رادلشاد کرد، برگردد و به طواف خود ادامه دهد. در روایت ابوحمزهاز حضرت سجاد(ع) است، که میفرماید: «ان احبکم الی الله عز وجل احسنکم عملا و ان اعظمکم عندالله عملا اعظمکم فیما عنداللهرغبه». (۱۳)
● عبادت منفور:
اگر فردی وظیفهشناس نباشد و اولویتهای اوامر الهی را مراعاتنکند، گاه ممکن است عمل خوبی که بدان مشغول است، مطرود درگاهالهی بشود و حتی موجب سقوط او گردد.
امام صادق(ع) در این باره میفرمایند:
پیرمرد مقدسی در بنی اسراییل خدا را عبادت میکرد. در یکی ازمواقع عبادت، دید که دو کودک خروسی را گرفته و پر و بال او رامیکنند و خروس فریاد میزند، ولی این پیرمرد عابد همچنان بهعبادت خود ادامه داد و به این امر مهم توجه نکرد که باید آندو کودک را از این عمل ناروا منع کند، از این رو خداوند او رامجازات کرد. (۱۴)
● یقین:
«واجعل یقینی افضل الیقین»
راه وصول به ایمان کامل در حدیثی از امام موسی بنجعفر(علیهماالسلام) چنین بیان شده است. «وجدت علم الناس فیاربع: اولها ان تعرف ربک والثانی ان تعرف ما صنع بک والثالثان تعرف ما اراد منک و الرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک». (۱۵)
علم مردم را در چهار چیز یافتهام: اول آن که خدایت را بشناسی،دوم آن که بدانی در تو چه آفرینشی را به کار برده، سوم آن کهبدانی در آفرینش تو چه ارادهای داشته، چهارم آن که بدانی چهچیز تو را از دینتبیرون میبرد.
● معیار سعادت:
حضرت علی(ع) درباره معیار سعادت فرموده است:
«الدنیا کلها جهل الا مواقع العلم، والعلم کله حجه الا ما عملبه، و العمل کله ریاء الا ما کان مخلصا، والاخلاص علی خطر حتیینظر العبد بما یختم له». (۱۶) جمیع شوون دنیا برای ما ناشناختهاست، مگر مواردی که به آنها عالم شده باشیم و تمام علمهای ما،در نزد خدا حجت است و با آن علم در قیامتبا ما احتجاج میکند،مگر آن علمی که بر طبق آن عمل شده باشد و تمامی اعمال ماخودنمایی است، مگر آنهایی که همراه خلوص نیت و پاکی ضمیرباشد. پس از آن میفرماید: اخلاص در عمل را خطری بزرگ تهدیدمیکند، تا روزی که انسان ببیند که چگونه وضعاش ختم میشود وعمرش پایان میپذیرد.
● عالیترین سجایای انسانی:
«وهب لی معالی الاخلاق و اعصمنی من الفخر».
بار الها به من برترین اخلاق را عطا فرما و از فخر و مباهات بهمکارم اخلاق، در بین مردم مصون و محفوظم بدار.
رسول گرامی(ص) فرموده:
خداوند دوستدار اخلاق برجسته است و از فرومایگی و خلقیات پستبیزار است. (۱۷)
مکارم و محاسن اخلاقی
محاسن اخلاق و مکارم اخلاق با یکدیگرمتفاوت هستند.
(محاسن اخلاق) بهمعنای (خوی خوب و پسندیده) است و (مکارم اخلاق)به معنای «بزرگواری و کرامت نفس».
در روایات زیادی آمده است که، عموم اخلاق حمیده و به ویژهمکارم اخلاق در قیامت، کفه اعمال خوب را سنگین میکند و موجبنجات و رستگاری میشود. علاوه بر این در روایتی آمده است که،تخلق به مکارم اخلاق همچنین مایه سعادت و رستگاری در زندگیدنیوی است. عن امیرالمؤمنین(ع) قال:
«لو کنا لا نرجوا جنه ولا نخشی نارا ولا ثوابا ولا عقابا لکانینبغی لنا ان نطلب مکارم الاخلاق، فانها مما تدل علی سبیلالنجاح». (۱۸) اگر به فرض، به بهشت امید نمیداشتیم و از عذابالهی خایف نمیبودیم، شایسته انسانیت آن بود که در پی مکارماخلاق باشیم، زیرا کرامتخلق، ما را به راه رستگاری هدایتمیکند و موجبات سعادت را فراهم میآورد.
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شورهزار خس
اما امیرالمؤمنین(ع) در توصیه به مکارم اخلاق و پرهیز از مدارا بانااهل میفرمایند: «احمل نفسک من اخیک عند صرمه علی الصله وعند صدوده علی اللطف و المقاربه و عند جموده علی البذل و عندتباعده علی الدنو و عند شدته علی اللین و ایاک ان تضع ذلک فیغیر موضعه او ان تفعله بغیر اهله». (۱۹) خود را در باره برادرتوادار کن که وقتی از تو جدا میشود به او بپیوندی و در هنگامروگردانیاش با لطف و محبتبه او نزدیک شوی و زمانی که دچاربخل و امساک میشود به او کرامت کنی و چون از تو دوری کند توبه او نزدیک شوی و موقع تندی و شدتش، تو با نرمی و ملایمتبااو سخن گویی و بپرهیز از این که تذکرات مرا نابجا و بی موردبه کار بندی و آنها را با افراد نااهل که لایق فضیلت اخلاقینیستند اعمال کنی.
● کفایت امور:
«واکفنی ما یشغلنی الاهتمام به».
بار الها کفایت کن مرا در چیزی که اگر خود به انجام آن همتگمارم وقتم را اشغال و از کارهای اساسی بازم میدارد.
این جمله از دعا در باره کارهایی است که هدف از آنها فقطانجام عمل است و شخص معینی در انجام آنها مورد نظر نیست. چهبسا افرادی که لایق و شایسته اعمال بزرگ هستند اما قسمت مهمیاز عمرشان در کارهایی صرف میشود که دیگری هم میتواند بهنیابتشان آن را انجام دهد.
● بازجویی الهی:
«واستعملنی بما تشالنی غدا عنه»
بار الها مرا عامل کارهایی قرار ده که فردای قیامت در بارهآنها از من سؤال خواهی فرمود.
امام صادق(ع) فرمود: از جمله مواعظ لقمان به فرزندش این است:
«واعلم انک ستسال غدا اذا وقفتبین یدی الله عز و جل عناربع: شبابک فیما بلیته و عمرک فیما افنیته و مالک ممااکتسبته و فیما انفقته». (۲۰)
در قیامت، وقتی در جایگاه حساب قرار گرفتی، چهار چیز را از تومیپرسند: جوانیت را چگونه گذراندی؟ عمرت را در چه راهی صرفکردی؟ مالت را از کجا به دست آوردی؟ و آن را در چه راهی مصرفکردی؟
● هادی بندگان:
«واجعلنی... و من ادله الرشاد و من صالحی العباد»بار الها مرا از راهنمایان رشد و از بندگان صالح و شایستهقرار ده. دعوت مردم به خداوند و هدایت آنان به صراط مستقیم،بس گرانقدر و مهم است، قرآن شریف در این باره میفرماید:
(و من احسن قولا ممن دعا الیالله). (۲۱)
کدام انسان نیکوسخنتر از کسی است که خلق را به خالق دعوتمیکند و با گفتههای خود بذر ایمان در قلوبشان میافشاند.
این وظیفه مقدس در وهله اول بر عهده رسول اکرم(ص) و جانشینانبر حق اوست. کسی که در این راه قدم بر میدارد در واقع، راهرسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام) را میپیماید. اینکار بزرگ، هدایتیافته را از گمراهی میرهاند و هدایت کننده رادر پیشگاه الهی سربلند میکند به شرط آن که هدایت و ارشاد واجدشرایط لازم باشد.
● شرایط ارشاد:
۱) ارشاد کننده باید - به موضوع دعوت خود - آگاه باشد و بابینش سخن گوید. قرآن شریف میفرماید:
(قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی) (۲۲)
پیغمبر گرامی بگو! این است راه من، مردم را با بینش و بصیرتبه سوی خدا میخوانم و پیروان من نیز دعوتشان به سوی خداوند،آگاهانه و با بصیرت است.
عن زراره بن اعین قال:
«سالت اباجعفر(ع) ما حق الله علی العباد؟ قال ان یقولوا مایعلمون و یقفوا عند ما لا یعلمون» (۲۳)
زراره میگوید: از امام باقر(ع) پرسیدم، حق خداوند بر بندگانچیست؟ در جواب فرمود: آن را که میدانند بگویند و در چیزی کهاطلاع ندارند و نمیدانند توقف نمایند.
این وظیفه مهم و حق بزرگ الهی در یکی از آیات قرآن شریف باتعبیر خاصی این چنین بیان شده است:
«ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کلاولئک کان عنه مسوولا». (۲۴)
هرگز به آنچه در باره آن علم نداری اعتماد مکن و ناآگاه قدمبر ندار که گوش و چشم و دل آدمی در پیشگاه الهی مواخذ ومسوولاند.
امام سجاد(ع) میفرماید:
«لیس لک ان تتکلم بما شئت لا ن رسول الله(ص) قال: رحم اللهعبدا قال خیرا فغنم اوصمت فسلم). (۲۵)
نباید هر چه را که خواستی، بگویی، زیرا رسول گرامی اسلام(ص)فرموده است: مشمول رحمت الهی باد آن کس که سخن خوب بگوید وسود برد یا سکوت کند و سالم بماند.
۲) سخن از عمق دل باشد.
ارشاد کننده باید از عمق دل سخن گوید. قرآن میفرماید:
(آمن الرسول بما انزل الیه من ربه). (۲۶)
پیغمبر گرامی(ص) به آنچه از طرف خداوند بر وی نازل شده است،ایمان دارد. از این رو آن حضرت به ایمان آوردن مردم علاقه شدیدداشت و تمام همتش در این راه مصروف میشد. و میخواست جامعه رابه خداوند، متوجه نماید. مرشد و راهنما هم باید این چنین باشدو هدفش هدایتباشد والا مشمول این روایتحضرت مسیح(ع) هستند کهمیفرمایند:
«بحق اقول لکم: لا تکونوا کالمنخل یخرج الدقیق الطیب و یمسکالنخاله. کذلک انتم، تخرجون الحکمه من افواهکم و یبقی الغل فیصدورکم». (۲۷)
از روی حق به شما میگویم، همانند الک آردبیز نباشید که آردخوب و خالص را از خود بیرون میدهد و سبوس را نگاه میدارد، شمانیز مطالب حکیمانه را از دهان بیرون میدهید و در دلتاناندیشههای مضر باقی میماند.
۳) هدایت از راه عمل
از شرایط ارشاد کننده این است که خود عامل به گفتارش باشد.
عمل، مایه اطمینان قلبی کسانی است که میخواهند راه هدایت وسعادت را بیابند و ارشاد شوند. علی(ع) در این باره میفرمایند: «علموا الناس الخیر بغیر السنتکم و کونوا دعاه القوم بفعلکمو الزموا الصدق والورع». (۲۸)
خیرو خوبی را با غیر زبان به مردم بیاموزید، و دعوتتان بهوسیله عمل باشد و هرگز از راستی و تقوا جدا نشوید.
قرآن کریم میفرماید: (کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون). (۲۹)
نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.
یکی از علل تاثیر و نفوذ عمیق اولیای گرامی اسلام در قلوبمؤمنین واقعی این بود که خودشان در انجام وظایف دینی پیشقدمبودند و به همه دستورهایی که به مردم میدادند، عمل مینمودند.
علی(ع) میفرماید: «ایها الناس والله ما احثکم علی طاعه الا و اسبقکم الیها ولاانها کم عن معصیه الا و اتناهی قبلکم عنها». (۳۰)
قسم به خدا که هیچ وقتشما را به طاعتی ترغیب ننمودم، مگر آنکه پیش از شما به آن سبقت جستم، و از هیچ گناهی نهیتانننمودم، جز آن که خود قبل از شما، از آن اجتناب داشتم.
رضا ساعی شاهی
منابع:
۱. شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، ج ۲، ص ۲۲۱.
۲. سفینه البحار، ضمن شرح کلمه «دعا».
۳. امالی شیخ صدوق، ج ۱، ص۱۵۷.
۴. سفینه البحار، ص ۴۴۸ واژه «دعا».
۵. سفینه البحار، ج ۱، ص۴۴۷.
۶. مجادله (۵۸): ۲۲.
۷. حجرات (۴۹): ۱۴.
۸. بقره (۲): ۲۵ و۲۷۷، عصر(۱۰۳): ۱.
۹. میزان الحکمه، ج ۱، ص ۳۰۱.
۱۰. (۲۷): آیه ۱۴ (۲): آیه۱۴۶ و۱۴۳.
۱۱. عصاره سخنرانی اول.
۱۲. مستدرک الوسایل، ج ۱، ص ۸.
۱۳. روضه کافی، ص ۶۸.
۱۴. مجموعه ورام، ج ۲، ص ۸۰.
۱۵. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۲۸.
۱۶. سفینه البحار، ج ۱، ص ۴۰۱، ماده خطر.
۱۷. میزان الحکمه، ج۳، ص۱۴۶.
۱۸. مستدرک الوسایل، ج ۲، ص۲۸۳.
۱۹. نهجالبلاغه، نامه ۳۱.
۲۰. کافی، ج ۲، ص ۱۳۵.
۲۱. فصلت (۴۱):۳۳.
۲۲. یوسف (۱۲): ۱۰۸.
۲۳. میزان الحکمه، ج ۵، ص ۱۴.
۲۴. اسرا (۱۷):۳۶.
۲۵. تفسیر صافی، ص ۳۱۵.
۲۶. بقره (۲): ۲۸۵.
۲۷. تحف العقول، ص ۵۱۰.
۲۸. تاریخ یعقوبی، ص ۱۵۲.
۲۹. صف (۶۱):۳.
۳۰. نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۷۵.
منابع:
۱. شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، ج ۲، ص ۲۲۱.
۲. سفینه البحار، ضمن شرح کلمه «دعا».
۳. امالی شیخ صدوق، ج ۱، ص۱۵۷.
۴. سفینه البحار، ص ۴۴۸ واژه «دعا».
۵. سفینه البحار، ج ۱، ص۴۴۷.
۶. مجادله (۵۸): ۲۲.
۷. حجرات (۴۹): ۱۴.
۸. بقره (۲): ۲۵ و۲۷۷، عصر(۱۰۳): ۱.
۹. میزان الحکمه، ج ۱، ص ۳۰۱.
۱۰. (۲۷): آیه ۱۴ (۲): آیه۱۴۶ و۱۴۳.
۱۱. عصاره سخنرانی اول.
۱۲. مستدرک الوسایل، ج ۱، ص ۸.
۱۳. روضه کافی، ص ۶۸.
۱۴. مجموعه ورام، ج ۲، ص ۸۰.
۱۵. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۲۸.
۱۶. سفینه البحار، ج ۱، ص ۴۰۱، ماده خطر.
۱۷. میزان الحکمه، ج۳، ص۱۴۶.
۱۸. مستدرک الوسایل، ج ۲، ص۲۸۳.
۱۹. نهجالبلاغه، نامه ۳۱.
۲۰. کافی، ج ۲، ص ۱۳۵.
۲۱. فصلت (۴۱):۳۳.
۲۲. یوسف (۱۲): ۱۰۸.
۲۳. میزان الحکمه، ج ۵، ص ۱۴.
۲۴. اسرا (۱۷):۳۶.
۲۵. تفسیر صافی، ص ۳۱۵.
۲۶. بقره (۲): ۲۸۵.
۲۷. تحف العقول، ص ۵۱۰.
۲۸. تاریخ یعقوبی، ص ۱۵۲.
۲۹. صف (۶۱):۳.
۳۰. نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۷۵.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست