چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا
رواندرمانی اعتیاد به موادمخدر
باید دانست كه درمانهای مختلفی برای اعتیاد وجود دارد كه از آن میان به درمانهای دارویی، درمانهای رفتاری، روانی، شناختی، شناختی ـ رفتاری، درمانهای معنوی و مذهبی میتوان اشاره نمود. تعدادی از متخصصان این درمانها را به دو گروه عمده درمانهای دارویی و روان ـ درمانی تقسیم میكنند. در درمانهای دارویی از تجویز دارو برای ترك اعتیاد استفاده میكنند كه خود داروی تجویز شده در برخی مواقع اعتیادآور بوده و عوارض ناخواسته جانبی دارد. به خاطر بیخطر بودن و دایمی بودن اثر، معمولا از درمانهای غیردارویی استفاده میشود. در مواقعی هم كه درمان دارویی تجویز میشود ، علت آن، سمزدایی و آمادهسازی مراجع برای درمانهای غیردارویی است.در رواندرمانی، با توجه به الگوی نظری كه روانشناس به آن معتقد است و در بهكارگیری آن راحت است، روان درمانگران از درمانهای مختلفی از شناختی تا رفتاری سود میجویند در زیر به برخی از این الگوهای رواندرمانی كه در ترك اعتیاد كارآیی خود را نشان دادهاند اشاره میكنیم:
رفتار درمانی
در رفتاردرمانی اغلب روانشناسان معتقدند كه با نشان دادن رفتار مناسب (و جانشینسازی آن به جای رفتار نامناسب)، و تقویت پیوسته رفتار مناسب، میتوان رفتار پسندیده و مناسبی را جانشین رفتار نامناسب (مثلا اعتیاد) نمود. در این راستاست كه معتقدیم داشتن اوقات فراغت صحیح و بانشاط و فراهم آوردن امكانات لازم برای گذراندن اوقات فراغت سالم و بانشاط از طریق ورزش، احتمال استعمال موادمخدر را كاهش میدهد. رفتار درمانگران به مراجعان خود تكالیف مخصوصی را میدهند كه در بیرون از جلسه درمانی آن فعالیتها را انجام دهند، همچنین مراجعان خود را تشویق میكنند كه رفتار مناسب را تمرین و تكرار كنند و پیشرفت خود را به سوی رفتار آماج (ترك و كاهش استفاده از موادمخدر) ثبت كنند. پاداشها و تشویقهای مناسبی برای رسیدن به اهداف تعیین شده (مثلا ترك اعتیاد و یا كاهش استفاده) در نظر گرفته میشود. نمونههایی از ادرار مراجعان به طور مرتب مورد آزمایش قرار میگیرد تا اینكه بر استفاده از موادمخدر نظارت كاملی صورت گیرد. هدف در رفتار درمانی این است كه مراجعان تشویق شوند سه نوع مشخص كنترل را كه در زیر به آنها اشاره میشود در خود تقویت كنند و آنها را تمرین نمایند كه عبارتند از:
كنترل محركی
كنترل محركی به بیماران كمك میكند موقعیتهایی را كه استفاده از موادمخدر را تسهیل میكند، شناسایی كنند و از آن موقعیتها پرهیز نمایند و بیشتر وقت خود را در فعالیتهایی صرف نمایند كه آن فعالیتها با استفاده از موادمخدر ناهمساز۲ باشند.
كنترل میل و اشتیاق به موادمخدر
كنترل اشتیاق به مصرف موادمخدر به بیماران (مراجعان) كمك میكند كه افكار، احساسات و انگیزههایی را كه منجر به مصرف موادمخدر میشوند، شناسایی نموده و در جهت تغییر آنها گام بردارند.
كنترل و مهار اجتماعی
كنترل و مهار اجتماعی دربرگیرنده افراد خانواده، دوستان و افراد مهم دیگری است كه به بیمار كمك میكنند تا از مصرف موادمخدر بپرهیزد. مثلا والدین، یا افراد مهم دیگر در زندگی فرد معتاد در جلسات درمانی حاضر میگردند و به بیمار كمك میكنند تا تمرینات داده شده را انجام دهد، و در این راستا در تقویت رفتار مناسب گام برمیدارند. تحقیقات نشان میدهند كه این روش درمانی به نوجوانان و جوانان كمك میكند كه از اعتیاد و موادمخدر دست بكشند و توانمندیهای خود را افزایش دهند تا اینكه پس از اتمام دوره درمانی بدون مصرف موادمخدر به زندگی و سلامت عادی خود ادامه دهند. تحقیقات همچنین نشان دادهاند كه افراد تحت درمان در حیطههای دیگری از قبیل استخدام، كاركرد مدرسهای (عملكرد آموزشی) و حضور دایم در كلاس، روابط خانوادگی و افسردگی نیز بهبودی قابل ملاحظهای از خود نشان دادهاند. این دادههای نتیجهبخش درمانی را میتوان در كل به حضور اعضای خانواده در جلسات درمانی و تشویق افراد معتاد به بازداری از موادمخدر با استفاده از تقویتكنندههای مناسب و نظارت بر چگونگی عملكرد آنان از طریق آزمایش ادرار نسبت داد.
