دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
نگاهی به روند جهانی جنبش زنان و موقعیت زن در جمهوری اسلامی ایران
در اولین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۴۵ در سانفرانسیسکو برگزار شد، زنان شرکت کننده خواستار توجه ویژه این سازمان به مسائل زنان جهان شدند و در پی این حرکت، اولین هسته سازماندهی شده در رابطه با زنان جهان تحت عنوان «کمیسیون مقام زن» به عنوان کمیسیون فرعی تحت نظر کمیسیون «حقوق بشر» فعالیت خود را آغاز نمود.
واژههایی از قبیل «مقام زن» و «حقوق بشر» ترنّمی خوش آهنگ داشت لکن اینک که این ندا از سا ۱۹۴۵ به مدت بیش از ۵۰ سال در دنیا طنین افکنده، آثار ناخوشایند آن در حرکتها و تشکلهای ایجاد شده در دنیا بخوبی بچشم میخورد. آنچنانکه سردمداران نهضتهای آزادی زنان در جهان غرب را نیز حیرت زده و انگشت بدهان وادار نموده تا زبان به اعتراف بگشایند و بگویند:
«ممکن است زنان امروزه به آزادی و برابری رسیده باشند ولیکن هیچگاه به این فلاکت و بدبختی نبودهاند».۱
بررسیهای دهه گذشته نشان میدهد که تنها مسبب این رنج و بدبختی، حاکمیت واژهای دروغین به نام «برابری» است. زنان غرب در واقع برده آزادی خود شدهاند. آنها توسط حلقه آزادی محاصره گشتهاند در حالیکه حلقه زندگی را از دست دادهاند. آنها کنترل زاد و ولد را بدست گرفتهاند اما به چه قیمت؟ به قیمت نابودی آن ...
موناشارن، نویسنده امریکایی در مقالهای تحت عنوان «اشتباه فمینیستها» مینویسد:
«آزادی زنان برای ما افزایش درآمد، سیگار ویژه زنان، حق انتخاب برای تنها زیستن و تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مراکز بحران تجاوز، اعتبارات فردی، عشق آزاد و زنان متخصص بیماریهای زنان را به ارمغان آورد ولیکن در ازای آن چیزی را به غارت برده که خوشبختی بسیاری از زنان در گرو است و آن وجود «همسر» و خانواده است.»
در اوایل دهه ۱۹۱۰، پیشروان حقوق زنان در امریکا کلمه «فمینیسم» را به فرهنگ لغات غربی وارد کردند و بدنبال ابداع این لغت، زنان معروف غرب بخصوص هنرپیشهها خود را به این صفت خواندند. در سال ۱۹۱۶ حزب ملّی زنان فعالیت خود را آغاز کرد. در راستای برقراری این برابریها در سال ۱۹۲۰ غرب به زنان جامعه، برگزاری مسابقات ملکه زیبایی میان دختران جوان را اهداء کرد و در مقابل، قانونگزاران، رهبران کارگری و کارفرمایی و حتی تعدادی از گروههای زنان، از قوانین و سیاستهای کارگری حمایت شدید کردند که در واقع طرفدار حفظ مشاغل مردان و حمایت از آنان و بیتوجه به حقوق زنان بود. تعداد پزشکان زن کمتر از سال ۱۹۱۰ شد که خود نشانگر سوق ندادن زنان به سوی علم و دانش بود و قوانین و مقررات ایالتی باعث شدند که هزاران زن از کار خود اخراج شده و دستمزد زنان پائینتر از مردان تعیین گردد که این خود نیز بیانگر فاصله زیاد بین شعارها و واقعیتهای موجود در جهان غرب است.
با انقلاب صنعتی، نهضتهای فمینیستی نیز فشار خود را در راستای اشتغال زنان در فعالیتهای صنعتی افزایش دادند بدون آنکه برای کانون خانواده و نقش حیاتی زن به عنوان همسر و مادر، برنامهای اندیشیده باشند. به نام آزادی زن و برابری او با مرد، جایگاه والای زن به عنوان مربّی جامعه لگدمال شد و ارزش اقتصادی به وقت و کار وی جانشین ارزش نقش تربیتی او گردید.
شاید در ابتدا این حرکت، ظاهری رضایتبخش و مؤثر داشت لکن اینک که دهها سال از تسرّی این حرکت در کشورهای جهان و بخصوص جهان غرب میگذرد، نشستهای عدیده بینالمللی و منطقهای در جهان در خصوص مسائل زنان همه و همه حاکی از نارضایتی زنان دنیا از دستاوردهای حرکتهای مذکور است.
در سند کنفرانس جمعیت و توسعه بعنوان جمعبندی مسائل دهه اخیر آمده است:
«تغییرات چشمگیری در وضعیت زنان در بسیاری از کشورها رخ داده است از جمله افزایش میزان تحصیلات، افزایش نیروی کار زن در مشاغل مختلفه، افزایش درآمد آنان و... لکن این تغییرات روند مثبتی را در وضعیت زندگی زنان ایجاد نکرده است. در بعضی از کشورها بدلیل عدم مشارکت همسران در مسئولیتها، زنان علاوه بر مشاغل بیرون از منزل، کماکان تمامی مسئولیتهای خانواده را نیز به دوش میکشند که این خود فشاری مضاعف بر دوش این جمعیت میباشد».
مراجع بینالمللی در ارائه الگوهای موفق جهانی برای زنان عاجز ماندهاند و در بسیاری از جوامع نه تنها زنان جایگاه و ارزش بالنسبه سنتی خود را از دست دادهاند، بلکه در فرآیند مبارزات جنسیتی تبدیل به موجوداتی بیهویت شدهاند که نه از روح لطیف و پرعطوفت زنانه آنها اثری باقی مانده و نه از دریای بیکران محبت مادرانهشان.
شاخصهای اندازهگیری نقش زنان در دنیای امروز، میزان اشتغال، افزایش درآمد، آزادی در کنترل باروری، افزایش میانگین سن ازدواج و ... میباشد در حالیکه متر اصلی برای تعیین نقش واقعی زنان در جهان چیز دیگری است. ظاهرا مراجع بینالمللی فراموش کردهاند که شاخصهای انسان بودن و زن بودن، واحدهای اندازهگیری دیگری دارد. اگر متر مقایسه جهانی، شاخصهای تعالی انسانها بود دیگر جهان غرب سردمدار برگزاری اجلاسهای جهانی برای حرکتهای زنان دنیا نبود. به راستی که ۵۰ سال تلاش شد تا شاخصها رنگ و بوی تعالی انسان نگیرند لکن از آنجا که انسان به فطرت خویش باز میگردد، پس از ۵۰ سال تلاش دنیای غرب نظارهگر آن هستیم که موجی از اعتراضهای جهانی سندهای بینالمللی را مورد تهاجم قرار میدهد و نوید بیداری بشر به طرفداران حقانیت روحی تازه میبخشد. امید است بررسی برخی از شاخصهای انسانی و روند تغییرات آن در کشورهای غربی و مقایسه با وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران بتواند زمینههای مثبتی را برای شناخت اهداف استعماری غرب در خصوص زنان ایجاد نموده و بار مسئولیتی متعهدین کشور را در قبال ضرورت تبیین هرچه بیشتر مبانی اسلامی در خصوص زنان، سنگینتر نماید.
● امنیت اجتماعی زنان
امنیت اجتماعی جوامع را اصولاً دو فرآیند اخلاق تحت تأثیر فرهنگ عامه و قوانین مدون حمایت میکنند. از دیدگاه اسلام زن، دارای کرامت است و ارزش معنوی او بسیار والاست. بر این معنا آیات بسیاری از جمله آیه ۳۵ سوره احزاب، آیه ۹۵ سوره آل عمران، آیه ۱۲۴ سوره نساء، آیه ۵۸ ، سوره نمل، آیه ۲۳ سوره ملک، آیه ۴۰ سوره حدید، آیات ۶۷ و ۶۸ سوره توبه، آیه ۴۴ سوره روم، آیه ۱۵ سوره جاثیه، آیه ۲۳ سوره جن و آیه ۳۶ سوره اسراء دلالت دارد. از این رو زن مسلمان از کلیه مواهب اجتماعی زندگی برخوردار بوده و میتواند در چهارچوب قوانین و موازین اسلام در تمام شئونات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فعالیت نماید و از امنیت اجتماعی لازم نیز برخوردار باشد. به گفته بسیاری از زنان اروپایی و امریکایی که در ایران ساکن بوده و یا مدتی را اقامت داشتهاند، امنیت اجتماعی موجود برای زنان در این کشور، غیرقابل تصور برای زنان غرب میباشد. زندگی در چنین فضای عاری از تنشهای اجتماعی ناشی از سوءاستفادههای جنسی از زنان برای بسیاری از زنان غرب جنبه آرمانی دارد.
در دهه اخیر بسیاری از نشریات امریکایی از نیویورک تایمز گرفته تا نشریات داخلی مرتبا بر علیه جنبشهای زنان، مقاله ارائه دادهاند. آنها معتقدند که بسیاری از مشکلات موجود جامعه از جمله مسائل روحی زنان، خودکشی دختران جوان، خشونت علیه زنان، سقط جنین و غیره ناشی از حرکتهای فمینیستی بودهاست.
حدود ۳۰۰۰۰۰ دختر کمتر از ۱۸ سال در ایالات متحده آمریکا درگیر روسپیگری هستند۲، و معضل سوءاستفاده از بچهها در روسپیگری و مجلات فاسد یکی از بزرگترین مشکلات امروز آمریکا، اروپا و روسیه است. شبکههای جهانی عدیدهای در رابطه با ربودن یا خرید و فروش کودکان و سوءاستفادههای جنسی از آنان وجود دارد و همچنین حربههایی از جمله آلوده کردن آنها به مواد مخدر، انتقال آنها به کشورهای دیگر و منزوی کردن آنها به لحاظ نداشتن زبان و غیرقانونی بودن حضور آنها در آن کشورها به اعمال خشونت به منظور وادار نمودن آنان به روسپیگری، بکار گرفته میشود.
کشورهای در حال توسعه بخصوص خاور دور شدیدا درگیر معضلات ناشی از سوءاستفادههای جنسی جهان غرب از بچههای آنان میباشند، بطوریکه طبق آخرین تحقیق بعمل آمده در تایلند در خصوص ایدز، یک سوم بچههای درگیر روسپیگری دارای HIVمثبت میباشند.
توسعه صنعت توریسم در این کشورها، تهاجم فرهنگی و فراتر از آن گسترش خوی حیوانیت و حقارت را به ارمغان آورده است. در یک مطالعه که وضعیت ۱۶۰ نفر دستگیر شده در آسیا را در رابطه با سوءاستفادههای جنسی از بچهها در خلال سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ بررسی نمودند، ۲۵% این افراد امریکایی، ۱۸ درصد آلمانی، ۱۴ درصد استرالیایی، ۱۲% انگلیسی و ۶% فرانسوی بودهاند.
طبق آمارهای ارائه شده در آمریکا در سال ۱۹۸۵، حدود ۱۰۰۰۰۰ مورد تجاوز به کودکان توسط محارم آنان گزارش شده است. همچنین در سال ۱۹۸۶، ۱۵۰۰ کودک به دلیل ضرب و شتم در خانه جان خود را از دست دادند. این آمار گویای عدم امنیت خانوادگی و اجتماعی برای زنان و کودکان در جهان غرب است. وقتی حتی کودکان در کانون خانواده که هسته اصلی اجتماع را تشکیل میدهد همواره در معرض خطر باشند چگونه میتوان چنین جامعهای را الگوی رشد و توسعه اجتماعی قرار داد؟
● جرایم و زنان زندانی
یک بررسی اجمالی از وضعیت زنان مجرم و زندانی در ایران نشان میدهد که بدلیل شرایط اخلاقی و اجتماعی حاکم و غلبه حجب و عفاف در زنان، درصد زنان متخلف که مستوجب کیفر میشوند نسبت به مردان کمتر است.
از کل مجرمین دستگیر شده در سال ۷۲ که بالغ بر ۴۵۹۹۹ نفر بودهاند تعداد ۴۷۰۱ نفر آنان زن هستند که از این تعداد ۷۲۶ نفر زیر ۱۸ سال و ۲۴۰۳ نفر بین ۱۹ تا سی سال و ۱۵۷۳ نفر بالای ۳۰ سال سن دارند که اغلب به جرم ولگردی که شاید برگرفته است از رانده شدن از خانه به سبب فقر اقتصادی و یا قاچاق، اعتیاد، سرقت، حوادث رانندگی، صدور چک بلامحل و غیره در بازدداشت به سر میبرند. حال آنکه در شرایط فعلی جهان، دنیای غرب وحشتزده از تسرّی و رواج جرم و خشونت توسط دختران جوان و زنان از طریق تشکیل دستههای جرم و جنایت میباشد. طبق مطالعهای که از طریق رسانههای آمرکیا انجام گرفته، گرایش دخترها به خشونت و اقدامات مجرمانه توسط آنان به سرعت در امریکا و به رشد است و موجبات نگرانی اجتماعی را فراهم آورده است.
● زنان و طلاق
کانون خانواده بعنوان اصلیترین هسته تربیت نسل آینده همواره در آموزههای اسلامی از اهمیّت ویژهای برخوردار است، اتخاذ سیاستها و اجرای برنامههای خاص به منظور تحکیم این کانون در سرلوحه کار نظام قرار داشته و کاهش نسبت طلاق به ازدواج از ۷/۱۰ در سال ۱۳۵۵ به ۸ در سال ۱۳۷۱ مبیّن این واقعیت است. حال آنکه در جهان غرب بدلیل تهی بودن زندگیها از غنای ایدئولوژیهای مذهبی و گسترش حرکتهای آزادیخواهانه زنان بدون توجه به عواقب ناخوشایند آن، روزبروز بر میزان طلاق افزوده میشود.
در امریکا از هر ۲ ازدواج یکی به طلاق میانجامد و در روسیه از هر ۳ ازدواج یکی. معضل رو به گسترش خانوادههای تک والدینی بخصوص در کشورهای غربی این پدیده را به عنوان یکی از مسائل مهم روز مطرح مینماید. یک چهارم کودکان برخی از کشورنهای صنعتی در خانوادههای تک والدینی بزرگ میشوند. سردمداران این بحران ایالات متحده امریکاست که در آن ۲۵ درصد خانوادههای دارای فرزند زیر ۱۵ سال را خانوادههای تک والدینی تشکیل میدهند.
لنور ویتزمن (Lenore Weitzman) نویسنده امریکایی در کتاب «انقلاب طلاق» در مقایسه سیستم جدید قوانین طلاق با شیوه قبلی آن در امریکا مینویسد:
«با توجه به اینکه نقش زن و مرد در ازدواج متفاوت است و معمولاً مرد درآمد بیشتری داشته و در زمان طلاق زن سرپرستی بچهها را میگیرد، لذا برابر دانستن زن و مرد در زنان طلاق به نفع مردان و به زیان زنان و کودکان است»۳.
تحقیقات و آمارگیری از وضعیت زنان و مردان پس از طلاق با قوانین جدید نشان میدهد که استاندارد زندگی زنان ۳۰ درصد کاهش و درخصوص مردان ۱۰ تا ۱۵% بهبود یافته است. نهایتا در تابستان سال ۱۹۸۶، لنور ویتزمن در مقابل کنگره امریکا اعتراف به شکست قانون جدید طلاق که در آن توجهی به مقصّر طلاق نمیشود و «برابری مطلق» در آن حاکم است وارد نمود.
مطالعهای که در دهه ۱۹۸۰ در امریکا انجام گرفته نشان میدهد که مردهایی که زنانشان را طلاق دادهاند گرایشی به پرداخت هزینههای تعیین شده توسط دادگاه برای فرزندانشان ندارند. حدود ۳ ۲ این مردان اقساط ماشینشان بیش از مبالغ پرداختی برای نگهداری فرزندانشان است و در سال ۱۹۸۸ طبق آمار دفتراجرائی حمایت از کودکان از ۲۵ میلیارد دلار هزینه لازمالپرداخت برای کودکان تحت پوشش، فقط مبلغ ۵/۲ میلیارد توسط پدران آنها پرداخت گردیده و بر طبق این مطالعه تنها چیزی که وجدان اخلاقی اینگونه پدران را بیدار میکند ترس از زنداناست که بهعنوان حربهای برایانجامتعهداتآنان نسبت بهفرزندانشانبکار گرفته میشود.
امروزه در کشور ما حل و فصل مسائل مربوط به خانواده از جمله طلاق توسط دادگاههای خانواده صورت میگیرد. طلاق یا به سبب تقاضای زن و یا به دلیل تمایل مرد به وقوع میپیوندد و علت عمده آن یا ترک انفاق از سوی زوج و بدرفتاری و ناهنجاری اخلاقی اوست و یا عدم تمکین زن از شوهر و نداشتن توافق اخلاقی. در سال ۱۳۷۱ تعداد ۱۸۳۸۰ پرونده منجر به طلاق در دادگاههای مدنی خاص مطرح بود که منجر به صدور حکم گردیده و دادگاههای مستقل نیز به ۳۴۴۹ مورد درخواست طلاق رسیدگی کرده و حکم دادهاند.
● زنان سالمند و بیسرپرست
جامعه مسلمان ایران با الهام از فرهنگ غنی اسلام که همواره رسیدگی به سالمندان و بیسرپرستان بخصوص زنان را در سرلوحه کار خود قرار داده است، در قالب تشکلهای کوچک مردمی و یا خانوادگی به این امر اهتمام داشته و آن را جزئی از فرهنگ فرد میداند.
در شرایطی که جهان غرب در پی رشد خانوادههای تک نفره میرود تا سالمندان را نیز بعنوان عناصر مانع و بازدارنده از بافت خانوادگی جامعه حذف نموده و ایزوله نماید، جمهوری اسلامی ایران با الهام از مذهب و سنتهای ملّی این مسئله اجتماعی را با ظرافتی خاص در کنترل در آورده است بطوریکه وجود سالمندان در خانوادهها بعنوان یک نعمت و ارزش مورد قبول افکار عمومی است.
با الهام از اصول ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی و به منظور حمایت از افراد و خانوادههای نیازمند و بیسرپرست، سازمان بهزیستی کشور به وجود آمده تعدادی از افراد تحت پوشش این سازمان زنانی هستند که بنا به دلایلی نظیر فوت، از کارافتادگی و یا مفقودالاثر بودن سرپرست یا زندانی بودن همسر و یا طلاق، قادر به تأمین معاش و حداقل نیازهای زندگی نیستند. تصویب قانون حمایت از زنان و کودکان بیسرپرست نیز نقطه عطفی در حمایت از این قشر بوده است که اجرای بخش اعظم آن بعهده کمیته امداد حضرت امام(ره) و سازمان بهزیستی است.
● اغفال و خشونتهای جنسی
موضوع خشونت جنسی علیه زنان در ایران به دلیل وضعیت مذهبی، فرهنگ و اجتماعی زنان بسیار محدود است زیرا رعایت عفت از جمله تعالیم مذهبی و از واجبات دین است در قوانین جاری مملکتی که از احکام شرعی نشأت گرفته است احرام به زنان از مهمترین وظایف اخلاقی و مذهبی مردان است و برای ارتکاب اعمالی چون اغفال، تجاوز به عنف و ... مجازاتهای بسیار سنگینی در نظر گرفته شده است به همین جهت درصد ارتکاب اینگونه جرائم به حدی نیست که در شاخصهای آماری جائی داشته باشد خصوصا که در ایران بر خانواده و حفظ کیان و استحکام آن تأکید میشود و اغلب مسائل در درون خانواده حل و فصل میگردد و کانون خانواده، مهمترین پناهگاه برای زن به شمار میرود.
حسب اعلام مرکز آمار ایران در سال ۷۱ تعداد ۳۱۰۹۰ مورد پرونده درخصوص اعمال منافی عفت مطرح بوده است که ۲۰۶۳۶ مورد آن در دادگاههای کیفری منجر به صدور حکم قطعی شده و از این تعداد ۴۴۵۸ مورد نیز در مرحله تجدیدنظر منجر به صدور حکم گردیده است. و به این ترتیب تعداد ۱۰۴۵۴ پرونده مطروحه در دادسراها از این حیث منجر به صدور حکم محکومیت نشده است و این رقم با توجه به اینکه حسب آمار منتشره در کانادا از هر چهار زن و در بسیاری از نقاط امریکا از هر سه زن یکی مورد تجاوز قرار میگیرد بسیار قلیل و اندک است.
با توجه به ترویج اعمال خشونتبار نسبت به زنان در سطح جهانی در «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» و «بیانیه رفع خشونت علیه زنان» و «بیانیه و برنامه عمل اجلاس جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۹۳» دولتها مکلف شدند تا عملیات توهینآمیز و خفتبار مثل قاچاق زنان و نوجوانان و کودکان و استعمار زنان از طریق روسپیگری را ممنوع اعلام کنند و این در حالی است که قوانین بازدارنده شرعی و عرفی ایران قبل از معاهدات، توصیهها و بیانیههای مذکور اجرا میشده و از عفت جامعه زنان دفاع مینموده است.
● خشونت جسمی و ضرب و شتم زنان
به موجب قانون اساسی زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و به همین لحاظ در صورتیکه زنی از ناحیه هر فرد حتی بستگانش دچار ضرب و شتم شود قوانین کیفری در حدود و قصاص و تعزیرات از وی حمایت میکنند، همانگونه که متجاوزان به مردان کیفر میبینند. خاطیان نسبت به زنان در صورت مراجعه زنان مضروب و مصدوم به محاکم عمومی و دادخواهی از آنان مورد کیفر قرار میگیرند در غیراین صورت موضوع در نهاد خانواده حل و فصل شده و به سبب عدم انعکاس آن به محاکم قضایی و مراجع انتظامی، آمار دقیقی از این امر در دست نیست.
در شرایط کنونی دنیا با بحران «خشونت علیه زنان» مواجه است و رسیدگی به این موضوع در دستور کار کلیه اجلاسهای بینالمللی مربوط به زنان و خانواده قرار گرفته است. ضعیف شدن اعتقادات جوامع و بیبندوباری حاصل از آنان گستره خشونت را در جهان غرب وسیعتر نموده و زنان و کودکان بیشترین قربانیان این پدیده هستند. در کلیه سندهای بینالمللی که در برنامه کار سازمان ملل متحد وجود دارد هر کجا صحبتی از زنان به میان میآید مقوله رفع خشونت علیه زنان نیز مطرح میگردد. سازمانها و تشکلهای عدیدهای در سطوح جهانی و کشورها بصور دولتی و غیردولتی در این رابطه ایجاد شده و این مسئله حقیقتا از حالت «مشکل» خارج شده و به «بحران» تبدیل گشته است. جهان غرب بدنبال آن است که این بحران را از طریق اداری و اجرائی حل نماید حال آنکه حلقه مفقوده جای دیگری است. بسیاری از کارشناسان محافل بینالمللی در دنیا متوجه نقش مؤثر مذهب در رفع این بحران شدهاند لکن اجرای برنامههای لازم، نیازمند تحولات اساسی درسیستم نگرش جهانی است.
● امنیت روانی زنان
نگاهی مختصر به سیر تحولت تاریخی در نگرش به زن حاکی از ظلم و ستمی تاریخی به نیمی از جامعه بشری است که اثرات منفی خود را بر روح و روان زنان حک نموده است. از جمله این مصادیق میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
▪ در خانوادههای روم و یونان قبل از میلاد، دختران و زنان برای همیشه کنیز بودند و مانند اشیاء و حیوانات مورد معامله قرار میگرفتند.
▪ در افریقا، دختران را حتی به جرم شکستن چند تخم مرغ اعدام میکردند و گاهی برای مجالس جشن و مهمانی آنان را کشته و با گوشتشان کباب برای مهمانان مهیا میکردند.
▪ دراقیانوسیه، جزیرهتاسمانی، مادرانبخاطرفقروتنگدستی به دستور پدر، دختران خود را اعدام میکردند.
▪ در استرالیا، زنان مشابه حیوانات اهلی بودند و در مسافرتها حمل اثاثیه خانه و بچه باید توسط آنان انجام میشد و در مواقع قحطی و گرسنگی زنها را میکشتند و گوشت آنها را مصرف میکردند.
▪ در جزیره فرمز تا پنجاه سال پیش زنان تا قبل از ۳۶ سالگی حق زاییدن نداشتند و در صورت حامله شدن، زنان دیگر بنا به وظایف اجتماعی و ملّی خرافی آن سرزمین خود را موظف میدانستند که شکم او را به سختی بفشارند تا جنین از بین برود.
▪ در قبایل وحشی هندوستان از سیلان تا هیمالیا، دختران خود را میکشتند.
▪ زنده به گور کردن دختران در عربستان نیز از فجایع تاریخی مهمی است که لکه ننگش از تاریخ جاهلیت اعراب، پاک نخواهد شد.
▪ در مجامع عیسوی مذهب در اسپانیا و ایتالیا نیز که تنها انسان زن را حضرت مریم (ع) میدانستند، زن موجودی فاقد روح بود که میبایست از فوت همسر با او در قبر گذاشته شود و یا در صورت ارفاق به وی، زنده مانده لکن تا پایان عمر ازدواج ننماید.
هر یک از جوامع در شرایط کنونی علیرغم شعارهای آزادی و تساوی برای زنان، وارث بخشی از این تاریخ هستند و گذشته ا زآن الگو و آرمانی را که عمدتا در پیش رو دارند سرابی بیش نیست که بعضا نیز به پوچی آن دست یافتهاند. لکن آنچه فرهنگ غنی اسلام برای جهانیان به ارمغان آورده بسیار فراتر از تصورات عالمیان است. مبنای واقعی اسلام ایجاد انس و الفت و پیوندی ناگسستنی بین زن و مرد است.
امام خمینی رحمت ا... علیه میفرمایند:
«اسلام نظر خاصی نسبت به بانوان دارد. اسلام زمانی در جزیرةالعرب ظهور کرد که زنان حیثیت خودشان را از دست داده بودند. اسلام آنان را سربلند و سرافراز کرد. اسلام آنان را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به زنان دارد، بیشتر از عنایتی است که به مردان دارد».
اولین هدیهای که اسلا م به زنان اعطا نمود آرامش و امنیت روانی بود. چه برای دخترانی که پا به عرصه وجود میگذاشتند و چه برای مادرانی که انتظار فرزند داشتند. استقرار احکام الهی درون هستههای خانواده امنیت روانی زن و مرد را تضمین میکند. اختلاف فاحش و قابل رؤیت آمارهای مربوط به اعتیاد زنان به مواد مخدر، سیگار، مشروبات الکلی، مصرف داروهای آرامبخش، اقدام به خودکشی و فرار از خانه در کشور در مقایسه با کشورهای غربی نشانگر اثرات هدایت بخش مذهب و سنّتهای اخلاقی منشعب از آن در کنترل ناهنجاریهای اجتماعی و بالنتیجه بهبود امنیت روانی زنان جامعه میباشد.
زنان در جهان غرب بدلیل تنهایی ناشی از استقلال طلبی دچار بیماریهای روحی جدیدی شدهاند. یکی از پایهگذاران نهضتهای فمینیستی بنام بتی فریدان اعتقاد دارد که زنان امروز دچار بحران و مشکلات جدیدی شدهاند که فاقد هرگونه اسمی است.
بحرانهای روانی در زنان مجرد امریکا یک اصل پذیرفته شده است. خانم آنت باران (روانشناس) در یکی از نشریات لوسآنجلس تایمز در ۱۹۸۶ عنوان میکند که بیشترین مراجعه کنندگان به روانشناسان (۶۶% مراجعه کنندگان) را زنان مجرّد تشکیل میدهند که تعداد آنها مرتبا در حال افزایش است.
● امنیت شغلی
اشتغال زنان در جهان غرب همواره به عنوان یک حربه سیاسی استفاده شده و از حضور و وجود زنان در مقاطع زمانی مختلفه در راستای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی بهرهجویی شده است. در دهه ۱۹۴۰ با شروع جنگ جهانی دوّم، زمینه میلیونها شغل صنعتی با پرداختهای بالا برای زنان فراهم آمد. ۵ الی ۶ میلیون نفر از زنان در خلال سالهای جنگ به بازار کار وارد شدند که از میان آنها ۲ میلیون نفر درصنایع سنگین اشتغال داشتند. لیکن بلافاصله پس از خاتمه جنگ، فقط ۸۰۰۰۰۰ زن از صنایع هوایی امریکا اخراج شدند و تا پایان هما نسال دو میلیون زن از صنایع سنگین اخراج گردیدند.
مردم علیه عدم استخدام زنان متأهل و همچنین حقوق و دستمزد کم زنان معترض بودند لکن دولت امریکا کمکهای دوران بیکاری را صرفا خاص مردان اعلام نموده و مهدکودکها را تعطیل کرد و از وجود سربازان در مشاغلی که زنان در آنها اشتغال داشتند استفاده نمود. نتیجتا عدم وجود امنیت شغلی بدلیل نداشتن جهتگیری فرهنگی در زنان شاغل از یک سو و اهداف مغرضانه استکبار جهانی در بهرهجویی از زنان در مقاصد انتفاعی از سوی دیگر، همواره باعث بروز مشکلات عدیده و عدم بهرهمندی از امنیت اقتصادی برای زنان غربی شاغل بوده است. حال آنکه در نظام اسلامی، علیرغم پائین بودن درصد اشتغال زنان نسبت به بسیاری از کشورهای غربی، زنان آگاهانه وارد عرصههای فعالیتهای اجتماعی شده و جایگاههای خود را براساس هدف و مقصود مبتنی بر آرمانهای فرهنگی و توان و استعداد بالقوه خود معین مینمایند. لذا به همین دلیل شاهد و ناظریم که هرچه از ثبات و تحکیم نظام میگذرد و بر تعداد زنان آگاه و توانمند نظام افزوده میگردد میزان تصدی مشاغل تخصصی و مدیریتی توسط زنان در جامعه افزایش مییابد بدون آنکه این حرکت دستخوش تمایلات و جهتگیریهای سیاسی خاصی باشد.
اگر به تاریخچه ۸ سال دفاع مقدس بنگریم، نقش و حضور گسترده زنان را در ایجاد تشکلهای مردمی برای رفع نیازمندیهای دوران جنگ بخوبی مشاهده مینمائیم. ظرافت حرکتهای خدایی در آنجاست که نه در هنگام جنگ کرور کرور زنان را با امیال اقتصادی به اشتغال میگمارد و نه در پایان جنگ میلیونها زن را اخراج مینماید. زن مسلمان آنجا که تکلیف است حضور در جبهه دارد و با پایان نیازش در جبهههای جنگ، دیگر جبهههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را خالی نمیگذارد.
جمعبندی سیاستها و برنامههای اعمال شده در خصوص زنان در سطح بینالمللی به اینجا رسیده که در بسیاری از کشورها (عموما کشورهای غربی) خانواده، قربانی اصلی اجرای برنامهها بوده و تضعیف این رکن اصلی اجتماع، باعث بروز نهضتها و حرکتهای مذهبی و اخلاقی در راستای تقویت کیان خانواده شده است و در تعدادی دیگر از کشورها (عموما کشورهای شرقی) بدلیل تمایل به حفظ سنّتها از یک سو و افزایش فعالیتهای اجتماعی از سوی دیگر، زنان دچار فشار شدید کاری و خستگی مفرط شدهاند که آنان را متوجه ضرورت تجدید نظر در سیاستهای کلان مربوط به زنان نموده است. در شرایط کنونی دنیا در جستجوی الگویی متعادل است. الگویی که آرامش گم شده را به کانون خانواده و بخصوص زنان باز گرداند. الگویی که ما معتقدیم پیام اصلی اسلام است شرایط کنونی و مسئولیت همه ما را در تبیین و ارائه آن سنگینتر نموده است.
۱- Backlash - Susan Faludi-۱۹۹۱
۲- The progress Nations-۱۹۹۵-UNICEF
۳ـ دانشگاه میشیگان ـ تحقیقات انجام شده توسط سائول هوفمن و گرگ دونکن
The Undeclared war Against American Women.
۲- The progress Nations-۱۹۹۵-UNICEF
۳ـ دانشگاه میشیگان ـ تحقیقات انجام شده توسط سائول هوفمن و گرگ دونکن
The Undeclared war Against American Women.
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست