پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا


جداسازی دختران و پسران


جداسازی دختران و پسران
انتخابات ریاست جمهوری ایران و تبلیغات نامزدها را در خردادماه ۱۳۸۴ و از طریق «شبکه جام جم» در تاجیکستان پیگیری می کردم. در یک برنامه تلویزیونی، خبرنگار از نامزد ریاست جمهوری (بعداً پیروز) با خنده پرسید؛ «شما هم مثل ما از تبلیغاتی که علیه شما می شود و می گویند اگر ایشان رئیس جمهور شود، جداسازی زن و مرد و دختر و پسر در مجامع عمومی و مراکز علمی را عملی خواهد کرد، باخبرید ؟،»
و آن نامزد در پاسخ خندید و گفت؛ «خیلی چیز ها می گویند. حتی گفته اند که در مورد لباس زنان و مو و لباس پسران هم دخالت خواهد کرد یا وسط پیاده روها را دیوار خواهد کشید تا مرد و زن را از هم جدا کند ،» و سپس اضافه کرد ؛ «ما چه کاری به لباس و موی افراد داریم. این یک امر شخصی است. اصلاً کار رئیس جمهور چیز دیگری است. اینها همه شایعاتی است که بدخواهان منتشر می کنند و از جمله بد اخلاقی هایی است که متاسفانه در تبلیغات وجود دارد» ( نقل به مضمون با حفظ بسیاری از کلمات ایشان). اکنون که دو سال از ماجرا گذشته است، آن خبرنگار مصاحبه گر و نامزد پیروز مصاحبه شونده، چه برآوردی از «اطلاع رسانی» آن روز خود در رسانه ملی دارند؟،
آیا تصور آنان از تاثیر منفی چنان رویکردهایی بر آرای نامزد انتخاباتی، سبب «انکار مکرر» آن از سوی نامزد آن روز ریاست جمهوری و مجموعه رسانه ملی نبود؟،
آیا اکنون مطمئن شده اند که «رویکرد جداسازی دختران و پسران و پرداختن به مو و لباس آنان» تاثیر مثبتی بر آرای ایشان در آینده خواهد داشت؟ و بر فرض که چنین تغییر نگرشی پدید آمده باشد، آیا صرف تاثیر مثبت بر آرا می تواند «تخلف از وعده ها» را به لحاظ شرعی یا عرفی «مجاز» شمرد؟،
آیا دو سال، برای فراموشی «وعده های مخالف رفتار» و جایز شدن «خلف وعده» کافی است ؟، آیا کمتر از دوسال دیگر به «رای همان دختران و پسران و زنان و مردان» نیاز نخواهند داشت؟، یا باز هم تصور می کنند که «دوسال دیگر، نوبت فراموشی رفتار های مخالف وعده ها است» و می شود در تلویزیون به انکار این رفتارها اقدام کرد ؟،
مایلم بدانم که «چه رویکرد خلاف شرعی در اختلاط طبیعی زن و مرد، در مجامع عمومی و خصوصاً علمی، وجود داشته و دارد که از چشم تمامی مسوولان ریز و درشت جمهوری اسلامی و خصوصاً بنیانگذار آن، تاکنون دور مانده است و دولت نهم موفق به کشف آن شده است که قصد جداسازی آنان، خصوصاً در محیط های علمی را ابراز می کند؟،»
از ابتدای تشکیل «جامعه اسلامی» در مدینه منوره، در میان اصحاب پیامبر خدا (ص) بودند کسانی که با «حضور زنان در مجامع عمومی و حتی مسجد النبی» مخالفت شدیدی ابراز می کردند و پیامبر خدا در برابر فشارهای بی شمار آنان، تمکین نمی کرد. تنها بهانه آنان نیز «اختلاط زن و مرد و امکان سوء استفاده های جنسی» بود ولی پیامبر رحمت (ص) این رویکرد را نمی پسندید و آن نگرش را امضا نکرد. اگر مسوولیت «حج و مناسک و مشاعر آن» برعهده برخی متدینان یا برخی می بود که معتقد و ملتزم به طرح «جداسازی» اند، لابد «حضور مشترک زنان و مردان در عرفات و مشعرالحرام و حضور در منا و هنگامه رمی جمرات و هنگام طواف و سعی» را بر نمی تافتند و راهکاری برای «جداسازی» می یافتند،
ده ها سال حکومت خلفای راشدین یا حاکمانی که در حضور ائمه هدی (ع) زمام امور را در دست داشتند و هیچ گونه اعتراضی ( حتی به صورت مخفی ) در مورد «عدم جداسازی زن و مرد در مراسم حج و عمره» از سوی ائمه شیعه به ما نرسیده است، عملاً این روش اختلاطی بین زن و مرد را به عنوان «سیره قطعیه مسلمین» به ما رسانده است و نمی توان بدون دلیل قانع کننده، از این سیره و روش، به روشی مخالف آن فراخواند.
علاوه بر آن در چهارسال و اندی حاکمیت امیر مومنان(ع) نیز همین روش ادامه یافته است تا معلوم شود که «روش شناخته شده شریعت محمدی (ص) با دیدگاه های سختگیرانه و صرفاً جنسی، با روابط انسانی زنان و مردان، هیچگونه تناسبی ندارد.»
ظاهراً ناهماهنگی بین اعضای دولت تا آنجا پیشرفته است که یکی با پیشنهاد «ترویج ازدواج موقت» برای حل روابط دختران و پسران در مجامع عمومی پا به میدان می گذارد و دیگرانی با «ترویج جداسازی بیشتر دختران و پسران» قصد سامان دهی مراکز علمی و دانشگاهی را می کنند، این ملت، رویکردهایی با نام «دفاع از احکام شرع» با عناوینی گوناگون و متضاد، از «حرمت شدیده حق رای و انتخاب زنان» تا «وجوب شرکت در انتخابات بر زنان، خواه به عنوان رای دهنده یا نامزد انتخاباتی» را در طول کمتر از نیم قرن تجربه کرده است.
بنابراین، می تواند در دورانی دیگر، همچنان ناظر و منتظر «رویکردهای افراطی و متناقض برخی مسلمانان» باشد، ولی تردید نمی کند که «رویکردهای مقطعی و کوتاه مدت یا درازمدت برخی مسلمانان را باید از رویکرد فطری اسلام، تفکیک کند» و هیچ گاه آنها را «نسخه واقعی و حقیقی اسلام» نشمارد.
نه هرکه چهره بر افروخت دلبری داند / نه هرکه آینه سازد سکندری داند
نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست / کلاه داری و آیین سروری داند
هزار نکته باریک تر زمو اینجا است/ نه هرکه سر بــــتراشد قلندری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن / که دوست خود روش بنده پروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم / که در گدا صفتی کیـــــــــمیا گری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیـــــــاموزی / وگرنه هرکه تو بینی ستمگری داند
به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد / جهان بگیرد اگر دادگستری داند
احمد قابل
منبع : سایر منابع