سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

حکومت مذهبی نامشروع!


حکومت مذهبی نامشروع!
بحث ما درباره موضع حاكمیت دینی در برابر فساد حاكمان، فساد مالی و سوءاستفاده از اموال عمومی است. عرایضم را با روایتی از امام موسی‌بن‌جعفر(ع) آغاز می‌كنم؛ امامی كه حدود سیزده سال از عمر شریفشان را در زندان‌‌ها و شكنجه‌گاه‌های حاكمیتی گذراندند كه به نام دین بر مردم حكومت می‌كرد و در زندان چنین حاكمیتی هم به شهادت رسیدند.
روزی یكی از اصحاب امام موسی‌بن‌جعفر(ع) خدمت ایشان رسید و پرسید، فرج شما اهل بیت چه زمانی خواهد بود تا ما هم از فرج شما بهره‌مند شویم؟ در توصیف دوران فرج فرمودند: كار ما در فرج؛ یعنی زمانی كه حاكمیت به دست ما برسد، روزها تلاش برای اجرای عدالت و خدمت به مردم و اجرای حدود خدا و شب‌ها فكر و ذكر برای حل مشكلات مردم است و آن زمان آغاز مشكلات و مصیبت‌های ماست. وقتی قدرتی در دست ما باشد، دیگر روز و شب نخواهیم داشت.
رابطه نهادهای اقتصادی و اداری حكومت با یكدیگر، رابطه ظروف مرتبط است؛ گاه تغییر و تحولی در یك نهاد به وجود می‌آید، حال آن‌كه نباید مستقیم عامل آن را در خود آن نهاد جست، بلكه كاملا با اتفاقاتی كه در حوزه‌های دیگری از حكومت و نهادهای اجتماعی می‌افتد، مرتبط است.
باید توجه داشت این موضوع، یك بحث صرفا حقوقی و اخلاقی نیست، ولی بنده می‌خواهم ناظر به دورنمای حقوقی، اخلاقی رابطه حاكمیت با ابعاد عمومی جامعه، كه كاملا به مبنای فلسفی دولت و حكومت مربوط است، بحث كنم.
البته صحبت از افراد، جناح‌ها، احزاب، چپ و راست و یا دولت آقای خاتمی و هاشمی، دولت بعد و دولت قبل نیست؛ بحث حاكمیت است، نه بحث افراد. ممكن است افراد حاكم، افراد سالم و صالحی هم باشند، اما باید در برابر كوچك‌ترین تردید افكار عمومی، راجع به میزان سلامت مالی حاكمان و امانت‌داری آنان، پاسخ دهند.
امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مالك اشتر می‌فرمایند: «ان ظنّت الرعیه بك حیفا» اگر دیدی مردم راجع به تو حرف‌هایی می‌زنند و گمان بد پیدا كرده‌اند، سكوت مكن، نگو به افكار عمومی كاری ندارم. فرمود: «فأصحر لهم بعذرك»؛ یعنی پیش چشم مردم، شفاف، عذر خود را بگو و برای آنان توضیح بده و اگر اشكالاتی در حاكمیت وجود دارد، از مردم عذرخواهی كن. این صحبت، یك دستور و بخشنامه حكومتی است؛ ‌آن هم به مالك اشتری كه مجسمه زهد و تقوی است.
● شفافیت حاكمیت با مردم
جای دیگری می‌فرمایند: سوگند به خدا كه من در دوران حاكمیت، به مردم حتی یك دروغ نگفتم و چیزی را كه مربوط به آنان بود، از آنان پنهان نكردم؛ این یعنی وضعیت اقتصادی حكومت باید شفاف و پیش چشم مردم باشد. فرمودند: اگر چنین عمل كنیم، هم ریاضت نفس و تقوی برای حاكمان است و هم باعث رفاقت با توده‌های مردم می‌شود. تعبیر دیگرشان این است كه اگر می‌خواهی مردم در صحنه و پشت سر حاكمیت بمانند، باید با آنان در مسائل حكومتی، شفاف باشی. مردم باید خاطرجمع باشند كه حاكمان آنان، دزدی نمی‌كنند، باید مطمئن باشند حاكمان آنان مانند شهید رجایی هستند، به ویژه نظامی كه ادعای طهارت می‌كند؛ نظامی كه مبانی مشروعیت آن بر پایه تجویز شارع مقدس و خداست؛ حاكمیتی كه ادعا می‌كند شكل حكومت آن جمهوری است، اما محتوا و مبانی آن اسلامی است، از دو طرف باید شمشیر خدا و نظارت مردم را بر سر خویش حس كند. این تعریف حكومت دینی در نهج‌البلاغه است.
●عدالت فردی و جمعی
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «العدل میزان الله»‌؛ ترازوی خدا، اجرای عدالت است كه شامل عدالت فردی؛ یعنی تقوای حاكمان و عدالت جمعی؛ یعنی مسئولیت حكومت در ازای اجرای احكام اقتصادی و قضائی و اجتماعی می‌شود. حضرت می‌فرمایند: در حكومت و جامعه دینی، نباید هیچ انسان مستمندی وجود داشته باشد.
● آسیب‌شناسی بروكراسی
البته بروكراسی مستقلا استعداد فساد دارد، به ویژه اگر آرایش نیروهای مدیریتی بنا بر عقلانیت اداری نباشد و استراتژی مدیریت بیش از حد، كهنه باشد، این مسئله مضاعف می‌شود و باز به ویژه اگر مسئله رانت‌های حكومتی و امتیازطلبی را به آن بیفزایند. اگر نظارت عالیه انقلابی از بالای سر بر بروكراسی، اعمال نشود، اصلا تشكیل مافیای ثروت در داخل حكومت، امری كاملا طبیعی است.
دست سازمان بروكراسی دولتی در كوزه ثروت‌های عمومی است و خیلی سریع می‌تواند فاسد شود و فاسد كند. چون به رغم انضباط روی كاغذ، سیستم خیلی سیال است و قانون، هر مقدار كه ریز شده باشد، باز نشان داده كه می‌تواند كش بیاید و كش آمده است و می‌تواند هم مورد استفاده و هم سوءاستفاده قرار گیرد.
خیلی راحت می‌شود در یك پروسه ده‌ساله با فشارهای نامرئی بروكراسی دولتی،‌ طبقاتی را در جامعه، ذلیل كرد و طبقات جدیدی با همان شیوه قدیمی به وجود آورد. به عبارت دیگر، برنامه‌های مطالعه و نظارت‌شده دقیقی در دولت وجود ندارد و به جای تغییر سازمان، معمولا تعویض افراد صورت می‌گیرد و انحصارهای جدید به وجود می‌آید. یعنی مظروف عوض می‌شود، ولی ظرف همان است كه بود و خواهد بود.
همه جای دنیا و حتی در حكومت امیرالمؤمنین(ع) نیز سوءاستفاده‌هایی صورت می‌گرفت، اما بحث بر سر آن است كه چرا در مورد آنها تسامح و تساهل بشود. نظام مالی حكومتی، پوشش زرهی ندارد كه در برابر هر نوع ترفند حقوقی، اقتصادی و... آسیب‌ناپذیر باشد.
● حاكم و حكومت از نگاه امام علی(ع)
حضرت علی(ع) در این‌باره می‌فرمایند: من به حقوق ذی‌حقی، حتی یك مورچه تجاوز نخواهم كرد. آن وقت‌ آقایان می‌نویسند حكومت علوی، دیگر قابل الگوبرداری در این دوران نیست، بلكه یك مسئله شخصی بوده و تمام شده و در دوران جدید و فلسفه مدرن، مهم نیست كه «چه كسی باید حكومت كند». راجع به صفات شخصی حاكمان نباید حساس بود، بلكه تنها مهم این است كه چگونه باید حكومت كرد. سپس وقتی دیدیم حضرت امیر(ع)، هم نسبت به این‌كه «چگونه باید حكومت كرد»، حساس است و هم در این مورد كه «چه كسی حكومت كند»، آقایان می‌گویند: اینها حرف‌‌های سنتی و قرائت‌های ارتجاعی از دین است. نوشته‌اند كه حكومت علی(ع)، یك مسئله تاریخی است، آن را به یك مسئله ایدئولوژیك تبدیل نكنید. نمی‌شود از آن، مدل حكومتی استخراج كرد، چون تاریخ علی(ع) و حكومت او و روایات اهل بیت(ع) در باب حكومت، منقضی شده و امروز مسئله، مسئله دنیای مدرن است. شما ببینید حساسیت حضرت امیر(ع) چقدر است. می‌فرمایند حتی، اگر شخص حاكم از نظر مالی و راه حلال، پولی دارد، وقتی حكومت می‌كند، باز هم باید در مصرف مراقب باشد. حضرت امیر در دورانی كه از حكومت، حذف شده بودند، كارهایی از جمله كار تولیدی انجام می‌دادند. «كانت غلهٔ علی(ع) اربعین الف دینارا»، یعنی یك سال پیش از این‌كه ایشان به حكومت برسند، چهل هزار دینار غلات تولید كرده بودند، اما چه مقدار از آن را مصرف كردند و چه مقدار را در زندگی خصوصی خود وارد كردند؟ «فجعلها صدقه»، همه آنها را به فقرا بخشید، در حالی كه گاه خود ایشان در دوران حكومت، نان شب نداشتند كه به خانه ببرند. می‌گویند كه در آن دوران، روزی دیدیم كه امیرالمؤمنین(ع)، شمشیر خود را به بازار آورده تا بفروشد. گفتیم: چرا شمشیر را می‌فروشید؟ فرمودند: اگر شام امشب خانه را داشتم، این كار را نمی‌كردم.
امام باقر(ع) درباره حكومت حضرت می‌فرمایند: پدر ما علی(ع)، نزدیك به پنج سال حكومت كرد. «و ما وضع آجرهٔ علی آجرهٔ و لبنهٔ علی لبنهٔ ... » در تمام این مدت برای خود، خشت روی خشت نگذاشت و وقتی شهید شد، درهم و دیناری از او به ارث نرسید.
حضرت علی(ع) خطاب به مردم در همان آغاز خلافت فرمودند: وقتی من وارد دارالحكومه می‌شوم، یادتان باشد، اگر دیدید بیرون آمدم و وضع خصوصی زندگی من به طور غیرمتعارفی، عوض شده است، «فأنا خائن» من خائن هستم.
البته یك بخش هم از آنچه نام فساد مالی به خود می‌گیرد، دزدی نیست، ندانم‌كاری و سفاهت برنامه‌ریزان و مدیران است. كلمه «سفاهت» را می‌گویم به خاطر این‌كه در قرآن و روایات، همین كلمه آمده است. در قرآن می‌فرماید: «لا تؤتوا السفهاء اموالكم الذی جعل الله لكم قیاما». زمام امور مالی را چه در سطح خانواده و چه در سطع جامعه، به دست سفیهان ندهید. سفیه در اینجا به معنی «بی‌عقل» نیست؛ به معنی كسی است كه كاردان نباشد. همان اسلامی كه می‌گوید شرابخواری حرام است، همان اسلام می‌گوید حرام است كه مدیریت اقتصادی خانواده و جامعه را به دست كسانی بدهید كه نمی‌توانند كار كنند. چون جامعه‌ای كه اقتصاد و معاش آن مشكل دارد، به زانو درخواهد آمد و چنین جامعه‌ای، جامعه ایده‌آل دینی نیست.● حكومت مذهبی نامشروع
قرآن كریم از قول حضرت یوسف(ع) نقل می‌كند، وقتی ایشان می‌‌خواست مسئولیت اقتصاد حكومت را بپذیرد، به حاكم گفت: «اجعلنی علی خزائن الارض»؛ من را مأمور منابع این سرزمین قرار ده. «انی حفیظ علیم» دو استدلال می‌كند: یكی امانت‌داری و دیگری كارشناسی؛ یعنی كسی كه بتواند امور مالی مردم و معاش مردم را درست نگه دارد و مدیریت كند. من قبول ندارم كه مشروعیت از كارآمدی جدا باشد. در فرهنگ امیرالمؤمنین(ع) این‌گونه نیست كه بگویند شما شخصا انسان خوبی هستی، حسن‌نیت داری، مدیریت اقتصادی را قبول كن، اما این‌كه از پس كار برآمدی یا نه، كاردان بودی یا نبودی، آن امر جدایی است. مدیری كه شخصا انسان خوبی است، اگر كاردان نباشد، مدیریتش مشروع نخواهد بود، چراكه پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) فرمود: هر كس در حكومت اسلامی، مسئولیتی بپذیرد، در حالی كه می‌داند افراد دیگر از او شایسته‌تر هستند، خائن است. چطور ممكن است كه حكومت یك خائن در اسلام مشروع باشد؟
روایتی هم از امام حسن(ع) داریم كه سفیه را معنی می‌كند. فرمود، سفیه در اینجا شخصی است كه در مدیریت اقتصادی، احمق باشد و نمی‌داند درآمد و هزینه چیست. اموال را تضعیف می‌كند و آنها را در جای خود خرج نمی‌كند.
مشروعیت آن دولت مذهبی ضعیف كه به نام مذهب بر مردم حكومت می‌كند، اما در عمل ضعف دارد، به اعتبار همین آیات و روایات، زیر سؤال می‌رود. اگر نظام دینی، برای تطبیق فلسفی با مشروعیت دینی یك گام برمی‌دارد، باید یك گام هم برای تطبیق عینی با این مشروعیت؛ یعنی كارآمدی و انجام وظیفه درست برای مردم بردارد، چراكه مشروعیت انتصابی الهی كه ما بدان معتقد هستیم، مشروط به ادای تكالیفی است كه شارع بر عهده حاكمان قرار داده است.
● ناكارآمدی صالحان در نظام ناصالح
در بحث فساد مالی عرض كردم كه ابعاد مختلف فساد، علت واحد ندارد و تمام علل آن هم فاسد بودن حاكمان نیست. تكرار می‌كنم كه خوبی شخصی حاكمان هم گاهی درد را دوا نمی‌كند. شهید مطهری می‌فرمایند حتی اگر «افراد صالح» بخواهند در «سیستم ناصالح» عمل كنند، خوبی‌های آنان در دفتر كارشان محدود می‌شود و برآیند كاری انسان صالح در سیستم ناصالح، ناصالح خواهد بود. ما در صلاحیت شخصی بسیاری از مسئولان در بیست سال گذشته و اكنون شك نداریم. بخش مهمی از مسئله مربوط به سیستم مدیریتی است. بحث این است كه باید نظام رانت‌خواری اصلاح شود، نه آن‌كه رانت‌خواران عوض شوند؛ اصلاحات دینی یعنی این.
حضرت به مالك اشتر می‌فرمایند: «انّ للوالی خاصهٔ و بطانهٔ فیهم استئثار و تطاول»، خواه ناخواه حاكمی كه مسئولیتی را در حكومت اسلامی قبول می‌كند، دوستان، خویشاوندان و باند و حزبی دارد. اینان كم‌كم خصلت ویژه‌طلبی پیدا خواهند كرد و گمان می‌كنند از این به بعد با بقیه مردم فرق دارند. ایشان می‌فرمایند: این ذهنیت به طور طبیعی در انسان‌هایی كه تربیت نشده‌اند، وجود دارد. برخی می‌خواهند تو را دور بزنند. با خویشان تو شركت‌های پوششی تشكیل می‌دهند، ظاهر آن نیز قانونی است كه ما با هم شریك شده‌ایم و می‌خواهیم یك معامله سنگین انجام دهیم.
امام(ع) فرمودند، مراقب این تاكتیك‌ها باش، هیچ كاری كه زحمت آن به دوش مردم و منافع آن برای نزدیكان تو باشد، انجام مده. در حقوق عمومی كه همه مردم در آن مساوی هستند، مراقب باش كه خود و نزدیكانت را بر بقیه مردم مقدم نشماری. در مسئله حكومت، نسبت به خود، خویشاوندان، حزب و دوستان خود، حسن‌ظن نداشته باش، ولی به مردم، حسن‌ظن داشته باش. با حكومت و كسانی كه در اطراف تو هستند، با دقت برخورد كن. مردم اوضاع را می‌بینند و جلوی چشمان مردم این اتفاقات می‌افتد، نگو مردم نمی‌فهمند، ممكن است صدای اعتراض آنان موقتا درنیاید، اما به زودی بلند خواهد شد و پرده‌ها كنار خواهد رفت؛ یعنی اگر مسئول خطاكار از خدا هم نمی‌ترسد، به خاطر دنیای خود هم كه شده، باید از مردم خجالت بكشد.
● از رانت‌خواری تا محاربه
حضرت می‌فرمایند، پارتی‌بازی و باندبازی و تبارگرایی در حكومت، محاربه با دین است. امیرالمؤمنین(ع)، علاوه بر افرادی كه اسلحه برمی‌دارند و علیه حكومت اسلامی می‌جنگند و امنیت عمومی را بر هم می‌زنند، كسانی را كه در حكومت اسلامی، مسئولیت دارند و رانت‌خواری و سوءاستفاده شخصی و قبیله‌ای می‌كنند، محارب می‌خواند. حضرت امیر دست‌كم دو جا در نامه مالك اشتر می‌فرماید: اینان با خدا و رسول خدا اعلام جنگ كرده‌اند و محارب هستند. می‌فرماید: «انصف الله و انصف الناس»؛ با خدا و مردم انصاف داشته باش. خود و خویشانت و آنان كه در باند و حزب تو هستند، سوءاستفاده نكنید، در غیر این صورت،‌ عادل نیستی و ستم كرده‌ای و هر كس كه به مردم ستم كند، گذشته از مردم كه دشمن او می‌شوند، خود خداوند دشمن اوست. پس كسی كه در حكومت دینی، سوءاستفاده كند، روبه‌روی دین، شمشیر كشیده است. هیچ چیز به اندازه ظلم اجتماعی و حكومتی، اوضاع را خراب و خشم خدا را نازل نمی‌كند.
در حكومت اسلامی حاكمان باید بدانند كه تحت نظارت مردم هستند و بر مردم هم واجب است كه امر به معروف و نهی از منكر كنند. امر به معروف و نهی از منكر، یك سیستم نظارت و اصلاحات دایمی است. تا وقتی یك بی‌عدالتی، فساد و رانت، در جامعه در حكومت وجود دارد، امر به معروف و نهی از منكر بر همه مردم واجب است.
امام حسن(ع) فرمودند: وظیفه مردم است كه اگر دیدند حاكمان به حق‌الله و حق‌الناس، درست عمل نمی‌كنند، صدایشان را بلند كنند و در برابر مسئولان حكومت بایستند. این عین عبارت امام حسن(ع) است. پس نظارت مردم و انتقاد مردم، نه فقط در حكومت اسلامی جایز، بلكه واجب و جزو فلسفه سیاسی حكومت اسلامی است. من معتقدم و قبول دارم كه نهادهای مردمی برای نظارت بر حاكمان و نقد آنان باید حتما تقویت شوند، اسم آن را می‌خواهید بگذارید جامعه مدنی، می‌خواهید بگذارید نهادهای حایل بین دولت و مردم، یا هر چیز دیگر. بحث بر سر اسم نداریم. آنچه مهم است، اهداف و روش‌هاست.
برای اجرای این حكم الهی كه عبارت است از نظارت مردم بر حاكمان و نقد حاكمان و به تعبیر امام حسن مجتبی(ع)، بالا بردن صدا و چشم در چشم حاكمان انداختن. باید تریبون‌ها، نهادها و جایگاه‌هایی به وجود بیاید تا این امر اسلامی تضمین شود. در دوران جنگ البته این موارد را نمی‌شد درست مطرح نمود و نمی‌شد باب اعتراضات وسیع به دولت را باز كرد. چون مسائل اصلی در خطر بود. ولی من معتقدم پس از جنگ باید راهكارهایی برای انتقاد از مسئولان و دولتمردان به وجود می‌آمد و به اندازه كافی به وجود نیامد. باید مكانیزمی به وجود بیاید كه بتوان بدون زدن ریشه حكومت دینی، به یافتن زخم‌های حكومت و جامعه و بی‌عدالتی‌ها موفق شد. مطبوعات در این قضیه قطعا نقش مهمی دارند. من به احزاب، با این كاركرد معتقد هستم. اگر احزاب و تشكل‌های دانشجویی با این مكانیزم عمل كنند، بزرگ‌ترین خدمت را به حكومت می‌توانند انجام دهند، ولی اگر تنها تخریب و هوچی‌گری باشد، ‌گره‌ها كورتر می‌شود.
حسن رحیم‌پور ازغدی