جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
موسیقی و بایستگی و شایستگیجان
نادرند اندیشمندانی چون مرحوم علامه محمدتقی جعفری که بصراحت خود را پیرو دین و مذهب بخصوصی معرفی کنند، اما پیوسته در عطش آموختن بسوزند، دینداری را بهانهای برای سر باز زدن از جهد و تلاش عاشقانه در جهت شناخت و معرفت قرار ندهند، برای اندیشه اصالت محض قائل شوند و برای مقوله سوال و پرسش تعریفی اینچنین ارائه کنند: «سوال، اشتیاق به تحصیل معرفت درباره یک مجهول است. معنای واقعی سوال این است که سوالکننده میگوید من در حرکت به سوی معرفت، با مجهول و تاریکی روبهرو شدهام و مشتاق حل آن مجهول و برطرف شدن تاریکی هستم. لذا، عبور از پلها و گردنههای متنوع تردید و احتمال و ظن که پدیده سوال را ایجاب میکند، جریانی کاملاً طبیعی است؛ بلکه میتوان گفت در جریان طولانی معرفت، هر اندازه که یقینهای حاصل از آن پلها و گردنهها بیشتر عبور کنند، نابتر و مستحکمتر خواهند بود. این جریان، مقتضی رویارویی مستمر انسانها با علامت سوال است.»
علامه جعفری در موضوعات متنوعی به تامل و ارائه نظریه پرداختند و فلسفه را صرفا محدود به بحث درباره جوهر و عرض نساختند. موسیقی و فلسفه موسیقی از مباحثی است که این فیلسوف مسلمان معاصر مباحثی را بدان اختصاص دادند. نویسنده مقالهای که اکنون میخوانید باتوجه به کتاب «موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی» به تبین نظریات علامه پرداخته است.
کتاب «موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی» تألیفی متفاوت در میان آثار علامه جعفری است. بدیهی است دین و مذهب، تخصص اصلی علامه جعفری است، اما بررسی ماهیت موسیقی در این کتاب عمدتاً فقط از دو دیدگاه فلسفی و روانی صورت پذیرفته و نگارنده خود بر این گزینش آگاهانه تصریح دارد. ورود به مبحث در این مقاله با ۴مقدمه صورت میگیرد.
در مقدمه نخست، ایده فلسفی خاص علامه جعفری یعنی حیات معقول مورد اشاره قرار گرفته و درباره روش تألیف متفاوت این کتاب چنین توضیح داده شده است: «برخلاف رسم معمول در تألیفات تحقیقی که مؤلفان به طرح قضایا و اظهارنظر و استدلال در اثبات و نفیهای مطلوب در آن قضایا میپردازند، اغلب مباحث مورد تحقیق در این کتاب اگرچه به صورت قضایای خبری و علمیمطرح میشوند، ولی از مطالعهکنندگان و دانشپژوهان تقاضا میشود آن مباحث را به عنوان سوالات رویاروی خود قرار دهند، درباره آنها بیندیشند و نتیجهگیری نمایند». از همینجا میتوانیم مطمئن شویم که با یک قضاوت قطعی و لازمالاجرا مواجه نیستیم، بلکه چنانچه ولقاریس گفته علامه جعفری قاضی نیست، معلم است. توجه به این اشاره مهم اولیه برای مواجهه با مباحث این کتاب ضروری است، چراکه با قرار گرفتن در سیر مباحث مطرح شده پی میبریم که مؤلف نه تنها موسیقی را عاملی در جهت کمال نفس و لطافت روح نمیداند، بلکه معتقد است اشتغال به آن منافی حیات معقول انسانی است. مشخص است که این نظر مخالفان بسیاری حتی در میان فلاسفه و حکمای اسلامی دارد، اما آنچه مهم است نخست، صداقت و شهامت نگارنده در بیان عقیدهاش است و اینکه آنچه را حقیقت پنداشته به بهانه عدم پذیرش عمومی کتمان نکرده است و دیگر اینکه چنانچه پیشتر اشاره شد مؤلف، نه همچون قاضی که چون معلمی خود تشنه و دوستدار شناخت حقیقت، به بحث و بررسی موضوع میپردازد: «امید آنکه این طرز تحقیق (پرسش مدار) بر تلاشها و دقت کاریهای ما بیفزاید و نگذارد حیات پر معنای خود را دستخوش احساسات زودگذر کرده و با دلایل بی اساس درباره مدعاهایی از پیش پذیرفته شده آن را تفسیر و توجیه نماییم.» مسأله موسیقی یک مسأله نظری و مورد اختلاف است که هر عالم و صاحب معرفت و کمالی از آن استنباط مخصوص و معینی دارد.
البته همانگونه که در شناخت دیگر مسائل نظری و حتی بدیهی، اخلاص و صفا [و دوری از هوی و هوس و خودکامگی] شرط اساسی است، در حل مساله موسیقی نیز که هم از نظر موضوعی و هم از نظر حکمی و ارزشی یک امر نظری است، اساسیترین شرط، به دست آوردن آگاهیها و اطلاعات لازم همراه با اخلاص و صفای قلبی میباشد.
در مقدمه دوم، نگارنده روش تحقیقی کتاب را اینگونه توضیح میدهد: «مباحث این کتاب را میتوان به عنوان مقدمهای برای بررسیها و تحقیقات کاملتر در نظر گرفت، بخصوص از دیدگاه علمالنفس به معنای آن که از جهتی عمیقتر و گستردهتر از اکثر روانشناسیهای معاصر به مسائل روانی مینگرد، زیرا بیشتر روانشناسیهای دوران معاصر، عمدتاً روش تجزیهای و تحلیلی (آنالیتیک) را پیش میگیرند و روش ترکیبی و کلنگری (سنتتیک) را مورد اهمیت قرار نمیدهند، در صورتی که علمالنفس در شناخت مسائل روانی، هم از روش تجزیهای و تحلیلی و هم از روش ترکیبی استفاده میکند.» گفتنی است روش تجزیهای و تحلیلی روانشناسی معاصر، امروزه از سوی روانشناسان پستمدرن مورد چالش قرار گرفته است. اگرچه آنها هم راه حل عملی بهتری نسبت به روش قبل ارائه نکردهاند و موضعشان فقط موضع انتقاد نظری است. شاید این مشکل در نبود نگرشی جامع به مسائل مرتبط با روان انسان باشد و دنبالهای بر همان رویکرد تخصص مدار انسان مدرن. امروزه دیگر ثابت شده است که فلسفه و روانشناسی امتزاجی عمیق با یکدیگر دارند و بررسی موسیقی از این هر دو نگاه در کتاب مورد بحث، نشان از هوشمندی نگارنده و آگاهی او از این مهم دارد.
مقدمه سوم و چهارم اختصاص دارد به مباحثی در ارتباط با مشکلات موجود بر سر راه تعریف موسیقی و همچنین معرفی اجمالی انواع و اشکال موسیقی و معنای اصطلاحاتی همچون مقام، دستگاه، گوشه، سنفونی، موومان، سونات، سوئیت، اپرا، اپرت و فولکور.
در بخشهای بعدی مقایسههایی میان موسیقی با گل، عموم مناظر طبیعی، شعر، نقاشی و خوشنویسی صورت میگیرد تا روش شناختی اجمالی از ماهیت موسیقی به دست آید.
عبارت کلیدی کتاب که به نوعی تمام مباحث، حول این نظریه میگردد این پاراگراف نخست بخش چهارم است: «موسیقی آن تأثرات و عواطف را بر میانگیزد که مربوط به آن سطح نفس آدمی است که مجاور برونذات است و اکثریت قریب به اتفاق این پدیدهها محصول محیط فرهنگ [به معنای عام آن] در اقوام و ملل دنیاست و ذاتاً جنبه ماورای طبیعی ندارد.»
مؤلف با اشاره به موافقت ابوحامد غزالی با سماع، در اینجا این سخن او را در تأیید مدعای خود شاهد میآورد: «بدانید که دلها و درون آدمیان خزینههای اسرار و معادن جواهر است. جواهر اسرار در دلها همانگونه پیچیده است که آتش در میان آهن و سنگ و آب در زیر خاک و گل و هیچ راهی برای برانگیختن پنهانیهای دلها نیست مگر به وسیله سماع. پس نغمههای موزون که لذتآور است آنچه را که در دلها وجود دارد بیرون میآورد و نیکیها یا بدیهای آنها را آشکار میسازد. پس آشکار نمیشود از دل در موقع تحریک آن مگر آنچه را که دل در خود دارد. چنان که (از کوزه همان برون تراود که در اوست) پس سماع محک راستین و معیار گویا برای دل است، در نتیجه خود سماع به قلب نمیرسد مگر آنچه در دل غلبه دارد، در آن تحریک شود.»
در ادامه، جنبه ماورای طبیعی موسیقی توسط نگارنده اینگونه مورد سوال قرار میگیرد:
«کسانی که میخواهند برای نغمههای موسیقی جنبه ملکوتی و ماورای طبیعی در نظر بگیریم، باید این مسأله را حل کنند که با توجه به اینکه جنبه ملکوتی و ماورای طبیعی در همه نفوس انسانی یکی است، این همه اختلاف در نغمهها و نواهای موسیقی اقوام و ملل دنیا چیست؟ اختلاف مزبور به حدی است که گاهی بعضی موسیقیهای یک جامعه، برای دیگری نفرتانگیز و موجب ناراحتی اعصاب آنان میگردد. این اختلاف در نغمهها و نواها از بهترین دلایل این مدعاست که تأثرات و عواطف و هیجاناتی که به وسیله موسیقیها برانگیخته میشود مربوط به آن سطح نفس آدمی است که مجاور برونذات (طبیعت به معنای عام آن) است.»
این نقل قولها هم در ادامه به عنوان مؤیدات مستقیم نظر مؤلف مطرح میشوند: ابوسلیمان دارابی: «هر دل که به آواز خوش از جای در آید، آن دل ضعیف بود، به مداواش حاجت بود تا قوی گردد... آواز خوش هیچ چیز در دل زیادت نکند، بلی اگر در دل چیزی بود آن را بجنباند». علی هجویری غزنوی: «گروهی گفتند سماع آلت غیبت است، و دلیل آوردند که اندر مشاهدت، سماع محال باشد که دوست اندر محل وصل دوست، اندر حال نظر بدو مستغنی بود از سماع، از آنچه [زیرا] سماع خبر بود و خبر اندر محل عیان دوری و حجاب و مشغولی باشد». عبد الکریم قشیری به نقل از جنید: «چون مرید را بینی که سماع دوست دارد، بدان که از بطالت بقیتی با وی مانده است.»
در پاسخ به سوال مفروض در خصوص موسیقیهای روحانی هم چنین پاسخ داده شده است: «عمده جذابیت و لذت موسیقی و انبساط آوردن آن، معلول سلب هشیاری به واقعیتهای درون ذات و برون ذات و همچنین سلب اختیار به معنای سلطه و نظارت شخصیت به دو قطب مثبت و منفی کار یا هر موقعیتی است که شخصیت آدمی در آن قرار میگیرد و باید با روشنایی و احساس بایستگی یا شایستگی آن موقعیت را برگزار نماید، در حالی که موسیقیها حتی روحانیترین آنها با دو حقیقت مزبور (هشیاری و اختیار) سازگار نیست و این اصل را همه ما میدانیم که هیچ حرکت ناهشیارانه و جبری نمیتواند تکاملی باشد، اگرچه با نظر به عوامل گوناگون دارای لذت و جذابیت بوده باشد». مستملی بخاری به این قضیه اعتراف نموده و گفته است: «گروهی از این طایفه، سماع را بر آن وجه روا داشتهاند که بیاختیار باشد، اما چون اختیار پدید آید، آن سماع را معلول (مضر) داشتهاند [یا دانستهاند].»
به طور کلی چنانچه پیداست تعقل و خردورزی برای فهم و درک مسائل در نظر علامه محمدتقی جعفری ارزشی قطعی دارد و وی در جایی از این کتاب هم تصریح کرده است که دریافتهای ذوقی را قابل اعتنا برای اثبات مدعاها نمیداند. از اینرو تردیدی نیست در اینکه استدلالات علامه در این کتاب تنها برای آنهایی معتبر و پذیرفتنی خواهد بود که همچون او برای دریافتهای ذوقی و شهودی ارزش اثباتی قائل نباشند.
در بخش چهاردهم کتاب استناد به لذت بار و نشاط آور بودن موسیقی برای اثبات ضرورت آن در زندگی اینگونه رد میشود: «اگر علت عظمت و شایستگی موسیقی را برای ارواح آدمیان، لذت تلقی کنیم، قطعی است که به جهت متهم ساختن انسان به حیوان لذت پرست (هدونیست) او را تا حد جانواران پست، پایین آوردهایم.» این مدعا در کتاب، آراسته شده به این عبارت جاودانی ویکتور هوگو: «زندگی انسانی بیش از آن که به نان بسته باشد، به ایجاب بسته است. دیدن و نشان دادن کافی نیست، فلسفه باید به منزله یک انرژی باشد. باید عملش و اثرش به کار بهبود جان بشر آید. سقراط باید در آدم وارد شود و مارک اورل به وجود بیاورد، به عبارت دیگر از مرد سعادت، مرد عقل حاصل دارد... تلذذ؟ چه هدف ناچیز و چه جاهطلبی بی مقداری است! تلذذ کار جانوران است.»
مؤلف، این بخش از کتاب را اینگونه به پایان میبرد:«مطلبی که بسیار اهمیت دارد، این است که آیا موسیقی آنچنان که برای ما در حال طبیعی خوشایند بوده و به احتمال بعضی صاحبنظران در حالات غیرطبیعی از نظر روانپزشکی به عنوان مسکن ضروری به نظر میرسد، در واقع هم چنین است؟ یعنی واقعاً موسیقی یکی از بایستگیها یا شایستگیهای جان ما انسانهاست؟»
سخن را با نقل این جمله کنایهآمیز و دوپهلوی شوپنهاور که در مقدمه کتاب ذکر شده و به نظر، هم قابلیت موافقت و هم مخالفت با نظریه مؤلف را دارد به پایان میبریم: «موسیقی چیز خوبی است، ولی متأسفانه به آن اندازه که باید، ما را از واقعیت دور نمیسازد!»
آزاد جعفری
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست