جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
نگاهی به روششناسی جان و نزبرو
امروزه ظاهراً اکثر مردم پذیرفتهاند که یهودیت و مسیحیت «از نظر تاریخی» دین هستند. عقیده بر این است که تاریخ «محل آزمون» این ادیان است و دخالت الهی در ترتیب تاریخی حوادث، مهمترین حقیقتی که ادیان به آن گواهی میدهند. اینکه این امر از نظر کلامی درست است یا نادرست، پرسشی است که باید به اهل فن و علاقهمندان این موضوع واگذار کرد ؛ موضوع سخن در اینجا تأثیراتی است که این عقیده بر مطالعات تاریخی «غیر دینی» و، از همه مهمتر، بر مطالعه تاریخی ادیان گذارده است.
این رأی که اینها «از نظر تاریخی» دین هستند، سرانجام به تمایل اکید به کشف «آنچه واقعاً روی داده است» انجامید، چه در پس این رأی، باوری نهفته است دایر بر اینکه چنین کشفی، صدق یا کذب نهایی هر دینی را مبرهن میکند.
این امر خواه امروزه در نگرش خاص تاریخی، که مورخ بر میگزیند کار مناسبی باشد یا نباشد، به هر حال سبب پیدایش نگرش مهمی در دین پژوهی شده است: منابعی که در ترسیم مبادی تاریخی هر یک از ادیان در اختیار ما هستند - و مهمترین آنها کتابهای مقدس هر یک از ادیان - حاوی دادههای تاریخی روشنیاند که ما را در رسیدن به نتایج قطعی تاریخی کمک میکنند. به عبارت دیگر، در این رهیافت فرض به این است که انگیزه تدوین کنندگان آن منابع، عیناً همان انگیزه مورخان امروزی است؛ یعنی هر دو گروه در صدد ثبت «آنچه واقعاً روی داده است» بوده و هستند.
محققان جدید (غربی) خواه به دلیل معتقدات دینیشان صرفاً ناهشیارانه، به همان شیوه به اسلام نگریستهاند که علی الرسم یهودیت و مسیحیت را بررسی کردهاند؛ یعنی اسلام را دینی تاریخی، یعنی دینی تختهبند تاریخ انگاشتهاند. اعتبار یا عدم اعتبار چنین رهیافتی در اینجا موضوع سخن نیست. نکته اصلی این است که چنین عقیدهای، در پژوهش راجع به منابع موجود درباره آغاز اسلام، همان نگرشی را به کار گرفته است که در بررسی منابع یهودیت و مسیحیت ؛ آن نگرش این است که این منابع، درصدد بیان گزارشی از «آنچه واقعاً روی داده است» هستند و هم از این رو، ما به «آنچه واقعاً روی داده است» دست مییابیم. یقینا نه آرزوی شناخت آنچه درگذشته روی داده، آرزوی نامعقولی است و نه این امر به لحاظ نظری، امری ناممکن ؛ زیرا تاریخ دین اسلام به طور قطع نیازمند کشف و بازیابی است.
اما میل به دستیابی به نتایج قطعی نباید سبب غفلت ما از ویژگیهای ادب(۲۹۲)ی منابع موجود گردد.
برای بررسی حوادث سالهای نخست اسلام، نوشتهها و شواهد «بی طرف» بسیار اندکاند؛ دادههای فراوان باستان شناختی، شواهد سکه شناختی و حتی مدارک قابل تاریخ گذاری، همگی بسیار ناکافیاند. شواهد موجود در منابع بیرون از جامعه آن روزگار خود فراوان نیست و بازسازی آنها در چارچوبی تاریخی، آکنده از مشکلات است.
پاتریشیا کرون و مایکل کوک در کتاب مشترکشان، هاجریسم (۲۹۳) ، به این گونه بازسازی اهتمام ورزیدهاند و، با آنکه به مسائل موجود در بررسی و پژوهش اسلام کاملاً توجه یافتهاند، اما نتوانستهاند تنگناهای موجود در منابع را پشت سر بگذارند، چرا که وثاقت تاریخی همه این منابع محل تأمل و چون و چراست ؛ از این مهمتر، این منابع جملگی رسالههایی جدلیاند. تاکنون هیچ کس این معضل را بهتر از جان ونزبرو بیان نکرده است:
«آیا در درون مجموعه گسستهای از کلیشههای ادبی، که به دست ناظرانی بیگانه و غالباً مخالف تألیف و ترکیب شده، و سپس در توصیف و حتی در تفسیر، نه تنها رفتار ظاهری، بلکه، رشد فکری و روحی بازیگرانی درمانده و اغلب بیزبان به کار رفته است، میتوان به سادگی مجموعهای از دواعی را شتابزده استنباط کرد؟» (۲۹۴) دیگر منابعی که در اختیار داریم - یعنی متون عربی موجود در جامعه اسلامی - حجم محدودی از نوشتههایی را شامل میشوند که دست کم دو قرن پس از ظهور اسلام به وجود آمدهاند.
اطلاعات و محتویات این نوشتهها در پرتو گذر از حوادث آن دو قرن تألیف شدهاند و در واقع، در بازگویی تاریخ صدر اسلام، دستی از دور بر آتش دارند. از اینها که بگذریم، این منابع داخلی اساساً قصد آن دارند که اصول دین را با سند و مدرک اثبات کنند، اعتبار و وثاقت کتاب آسمانی را مبرهن کنند و نشان دهند که در این کتاب، خداوند چه طرح و برنامهای برای آدمیان ارائه کرده است. این منابع «تاریخ نجات» (۲۹۵) را ثبت و ضبط کردهاند.
شاید بتوان با یک مثال کوچک اهمیت و ابعاد دقیق این مسأله را روشن کرد. ویژگی تاریخی هیچ یک از منابع موجود راجع به تأسیس و تکوین دین اسلام، به اندازه تفسیر قرآن انعطافپذیر نیست. مفسران مسلمان، مجموعه روایاتی با عنوان «اسباب النزول» در اختیار دارند که قرآن پژوهان غربی گمان کردهاند این اسباب النزول، وقایع تاریخی مربوط به هر یک از آیات قرآن را ثبت میکنند. تحلیل دقیق موارد کاربرد اسباب النزول در تفسیر قرآن، نشان میدهد که اهمیت عملی این گزارشها، در موارد خاصی که سعی در فهم قرآن داریم، محدود است:
حکایتها ارائه، به همان سان ثبت و ضبط و سپس نقل میشود تا بستری نقلی و داستانی پدید آید که بتوان تفسیری از قرآن را در آن جای داد. این روایتها نه به سبب ارزش تاریخی شان، بل به جهت ارزش تفسیریشان در کتابهای تفسیر ثبت و نقل شدهاند. با این حال، در پژوهش راجع به اسلام، به منظور یافتن نتایج قطعی تاریخی، این گونه واقعیتهای بنیادی ادبی غالباً به فراموشی سپرده میشوند. مثال خوبی برای مراد من در مقالهای جدید راجع به حصر و تحریم مکه از سوی پیامبر اسلام یافت میشود؛ مؤلف مقاله با بهره گرفتن از سبب نزولی که طبری در تفسیر (۲۹۶) خود نقل کرده است، میکوشد تا از بازسازی تاریخی پیچیدهای که از زندگی پیامبر ارائه میدهد، با تمام جزئیاتش دفاع کند (۲۹۷) . میل به دستیابی به نتایج تاریخی، عاقبت ما را با فهرستی بالابلند از مشکلات و محدودیتهای موجود در منابع رو به رو میکند.
● سرشت منابع
جان ونزبرو استاد مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی در دانشگاه لندن برای حل کردن معضلاتی که در راه شناخت تاریخ صدر اسلام وجود دارد، کوششی نظاممند کرده است. و نزبرو در دو کتاب اخیرش بر ارزیابی انتقادی (ارزش) منابع از نقطه نظری ادبی (۲۹۸) استدلال میآورد، تا خود را از دیدگاههای لاینفک کلامی در بیان تکوین و تاریخ صدر اسلام رهایی بخشد. این دو کتاب، یعنی مطالعات قرآنی (۲۹۹) و محیط فرقهای (۳۰۰) ، منطقاً با یکدیگر تناسب و توافق کامل دارند؛گواینکه باید اشاره کنیم در پارهای موضوعات خاص، میان این دو اثر پیشرفت اندیشه وجود دارد.
مطالعات قرآنی میان سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۲ تألیف شده، اما در ۱۹۷۷ انتشار یافته است ؛ محیط فرقهای میان سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ تالیف شده، اما در ۱۹۷۸ انتشار یافته است. کسانی که مقالات فراوان ونزبرو را در معرفی و بررسی کتابهای دیگران پس از این سالها دنبال میکنند، همگی معترفاند که اندیشه او در آن مرحله نیز متوقف نمانده است. (۳۰۱) و نزبرو خود تأکید میکند که اندیشههایی که در این دو کتاب مطرح کرده، کاری آزمایشی و موقت درباره مسائل مورد بحث بوده است.
موضوع اساسی در مطالعات قرآنی مسأله شکلگیری قرآن با توجه شهادت متون تفسیری بر این تکوین است. کتاب محیط فرقهای تکامل و تحول دین اسلام را مبسوطتر مطرح میکند ؛ یعنی به روایات سیره و مغازی میپردازد و سپس فرایند بسط و تفصیل کلامی اسلام در قالب فرقههای دینی را مطرح میکند و این امور را از نظر وثاقت (۳۰۲) ، و هویت (۳۰۳) و معرفتشناسی (۳۰۴) مورد پرسش و پژوهش قرار میدهد.
اساسیترین نکته روش شناختی در آثار ونزبرو، طرح پرسشی مقدماتی است که در مطالعه و پژوهش راجع به اسلام عموماً عنوان نکردهاند: شاهد یا مدرک چیست؟ آیا در منابع نخستین و بیطرف هیچ شاهدی بر آنچه گزارشهای اسلامی از تکوین این دین ارائه میکنند وجود دارد؟ یک مثال مناسب، قرآن در شکل مجموع بین الدفتین آن است : چه مدرکی در دست است که صحت تاریخی گزارشهای سنتی درباب جمع قرآن اندکی پس از رحلت پیامبر را تأیید کند؟
قدیمترین منبع غیر اسلامی که بر وجود قرآن گواهی میدهد، از قرن دوم ق / هشتم م است (۳۰۵) . در واقع، منابع متقدم اسلامی، دست کم آن دسته از منابع که هدف اصلی آنها دفاع از وثاقت این متن رسمی (۳۰۶)(Canon) (۳۰۷) نبوده است، ظاهراً بر این گواهی میدهند که متن قرآن تا آغاز قرن سوم ق / نهم م تثبیت نهایی و کامل یافته است. (۳۰۸) شواهد و مدارک مخطوط نیز در تاریخ گذاری متن قرآن، چندان پیشتر از این نمیروند. (۳۰۹)
اما، یک پرسش همچنان در ذهن بسیاری باقی میماند (که پاسخ آن، اساسیترین و ریشهایترین نقطهنظر ونزبرو را آشکار میکند): چرا ما نباید به منابع اسلامی اعتماد کنیم؟ پاسخ و نزبرو به این پرسش اساساً از دیگر دیدگاههای شکاکانه (غربی) متفاوت است. فیالمثل جان بر تن در کتاب جمع و تدوین قرآن بر تناقضهای درونی منابع اسلامی تأکید میورزد و سپس تبیینی مفروض از علت و چگونگی پدید آمدن این تناقضها ارائه میدهد. (۳۱۰) نه، نقطه عزیمت ونزبرو ریشهایتر است: مجموعه تمام مستندات اسلامی در دورههای نخست را باید «تاریخ نجات» به شمار آورد.
آنچه قرآن بر آن گواهی میدهد، و آنچه تفسیر، سیره نبوی و مکتوبات کلامی درصدد بیان آن هستند، این است که خداوند چگونه سلسله حوادثی این جهانی را حول محور زمان و مکان محمد (ص) هدایت کرده است. تمام اجزای سازنده این «تاریخ نجات» اسلامی، به قصد بیان یک نکته عقیدتی تعبیه شدهاند: فهم و شناختی از تاریخ که نقش خداوند را در هدایت امور بشر نشان دهد. اختلافی که از اینجا حاصل میشود قابل توجه است.
به نقل از کتابی که همین مسأله را - البته از منظری توراتی انجیلی - بررسی میکند، باید بگوییم که «تاریخ نجات»، روایتی تاریخی از حوادث ثبت شده برای بررسی مورخان نیست. «تاریخ نجات» اتفاق نیفتاده است ؛ «تاریخ نجات» شکلی ادبی با بافت تاریخی خاص خود است. (۳۱۱) «تاریخ نجات» با شکل و صورتی ادبی به دست ما میرسد و باید با ابزاری مناسب خودش، آن را رهیابی و پژوهش کرد: آن ابزار، تحلیل ادبی است.
در آغاز مناسب است به کار برد اصطلاح «تاریخ نجات» در خصوص اسلام دقت کنیم؛ به ویژه با توجه به پرسشهایی که پیرامون کاربرد این اصطلاح خارج از بافت و متون مسیحی مطرح میشود. اخیراً آقای سگز به این نکته اشاره کرده است که واژه نجات در تفکر مسیحی معنای روشنی دارد:
«رهانیدن روح افراد از تباهی یا لعنت ابدی، که به سبب گناه پدید میآید». کاربست آن در یهودیت ظاهراً مبین بیش از این معنا نیست که «خداوند گروهی را، که از حیث نژاد و دین برگزیده هستند حفظ خواهد کرد و باقی خواهد گذاشت، در حالی که انتظار میرود عوامل متعارف اجتماعی - سیاسی منجر به نابودی آن قوم شود». (۳۱۲) کاربرد مسیحی اصطلاح نجات در بهترین و شاید تنها مورد صحیح آن، امری متشابه و مبهم است و، هم از این رو، پرسشی را به میان میآورد: آیا با به کار گرفتن اصطلاح «تاریخ نجات»، اسلام را در چارچوبی مسیحی محدود و گرفتار میکنیم؟ ونزبرو کوشیده است به نحوی معقول و منطقی مراد خود از این اصطلاح و مدلول آن را در نظر خویش روشن کند (مثلاً در محیط فرقهای، ص ۳۱ jx) و نشان دهد که واژه نجات از این جهت، به معنای تعیین ویژگی این تاریخ نیست.
در حقیقت به گفته ونزبرو (محیط فرقهای، ص ۱۴۷) شاید دقیقتر این است که تاریخ نجات اسلامی را «تاریخ منتخب» (۳۱۳) بخوانیم، چرا که صورت بندی اولیه آن فارغ از دغدغههای فرجام شناختی (۳۱۴) است. روشن است که در نظر و بیان ونزبرو واژه نجات در اصطلاح تاریخ نجات ضرورتاً بار معنایی مسیحی ندارد، بلکه این واژه را در سطحی دیگر میتوان صرفاً اصطلاحی فنی درباره آثاری دانست که به ارائه سند برای آنچه میتوان صرفاً تاریخ مقدس، یعنی تاریخ ارتباط انسان با خدا و بالعکس خواند، ملتزماند. بار فکری Heilsgeschichte (۳۱۵) را به نفع نوع ادبی به سادگی میتوان کنار گذاشت.
در مطالعات توراتی و میشنایی (۳۱۶) تحلیل ادبی «تاریخ نجات» به نحو کاملی انجام گرفته است. آثار مکتوب بولتمان و نوسنر نخستین نمونههای روشن آناند. (۳۱۷) چنین مکتوباتی تماماً با این گزاره میآغازند که آثار ادبی «تاریخ نجات»، هر چند خود را معاصر با زمان وقوع حوادث ثبت شده نشان میدهند، اما در واقع بسیار متأخرتر از آن حوادثاند و این میرساند که آن گزارشها را مطابق با اندیشهها و دیدگاههای دورههای بعد نوشتهاند تا با اغراض و مقاصد آن عصر مطابق افتند. تاریخ واقعی، یعنی «آنچه واقعاً روی داده است» جملگی در تفسیر و تأویل متأخر گنجانیده شده است و، اگر نگوییم به کلی، تقریباً از آن تفکیکناپذیر است.
در اینجا این پرسش بجا و مرتبط است که آیا «ذرهای حقیقت تاریخی» در پس این امر نهفته است یا نه؛ یعنی آیا حرکتها و حوادثی تاریخی وجود داشتهاند که این روایات منقول فارغ از آنها شکل گرفته و بنابراین، آن حوادث هسته اصلی تاریخی اذعان کنیم، آیا تعیین دقیق و استخراج آن اطلاعات تاریخی ممکن است؟ و نزبرو تلویحاً در آثار خود اظهار میکند که به گمان او، دست کم در بیشتر موارد این امر ناممکن است. (۳۱۸) منقولات ما، آثار وجودی اندیشه و اعتقاد نسلهای متأخر است.
این بینش اساسی راجع به سرشت منابع، در مطالعات اسلامی به کلی جدید نیست گلدتسیهر (۳۱۹) و حتی بیش از او، شناخت (۳۲۰) دریافته بودهاند که منقولات روایی را به حضرت محمد نسبت دادهاند و آنها را در تأیید نظریات فقهی یا کلامی مطرح شده در دورههای بسیار متأخر به کار بردهاند؛ در آن دورهها همگان در جستجوی تأییدی برای این گونه نظریات فقهی یا کلامی از درون متونی به نام «سنت» بودند. پس از یوزف شاخت، چنین دیدگاهی ویژگی لاینفک مطالعات اسلامی شد، اما لوازم و نتایج چنین بینشی را باید رقیق کرد یا به کلی نادیده گرفت. این نکتهای است که خود شناخت در آخر عمرش به روشنی مطرح میکند.
«اما یک چیز مرا نگران میکند. این خطر وجود دارد که ثمره کار دانشمندان اسلامی و محصول تلاش عظیم ایشان در نسلهای گذشته، به جای آنکه تکامل یابد و نقطه عزیمت پژوهشهای جدید قرار گیرد، ممکن است به سبب نوعی کاهلی فکری (۳۲۱) ، رفته رفته فروکش کند و ارزش و اهمیت واقعیاش را از دست بدهد، یا حتی کسانی که هیچ سهمی در ایجاد و تحصیل آن نداشتهاند، آن را کنار بگذارند. در گذشته این امر در کار گلدزیهر روی داده است... و بار دیگر امروزه با توجه به نتایجی که از تحقیق انتقادی راجع به تاریخ فقه اسلامی به دست آمده ، روی داده است.» (۳۲۲)
به نظر من، این «تنبلی روشنفکرانه» روی دیگر سکه تمایل به ارائه نتایج محصل تاریخی است که میخواهد آرزوی بیان «آنچه واقعاً روی داده است» را برآورده کند. (۳۲۳) روشنترین مثالهای چنین تمایلی را میتوان در نوشتههای سه تن (از محققان غربی) یافت:
ویلیام منتگمری وات هنگام معرفی «منابع مورد استفاده ابن اسحاق (در کتاب سیرهاش)» کار یوزف شاخت را تحریف میکند و میکوشد که از نتایج کار شناخت علیه مواضع متأخر خود او بهرهگیرد ؛ (۳۲۴) سزگین (۳۲۵) و ابوت نیز (۳۲۶)طرح و نقشههای مفصلی به میان میآورند تا دیدگاههای شاخت را نقض کنند و حتی آن را فاقد هرگونه شاهد عینی (۳۲۷) نشان دهند. سزگین به ویژه، تمایل روشنی دارد که آثار و منابع اسلامی را متقدمتر از زمان احتمالیشان تاریخ گذاری کند، بیآنکه توجیه روشنی برای این کار - مثلاً در خصوص آثار ابن عباس - ارائه دهد. (۳۲۸)
استدلال ونزبرو، اما، این است که ما نمیدانیم، و شاید هیچگاه نتوانیم دریابیم، که واقعاً چه روی داده است؛ همه آنچه مقدور ماست این است که بدانیم به اعتقاد نسلهای متأخر - آنچنان که در «تاریخ نجات» ثبت شده - چه اتفاق افتاده است. تحلیل ادبی چنین منابعی بر ما آشکار میکند که آن مردم با چه مؤلفهها و عناصری گزارشهای خود را تهیه و تولید میکردند، و دقیقاً نشان میدهد که آنان بر سر چه مطلبی استدلال و برهان اقامه میکردند. اما تحلیل ادبی از «آنچه روی داده است» چیزی به ما نخواهد گفت (گواینکه نمیتوان امکان فحوای تاریخی چنین مطالعاتی را به کلی نادیده گرفت، که این امر یقیناً در حیطه کار ونزبرو نیست).به اعتقاد ونزبرو، «تاریخ نجات اسلامی»، آن گونه که امروز به دست ما رسیده است، چیزی فراتر و اخص از اثبات اعتقاد به حقانیت تجلی الهی (theophany) است. این تاریخ با گزینش و گزینش از مجموعهای کهن از موضوعات یهودی - مسیحی، دین عربی خاصی را صورت بندی کرده است که آغاز آن را بتوان در عربستان قرن هفتم قرار داد. ونزبرو در ابتدای کتاب مطالعات قرآنی شواهد فراوانی از قرآن ذکر میکند، دال بر این نظر که صرف مفاهیم آنها در قرآن نشان میدهد که در بافتی کاملاً یهودی - مسیحی قرار دارند؛ نمونههایی از قبیل سیر نبوت که به خاتم النبیین میانجامد، توالی کتابهای آسمانی، مفهوم جوامع و اقوام نابود شده، و مضامین داستانی مشترک. چنین مقایسهای از یک جهت، همان پیش فرض روش شناختی است که ونزبرو با طرح این سؤال در کتابهایش درصدد اثبات آن است:
آیا با چنین فرضی دادههای ما هماهنگ میشوند؟ و در عین حال میپرسد: چه شاهد دیگری در فرایند تحلیل برای تأیید و تبیین بیشتر این فرض، پیدا میشود؟ (۳۲۹) چنین رهیافتی مشابه با دیدگاه هری ولفسن است که از روش تجربی «حدس و تأیید» (۳۳۰)استفاده میکند (۳۳۱) .برخی منتقدان این پرسش را مطرح کردهاند که آیا تلقی اسلام به عنوان بسط و امتدادی بر سنت یهودی - مسیحی صحیح است؟ اما تا هنگامی که شواهد و نتایج عرضه شده در کتابهای ونزبرو را ارزیابی و سنجش نکنیم، نمیتوانیم این پرسش را موجه بدانیم.
پرسش اصلی همواره باید چنین باشد: آیا تحلیل دادهها، آن فرض را تأیید میکند؟ انتقاد کردن از پیش فرض و نادرست خواندن آن، همان گم کردن سوراخ دعاست. در ارزیابی کار، نخست باید فرضهای روش شناختی آن کار را پذیرفت و سپس نتایج نهایی را سنجید.
● رهیافت و نزبرو به منابع
چارلز ادمز احساس مشترک بسیاری از قرآن پژوهان را در این جملات خلاصه کرده است: «موضوعاتی از قبیل شکلگیری متن قرآن، تقویم و ترتیب زمانی مطالب قرآن، تاریخ متن، اختلاف قرائات، ارتباط قرآن با متون پیش از خود، و مسائل فراوان دیگری از این دست، به طور کامل بررسی شدهاند.» (۳۳۲) اما ونزبرو روشن ساخته است که در واقع ما تنها بر پوسته بیرونی این مباحث خراشی به ایجاد کردهایم. به گفته وی، همه مطالعات گذشته (محققان غربی) دادههای هنجار(۳۳۳)ی همان سنت منقول تن در دادهاند. مشخصه اصلی این مطالعات عبارت است از: «روشی سراپا اثباتی:
یعنی جهد بلیغی میشود تا تکلیف هر امری را پس از ظهور اسلام در میان اعراب روشن و توصیف کنند...» (محیط فرقهای، ص ۲). کارونزبرو این بوده که همان شک سالم و مفیدی را که در مطالعات جدید توراتی و انجیلی (و به طور کلی در مطالعات جدید تاریخی ایجاد شده است به پژوهشهای اسلامی و قرآنی کشانیده است تا آن را جانشین آن اثبات گرایی (۳۳۴) کند. یادآوری این نکته در اینجا مناسب است که اثر بسیار ستودنی ریچارد بل (۳۳۵) ، با آنکه ظاهراً از روششناسی توراتی - مسیحی مبتنی فرضیه مستند (۳۳۶) بهره میگیرد، اما در واقع در گزارشهای سنتی راجع به نزول و جمع و تدوین قرآن، سر سوزنی بر مفاهیم ضمنی نمیافزاید؛ ریچارد بل اندیشههای نزول ترتیبی وحی و جمع و تدوین قرآن پس از رحلت حضرت محمد (ص) را (بر مبنای نظرات رایجی که اکثر قرآن پژوهان غربی پذیرفتهاند)، برگرفته و آنها را طابق النعل بالنعل بر متن قرآن تطبیق داده است.
اما مقصود اصلی از به کار گرفتن روششناسیهای جدید توراتی و انجیلی باید این باشد که آدمی خود را از فرضیات کهن و سنتی برهاند و فرضهای جدیدی را به کار برد!. ریچاربل چنین کاری نمیکند؛ در واقع او یکسره با پیش فرضهای موجود در سنت اسلامی کار میکند. این مدعای و نزبرو را که «(پژوهش در) قرآن به مثابه منبعی که قابلیت تحلیل با ابزارها و فنون نقد توراتی و انجیلی را دارد امری بی سابقه است» (مطالعات قرآنی، ص ix) دست کم با استناد به کار ریچارد بل، قطعا نمیتوان مورد تردید قرار داد (۳۳۷) .
ونزبرو همچنین کوشیده است برای آزاد ساختن قرآن پژوهی از گرایش صرفاً بنیادگرایانه (۳۳۸) اغلب پژوهندگان جدید آن راهی نشان دهد.
در این گرایش، مدام به دنبال منظور یا معنایی «اصلی و اولیه» میگردند، اما دست آخر این تلاش بیهوده و بیمعنا میماند. دو عامل اصلی که از روشهای پیشین در اسلام پژوهی تفکیک ناپذیرند، به ویژه، علت ایجاد چنین وضعیتی در تحقیق و پژوهشاند. نخست آنکه رهیافت تاریخی - فقه اللغوی به اسلام در زنجیرهای از حدس و تصورات موشکافانه برخی از مروجان این رهیافت گرفتار مانده است. در اغلب موارد، امروزه چندان محقق فعالی نداریم که بتواند با چالاکی تمام در همه زمینههای دینی غربی و با اطلاع از زبانهای مورد نیاز آن کار کند.
(۳۳۹) محققان بر این باورند که تبحر و دانش کافی نسبت به زبان عربی و عربستان قرن هفتم میلادی آنان را در فهم و شناخت آغاز اسلام کفایت میکند (۳۴۰) آرا و نظریات کسانی چون سرجینت (۳۴۱) نیز چندان تفاوتی با این رهیافت ندارد. وی میکوشد از اندیشه تأثیر پذیری اسلام از عربستان جنوبی (= یمن) پیش از اسلام دفاع کند، اما در عمل، عنصر یهودیت را از ساکنان آن منطقه حذف میکند. (۳۴۲)
آن روش فقه اللغوی فوقالذکر همچنین متأثر از روش دومی بوده است که درون خود، مطالعات اسلامی با قالب بنیادگرایانهاش را به سکون و رکود کشانیده است.
این رهیافت مسالمت جویانه (۳۴۳) که به تعبیر چارلز ادمز، هدفش رسیدن به «درک و فهم بیشتری از دیانت اسلامی و ترویج نگرشی جدید درباب آن» (۳۴۴) است، بدین نتیجه تلخ و ناگوار انجامید که بیشتر محققان نسبت به پیگیری کامل و نهایی اندیشهها و نتایج خود بی میل و ناراضیاند. مشکل اساسی هر رهیافتی به اسلام، که دغدغه «شناخت دین و اعتقاد انسانهایی دیگر» (۳۴۵) را دارد، وقتی نمایان میشود که با ابعاد تاریخی دینی که خود را در آن تاریخ سهیم میداند، رویاروی شود. (۳۴۶) به نظر میآید رهیافت مسالمت جویانه که میخواهد نسبت به «دین و اعتقاد انسانهای دیگر» صادق و وفادار بماند، در اجتناب از طرح این پرسش اساسی که «چگونه ما میفهمیم؟» محکوم به شکست و نابودی است.
تحلیل ونزبرو از ویژگی اساسی قرآن، برآورد او از مشکلات موجود در این دو نگرش نسبت به قرآن را نشان میدهد. او چهار درون مایه اصلی را در رسالت قرآن بر میشمارد که همگی از «چارچوب سنتی نظام توحیدی» (۳۴۷) اند (مطالعات قرآنی، ص ۱):
کیفر و پاداش الهی؛ آیت و نشانه الهی ؛ آوارگی و هجرت الهی؛ و عهد و میثاق الهی. و نزبرو میگوید که این درون مایهها «پی در پی مورد اشاره قرار میگیرند، اما به ندرت انکشاف مییابند» (مطالعات قرآنی، ص ۱)، و این امر سبب شده است که در سراسر آثارش بر یکی از ویژگیهای اساسی درباره قرآن، در نظر وی، تأکید فراوان باشد: آن ویژگی سبک «رجوعی» (۳۴۸) قرآن است. فرض بر این است که خواننده قرآن قادر است جزئیات و حلقههای مفقود هر یک از قصص و ماجراها را خود پر کند.
این امر بیش از هر چیز در خصوص کتاب تلمود صادق است که در آنجا نیز فرض میشود که همگان از معلومات مناسبی درباب نقلهای توراتی برخوردارند، یا آنکه این امر با حداقل عبارات ادا میشود. آن زمان که اسلام پس از گسترش و نفوذ اعراب در خارج از مرزهای موطن خود، با موجودیتی مستقل و هویتی ثابت و استوار (و مبتنی بر ساختاری سیاسی) شکل گرفت، مطالب قرآنی از محیط فکری اولیه خود جدا شد و (بدین سبب) به شرح مکتوب نیازمند گردید؛ شروحی که در قالب تفسیر و سیره تدوین میشوند.
دو نمونه از مثالهایی که ونزبرو در آن باره بحث کرده است، دیدگاه او را درباب ویژگی «رجوعی» قرآن روشن میکند.
روشنترین مثال، قصه یوسف و ذکر «برادر دیگر»در آیه ۵۹ (۳۴۹) سوره یوسف است (مطالعات قرآنی، ص ۱۳۴؛ محیط فرقهای، ص ۲۴ - ۲۵)، که این قسمت معادل و همتای روایت تورات در سفر پیدایش (باب ۴۲؛ آیات ۳ - ۱۳) است. داشتن معلومات و آگاهی از روایت این بخش از تورات را برای خوانندگان قرآنی آن آیه مفروض انگاشتهاند، زیرا در آیات قبل و در مواضع دیگر قرآن هیچ اشارهای به بنیامین و ماندن او در خانه به دلیل نگرانی یعقوب در خصوص سلامتی او هیچ اشارهای نشده است.
اگر کسی نخست از مطالب تورات در این قصه آگاهی نداشته باشد، این جمله یوسف در قرآن که میگوید «برادر پدریتان را نزد من بیاورید»، با رجوع به هیچ قسمتی از بافت قرآن برای وی روشن نخواهد. مثال دوم مربوط است به رضایت خاطر ابراهیم از ذبح فرزندش که قرآن تأثیر شگرف و دراماتیک روایت تورات از این ماجرا را تغییر میدهد، چه در نقل تورات، فرزند ابراهیم نمیداند که باید قربانی شود (نگاه کنید به محیط فرقهای، ص ۲۴).
در اینجا مسأله قدری پیچیدهتر است، زیرا سنت تفسیری یهودی در اینجا احتمالاً نقش ایفا میکند. بررسیهای گزا ورمس (۳۵۰) روشن میکند که بسیاری از روایات یهودی (و مسیحی) این داستان را چنان تعدیل و تنظیم کردهاند که اسحاق [ ذبیح (۳۵۱) ] از قربانی شدن خود پیش از وقوع آن ماجرا نیک آگاه باشد تا بر میل و رضایت خاطر اسحاق از قربانی شدن خویش تأکید ورزند.
این سنت تفسیری یهودی نیز مد نظر بوده است. در این سنت، نخست چنین فرض میشود که اصل داستان ذبح برای خواننده روشن است و اهمیت ابراهیم بر هر که تورات را بخواند آشکار خواهد شد ؛ بنابراین، توجه و تأکید اصلی بر نقش اسحاق است، اما یقیناً نه به قیمت حذف جایگاه ابراهیم. دیدگاه قرآن نیز چنین است. شناخت روایت توراتی (و سنت یهودی) مفروض است؛ اما محل رجوع، روایات تفصیل یافته از داستان ذبح است (، نه خود متن تورات). ویژگی رجوعی بودن قرآن، نقص و نقطه ضعف آن نگرشی را آشکار میکند که قرآن را اصطلاحاً «منحصراً عربی» میبیند و میکوشد زمینه یهودی - مسیحی آن را یکسره نادیده انگارد. (۳۵۲)
این تصور که قرآن دارای سبکی رجوعی است، همچنین ونزبرو را به این فرض میکشاند که آنچه در اسلام با آن سروکار داریم، نهضتی فرقهای است که یکسره درون «محیط فرقهای» یهودی - مسیحی واقع است (مطالعات قرآنی، ص ۲۰؛ نیز محیط فرقهای، ص ۴۵). همانندیها میان متون قرآنی و قمرآنی، در عین آنکه ضرورتاً نوعی استقلال را نشان نمیدهند، اما مسلماً همان روند شاخ و برگ دادن متن تورات و سازگاری با مقاصد فرقهای را اثبات میکنند. (۳۵۳) آثار و منابع درونی محیط فرقهای را باید در سنت ادبی هر دو (کتاب) در نظر گرفت.
بنابراین، به نظر ونزبرو، قرآن سندی متشکل از فقراتی رجوعی به شمار میآید که در چارچوب مجادلات فرقهای یهودی - مسیحی شکل گرفتهاند و با کمک قواعدی ادبی در کنار هم گردآمدهاند (مثلاً کاربرد کلمه «قل» (مطالعات قرآنی، ص ۱۲ به بعد، نیز ص ۴۷ - ۴۸)، قواعد حکایت و نقل(۳۵۴) (مطالعات قرآنی، ص ۱۸ به بعد)، و تقارن و تلفیق نقلهای مشابه از قصهها که ونزبرو آنها را «اختلاف نقل (۳۵۵) » مینامد (مطالعات قرآنی، ص ۲۰ به بعد) و ممکن است از یک نقل واحد اصلی و به سبب تغییر و تنوع در نقل و انتقال شفاهی آن که سیاق کاربرد آن عبادی (۳۵۶) بوده (مطالعات قرآنی، ص ۲۷) حاصل آمده باشد).
کاملاً روشن است که در اینجا ونزبرو در تجزیه و تحلیل خود راجع به کتاب آسمانی مسلمانان روشهای خاص متعددی (مانند تحلیل صورت، و تحلیل قالب شفاهی) را به کار میگیرد که اولاً و بالذات در حوزههای خارج از اسلام - و اساساً در مورد تورات و انجیل - مطرح و پیاده شدهاند.
جالب توجه آنکه تحلیل ونزبرو آشکار میکند که قرآن صرفاً «گرده برداری از قالبهای معین گذشته» (مطالعات قرآنی، ص ۳۳) نیست؛ یعنی این کتاب صرفاً درصدد بیان تورات و انجیل به زبان عربی، و سازگار شده با محیط عربستان نیست. زیرا در قدم اول، قرآن از درون مایه حاضر و آماده ک(۳۵۷)ه سنت و رویه انجیل شده، و نیز از به کارگیری انجیل از متن عبری تورات تبعیت نمیکند؛ بلکه، در واقع به دلیل موضع جدلی که خاستگاه قرآن است، تلاش روشنی صورت میگیرد که قرآن از وحی و آیین موسوی جدا گردد. این کار با توسل به روشهایی از قبیل (تفاوت در) نحوه وحی و تأکید بر عربی بودن زبان قرآن انجام میپذیرد.
به نظر ونزبرو قطعیت نهایی و تثبیت (۳۵۸) متن قرآن قدم به قدم با شکلگیری جامعه همگام است (مطالعات قرآنی، ص ۵۱). پیش از تثبیت و مهار کامل و قاطعانه قدرت سیاسی، نه یک متن نهایی و ثابت از کتاب آسمانی مورد نیاز بود و نه این امر به طور کامل امکانپذیر بود؛ بدین سان، پایان قرن دوم هجری / قرن هشتم میلادی از نظر تاریخی زمان مساعدی بود که آن سنت شفاهی و عناصر دینی (۳۵۹) گردآوری شود، که از این رهگذر، متن مقدس رسمی (۳۶۰) ثابت و نیز مفهوم عینی و فعلی «اسلام» شکل نهایی گرفت. (۳۶۱) و نزبرو به دفعات خاطرنشان میکند که این دوره زمانی مصادف است با اوج پیشرفت و شکوفایی عربی ادبی (۳۶۲) در کتاب مطالعات قرآنی شواهد بیشتری بر این دیدگاه، با تکیه بر «تحلیلی گونه شناختی» (۳۶۳) از تفسیر قرآن ارائه شده است (نگاه کنید به مطالعات قرآنی، ص ۴۴ و فصل ۴). در اینجا نیز بار دیگر، منبع الهام و مفاد اصلی رهیافت ونزبرو به پژوهشهای جدید در تورات و انجیل پیوند میخورد؛ کسانی چون گزا ورمس و رافائل لوئ(۳۶۴)و همواره تأکید میکردهاند که باید از غارت آثار تفسیری، ترجمههای یونانی و آرامی تورات و انجیل، و مانند آن به منظور یافتن مؤیدی بر احتجاج خود، دست برداشت.
