چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
همه فاش است وآشکار
سال ۲۰۰۷ هم گذشت. مثل ۲۰۰۷ سال پیش از آن و مثل هزاران و میلیونها سال پیشتر از آن. معماری جهان در این سال، شاید، شاهکاری که در کتابهای درسی بنویسند بهخود ندید، ولی درسهای بسیار زیبایی از مبانی نظری معماری امروز جهان را برای چندمین بار تاکید کرد و یادآورشد.
<یوگنی آس> معمار و منتقد برجسته روسیه و مدیر پاویون این کشور در دهمین دوسالانه معماری ونیز، در تفسیر کارهای <آلکساندر برودسکی> به یک موضوع مهم اشاره میکند: <عصر اطلاعات به سر آمده است، امروزه عصر ارتباط است.> و استدلال میکند که امروزه صحبت از اطلاعات و جمعآوری اطلاعات، امری لغو وبیهوده است. اطلاعات از در ودیوار میبارد. تازه باید بتوانی از زیر بمباران اطلاعات در بروی! ولی آنچه که مهم است این است که بتوانی با ابزار این اطلاعات، ارتباط برقرار کنی. جهان امروز نیازمند ارتباط است.
این را معماری دیگر، که اسمش را بهیاد نمیآورم، به صرف و نحوی دیگر بیان کرده است و نتیجه دیگری گرفته است. او میگوید: در جهانی که به راحتی میتوانی با کلام وتصویر در هر لحظه که بخواهی با هرگوشه جهان تماس بگیری و در جهانی که همه چیز در یک کیت کوچک رایانهای قابل حمل و نقل جا میگیرد، در دورهای که همه چیز سیال و روان وشفاف شده است، چرا نباید معماری هم سیال و روان و پرتحرک باشد؟ چرا باید بنا دریک جای ثابت ساخته و بهره برداری شود؟ چرا نباید <معماری قابل حمل> را جدی گرفت.
در آن سوی قضیه، <وینکا دبلدام>، بانوی هلندی تبار معماری آمریکا، خانهای در نیویورک میسازد که درست قلب خانه و خصوصیترین بخش آن از هردوطرف با جداره شیشهای از محیط اطراف جداشده است و استدلال میکند که درجهان امروز، نه چیزی را میشود پنهان کرد ونه باید پنهان کرد. دنیا به سوی گشادگی و برونگرایی محض پیش میرود. و <تام مین> دانشکده معماری را چنان میسازد که انگار تکهای است از یک پارک عمومی. و گروه آلدینگر هم مدرسههایی میسازد که هیچ سنخیتی با مدرسههای حصار بسته و متقارن و متعارف ندارند. گروه معتقد است که زمانه، زمان اطاعتپذیری محض نیست، دوره متکلم وحده بودن گذشته است. نمیتوان همه چیز را قاب گرفت و به جماعت گفت، فقط حق دارید دنیارا از قاب پنجرهای که من میسازم ببینید. و بدینگونه است که مفهوم و علت وجودی پنجره هم عوض میشود. شما به عنوان معمار، وقتی پنجرهای را دردیوار خانهای میکارید، به زبانی صریح و آشکار، قاب موردنظر خودرا برای دیدن جهان بیرون برای بهرهبردار ترسیم میکنید. همین قاب تماشای جهان بیرون است که الان تغییر کرده است. تاکنون این تغییرها را در قالب <پنجرههای ژاپنی> و <پنجرههای قاب گرفته> میشناختیم و تمام قد و تمام جداره بودن پنجرههای ژاپنی را (البته در خانه و ویلاهای خاص را) فقط در رابطه با تشک و متکا و رو زمین خوابیدن ژاپنیها و روی تخت خوابیدن اروپاییها تعریف میکردیم، امروزه، اما، قضیه یکسره فرق کرده است: نوع نگاه به عالم بیرون و به جهان پیرامون است که عوض شده است.
نورمن فاستر در سال ۲۰۰۰ قرارداد طراحی برج هرست را نوشت. یا شاید ۲۰۰۱. ولی هنوز ساختمان شروع نشده بود که وقایع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۳ پیش آمد، در طرح خود دست برد و علاوه براستحکام بخشی مجدد به سازه بنا، ستونهای حامل را از جداره توتر برد تا اگر حملهای صورت بگیرد، ستونها درمعرض خطر اولیه نباشند، تمهیدات دیگری هم اندیشید، ولی نمای ساختمان را نبست. ساختمان روبه بیرون است و باز وشفاف. رنتسو پیانو هم در برابر فشار روانی برخی محافل برای بستن نمای ساختمان دربرابر خطر به اصطلاح تروریسم مقاومت نمود و ستاد و دفتر مرکزی ۵۲ طبقه روزنامه نیویورک تایمز را کاملا شفاف و بازساخت. حتی طبقه همکف را چنان شفاف ساخت که از این طرف ساختمان میتوانی سمت دیگر را ببینی. خودش میگوید، اصلا نمیتوانم به عذر خطر تروریسم، بنیاد مبانی نظری معماری امروز را به هم بریزم و بونکر بتن بسازم!
معماری در حال فروریختن دیوارهاست. شاهکار فرانک گری در موزه گوگنهایم دراین است که مرز بین دیوار و سقف از میان برخاسته است، هیچ کجارا نمیتوانید صرفا دیوار یا صرفا سقف بنامید. این نیز روی دوم سکه <رهایی> در معماری است. موزهای که او میسازد، موزه نسل پنجم است. کاملا دعوت کننده و فروریزنده قالبهای قدیم. درست همان گونه که کانسپت موزه و معماری موزه فرق کرده است. نسل اول موزه دفینهای بود برای نگهداری و نمایش خسیسانه آثاری از گذشته. نسل پنجم موزه مکانی است عمومی برای جمع شدن وجمع کردن جماعت فرهیخته و چیزفهم. امروزه همه کاربریها چنیناند. سینما هم فقط برای نمایش فیلم نیست، مکانی است برای جمع شدن و نشستن و گپ و گفت و ارتباط. در غیر این صورت کی میتواند دربرابر نمایش دیجیتال تصاویر در خانه و محیطهای خصوصی مقاومت کند. مردم دیگر فرصت وحوصله آن را ندارند که برای دیدن یک فیلم، مشقت ایستادن درصف بلیط و سالنهای انتظار بیخودی را بهجان بخرند که مثلا ۹۰ یا ۱۰۰ دقیقه فیلم ببینند و برگردند به ازدحام خیابان.
ایزوله ترین مکانهاهم دارند عمومی میشوند وقتی که ویلیام آلسوپ تعریف تازهای از زندان میدهد و طرحی میزند و زندانی میسازد که کلید سلول آن دست خود زندانی است. یا وقتی ساختمان پارلمان کاردیف بهصورتی کاملا شفاف ساخته میشود و چنان است که شما میتوانید جلسات تصویب قوانین توسط نمایندگان ملت را از بیرون ببینید، دیگر چه چیزی برای مخفی کردن باقی مانده است؟ این عریانی و پیدایی در معماری، شکل کالبدی هم بهخود میگیرد: <هرتسوگ و دمرون> ورزشگاه المپیک پکن را میسازد. اسمش را هم گذاشته آشیان مرغ. اما آنچه که مهم وجالب است این است که سازه حکم نما را یافته است. شکل ورزشگاه، دقیقا شبیه لانه مرغان است، ولی همین اعضا و عناصر که سازههای آشیانه هستند عینا درنما حضور دارند. بنا در درون وبیرون همان است که نشان میدهد، هیچ نکته پنهان و نهانی وجود ندارد. همه فاش است وآشکار.
● گزیدههای ۲۰۰۷
گزارش <نینا فرولووا> از گزیدگان سال ۲۰۰۷، از دید نشریه <آرک> چنین است:
سال ۲۰۰۷ هم تمام شد، با ساخت وسازهایی جاه طلبانه، یادمانهایی به یادماندنی و بحث وجدلهایی در باب چگونگی برگزاری مسابقات معماری. ضمن اینکه بحث حفظ و نگهداری میراث معماری هنوز هم زنده بود و داغ.
با کمی تساهل میتوان نیویورک را شهر سال نامید: گواینکه در سالهای اخیر، اروپا و شرق آسیا مرکز ساخت وسازها بوده، ولی در <شهر سیب بزرگ> آثاری از فرانک گری، رنتسو پیانو، SANAA و هرتسوگ و دمرون ساخته شد، پروژههایی از دفتر معماری ۸ West ، ژان نوول، استیونهال و دیگر معماران برجسته رونمایی شد. در عین حال، در بازسازی مرکز تجارت جهانی، کار شاخصی که سبب تهییج افکار عمومی شود، دیده نشد.
دیوید چیپرفیلد را هم شاید بشود شخصیت سال نامید: ساختههای او جزو معدود برندگان جایزه <میس وندرروهه> و جایزه <استرلینگ> قرار گرفتند، موزه ادبیات معاصر او در <مرباخ> مورد تقدیر قرار گرفت، ساختههای او درگلاسکو، پیانگجو و برلین افتتاح شد، پروژههایش برای مارگیت، برلین، سنت پیترزبورگ و لندن آماده است و معمار در تدارک شروع پروژهاش در مسکو میباشد. کارهای او در این سال به دور از ادابازیهای معماران <نام آشنای> جهان وطن بود و کیفیت را به راحتی وارد کمیت نمود بی آنکه خدشهای به آن وارد شود.
چهرههای شاخص سال، بی تردید، عبارت بودند از <اسکارنیمایر> و <نورمن فاستر.> چهره نخست صدمین سالروز تولدش را در پانزدهم دسامبر جشن گرفت و مثل چندسال گذشته، در صدر توحه عمومی باقی ماند، ضمن اینکه کارهای خلاقه خودرا همچنان ادامه میدهد. جشن صدمین سال تولد نیمایر اورا به صدر اخبار و تیتر اول نشریات تخصصی هم وارد نمود: جامعه متوجه شد درکنار شخصیتی زندگی میکند که همکار لوکوربوزیه بوده و نه کمتر از او در ارتقای نظری و عملی معماری قرن بیستم نقش داشته است.
مرکز پمپیدو سیامین سال خودرا جشن گرفت و سازندگانش- فرانک گری و ریچارد راجرز- جوایزی دریافت نمودند: اولی مدال طلای انجمن معماران آمریکارا گرفت و دومی جایزه پریتزکر را. نورمن فاستر چهلمین سال تاسیس دفترش را به جشن نشست. دفتر معماری فاستر در این سال تغییر و تحولی اساسی را متحمل شد. هدف این تغییرات آزادکردن مدیریت شرکت از کارهای اداری برای پرداختن به خلاقیتهای فردی شان بود، بالاخص در شرایطی که حجم و تعدد سفارشات و پروژههای <فاستر وشرکا> واقعا نجومی میشود و درتمام نقاط دنیا ازجمله در روسیه درگیر هستند. روسیه علاوه بر فاستر، معماران دیگری را نیز پذیرابود و اتفاقات معماری زیادی راهم تجربه نمود، ازجمله مسابقه معماری <پرم> و <استرلکا> و<کراسنی آکتیابر.> روسیه ممکن است در زمین شبه جزیره عربی هم وارد جدل شود ولی ظاهرا در حال حاضر اعراب از گردونه مسابقات دورند. نقشههای ساخت جزیره در ابوظبی، پروژه فانتاستیک <رم کولهاوس> و دیگر ستارگان غربی، و همینطور برج معروف به بلندترین برج آینده جهان در دوبی هنوز در مرحله قیاس با دیگر اتفاقات معماری نیستند.
اروپا درسال گذشته دلنگران پروژههای جمعوجور ولی نه کم اهمیت بود. افتتاح مسابقه بینالمللی معماری ورشو و استکهلم که شرکت کنندگان زیادی راهم جذب نمودند، سبب طوفان اعتراض به تخلف در اصول ناشناس گذاشتن پروژهها در سوئد و اصول ناکارآمد برای بررسی معماری آثار خارجیها در ورشو شد. همین امر سبب شد که بحث روند مطلوب مسابقات، به طور اعم، به بحث عمومی گذاشته شد، شاید راه حل مسائل را در گزینه انتخاب از طرف شهروندان دانست که در مورد پروژه شهری <فوروم کرونینگن> صورت گرفت. جالب است که باهمین روش بود که پروژه زاها حدید برای بازسازی تالار کنسرت شهر بازل رد شد، هرچند که چندین بار به خواست همین جماعت تغییراتی را در پروژه خود اعمال نموده بود.
علمکردن ساختمانهای ناقواره در بخش قدیمی شهرها میتواند چهره به یادگار مانده صدهاساله آنهارا تغییر میدهد. نمونه این نوع برخورد با این بافتهارا میتوان در <اختا سنتروم> سنت پیترزبورگ، <کتابخانه ملی> در پراگ و مجموعه اداری در میدان <سرویتا> بوداپست دید. اما در این میان، موزه <کولومب دیوتسس>، اثر اخیرا افتتاحشده <پیتر تسومتور> در بخش قدیمی شهر کلن آلمان یک استثنا و اثر شاخص در این زمینه است.
این فقط معماران مدرن نیستند که میراث معماری را ازبین میبرند: <بنیاد یادمانهای جهانی> بزرگترین خطر به میراث معماری را ازناحیه خودانسانها عنوان کرده است- آثار باارزش معماری یا دراثر جنگ و تعارضها و یا دراثر گرم شدن زمین دارند ازبین میروند. نمونه این آسیبها را میتوان در بخش تاریخی پکن و پیونگ یانگ و عبور راهآهن از کنار کلیساهای ساگراد و بارسلون شاهد بود.
و چه چیزی در انتظار ما در سال ۲۰۰۸ است؟ اگر ازمجموع اتفاقات سال بگذریم، میماند یکی ارزشهای عملکردی ساختمانها و دوم ارزشهای معماری سبز و <اکولوژی> بصری. آنچه که در خواستههای تقریبا تمام مسابقات معماری تاکید میشود، و متاسفانه در واقعیت کمتر محقق میشود. ارزش بالای معماری، همینطور توجه و عنایت ما به آثار و یادمان گذشته چیزهاییاند که باید حواسمان درباره شان جمع باشد، که بی اینها این زمین واین بافتها فقیرند و چهرههای ما پژمرده.
جلالالدین بهروزی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست