پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا

سیمای مهدی (عج) از منظر عرفان اسلامی


سیمای مهدی (عج) از منظر عرفان اسلامی
● مقدّمه
بحث مهدویت یكی از اساسی ترین و زنده ترین مباحثی است كه در رهاورد عرفانی بزرگان اهل كشف و شهود مورد توجه ویژه قرار گرفته و از این رو، معارف عمیق درباره آن مطرح كرده اند كه بازگو نمودن آن می تواند گذشته از تغذیه فكری و علمی و اعتقادی، به قلب ها و جان ها نورانیّت، حرارت، عشق، نشاط، تحرّك، پویایی، ایمان، استحكام، امید و هدایت ببخشد.
از آن جا كه درباره حضرت مهدی(علیه السلام) با رویكرد عرفانی كم تر تحقیق شده است، به نظر می رسد نشان دادن جلوه ای از سیمای پر فروغ آن حضرت در آینه عرفان اسلامی، برای همه تشنگان وادی انتظار، بخصوص نسل نواندیش جوان، مفید، آموزنده و آگاهی بخش باشد.
۱) حضرت مهدی و خلافت الهی
یكی از اساسی ترین مسائل در بحث مهدویت «خلافت الهی» است; زیرا مسأله خلافت الهی در زمین كه خدای سبحان در قرآن كریم فرمود: «انّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفهَٔ» (بقره: ۳۰) همچون داستان سفینه نوح و یا كشتی موسی و خضر و مانند آن ها نیست كه یك قضیه شخصی بوده و سپری شده باشد، بلكه خلافت الهی یك فیض متصل و فوز مستمر است كه از اول با اندیشه دوام و انگیزه استمرار طرح شده; چنان كه اصل خلافت از قلمرو نبوّت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است.۱ به این دلیل، یكی از نكته هایی كه در عرفان اسلامی درباره حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ مورد توجه قرار گرفته «خلافت الهی» اوست.
از این رو، برخی از بزرگان اهل معرفت از حضرت مهدی به عنوان خلیفه الهی یاد نموده و گفته اند: «بی تردید، برای خداوند خلیفه ای است كه روزی ظهور خواهد كرد، و اگر از عمر دنیا تنها یك روز باقی بماند، باز هم خداوند آن روز را به اندازه ای طولانی خواهد نمود تا آن خلیفه الهی كه از عترت رسول خدا و فرزند فاطمه و همنام پیامبر است، ظهور نماید.»۲
یكی دیگر از عرفا در این باره می گوید: «هرگاه حق سبحانه بر بنده خود تجلّی كند و او را از خویش فانی نماید، لطیفه الهیّه در او پدید می آید كه آن لطیفه گاهی ذاتی و گاهی صفاتی است; اگر ذاتی باشد، آن صورت انسانی است كه از او به فرد كامل و غوث جامع یاد می شود و دایره هستی بر محور او می گردد و به واسطه او عالم حفظ می شود و او همان كسی است كه از او به مهدی و خاتم تعبیر می شود و او خلیفه خدا در عالم است.»۳
همان گونه كه ملاحظه می شود، در سخنان عرفا، بر عنصر «خلافت الهی» حضرت مهدی(علیه السلام) تكیه گردیده و از او به عنوان خلیفه خداوند در زمین یاد شده است.
۲) حضرت مهدی(علیه السلام) و ولایت الهی
گرچه بحث ولایت در عرفان دامنه گسترده ای دارد، اما در این جا تنها به جلوه ای از آن مباحث اشاره می شود:
یكی از مهم ترین مسائل ولایت این است كه «ولی» یكی از نام های خداوند است. در قرآن كریم فرمود: «فاللّه هو الولی» (شوری: ۹) و بر اساس مبانی عرفان، اسماء الهی هیچ گاه بدون مظهر نیستند.۴ پس مظهر اسم «ولی» همواره وجود خواهد داشت. بدین سبب است كه ولایت یك حقیقت همیشه زنده و پایان ناپذیر است، به خلاف رسالت و نبوّت كه از اسماء الهی نیست و دوره اش با وجود خاتم الانبیا پایان پذیرفته است. عارف نامدار، محی الدین بن عربی در این باره می گوید: «بدون تردید، ولایت فلك است كه احاطه و گستردگی خاصی دارد. به این دلیل، هیچ گاه قطع نمی شود. اما نبوّت تشریعی و رسالت در پیامبر اسلام پایان یافته است.»۵
برخی دیگر از بزرگان اهل عرفان درباره ولایت ائمّه اطهار(علیهم السلام)بخصوص حضرت مهدی(علیه السلام) گفته اند: «خدای تعالی دوازده كس را از امّت محمّد برگزیده و مقرّب حضرت خود گردانیده و به ولایت خود مخصوص كرده و اینان را نایبان حضرت محمّد گردانیده، ولی در امّت محمّد(صلی الله علیه وآله)همین دوازده امام كسی بیش نیستند و ولی آخرین، كه ولی دوازدهم باشد، خاتم اولیاء است و مهدی صاحب زمان نام اوست.»۶
همچنین عارف قاسانی درباره خاتم ولایت بودن حضرت مهدی می گوید: «خاتم ولایت مهدی است كه در آخر زمان می آید. همه انبیا و اولیا در معارف و حقایق تابع مهدی هستند. او در احكام تابع شرع محمّدی است و باطن او با باطن حضرت محمّد یكی است.»۷
در جای دیگر نیز گفته است: «خاتم ولایت كسی است كه صلاح دنیا و آخرت با اوست و با رحلت او از دنیا نظام عالم از هم فرو می پاشد. او عبارت از مهدی موعود در آخر زمان است.»۸
یكی دیگر از بزرگان اهل عرفان می گوید: «ظهور تمامی ولایت و كمالش به خاتم اولیا خواهد بود; چون كمال حقیقت دایره، در نقطه اخیره به ظهور می رسد. خاتم اولیا عبارت از امام محمّد مهدی است كه موعود حضرت رسالت است و دور عالم به او كامل و تمام می شود و حقایق اسرار الهی در زمان آن حضرت تمام ظاهر می شود.»۹ عارف عربی نیز از حضرت مهدی به خاتم ولایت یاد نموده و به تفصیل درباره او بحث كرده است.۱۰
پس، معلوم می شود یكی از مسائلی كه در عرفان اسلامی درباره حضرت مهدی مورد توجه قرار گرفته و به تفصیل از جنبه های گوناگون درباره آن بحث شده مسأله «ولایت الهی» آن حضرت است. از این رو، از او به عنوان مظهر اسم «ولی» و خاتم ولایت یاد نموده اند.
۳) مهدی(علیه السلام) در عالم; همانند قلب در بدن
نكته دیگر كه در رهاورد عرفانی اهل معنا درباره حضرت مهدی(علیه السلام)عنوان شده، آن است كه از منظر عرفا، مهدی برای عالم همانند قلب برای انسان است. از این رو، عارف نسفی در این باره می گوید: «بدان كه انسان كامل را اسامی بسیاری است و جمله راست است. انسان كامل را مهدی، امام، خلیفه، قطب، صاحب زمان، جام جهان نما و آیینه گیتی نما گویند. انسان كامل همیشه در عالم باشد و زیاده از یكی نباشد. تمام موجودات همچون یك شخص است و انسان كامل دل آن شخص است و موجودات بی دل نتوان بود. پس انسان كامل همیشه در عالم باشد و چون دل زیاده از یكی نبود، پس انسان كامل در عالم زیاده از یكی نباشد.»۱۱ در كلام این عارف بزرگ، به چند نكته اساسی درباره حضرت مهدی(علیه السلام)اشاره شده است:
الف) چون نظام آفرینش هیچ گاه بدون انسان كامل نمی تواند وجود داشته باشد، پس انسان كامل گاهی در چهره نبی و رسول و زمانی در چهره امام و ولی همواره در عالم وجود دارد.
ب) همان گونه كه عالم صغیر (انسان) بدون قلب نمی تواند حیات داشته باشد، عالم كبیر (نظام آفرینش) نیز بدون قلب نمی تواند وجود داشته باشد، و در زمانی كه سلسله نبوّت پایان یافته و اداره امور عالم به دست اوصیای خاتم انبیا است، مهدی موعود(علیه السلام)به عنوان آخرین وصی پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)، قلب عالم آفرینش بوده و در سایه حیات و وجود او، خون تلاش، حركت تكاپو به سوی كمال در پهنه نظام عالم و نشئه انسانی جریان دارد.
ج) همان گونه كه اگر كسی دو قلب داشته باشد، سالم نیست و نمی تواند به زندگی خویش ادامه دهد، نظام عالم نیز با وجود دو قطب و امام نمی تواند یك نظام سالم داشته و در مسیر حركت تكاملی خود موفق باشد. از این رو، انسان كامل در عالم بیش از یكی نیست و در عصر ما، حضرت مهدی(علیه السلام)سكّاندار عالم است. یكی از بزرگان اهل عرفان در این باره گفته است: به دلیل آن كه عالم هرگز بدون امام نیست، پس مهدی، كه قطب، امام و وارث است، تا روز قیامت به طور حتم در عالم وجود دارد.۱۲
۴) حضرت مهدی(علیه السلام); واسطه فیض
عرفا معتقدند: حق سبحانه در آینه دل انسان كامل تجلّی می كند و عكس انوار تجلّیات از آیینه دل او بر عالم می تابد و همگان با دریافت آن فیض، پدید آمده و حفظ می گردند و تا انسان كامل در عالم وجود دارد، از تجلیّات ذاتی و رحمت رحمانی و رحیمی حق تعالی برای عالم و پدیده های هستی استمداد می كند و آن ها به واسطه این استمداد و فیضان تجلیّات حق تعالی حفظ می شوند.۱۳ بنابراین، نظام آفرینش در حدوث و بقا، وامدار وجود پر بركت انسان كامل است، و به واسطه اوست كه فیض الهی نصیب عالم و آدم می شود و از همین روست كه در زیارت «جامعه كبیره» درباره اهل بیت(علیهم السلام)كه پس از پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)مصادیق بارز انسان كامل هستند، آمده: «بِكم فَتح اللّهُ و بِكم یختمُ و بكم ینزّلُ الغیث، و بكم یُمسكُ السّماءَ اَن تَقع علیَ الارضِ و بكم یُنفّسُ الهمَّ و یكشف الضُرّ»۱۴; یعنی عالم با حقیقت وجود شما گشوده شده، و با شما ختم می گردد; به خاطر شما باران فرو می ریزد و به واسطه شما آسمان از ریزش باران به زمین باز می ماند و با توسّل به شما گرفتاری ها و مشكلات برطرف می شوند.
عندلیب گلشن اسرار، حافظ شیرازی، تمام معارف زیارت «جامعه كبیره» را در این كلام نغز جمع نموده و خطاب به اهل بیت(علیهم السلام) گفته است:
از رهگذر خاك سر كوی شما بود هر نافه كه در دست نسیم سحر افتاد
و در عصر كنونی، وجود مبارك حضرت مهدی(علیه السلام) قبله دل ها و واسطه فیض الهی بر عالم و آدم است. لذا در دعای نورانی «ندبه» از او به «سبب اتصال آسمان و زمین» یاد شده و چنین آمده است: «اینَ السببُ المتصلُ بینَ الارضِ و السماءِ»۱۵ و در دعای «عدیله» نیز درباره آن حضرت آمده: «ثُم الحُجهٔ الخلَف القائم المُنتظرُ المهدیُّ المرجی الّذی ببقائِه بَقیتِ الدُّنیا و بیُمنِهُ رزق الوری و بوجودِهُ ثبتتِ الارضُ و السّماءُ»۱۶; یعنی پس از یازده امام ـ كه یاد شد ـ امام و حجت دوازهم قائم منتظر مهدی است كه امیدها به اوست و به واسطه او دنیا باقی و برقرار می باشد و به بركت وجود او مردم روزی دریافت می كنند و در سایه وجود او آسمان و زمین بر قرارند.
همه این حقایق در رهاورد عرفانی بزرگان اهل معنا به طور مستقیم درباره حضرت مهدی(علیه السلام) عنوان شده اند. از آن میان عارف نامدار محی الدین بن عربی می گوید: «پس مهدی رحمت است; همان طور كه پیامبر رحمت بود; چنان كه خداوند فرمود: ما تو را نفرستادیم، مگر آن كه رحمت برای عالمیان باشی، و مهدی چون كاملا بر اساس مشی و سیره پیامبر، رفتار می كند، لذا دچار اشتباه نمی شود، پس به طور یقین رحمت عالمیان است.»۱۷
و عارف نسفی نیز گفته است: «هر دو طرف جوهر اول را در این عالم دو مظهر می باید كه باشد. مظهر این طرف، كه نامش «نبوّت» است، خاتم انبیا است و مظهر آن طرف، كه نامش «ولایت» است، صاحب الزمان است كه اسامی بسیار دارد; چنان كه جوهر اول اسامی بسیار دارد... البته بیرون خواهد آمد [= ظهور خواهد كرد ]احوال وی بیش از این خواهد بود كه به نوشتن آید.»۱۸
در رساله منسوب به عارف عربی نیز درباره حضرت مهدی(علیه السلام) چنین آمده است: «والسلامُ علی المحاذی للمرآهٔ المصطفویهِٔ، المتحققِ بالاسرارِ المرتضویه، فیّاض الحقائق بِوجودهِ، قَسّام الدقائقِ بشهودِه، ابی القاسم محمد بن الحسن»۱۹; سلام بر مهدی كه حقیقت ذات شریف او محاذی آینه وجود مصطفوی، و متحقق به اسرار مرتضوی است. از این رو، افاضه و بخشایش حقایق به واسطه وجود او، و تقسیم دقایق با شهود او انجام می شود.
در راستای همین دیدگاه، عارف حماسه آفرین قرن، حضرت امام خمینی(قدس سره) در نغزی زیبا گفته است:
مهدی امام منتظر، نوباوه خیرالبشر خلق دو عالم سر به سر، بر خوان احسانش نگین
ذاتش به امر دادگر، شد منبع فیض بشر خیل ملائك سر به سر در بند الطافش رهین
حبّش سفینه نوح آمد در مَثَل، لیكن اگر مهرش نبودی نوح را می بود با طوفان قرین
نوح و خلیل و بوالبشر، ادریس و داود و پسر از آب فیضش مستمر از كان علمش مستعین
موسی به دست دارد عصا، دربانی اش را منتظر آماده بهتر اقتدا، عیسی به چرخ چارمین
آب عطا، فیض عمیم، سحر سخن، كنز نعیم كان كرم، عبدالكریم، پشت و پناه مسلمین۲۰
از آنچه بیان شد، این نكته معلوم گردید كه یكی از بهترین تجلیّات رخ مهدی(علیه السلام) در آینه عرفان، واسطه فیض بودن آن حضرت است كه به تفصیل درباره آن بحث شده است.۵) حضرت مهدی(علیه السلام) و عدالت جهانی
عدالت از عمومی ترین و شورانگیزترین مسأله هاست كه در بحث مهدویت مطرح است و گذشته از متون دینی و مباحث كلامی و اعتقادی، در عرفان نیز مورد توجه ویژه قرارگرفته و درباره آن حقایق ظریفی طرح و تبیین شده است كه دراین جا به اختصار در دو محور طرح و بررسی می شود:
الف) عدالت اجتماعی و رفاه اقتصادی
تأمین عدالت اجتماعی و پدید آمدن رفاه اقتصادی در زمان ظهور دولت كریمه حضرت مهدی یكی دیگر از معارف مهدویت در عرفان اسلامی است كه در رهاورد عرفانی بزرگان اهل معرفت عنوان شده. عارف بزرگ، سعدالدین حموی، با اشاره به اوصاف و كمالات وجودی حضرت مهدی(علیه السلام) درباره عدالت گستری و ایجاد رفاه اقتصادی برای مردم در زمان حضرتش گفته است: «صاحب زمان، كه علم به كمال دارد، تمامیت روی زمین را در حكم خود آورد و به عدل آراسته گرداند، كفر و ظلم را به یك بار از زمین بردارد و تمامت گنج های روی زمین بر وی ظاهر گردد، هرچند صفت وی كنم، از هزار یكی نگفته ام.»۲۱۲۰ـ امام خمینی، دیوان شعر، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، قصیده بهاریه، ص ۲۶.۲۱
برخی دیگر از بزرگان اهل عرفان نیز گفته اند: «در ایام حكومت مهدی، مردم در سایه عدالت زندگی می كنند، روزگار سرسبز و پرطراوتی است. رزق و روزی در آن فراوان می شود و مردم در كمال امنیت به عبادت خدای رحمان می پردازند. مهدی كسی است كه صاحب مقام محمّدی بوده و صاحب اعتدال، و در اوج تمام كمالات قرار دارد، و دولت او به مدت چهل سال طول می كشد كه این عدد مراتب هستی است.»۲۲
عارف نامدار، محی الدین بن عربی نیز در این باره مباحث مفیدی مطرح نموده و از آن میان به موضوع «عدالت اجتماعی» و «رفاه اقتصادی» در زمان ظهور آن حضرت اشاره نموده و گفته است: «هرگاه حضرت مهدی(علیه السلام) كه خلیفه خداوند در زمین است، ظهور كند، زمین را پر از عدالت می كند، در حالی كه از جور و ستم پر شده است. او عدل را در میان جامعه پدید آورده، عدالت اقتصادی را اجرا می كند، از نظر رفاه اقتصادی وضع به گونه ای می شود كه وقتی شخصی به حضور او می آید و عرض می كند یا مهدی از امكانات مالی كه در اختیار توست به من كمك نما، حضرت مهدی به اندازه ای به او كمك می كند كه به زحمت آن را با خود می برد.» ۲۳
عارف شبستری نیز در كلام نغزی به عدالت اجتماعی در زمان حضرت مهدی(علیه السلام)اشاره نموده و گفته است:
چو مهدی باشد آن جا عدل گستر براندازد زعالم جور یكسر
یكایك صورتش پیداست بر جای از آن می ماند او آن روز بر پای
نماند در میانه هیچ دعو كه صورت ها یكی گردد به معنا.۲۴
از آنچه بیان شد، معلوم گردید كه یكی از اهداف ظهور حضرت مهدی، كه در عرفان اسلامی مورد توجه قرار گرفته، این است كه با ظهور آن حضرت، عدالت در همه شؤون زندگی بشر به اجرا گذاشته می شود و همگان در استفاده از مواهب طبیعت و نعمت های الهی به طور عادلانه بهره مند می شوند و آنچه در بیان عرفا آمده تنها جلوه ای از بركات دولت كریمه حضرت مهدی است كه در متون دینی و روایات بدان اشاره شده.
از آن میان، حضرت امام موسی كاظم(علیه السلام) ذیل آیه مباركه «وَ اعلموا انَّ اللّه یُحیِ الارضَ بَعدَ موتِها» (حدید: ۱۷) فرمود: «یُحییها اللّهُ بالقائِم ـ علیه السلام ـ فیعدلُ فیها فَیُحیِ الارضَ بِالعدلِ بعدَ موتِها بالظُلمِ»۲۵; خداوند زمین را به وسیله قائم آل محمد(صلی الله علیه وآله)زنده می كند، پس عدل در آن پدید می آید و زمین به واسطه عدل، پس از مرگ آن به وسیله ظلم دوباره زنده می شود.
ب) اصلاح فكر و تأمین عدالت فرهنگی
گرچه برداشت عمومی از تأمین عدالت در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)معمولا اجرای عدالت اجتماعی و اصلاح امور اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت های عمومی است، اما حقیقت آن است كه با ظهور آن مصلح كل، عدالت و اصلاح در تمام شؤون هستی و نظام آفرینش پدید می آید، پیشه و اندیشه بشری اصلاح می شود و عقل انسان در هر دو بُعد علمی و عملی تكمیل می شود. این مسأله گذشته از روایات اهل بیت در رهاورد عرفانی اهل عرفان نیز مورد توجه قرار گرفته و درباره آن معارف ارزشمندی مطرح كرده اند.
از آن میان، عارف عربی در این باره گفته است: «با ظهور حضرت مهدی، مذاهب و مكاتب مختلف از روی زمین برچیده می شوند و جز دین خالص و حقیقی چیزی باقی نمی ماند و عده ای از افرادی كه خود را اهل اجتهاد می دانند، وقتی می بینند كه مهدی بر خلاف نظریه آن ها حكم می كند، دشمنی و عداوت می كنند، اما به ناچار در برابر حكم مهدی سكوت می نمایند و جرأت مخالفت پیدا نمی كنند.»۲۶
یكی از بارزترین جلوه های اصلاح فكری و تأمین عدالت فرهنگی، احیای معارف قرآن و دستورات آسمانی است كه در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) به اجرا درمی آید و این مسأله گذشته از متون دینی، در كلمات اهل معرفت نیز مطرح شده است. برخی از عرفای بزرگ در این باره گفته اند: «در زمان ظهور، روح در كالبد اسلام دمیده و بعد از ذلّت و خواری عزیز شده و دوباره احیا می شود و حقیقت دین ظاهر می گردد و جز دین خالص چیز دیگری باقی نمی ماند.»۲۷
در این باره، گویاتر از هر كلام، سخن عمیق عارف سترگ و حكیم بزرگ حضرت امام خمینی(قدس سره) است كه فرمود: «هریك از انبیا كه آمدند، برای اجرای عدالت آمدند، كه عدالت را در همه عالم اجرا كنند، لیكن موفق نشدند، حتی رسول ختمی(صلی الله علیه وآله) كه برای اصلاح بشر آمده بود، باز در زمان خودشان به آن معنا موفق نشد، اما كسی كه عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد كرد مهدی موعود است. او عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد كرد، آن هم نه این عدالتی كه مردم عادی می فهمند كه فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد، بلكه عدالت در تمام مراتب انسانیت. انسان اگر انحرافی پیدا كند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحراف را به معنای خودش، این ایجاد عدالت است در انسان; اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد و اگر در عقاید یك انحراف و كجی هایی باشد، وقتی به اعتدال برگردد این ایجاد عدالت است در انسان. فقط برای حضرت مهدی موعود ـ سلام اللّه علیه ـ این قدرت هست كه عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد. در تمام نفوسی كه هستند، انحرافات در آن ها هست، حتی نفوس اشخاص كامل هم در آن انحرافاتی هست، ولو خودش نداند; در اخلاق، عقاید، اعمال انحراف است. ایشان (مهدی) مأمورند تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال كه واقعاً صدق كند: «یملأُ الارضَ عدلا بعدَ ما مُلئت جوراً.»۲۸
در كلمات این عارف نكته آموز به نكته های ظریفی اشاره شده است كه روزنه های جدیدی درباره ابعاد گسترده حكومت مصلح جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) بر روی فرهیختگان اهل تحقیق می گشاید; چون او معتقد است: عدالتی كه در زمان حضرت مهدی به وجود خواهد آمد، اولا همان حقیقت بزرگ الهی است كه انگیزه و بخش عظیمی از بعثت انبیا و نزول وحی را پس از توحید و نبوّت شكل می دهد و سفیران حق در طول تاریخ برای تأمین و اجرای آن از جان مایه گذاشته و اولیای بزرگ الهی برای تحقق آن شهید شده اند.
ثانیاً عدالتی كه در زمان حكومت مصلح موعود پدید خواهد آمد تنها در بُعد اقتصادی و تأمین رفاه زندگی نخواهد بود، بلكه همه شؤون زندگی و هستی عالم و آدم در پرتو وجود او اصلاح شده، تعدیل می گردند. اخلاق، فرهنگ، اندیشه عقاید و همه امور فكری، روحی و عقلی بشر كه بر اثر افراط و تفریط و تبلیغات مسموم دچار انحراف شده و در حقیقت «جهالت مدرن» را پدید آورده است، با ظهور آن عدل كامل و عقل كل اصلاح شده و به فطرت توحیدی و الهی و انسانی رهنمون می گردند.
ثالثاً، چه بسا بر اساس باورها و مبانی فكری و اعتقادی دین شناسان غیرمعصوم، ناآگاهانه افراط و تفریط در اندیشه و اعتقادات دینی و برداشت ناصحیح از آیات و روایات به وجود آمده باشد كه در زمان ظهور آن حضرت، باید با عدل و عصمت حضرت مهدی(علیه السلام) اصلاح گردند.
۶) تولد و غیبت حضرت مهدی(علیه السلام)
از جمله مسائلی كه گذشته از متون دینی، در عرفان اسلامی درباره آن به تفصیل بحث شده، تولد و غیبت آن حضرت است. عبدالوهاب شعرانی، كه یكی از بزرگان اهل معرفت و مورد وثوق شیعه و سنّی است، سخن بسیار ارزشمندی درباره تولد حضرت مهدی(علیه السلام) دارد. او می گوید: «در طلیعه قیامت است كه امید ظهور مهدی می رود. او كه از اولاد امام حسن عسكری است، در نیمه ماه شعبان سال ۲۵۵ به دنیا آمده و از عمر شریف او تا این زمان، كه سال ۹۵۸ قمری است، ۷۰۶ سال می گذرد و عارف بزرگ، محی الدین بن عربی درباره او گفته است: بدون تردید مهدی ظهور خواهد نمود و زمین را، كه از جور و ستم پر شده، پاك نموده، عدل و داد در آن پدید خواهد آورد. اگر از عمر دنیا تنها یك روز باقی بماند، خداوند آن روز را به اندازه ای طولانی می كند كه آن خلیفه الهی ظهور كند. مهدی از عترت رسول الله و از فرزندان فاطمه است. جدّ او حسین بن علی و پدرش امام حسن عسكری، فرزند امام علی نقی، فرزند امام محمّدتقی، فرزند امام علی رضا، فرزند امام موسی كاظم، فرزند امام جفعر صادق، فرزند امام محمدباقر، فرزند امام زین العابدین، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب است و همنام حضرت پیامبر اكرم است.»۲۹در مورد غیبت حضرت مهدی در كلام نغزی كه از عارف نكته آموز، عطار نیشابوری، رسیده آمده است:
صد هزاران اولیا روی زمین از خدا خواهند مهدی را یقین
یا الهی، مهدیم از غیب آر تا جهانِ عدل گردد آشكار
مهدی هادی است تاج اتقی بهترینِ خلق، تاجِ اولی
ای ولای تو معیّن آمده بر دل و جان ها همه روشن شده
ای تو ختم اولیایی این زمان و زهمه معنا، نهانی جان جان
ای تو هم پیدا و پنهان آمده بنده عطارت ثناخوان آمده.۳۰
از این گونه سخنان اهل عرفان به خوبی معلوم می شود كه آن ها نیز همانند باور یقینی و اعتقادی قطعی شیعیان درباره حضرت مهدی(علیه السلام)، اولا معتقدند كه آن حضرت فرزند امام حسن عسكری(علیه السلام) و از اولاد امام حسین و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)بوده و به دنیا آمده و هم اكنون در عالم زندگی می كند و روزی ظهور نموده، زمین را پر از عدل و داد می كند.
ثانیاً، عرفا نیز بر آنند كه حضرت مهدی(علیه السلام) غیبت در عین حضور دارد. از این رو، در كلام عطّار آمده است: «ای تو هم پیدا و پنهان آمده»; چون آن ها هم می گویند كه برخی از افراد صالح و اولیای الهی می توانند به حضور آن حضرت برسند و ایشان را ملاقات كنند. پس از دیدگاه عرفا، حضرت مهدی(علیه السلام)در عین آن كه از دیدگان عموم غایب است، عده ای از اولیا می توانند به محضر آن حضرت شرفیاب شوند.
۷) حضرت مهدی(علیه السلام) ذخیره هستی
غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) اسرار نهفته فراوانی دارد، بلكه خود از اسرار الهی است; چنان كه امام صادق(علیه السلام) در پاسخ شخصی كه از سبب غیبت حضرت مهدی سؤال نمود، فرمود: «انّ هذا الامرِ، امرٌ مِن اللّه و سرٌّ من سِرّ اللّه و غیبٌ من غیبِ اللّه، و متی عَلِمنا انّه تعالی حكیمٌ صدقنا بأنّ افعالَه كلَّها حكمهٌٔ و ان كان وجهُها غَیر منكشف»;۳۱ مسأله غیبت از امور و از اسرار الهی، بلكه سرّ و غیب الهی است و چون ما می دانیم كه خداوند سبحان حكیم است، تصدیق می كنیم كه همه كارهای او حكمت است، گرچه دلیل آن بركسی معلوم نگردد.
اما صاحب نظران و دین پژوهان بر اساس وظیفه علمی، كه كشف حقایق و معارف الهی است، هر كدام به نوبه خود و بر اساس مبانی فكری خویش نكاتی درباره اسرار غیبت حضرت مهدی مطرح كرده اند كه از آن میان، عارف حماسه آفرین و مصلح بزرگ قرن، حضرت امام خمینی، در این باره گفته است: «قضیه غیبت حضرت مهدی موعود، یك قضیه مهمی است كه به ما مسائلی می فهماند; من جمله این كه برای یك همچو كار بزرگی كه در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا شود، در تمام بشر نبود كسی، الاّ مهدی موعود ـ سلام اللّه علیه ـ كه خدای متعال او را ذخیره كرده است برای بشر. هریك از انبیا آمد كه اجرای عدالت در همه عالم بكنند، لكن موفق نشدند... اگر مهدی هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می رفتند، دیگر در بشر كسی نبود كه این عدالت را [اجرا ]بكند. این یك موجودی است كه ذخیره شده برای یك همچو مطلبی.»۳۲
در كلام این بزرگ مرد الهی و عرفانی به طور كلی بر این نكته تأكید شده است كه حضرت مهدی(علیه السلام)به عنوان ذخیره الهی در گنجینه غیبت نگاه داری می شود تا بر اساس حكمت بالغه حق سبحانه در روز مقرّر، برای نجات بشر و پدید آوردن عدالت در تمام شؤون وجودی عالم و آدم ظهور نماید و به آرزوهای تمام سفرای الهی در طول تاریخ، كه شكوفایی درخت توحید و عدالت بوده است جامه عمل بپوشاند و بشر را در مسیر حق و به سوی كمال مطلق رهنمون شود. این از آن روست كه بر اساس دیدگاه عرفا، حضرت مهدی(علیه السلام)رحمت عام الهی است; وقتی ظهور نماید اختلاف كثرت در سایه احكام وحدت از میان برمی خیزد; چنان كه برخی از بزرگان اهل معرفت در این باره گفته اند: «چنان كه به مظهریت اسم "الرحمن" خاتم انبیا رحمهٌٔ للعالمین گشت، خاتم اولیا نیز مظهر رحمت عام، كه رحمت رحمان است، گشت و سعادت دو جهان در مشایعت آن حضرت منحصر شود و اصول هر یك اساس قرار گیرد و اختلاف كثرت به حكم ظهور احكام وحدت از ما بین برخیزد; چنان كه شیخ سعدالدین حموی فرمود: «لن یخرجَ المهدیُ حتی یُسمَع مِن شراكِ فِعله اسرار توحیدِ»; مهدی ظهور نمی كند تا آن كه حتی از بندهای كفن او اسرار توحید شنیده شود.»۳۳
مراد سعدالدین حموی آن است كه چون حضرت مهدی(علیه السلام) آخرین حلقه سلسله منادیان توحید وظیفه همه انبیا و اولیا و عصاره عالم است، برای روزی ذخیره شده كه بر اساس پیشرفت فكر زمینه پذیرش توحید در همگان به گونه ای به وجود بیاید كه از همه پدیده های عالم ذكر توحید شنیده شود. در برخی از منابع دینی نیز از حضرت مهدی(علیه السلام)به ذخیره الهی یاد شده است; آن جا كه فرمود: «... ذخیّرك اللّهُ لنُصرهٔ الدین و اعزاز المؤمنین»۳۴
در راستای این مسأله كه حضرت مهدی ذخیره عالم برای به وجود آوردن مدینه فاضله الهی و انسانی است كه روزی تحقق خواهد یافت، برخی از بزرگان نكته ظریفی اظهار نموده و گفته اند: بشر از روزی كه در بسیط زمین سكنی گزیده، پیوسته در آرزوی یك زندگی اجتماعی مقرون به سعادت به تمام معناست و به امید رسیدن به چنین روزی قدم برمی دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمی بست; چنان كه اگر غذایی نبود، گرسنگی نبود و اگر آبی نبود، تشنگی تحقق نمی یافت و اگر تناسلی نبود، تمایل جنسی تصور نمی شد از این رو، به حكم ضرورت (جبر) آینده جهان روزی را در برخواهد داشت كه در آن روز جامعه بشر پر از عدل و داد شده، با صلح و صفا همزیستی نمایند و افراد انسانی غرق در فضیلت و كمال شوند و رهبری چنین جامعه ای به دست منجی جهان مهدی موعود(علیه السلام) خواهد بود.۳۵
● جلوه ای از سیمای كارگزاران دولت مهدی(علیه السلام)
یكی از مسائل دیگری كه در عرفان اسلامی مطرح، و رهاورد عرفانی بزرگان اهل معرفت درباره حضرت مهدی(علیه السلام) است، مسأله یاران و كارگزاران دولت كریمه آن حضرت می باشد. صاحب فتوحات مكیّه در این كتاب یك باب را به طور مستقل بدین مسأله اختصاص داده و به طور مبسوط درباره آن بحث كرده و از جمله گفته است: افراد با معرفت و كسانی كه حقایق را از راه كشف و شهود و با علم و معرفت الهی به دست می آورند، با او [مهدی ]بیعت می كنند... یاران و كارگزاران دولت و حكومت مهدی، مردان الهی هستند كه دعوت او را پذیرفته و او را یاری كرده و دستورات او بر پا می دارند... و كارهای دشوار اداره جامعه را بر عهده می گیرند و به او بر اساس تكلیف الهی خود، كمك می كنند... یاران مهدی بر مشرب اصحاب پیامبر هستند كه بر عهد خود وفا می كنند، و آن ها از مردم عجم اند و هیچ فرد عربی میان آن ها نیست، لكن به غیر از زبان عربی سخن نمی گویند.۳۶
همچنین گفته است: «سعادتمندترین مردم به مهدی اهل كوفه هستند.»۳۷
جناب شیخ بهائی پس از نقل فرازهایی از كلام آن عارف بزرگ درباره حضرت مهدی(علیه السلام) و یارانش می گوید: «با دیده بصیرت به كلام او بنگرید و با دست بلند آن را بگیرید. شاید به هدف او آگاهی پیدا كنید.»۳۸
و) حسن ختام
حسن ختام این مقاله دو فراز نكته آموز است:
الف) عندلیب گلشن اسرار، حافظ شیرازی، در سخن نغزی درباره ظهور حضرت مهدی موعود(علیه السلام) گفته است:
یوسف گم گشته باز آید به كنعان غم مخور كلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غم دیده، حالت به شود، دل بد مكن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
هان مشو نومید، چون واقف نه ای از سرّ غیب باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب جمله می داند خدای حال گردان غم مخور۳۹
ب) ما نیز با همه لب تشنگان وادی انتظار، و منتظران رؤیت خورشید، هم صدا شده به خدای سبحان عرض می كنیم:
«اللّهم اِنّا نَرغبُ الیكَ فی دولهٔ كریمهٔ تُعِزُّ بها الاسلامَ و اَهله و تُذلُّ بها النفاقَ و اَهله و تَجعلُنا فیها مِن الدعاهِٔ الی طاعتك والقادهٔ الی سبیلك و ترزقُنا بِها كرامهَٔ الدُّنیا و الآخرهِٔ.»۴۰
نویسنده:محمدامین صادقی ارزگانی
پی نوشت ها
۱ـ عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۸۰، ج ۳، ص ۲۸.
۲ـ محی الدین بن عربی، فتوحات مكیّه، بیروت، دار صادر، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷.
۳ـ عبدالكریم جیلی، الانسان الكامل فی معرفهٔ الاواخروالاوایل، چ پانزدهم، مصر، مكتبهٔ مصطفی البابی الحلبی، ص ۷۲.
۴ـ امام خمینی، تعلیقهٔ علی الفصوص الحكم، مؤسسه پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق، ص ۲۶.
۵ـ محی الدین بن عربی، شرح قیصری بر فصوص الحكم، چاپ سنگی، قم، نشر بیدار، فص عزیزی، ص ۳۰۸.
۶ـ عزیزالدین نسفی، انسان كامل، رساله «نبوّت و ولایت»، چ چهارم، تهران، كتابخانه ظهوری، ۱۳۷۷، فصل ۶، ص ۳۲۰.
۷ـ عبدالرزاق قاسانی، شرح فصوص الحكم، قم، بیدار، ۱۳۷۰، فص شیثی، ص ۴۲.
۸ـ همو، اصطلاحات صوفیه، چ دوم، قم، بیدار، ۱۳۷۰، باب خاء، ص ۱۵۸.
۹ـ محمد فیاض لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، سعدی،۱۳۷۱، ص ۳۱۵.
۱۰ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶.
۱۱ـ انسان كامل، مقدّمه فصل ۲، ص ۷۵.
۱۲ـ سید حیدر آملی، نص النصوص فی شرح فصوص الحكم، نشر طوس، ۱۳۶۷، ج ۱، ص ۲۵۵.
۱۳ـ عبدالرحمن جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، نشر مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰، ص ۸۹.
۱۴ـ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت «جامعه كبیره».
۱۵ـ همان، دعای «ندبه».
۱۶ـ همان، دعای «عدیله».
۱۷ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۳۲.
۱۸ـ عزیزالدین نسفی، مقصد اقصی، باب ۵، ص ۲۴۵.
۱۹ـ محی الدین بن عربی،مناقب،شرح سیدصالح خلخالی،ص۱۳۳.
۲۰ـ امام خمینی، دیوان شعر، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، قصیده بهاریه، ص ۲۶.
۲۱ـ به نقل از: انسان كامل، رساله «نبوّت و ولایت» و «وحی و الهام»، فصل ۶، ص ۳۲.
۲۲ـ الانسان الكامل فی معرفهٔ الاواخر و الاوایل، ج ۲، باب ۶۱، ص ۸۴.
۲۳ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷.
۲۴ـ محمود شبستری، كنزالحقائق، ص ۵۸.
۲۵ـ ینابیع المودهٔ،نشر دارالكتب العراقیه، ۱۳۸۰ ق، باب ۷۱، ص ۴۲۹.
۲۶ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷ و ۳۳۶
۲۷ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۲۷.
۲۸ـ امام خمینی، صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۱۲، ص ۲۰۸.
۲۹ـ عبدالوهّاب شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج ۲، مبحث ۵، ص ۴۲۲.
۳۰ـ ینابیع المودّهٔ، ص ۴۷۲، باب ۸۷ به نقل از: فریدالدین عطّار نیشابوری، مظهر العجائب، مقدمه فتح الله خان شیبانی، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۲۳.
۳۱ـ شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمت، دارالحدیث، ۱۳۸۰، ج ۲، باب ۴۴، ص ۲۳۵.
۳۲ـ صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.
۳۳ـ مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص ۳۱۷.
۳۴ـ مفاتیح الجنان، زیارت «صاحب الامر».
۳۵ـ سیدمحمدحسین طباطبائی، شیعه دراسلام، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۳، ص ۲۲۱.
۳۶ـ فتوحات مكیّه، ج ۳، باب ۳۶۷، ص ۳۲۸.
۳۷ـ همان، ص ۳۶۶.
۳۸ـ شیخ بهائی (محمدبن حسین عاملی)، كتاب الاربعین، نشر مكتبه صابری، ۱۳۳۷ش، حدیث ۳۶، ص ۲۲۱.
۳۹ـ حافظ شیرازی، دیوان، ص ۱۷۲.
۴۰ـ مفاتیح الجنان، دعای «افتتاح».
منبع:ماهنامه معرفت
منبع : خبرگزاری فارس