چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
شبهای روشن و نازک دل
تاریخ نشر : ۸۴۰۶۰۷
تیراژ : ۱۵۰۰
تعداد صفحه : ۱۷۶
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۲۰-۱۱۹-۸
رده دیویی : ۸۹۱.۷۳۳
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
نویسنده : داستایوسکی - فئودورمیخائیلوویچ
مترجم : کبیری - قاسم
ویراستار : دامیار - زهرا
داستان 'شبهای روشن' اشاره به شبهای تابستان 'پطرز بورگ' دارد که هوا در تمامی شب چون گرگ و میش صبح روشن است. داستانی است لطیف که تا حد زیادی اتوبیوگرافی روزهای تنهایی خود 'داستایوفسکی' در آن شهر است. بازیگر اصلی داستان مردی خیالباف است که هرگز دوستی نداشته و اگر روزی کسی را در جایی ملاقات کرده، همهاش در رویا بوده است. او در خواب داستانهای کاملی دارد و چه بسیار مواقع که در دام عشقهای خیالی افتاده است. اگر به ندرت با کسی هم آشنا شده، میخواسته است به حرفهایش گوش کنند. 'داستان نازک دل' دیرگاهی از شب، زمانی که مرد جوان غریب در شهر سرگردان، بیقرار و تنها در حال قدم زدن است اتفاق میافتد. او متوجه گریهی زن جوانی میشود که بر روی نردهی پلی خم شده و مورد هجوم مردی مست قرار گرفته است. با چوبدستیاش به مرد حمله و زن را از چنگال مرد خلاص میکند. این عمل موجب خشنودی زن که 'ناستنکا' نام دارد و به اندازهی مرد، تنها و بیکس است، میشود و با او برای شب بعد، وعدهی دیدار میگذارد در این قرارها، چهار شب ادامه میکند. تا شب آخر، آن دو تمامی سرگذشت و رازهای دل را برای هم فاش میکنند، شب چهارم دوست قدیمی ناستنکا پیدایش میشود و ناستنکا که به این مرد هم علاقهمند شده است با دوست اولش صحنه را ترک میکند. داستان با این جمله خوش بینانه ختم میشود. 'راستی خدای مهربان! آیا یک دقیقه کامل خوشبختی برای یک عمر کافی نیست؟!'.
تیراژ : ۱۵۰۰
تعداد صفحه : ۱۷۶
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۲۰-۱۱۹-۸
رده دیویی : ۸۹۱.۷۳۳
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
نویسنده : داستایوسکی - فئودورمیخائیلوویچ
مترجم : کبیری - قاسم
ویراستار : دامیار - زهرا
داستان 'شبهای روشن' اشاره به شبهای تابستان 'پطرز بورگ' دارد که هوا در تمامی شب چون گرگ و میش صبح روشن است. داستانی است لطیف که تا حد زیادی اتوبیوگرافی روزهای تنهایی خود 'داستایوفسکی' در آن شهر است. بازیگر اصلی داستان مردی خیالباف است که هرگز دوستی نداشته و اگر روزی کسی را در جایی ملاقات کرده، همهاش در رویا بوده است. او در خواب داستانهای کاملی دارد و چه بسیار مواقع که در دام عشقهای خیالی افتاده است. اگر به ندرت با کسی هم آشنا شده، میخواسته است به حرفهایش گوش کنند. 'داستان نازک دل' دیرگاهی از شب، زمانی که مرد جوان غریب در شهر سرگردان، بیقرار و تنها در حال قدم زدن است اتفاق میافتد. او متوجه گریهی زن جوانی میشود که بر روی نردهی پلی خم شده و مورد هجوم مردی مست قرار گرفته است. با چوبدستیاش به مرد حمله و زن را از چنگال مرد خلاص میکند. این عمل موجب خشنودی زن که 'ناستنکا' نام دارد و به اندازهی مرد، تنها و بیکس است، میشود و با او برای شب بعد، وعدهی دیدار میگذارد در این قرارها، چهار شب ادامه میکند. تا شب آخر، آن دو تمامی سرگذشت و رازهای دل را برای هم فاش میکنند، شب چهارم دوست قدیمی ناستنکا پیدایش میشود و ناستنکا که به این مرد هم علاقهمند شده است با دوست اولش صحنه را ترک میکند. داستان با این جمله خوش بینانه ختم میشود. 'راستی خدای مهربان! آیا یک دقیقه کامل خوشبختی برای یک عمر کافی نیست؟!'.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست