پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


چرا فیلم ترسناک می بینیم؟


چرا فیلم ترسناک می بینیم؟
آنچه در مورد ترس ما را مجذوب می کند از حیث قابلیت های هیجانی و شناختی موجود در یک کودک قابل بررسی است. یک کودک همیشه تماشای فیلم های ترسناک را دوست دارد و از ترسیدن به گونه یی خاص لذت می برد.در این لذت نوعی تناقض اساسی وجود دارد که تا حدودی شبیه به مسأله ایست که دیوید هیوم در توضیح «لذت تراژیک» در اثر مشهورش «رساله ی تراژدی» بدان پرداخته است.
یکی از دغدغه های اصلی «نوئل کارول» در اثر تفکر بر انگیزش «فلسفه ی ترس» تبیین کردن این تناقض محوری بین تماشای فیلم های ترسناک- که به نوعی با تعریفش از آنچه که «ترس هنری» می نامد سازگار است- و هیجاناتی است که در مخاطب ایجاد می کند.
او در جواب همانند هیوم مدعی است که ما واقعاً درترس هنری متمتع نمی شویم بلکه این تمتع از ساختار پیرنگ حاصل می شود و این پیرنگ بر فرآیند افشا وتأیید استوار است که به لحاظ شناختی رضایت بخش می باشد.
کارول می گوید:« احساس ترس هنری به طور حتم هدف اصلی ما درروی آوردن به داستان های ترسناک نیست بلکه ترس هنری بهایی است که در قبال افشای آن چیزی که غیر ممکن و نا شناخته است می پردازیم».
موارد تقلیدی در ترس هنری هیولا ها می باشند که بر اساس تعریف کارول موجوداتی هستند که بر اساس علم جدید عدم وجودشان اثبات شده است. تمام هیولا ها بدون استثناء خطرناک اما درعین حال ناخالص می باشند.
این ویزگی دوم است که منجر به احساس ویژه ی انزجار و نفرتی می شود که در مقابله با چنین هیولاهایی احساس می کنیم. ما از تفکر راجع به چنین موجوداتی وحشت زده می شویم اما در در عین حال آنها را غیر ممکن می دانیم.
کارول با استفاده از مفهوم «تمایز کلاسیک» دکارت بین واقعیت ابژکتیوو صوری ادعا می کند که چنین هیولاهایی از واقعت ابژکتیو و نه صوری بر خوردارمی باشند.
کارول با بسط دادن حس انزجار و نفرتی که این موجودات بر می انگیزند ریشه ی این امر را در شکاف مفهومی و زیست شناختی می داند. اعضای جدا شده از بدن که حر کت می کنند، انسان های گرگ نما و خون آشام های زنده و مواردی شبیه به این همگی موجوداتی هستند که در شکاف های چارچوب مفهومی مان قرار می گیرند.
او سپس برای حل تناقض ترس از هیوم کمک می گیرد. هیوم که از احساس لذت ناشی از مشاهده ی تراژدی متحیر بود و از نسبت دادن آن به سادیسم اکراه داشت، این حس را نتیجه ی شرح روایت توسط یک پیرنگ خوش ساخت بیان کرد.
هیوم می گوید : « لذت از تراژدی توسط تبدیل این حرکت مغلوب به حرکت غالب رخ می دهد.هیجانی که به طور طبیعی و در پاسخ به یک شیئ واقعی اتفاق می افتد ممکن است دردناک باشد اما توسط هنرهای زیبا صیقل داده و تزیین می شود». از قرار معلوم هیوم به این مساًله باور داشت که فرم زیبایی شناسانه که معمولاً حرکت «مغلوب» است، اگر به آن خوب پرداخته شود می تواند در ارزیابی احساسی مان از آثار هنری تبدیل به حرکت «غالب» شود.
یک ساختار زیبایی شناسانه ی فصیح و قابل فهم با استفاده از قدرت احساس تراژیک که هیوم آن را در نوع خود مطلقاً نا مطلوب می داند، می تواند لذتی شگرف و بی نقص تولید کند.اگر مسأله ی اصلی محتوای اثر تراژیک نباشد احساسات حاصل کمترلذت بخش خواهند بود.
کارول درمورد پاسخ احساسی مان به ترس می گوید : «احساست ویژه ی بیزاری،انزجارووحشت که منجر به ترس هنری می شوند فی نفسه لذت بخش نیستند بلکه آنها احساساتی شدید می باشند. ویژگی های نا مطلوب واکنش ما که به طور طبیعی غالب هستند توسط شعف ناشی از یک روایت خوش ساخت مغلوب می شوند».
حس کنجکاوی در مرکز بیشتر روایت ها قرار دارد و بدون میل به دانستن جریان روایت درگیر کننده نخواهد بود. با این وجود داستان ترسناک نوعی خاص از این انگیزش روایی می باشد زیرا در مرکز خود چیزی را دارد که اساساً قابل شناخت نیست.
کارول این فرآیند افشا را «هیجان استدلال» می نامد که در حقیقت احساس رضایتی است که از تصدیق استدلال منطقی و روشمندی سرچشمه می گیرد که به تاً یید و رویارویی با هیولا می انجا مد. بنابراین کارول نتیجه می گیرد که لذت ناشی ازیک داستان ترسناک و سر چشمه ی علاقه ی ما به آن در درجه ی اول در فر آیند های اکتشاف،اثبات و تأیید می باشد که معمولاً در داستان های ترسناک مورد استفاده قرار می گیرند.این لذت ناشی از استدلال چیزی است که عمدتاً در داستان های ترسناک توجه ما را به خود جلب می کند که به بهترین نحو احساس انزجار را تابع قرار می دهد تا به این تجربه ی کلی بیافزاید.
توضیح کارول در مورد طبیعت «لذت ترس» همانقدر متقاعد کننده است که توضیح هیوم درباره ی «لذت تراژیک». این بدان معنا می باشد که او راه حلی ساده برای تناقض ارائه می دهد اما از درگیر شدن با ماهیت ترس که در جریان است ناتوان است.
برگردان از مبین شعبانی
منبع : ماهنامه آدم برفی‌ها