به عقیده ایشان، در واقع این متون را باید یکپارچه و کلی - با توجه به بافت تاریخی تحریر و بافت ادبیشان - مطالعه و پژوهش کرد. (۳۶۵) تجزیه و تحلیل متون تفسیر قرآن در پنج سنخ - نقلی، فقهی، متنی، بلاغی و بیانی، و تمثیلی (۳۶۶) - دوباره همان دیدگاه اساسی را نشان میدهد. این گونههای تفسیری، روندی تکاملی تقریباً با همان ترتیب یاد شده در بالا داشتهاند.
سیره نویسی، که به بیان و توضیح ونزبرو در مطالعات قرآنی نسبتاً تفسیری (۳۶۷) بوده، نقش بسیار مهمتری در اسلام داشته است؛ سیره، شاهدی نقلی است بر نسخه اسلامی «تاریخ بازیافته» چشمگیرترین نکته در اینجا (محیط فرقهای، فصل اول) تجزیه و تحلیلی است که ونزبرو از بسیاری از مضامین و مندرجات سیره انجام میدهد و آنها را شرح و بسطی بر درون مایههای جدلی بیست و سه گانهای میداند که در سنت و محیط فرقهای خاورمیانه رایج بودهاند؛ موضوعاتی از قبیل پیش بینی ( ظهور) حضرت محمد در متون مقدس یهودی؛ رد و انکار یهودیان نسبت به این پیش بینی ؛ نقش ابراهیم و عیسی در الهیات نجاتشناسی (۳۶۸) فرقهای؛ و معاد.
این مضامین تماماً در چارچوب نقلی و داستانی مطابق با عربستان قرن هفتم میلادی بسط و تفصیل یافتهاند، اما همگی موضوعاتی هستند که از دیرباز در میان گروهای فرقهای در خاورمیانه مورد بحث و مناقشه بودهاند. تجزیه و تحلیل سیره، این ادعای اصلی ونزبرو در هر دو کتابش را برجسته و هویدا میکند که «تبشیر و وعظ اسلامی (۳۶۹) به شهادت خود، بیان و الگویی از روش توراتی و انجیلی (۳۷۰) است و آن را تنها از این رهگذر میتوان مورد ارزیابی قرار داد» (محیط فرقهای، ص ۴۵).
خوانندگان دقیق دو کتاب مطالعات قرآنی و محیط فرقهای درخواهند یافت که آثار ونزبرو مسائل بسیاری را - دست کم در کشف لوازم این گونه پژوهشها - ناتمام باقی میگذارد. برای آشکار ساختن و، در واقع، سنجش صحت و اعتبار رهیافت ونزبرو، هنوز نیازمند تحلیلهای دقیق و جزئی بسیاری از متون مربوطه هستیم. به نظر من، دستاورد ونزبرو، ارائه مسیری جدید بود که مطالعات اسلامی میتواند برای تجدید حیات خود در پیش گیرد؛ او مسیر را در پهنه عریضی نمایان کرد، اینک میباید حدود و ثغور آن را مشخص کرد. (۳۷۱)
برخی از ناقدان ونزبرو با استناد به جملات متعددی در کتاب مطالعات قرآنی کوشیدهاند روشهای وی را که تعیین کننده نتایج اوست مورد خدشه قرار دهند (البته ونزبرو خود به این نکته اشاره کرده است). (۳۷۲) جی بولاتا در نقد و معرفی خویش از کتاب مطالعات قرآنی قصه را چنین طرح میکند:
ونزبرو در صفحه ۹۱ کتاب میگوید: «نتایج در هر حال، همان قدر مقید و برآمده از روش هستند که از دادهها و اطلاعات.» اگر این سخن درست باشد و اگر دادهها و اطلاعات ونزبرو با وجود گزینشی بودنشان ایجاد وثوق و اطمینان کنند، یک علامت سؤال بزرگ در برابر روش او و میزانی که این روش، نتایج وی را مقید میکند باقی میماند. (۳۷۳)
فضل الرحمان نیز در کتاب خویش مضامین اساسی قرآن نکته مشابهی را در باب روش ونزبرو مطرح میکند:
مخالفتهای من با ونزبرو آن اندازه زیاد است که شمار آنها را تنها با خواندن کتاب من و او شاید بتوان دریافت. (اما من دست کم با یکی از نقطه نظرات وی هم عقیدهام: «روشی که در تحلیل مورد قبول قرار میگیرد، تا حد زیادی تعیین کننده نتایج خواهد بود.» (ص ۲۱)). من به جد معتقدم که این نوع پژوهش قرآنی (یعنی تطبیق و مقایسه با یهودیت و یا مسیحیت) میتواند بی اندازه سودمند باشد، هر چند مجبور باشیم به نزد گایگر (۳۷۴) و هرشفلد (۳۷۵) (! و نه اشپایر (۳۷۶) ؟!) بازگردیم تا به درستی دریابیم که فایده این روش وقتی به طور مناسبی به کار گرفته میشود چقدر است. (۳۷۷)
مراد فضل الرحمان در اینجا از کلمه روش چیست؟ آیا میخواهد تلویحاً بگوید: خوب، بله، ونزبرو روشی دارد و همین مایه شکست و اشتباه او شده است ؛ من هیچ روشی ندارم و بنابراین هیچ (فرضی) بر دادهها و اطلاعات تحمیل نمیکنم؟ من تردید دارم که فضل الرحمان خواهان ساده لوحی روش شناختی باشد. به احتمال بیشتر، مقصود فضل الرحمان این است که:
ونزبرو روش خاص خود را دارد و من نیز روش خود را ؛ اما روش من صحیح است. اینکه روشهای فضل الرحمان (و تقریباً تمام قرآن پژوهان دیگر) در مطالعاتشان، از قضا بیشتر روشهای سنتی تاریخی - کلامی است، حقیقتی است که باید آن را به رسمیت شناخت؛ درست عین این حقیقت که ونزبرو روشهای ادبی را در پژوهش خود به کار میبرد.
اگر بناست که اسلام پژوهی، تلاشی علمی و تحقیقی باقی بماند و اندکی از درستی انسجام فکریاش را حفظ کند، نخست میباید از نظر روششناسی مورد بررسی و ایضاح قرار گیرد و سپس مستعد شود که دیگر روشهای تحقیق در این موضوع را معتبر شمارد. این بدان معناست که در مطالعات اسلامی باید دعاوی صدق خود دین را از آرای ذهنی (مبتنی بر) روشهای مختلف جدا کرد، زیرا «حقیقت» اصیل و اولیه از دسترس رویه و روشهای ما خارج است. در جستجوی معنای «حقیقی» اسلام باقی ماندن و خود را برای آزاد کردن از، مثلاً تقدیم تاریخ (۳۷۸) در حوزه مطالعات اسلام، مهیا نساختن، بدون تردید ناقوس مرگ کوششی ذاتاً حیاتی و پرشور در فعالیت فکری بشر را خواهد نواخت.
(۲۹۱)
historical concreteness .
(۲۹۲)
- این مقاله ترجمهای است از:
," The methodologies of John Wansbrough : and Sira ,Tafsir .Literary analysis of Qur an" ,Anderw Rippin ,University of Arizona press : Tucson ,Approaches to Islam in its Religious Studies , (ed) in R.C.Martin .۱۹۸۵.pp.۱۵۱-۱۶۳
(۲۹۳)
literary qualities .
(۲۹۴)
Cambridge : Cambridge ,the Making of the Islamic World : Hagarism ,Patricia Crone and Michael Cook . .۱۹۷۷ ,University press
(۲۹۵)
Content and Composition of Islamic Salvation History : The Sectarian Milieu ,John Wansbrough . .۱۱۶-۱۱۷ .pp ,(۱۹۷۸ ,oxford University press : Oxford)
همچنین نگاه کنید به نقد و معرفی ونزبرو از کتاب هاجریسم :
Cambridge : Cambridge) the Making of Islamic World : Hagarism ,۴۱ patricia Crone and Michael Cook [BSOAS از این به بعد]in Bulletin of the School of Orintal and African Studies (۱۹۷۷ ,University press .۱۹۷۸)pp.۱۵۵-۱۵۶)
دیگر نقد و معرفیهای جالب از این کتاب به قلم این محققان است:
, Daniels in Journal of Semitic .N .۱۹۷۸,pp ۹۹۷-۹۹۸ ,۸ .Sept ,in The Times Literary Supplement ,van Ess .J .۲۹۶-۳۰۴ .pp (۱۹۷۹) ۲۴ [JSS از این به بعد] Studies
و برای نمونهای خوب از استدلال به منابع بیرونی، این کتاب را مقایسه کنید با مقاله:
.۳۲-۴۳ .pp (۱۹۸۰) BSOAS " The Origins of Kalam" ,Cook .M.A
نیز نگاه کنید به:
Cambridge University : Cambridge) The Evolution of the Islamic polity : Slaves on Horses , Patricia Crone : Cambridge) Critical study - A source : Early Muslim Dogma ,Michael cook ; به ویژه فصل اول ,press .(۱۹۸۳ ,Oxford University press : Oxford) and his Muhammad ; (۱۹۸۱ ,Cambridge University press , (۱۹۸۰
(۲۹۶)
.Salvation Histoty .
«تاریخ نجات» اصطلاحی متداول در پژوهشهای مربوط به تورات و انجیل است. امروزه از نظر محققان یهودیت و مسیحیت، تاریخ این ادیان و به ویژه کتاب آسمانی آنها، بیان کننده حوادث تاریخی صرف - آنگونه که مورخان سکولار درصدد ثبتش هستند - نیست، بلکه این متون بیشتر در صدد بیان نقش نجات بخش خداوند در حوادث تاریخ است. در تاریخ یهود، سرگذشت بنیاسرائیل در تمام مراحل آن، عرصه حضور خداوند در تاریخ و نجات این قوم در سختترین شرایط است. از نظر مسیحیان، تاریخ نجات با تجسد خداوند در عیسی و حوادث مربوط به آن روی داده است. در این هر دو مورد، باور به صدق تاریخی حوادث تاریخی، متضمن یا مستلزم نوعی ایمان به صدق گزارههای دینی آن ادیان است. برای نوشتهای فارسی در این باره نگاه کنید به آلن گولووی، پانن برگ: الهیات تاریخی (ترجمه مراد فرهاد پور، تهران: صراط، بیتا)، به ویژه فصل دوم با عنوان «وحی به مثابه تاریخ» (مترجم).
(۲۹۷)
- این مؤلف خود اذعان دارد (پاورقی بعد را ببینید) که این سبب نزول در تاریخ طبری نیامده است؛ این امر میبایست مؤلف را در خصوص اطلاعاتی که در اختیار دارد محتاط میکرد. لازم به یادآوری است که طبری خود تفاوت میان تفسیر و تاریخ را به رسمیت شناخته است.
(۲۹۸)
Journal of the Economic and " ,Mecca۰۳۹;s Food Supply and Muhammad۰۳۹;s Boycott" ,Fred McGraw Donner . .۲۴۹-۲۶۶ .pp (۱۹۷۷) Social History of the Qrient ۲۰
مقالی دیگر با اندکی تفاوت از نمونه بالا این مقاله اری ربین است:
به ویژه سه صفحه نخست مقاله .۱۳-۲۸ .pp (۱۹۷۹) BSOAS ۴۲ " ,Abu Lahab and Sura CXI" ,Uri Rubin درباره اسباب النزول نگاه کنید به این مقاله من:
BSOAS " ,a bibliographical and terminological survey : The exegetical genre asbab al-nuzul " ,Rippin .A .(۱۹۸۵) ۴۸/۱
(۲۹۹)
.literary point .
(۳۰۰)
,Oxford University press : Oxford) ,Sources and Mathods of Scriptural Interpretation : Quranic Studies . .(۱۹۷۷
نقد و معرفیهایی که بر این کتاب نوشته شدهاند اینهایند:
۶۰۹-۶۱۲ .pp (۱۹۷۷) BSOAS ۴۰ ; (van Ess ) ۳۴۹-۳۵۳ .pp (۱۹۷۸) ۳۵ [BO : از اینجا به بعدBibliotheca ] Orientalis ازJournal of the American ; (Ruri paret) ۳۵۴-۳۵۶ .pp (۱۹۷۸) Der Islam ۵۵ ; (Ullendorf) ] oriental Society از اینجا بهJewish Quarterly Review ; ( Wiliam Graham) ۱۳۷-۱۴۱ .pp (۱۹۸۰) ۱۰۰ [JAOS : ]اینجا به بعد (۱۹۷۸) [JRASاز اینجا به :بعدJournal of the Royal ; (Nemoy) ۱۸۲-۱۸۴ .pp (۱۹۷۸) ۶۸ [JQR ] Asiatic Societyبعد .pp (۱۹۷۷ ) ۶۷ [MW: از اینجا به بعد; ۲۹۳-۲۹۶ . pp .(۱۹۷۹) JSS ۲۴ ; (Serjeant) ۷۶-۷۸ .pp ] Muslim World : از اینجا به بعدZeitschrift der Deutschen Morganlanaischen ; (Boullata .Issa J) ۳۰۶-۳۰۷ .۱-۱۹ .pp (۱۹۸۰) Theologische Literaturzeitung ۱۰۵ ; (Wanger) ۴۱۱ .p (۱۹۷۸) ۱۲۸ [ZDMG ] Gesellscllschaft
(۳۰۱)
Oxford : Oxford) ,Content and Composition of Islamic Salvation History : The Sectarian Milieu . .(۱۹۷۸ ,University press
نقد و معرفیهایی که بر این کتاب نوشته شدهاند اینهایند:
: از اینجا به بعد] Journal of the American Academy of Religion ; (van Ess) ۱۳۷-۱۳۹ . .pp (۱۹۸۰) BSOAS ۴۳ (۱۹۸۰ ) Der Islam ۵۷ ; (Andrew Rippin( ۱۲۱-۱۲۳ .pp (۱۹۸۰) Jss ۲۶ ;(Martin) ۴۵۹-۴۶۰ .pp (۱۹۷۹) ۴۷ [ZDMG JAAR ; (Cook) ۱۸۰-۱۸۲ .pp (۱۹۸۰) JRAS ; (Juynboll) ۹۷-۹۸ .pp (۱۹۸۱) BO ۳۷ ; (Madelung) ۳۵۴-۳۵۵ .pp .(Nagel) ۱۷۸ .p (۱۹۸۰) ۱۳۰
(۳۰۲)
- به ویژه نگاه کنید به نقد و معرفی ونزبرو از کتاب فاناس در زیر
.۳۶۱-۳۶۳ .pp (۱۹۸۰) BSOAS ۴۳ ,Anfange Muslimischer Theologie ,Review of Josef van Ess
(۳۰۳)
authority .
(۳۰۴)
identiy .
(۳۰۵)
epistemology .
(۳۰۶)
- نگاه کنید به محیط فرقهای، ص ۵۹ - ۵۸؛ کرون و کوک، هاجریسم، ص ۱۸ - ۱۷.
(۳۰۷)
- نمونه آن دو تفسیر منسوب به کلبی و مقاتلاند. ونزبرو به دلایل متعددی که در مطالعات قرآنی ارائه میدهد نتیجه میگیرد که فرم و قالب این متون آنگونه که امروز در دسترس مایند، احتمالاً مربوط به دورهای متأخرتر از زمان حیات این مؤلفان فرضی (کلبی و مقاتل) است.
(۳۰۸)
- - Canon، واژهای با ریشهای یونانی، در اصل به معنای قاعده و معیار است که بعدها به معنای مشروع و قانونی به کار میرود. این واژه را اصطلاحاً بر آن دسته از کتب عهد قدیم و جدید اطلاق میکنند که موثق و معتبر شمرده شدهاند با این حال روند نهایی سازی این اعتبار و وثاقت تدریجی بوده و خود نیز مورد اختلاف است.
(۳۰۹)
- نمونه آن کتاب فقه اکبر نخست (از ابو حنیفه) و رساله حسن بصری است. نگاه کنید به مطالعات قرآنی، ص ۱۶ - ۱۶۳.
(۳۱۰)
- نگاه کنید به نقد ومعرفی ونزبرو از کتاب نابیا ابوت در زیر
,Qur۰۳۹;onic Commentary and Tradition , II ,Studies in Arabic Literary papyri ,Review of Nabia Abbott .۶۱۳-۶۱۶ .pp (۱۹۶۸) BSOAS ۳۱
و مقایسه کنید با این مقاله گرومان:
pp.۲۱۳-۲۳۱ (۱۹۵۷) Der Islam ۳۳ ",The Problem of Dating Early Qur۰۳۹;ans" ,Grohmann .A
البته دغدغه اصلی گرومان در این مقاله آن است که بر مشکل تاریخ گذاری مخطوطات قرآنی تأکید ورزد.
(۳۱۱)
.(۱۹۷۷ ,Cambridge Cambridge University press) The Collection of the Qur۰۳۹;an ,John Burton .
و نگاه کنید به نقد و معرفی ونزبرو از این کتاب جان برتن در: ۳۷۰-۳۷۱ .pp (۱۹۷۸) BSOAS ۴۱
(۳۱۲)
The Quest for the Historical : The Historicity of the patriarchal Narratives , Thompson .Thomas L . .۳۲۸ .p , (۱۹۷۴ ,Walter de Gruyter : Berlin and New York) Abraham
(۳۱۳)
,London Athlone press ) The Encounter with the Divine in Mesopotamia and Israel ,Saggs .F .W .H . .۶۵-۶۶ .pp ,(۱۹۷۸
(۳۱۴)
election history .
(۳۱۵)
eschatological concerns .
(۳۱۶)
Heilsgeschichte واژهای آلمانی، معادل با همان تاریخ نجات (salvation history) است. این اصطلاح را بانیان الهیات کتاب (Biblical Theology movement) - در توصیف تورات و انجیل به کار میبردند. مقدس مرادشان این است که این دو کتاب بیانکننده تأثیر نجات بخش خداوند در حوادث تاریخ است (مترجم).
(۳۱۷)
Mishnaic .
میشنا مجموعهای از روایات شفاهی (بخشی از تلمود) است، که هر چند همچون تورات وحیانی شمرده نمیشود، در کنار آن برای خود جایی باز کرده است (مترجم).
(۳۱۸)
- بنگرید به نقد و معرفی ونزبرو از کتابهای نوسنر و شاگردان وی در:
; (Zahavy ) ۳۶۸-۳۶۹ .pp (۱۹۷۸) BSOAS ۴۱ .BSOAS ۴۳(۱۹۸۰)PP.۵۹۱-۵۹۲ & ۴۳۸-۴۳۹ .pp (۱۹۷۶) BSOAS ۳۹ .(Gereboff) ۵۹۲-۵۹۳ .pp (۱۹۸۳ ) BSOAS ۴۳ ; (Green) ۱۴۰-۱۴۱ .۱۹۷۹)pp) BSOAS ۴۲
مهمترین اثر ردلف بولتمان نیز این کتاب است:
,Oxford Blackwell) .۲ d ed ,John Marsh . trans ,The History of the Synoptic Tradition ,Rudolf Bultman .(۱۹۶۸
نوشتههای نوسنر به قدری زیاد است که عملاً گزینش یکی از آنها ناممکن است ؛ اما این مقاله سودمندترین آنهاست:
in Methodological Issues in "The Study of Religion as the Study of Tradition in Judaism " ,Neusner .J .۳۱-۴۸ .pp , (۱۹۷۵ ,New Horizons press : Calif ,Chico) Baird .ed Robert D ,Religious Studies
(۳۱۹)
- کارهای نوسنر، از جهتی دیگر، ظاهراً چنین القا میکنند که بخشی از اطلاعات تاریخی دست یافتنی (و رهاشدنی) است. منظورم به روشنی دغدغههای اصلی نظریه هرمنوتیک فیالمثل هانس گئورگ گادامر در حقیقت و روش (نیویورک: سیبوری، ۱۹۷۸) علیه اریک د. هرش در اعتبار در تأویل (نیوهیون: انتشارات دانشگاه ییل، ۱۹۶۷) است.
(۳۲۰)
Ignaz Goldziher .
(۳۲۱)
Josef Schacht .
(۳۲۲)
.intellectual laziness .
(۳۲۳)
Atti del terzo Congresso di Studi Arabi" ,The Present State of Studies in Islamic Law " ,Joseph Schacht . .۶۲۲ .p ,(۱۹۶۷ ,Instituto Uneversitario Orientale : Naples ) e Islamici
شاخت نتیجه میگیرد: «من به جد اطمینان دارم که صلاحیت علمی محققان فقه اسلامی - فقیه باشند یا مستشرق - انحرافی گذرا بیش نیست».
(۳۲۴)
- همچنین برای نمونهای متغایر از این تمایل (یانیاز!) عمومی به یافتن «جزء آخر» و رفع همه ابهامها نگاه کنید به :
,idem ; chapter ۳ ,(۱۹۷۹ ,Harvard University press : Mass ,Cambrifge ) The Genesis of secrecy , Kermode .F .(۱۹۶۷ ,Oxford University press : New York) The Sense of an Ensing
(۳۲۵)
.ed ,in Historians of the Middle East " ,The Materials Used by Ibn Ishaq" ,Montgomery Watt .W . .۲۳-۲۴ .pp (۱۹۶۲ ,Oxford University press : London and New York) Holt . M .Bernard Lewis and P
وات از کارلهاینریش بکر (Becker .C.H) در موافقت بالامنس (Lammens) چنین نقل میکند: «... سیره منبع مستقل تاریخی نیست، بلکه مجموعهای از دادههای حدیثی است که ترتیب تاریخی یافتهاند» (ص ۲۳). آنگاه بر این سخن چنین حمله میبرد: «در زمانی که بکر این جمله را نوشته است، اثر مهم یوزف شاخت درباره احادیث فقهی چاپ شده بود... شاخت ادعا میکند که تنها از زمان شافعی (متوفای ۸۲۰ م) به بعد بود که مستند کردن احکام فقهی به حدیثی از قول یا فعل حضرت محمد (ص) عادت رایج شد... اگر نظریه شاخت صحیح باشد... در آن صورت روایاتی که در صحاح و دیگر منابعی حدیثی گردآمده، در زمان ابن اسحاق موجود نبوده است.» (ص ۲۳ - ۲۴) بدین سان، در نظر وات، اعتبار تاریخی منابع ابن اسحاق از آنجا ثابت میشود که این منابع پیش از جعل روایات فقهی تألیف شدهاند! این نظر را مقایسه کنید به پاورقی ۸۸ با عنوان «سفسطه و زبان بازی وات در برخورد با شاخت» در زیر:
.۲۱۱ .p , Slaves on Horses , Crone .P
(۳۲۶)
.Vol.۱ , (۱۹۶۷ ,Brill .E.J : Leiden ) ,Geschichte des arabischen Schriftums ,Fuat Sezgin .
(۳۲۷)
: Chicago ,Qur۰۳۹;anic Commentary and Tradition ,II ,Studies in Arabic Literary Papyri ,Nabia Abbott . .۱۹۶۷ ,University of Chicago press
و مقایسه کنید با نقد و معرفی ونزبرو بر آن (پاورقی شماره ۱۰).
(۳۲۸)
tangible .
(۳۲۹)
- ج ۱، ص ۳۲ از کتاب (GAS) را مقایسه کنید با فصل ۴ از کتاب مطالعات قرآنی ونزبرو و این سزگین دو مقاله من:
naskh al-Qur۰۳۹;an and the ,Zuhri - Al " also ; ۱۵-۲۵ .pp (۱۹۸۱) BSOAS ۴۴",Lughat fi-l-Qur۰۳۹;an - Abbas۰۳۹;s Al،" .۲۲-۴۳ .pp (۱۹۸۴ ) BSOAS ۴۷ " ,Ibn Problem of early tafsir texts
(۳۳۰)
- در مطالعات قرآنی و محیط فرقهای، نمونهای از این «شاهد دیگر» در مفهوم «تغییر و انتقال واژگان» آمده است .
(۳۳۱)
conjecture and verification .
(۳۳۲)
,Harvard University press : . Mass ,Cambridge) The philsophy of the Kalam ,Harry Austryn Wolfson . .۷۲ .p ,(۱۹۷۶
(این کتاب با عنوان فلسفه علم کلام به قلم احمد آرام به فارسی ترجمه شده است). برای نقد و معرفی ونزبرو از این کتاب نگاه کنید به:
.۱۵۶-۱۵۷ .pp (۱۹۷۸) BOSAS ۴۱
(۳۳۳)
New York) Binder .ed.l ,in The Study of the Middle East " ,Islamic Religious Tradition" ,Charls Adams . .۶۱ ., (۱۹۷۶ ,Wiley :
(۳۳۴)
normative data .
(۳۳۵)
Positivism .
(۳۳۶)
-به ویژه این دو اثر وی:
Introduction to the ; (۱۹۳۷-۱۹۳۹ ,Clark .T .&.T : Edinburgh) . ۲ vol ,Translated ,The Qur,an ,Richard Bell .(۱۹۵۷ ) ۱۹۶۷ ,University press : Edinburgh ) Qur۰۳۹;an
(اپر نخست ترجمه انگلیسی ریچارد بل از قرآن است که همراه با ترتیب انتقادی وی از سورهها به چاپ رسیده است. کتاب دوم که مقدمه تحقیقی وی در معرفی قرآن به خواننده غربی است، نخست در ۱۹۵۳، و بعدها با بازنگاری و قلم شاگردش ویلیام منتگمری وات از سوی همان ناشر به چاپ رسید. ترجمهای از این کتاب به قلم بهاء الدین خرمشاهی با عنوان مقدمه بر ترجمه قرآن در مجله ترجمان وحی (شمارههای ۱ - ۸) منتشر شده است (مترجم)).
(۳۳۷)
.Documantary Hypothesis .
(۳۳۸)
- قس با نقد و معرفی سرجینت و فان اس از کتاب مطالعات قرآنی در دو مأخذ زیر:
.۳۴۹ .p (۱۰۷۸) and van ESS۰۳۹;S review in BO ۳۵ ; ۷۸ .p (۱۹۷۸) Serjent۰۳۹;s Review in JRAS
(۳۳۹)
- این واژه را نه از سر تمسخر، بلکه برای توصیف روشی در پژوهش متن به کار بردهام. نگاه کنید به:
,(۱۹۷۸ ,Westminster Press : philadelphia) Fundamentalism ,Barr James
به ویژه صفحات ۱۱ - ۸۹. تحقیقات جدید درباب قرآن به این کتاب دست کم از نظر متن (اگر نگوییم از نظر کلامی و الهیاتی) لغزشناپذیر، و از آن مهمتر، فاقد تناقض مینگرند. این نگرش از همه جا بهتر هنگامی خود را نشان میدهد که کسی میکوشد صلاهٔ و زکاهٔ در قرآن را بر حسب توالی تاریخی (قابل بازسازی!) تفسیر و فهم کند؛ دیدگاه رقیب معتقد است عبارات متعدد در این موضوعات نشان دهنده سنتهای مختلف از جوامع بومی متفاوتاند که به یکدیگر اتصال یافتهاند. این دیدگاه، به لحاظ آگاهی ما از سنت یهودی - مسیحی و استقرار آن، معقولتر مینماید، اما اظهار آن در تضاد و تقابل جدی است با نوع رهیافت غربی به قرآن.
(۳۴۰)
- نگاه کنید به اظهارات خوش عبارت فرانتس روزنتال در مقدمه چاپ جدید این کتاب چارلز توری:
.([۱۹۳۳] ۱۹۶۷ ,KTAV : New York) The Jewish Foundation of Islam ,Torrey .Chales C
(۳۴۱)
- تنها استثنای قابل توجه بر این حکم کلی، تأکیدها جسن بر زمینه ایرانی - سامی فرهنگ اسلامی است. نگاه کنید به:
,(۱۹۷۴ ,University of Chicago press : Chicago) .۳ vol ,The Venture of Islam ,Hodgson .Marshall G.S
به ویژه جلد اول .
(۳۴۲)
.Serjeant .
(۳۴۳)
- درباره مطالعات جدید راجع با عربستان جنوبی، فیالمثل نگاه کنید به آثار زیر:
) Points de vue et problemes actuels : Les inscriptions anciennes de l۰۳۹;Arabie du Sud , La religion des Arabes Preislamiques d۰۳۹;apres trois sites Jacques Ryckmans " ,Pirenne .and J ; (۱۹۷۳ ,Brill .J .E : Mai Leiden .Geburtstag am ۱۲ .Festschrift Joseph Henninger zum ۷۰ : Bahit - in Al " rupestres et leurs inscriptions ;۱۷۷-۲۱۷ .pp ,(۱۹۷۶ ,Instituts - Anthropos : Augustin bei Bonn .St ) ۱۹۷۶
و مقایسه کنید با استفاده سرجینت از چنین آثاری، در نقد و معرفی وی بر کتاب مطالعات قرآنی:
.۷۶.۷۷ .pp (۱۹۷۸ ) JRAS , Serjeant review of Qur۰۳۹;anic Studies
(۳۴۴)
irenic .
(۳۴۵)
.۳۸ .p ,(پاورقی in The Study of the Middle East(۲۴ " ,Islamic Religious Tradition " ,Adams .Ch .
(۳۴۶)
- ادمز، همان، ص ۴۰. وی تعبیر «مسالمت جویانه» را در اشاره به رهیافتی به کار میبرد که کنتول اسمیت (Smith .W.C) ویلیام در مطالعات اسلامی از آن جانبداری میکند.
(۳۴۷)
- جین (jane Smith) در مقاله «درک اسلامی از آخرت» [ که در همایش اسلام و تاریخ ادیان ارایه] اسمیت مستقیماً و به صراحت به این مشکل اشاره میکند، اما ظاهراً راه حلی نمییابد. وی کرده است میگوید: «آیا طرح پرسشهای «نادرست» ضرورتاً به این معناست که پاسخها به حقایق راجع به اعمال و اعتقادات مسلمانان مربوط نیستند؟» اگر مطالعات اسلامی به تقابل با «اعمال و اعتقادات مسلمانان» ادامه دهند، در آن صورت مشکل همچنان در جای خود باقی میماند. پرسش باید چنین باشد: «آیا این همان است که به دنبال آنیم؟» «آیا ما به مطالعه جامعهشناسی مشغولیم یا تاریخ اندیشگی؟» میتوانیم هر دو کار را انجام دهیم و بیگمان این هر دو مهماند، اما هیچ گاه نمیتوان را دادههای جامعهشناختی پرسشهای تاریخی کرد.
(۳۴۸)
.traditional sttock of monotheistic imagery .
(۳۴۹)
.style " referential " .
نگاه کنید به محیط فرقهای، ص ۲۴ - ۲۵؛ مطالعات قرآنی، ص ۱، ۴۰ - ۴۳، ۴۷- ۴۸، ۵۲-۵۱، ۵۸-۵۷؛ همچنین تجزیه و تحلیل ونزبرو از تفسیر آگادی (روایی) در فصل چهارم مطالعات قرآنی، که وی آن را مبین موضوع میداند (نیز نگاه کنید به محیط فرقهای، ص ۲۴).
(۳۵۰)
- ولما جهزهم بجهازهم قال ائتونی باخ لکم من ابیکم.
(۳۵۱)
in ",The Binding of Isaac and the Sacrifice of Jesus : Redemption and Genesis xxii " ,Geza Vermes . .۱۹۳-۲۲۷ .pp , (۱۹۷۳ ,E.J.Brill : Leiden) .ed . ۲d rev ,Haggadic Studies : Catholic Biblical Scripture and Tradition in Judaism " ,a Revised Tradion History : The Aqedah " ,chilton .Davies and b.d .Also see P.R .۵۱۴-۵۴۶ .pp (۱۹۷۸) Quarterly ۴۰
(۳۵۲)
- در روایت توراتی، فرزند ذبیح ابراهیم، اسحاق است و در روایت غالب اسلامی، اسماعیل. (مترجم).
(۳۵۳)
- و این شامل کسانی میشود که میکوشند گونهای از یهودیت و / یا مسیحیت گمراه و محرف را مسلم انگارند که به طور خاص در جزیرهٔ العرب شناخته شده است.
(۳۵۴)
- شاید روشنترین مثال از این روش در مطالعات قمرانی، مقاله زیر است:
in Words and Meaning Essays " ,Biblical Exegesis and Fulflment in Qumran " ,Roberts .Cambridge Bleddyn J : Cambridge ) Akroyd and Barnabas Lindars .Peter R .ed , presented to David Winton Thomas ; ۱۹۵-۲۰۷ .pp (۱۹۶۸ ,University Press
البته این گونه تفسیر در تقابل با روند کلی تحقیقات قمرانی است که در آن گرایش به تعیین ویژگیهاست. نمونه آن ورمس (پاورقی شماره ۳۵ را بنگرید) است. همچنین نگاه کنید به محیط فرقهای، به ویژه صفحات ۵۴ - ۵۲.
(۳۵۵)
narrative conventions .
(۳۵۶)
variant traditions .
(۳۵۷)
liturgical .
(۳۵۸)
fulfiment motif .
(۳۵۹)
canonization and stabilization .
(۳۶۰)
liturgical elements .
(۳۶۱)
canon of scripture .
(۳۶۲)
- نگاه کنید به مطالعات قرآنی، ص ۴۹؛ محیط فرقهای، ص ۵۸ و ۱۳۹، که در اینجاها اندیشه فقدان فرجامشناسی در سیره، نشان دهنده موضع سیاسی محکمی است.
(۳۶۳)
- «زمینههای تاریخی با این گستردگی (که در پیدایش قرآن وجود دارد) نمیتوانسته است ساختگی باشد.» نگاه به نقد و معرفی سرجینت از مطالعات قرآنی در:
.۷۷ .p (۱۹۷۸ ) Serjeant۰۳۹;s review of Quranic Studies in JRAS
این تصور که چنین باز سازی تاریخیای، با «تبانی و دسیسه» ای! همراه است، نقطه اتکای بسیاری از منتقدان شده است ؛ فی المثل نگاه کنید به نقد و معرفی ن. دانیل از کتاب هاجریسم در زیر:
.۲۹۶-۳۵۴ .pp (۱۹۷۹) s review of Hagarism in JSS ۲۴ ۰۳۹; Daviel .N
در مقابل دانیل (ص ۲۹۸) میتوان ادعا کرد که یکصد سال زمان زیادی است، به ویژه وقتی که فرد نه به تیتر روزنامهها و عناوین انتشارات، بلکه به پیدایش تدریجی متنی، نخست در یک دایره محدود، و سپس در حوزههای گسترده مشغول باشد. میتوان به نمونههای مشابهی از تبانی و دسیسه در تدوین دیگر متون آسمانی اشاره کرد ؛ فی المثل تطبیق یوحنای حواری با انجیل یوحنا دست کم یک قرن پس از پیدایش این متن صورت گرفته است. بیفزاییم که اساساً در اینجا و هر جای دیگر، م
historical concreteness .
(۲۹۲)
- این مقاله ترجمهای است از:
," The methodologies of John Wansbrough : and Sira ,Tafsir .Literary analysis of Qur an" ,Anderw Rippin ,University of Arizona press : Tucson ,Approaches to Islam in its Religious Studies , (ed) in R.C.Martin .۱۹۸۵.pp.۱۵۱-۱۶۳
(۲۹۳)
literary qualities .
(۲۹۴)
Cambridge : Cambridge ,the Making of the Islamic World : Hagarism ,Patricia Crone and Michael Cook . .۱۹۷۷ ,University press
(۲۹۵)
Content and Composition of Islamic Salvation History : The Sectarian Milieu ,John Wansbrough . .۱۱۶-۱۱۷ .pp ,(۱۹۷۸ ,oxford University press : Oxford)
همچنین نگاه کنید به نقد و معرفی ونزبرو از کتاب هاجریسم :
Cambridge : Cambridge) the Making of Islamic World : Hagarism ,۴۱ patricia Crone and Michael Cook [BSOAS از این به بعد]in Bulletin of the School of Orintal and African Studies (۱۹۷۷ ,University press .۱۹۷۸)pp.۱۵۵-۱۵۶)
دیگر نقد و معرفیهای جالب از این کتاب به قلم این محققان است:
, Daniels in Journal of Semitic .N .۱۹۷۸,pp ۹۹۷-۹۹۸ ,۸ .Sept ,in The Times Literary Supplement ,van Ess .J .۲۹۶-۳۰۴ .pp (۱۹۷۹) ۲۴ [JSS از این به بعد] Studies
و برای نمونهای خوب از استدلال به منابع بیرونی، این کتاب را مقایسه کنید با مقاله:
.۳۲-۴۳ .pp (۱۹۸۰) BSOAS " The Origins of Kalam" ,Cook .M.A
نیز نگاه کنید به:
Cambridge University : Cambridge) The Evolution of the Islamic polity : Slaves on Horses , Patricia Crone : Cambridge) Critical study - A source : Early Muslim Dogma ,Michael cook ; به ویژه فصل اول ,press .(۱۹۸۳ ,Oxford University press : Oxford) and his Muhammad ; (۱۹۸۱ ,Cambridge University press , (۱۹۸۰
(۲۹۶)
.Salvation Histoty .
«تاریخ نجات» اصطلاحی متداول در پژوهشهای مربوط به تورات و انجیل است. امروزه از نظر محققان یهودیت و مسیحیت، تاریخ این ادیان و به ویژه کتاب آسمانی آنها، بیان کننده حوادث تاریخی صرف - آنگونه که مورخان سکولار درصدد ثبتش هستند - نیست، بلکه این متون بیشتر در صدد بیان نقش نجات بخش خداوند در حوادث تاریخ است. در تاریخ یهود، سرگذشت بنیاسرائیل در تمام مراحل آن، عرصه حضور خداوند در تاریخ و نجات این قوم در سختترین شرایط است. از نظر مسیحیان، تاریخ نجات با تجسد خداوند در عیسی و حوادث مربوط به آن روی داده است. در این هر دو مورد، باور به صدق تاریخی حوادث تاریخی، متضمن یا مستلزم نوعی ایمان به صدق گزارههای دینی آن ادیان است. برای نوشتهای فارسی در این باره نگاه کنید به آلن گولووی، پانن برگ: الهیات تاریخی (ترجمه مراد فرهاد پور، تهران: صراط، بیتا)، به ویژه فصل دوم با عنوان «وحی به مثابه تاریخ» (مترجم).
(۲۹۷)
- این مؤلف خود اذعان دارد (پاورقی بعد را ببینید) که این سبب نزول در تاریخ طبری نیامده است؛ این امر میبایست مؤلف را در خصوص اطلاعاتی که در اختیار دارد محتاط میکرد. لازم به یادآوری است که طبری خود تفاوت میان تفسیر و تاریخ را به رسمیت شناخته است.
(۲۹۸)
Journal of the Economic and " ,Mecca۰۳۹;s Food Supply and Muhammad۰۳۹;s Boycott" ,Fred McGraw Donner . .۲۴۹-۲۶۶ .pp (۱۹۷۷) Social History of the Qrient ۲۰
مقالی دیگر با اندکی تفاوت از نمونه بالا این مقاله اری ربین است:
به ویژه سه صفحه نخست مقاله .۱۳-۲۸ .pp (۱۹۷۹) BSOAS ۴۲ " ,Abu Lahab and Sura CXI" ,Uri Rubin درباره اسباب النزول نگاه کنید به این مقاله من:
BSOAS " ,a bibliographical and terminological survey : The exegetical genre asbab al-nuzul " ,Rippin .A .(۱۹۸۵) ۴۸/۱
(۲۹۹)
.literary point .
(۳۰۰)
,Oxford University press : Oxford) ,Sources and Mathods of Scriptural Interpretation : Quranic Studies . .(۱۹۷۷
نقد و معرفیهایی که بر این کتاب نوشته شدهاند اینهایند:
۶۰۹-۶۱۲ .pp (۱۹۷۷) BSOAS ۴۰ ; (van Ess ) ۳۴۹-۳۵۳ .pp (۱۹۷۸) ۳۵ [BO : از اینجا به بعدBibliotheca ] Orientalis ازJournal of the American ; (Ruri paret) ۳۵۴-۳۵۶ .pp (۱۹۷۸) Der Islam ۵۵ ; (Ullendorf) ] oriental Society از اینجا بهJewish Quarterly Review ; ( Wiliam Graham) ۱۳۷-۱۴۱ .pp (۱۹۸۰) ۱۰۰ [JAOS : ]اینجا به بعد (۱۹۷۸) [JRASاز اینجا به :بعدJournal of the Royal ; (Nemoy) ۱۸۲-۱۸۴ .pp (۱۹۷۸) ۶۸ [JQR ] Asiatic Societyبعد .pp (۱۹۷۷ ) ۶۷ [MW: از اینجا به بعد; ۲۹۳-۲۹۶ . pp .(۱۹۷۹) JSS ۲۴ ; (Serjeant) ۷۶-۷۸ .pp ] Muslim World : از اینجا به بعدZeitschrift der Deutschen Morganlanaischen ; (Boullata .Issa J) ۳۰۶-۳۰۷ .۱-۱۹ .pp (۱۹۸۰) Theologische Literaturzeitung ۱۰۵ ; (Wanger) ۴۱۱ .p (۱۹۷۸) ۱۲۸ [ZDMG ] Gesellscllschaft
(۳۰۱)
Oxford : Oxford) ,Content and Composition of Islamic Salvation History : The Sectarian Milieu . .(۱۹۷۸ ,University press
نقد و معرفیهایی که بر این کتاب نوشته شدهاند اینهایند:
: از اینجا به بعد] Journal of the American Academy of Religion ; (van Ess) ۱۳۷-۱۳۹ . .pp (۱۹۸۰) BSOAS ۴۳ (۱۹۸۰ ) Der Islam ۵۷ ; (Andrew Rippin( ۱۲۱-۱۲۳ .pp (۱۹۸۰) Jss ۲۶ ;(Martin) ۴۵۹-۴۶۰ .pp (۱۹۷۹) ۴۷ [ZDMG JAAR ; (Cook) ۱۸۰-۱۸۲ .pp (۱۹۸۰) JRAS ; (Juynboll) ۹۷-۹۸ .pp (۱۹۸۱) BO ۳۷ ; (Madelung) ۳۵۴-۳۵۵ .pp .(Nagel) ۱۷۸ .p (۱۹۸۰) ۱۳۰
(۳۰۲)
- به ویژه نگاه کنید به نقد و معرفی ونزبرو از کتاب فاناس در زیر
.۳۶۱-۳۶۳ .pp (۱۹۸۰) BSOAS ۴۳ ,Anfange Muslimischer Theologie ,Review of Josef van Ess
(۳۰۳)
authority .
(۳۰۴)
identiy .
(۳۰۵)
epistemology .
(۳۰۶)
- نگاه کنید به محیط فرقهای، ص ۵۹ - ۵۸؛ کرون و کوک، هاجریسم، ص ۱۸ - ۱۷.
(۳۰۷)
- نمونه آن دو تفسیر منسوب به کلبی و مقاتلاند. ونزبرو به دلایل متعددی که در مطالعات قرآنی ارائه میدهد نتیجه میگیرد که فرم و قالب این متون آنگونه که امروز در دسترس مایند، احتمالاً مربوط به دورهای متأخرتر از زمان حیات این مؤلفان فرضی (کلبی و مقاتل) است.
(۳۰۸)
- - Canon، واژهای با ریشهای یونانی، در اصل به معنای قاعده و معیار است که بعدها به معنای مشروع و قانونی به کار میرود. این واژه را اصطلاحاً بر آن دسته از کتب عهد قدیم و جدید اطلاق میکنند که موثق و معتبر شمرده شدهاند با این حال روند نهایی سازی این اعتبار و وثاقت تدریجی بوده و خود نیز مورد اختلاف است.
(۳۰۹)
- نمونه آن کتاب فقه اکبر نخست (از ابو حنیفه) و رساله حسن بصری است. نگاه کنید به مطالعات قرآنی، ص ۱۶ - ۱۶۳.
(۳۱۰)
- نگاه کنید به نقد ومعرفی ونزبرو از کتاب نابیا ابوت در زیر
,Qur۰۳۹;onic Commentary and Tradition , II ,Studies in Arabic Literary papyri ,Review of Nabia Abbott .۶۱۳-۶۱۶ .pp (۱۹۶۸) BSOAS ۳۱
و مقایسه کنید با این مقاله گرومان:
pp.۲۱۳-۲۳۱ (۱۹۵۷) Der Islam ۳۳ ",The Problem of Dating Early Qur۰۳۹;ans" ,Grohmann .A
البته دغدغه اصلی گرومان در این مقاله آن است که بر مشکل تاریخ گذاری مخطوطات قرآنی تأکید ورزد.
(۳۱۱)
.(۱۹۷۷ ,Cambridge Cambridge University press) The Collection of the Qur۰۳۹;an ,John Burton .
و نگاه کنید به نقد و معرفی ونزبرو از این کتاب جان برتن در: ۳۷۰-۳۷۱ .pp (۱۹۷۸) BSOAS ۴۱
(۳۱۲)
The Quest for the Historical : The Historicity of the patriarchal Narratives , Thompson .Thomas L . .۳۲۸ .p , (۱۹۷۴ ,Walter de Gruyter : Berlin and New York) Abraham
(۳۱۳)
,London Athlone press ) The Encounter with the Divine in Mesopotamia and Israel ,Saggs .F .W .H . .۶۵-۶۶ .pp ,(۱۹۷۸
(۳۱۴)
election history .
(۳۱۵)
eschatological concerns .
(۳۱۶)
Heilsgeschichte واژهای آلمانی، معادل با همان تاریخ نجات (salvation history) است. این اصطلاح را بانیان الهیات کتاب (Biblical Theology movement) - در توصیف تورات و انجیل به کار میبردند. مقدس مرادشان این است که این دو کتاب بیانکننده تأثیر نجات بخش خداوند در حوادث تاریخ است (مترجم).
(۳۱۷)
Mishnaic .
میشنا مجموعهای از روایات شفاهی (بخشی از تلمود) است، که هر چند همچون تورات وحیانی شمرده نمیشود، در کنار آن برای خود جایی باز کرده است (مترجم).
(۳۱۸)
- بنگرید به نقد و معرفی ونزبرو از کتابهای نوسنر و شاگردان وی در:
; (Zahavy ) ۳۶۸-۳۶۹ .pp (۱۹۷۸) BSOAS ۴۱ .BSOAS ۴۳(۱۹۸۰)PP.۵۹۱-۵۹۲ & ۴۳۸-۴۳۹ .pp (۱۹۷۶) BSOAS ۳۹ .(Gereboff) ۵۹۲-۵۹۳ .pp (۱۹۸۳ ) BSOAS ۴۳ ; (Green) ۱۴۰-۱۴۱ .۱۹۷۹)pp) BSOAS ۴۲
مهمترین اثر ردلف بولتمان نیز این کتاب است:
,Oxford Blackwell) .۲ d ed ,John Marsh . trans ,The History of the Synoptic Tradition ,Rudolf Bultman .(۱۹۶۸
نوشتههای نوسنر به قدری زیاد است که عملاً گزینش یکی از آنها ناممکن است ؛ اما این مقاله سودمندترین آنهاست:
in Methodological Issues in "The Study of Religion as the Study of Tradition in Judaism " ,Neusner .J .۳۱-۴۸ .pp , (۱۹۷۵ ,New Horizons press : Calif ,Chico) Baird .ed Robert D ,Religious Studies
(۳۱۹)
- کارهای نوسنر، از جهتی دیگر، ظاهراً چنین القا میکنند که بخشی از اطلاعات تاریخی دست یافتنی (و رهاشدنی) است. منظورم به روشنی دغدغههای اصلی نظریه هرمنوتیک فیالمثل هانس گئورگ گادامر در حقیقت و روش (نیویورک: سیبوری، ۱۹۷۸) علیه اریک د. هرش در اعتبار در تأویل (نیوهیون: انتشارات دانشگاه ییل، ۱۹۶۷) است.
(۳۲۰)
Ignaz Goldziher .
(۳۲۱)
Josef Schacht .
(۳۲۲)
.intellectual laziness .
(۳۲۳)
Atti del terzo Congresso di Studi Arabi" ,The Present State of Studies in Islamic Law " ,Joseph Schacht . .۶۲۲ .p ,(۱۹۶۷ ,Instituto Uneversitario Orientale : Naples ) e Islamici
شاخت نتیجه میگیرد: «من به جد اطمینان دارم که صلاحیت علمی محققان فقه اسلامی - فقیه باشند یا مستشرق - انحرافی گذرا بیش نیست».
(۳۲۴)
- همچنین برای نمونهای متغایر از این تمایل (یانیاز!) عمومی به یافتن «جزء آخر» و رفع همه ابهامها نگاه کنید به :
,idem ; chapter ۳ ,(۱۹۷۹ ,Harvard University press : Mass ,Cambrifge ) The Genesis of secrecy , Kermode .F .(۱۹۶۷ ,Oxford University press : New York) The Sense of an Ensing
(۳۲۵)
.ed ,in Historians of the Middle East " ,The Materials Used by Ibn Ishaq" ,Montgomery Watt .W . .۲۳-۲۴ .pp (۱۹۶۲ ,Oxford University press : London and New York) Holt . M .Bernard Lewis and P
وات از کارلهاینریش بکر (Becker .C.H) در موافقت بالامنس (Lammens) چنین نقل میکند: «... سیره منبع مستقل تاریخی نیست، بلکه مجموعهای از دادههای حدیثی است که ترتیب تاریخی یافتهاند» (ص ۲۳). آنگاه بر این سخن چنین حمله میبرد: «در زمانی که بکر این جمله را نوشته است، اثر مهم یوزف شاخت درباره احادیث فقهی چاپ شده بود... شاخت ادعا میکند که تنها از زمان شافعی (متوفای ۸۲۰ م) به بعد بود که مستند کردن احکام فقهی به حدیثی از قول یا فعل حضرت محمد (ص) عادت رایج شد... اگر نظریه شاخت صحیح باشد... در آن صورت روایاتی که در صحاح و دیگر منابعی حدیثی گردآمده، در زمان ابن اسحاق موجود نبوده است.» (ص ۲۳ - ۲۴) بدین سان، در نظر وات، اعتبار تاریخی منابع ابن اسحاق از آنجا ثابت میشود که این منابع پیش از جعل روایات فقهی تألیف شدهاند! این نظر را مقایسه کنید به پاورقی ۸۸ با عنوان «سفسطه و زبان بازی وات در برخورد با شاخت» در زیر:
.۲۱۱ .p , Slaves on Horses , Crone .P
(۳۲۶)
.Vol.۱ , (۱۹۶۷ ,Brill .E.J : Leiden ) ,Geschichte des arabischen Schriftums ,Fuat Sezgin .
(۳۲۷)
: Chicago ,Qur۰۳۹;anic Commentary and Tradition ,II ,Studies in Arabic Literary Papyri ,Nabia Abbott . .۱۹۶۷ ,University of Chicago press
و مقایسه کنید با نقد و معرفی ونزبرو بر آن (پاورقی شماره ۱۰).
(۳۲۸)
tangible .
(۳۲۹)
- ج ۱، ص ۳۲ از کتاب (GAS) را مقایسه کنید با فصل ۴ از کتاب مطالعات قرآنی ونزبرو و این سزگین دو مقاله من:
naskh al-Qur۰۳۹;an and the ,Zuhri - Al " also ; ۱۵-۲۵ .pp (۱۹۸۱) BSOAS ۴۴",Lughat fi-l-Qur۰۳۹;an - Abbas۰۳۹;s Al،" .۲۲-۴۳ .pp (۱۹۸۴ ) BSOAS ۴۷ " ,Ibn Problem of early tafsir texts
(۳۳۰)
- در مطالعات قرآنی و محیط فرقهای، نمونهای از این «شاهد دیگر» در مفهوم «تغییر و انتقال واژگان» آمده است .
(۳۳۱)
conjecture and verification .
(۳۳۲)
,Harvard University press : . Mass ,Cambridge) The philsophy of the Kalam ,Harry Austryn Wolfson . .۷۲ .p ,(۱۹۷۶
(این کتاب با عنوان فلسفه علم کلام به قلم احمد آرام به فارسی ترجمه شده است). برای نقد و معرفی ونزبرو از این کتاب نگاه کنید به:
.۱۵۶-۱۵۷ .pp (۱۹۷۸) BOSAS ۴۱
(۳۳۳)
New York) Binder .ed.l ,in The Study of the Middle East " ,Islamic Religious Tradition" ,Charls Adams . .۶۱ ., (۱۹۷۶ ,Wiley :
(۳۳۴)
normative data .
(۳۳۵)
Positivism .
(۳۳۶)
-به ویژه این دو اثر وی:
Introduction to the ; (۱۹۳۷-۱۹۳۹ ,Clark .T .&.T : Edinburgh) . ۲ vol ,Translated ,The Qur,an ,Richard Bell .(۱۹۵۷ ) ۱۹۶۷ ,University press : Edinburgh ) Qur۰۳۹;an
(اپر نخست ترجمه انگلیسی ریچارد بل از قرآن است که همراه با ترتیب انتقادی وی از سورهها به چاپ رسیده است. کتاب دوم که مقدمه تحقیقی وی در معرفی قرآن به خواننده غربی است، نخست در ۱۹۵۳، و بعدها با بازنگاری و قلم شاگردش ویلیام منتگمری وات از سوی همان ناشر به چاپ رسید. ترجمهای از این کتاب به قلم بهاء الدین خرمشاهی با عنوان مقدمه بر ترجمه قرآن در مجله ترجمان وحی (شمارههای ۱ - ۸) منتشر شده است (مترجم)).
(۳۳۷)
.Documantary Hypothesis .
(۳۳۸)
- قس با نقد و معرفی سرجینت و فان اس از کتاب مطالعات قرآنی در دو مأخذ زیر:
.۳۴۹ .p (۱۰۷۸) and van ESS۰۳۹;S review in BO ۳۵ ; ۷۸ .p (۱۹۷۸) Serjent۰۳۹;s Review in JRAS
(۳۳۹)
- این واژه را نه از سر تمسخر، بلکه برای توصیف روشی در پژوهش متن به کار بردهام. نگاه کنید به:
,(۱۹۷۸ ,Westminster Press : philadelphia) Fundamentalism ,Barr James
به ویژه صفحات ۱۱ - ۸۹. تحقیقات جدید درباب قرآن به این کتاب دست کم از نظر متن (اگر نگوییم از نظر کلامی و الهیاتی) لغزشناپذیر، و از آن مهمتر، فاقد تناقض مینگرند. این نگرش از همه جا بهتر هنگامی خود را نشان میدهد که کسی میکوشد صلاهٔ و زکاهٔ در قرآن را بر حسب توالی تاریخی (قابل بازسازی!) تفسیر و فهم کند؛ دیدگاه رقیب معتقد است عبارات متعدد در این موضوعات نشان دهنده سنتهای مختلف از جوامع بومی متفاوتاند که به یکدیگر اتصال یافتهاند. این دیدگاه، به لحاظ آگاهی ما از سنت یهودی - مسیحی و استقرار آن، معقولتر مینماید، اما اظهار آن در تضاد و تقابل جدی است با نوع رهیافت غربی به قرآن.
(۳۴۰)
- نگاه کنید به اظهارات خوش عبارت فرانتس روزنتال در مقدمه چاپ جدید این کتاب چارلز توری:
.([۱۹۳۳] ۱۹۶۷ ,KTAV : New York) The Jewish Foundation of Islam ,Torrey .Chales C
(۳۴۱)
- تنها استثنای قابل توجه بر این حکم کلی، تأکیدها جسن بر زمینه ایرانی - سامی فرهنگ اسلامی است. نگاه کنید به:
,(۱۹۷۴ ,University of Chicago press : Chicago) .۳ vol ,The Venture of Islam ,Hodgson .Marshall G.S
به ویژه جلد اول .
(۳۴۲)
.Serjeant .
(۳۴۳)
- درباره مطالعات جدید راجع با عربستان جنوبی، فیالمثل نگاه کنید به آثار زیر:
) Points de vue et problemes actuels : Les inscriptions anciennes de l۰۳۹;Arabie du Sud , La religion des Arabes Preislamiques d۰۳۹;apres trois sites Jacques Ryckmans " ,Pirenne .and J ; (۱۹۷۳ ,Brill .J .E : Mai Leiden .Geburtstag am ۱۲ .Festschrift Joseph Henninger zum ۷۰ : Bahit - in Al " rupestres et leurs inscriptions ;۱۷۷-۲۱۷ .pp ,(۱۹۷۶ ,Instituts - Anthropos : Augustin bei Bonn .St ) ۱۹۷۶
و مقایسه کنید با استفاده سرجینت از چنین آثاری، در نقد و معرفی وی بر کتاب مطالعات قرآنی:
.۷۶.۷۷ .pp (۱۹۷۸ ) JRAS , Serjeant review of Qur۰۳۹;anic Studies
(۳۴۴)
irenic .
(۳۴۵)
.۳۸ .p ,(پاورقی in The Study of the Middle East(۲۴ " ,Islamic Religious Tradition " ,Adams .Ch .
(۳۴۶)
- ادمز، همان، ص ۴۰. وی تعبیر «مسالمت جویانه» را در اشاره به رهیافتی به کار میبرد که کنتول اسمیت (Smith .W.C) ویلیام در مطالعات اسلامی از آن جانبداری میکند.
(۳۴۷)
- جین (jane Smith) در مقاله «درک اسلامی از آخرت» [ که در همایش اسلام و تاریخ ادیان ارایه] اسمیت مستقیماً و به صراحت به این مشکل اشاره میکند، اما ظاهراً راه حلی نمییابد. وی کرده است میگوید: «آیا طرح پرسشهای «نادرست» ضرورتاً به این معناست که پاسخها به حقایق راجع به اعمال و اعتقادات مسلمانان مربوط نیستند؟» اگر مطالعات اسلامی به تقابل با «اعمال و اعتقادات مسلمانان» ادامه دهند، در آن صورت مشکل همچنان در جای خود باقی میماند. پرسش باید چنین باشد: «آیا این همان است که به دنبال آنیم؟» «آیا ما به مطالعه جامعهشناسی مشغولیم یا تاریخ اندیشگی؟» میتوانیم هر دو کار را انجام دهیم و بیگمان این هر دو مهماند، اما هیچ گاه نمیتوان را دادههای جامعهشناختی پرسشهای تاریخی کرد.
(۳۴۸)
.traditional sttock of monotheistic imagery .
(۳۴۹)
.style " referential " .
نگاه کنید به محیط فرقهای، ص ۲۴ - ۲۵؛ مطالعات قرآنی، ص ۱، ۴۰ - ۴۳، ۴۷- ۴۸، ۵۲-۵۱، ۵۸-۵۷؛ همچنین تجزیه و تحلیل ونزبرو از تفسیر آگادی (روایی) در فصل چهارم مطالعات قرآنی، که وی آن را مبین موضوع میداند (نیز نگاه کنید به محیط فرقهای، ص ۲۴).
(۳۵۰)
- ولما جهزهم بجهازهم قال ائتونی باخ لکم من ابیکم.
(۳۵۱)
in ",The Binding of Isaac and the Sacrifice of Jesus : Redemption and Genesis xxii " ,Geza Vermes . .۱۹۳-۲۲۷ .pp , (۱۹۷۳ ,E.J.Brill : Leiden) .ed . ۲d rev ,Haggadic Studies : Catholic Biblical Scripture and Tradition in Judaism " ,a Revised Tradion History : The Aqedah " ,chilton .Davies and b.d .Also see P.R .۵۱۴-۵۴۶ .pp (۱۹۷۸) Quarterly ۴۰
(۳۵۲)
- در روایت توراتی، فرزند ذبیح ابراهیم، اسحاق است و در روایت غالب اسلامی، اسماعیل. (مترجم).
(۳۵۳)
- و این شامل کسانی میشود که میکوشند گونهای از یهودیت و / یا مسیحیت گمراه و محرف را مسلم انگارند که به طور خاص در جزیرهٔ العرب شناخته شده است.
(۳۵۴)
- شاید روشنترین مثال از این روش در مطالعات قمرانی، مقاله زیر است:
in Words and Meaning Essays " ,Biblical Exegesis and Fulflment in Qumran " ,Roberts .Cambridge Bleddyn J : Cambridge ) Akroyd and Barnabas Lindars .Peter R .ed , presented to David Winton Thomas ; ۱۹۵-۲۰۷ .pp (۱۹۶۸ ,University Press
البته این گونه تفسیر در تقابل با روند کلی تحقیقات قمرانی است که در آن گرایش به تعیین ویژگیهاست. نمونه آن ورمس (پاورقی شماره ۳۵ را بنگرید) است. همچنین نگاه کنید به محیط فرقهای، به ویژه صفحات ۵۴ - ۵۲.
(۳۵۵)
narrative conventions .
(۳۵۶)
variant traditions .
(۳۵۷)
liturgical .
(۳۵۸)
fulfiment motif .
(۳۵۹)
canonization and stabilization .
(۳۶۰)
liturgical elements .
(۳۶۱)
canon of scripture .
(۳۶۲)
- نگاه کنید به مطالعات قرآنی، ص ۴۹؛ محیط فرقهای، ص ۵۸ و ۱۳۹، که در اینجاها اندیشه فقدان فرجامشناسی در سیره، نشان دهنده موضع سیاسی محکمی است.
(۳۶۳)
- «زمینههای تاریخی با این گستردگی (که در پیدایش قرآن وجود دارد) نمیتوانسته است ساختگی باشد.» نگاه به نقد و معرفی سرجینت از مطالعات قرآنی در:
.۷۷ .p (۱۹۷۸ ) Serjeant۰۳۹;s review of Quranic Studies in JRAS
این تصور که چنین باز سازی تاریخیای، با «تبانی و دسیسه» ای! همراه است، نقطه اتکای بسیاری از منتقدان شده است ؛ فی المثل نگاه کنید به نقد و معرفی ن. دانیل از کتاب هاجریسم در زیر:
.۲۹۶-۳۵۴ .pp (۱۹۷۹) s review of Hagarism in JSS ۲۴ ۰۳۹; Daviel .N
در مقابل دانیل (ص ۲۹۸) میتوان ادعا کرد که یکصد سال زمان زیادی است، به ویژه وقتی که فرد نه به تیتر روزنامهها و عناوین انتشارات، بلکه به پیدایش تدریجی متنی، نخست در یک دایره محدود، و سپس در حوزههای گسترده مشغول باشد. میتوان به نمونههای مشابهی از تبانی و دسیسه در تدوین دیگر متون آسمانی اشاره کرد ؛ فی المثل تطبیق یوحنای حواری با انجیل یوحنا دست کم یک قرن پس از پیدایش این متن صورت گرفته است. بیفزاییم که اساساً در اینجا و هر جای دیگر، م
منبع : بلاغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست