یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا


گوشه های گوناگون


گوشه های گوناگون
۱) هر چه به شروع جشنواره فجر نزدیک می‌شویم، شور و شوق و انتظارمان هم بالا می‌رود. روزهای جشنواره امسال یک روز هم اضافه شده و این خودش یعنی کلی احتمال برای لذتِ فیلم‌دیدن و گپ و گفت با دوستان و تماشای رخسار و قد و بالای رعنای دشمنان. جشنواره هر سال جزو مهم‌ترین روزهای زندگی ماست و این را مخالف و موافق از ته دل می‌دانند. مهم نیست چه می‌گویند و می‌نویسند، اما هوش و حواس‌شان (مان) در این ده دوازده روز پی جشنواره فیلم فجر و اتفاق‌ها و حواشی و فیلم‌های آن است. از من قبول کنید که حتی مخالفان سرسخت تعطیلی جشنواره یا آنهایی که فقط دو سه باری فرصت می‌کنند به سینمای مطبوعات بیایند هم نمی‌توانند از جذبه این عید سینمایی دل بکنند. حتم بدانید چیزی که بیست و هفت سال است که در هر شرایطی و به هر شکل و حال و روزی برقرار مانده، لابد جذبه غیرقابل انکاری دارد که نمی‌شود از کنارش گذشت و ندیده‌اش گرفت... .
۲) منتها خب ما هم که نباید به همین وضع موجود قانع باشیم و دلخوش از اینکه جشنواره «هست»، درباره «بودن»ش و چگونه «بودن»‌ش حرف نزنیم، انتقاد نکنیم یا پیشنهاد ندهیم. بر فرض سال گذشته قبل از جشنواره خبری منتشر شد که چند روزی نقل محافل بود؛ اینکه جشنواره را دو قسمت کرده‌اند و پنج روز اول فیلم خارجی نمایش داده خواهد شد. خبری که تقریباً بین اهل سینما و اهل رسانه موافقی نداشت، اما اجرا شد و علی‌الاصول باید اهداف متولیانش را برآورده کرده باشد؛ و الا امسال دیگر تکرارش نمی‌کردند (مثل آن طرح بی‌برنامه و بی‌مزه تغییر در جوایز جشنواره و حذف چند سیمرغ بلورین و اضافه شدن دو سه‌ جایزه بی‌معنی مثل «هنر و تجربه» که فقط یک سال اجرا شد و خدا را شکر که دیگر تکرار نشد).
امسال هم انگار مسئولان و برگزارکنندگان جشنواره خواب دیگری برای ما و سینمای ما دیده‌اند؛ فیلم‌های ایرانی را به دو بخش تقسیم کرده‌اند و در دو شاخه انتخاب و داوریشان می‌کنند و جایزه می‌دهند: یک مسابقه سینمای ایران (باعنوان نه چندان محترمانه «سودای سیمرغ») و دو دیگر بخش پیشانی‌بلند مسابقه «ویدئو - سینما»ی جان! به نظر می رسد که فلسفه این تفکیک از ارتجاعی‌ترین و عقب‌مانده‌ترین اتفاق‌هایی‌ست که در جشنواره شاهدش بوده‌ایم. با این تقسیم‌بندی، خواه‌ناخواه فیلم‌های جشنواره دارد از همین ابتدا و قبل از دیده شدن به شکلی ارزش‌گذاری می‌شود. شک نکنید که فیلمسازان حاضر در بخش «ویدئو - سینما» از حالا قافیه را به سوداگران سیمرغ واگذار کرده‌اند و به عنوان آثاری نمایش داده می‌شوند که درجه اهمیتش کمتر از مسابقه اصلی است.
۳) در چنین وضعیتی با دو شکلِ برخورد با موضوع طرف هستیم؛ یا مسئولان جشنواره از ابتدا روی این «تفکیکِ ارزشی و اعتباری» حساب کرده‌اند یا به دلایل دیگری به این درجه‌بندیِ از پیش تعیین‌شده رسیده‌اند. عمداً نوشتم «درجه‌بندی»، چون عمیقاً اعتقاد دارم در این تفکیک یک جور درجه‌بندی یک و دو وجود دارد، گیرم طراحان ماجرا اصلاً این موضوع را قبول نکنند. تا آنجا که کنجکاوی‌های ژورنالیستی اجازه می‌داد، درباره دلایل این تفکیک پرسیدم و جوابِ خلاصه و سرراستش این بوده؛ فیلم‌هایی که پروانه ساخت سینمایی گرفته‌اند، جزو سودائیان سیمرغ هستند، ولی فیلم‌هایی که از ابتدا با مجوزهای دیگری مثل فیلم بلند ویدئویی یا تله‌فیلم جلوی دوربین رفته‌اند، مشمول عنوان «ویدئو - سینما» می‌شوند. اتفاقاً کهنگی و غیرکارشناسانه‌بودن این طرح دقیقاً از همین‌جا می‌آید که کیفیت فیلم‌ها تعیین‌کننده جایگاهشان نیست، بلکه روند و مسیر بوروکراتیک و اداری قضیه این تفرقه و جدایی را رقم زده است. به این ترتیب می‌شود حدس زد که اگر شاخص‌ترین و بهترین فیلم امسال (از جنبه‌های مختلف زیبایی‌شناسی سینمایی) بدون دریافت پروانه ساخت هیئت نظارت و ارزشیابی تولید شده باشد، نمی‌تواند در یک رقابت برابر با سایر فیلم‌ها مجال خودنمایی و مطرح‌شدن پیدا کند و زحمت‌ها و هنرنمایی‌های عوامل مختلفش هم نادیده می‌ماند.
۴) موضوع زمانی بغرنج‌تر و پیچیده‌تر می‌شود که بخواهیم بحث شیرین «نگاتیو یا دیجیتال؛ مسئله این است» را ملاک بحث یا تفکیک و درجه‌بندی قرار بدهیم. در این صورت فرضاً فیلم‌ آخر دیوید لینچ، شاهکاری مثل «زودیاک» (دیوید فینچر) یا حتی بنجل‌های شگفت‌انگیزی مثل سری دوم سه‌گانه «جنگ ستارگان» (جرج لوکاس) به‌دلیل تصویربرداری دیجیتال امکان رقابت با فیلم آخر حسینعلی فلاح لیالستانی، «چارچنگولی» (سعید سهیلی) و «آتش سبز» (محمدرضا اصلانی) را نخواهند داشت. اصلاً چرا راه دور برویم؟ دو سال پیش «کارگران مشغول کارند» (مانی حقیقی) که جزو سه فیلم منتخب بخش بین‌الملل جشنواره فجر هم بود و سیمرغ بلورین فیلمنامه هم گرفت، امسال باید به بخش «ویدئو - سینما» می‌رفت. «آبادان»، «بوتیک»،«آفساید»، «خون‌بازی» و ... هم چند مثال دم‌دستی است که نشان می‌دهد بحث «دیجیتال و آنالوگ» یا «نگاتیو و صفر و یک» دارد به مبحث جدی و مهمی در سینمای ایران تبدیل می‌شود و باید به راه‌حل‌های کارشناسانه‌تری برایش فکر کنیم و به نتایج جامع‌تری برسیم. لابد مسئولانی که این یادداشت را می‌خوانند، بگویند طرف توی باغ نیست و نفهمیده که مثلاً «خون‌بازی» چون پروانه ساخت داشت، امسال هم به مسابقه اصلی می‌آمد و جایزه‌ها را درو می‌کرد (اگرچه دیگر علاقه‌مندان «سنتوری» این‌قدر جِز نمی‌زدند و حرص نمی‌خوردند).
باید خدمت این سروران ارجمند عرض کنم که با همین مختصر IQ‌ای که در اختیار بنده قرار دارد، شرایط تفکیک و تقسیم‌بندی‌ها را متوجه شده‌ام. حرفم سرِ این است که حالا بهانه مناسبی پیدا شده تا موضوع را کمی کلان‌تر و اساسی‌تر ببینیم و در موردش حرف بزنیم. شاید این دوستان به این فکر نیفتاده‌اند که با این برنامه‌ریزی، احتمالاً چندتا از استعدادها و پتانسیل‌های رشد سینمایی‌ احتمالی هدر می‌شود، دو سه‌تا فیلم خوب کمتر از لیاقتش جلوه می‌کند و از آن مهم‌تر اینکه بین سینماگران و عوامل رشته‌های مختلف تبعیض ناخواسته‌ای پیش می‌آید. لااقل تا اینجا اخبار رسیده نشان می‌دهد که قدیم‌ترهایی مثل سازندگان فیلم‌های خوب «یک بار برای همیشه» (سیروس الوند) و «خانه خلوت» (مهدی صباغ‌زاده) - حتی با وجودی‌که چند فیلم اخیر هر دوتایشان چیزهای غیرقابل تحملی بوده - به حاشیه رفته‌اند یا استعدادهای بی‌چون و چرایی مثل شهرام مکری و فیلمش «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» امکان مناسب دیده شدن و رقابت با سایر فیلم‌های مسابقه را از دست می‌دهند. این اتفاق هم فقط و فقط به این دلیل می‌افتد که مجوز فیلم‌ساختن‌شان را به‌جای اتاق شماره x و آقای فلان از اتاق Y و آقای بهمان گرفته‌اند. قبول کنیم که این دلیل موجهی برای تمایز (بخوانید تبعیض) بین تولیدات یک سال سینمای ایران نیست... .
همه این‌ چیزها را گفتم و این همه آسمان و ریسمان به هم بافتم که ننویسم متولیان و دست‌اندرکارانِ محترم سینمای ما باید برای حضور و نمایش تولیدات سیمافیلم یا شبکه‌های تلویزیونی در «جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» فکر بهتر و کارآمدتر و کارشناسانه‌تری می‌کردند. گمان کنم موفق شدم حرف اصلی‌ را نزنم.
نیما حسنی نسب
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی