چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

در مسیر آوینی


در مسیر آوینی
۱۵ سال از عروج سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی می گذرد و در گذران این روزها و سال ها امیدوار به ادامه مسیری بوده و هستیم که او با خون خود ترسیم کرد. ۱۵ سال می گذرد و امیدوار به چشم هایی هستیم که مانند او از دوربین به دنیا نگاه کنند.
با اصرار درمقابل حیای دوستان آوینی توانستیم نشستی داشته باشیم با اصغر بختیاری و مرتضی شعبانی که تا آخرین لحظات حضور شهید آوینی در این دنیا همراه او بودند. گفت وگویی درباره سینمای مستند ایران و مسیری که شهید آوینی درآن گام برداشت.
اصغر بختیاری ۲۱ سال است که در مجموعه روایت فتح مشغول فعالیت است. او به عنوان دستیار فیلمبردار کارش را از سال ۶۶ آغاز کرد و پس از پایان جنگ و وقفه ای چندساله به عنوان مدیر تولید همراه شهید آوینی بود و امروز به عنوان کارگردان، مستندسازی می کند.
مرتضی شعبانی قبل از اینکه به مجموعه روایت فتح بپیوندد عکاسی می کرده و اواخر سال ۶۵ با عنوان دستیار فیلمبردار وارد مجموعه روایت فتح شده و پس از جنگ همراه شهید آوینی به عنوان فیلمبردار حضور داشته است. مجموعه هایی چون حمزه، زیتون تلخ، زاحیه و... ازجمله مستندات او درمقام کارگردانی است.
پس از انقلاب، سینمای ایران و به ویژه سینمای مستند شامل تحولات بزرگی مخصوصا در محتوا شده است. این تحولات تا حد زیادی مدیون کارها و اندیشه های شهید آوینی است. آوینی پایه گذاری های خوبی در عرصه مستند و تئوری پردازی سینما و هنر داشته است که بخشی از آن روشن است و بخشی از آن تا حدودی تاریک است و یا توجهی به آن نمی شود. می خواهیم از نگاه شما که همراه او بوده اید مسیر آوینی در عرصه سینما را بیشتر بشناسیم. شما چه برداشتی دارید؟
مهم ترین مسئله، ادای تکلیف بوده. پس از انقلاب آقا مرتضی اولین کسی بود که به مبانی نظری سینما و هنر پرداختند اما آقا مرتضی در هر زمانی براساس تکلیف همان زمان عمل می کرد. این شاخصه خیلی مهم است که آدم تمام زندگی اش را تعطیل کند و برای رسیدن به هدف و آرمان خودش به تکلیف عمل کند و چنین دستاوردی داشته باشد. خودش هم می گفت که من کار را از جهاد سازندگی شروع کردم، مثل بقیه مردم رفتم برای بیل زدن، برای درو کردن گندم و وقتی این همه کارهای مردم را دیدم گفتم که اینها باید ثبت و به دیگران نشان داده شود. درحقیقت آغاز کار و راه آوینی از جایی بوده که نشان می دهد صددرصد از روی ادای تکلیف بوده است. به نظر من هدف آوینی فیلمسازی نبوده. اگر می شد با چاپ کتاب یا هر کار دیگری به تکلیف عمل کرد، آوینی همان کار را می کرد.
یک سؤال هست که خیلی ها می پرسند؛ اینکه چرا ایشان فکه را انتخاب کردند، چرا ایام نوروز؟ عقل مادی می گوید که این روزها وقت تفریح است و باید کمی به خودمان برسیم ولی سیدمرتضی آوینی احساس می کرد که تکلیفی را باید انجام بدهد و دو سفر در همان روزها به فکه می کند. چرا آوینی زمانی که جنگ تمام شده و درحالی که می تواند راحت زندگی کند می آید فکه؟
ایشان نگاه می کند به اینکه در فکه اتفاقی افتاده و او باید این پیام را برساند. این کارها خیلی راحت نبود، آمدن و رفتن در آن مکان برای ما و مخصوصا برای خود سیدمرتضی که مشغله های زیادی مثل سردبیری مجله سوره و... را به عهده داشت خیلی سخت بود اما در آن روزها می آمد در آن مکان ها و دنبال چیزی می گشت که...
مسیری که شهید آوینی براساس تکلیف به وجود آورد و در آن حرکت کرد و برای دیگران به جا گذاشت، باعث شد حرکت هایی شکل بگیرد؛ هم در عرصه تولیدات سینمایی مستند و هم حرکت هایی مانند جایزه شهید آوینی که در عرصه سینمای مستند آغاز شد اما سؤال اینجاست که آیا کسی می داند این کارها دقیقا برای چی انجام می شود؟ آیا می دانیم به چه چیزی و برای چه جایزه می دهیم؟ آیا نگاه آوینی تبیین شده است که براساس آن حرکت هایی را انجام بدهیم، فیلم بسازیم به نام او و براساس نگاه او؟
ببینید ابزاری نگاه کردن به آوینی اصلا درست نیست؛ اینکه به نام آوینی آویزان بشویم و کار خودمان را انجام بدهیم درست نیست. هر کس هر حرفی دارد حرف خودش را بزند، هر کاری می خواهد انجام دهد، بنویسد، فیلم بسازد و... بدون اینکه آوینی و فکرش را بشناسد به نام آوینی کار نکند.
شما فیلم های مستند چند ساله اخیر را دیده اید؟
من مدتی است که با این مقوله قهر کرده ام.
چرا؟ مگر با گذشته تفاوتی کرده، مگر اتفاقی افتاده؟
ببینید این موضوع مثل این می ماند که من یک لیوان آب می خواهم و به من یک لیوان کریستال خیلی قشنگ می دهند که آب توی لیوان نیست. این لیوان دردی از من دوا نمی کند چون آب ندارد. مسئله اینجاست که در این چند ساله فیلم های مستند با فرم خوب و قشنگ زیاد تولید شده اما از محتوا خبری نیست.
در این عرصه دقیقاً چه اتفاقی افتاده است که لیوان زیبای خالی از آب تحویلمان می دهند؟ بعد از آوینی چه اتفاقی در این عرصه افتاده؟
مسئله اینجاست که وقتی با عقل معاش نگاه می کنیم و دچار این روزگار می شویم در این عرصه فیلمسازی بعضی ها داخل پنجره و چارچوبی قرار می گیریم که جشنواره های خارجی تعریف کرده اند. کسی که دارد فیلم مستند و کوتاه می سازد اگر با عقل معاش نگاه کند بالاخره نگاه می کند که چی بسازد تا جایزه بگیرد و تحویلش بگیرند.
اما آوینی که فیلم نمی ساخت تا برایش کف بزنند و جایزه بدهند. البته امروز آدم هایی هستند که نه برای جشنواره و نه برای کف زدن فیلم می سازند بلکه برای دغدغه های خودشان فیلم می سازند.
اما به طور کلی سینمای مستند انقلاب اسلامی که برآمده از بطن مردم و انقلاب باشد هنوز کاملا شکل نگرفته که آوینی این کار داشت انجام می داد و تا حدودی هم به مبانی نظری آن پرداخت اما پس از آوینی احساس می شود از آن مسیر دور می شویم و به سمت دیگری حرکت می کنیم. به نظر شما که خودتان در عرصه ساخت مستند فعال هستید کجای کاریم و چرا داریم فاصله می گیریم؟
در جریان مستندسازی کشور، مستند ارزشی لطمه زیادی خورده است. بخشی از آن از ناحیه فیلمسازان و بخشی مربوط به دست اندرکاران و سیاست گذاران بوده و این به خاطر ضعفی است که در این بخش داریم. صدا و سیما به فیلم هایی تن می دهد به فیلم های نازلی که درباره دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ساخته شده و از ضعف تکنیکی شدیدی رنج می برد که باعث می شود مستندسازان دیگر دلزده شوند و کسانی که در عرصه مستندسازی دفاع مقدس کار می کنند به نوعی سرخورده شده اند. این مربوط می شود به خود ما که آمده ایم یک گزارش ساده یا یک مصاحبه را محور قرار دادیم و به نام مستند به صدا و سیما ارائه می کنیم که مخاطب نتوانسته هیچ ارتباطی با آن برقرار کند.
از جهتی برای بعضی از آدم ها موضوع دفاع مقدس یک پله ترقی شده است و با پرداختن به موضوع دفاع مقدس بعضی ها خودشان را به عنوان کارگردان تثبیت می کنند و بعد دنبال کار خودشان می روند.
در خرمشهر همراه آقا مرتضی مشغول ساختن فیلم شهری در آسمان بودیم. ما در آنجا نه بازیگر می خواستیم و نه مثل فیلم های داستانی نیاز به دکور چندانی داشتیم. فقط می خواستیم با یکسری از آدم ها مصاحبه کنیم اما کسی حاضر نمی شد صحبت کند و چند روز در خرمشهر نتوانستیم کاری بکنیم. من به آقا مرتضی گفتم که برویم دیگه، خسته شدیم، اینها نمی خواهند مصاحبه کنند. شهید آوینی یک جمله به من گفت که من دارم به تکلیفم عمل می کنم و بعد گفت که اگر در کل دنیا یک مادر شهید من را دعا کند برای من بس است. من باز برمی گردم به اینکه آوینی برای کف زدن فیلم نمی ساخت. اعتقاد داشت که اگر امروز آن اعتقاد وجود داشت خیلی مسائل حل می شد.
به نظر شما اگر امروز آوینی بود از دریچه دوربینش به چه چیزی نگاه می کرد، امروز چه فیلمی می ساخت؟
وقتی جنگ تمام می شود آوینی به سراغ ساخت فیلم سراب می رود، بعد برای فلسطین می سازد، بعد در رابطه با شیعیان پاکستان و بوسنی و... آوینی نگاه می کرد به مسائل روز و درباره همان فیلم می ساخت. الآن هم نمی دانم و نمی توانم دقیقاً بگویم امروز چه فیلمی می ساخت. شاید درباره انرژی هسته ای، عراق و یا مسائل دیگر امروز فیلم می ساخت.
امروز می بینیم که با وجود گذشت پنج سال از اشغال عراق هنوز مستند قابل توجهی در کشور ساخته نشده است و اگر آوینی بود شاید فیلمی در این رابطه می ساخت.
حال اگر بخواهیم سینمای مستند ایران را طراحی و برای آن برنامه ریزی کنیم، اگر بخواهیم براساس مبانی شهید آوینی و نظرات او و منش و روش او برای سینمای مستند کاری انجام دهیم، چه کار باید بکنیم، چه مبانی ای را بگذاریم جلوی چشممان!
آنها متولی این امور هستند خودشان خوب می دانند که چه کار باید بکنند. نیازی نیست که من بگویم. آدم ها خوب می شناسند و مسیری را که می روند خوب می دانند چه راه و روشی است. حالا چون من همراه شهید آوینی بودم نیازی نیست که من بیایم چند نکته را بگویم.
از جهتی دیگر ما جنگی را پشت سرگذاشتیم که الگوهای مفید و بزرگی به ما داد. جوانانی با سن کم آمدند و شدند فرمانده لشکر و جنگ را دگرگون کردند اما امروز از این الگو استفاده نمی کنیم. اگر امروز جوانی مثل شهید زین الدین و یا بالاتر از او بیاید و بخواهد کاری بکند هیچ وقت نمی تواند پله های ترقی را طی کند. به خاطر ساختاری که ما امروز داریم یک جوان علاقه مند اگر ایده های خوبی هم داشته باشد، اگر دغدغه هم داشته باشد نمی تواند کاری انجام دهد.
منبع : روزنامه کیهان