سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
آزادی اهانت!

نظر به اهانت برخی مطبوعات غربی به ساحت قدسی حضرت ختمیمرتبت (ص) و وقایع اخیر سامرا و توهین وقیحانه عمال امریكایی به بارگاه مقدس امامان عسگری، ماهنامه زمانه گفتوگویی كوتاه با استاد علیاكبر رشاد، (رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو شورای سیاستگذاری گفتوگوی ادیان و تمدنها) انجام داده است كه ماحصل آن در متن حاضر تقدیم میگردد.
l جناب آقای رشاد، چنانكه مستحضر هستید مدتی است در اینسو و آنسوی غرب و در نشریات آن دیار به شیوههایی سخیف به ساحت قدسی حضرت نبیاكرم(ص) اهانت میشود. اخیرا در واقعهای تكاندهنده، حرم امامان عسگری در شهر سامرا مورد حملات تروریستی و تخریبی قرار گرفت و بااین اعمال به اعتقادات بیش از یكمیلیارد مسلمان و بهویژه شیعیان آشكارا توهین روا شد. با نظر به اینگونه وقایع، لطفا بفرمایید مبنا یا مبانی جرمانگاری توهین به انبیا و معصومین و احیاناً دیگر آحاد انسانی چیست؟
در اسلام، انسان از كرامت ذاتی برخوردار است؛ ازاینرو در هیچ مكتب و مذهبی حرمت و حریم انسان هرگز به پایه مكتب ما نمیرسد. قرآن فرموده است: «... من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فكانّما قتل الناس جمیعا و من احیاها فكانّما احیا الناس جمیعا (مائده/۳۲): هر كس فردی را بكشد، گویی همه مردم را كشته است و هر آنكه فردی را زنده كند، گویی همه مردم را زنده كرده است.» از این آیه، اصلی بهدست میآید كه علامه جعفری از آن اصل به «¥ = ۱» تعبیر كرده است. این آیه میگوید: هركس یك انسان را به ناحق بكشد، گویی همه بشریت را كشته است، كمااینكه اگر كسی یك فرد را احیا كند و نجات دهد، گویی همه مردم را نجات داده، یعنی ارزش نفس انسانی بینهایت است و یك نفر برابر است با همه بشریت؛ پس ارزش ذاتی بشر، بینهایت است.
حیثیت و آبروی یك انسان هم به اقتضای همان حرمت و ارزش ذاتی او، بسیار بالا است و همانگونهكه نقض حریم نفس و ذات انسان ممنوع و جرم بزرگی قلمداد میشود، نقض حریم حیثیتی انسانها هم همینگونه است. در آیه ۱۱ سوره حجرات خداوند متعال در باب حریم حیثیت آدمی چند اصل و قانون را بیان كرده است: ۱ــ «لایسخر قوم من قوم: گروهی گروه دیگر را استهزاء نكند» ۲ــ «ولاتلمزوا انفسكم: از همدیگر عیبجویی نكنید» ۳ــ «ولاتنابزوا بالالقاب: لقبهای زشت به هم ندهید.» بعد از ذكر این اصول و قوانین، آیه با این عبارت تمام میشود: «اگر كسی توبه نكند، او ستمگر است»؛ یعنی این قوانین نباید نقض شود؛ چون حفاظت از حریم و حرمت آحاد انسانی لازم و نقض آن جرم است و مرتكب جرم باید توبه كند، والا باید كیفر شود. این قبیل جرمها در زمره ظلم قرار میگیرند و در حقوق اسلامی، ظلم بزرگترین جنایتها و جرمها محسوب میشود.
اینكه در حقوق اسلامی (كه از كلام خدا نشأت گرفته است)، اینهمه نسبت به توهین، تحقیر، تهمت، افترا، سب و ناسزا حدّت و شدّت نشان داده میشود و این رفتارها و جرمها سنگین انگاشته میشود و برای هر نوع و هر مرتبهای از مراتب آنها، مجازات و كیفری جعل گردیده است، كلا از توجه به اهمیت ارزشی انسان و كرامت انسانی ناشی میشود اما فراتر از این، آنگاهكه سب، ناسزا، توهین و تحقیر متوجه انسانهای والا و آسمانی و معصومین میشود، جرم مضاعف میگردد؛ چراكه در اینگونه موارد درواقع حریم دین و حریم آورندگان و نگاهبانان وحی الهی مورد خدشه قرار میگیرد و لذا جرم سنگینتر میشود.
در فقه اسلامی چه حكم یا احكامی برای جرم توهین و سب انسانها و اولیای الهی مطرح شده است؟ لطفا در این زمینه هم توضیح بفرمایید.
در فقه ما همه اشكال و انواع سب یا دشنام به دیگری، ممنوع است. سب و ناسزاگفتن به انسان مومن، تحریم شده و كیفرش تعزیر است (تعزیر پایینتر از حد است). حتی از سب كفار و ناسزاگفتن به آنان هم در قرآن نهی شده و تاكید گردیده است كسانی را كه جز خدا را میخوانند و موحد نیستند، دشنام ندهید؛ زیرا چهبسا این ناسزاگوییها باعث شود آنها از سر جهل به خدا دشنام دهند. در فقه ما حتی ناسزاگویی كافر به كافر دارای حكم است؛ خصوصا اگر این ناسزاگویی موجب فتنه و عوارض اجتماعی شود، حاكم موظف است با مساله بهنحویمناسب مقابله كند. سب معصومین، انبیا، رسول خاتم(ص)، ائمه(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) دارای مجازات و كیفرهای شدیدی است؛ البته درصورتیكه تمام شرایط جرم تحقق یافته باشد. اگر كسی از سر علم، عمد و عناد، نبی و معصوم را سب كند، مرتكب جرم بزرگی شده و جرم او دارای كیفر سنگینی است؛ البته اگر از سر جهل یا بدون قصد و از روی غفلت مرتكب سب شده باشد، عمل او جرم قلمداد نمیگردد. به اجماع همه فقهای فریقین (شیعه و سنی) سبالنبی با تحقق صفات و شرایط لازم، جرم بزرگی محسوب میشود و حكمش اعدام است.
ما، بین انبیا هیچ تفاوتی قائل نیستیم؛ یعنی اگر به حضرت عیسی(ع) هم اهانت شود، جرم را همان مقدار سنگین میدانیم كه به ساحت حضرت محمد(ص)، و اگر ناسزا و اهانت و تحقیر بر ساحت حضرت موسی(ع) روا داشته شود، به همان اندازه مهم است كه به ساحت نبی خاتم(ص) و نیز اگر به ساحت مریم(س) اهانتی و جسارتی روا شود، مثل اهانت به ساحت حضرت زهرا(س) است و حكم همه این موارد، بنا به نظر مشهور، مساوی خواهد بود.
▪آیا جلوگیری از این رفتارها و جرمانگاری اهانت، نقض آزادی بیان بهشمار نمیرود؟
متاسفانه بعضی كشورهای غربی از پارهای وقایع كه در روزگار ما در راستای توهین به نبی اكرم(ص)، تعالیم الهی و مقدسات یكونیممیلیارد مسلمان در جهان رخ میدهند، با وقاحت دفاع میكنند. واقعا باید از وقوع این فاجعه به حال بشریت تأسف خورد كه در قرن بیستویكم رفتارهایی ضداخلاقی، ضدانسانی و وحشیانه از سوی برخی افراد، موسسات و یا حتی از ناحیه كشورهایی بروز میكند كه مغرورانه مدعی تمدن و پیشرفت هستند اما مرتكب رفتارهایی میشوند كه بشر وحشی دور از فرهنگ و تمدن باستانی و بدوی نیز از ارتكاب آنها پرهیز داشته است. بیش از تاسف بر وقوع این فاجعه، باید به خاطر دفاع بیشرمانه برخی از این مدعیان تاسف خورد. به نظر من، فاجعه بالاتر، این است كه از یك رفتار ضدانسانی، با پوشش حقوق بشر و تمدن دفاع میشود و آن را مقتضای آزادی قلمداد میكنند.
اما آیا اجازهدادن به ترویج توهین، تحقیر و ناسزاگویی، واقعا نشانه آزادی بیان است؟ تعبیر آزادی بیان از دو واژه تشكیل شده است: آزادی و بیان. آزادی یعنی انسان آنچه را كه میفهمد و میخواهد، بتواند بروز دهد، و بیان هم یعنی اظهاركردن. آزادی بیان، یعنی هیچ كس مانع اظهار دیگران نشود. در تركیب مذكور آنچه علاوه بر توضیح مفهوم دو واژه آزادی و بیان باید مورد توجه قرار گیرد، متعلق آزادی بیان است؛ یعنی باید معلوم شود كه این آزادی برای بیانِ «چه چیزی» است. برای پاسخ به این سوال، باید منشأ آزادی را دریافت؟ منشأ این حق، كرامت انسان است؛ یعنی گفته میشود انسان ازآنجاكه دارای عقل است، پس میفهمد و چون میفهمد پس كرامت دارد (یعنی فرق آدمی با حیوان درواقع با لحاظ این دو حیث شخصیت انسانی او است) و سپس گفته میشود چون انسان میفهمد و كرامت دارد، پس حق دارد فهمیده خویش را بازگو كند. پس متعلق آزادی بیان، فكر است كه یك دستاورد متعالی انسانی میباشد. فكر ارزشمندترین پدیده انسانی و بالاترین برونداد، دستاورد و محصولی است كه از انسان باكرامت و دارای جایگاه رفیع صادر میشود. پس در حقیقت آزادی بیان از آن جهت مجاز و محترم است كه متعلق آن محترم است. چون فكر ارزشمند است، بیان آن نیز مجاز بلكه لازم است اما اگر كسی به جای بیان اندیشه و فكر كه بالاترین فرآورده كرامت و كمال آدمی است، فحش و ناسزا و طعن و لعن اظهار و اشاعه دهد، آیا این هم محترم و مجاز است؟ آیا فحاشی، ناسزاگویی، توهین و لعن، اصلا حائز ارزش است تا لازم باشد یك فرد آن را بیان كند؟! اگر اظهار هر چیزی ازآنجهتكه اظهاركردنی است، محترم قلمداد شود، پس اظهار و صدور هر قول و فعلی باید آزاد باشد! من از مدافعان حقوق بشر كه از این شعار و نیز از این قبیل فجایع و رفتارهای مادون بدوی حمایت میكنند، میپرسم: آیا آنها به همه لوازم آزادی بدینمعنا تن در میدهند؟ آیا اگر كسی در مقابل خود آنها بایستد و عبارات و واژههای ركیك به زبان آورد و دشنامهای قبیحی را نثار آنها كند، آیا برای آنها قابل قبول خواهد بود و به روی فرد اهانتكننده و فحاش لبخند خواهند زد؟ آیا در قوانین كشورهای غربی ضابطهای وجود ندارد كه اگر كسی به دیگری دشنام داد، آن فرد بتواند شكایت كند؟ قطعا این رفتارها جرم محسوب میشود. اما چگونه است كه ارتكاب این اعمال شنیع را نسبت به پیامبری كه علاوه بر پیامبربودن، منشأ خدمات بزرگی برای بشریت بوده؛ خدماتی كه هیچ انسانی نمیتواند آنها را انكار كند، جرم تلقی نمیكنند؟! آنها از مقدسترین ارزشها برای دفاع و توجیه نامقدسترین رفتارها استفاده میكنند. غرب مغرور ارتكاب هر جنایتی را آزادی مینامد و از هر جرمی به نام دموكراسی دفاع میكند. آنها در هر جای عالم جنگ و خونریزی و قتل و غارت راه میاندازند و این اعمال خود را دفاع از دموكراسی و حفاظت از منافع مینامند، اما آیا اگر كسی در خیابان به یكی از آنها رسید و سیلی جانانهای به گوش آنها نواخت، خواهند پذیرفت كه این نیز اقتضای آزادی است و آیا به جای اعتراض، به فرد مذكور با این توجیه كه از آزادی استفاده كرده است، لبخند خواهند زد؟ من میپرسم آیا لطمهزدن به وجود مادی آدمی جرم بزرگی است یا خدشهواردكردن به شخصیت باطنی فرد كه نفس او است؟ انسان تعجب میكند كه چطور مدعیان تمدن و دفاع از حقوق بشر، كرامت انسان، آزادی، دموكراسی و صلح، چنین حرفهای بیپایه و مایه بلكه سخیف و كثیف را میزنند!▪جنابعالی آیا پیشنهاد حقوقی خاصی برای پیشگیری از اینگونه رفتارهای ضد دینی ارائه میفرمایید؟
میدانیم آدمی، ذاتمند است؛ یعنی دارای سرشت و صفات ثابت است. از جمله عناصر ذاتی و سرشتی انسان، صفت دینگرایی و دینداری او است. دین همزاد بشر است و تاریخ بلند حیات، گواه آن است كه هرگز آدمی فاقد دین نبوده است. هر چند انسان ممكن است در تشخیص مصداق دین و خدا خطا كرده و غیر دین را به جای دین و غیر خدا را به جای خدا برگزیده باشد، اما هرگز بیدین و بیخدا نبوده است. حتی در جوامع ظاهرا ملحد نیز ناخودآگاه، چیزی دیگر ــ آنهم بهطور موقت و مقطعی ــ به جای دین و خدا نشسته است و بازهم در نهایت آنچه نمایان است، حضور «خدا» میباشد.
به دلیل فطرتمندی بشر، دین نیز فطرتنمون است. حكمت، عدالت و رحمت الهی نیز اقتضا میكند كه دین الهی با فطرت آدمی، تلائم كامل داشته باشد؛ بهعبارتی ابلاغ دین و آموزههای ناسازگار با فطرت بشر، اصلا با صفات مسلم الهی سازگار نیست.
گرچه عناصر بسیار دیگری مانند زیباییشناسی، زیباییگرایی، علمخواهی، عشق به كمال، عدالتطلبی، علاقه به صلح، حقگرایی، خیراندیشی و آزادیخواهی نیز وجود دارند، اما به نظر من علاوهبرآنكه این موارد و سایر امور فطری حتما اجزائی از تعالیم دینی هستند، مجموع دین، از لحاظ فطریبودن بسی عمیقتر و وسیعتر از دیگر عناصر است.
با توجه به این مقدمات، باید گفت وقتی در حقوق اساسی بشر، حق آزادی، حق آگاهی و حق برخورداری از صلح و عدل را به رسمیت میشناسیم و جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی سعی میكنند از این حقوق دفاع و زمینه برخورداری همه آحاد بشر از آنها را فراهم كنند و همه ملل، ناقضان این حقوق را مجرم میشناسند، چرا نباید عنصر اساسی و عمیقی مانند فطرت دینگرایی بهعنوان حق دینداری، به رسمیت شناخته نشده و پاس داشته نشود؟ چرا باید ملحدان اجازه داشته باشند به دین و دینداری تعرض كنند و چرا برخی به نام یك دین به دین دیگر اهانت روا میدارند؟ ازاینرو باید حقی بهعنوان حق دینداری تعریف و از طریق مجامع جهانی، پیگیری و تصویب گردد تا از رهگذر تمسك به آن، از تعرض به دین و دینداری و دینداران جلوگیری شود. البته این اقدام صرفا یكی از راههای مقابله با این فجایع خواهد بود.
▪شما تصور میفرمایید انگیزه عاملان، آمران و مدافعان این اعمال و افعال، از دامنزدن به این رفتارها چیست؟
ازآنجاكه اینك تكرار این رفتارها به معضلی جهانی تبدیل شده و جهان را در معرض یك جنگ جهانی قرار داده است، به نظر من این اعمال و مواضع، بهمنظور زمینهسازی برای تحقق پیشگوییهای هوسآلود پیامبران دموكراسی لیبرال در باب نزاع تمدنها و در راستای كمك به تحقق آرزوهای خام سیاستمداران سفیه امریكایی صورت میگیرد.
آیا مرتكبین این رفتارها تصور میكنند مسلمانان برای همیشه این اعمال را تحمل خواهند كرد؟ مطمئنا آنها در اشتباه هستند. اگر بر اثر این رفتارهای ضدبشری، یك فاجعه انسانی در جهان رخ دهد، مسئولیت آن بر عهده كیست؟ ازاینرو شخصا معتقدم كه آنها به دروغ وانمود میكنند كه طرفدار صلح هستند. آنها با این جنگافروزیها درواقع آبروی خودشان را میبرند و با این رفتارها و مواضع، كذب ادعاهای خودشان را برملا میكنند. امروز برای اثبات یك افسانه تاریخی مانند هولوكاست همه سینه چاك میكنند و وقتی محققی تلاش میكند به روش علمی درباره آن به تحقیق بپردازد و در صورت علم به دروغبودن آن، با تكیه بر ادله تاریخی به انكار آن بپردازد، حتی قبل از اینكه محقق مذكور نتایج تحقیق خود را بیان كند، آنها این اقدام او را جرم میدانند!! اصلا تردید در اینكه آیا آلمانیها یهودیان را كشتهاند یا نه، در برخی كشورها جرم انگاشته میشود و تردیدكنندگان مجازات میشوند! آیا این نشان نمیدهد كه صهیونیستها پشت صحنه دو مساله (هم اهانت به پیامبراكرم(ص) و هم افسانه هولوكاست) را اداره میكنند؟! هماكنون غربیهای مدعی تمدن و دموكراسی، راجع به این دو مساله دوگانه برخورد میكنند.
ما مسلمانان نسبت به این واقعه اگر عكسالعمل نشان میدهیم، نه از آن جهت است كه اسلام مورد نقد قرار گرفته بلكه از آن جهت است كه حریم نبیاكرم(ص) مورد نقض قرار گرفته است. ما از نقد نمیهراسیم، در سراسر جهان، پیوسته هزاران جلد كتاب علیه اسلام و درخصوص افكار مطلق نبوت، توحید و اصول عقیدتی اسلام منتشر میشوند. حتی در ایران هم گاه كتب و مقالاتی علیه دین و مسلمات اسلامی منتشر میشوند، اما هیچكس با ناقد یك عقیده دینی برخورد نمیكند. پس آزادی بیان نقد، غیر از توهین و نقض حریم است. صدها موسسه در جهان علیه اسلام مشغول تحقیق هستند و كتاب منتشر میكنند اما حتی یك نفر هم به آنها تعرض نمیكند.
توهین و توطئه از پایان منطق آغاز میشود. هرگاه منطق پایان میگیرد، فحاشی و توهین شروع میشود. درواقع باید گفت دنیای غرب در برابر مسلمانان و منطق نیرومند آنان، دچار مشكل و فقر فكری شده است. وقتی غربیها مشاهده میكنند در شرایطی كه خودشان از دموكراسی دم میزنند، مسلمانان عراق با یك رأی چشمگیر زمام امور را در دست میگیرند، ناراحت میشوند. وقتی عراقیها در رفتارشان دموكراسی را به نمایش میگذارند و لذا غربیها هماكنون در جایگاه اشغالگران عراق تلقی میشوند، مسلما این مساله آنها را ناراحت میكند. در فلسطین انقلابیون و «حماسی»ها با رأی چشمگیری قدرت را قبضه كردند، در لبنان پیروان اهل بیت با رای مردم جایگاه رفیعی را احراز نمودند و در گوشهگوشه جهان، اندیشه اسلامی، بهویژه اندیشه متاثر از اهل بیت، پیشروانه براساس شعارهای آنها به كرسی فتح تكیه زدهاند. غربیها در مواجهه با این رویدادها، در شرایطی كه مسلمانان در حوزه منطق جهان را سنگر به سنگر فتح میكنند، به جای تكیه بر فكر و نظر، از سر استیصال به توهین و توطئه متوسل شدند و بعد از افشای این توطئهشان در سطح جهان، وقتیكه دیدند از این جهت زیان كردهاند ــ یعنی میخواستند جنگ مسلمان و مسیحی را در دنیا به پا كنند اما این خواسته آنها حتی مورد استقبال مسیحیان منصف واقع نشد و ارباب ادیان این رفتارها و اعمال را محكوم كردند ــ بازهم از سر استیصال فاجعه تلخ، تاریخی و تروریستی انفجار حرم حضرات امامان عسگریین و حضرت نرگس، مادر حضرت حجت(عج)، را پدید آوردند تا جنگ را به میان خود مسلمانان بكشانند و بین مسلمانان اختلاف ایجاد كنند و ازاینطریق توجه مسلمانان را از جایی به جای دیگر منتقل سازند اما مسلمانان آگاهتر از آنان بودند و حكیمانه و صبورانه این دو فاجعه را تحمل كردند. مسلمانان درواقع خوندل خوردند و تلخی این دو فاجعه را بر خویش هموار كردند تا مبادا به بهانه این حوادث ــ كه سوءنیت عناصر جنگطلب در پس آنها است ــ فاجعهای جهانی یا اسلامی رخ دهد.
گفتوگو با علیاكبر رشاد
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست