جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


کابوس زلزله


کابوس زلزله
تصویر سقفی که بر سرمان آوار می‌شود، راه‌پله‌هایی که درهم فرو می‌روند و آجرها و آهن‌هایی که پی‌درپی فرو می‌ریزند و همسر و فرزندان و بستگانمان را می‌کشند، این تقریبا کابوسی همیشگی و دائمی برای همه ایرانیان است» کابوس زلزله.
دیگر دارد برایمان به یک عادت تبدیل می‌شود، ما به زندگی با کابوس خو کرده‌ایم، وحشت مرگ سایه سنگینش را از روی هیچ‌کس برنمی‌دارد، ستادهای بحران، ستادهای امداد و نجات، ستادهای حوادث غیرمترقبه، ستادهای کمک‌رسانی کم‌کم دارند به بخشی ثابت از بدنه بوروکراسی ما تبدیل می‌شوند زلزله ایرانی از نوع هواپیمای ایرانی است، از نوع ساخت و ساز ایرانی، از نوع مدیریت ایرانی. مدیریتی که ریشه در بی‌کفایتی و فرهنگ‌سازی صدها سال شاه‌پروری دارد. هواپیمای ایرانی فقط وقتی بازنشسته می‌شود که سقوط کند و تکه و پاره‌هایش را از ارتفاعات خرچنگ یا خرم‌آباد یا بینالود یا کرمان جمع‌آوری کنند سقفهای ایرانی هم تا آخرین آنها فقط وقتی تغییر می‌کنند که بر اثر زلزله‌ای فرو بریزند، در واقع آنها همواره ایستاده‌اند مگر آنکه زلزله‌ای بیاید و مدیریت ایرانی یعنی منتظر بمان و ببین در کدام نقطه از کشور زلزله می‌آید. در کجا سیل، در کجا برف، در کجا آتش‌سوزی و در کجا فاجعه و حادثه، بعد خواهید دید که این مدیریت ایرانی حتی می‌تواند رتبه اول امدادرسانی را نیز کسب کند اما برای عامه مردم اینها هیچ دردی را درمان نمی‌کند، از زلزله طبس تا زلزله زنجان تا زلزله رودبار تا زلزله بم، مردم ایران طعم تلخ کابوس زلزله را چشیده‌اند و ابرو درهم کشیده‌اند.
و این‌چنین است که حتی توهم زلزله هم می‌تواند کشته و مجروح برجای بگذارد. اتفاقی که یکشنبه شب گذشته در مسجد روستای جهان‌آباد سفلی گرگان رخ داد و بر اثر توهم زلزله و ازدحام مردم برای خروج از مسجد، ۳ کشته و ۱۶ مجروح برجای گذاشت.
و هر بار که هر جایی می‌لرزد کابوس زلزله برای همه مردم به خصوص مردم تهران زنده می‌شود، زلزله‌ای که تا همین الان هم حدود ۱۵ سال تاخیر داشته است، اگر روزی از ارتفاعات توچال یا لویزان یا نیاوران، به تهران نگاه کنید و تصویر ساعات پس از زلزله را در ذهن خود مجسم نمایید، کمی به وسعت فاجعه و یا به قولی به عمق فاجعه‌ای که پیش روی ماست پی خواهید برد.
شنیدم که رئیس مجلس، صبح دیروز پس از شنیدن خبر زلزله زرند گفت باید برای مقاوم‌سازی ساختمانها اقدام شود. آقای رئیس بسم‌ا... چه کسی از شما اولی‌تر؟ همین امروز تمام دستور کارهای مجلس را متوقف کنید و طرح ۳ فوریتی مقاوم‌سازی ساختمانها را با بودجه‌ای اساسی و حتی با مشارکت بین‌المللی و راهکارهای داخلی مطرح و تصویب کنید، چرا توپ را به زمین دیگران می‌اندازید؟
راستی چرا یکی نمی‌پرسد بودجه چند صد میلیون دلاری بانک جهانی برای بازسازی بافت فرسوده تهران به مصرف نمی‌رسد؟ گیر کار کجاست؟ بازار تهران؟ مدیران ناتوان؟ فقدان ظرفیتهای فنی و انسانی یا مشکلات ناشناخته دیگر؟
کابوس زلزله، خود به تنهایی یک آسیب روانشناختی است به خصوص که این کابوس، خیلی زود و در فواصل منظم و نامنظم زمانی به واقعیت می‌پیوندد و تن نازنین صدها ایرانی را به زیر خاک می‌فرستد.
و این سوال: در شروع قرن ۲۱، چرا باید ایران توانمند و سرفراز، هر لحظه از کابوس سهمگین زلزله بلرزد؟