چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
آتش سیگار شاعرهی فرنگی
به قول ریشسفیدان ولایتمان، پدر این سرمایهداری بسوزد که حتا کتاب و دیگر کالاهای فرهنگی را نیز سودجویانه کرده است، چون در این مملکت پناهگاه، که چاپ کتاب نیز برای خود، صنعتی مستقل شده، اغلب کتابهای عکسدار چنان گران هستند که خوانندهی بیپول میتواند فقط آنها را در کتابخانهها ورق بزند. چندی پیش در بخش ادبیات، کتاب عکسداری دربارهی خانم «اینگبرگ باخمن» (Bachmann, Ingeborg: ۱۹۲۶-۱۹۷۳)، شاعرهی مدرن آلمانیزبان اهل اتریش، جلب نظرم کرد. در یکی از عکسها تصویر او را روی جلد مجلهی مشهور و پرتیراژ «اشپیگل» سال ۱۹۵۴ چاپ کرده بودند. در عکس دیگری، او حین شرکت در جلسهی شعرخوانی گروه ادبی مشهور به «گروه ۴۷» در آلمان، کنار «پاول سلان» نشسته و سرگرم بحث است. و در عکس سوم در پشت صندلیاش، «ماکس فریش» و «هاینریش بل»، با افتخار «فدایت گردیم» ایستادهاند و به همدیگر لبخند میزنند. در جای دیگری دربارهی مرگ مشکوکش آمده که او در سال ۱۹۷۳، در سن ۴۷ سالگی، در شهر رم در آتشسوزی خانهاش درگذشته است. گرچه مرگش آنزمان مشکوک بود، پلیس اعلان کرد که احتمالن در هنگام سیگارکشیدن بهخواب رفته و آتش سیگارش موجب حریق خانه شده است. توضیح اینکه او از قرصهای مسکن و مشروب نیز علیه افسردگیاش استفاده میکرد.
در دانشنامههای چپ دربارهی وی آمده که او از موضع اومانیسم بورژوایی، به خلق آثاری اجتماعی پرداخت.
و یا اینکه گرچه «آدورنو» زمانیکه از تعقیب فاشیسم به خارج فرار کرده و گفته بود که: «بعد از اینهمه جنایتهای فاشیسم، شاعری نوعی بربریت است»، باخمن و خانم «ایلزه آشینگر»، ازجمله زنانی بودند که بعد از پایان جنگ جهانی دوم به سرودن شعر روی آوردند. یادآوری اینکه او قبل از شاعری، دکترای فلسفه و روانشناسی گرفته بود.
درجای دیگری باخمن گفته بود که «عشق، آخرین تکیهگاه انسان، و ادبیات هوایی است برای تنفسکردن». منتقدان در آثارش نوعی یأس و ناامیدی و شکست در عشق، میبینند، چون او پنج سال با «ماکس فریش»، نمایشنامهنویس سوئیسی همخانه بود و بعد از جدایی، سالها دچار افسردگی شد. شاید به این دلیل بعضی از اشعارش، شرح شکست در روابط عشقی و دوستی هستند. باخمن دربارهی دوستیاش با «پاول سلان» هم کتابی با عنوان «صحبتهای ادبی ـ عاشقانه» منتشر کرد. او از موضعی فمینیستی مینویسد که اغلب زنان وقتی در رابطه با مردان و مسایل اجتماعی به بنبست میرسند، دست به نابودی تدریجی خود میزنند.
اشعار او شرح جهانی سرد و سخت است. درنظر او نه تنها انسان بلکه کرهی زمین نیز درخطر است. او در کتاب «کابوس بعد از تولد»، از پوچی و بیمعنا بودن جهان حرف میزند و بهدلیل دو جنگ جهانی و وجود فاشیسم و ناسیونالیسم شوینیستی، از تهدید فرد از طریق گذشته و حال سخن میگوید. در اشعارش نه تنها ازخودبیگانگی فرد با جهان، بلکه تصاویری از طبیعت مجروح و آسیبدیده، به نمایش درمیآید. او کوشید با کمک زبان رمز و استعاره، اسطوره و افسانه، ترس و قصه، تصاویری شاعرانه به روی کاغذ بیاورد. در آثارش خواننده شاهد روبرتافتن از جهان خارج و بازگشت به عالم درون است. در دههی ۵۰ قرن گذشته که دربارهی اثرات منفی دستکاریهای تبلیغاتی ـ تجارتی، روی روان انسان، هنوز تحقیق نشده بود، او از جهان مصنوعی جامعهی مصرفی و انسان سخن گفت که گرفتار ظاهر و نورهای مصنوعی نئون است.
عنوان یکی از نمایشنامههای رادیویی او «تجارت با رؤیاهای انسان» بود. سرشار از مونولوگهای انسان ناامید، شورش و اعتراف انسان در یک جهان پوچ و بیارزش. مونولوگهایی که بر پایهی تجربیات جنگ جهانی دوم نوشته شدهاند.
مجموعه داستان «دستکاری و تمرین مجازی و مصنوعی» او، دربارهی مسایل زنان است. رمان اتوبیوگرافیک «مالینا»ی او، که مورد علاقهی جنبش فمینیستی قرار گرفت، از طرف منتقدان ادبی، مهر «عریانی و برهنگی روحی» خورد. اشعار تیره و غمگینش اغلب دارای آهنگ و قدرت تصویرسازی هستند.
خانم باخمن، شاعرهای است میان دو فیلسوف؛ از نظر فلسفهی زبانی، زیر تأثیر «ویتگنشتاین» و از نظر جهانبینی، زیر نفوذ «هایدگر». پایاننامهی دکترای خود را «فلسفهی انتقادی اگزیستانسیالیستی هایدگر» نام گذاشت.
باخمن مینویسد «شاعر باید با کمک واژهها و زبان، پا را از دیوار و مرزها، فراتر بگذارد». او در کنار «ایلزه آشینگر»، از معروفترین زنان شاعر آلمانیزبان قرن بیستم بود. درآغاز، شرکت در اولین جلسهی شعرخوانی «گروه ادبی ۴۷» در سال ۱۹۵۲ موجب جلبنظر شنوندگان شعرش شد. چون اشعارش اغلب بهدلیل آهنگ و زیبایی مورد تحسین قرار گرفته و یا گاهی باعث سوء تفاهمهایی شدند، باخمن تصمیم گرفت که بعد از ۱۰ سال شاعری، از سرودن شعر دست بکشد. و بپرسد چرا خوانندهی اشعارش، دچار ترس «در خطر بودن انسان و طبیعت» نمیشود.
وی با قلم خلاق خود غیر از شعر و داستان و رمان، به نوشتن مقاله، نمایشنامه، گزارش، نقد و غیره نیز پرداخت. مدتی با نام مستعار «روت کلر»، مسئول برنامههای رادیویی شهر «برمن» در آلمان بود. ازجمله آثارش در این دوره، کتاب «در رعدوبرق گلهای رز» است.
اینگبرگ باخمن، شاعرهی نوگرای آلمانیزبان، در سال ۱۹۲۶ در اتریش بهدنیا آمد و در سال ۱۹۷۳ در شهر رم درگذشت. پدرش معلم بود.
● ازجمله آثار او: جوانی در یک شهر اتریش، حرص و طمع، آغاز و پایان، محلی برای حوادث، و مجموعه داستان «سیامین سال» هستند. در رابطه با سفر خود به کشورهای مصر و سودان، کتاب «انواع مرگ» را منتشر کرد.
● ازجمله نمایشنامههای رادیویی او: خدای خوب مانهاتان، و جیرجیرکها.
● دو مجموعه شعر او، یعنی: زمان تعیینشده، و پرستش خرس بزرگ، موجب مشهوریت وی گردیدند.
آرام بختیاری
منبع : پایگاه ادبی، هنری خزه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست