پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

موفقیت - Fat City


موفقیت - Fat City
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : ری استارک
کارگردان : جان هیوستن
فیلمنامه‌نویس : لنرد گاردنر، برمبنای رمانی نوشته خودش
فیلمبردار : کانراد هال
آهنگساز(موسیقی متن) : ماروین هملیش
هنرپیشگان : استیسی کیچ، جف بریجز، سوزان تیرل، کندل کلارک، نیکلاس کولاسانتو و آرت آراگون.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۰ دقیقه.


استاکینِ کالیفرنیا. «بیلی تولی» (کیچ)، بورکسور سابق که پس از جدائی از همسرش الکلی شده بوده و حالا ترک کرده، با تردید به سالن ورزشی محله قدم می‌گذارد تا شاید دوباره تمرین را از سر بگیرد. آنجا با «ارنی مونگرِ» جوان (بریجز) آشنا می‌شود که استعداد خوبی دارد و «بیلی» هم او را به گرداننده سابق مسابقاتش، «روبن» (کولاسانتو) معرفی می‌کند. «ارنی» نخستین مبارزه‌اش را می‌بازد و «بیلی» هم که آرزوی بازگشت به رینگ را کنار گذاشته، زندگی تازه‌ای را با دختری الکلی و سربه‌هوا به‌نام «اوما» (تیرل) شروع می‌کند، ولی جروبحث‌های مکررشان «بیلی» را به زندگی سابقش برمی‌گرداند. «ارنی» در مبارزه دومش هم شکست می‌خورد و بعد «روبن» را رها می‌کند تا برود و ازدواج کند. بعدتر «ارنی» و «بیلی» دوباره یکدیگر را ملاقات می‌کنند و مدت کوتاهی در یک باغ میوه کار می‌کنند، و با تشویق‌های «ارنی»، «بیلی» بالاخره تمرین را از سر می‌گیرد. نخستین مبارزه مهم «بیلی» با یک حریف مکزیکی پابه‌سن گذاشته است و «بیلی» پیروز می‌شود. اما این نتیجه، روحیه «بیلی» را بهتر نمی‌کند و او بوکس را برای همیشه کنار می‌گذارد. چندی بعد، «بیلی» - که حالا یک ولگرد تمام عیار شده - «ارنی» را می‌بیند که به‌تازگی تمرین را از سرگرفته، و او را به نوش‌خواری دعوت می‌کند. او دو در کافه‌ای می‌نشینند و مکالمه‌ای طولانی را آغاز می‌کنند.
* یکی از بهترین آثار هیوستن. ظاهر افسرده و بی‌قیدوبندش پوششی است برای یکی از فکورانه‌ترین و پُرکنایه‌ترین فیلم‌های او. تصویری از شکست متکی بر درشت‌نمائی چهره‌ها و عواطف مردانی که به قول هیوستن «شکست خورده‌اند اما نمی‌دانند که باخته‌اند». برای «ارنی» و «بیلی» تنها راه گریز از دور باطل کار و زندگی، نوش‌خواری و رابطه با جنس مخالف و موفقیت به‌عنوان بوکسور حرفه‌ای است. با این حال موفقیت فیلمی درباره بوکس نیست: مبارزه‌ها زمان اندکی را به خود اختصاص می‌دهند - جلوه‌هائی کوتاه که داستانِ کُند و درون‌گرانه فیلم را نقطه‌گذاری می‌کنند - و رویکرد اپیزودیک هیوستن به دست‌مایه‌اش بر ماهیت تصادفی و تکه‌تکه زندگی شخصیت‌هایش تأکید می‌کند. «بی‌حرکتی» کامل خصلت برجسته تصاویر هیوستن است. هیوستن و گاردنر به دوران پس از شکست - سازگاری دردناک، تأمل و امید - بیشتر علاقه‌مندند تا به خود کنش‌ها. «بیلی»، «ارنی» و «اوما» هر یک در پی شیوه‌ای از زندگی‌اند تا دیگر مورد بهره‌برداری و استفاده دیگران قرار نگیرند. تمام اجزای فیلم - از کارگردانیِ عمداً آهسته تا طیف آبی قهوه‌ای گرفته تصاویر - بربیهودگی و چاره‌ناپذیری این جست‌وجو صحه می‌گذارد.