چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سه دیدگاه نسبت به زن‏


سه دیدگاه نسبت به زن‏
زن را از سه دیدگاه می‏شود مورد ملاحظه قرار داد تا بینش اسلامی نسبت به او آشكار شود؛
۱) یكی نقش زن به عنوان انسانی در راه تكامل معنوی و نفسانی است كه در این دیدگاه، زن و مرد با یكدیگر هیچ تفاوتی ندارند. در تاریخ، زنان بزرگ و برجسته‏ای حضور داشته‏اند؛ همچنان كه مردان بزرگ و برجسته‏ای بوده‏اند. در قرآن، وقتی خدای متعال می‏خواهد برای مؤمنین مثال بزند، از زن مثال می‏زند؛ «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ». زن به عنوان عنصر مؤمن برجسته‏ای كه نظیر او در میان انسان‏های آن روز هم نبود یا كمیاب بود، حضور دارد. این، از دیدگاه اول.
۲) دیدگاه دوم، در زمینه فعالیت‏های اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی است. از نظر اسلام، میدان فعالیت و تلاش علمی، اقتصادی و سیاسی برای زنان، كاملاً باز است. اگر كسی با استناد به بینش اسلامی بخواهد زن را از كار علمی محروم كند، از تلاش اقتصادی باز دارد یا از تلاش سیاسی و اجتماعی بی‏نصیب سازد، به خلاف حكم خدا، عمل كرده است. زنان به قدری كه توان جسمی و نیازها و ضرورت‏هایشان اجازه می‏دهد، می‏توانند در فعالیت‏ها شركت كنند.
آنها هر چه می‏توانند، تلاش اقتصادی، سیاسی و اجتماعی كنند، شرع مقدس، مانع نیست؛ البته چون از لحاظ جسمانی، زن ظریف‏تر از مرد است، لذا ضرورت‏هایی دارد. تحمیل كار سنگین بر زن، ظلم به زن است؛ اسلام این را توصیه نمی‏كند؛ چنان كه منع هم نمی‏كند. البته از امام علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام نقل است كه فرمود: «زن گل است؛ قهرمان نیست». «قهرمان» یعنی پیشكار و خدمت‏گذار آبرومند؛ خطاب به مردان می‏گوید كه زنان در خانه‏های شما مثل گلی لطیفند كه باید نسبت به آنها با كمال ظرافت و دقت رفتار كنید. زن، پیشكار شما و خدمت‏گذار شما نیست كه خیال می‏كنید كارهای سنگین را باید به او محول كرد. این، مسئله مهمی است.
این كه بعضی مردان وقتی می‏خواهند ازدواج كنند، شرط قائل می‏شوند كه زن باید حتماً كار كند و شغل و درآمدی داشته باشد، خطاست؛ گرچه خلاف شرع نیست؛ اما اسلام به چنین كاری هم توصیه نمی‏كند. این كه ما بگوییم زن را از فعالیت اقتصادی و اجتماعی ممنوع كنیم، به استناد نظر اسلام، غلط است. اسلام، چنین حرفی نگفته است؛ اما از آن طرف، این را هم كه زن را مجبور به انجام كارهای سنگین و تلاش‏های دشوار اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی كنند، اسلام توصیه نكرده است.
نظر اسلام، یك نظر میانه است؛ یعنی زن اگر فرصت و فراغت داشته باشد، بچه‏داری مانع او نگردد، شوق و علاقه و نیرو و توان جسمانی داشته باشد و بخواهد وارد فعالیت‏های اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی شود، مانعی ندارد؛ اما این كه او را مجبور كنند و بگویند باید حتماً شغلی بپذیری، روزی فلان قدر كار كنی تا با درآمد آن بتوانی در تأمین هزینه خانوار، سهمی به عهده بگیری، نه. این را هم اسلام از زن نخواسته است؛ این را هم یك نوع تحمیل بر زن به حساب می‏آورد.
پس، به طور خلاصه، در دیدگاه دوم، نظر اسلام این است كه در میدان فعالیت علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، نباید بر زن تحمیل و اجبار كرد؛ چنان كه به سد كردن راه او هم نباید پرداخت. اگر خانم‏ها می‏خواهند وارد فعالیت‏های اجتماعی و سیاسی شوند، مانعی نیست؛ البته فعالیت علمی، خیلی خوب است و بر سایر فعالیت‏ها ترجیح دارد.
من به خانواده‏ها توصیه می‏كنم كه اجازه دهند دخترهایشان درس بخوانند. مبادا پدر و مادری، از روی تعصب دینی، خیال كنند كه باید جلوی دختر را بگیرند تا تحصیلات عالیه نكند؛ نه، دین چنین چیزی نگفته است. دین، برای تحصیل علم، میان دختر و پسر فرقی نمی‏گذارد. اگر پسر شما تحصیلات عالیه می‏كند، بگذارید دختر شما هم به تحصیلات عالیه بپردازد. بگذارید دختران جوان ما درس بخوانند؛ علم بیاموزند؛ آگاهی پیدا كنند؛ به شأن خودشان واقف شوند و قدر خود را بدانند تا بفهمند كه تبلیغات استكبار جهانی در خصوص زن، چقدر بی‏پایه و اساس و پوچ است. در سایه سواد، می‏شود اینها را فهمید.
امروز، متدین‏ترین، انقلابی‏ترین، پاك‏ترین و باایمان‏ترین دختران و زنان جوان ما، در میان قشرهای تحصیل‏كرده هستند. كسانی كه اهل تجمل و چسبیدن به زر و زیورآلات هستند و یا كوركورانه و چشم بسته می‏خواهند از الگوهای غربی در لباس و پوشاك و وضع زندگی، تقلید كنند، غالباً از سواد و معلومات و معرفت كافی بهره ندارند. كسی كه معلومات داشته باشد، می‏تواند رفتار خود را كنترل كند و آن را با هر چه حق و حقیقت و خوب است، تطبیق دهد. بنابراین، در میدان علمی، همه راه‏های فعالیت، باید برای زنان باز باشد. دختران، حتی در روستاها هم درس بخوانند. توصیه من به پدران و مادران این است كه بگذارند دختر بچه‏هایشان به مدرسه بروند و سواد بیاموزند. اگر آنها استعداد دارند و مایلند پس از طی مراحل ابتدایی به تحصیلات عالیه و دانشگاهی بپردازند، ممانعت نكنید؛ بگذارید در جامعه اسلامی ما، آنها جزء انسان‏های باسواد و دارای معلومات شوند. این هم از دیدگاه دوم.
۳) دیدگاه سوم، نگاه به زن، به عنوان یك عضو در خانواده است كه این از همه مهم‏تر به نظر می‏رسد. عزیزان من! در اسلام به مرد اجازه داده نشده است كه به زن زور بگوید و امری را بر او تحمیل كند. برای مرد در خانواده، حقوق محدودی قرار داده شده است كه از روی كمال مصلحت و حكمت است. این حقوق، برای هر كس گفته و تشریح شود، مورد تصدیق قرار خواهد گرفت. همچنین برای زن در خانواده، حقوقی معین شده است كه آن هم از روی مصلحت است.
مرد و زن، هر كدام طبیعت، اخلاق، روحیات و غرایزی دارند كه ویژه خودشان است. آنها اگر از خُلقیات ویژه خود به طور صحیح استفاده كنند، در خانواده، زوجی كامل، هماهنگ و مساعد تشكیل می‏دهند. اگر مرد زیاده‏روی كرد، تعادل به هم می‏خورد. اگر زن هم زیاده‏روی كرد، تعادل به هم می‏خورد. اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو لنگه یك در، دو چشم در چهره انسان، دو سنگرنشین در جبهه نبرد زندگی و دو كاسب شریك در یك باب مغازه قرار داده است. هر كدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و خصلت‏هایی هم در جسم و روح و فكر و هم در غرایز و عواطف دارند كه ویژه خودشان است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی كه اسلام معین كرده است، در كنار هم زندگی كنند، خانواده‏ای ماندگار، مهربان، بابركت و پرفایده خواهند داشت.
امروز در دنیای غرب، خانواده، بنیان بسیار سستی دارد. خانواده‏ها - به خصوص زنان - از جدایی و متلاشی شدن رنج می‏برند. اگر خانواده‏ای - خدای ناكرده - متلاشی شود، هم مرد و هم زن، سرگردان و آواره و ناراحت می‏شوند و رنج می‏بینند؛ اما در این میان، زن بیشتر رنج می‏بیند. امروز در دنیای غرب، زنان دچار این رنجند؛ چون خانواده‏ها به آسانی به هم می‏خورند؛ متلاشی می‏شوند و از بین می‏روند. گاهی خود زنان، اقدام به فروپاشی كانون خانواده می‏كنند؛ اما خود آنها هم، چوبش را بیشتر می‏خورند.
نكته مهم این است كه در محیط خانواده، همان طور كه گفتم، این دو عنصر و دو موجود، ضمن برخورداری از خصوصیاتشان، با یكدیگر هماهنگی و همزیستی دارند؛ لكن زن از لحاظ جسمی، ظرافت بیشتری دارد و مرد، قوی‏تر و گردن كلفت‏تر است. با این حال، اگر قانون از زن دفاع نكند، ممكن است مرد، نسبت به او تعرض كند.۱
۱. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی، ۲۸.۶.۷۵.
منبع : نشریه الکترونیکی پرسمان


همچنین مشاهده کنید