سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

آن زمین های خاکی کشتی


آن زمین های خاکی کشتی
● از بازی های محلی زمان كودكی و جوانی خود بگویید؟
- من در منطقه سلسبیل و آریانا بزرگ شده ام. محیط آن زمان بسیار باز بود و باغ های زیادی در محله ما وجود داشت. متاسفانه آن زمین ها اكنون وجود ندارد و جوانان ما از این لحاظ در مضیقه اند.
از تفریحات آن زمان این بود كه از درخت بالا برویم، توپ بزنیم، كشتی بگیریم و ورزش های بسیاری به شكل دسته جمعی قابل اجرا بود، چون زمین وجود داشت و بچه های محل همه با هم بازی می كردند.
در پاییز برگ های درختان را جمع می كردیم و مثل تشك كشتی از آن استفاده می كردیم، یعنی به طور خلاصه بگویم از زمان خارج شدن از مدرسه تا غروب كه به خانه می رفتیم و البته باید قبل از تاریك شدن هوا در منزل می بودیم، فضا برای بازی و ورزش به حد وفور و كافی وجود داشت. ما برای بازی والیبال فقط یك خط كشی داشتیم و دو تا تیر چوبی كه در چاله می گذاشتیم و من خودم تور آن را می بافتم.
یك بازی هم داشتیم به نام شاه چاله كه با توپ انجام می شد، توپ را می انداختیم و اگر توپ در چاله من می افتاد باید دیگری كولی می دادم و خلاصه بگویم كه همه اینها برای ما هم بازی، هم حركت و ورزش و هم تفریح بود. جوانان آن زمان واقعاً آرام و قرار نداشتند.
● وضعیت امروز محلات چگونه است؟
- متاسفانه اكنون با توسعه شهرسازی به ویژه در تهران هیچ فضای حركتی لحاظ نشده است و وقتی جواز ساخت و ساز داده می شود، به فضاهای حركتی و تفریحی توجه نشده و نمی شود.
● آیا با ورزشگاه و باشگاه ها در شهر می توان جبران آن همه فضای حركتی سابق را كرد؟
- مردم امروز برای حركت و ورزش باید مسافت زیادی طی كنند و هزینه كنند. بسیاری از خانواده ها از ورزش عقب مانده اند و دقیق تر اینكه شاید وقت آن را هم ندارند. پدران امروز چند شغله اند، چقدر برای فرزندان خود می توانند وقت بگذارند!
همه این ها نشان می دهد كه سیستم شهرسازی ما غلط بنا شده است. معنی این جمله ها این است كه به ساختمان ها در این شهر، همین طور طولی و ستونی اضافه می شود و جمعیت متراكم تر می شود.
كشش خیابان ها و كوچه های ما چقدر است. كوچه ها و خیابان های شهر ما در خدمت خودروهای ماست.
به نظر من باید واحدهای مهندسی شهرداری ها در هر منطقه تهران الزام كنند كه سازندگان به صورت تجمیع تعدادی از كاربری ها را برای ساخت اماكن حركتی و ورزشی و تفریحی اختصاص دهند. یعنی هر كس كه خواهان ساخت و ساز است باید در این كار جمعی سهیم شود. با این كار به كودكان و جوانان و در جمع انسان های شهر هم می اندیشیم.
در حقیقت با این كار منطقه ای كه دارای محوطه ورزشی و زمین ورزشی است به اصلی ترین نیاز ساكنان خود هم توجه كرده است.
معضل دیگر زندگی شهری امروزه این است كه بچه ها بیشتر از هر چیز پای كامپیوتر و تلویزیون هستند و تحرك در زندگی آنها كمترین نقش را دارد، حتی مدارس ما هم به این قهقرا كشانده شده است. شاید به جرأت باید بگویم كه ۸۰ درصد مدارس امروزی شهری محیط حركتی و بازی ندارند. این موضوع به ویژه در مورد مدارس جدیدتر كه در كنار ساختمان های مسكونی احداث شده است پررنگ تر است. همه این مسائل به آینده جوانان كشوری كه هرم سنی آن جوان است لطمات بسیار جدی وارد خواهد كرد.
● بحث را به دوران نوجوانی و جوانی شما برمی گردانم، ظاهراً شما به رشته والیبال در دوران نوجوانی بیشتر توجه می كردید. بفرمایید كه چه شد به كشتی گرایش پیدا كردید و فضای ورزشی شما در آن دوران چگونه بود؟
- من در دوران كودكی علاوه بر فوتبال كه در همه محلات رونق داشت به والیبال هم علاقه زیادی داشتم و در منطقه سی متری جی هم در مدرسه و هم بعد از مدرسه در محل والیبال تیغی بازی می كردیم. در حقیقت والیبال ورزش تفریحی من بود نه حرفه ای.
●رشته كشتی را از كجا شروع كردید؟
- ابتدا از باشگاه البرز در چهارراه مرتضوی كشتی را شروع كردم. حدود یك سال در آن جا كار كردم و بعد به باشگاه ایزد فردوسی نزد منصور اینانلو رفتم.
● شما خیلی دیر كشتی را شروع كردید؟
- بله، چون امكانات نداشتم. باید به سر كار می رفتم و خرج خودم را درمی آوردم، اما در محل در زمین های خاكی خیلی كشتی می گرفتم و مسابقات كشتی بین محله ها فراوان بود.
به هر حال در وزن ۵۷ كیلوگرم در سال ۱۳۴۳ در باشگاه البرز كشتی را شروع كردم در سال ۱۳۴۴ قهرمان سوم جوانان تهران شدم و بعد از آن به باشگاه ایزد فردوسی رفتم و از آنجا پله های ترقی را در كشتی طی كردم.
مقام های من در سال ۱۳۴۸ قهرمان كشوری مشهد، ۱۳۵۰ قهرمان كشوری اصفهان و در سال ۱۳۵۲ قهرمان كشوری مازندران بود. در سال ۱۳۵۰ هم به تیم ملی راه یافتم. همچنین در سال ۱۳۴۸ بود كه در جام تاتلاس به لهستان رفتم و در وزن ۷۰ كیلوگرمی اول شدم.
در سال ۱۹۷۱ به شكل رزرو به مسابقات جهانی رفتم و در ۱۹۷۲ به مسابقات المپیك مونیخ رفتم كه ایران مقامی نداشت.
داته ژاپنی یكی از سرسخت ترین حریفان منصور برزگر در رقابت های جهانی و المپیك بود. برزگر این كشتی گیر ژاپنی را در مسابقات جهانی ۱۹۷۳ تهران شكست داد و مدال طلا گرفت، اما در بازی های المپیك ۱۹۷۶ مونترال با قبول شكست مقابل وی به مدال نقره قناعت كرد. او از محلات تهران به المپیك رسید.
سال ۱۹۷۳ در مسابقات جهانی تهران در ۸ دوره كشتی، اول شدم. در سال ۱۹۷۴ تیم ما به بازی های جهانی نرفت و در سال ۱۹۷۵ در بازی های مینسك شوروی دوم شدم و در سال ۱۹۷۶در المپیك مونترال و در ۱۹۷۷ دوبار دوم شدم . به طور كلی در مسابقات بین المللی اكثراً اول بودم.
بعد از پایان بازی ها بود كه تصمیم گرفتم به زندگی شخصی خود بپردازم كه مرحوم حبیب الله بلور و دكتر توكل از من خواستند مربی گری تیم ملی را بر عهده بگیرم. بعد از من محبی بالا آمد و كشتی گیر شایسته ای بود.
در جریان انقلاب اسلامی چند سال تیم ملی به بازی های بین المللی نرفت، اما در سال ۱۹۷۸ كه من مربی تیم ملی شدم ایران توانست بعد از ۵ سال ۴ مدال به دست آورد و مقام سوم جهان را از آن خود كند.
تا اینكه در سال ۱۹۸۳ مجدداً مربی تیم ملی شدم و به مسابقات مینسك شوروی رفتیم كه مسأله اسرائیل پیش آمد و به دلیل اعتراض به كشور اسرائیل تیم را برگردانند.
در سال ۱۹۸۴ هم كه من مربی تیم بودم و بازی های لس آنجلس بود تیم ما نرفت.
در ۱۹۸۸ برای بازی های المیپك سئول به درخواست آقای هاشمی طبا مربی شدم كه موضوع برگردان از فرودگاه اتفاق افتاد.
بعد در سال ۱۹۹۰ به ژاپن رفتیم و تیم ملی ایران با یك طلا و دو برنز دوم جهان شد.
در سال ۱۹۹۱ در بلغارستان با یك طلا و یك برنز تیم مان سوم شد و در سال ۱۹۹۲ به المپیك بارسلون رفتیم كه یك نقره و دو برنز گرفتیم و از نظر رتبه سوم جهان شدیم، تا اینكه آقای طالقانی آمدند و ۹ ماه من نبودم و آقای غفوری فرد از من خواست مربی تیم ملی شوم و در آن سال تیم ما با ۲ طلا و ۲ نقره ششم جهان شد. سال بعد در تركیه با یك طلا، یك نقره و دو برنز تیم مان چهارم شد و بعد در آمریكا كه تیم مان جا افتاده بود و در آنجا بعد از ۲۲ سال دوم دنیا شدیم كه رسول خادم طلا گرفت و عباس جدیدی برنز گرفت.
در سال ۱۹۹۶ در آتلانتا در حالی كه بهترین تیم را داشتیم و باید قهرمان می شدیم، اما متاسفانه به دلیل مشكلات داخلی تیم مقام اصلی را نگرفتیم. تیم ما با یك طلا، یك نقره و یك برنز مقام سوم دنیا را به دست آورد.
در سال ۱۹۹۹ دو ماه مانده بود به مسابقات جهانی تركیه آقای سیروس پور آمدند و ما وقت كمی داشتیم و تیم به دلیل پراكندگی و تفرقه كه از سال ۱۹۹۶ شروع شده بود همچنان درگیر بود.
تا اینكه آقای امیرخادم آمدند و تیم را خوب جمع و جور كردند و سال بعد ایران سوم و بعد از آن اول جهان شد.
بعد از امیر خادم، طالقانی آمد و تیم را به نیویورك برد و بعد برای المپیك آتن سه مدال به دست آوردیم و من فقط توانستم ۸ ماهی دوام آورم تا اینكه آقای طالقانی هم رفتند و آقای یزدانی خرم آمدند.
ایشان دوباره از من خواستند كه با آنها كار كنم و من بعد از جلسات زیاد گفتم كه به شكل قدیم نمی توانم كار كنم و پیشنهاد كردم كه مربی های جوان بیایند و رشد پیدا كنند و من فقط سرپرستی را بر عهده بگیرم.
در كشتی رسیدن به پایه های قهرمانی جهان واقعاً مرحله حساس و دشواری است و برخی از قهرمانان ما به دنبال كار و سیاست و تجارت رفته اند. با توجه به اینكه من بارها و بارها اعلام كردم كه توانش را ندارم، اما دوباره به میدان آمده ام.● آیا مربی تیم ملی را هم شما انتخاب می كنید؟
- بله. هم مربی تیم ملی و هم همه مربی ها را قرار است ما انتخاب كنیم، اما من قصد ندارم نظر شخصی خودم را اعمال كنم. البته هر چه تنش در تیم ملی كمتر باشد موفقیت بیشتر خواهد بود. لذا سعی دارم در یك جلسه ای كه همه مربیان باشند آنها را دعوت كنم و بیشتر نظرمان این است كه فقط تیم ملی تهران نداشته باشیم وبتوانیم از این كادر در شهرستان ها هم استفاده كنیم. با قولی كه آقای یزدانی خرم داده اند و حقوقی كه به مربیان داده می شود، امیدوارم كار به خوبی جلو برود.
متاسفانه ما در زمان آقای طالقانی خیلی از مربیان و پایگاه ها را از دست دادیم. این موضوع، به ویژه در اماكن دولتی جدی تر بود و تشك ها را بعد از ۲۰سال جمع كردند و هیچ كس نبود كه جلوی این كارها را بگیرد و همه اینها به كشتی كشور لطمه زده است و من فكر می كنم این ضعف فدراسیون كشتی و سازمان تربیت بدنی بوده است.
● نقش بازی های محلات در ورزش قهرمانی كشور چه بوده است؟
- در گذشته محلات ما تعیین كننده و متعصب بودند. یك كوچه با كوچه بعدی لشكركشی داشت و باشگاه های محلی فعال بودند. در آن دوره سایر ورزش ها به اندازه كشتی، آنچنان مطرح نبود و كشتی از جایگاه خاصی در محلات، به ویژه در جنوب تهران برخوردار بود، اما اكنون باشگاه ها كفاف این رشد جمعیت را نمی دهد. یك زمانی می گفتند باشگاه البرز خیلی بزرگ بوده، اما اكنون كه ببینید می گویید خیلی كوچك و دخمه است! با توجه به رشد جمعیتی كه اتفاق افتاده، باید فكر چاره كرد.
من یادم هست كه منزل ما انتهای آریانا بود و ما باید می آمدیم از سلسبیل رد می شدیم كه از آنجا به چهارراه خوش برسیم. یك بیابان بسیار بزرگ بود و آن وقت ها كه چراغ هم در خیابان ها نبود، از وحشت می لرزیدیم یا قلعه ارمنی ها و محوطه های باغ هزارخانی كه امروز، همه به ساختمان تبدیل شده است.
باید بپرسیم آیا برای این میزان رشد جمعیت، باشگاه البرزها هم توسعه پیدا كرد؟ خب، جوانان در آن دوره، در رشته هایی كه می توانستند عرض اندام كنند، باستانی یا كشتی بود. كنار هر باشگاه باستانی یك تشك كشتی هم بود.
اما الان نه تنها همه اینها را از دست دادیم و توسعه نیافتند بلكه در ساخت وساز شهری هم به این اماكن هرگز توجهی نمی شود.
در اوایل انقلاب من یادم هست كه اكثر خیابان ها در روزهای تعطیل فوتبال بود، اما اكنون همه خیابان ها محل حركت یا پارك خودروها شده است.
یعنی در حال حاضر ورزش محلات مفهومی ندارد و این موضوع در همه رشته های ورزشی تسری یافته است.
● آیا مفهوم این جملات، به ویژه در مورد رشته كشتی، این است كه كشتی پشتوانه محلی خود را از دست داده است و كسی گرایشی به آن ندارد؟
- این فقط مربوط به كشتی نمی شود. كشتی علاوه بر از دست دادن جایگاه های خود در محله ها، مورد هجوم سایر رشته های دیگر هم واقع شده و استعدادها را رشته هایی مثل فوتبال و كاراته و تكواندو می برند.
● برای جذب جوانان به رشته كشتی با جایگاه خاص آن در محلات، به چه تدابیری باید اندیشید؟
- شما هر ورزشی را كه می خواهید در سطح جامعه رشد بدهید، باید الگوسازی كنید. اگر بتوانیم در صحنه های جهانی مقام های خوبی به دست آوریم، به طور طبیعی در داخل، تاثیرش را خواهد گذاشت.
به طور مثال در مازندران، كشتی بیشتر از همه جا شكل گرفته است. دلیل آن این است كه الگوسازی و قهرمان پروری بیشتر عمل كرده است.
معمولاً چهار پنجم بودجه لیگ ها وارد مازندران می شود زیرا نفرات اعزامی آنها و تیم های آنجا مستعد است و لذا سرمایه ها به آنجا منتقل می شود.
●در تهران وضعیت چگونه است؟
- در تهران ما تیم های محلی و جایگاه محلی نداریم و بچه ها تمایلی به كشتی ندارند.
● چگونه می توان این وضعیت را جبران كرد؟
- با ایجاد امكانات و توسعه اماكن ورزشی و ترویج آن، می توان این وضعیت را تغییر داد.
به طور مثال اكنون شهرداری منطقه ،۲ یكی از بهترین مراكز فرهنگی و ورزشی را كنار برق آلستوم احداث كرده است و مجتمع عظیمی است كه سالن های متعدد دارد.
البته در این منطقه تمایل به كشتی كم است، اما اگر در این منطقه یك مربی كشتی شاخص بیاید می توان این نوید را داد كه مردم تشویق شوند و تلاش فرزندان آنها بعد از ۵ _ ۶ سال با موفقیت به ثمر بنشیند.
لذا نبودن مربی های با جاذبه، مشكل مهمی در محلات محسوب می شود و باید بگویم كه اكنون تعدادی از مربیان قدیمی هم هستند كه جاهای خوبی را گرفتند و مونوپول خود كرده اند و وقتی با آنها در این باره حرف بزنید، می گویند من ۳۰ سال است كه زحمت كشیده ام.
● چگونه می توان ورزش محلات را احیا كرد؟
- شاید اگر طرح یزدانی خرم اجرا شود، بتوان امیدوار شد كه موفق عمل كنیم. طرح ایشان این است كه در مناطق ۲۲گانه تهران، پایگاه كشتی ایجاد شده و در این مناطق، فدراسیون كشتی در تعامل با این پایگاه ها وارد عمل شود و ایجاد رقابت كند و رقابت های تیمی برپا كند.
● تعریف پایگاه كشتی در این طرح چیست؟
- اینكه ما بتوانیم از ۵ تا ۶ باشگاه موجود در هر منطقه، یك مركز درست كنیم و آنها را در قالب یك تیم، متشكل كنیم و تیم را با تیم های سایر مناطق به صورت رفت و برگشت به رقابت بگذاریم.
و آن وقت فقط نگوییم تیم تهران، بلكه بگوییم تیم ناحیه ۴ یا ۳ و یا... تهران.
به هر حال مسئولان باید بیایند سرمایه گذاری در بخش ورزش را توسعه دهند و حمایت از ورزش را در رأس امور مدیران قرار دهند.
● در یك جمله بفرمایید كه موفقیت ورزش محلات در گرو چیست؟
- حمایت مسئولان و پول. شهرداری ها با سازمان تربیت بدنی و فدراسیون ها هماهنگ شوند و حركت ها را به سوی احیای ورزشی محلات سوق دهند و نه موضوع تجاری شدن ورزش.
● امروز در كدام مناطق تهران هنوز كشتی رونق دارد؟
- در شهرری، مركز و غرب تهران كشتی گیرهای زیادی داریم. متاسفانه در شرق تهران كشتی، رونقی ندارد و مدت هاست كشتی آنها خوابیده است كه دلیل آن، بی توجهی مربیان جوان تر بوده است. مربیان دلسوزی آنجا بوده اند كه یا مرده اند، یا بازنشسته شده اند و جوانان نتوانستند از این فضا محافظت كنند.
● آنچه كه شما اشاره فرمودید، بیشتر مربوط به بحث باشگاهی كشتی بود. در حوزه خودجوش محلی آن آیا می توان حركتی را آغاز كرد؟
- متاسفانه شرایط محلی امروزی چنین امكانی را به ما نمی دهد. آن وقت ها مربی هایی وجود داشتند كه ۲۰ تا۳۰ بچه را جمع می كردند و برای آنها برنامه و بازی می گذاشتند؛ الان هم شاید باشند اما اجرایی نیست. بافت زندگی شهری و انسانی، چنین اجازه ای را نداده است و باید به فكر تغییر این شرایط بود.
به نظر من برای یك كار جدی تر باید از مدارس محلات شروع كنیم؛ كاری كه من در آمریكا و روسیه دیدم.
ما باید امكان اینكه همه بچه های مدرسه ورزش كنند را فراهم كنیم تا معلمان ورزش، استعدادها را شناسایی كنند و مسابقات مدارس را ترتیب و رونق دهند و باید به جای تفكر به ورزش محلات، به ورزش مدارس پرداخت.
از مدارس كه شروع كنیم می توان بهتر سازماندهی و برنامه ریزی كرد. می توان در ساعت زنگ ورزش، آنها را به فضاهای ورزشی منتقل كرد و ورزش را در مدارس زنده كرد.
● با موضوع زنگ مرده ورزش در مدارس چه باید كرد؟
- این معضل را آموزش و پرورش باید به عنوان یكی از مهمترین دروس حل كند و والدین هم باید این را از مسئولان مدارس درخواست كنند و علاقه نشان دهند. فرزندان ما فقط با نوشتن و خواندن، آینده روشنی نخواهند داشت. ورزش و حركت است كه آنها را با سلامت و روحیه شادتر و درك بیشتر همراه می كند.
رقابت های مدارس از دبستان، راهنمایی و دبیرستان باید احیا شود و خیلی جدی تر به آن نگاه شود و از آنها شاخص ها و با استعدادها بالا آیند و از آنجا به دانشگاه ها و بعد به كل كشور قابل تسری و اجرا باشد.
جوانان ما دریای انرژی هستند و اگر جامعه نتواند انرژی را از آنها بگیرد، جوانان با خطرات بسیاری رودررو خواهند بود.
مریم رضایی
منبع : روزنامه همشهری