سه شنبه, ۱۷ مهر, ۱۴۰۳ / 8 October, 2024
مجله ویستا

مسیری که ایران و مصر انتخاب کرده‌اند


مسیری که ایران و مصر انتخاب کرده‌اند
چندی است که روابط ایران و مصر در سایه اظهارنظرهای مقامات دو کشور به سطح پایینی رسیده و روابطی که انتظار می‌رفت خود را پس از سه دهه شکرآب بودن بهبود ببخشد، بار دیگر به محاق رفته است. ایران و مصر به‌عنوان دو قدرت بزرگ منطقه و جهان اسلا‌م، همواره از پتانسیل‌های بالا‌یی جهت تاثیرگذاری بر حوادث و رویدادهای رخ‌داده برخوردار بوده و هر کدام از طرفین نیز به سهم خود و بنا به برداشت خود در این راه گام برداشته‌اند اما در این میان ایران به‌عنوان یک کشور اسلا‌می و انقلا‌بی و با سیاست‌هایی کاملا‌ مشخص، پس از پ در این میان رفتار مصری‌ها در مورد حوادث رخ‌داده در منطقه، به‌عنوان یک کشور مسلمان و کشوری که باور بسیاری از مردم منطقه در خط‌مقدم مبارزه با اشغالگری قرار گرفته، پرسش‌هایی را به وجود آورده که اخیرا برخی از آنها از زبان مقامات ایرانی گفته شد که یکی از آنها رفتار این کشور در برابر محاصره غزه و در تنگنا قرارگرفتن مردم این باریکه است. ایران از مقامات حاکم مصر خواست مرز مشترک خود با فلسطین را بازگشایی کرده و راه را برای رسیدن کمک‌های انسانی و مواد غذایی و دارویی و همچنین سوخت به آن فراهم کند که این امر واکنش‌طرف مصری را در پی داشت. همین موضوع دستمایه‌ای شد تا برخی از رسانه‌های دولتی مصر به ایران حمله کرده و برخی از رسانه‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز آن را از دیدگاه خاص خود مورد بررسی قرار دهند.
یکی از این روزنامه‌ها روزنامه القدس‌العربی چاپ لندن بود که در شماره دوشنبه هفته گذشته خود و در سرمقاله‌اش به این موضوع پرداخت. مسائلی که نویسنده این سرمقاله به آن اشاره کرده بود، بر این تاکید داشت که ایران با در پیش گرفتن سیاستی مشخص که در راس آن مخالفت با اشغالگری رژیم صهیونیستی و حمایت از محور مقاومت بر علیه این رژیم و حضور آمریکایی‌ها در منطقه است، موفق شده نظر افکار عمومی منطقه را به‌دست آورده و از همین‌رو در بسیاری از رخدادهای منطقه‌ای تاثیرگذار باشد تا جایی‌که روند صلحی که مصری‌ها در کمپ‌دیوید سنگ‌بنای آن را گذاشتند امروز زیر سوال رفته و حتی قطعنامه‌های شورای امنیت و تشکیل کمیته‌های چهارجانبه و چندجانبه نیز نتوانسته آن را به سر منزل مقصود برساند و این مهم به دلیل عدم حضور ایران در این روند است، چون اساسا ایران آن را به نفع مردم منطقه و منافع بلندمدت خود نمی‌بیند. نویسنده در ادامه با یادآوری این نکته که مصری‌ها تا پیش از کمپ‌دیوید موقعیت بسیار بهتری در منطقه داشتند به سرزنش مقامات این کشور می‌پردازد که چگونه میلیاردها دلا‌ر سرمایه‌گذاری و هزاران کشته مصری را که برای تثبیت موقعیت این کشور تا پیش از این پیمان صرف شده بود بر باد فنا داده و امروز ایران توانسته جایگاه این کشور را به خود اختصاص دهد. ‌ از این دست برداشت‌ها و تحلیل‌ها هر روز در مطبوعات و رسانه‌های عربی منطقه و خارج از آن دیده می‌شود. اما نکته مهم آن است که ایران نه جایگاه مصر را اشغال کرده و نه قصد چنین کاری را دارد و اگر اشکالی است از طرف مصری است که با کنار گذاشتن ارزش‌های اسلا‌می و منافع منطقه‌ای خود و دیگر کشورهای اسلا‌می در مسیری اشتباه گام برداشته است، وگرنه ایران چه پیش از انقلا‌ب و چه پس از آن از جایگاه ابرقدرت منطقه‌ای برخوردار بود، با این تفاوت که پیش از انقلا‌ب ایران از طرف آمریکا حرف می‌زد و حافظ منافع قدرت‌های غربی - در برابر دنیای کمونیسم - در منطقه بود و امروز ایران از زبان مردم منطقه صحبت می‌کند و حافظ منافع خود و مردم منطقه است. این برداشت را می‌توان در تمام رفتارهای سیاسی جمهوری اسلا‌می ایران در طول ۳۰ سال گذشته دید. ‌
مصری‌ها با کنار گذاشتن جایگاه خود و دنباله‌روی از سیاست‌های آمریکا و برخی از کشورهای کوچک عربی و با در پیش گرفتن سیاستی علیه ایران، امروز نمی‌توانند از جانب قدرت در منطقه صحبت کنند. آنها هنگامی که ایران با حمایت از مقاومت اسلا‌می در لبنان راه را برای نخستین پیروزی <اعراب> بر رژیم صهیونیستی که افسانه‌ای شکست‌ناپذیر جلوه می‌کرد، خواستار نابودی اصل مقاومت بودند و روزگاری که ایران شعار آزادی قدس را سر داد، آنها از این شعار دست برداشتند و با پناه بردن به معادله نابهنجار صلح و قرار گرفتن در کنار آمریکا، اسرائیل را به رسمیت شناختند و عملا‌ از خواست افکار عمومی منطقه دست شستند. این مهم باعث شد تا مصری‌ها حتی نتوانند در فلسطین و میان دو جنبش بزرگ این سرزمین یعنی فتح و حماس آشتی برقرار کنند و با رجحان دادن یکی بر دیگری - فتح بر حماس- اعتماد فلسطینی‌ها را نیز از دست دادند، البته مصری‌ها در مسائل دیگر هم رفتارهای خلا‌ف را درپیش گرفتند که باعث تضاد در منافع مشترک منطقه‌ای شد. محاسبه اشتباه آنها در معادله قدرت در منطقه و پای فشردن بر عصبیت عربی، آنها را در کنار عراق و صدام‌حسین در جنگ هشت ساله این کشور علیه ایران قرار داد و با پایان گرفتن جنگ، درصدد ایجاد چالش‌های جدیدی در برابر ایران بودند که مهم‌ترین آن موضعگیری تند و بی‌ادبانه در مورد ادعای امارات متحده عربی در مساله جزایر سه‌گانه ایران در خلیج‌فارس بود، آنها در دوره وزارت‌خارجه‌ای عمرو موسی دبیرکل فعلی اتحادیه عرب، تا آنجا تند رفتند که مقامات این امیرنشین هفت‌‌پارچه از آن ترسیده و خواستار عدم دخالت قاهره در این موضوع شدند. آنها امروز در برابر عراق که دولت مردمی در آن بر سر کار است نیز همین رویه را در پیش گرفته و نمی‌خواهند واقعیت‌های منطقه را درک کنند. ‌
مصری‌ها امروز نیز به این سیاست خود ادامه می‌دهند. کشور فقیر مصر که از تامین نان شب مردم خود نیز عاجز است، با تکیه بر آمریکا و کمک‌های این کشور و برخی از کشورهای عرب ثروتمند، هنوز بر این باور است که دوره، دوره عبدالناصر است و ایران نیز ایران دوره محمدرضاشاه. آدرس اشتباهی که مقامات قاهره دارند و بر اساس آن پیش می‌روند، نه می‌تواند این کشور را به‌عنوان پیشین خود بازگرداند و نه می‌تواند گزندی به جایگاه ایران وارد کند. موقعیت منطقه‌ای مصر امروز تا آن اندازه نزول کرده که با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس و اردن، گروه تشکیل می‌دهند و سیاست تعیین می‌کنند، در حالی که روزگاری فرماندهی این کشورها را مصر برعهده داشت. اما ایران با وجود محاصره شدید و با انتخاب سیاستی مبتنی‌بر افکار عمومی منطقه، مسیر مشخص دیگری را انتخاب کرده است که اگر مصر بخواهد به آن برسد باید راه و روش خود در منطقه و در برابر ایران را تصحیح کند وگرنه مشخص است که ایران به‌عنوان یک قدرت برتر در منطقه از جایگاه متفاوتی صحبت کند و در برابر ماشین جنگی آمریکا نیز ترسی از خود به دل راه ندهد ولی مصری‌ها کمک‌های دلا‌ری آمریکا را به جای صرف کردن در امور زیربنایی خود، صرف خرید جنگ‌افزار از این کشور کنند. تفاوت در سطح رفتار و برداشت در میان سران تهران و قاهره، امروز کاملا‌ مشخص است. نویسنده القدس‌العربی می‌نویسد: <موشک‌های ایرانی‌ای که حزب‌الله لبنان به سمت فلسطین اشغالی شلیک کرد برای اعراب افتخار آفرید> اما آیا سیاست امروز مصری‌ها و همراهی آنها با آمریکا می‌تواند دست‌کم برای مردم این کشور دستاوردی داشته باشد؟
کریم جعفری
منبع : روزنامه اعتماد ملی