استفاده از روشهای شرطیسازی بیزاریآور
تعدادی از رفتارگرایان با استفاده از درمانهای بیزاریآور به مقابله با اعتیاد برخاستهاند. شرطیسازی بیزاریآور یكی از روشهای درمانی است كه عمدتا برای درمان الكلیسم، سیگار كشیدن و اعتیاد به موادمخدر، به كار گرفته شده است. اصل زیربنایی روش شرطیسازی بیزاریآور، همان شرطیسازی تقابلی است. در شرطیسازی بیزاریآور، محرك تقویتكننده رفتار نامطلوب (مثلا اعتیاد) در اثر مجاورت با یك محرك بیزاركننده، توانایی فراخوانی رفتار نامطلوب را از دست میدهد، یعنی خاصیت تقویتیاش را از دست میدهد. مثلا در درمان اعتیاد به مشروبات الكلی، به شخص معتاد دارویی خورانده میشود كه تهوعآور است. بلافاصله پیش از آنكه اثر دارو ظاهر شود به او قدری مشروبات الكلی داده میشود. یعنی منظره، بو و مزه مشروبات الكلی بلافاصله با حالت تهوع دنبال میشود. این همایندی، مشروبات الكلی با حالت تهوع، چندین بار تكرار میشود تا اینكه سرانجام الكل به تنهایی موجب بروز حالت تهوع شود. بدین ترتیب شخص معتاد از الكل بیزار میشود.
حساسیتسازی نهان
حساسیتسازی نهان نیز یكی از روشهایی است كه رفتارگرایان در درمان رفتارهای دردسرآور از جمله در درمان اعتیاد به موادمخدر از آن سود جستهاند. در این روش عملا هیچگونه محرك آزارندهای ارایه نمیشود، در عوض از مراجع خواسته میشود تا محرك مولد رفتار دردسرآفرین را با یك محرك آزارنده به طور خیالی همراه كند. این روش ابتدا به وسیله كاتلا(۱۹۶۶) ابداع گردید كه آن را حساسیتسازی نهان نام گرفت. از آنجا صفت نهان را به این روش دادهاند كه در آن همراه شدن محركها صرفا در خیال مراجع رخ میدهد. علت نامگذاری آن به حساسیتسازی این است كه در نتیجه همایندی خیالی محرك مولد رفتار نامطلوب و محرك بیزاركننده، محرك مولد رفتار نامطلوب نیز بیزاركننده میشود، یعنی مراجع به آن حساس میشود.
صحنههای مورد استفاده در روش حساسیتسازی نهان، طوری تنظیم میگردند كه همراه با تجسم رفتاری كه مراجع به قصد از بین بردن آن به درمانش روی آورده است، حداكثر اضطراب ایجاد میگردد. اما در بین صحنهها، درمانگر میتواند از مراجع بخواهد تا از تقویت نهان برای نیرومند كردن انكار مربوط به فعالیتهایی كه با رفتار مشكلآفرین ناهمسازند استفاده كند. در مثال زیر كه توصیفكننده آزمایش ویسوكی (۱۹۷۳) در مورد بهكارگیری روش حساسیتسازی نهان برای ترك اعتیاد به هرویین است این روش به خوبی نمایان شده است:
فكر كن در اتوموبیلت هستی و به سوی شهری رانندگی میكنی تا مقداری گرد تهیه كنی. در سر راه خود یك تابلو میبینی كه مسافت مانده تا تهران را نشان میدهد. به این فكر میكنی كه چقدر آسان میتوانی مواد مورد نیازت را در آنجا بهدست آوری. هنگامی كه به این فكر مشغولی، زنبوری وارد اتوموبیلت میشود. میتوانی صدای وزوز آن را بشنوی. میتوانی ببینی كه در مقابل چشمانت پرواز میكند. قهوهای رنگ و زشت است. ترسی در تو راه مییابد، اما به آن اهمیت نمیدهی و به این فكر میكنی كه وقتی خودت را ساختی چه احساسی به تو دست میدهد. ناگهان هزاران زنبور وارد اتوموبیلت میشوند و با سر و صدای زیاد دور سرت میچرخند. تو به رانندگی به سوی شهر ادامه میدهی و به فروشنده موادمخدر و نحوه تماس گرفتن با او فكر میكنی و بعد او را میبینی؛ مردی كه هرویین به تو خواهد فروخت. ناگهان زنبورها حمله میكنند و به سر و رویت میریزند. به دستهایت حملهور میشوند و فرمان اتومبیل پر از آنها میشود. نمیتوانی جلوی رویت را ببینی. صدای وزوز این حشرات وحشتناك است. سراسر بدنت را نیش میزنند. به زیر لباست میروند، صورتت را نیش میزنند و تمام بدنت به سوزش میافتد. به این نتیجه میرسی كه ارزشش را ندارد. تصمیم میگیری برگردی. مجسم میكنی كه بودن در خانه و به دور از همه دردسرهای مربوط به هرویین، چقدر آرامبخش است و هنگامی كه به قصد برگشت دور میزنی، زنبورها یكییكی ماشین را ترك میكنند. هر چه جلوتر میروی، تعداد بیشتری از زنبورها از ماشین بیرون میروند. همه چیز آرام، بیدردسر و رضایتبخش است. رادیو آهنگ دلخواهت را پخش میكند. از اینكه بر وسوسهات پیروز شدهای احساس شادمانی میكنی (ص ۵۸ ـ۵۷).درمان شناختی ـ رفتاری
روشهای فوق نمونهای از كاربردهای رفتار درمانی در كاهش و كنترل استفاده از موادمخدر است. علاوه بر رفتار درمانی، درمانهای شناختی و شناختی ـ رفتاری نیز در درمان اعتیاد موثر بودهاند. در زیر به اختصار به معرفی و كاربرد درمان شناختی ـ رفتاری( CBT ) در درمان اعتیاد میپردازیم.
درمان شناختی ـ رفتاری ( CBT ) رویكردی كوتاهمدت و متمركز برای كمك به افراد مبتلا به سوء مصرف مواد است. فرض بنیادی درمان شناختی - رفتاری این است كه فرآیندهای یادگیری، نقش مهمی در ایجاد و تداوم اعتیاد و وابستگی به مواد ایفا میكنند. لذا از همین اصول میتوان برای كمك به افراد در كاهش مصرف مواد استفاده كرد.
به عبارت سادهتر، درمان شناختی ـ رفتاری در شناسایی، اجتناب و مقابله به بیماران كمك میكند. یعنی در شناسایی موقعیتهایی كه احتمال مصرف مواد در آنها زیاد است و اجتناب از این موقعیتها در زمان مناسب و مقابله موثر با مسایل و رفتارهای مشكلآفرین مرتبط به سوء مصرف مواد.
ویژگیهای درمانشناختی ـ رفتاری
درمان شناختی - رفتاری ویژگیهایی دارد كه آن را بهدرمانی مناسب برای سوء مصرف مواد و اعتیاد مبدل مینماید. از جمله این ویژگیها به نكات زیر اشاره میشود:
۱) درمان شناختی ـ رفتاری رویكردی كوتاهمدت و محدود است كه در بسیاری از برنامههای درمانی میتوان از آن استفاده نمود.
۲) درمان شناختی ـ رفتاری در آزمایشهای بالینی دقیق مورد آزمون قرار گرفته است و به عنوان درمان اعتیاد به موادمخدر از پشتوانه تجربی برخوردار بوده است.
۳) درمان شناختی ـ رفتاری، رویكردی سازمانیافته، هدفمند و متمركز بر مسایلی است كه مصرفكنندگان موادمخدر با آنها دست و پنجه نرم میكنند.
۴) این رویكرد بسیار انعطافپذیر است و در مورد طیف وسیعی از بیماران، موقعیتها (بستری و سرپایی) و در اشكال مختلف (گروهی و فردی) قابل استفاده است.
۵) درمان شناختی ـ رفتاری، رویكرد جامعی است كه در آن از همه عناصر و تكالیف مشترك درمانهای موفقیتآمیز اعتیاد استفاده میشود.
مولفههای اصلی درمان شناختی ـ رفتاری
درمان شناختی ـ رفتاری دو مولفه اساسی دارد كه عبارتنـد از: تحلیـل كـاركـردی و مهارتآموزی.
تحلیل كاركردی
در درمان شناختی ـ رفتاری، درمانگر و بیمار برای هر مورد مصرف مواد یك تحلیل كاركردی ارایه میدهند. بدین صورت كه افكار، احساسات و شرایط بیمار را قبل و بعد از مصرف مواد شناسایی میكنند. در مراحل اولیه درمان، تحلیل كاركردی به بیمار كمك میكند تا تعیینكنندهها یا موقعیتهای خطرآفرینی را كه احتمال مصرف مواد را افزایش میدهند و نیز دلایل بیمار برای مصرف مواد را شناسایی كنند (مثلا مصرف مواد به منظور مقابله با مشكلات بین فردی و تجربه خطر یا لذتی كه در زندگی عادی بیمار قابل دسترسی نیست.) در مراحل بعدی درمان، تحلیل كاركردی مصرف مواد میتواند به شناسایی موقعیتها یا شرایطی كه مقابله با آنها برای فرد دشوار است، كمك كند. در تحلیل كاركردی، بسیاری از متخصصان در جلسات درمان مسایل و موارد زیر را مورد بازبینی و تحلیل قرار میدهند:
ـ انگیزانها و محركهای موردنظر در استفاده از موادمخدر: چه چیزی مرا به سوی مصرف مواد سوق داد؟ دوست، میهمانی، صحبت در مورد مواد، اضطراب، یكنواختی در زندگی و...
ـ افكار و احساسات: چه فكری به ذهنم خطور كرد كه اقدام به مصرف موادمخدر كردم؟ چه احساساتی داشتم؟
ـ رفتار: چه كاری انجام دادم؟ چه زنجیرههای رفتاری را برای تهیه مواد طی نمودم؟
ـ پیامدهای مثبت: چه چیز مثبتی رخ داد؟ آیا از مصرف مواد لذت بردم؟ آیا دردم تسكین یافت؟ آیا اضطرابم كم شد؟
ـ پیامدهای منفی: چه چیز منفی رخ داد؟ چه حالتهای جانبی برایم اتفاق افتاد؟
مهارتآموزی
در برنامههای درمانی شناختی ـ رفتاری، افراد مهارتهای جدیدی یاد میگیرند كه جوابهای بهتری برای مسایل و مشكلات آنان دارد و عادات یكنواخت قبلی (استفاده از موادمخدر برای تسكین و یا كاهش دردهای جسمانی و یا روانی) را با مهارتهای موثر مورد مقایسه و مقابله قرار میدهند و میتوانند جانشین خوبی برای عادات مضر خود پیدا كنند و در نتیجه در هنگام مشكلات به جای پناه بردن به موادمخدر از روشهای مقابلهای موثر استفاده كنند. هنگامی كه سطح مصرف مواد به درجهای از شدت میرسد كه فرد مجبور به درمان میشود احتمالا از مواد به عنوان راهی جهت مقابله با طیف وسیعی از مشكلات بین فردی استفاده كرده است. این وضع به چند دلیل رخ میدهد:
۱) فرد معتاد احتمال دارد در دوره نوجوانی راهبردهای موثر مقابله با مشكلات زندگی بزرگسالی را یاد نگرفته باشد.
۲) هر چند ممكن است فرد در یك دوره زمانی این راهبردهای مقابلهای را فرا گرفته باشد ولی به دلیل تكیه مكرر بر مصرف مواد به عنوان راهی جهت مقابله با مشكلات، ممكن است این مهارت تضعیف شده باشد. همچنین ممكن است این بیماران به علت درگیری مزمن با سبك زندگی متكی به مصرف مواد كه در آن بخش عمدهای از وقت آنان صرف تهیه و مصرف مواد میگردد، راهبردهای موثر حل مساله را فراموش كرده باشند.
۳) ممكن است ناتوانی فرد در استفاده از راهبردهای مقابلهای موثر در نتیجه سایر مشكلات از جمله مصرف مواد همزمان با یك اختلال روانپزشكی تضعیف شده باشد.
با توجه به اینكه سوء مصرفكنندگان و استفادهكنندگان از موادمخدر گروه ناهمگنی را تشكیل میدهند و یا با طیف وسیعی از مشكلات به درمانگر مراجعه میكنند، آموزش مهارتها، با توجه به ویژگیهای فردی، فرهنگی و خانوادگی متناسب هر كدام از مراجعان از اهمیت بالایی برخوردار است. به منظور تقویت و توسعه دامنه سبك مقابلهای فرد، آموزش مهارتهای درون فردی (مانند مقابله با میل مصرف مواد) و مهارتهای بین فردی (مانند دوری از عرضهكنندگان مواد) به افراد آموزش داده میشود. بیماران این مهارتها را هم به منزله راهبردهای خاص (قابل استفاده در اینجا و اكنون برای كنترل مصرف مواد) و هم به منزله راهبردهای عمومی و فراگیر كه در مورد طیف وسیعی از مشكلات قابل استفاده است، یاد میگیرند. بنابراین هدف درمان شناختی ـ رفتاری، فقط كمك به بیمار در كاهش و یا ترك مصرف مواد در جریان درمان نیست، بلكه درمان شناختی ـ رفتاری مهارتهایی را به افراد آموزش میدهد كه حتی مدتها پس از ختم درمان نیز برای او مفید خواهند بود.
دكتر باقر غباریبناب
دانشكده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
منابع در دفتر ماهنامه موجود است.
رفتار درمانی
در رفتاردرمانی اغلب روانشناسان معتقدند كه با نشان دادن رفتار مناسب (و جانشینسازی آن به جای رفتار نامناسب)، و تقویت پیوسته رفتار مناسب، میتوان رفتار پسندیده و مناسبی را جانشین رفتار نامناسب (مثلا اعتیاد) نمود. در این راستاست كه معتقدیم داشتن اوقات فراغت صحیح و بانشاط و فراهم آوردن امكانات لازم برای گذراندن اوقات فراغت سالم و بانشاط از طریق ورزش، احتمال استعمال موادمخدر را كاهش میدهد. رفتار درمانگران به مراجعان خود تكالیف مخصوصی را میدهند كه در بیرون از جلسه درمانی آن فعالیتها را انجام دهند، همچنین مراجعان خود را تشویق میكنند كه رفتار مناسب را تمرین و تكرار كنند و پیشرفت خود را به سوی رفتار آماج (ترك و كاهش استفاده از موادمخدر) ثبت كنند. پاداشها و تشویقهای مناسبی برای رسیدن به اهداف تعیین شده (مثلا ترك اعتیاد و یا كاهش استفاده) در نظر گرفته میشود. نمونههایی از ادرار مراجعان به طور مرتب مورد آزمایش قرار میگیرد تا اینكه بر استفاده از موادمخدر نظارت كاملی صورت گیرد. هدف در رفتار درمانی این است كه مراجعان تشویق شوند سه نوع مشخص كنترل را كه در زیر به آنها اشاره میشود در خود تقویت كنند و آنها را تمرین نمایند كه عبارتند از:
كنترل محركی
كنترل محركی به بیماران كمك میكند موقعیتهایی را كه استفاده از موادمخدر را تسهیل میكند، شناسایی كنند و از آن موقعیتها پرهیز نمایند و بیشتر وقت خود را در فعالیتهایی صرف نمایند كه آن فعالیتها با استفاده از موادمخدر ناهمساز۲ باشند.
كنترل میل و اشتیاق به موادمخدر
كنترل اشتیاق به مصرف موادمخدر به بیماران (مراجعان) كمك میكند كه افكار، احساسات و انگیزههایی را كه منجر به مصرف موادمخدر میشوند، شناسایی نموده و در جهت تغییر آنها گام بردارند.
كنترل و مهار اجتماعی
كنترل و مهار اجتماعی دربرگیرنده افراد خانواده، دوستان و افراد مهم دیگری است كه به بیمار كمك میكنند تا از مصرف موادمخدر بپرهیزد. مثلا والدین، یا افراد مهم دیگر در زندگی فرد معتاد در جلسات درمانی حاضر میگردند و به بیمار كمك میكنند تا تمرینات داده شده را انجام دهد، و در این راستا در تقویت رفتار مناسب گام برمیدارند. تحقیقات نشان میدهند كه این روش درمانی به نوجوانان و جوانان كمك میكند كه از اعتیاد و موادمخدر دست بكشند و توانمندیهای خود را افزایش دهند تا اینكه پس از اتمام دوره درمانی بدون مصرف موادمخدر به زندگی و سلامت عادی خود ادامه دهند. تحقیقات همچنین نشان دادهاند كه افراد تحت درمان در حیطههای دیگری از قبیل استخدام، كاركرد مدرسهای (عملكرد آموزشی) و حضور دایم در كلاس، روابط خانوادگی و افسردگی نیز بهبودی قابل ملاحظهای از خود نشان دادهاند. این دادههای نتیجهبخش درمانی را میتوان در كل به حضور اعضای خانواده در جلسات درمانی و تشویق افراد معتاد به بازداری از موادمخدر با استفاده از تقویتكنندههای مناسب و نظارت بر چگونگی عملكرد آنان از طریق آزمایش ادرار نسبت داد.
استفاده از روشهای شرطیسازی بیزاریآور
تعدادی از رفتارگرایان با استفاده از درمانهای بیزاریآور به مقابله با اعتیاد برخاستهاند. شرطیسازی بیزاریآور یكی از روشهای درمانی است كه عمدتا برای درمان الكلیسم، سیگار كشیدن و اعتیاد به موادمخدر، به كار گرفته شده است. اصل زیربنایی روش شرطیسازی بیزاریآور، همان شرطیسازی تقابلی است. در شرطیسازی بیزاریآور، محرك تقویتكننده رفتار نامطلوب (مثلا اعتیاد) در اثر مجاورت با یك محرك بیزاركننده، توانایی فراخوانی رفتار نامطلوب را از دست میدهد، یعنی خاصیت تقویتیاش را از دست میدهد. مثلا در درمان اعتیاد به مشروبات الكلی، به شخص معتاد دارویی خورانده میشود كه تهوعآور است. بلافاصله پیش از آنكه اثر دارو ظاهر شود به او قدری مشروبات الكلی داده میشود. یعنی منظره، بو و مزه مشروبات الكلی بلافاصله با حالت تهوع دنبال میشود. این همایندی، مشروبات الكلی با حالت تهوع، چندین بار تكرار میشود تا اینكه سرانجام الكل به تنهایی موجب بروز حالت تهوع شود. بدین ترتیب شخص معتاد از الكل بیزار میشود.
حساسیتسازی نهان
حساسیتسازی نهان نیز یكی از روشهایی است كه رفتارگرایان در درمان رفتارهای دردسرآور از جمله در درمان اعتیاد به موادمخدر از آن سود جستهاند. در این روش عملا هیچگونه محرك آزارندهای ارایه نمیشود، در عوض از مراجع خواسته میشود تا محرك مولد رفتار دردسرآفرین را با یك محرك آزارنده به طور خیالی همراه كند. این روش ابتدا به وسیله كاتلا(۱۹۶۶) ابداع گردید كه آن را حساسیتسازی نهان نام گرفت. از آنجا صفت نهان را به این روش دادهاند كه در آن همراه شدن محركها صرفا در خیال مراجع رخ میدهد. علت نامگذاری آن به حساسیتسازی این است كه در نتیجه همایندی خیالی محرك مولد رفتار نامطلوب و محرك بیزاركننده، محرك مولد رفتار نامطلوب نیز بیزاركننده میشود، یعنی مراجع به آن حساس میشود.
صحنههای مورد استفاده در روش حساسیتسازی نهان، طوری تنظیم میگردند كه همراه با تجسم رفتاری كه مراجع به قصد از بین بردن آن به درمانش روی آورده است، حداكثر اضطراب ایجاد میگردد. اما در بین صحنهها، درمانگر میتواند از مراجع بخواهد تا از تقویت نهان برای نیرومند كردن انكار مربوط به فعالیتهایی كه با رفتار مشكلآفرین ناهمسازند استفاده كند. در مثال زیر كه توصیفكننده آزمایش ویسوكی (۱۹۷۳) در مورد بهكارگیری روش حساسیتسازی نهان برای ترك اعتیاد به هرویین است این روش به خوبی نمایان شده است:
فكر كن در اتوموبیلت هستی و به سوی شهری رانندگی میكنی تا مقداری گرد تهیه كنی. در سر راه خود یك تابلو میبینی كه مسافت مانده تا تهران را نشان میدهد. به این فكر میكنی كه چقدر آسان میتوانی مواد مورد نیازت را در آنجا بهدست آوری. هنگامی كه به این فكر مشغولی، زنبوری وارد اتوموبیلت میشود. میتوانی صدای وزوز آن را بشنوی. میتوانی ببینی كه در مقابل چشمانت پرواز میكند. قهوهای رنگ و زشت است. ترسی در تو راه مییابد، اما به آن اهمیت نمیدهی و به این فكر میكنی كه وقتی خودت را ساختی چه احساسی به تو دست میدهد. ناگهان هزاران زنبور وارد اتوموبیلت میشوند و با سر و صدای زیاد دور سرت میچرخند. تو به رانندگی به سوی شهر ادامه میدهی و به فروشنده موادمخدر و نحوه تماس گرفتن با او فكر میكنی و بعد او را میبینی؛ مردی كه هرویین به تو خواهد فروخت. ناگهان زنبورها حمله میكنند و به سر و رویت میریزند. به دستهایت حملهور میشوند و فرمان اتومبیل پر از آنها میشود. نمیتوانی جلوی رویت را ببینی. صدای وزوز این حشرات وحشتناك است. سراسر بدنت را نیش میزنند. به زیر لباست میروند، صورتت را نیش میزنند و تمام بدنت به سوزش میافتد. به این نتیجه میرسی كه ارزشش را ندارد. تصمیم میگیری برگردی. مجسم میكنی كه بودن در خانه و به دور از همه دردسرهای مربوط به هرویین، چقدر آرامبخش است و هنگامی كه به قصد برگشت دور میزنی، زنبورها یكییكی ماشین را ترك میكنند. هر چه جلوتر میروی، تعداد بیشتری از زنبورها از ماشین بیرون میروند. همه چیز آرام، بیدردسر و رضایتبخش است. رادیو آهنگ دلخواهت را پخش میكند. از اینكه بر وسوسهات پیروز شدهای احساس شادمانی میكنی (ص ۵۸ ـ۵۷).درمان شناختی ـ رفتاری
روشهای فوق نمونهای از كاربردهای رفتار درمانی در كاهش و كنترل استفاده از موادمخدر است. علاوه بر رفتار درمانی، درمانهای شناختی و شناختی ـ رفتاری نیز در درمان اعتیاد موثر بودهاند. در زیر به اختصار به معرفی و كاربرد درمان شناختی ـ رفتاری( CBT ) در درمان اعتیاد میپردازیم.
درمان شناختی ـ رفتاری ( CBT ) رویكردی كوتاهمدت و متمركز برای كمك به افراد مبتلا به سوء مصرف مواد است. فرض بنیادی درمان شناختی - رفتاری این است كه فرآیندهای یادگیری، نقش مهمی در ایجاد و تداوم اعتیاد و وابستگی به مواد ایفا میكنند. لذا از همین اصول میتوان برای كمك به افراد در كاهش مصرف مواد استفاده كرد.
به عبارت سادهتر، درمان شناختی ـ رفتاری در شناسایی، اجتناب و مقابله به بیماران كمك میكند. یعنی در شناسایی موقعیتهایی كه احتمال مصرف مواد در آنها زیاد است و اجتناب از این موقعیتها در زمان مناسب و مقابله موثر با مسایل و رفتارهای مشكلآفرین مرتبط به سوء مصرف مواد.
ویژگیهای درمانشناختی ـ رفتاری
درمان شناختی - رفتاری ویژگیهایی دارد كه آن را بهدرمانی مناسب برای سوء مصرف مواد و اعتیاد مبدل مینماید. از جمله این ویژگیها به نكات زیر اشاره میشود:
۱) درمان شناختی ـ رفتاری رویكردی كوتاهمدت و محدود است كه در بسیاری از برنامههای درمانی میتوان از آن استفاده نمود.
۲) درمان شناختی ـ رفتاری در آزمایشهای بالینی دقیق مورد آزمون قرار گرفته است و به عنوان درمان اعتیاد به موادمخدر از پشتوانه تجربی برخوردار بوده است.
۳) درمان شناختی ـ رفتاری، رویكردی سازمانیافته، هدفمند و متمركز بر مسایلی است كه مصرفكنندگان موادمخدر با آنها دست و پنجه نرم میكنند.
۴) این رویكرد بسیار انعطافپذیر است و در مورد طیف وسیعی از بیماران، موقعیتها (بستری و سرپایی) و در اشكال مختلف (گروهی و فردی) قابل استفاده است.
۵) درمان شناختی ـ رفتاری، رویكرد جامعی است كه در آن از همه عناصر و تكالیف مشترك درمانهای موفقیتآمیز اعتیاد استفاده میشود.
مولفههای اصلی درمان شناختی ـ رفتاری
درمان شناختی ـ رفتاری دو مولفه اساسی دارد كه عبارتنـد از: تحلیـل كـاركـردی و مهارتآموزی.
تحلیل كاركردی
در درمان شناختی ـ رفتاری، درمانگر و بیمار برای هر مورد مصرف مواد یك تحلیل كاركردی ارایه میدهند. بدین صورت كه افكار، احساسات و شرایط بیمار را قبل و بعد از مصرف مواد شناسایی میكنند. در مراحل اولیه درمان، تحلیل كاركردی به بیمار كمك میكند تا تعیینكنندهها یا موقعیتهای خطرآفرینی را كه احتمال مصرف مواد را افزایش میدهند و نیز دلایل بیمار برای مصرف مواد را شناسایی كنند (مثلا مصرف مواد به منظور مقابله با مشكلات بین فردی و تجربه خطر یا لذتی كه در زندگی عادی بیمار قابل دسترسی نیست.) در مراحل بعدی درمان، تحلیل كاركردی مصرف مواد میتواند به شناسایی موقعیتها یا شرایطی كه مقابله با آنها برای فرد دشوار است، كمك كند. در تحلیل كاركردی، بسیاری از متخصصان در جلسات درمان مسایل و موارد زیر را مورد بازبینی و تحلیل قرار میدهند:
ـ انگیزانها و محركهای موردنظر در استفاده از موادمخدر: چه چیزی مرا به سوی مصرف مواد سوق داد؟ دوست، میهمانی، صحبت در مورد مواد، اضطراب، یكنواختی در زندگی و...
ـ افكار و احساسات: چه فكری به ذهنم خطور كرد كه اقدام به مصرف موادمخدر كردم؟ چه احساساتی داشتم؟
ـ رفتار: چه كاری انجام دادم؟ چه زنجیرههای رفتاری را برای تهیه مواد طی نمودم؟
ـ پیامدهای مثبت: چه چیز مثبتی رخ داد؟ آیا از مصرف مواد لذت بردم؟ آیا دردم تسكین یافت؟ آیا اضطرابم كم شد؟
ـ پیامدهای منفی: چه چیز منفی رخ داد؟ چه حالتهای جانبی برایم اتفاق افتاد؟
مهارتآموزی
در برنامههای درمانی شناختی ـ رفتاری، افراد مهارتهای جدیدی یاد میگیرند كه جوابهای بهتری برای مسایل و مشكلات آنان دارد و عادات یكنواخت قبلی (استفاده از موادمخدر برای تسكین و یا كاهش دردهای جسمانی و یا روانی) را با مهارتهای موثر مورد مقایسه و مقابله قرار میدهند و میتوانند جانشین خوبی برای عادات مضر خود پیدا كنند و در نتیجه در هنگام مشكلات به جای پناه بردن به موادمخدر از روشهای مقابلهای موثر استفاده كنند. هنگامی كه سطح مصرف مواد به درجهای از شدت میرسد كه فرد مجبور به درمان میشود احتمالا از مواد به عنوان راهی جهت مقابله با طیف وسیعی از مشكلات بین فردی استفاده كرده است. این وضع به چند دلیل رخ میدهد:
۱) فرد معتاد احتمال دارد در دوره نوجوانی راهبردهای موثر مقابله با مشكلات زندگی بزرگسالی را یاد نگرفته باشد.
۲) هر چند ممكن است فرد در یك دوره زمانی این راهبردهای مقابلهای را فرا گرفته باشد ولی به دلیل تكیه مكرر بر مصرف مواد به عنوان راهی جهت مقابله با مشكلات، ممكن است این مهارت تضعیف شده باشد. همچنین ممكن است این بیماران به علت درگیری مزمن با سبك زندگی متكی به مصرف مواد كه در آن بخش عمدهای از وقت آنان صرف تهیه و مصرف مواد میگردد، راهبردهای موثر حل مساله را فراموش كرده باشند.
۳) ممكن است ناتوانی فرد در استفاده از راهبردهای مقابلهای موثر در نتیجه سایر مشكلات از جمله مصرف مواد همزمان با یك اختلال روانپزشكی تضعیف شده باشد.
با توجه به اینكه سوء مصرفكنندگان و استفادهكنندگان از موادمخدر گروه ناهمگنی را تشكیل میدهند و یا با طیف وسیعی از مشكلات به درمانگر مراجعه میكنند، آموزش مهارتها، با توجه به ویژگیهای فردی، فرهنگی و خانوادگی متناسب هر كدام از مراجعان از اهمیت بالایی برخوردار است. به منظور تقویت و توسعه دامنه سبك مقابلهای فرد، آموزش مهارتهای درون فردی (مانند مقابله با میل مصرف مواد) و مهارتهای بین فردی (مانند دوری از عرضهكنندگان مواد) به افراد آموزش داده میشود. بیماران این مهارتها را هم به منزله راهبردهای خاص (قابل استفاده در اینجا و اكنون برای كنترل مصرف مواد) و هم به منزله راهبردهای عمومی و فراگیر كه در مورد طیف وسیعی از مشكلات قابل استفاده است، یاد میگیرند. بنابراین هدف درمان شناختی ـ رفتاری، فقط كمك به بیمار در كاهش و یا ترك مصرف مواد در جریان درمان نیست، بلكه درمان شناختی ـ رفتاری مهارتهایی را به افراد آموزش میدهد كه حتی مدتها پس از ختم درمان نیز برای او مفید خواهند بود.
دكتر باقر غباریبناب
دانشكده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
منابع در دفتر ماهنامه موجود است.
منبع : سایر منابع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست