شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تکرار تاریخ لهستان در تهران


تکرار تاریخ لهستان در تهران
هیچ چیز شگفت آورتر از این نبود که روسیه جنگی بر گرجستان به راه اندازد و دنیا فکر کند، حادثه ای به بزرگی ۱۱ سپتامبر رخ نداده است. شاید منصفانه ترین داوری درباره روسیه را جورج کنان، کاردار سابق آمریکا در اتحاد شوروی روا داشته که نیم سده پیشتر گفته بود «روس ها همسایگان خود را یا تابع و مطیع می خواهند یا دشمن و معاند». اما مگر دیگران چنین نیستند.
کدامین رهبری را می شناسید که کشورش را در معرض تهدید بخواهد. چه آن‌که دوستی را در مناسبات بین المللی به یک معنا بیشتر نخوانده‌اند و آن «همسویی پایدار منافع» است و جز این هرچه هست، تعارض است و دیگر هیچ. از این روست که روشن‌ترین قضاوت درباره آمریکا را نیز باید از زبان رئیس جمهور سابق آن شنید که هرچند به آرمان گرایی شهره بود اما اشارات واقع بینانه و درخشانی دارد. گفته هایی از «وودرو ویلسون» منتشره در یکصد سال پیش از این در مجله آتلانتیک مانتلی را می خوانید: «آسایش و رفاه، ما را بر آن داشته که آرزو کنیم تمام افراد دنیا به اندازه خودمان خوشبخت و راحت باشند... ولی هربار پای منافع آمریکا به میان آمده، خود خواهی پیشه کرده‌ایم و هرگاه به سودمان بوده خویش را خویشاوندان جهان نشان داده‌ایم... اگرچه بشردوست هستیم، نفع ما باید حفظ شود و سایرین باید کناری بایستند و راه ما را نبندند». اینگونه است که آمریکا و روسیه هر دو بنای سیاست خارجی را بر مبنای منافع ملی نهاده اند و بازی کنونی که در مجاورت مرزهای ما آغاز شده است و یکبار سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه آن را «شبح سرگردان بازی بزرگ بر فراز قفقاز» نامیده بود، مسئله ای نیست که از رفع غرب گرایی گرجستان آغاز شود و به حل غرب ستیزی ایران خاتمه یابد. درس های تاریخ اما در این باره، بی پرده و شفاف است: در دل گرد و غباری که از نزاع ابر قدرت ها بر می‌خیزد، بازیگران کوچکتر محو می شوند. به همین سبب کشورهای قویتر باید به دنبال کسب برتری و کشورهای ضعیف تر پی توازن قوا بروند و در همهمه بی قانونی نظام بین الملل با حذر از ارتفاع بلند، حفظ جان کنند. از قضای فلک، شرایطی پدید آمده است که بازیگران ضعیف تر سودای برتری دارند و قاعده بازی را از یاد برده‌اند و صرف نظر از میزان قدرت ملل به تساوی دول چشم دوخته اند و گمان می کنند، می توان از اصل قدرت چشم پوشید و با اغماض از توزیع قوا به خیال و سودا رسید. از اشتباهاتی که سبب آغاز جنگ دوم جهانی شد، یکی هم از آن دولت چکسلواکی بود که با عقد قرارداد امنیتی با فرانسه خویش را در معرض آلمان قرار داد و بهانه به دست آدولف هیتلر سپرد تا ایده ژئوپولیتیکی «فضای حیاتی» را محقق کند و آنچه روزی در کنج زندان وایمار نوشته بود، در صحن عالم به اجرا درآورد. جدای از نقشی که چکسلواکی در تنفس آلمان ایفا کرد، کشور دیگری بود که مقدر بود نایره جنگ را روشن کند و آن کشور لهستان بود. این سرزمین نگون‌سر که تا کنون چهار بار به تجزیه گرفتار شده و آخر بار با موافقت نهانی اتحاد شوروی و آلمان نازی به تقسیم درآمد، سرانجام قربانی گناه ناکرده شد. لهستان همان جایگاهی را پیش جنگ جهانی دوم داشت که کره و آلمان و ویتنام پس از آن داشتند؛ همچون فنری که از دو سو فشرده باشند. اکنون اما تاریخ تکرار می شود؛ با این تفاوت که چکسلواکی جای خود را به گرجستان داده و ایران جانشین لهستان شده است. چکسلواک‌ها آن روز فکر نمی کردند که توشیح یک قرارداد امنیتی با فرانسوی ها حریق جنگ را برافروزد و کشورشان را از نقشه جهان پاک کند. درست همانگونه که لهستانی ها در این فکر نبودند که اندکی بعد، مهره روس ها و آلمان‌ها در صفحه شطرنج ژئوپولیتیک شوند. مورخان نوشته اند؛ هیتلر ضمن انضمام چکسلواکی به آلمان، به لهستان اطمینان می داد که سر تسخیر آن ندارد. به این ترتیب چکسلواکی تاوان بی اعتمادی مطلق به آلمان ها را پس داد و لهستان هزینه اعتماد مطلق به آنها را. افزایش فشارهای جهانی به روسیه در حالی است که بازی همچنان به سود روس ها جریان می یابد. نه تنها غربیان عکس العمل روس ها را پیش بینی نکرده بودند بلکه اینک در برابر آن واکنش نیز کاری از دست غرب برنمی آید. سنگینی ترازوی موازنه به نفع روس ها البته خوشامد ما نیست.
چه تهدیدی که از نزدیک مرزهای جغرافیایی برخیزد، بیشتر از تهدیدی که از فرسخ ها دورتر می آید ، به کلیت منافع ملی آسیب می رساند. اعلام آمادگی نخست وزیر روسیه بر ادامه همکاری با غرب در خصوص بحران هسته ای ایران در آستانه گزارش محمد البرادعی، به واقع پیام رمزوارانه روسیه به آمریکا و اتحادیه اروپا بود تا باب مذاکره و معامله گشوده بماند. از قضا نرمش روسیه مقابل غرب بیشتر محتمل است تا نمونه آلمان.
به دو دلیل: اول این‌که روسیه فدراتیو بر خلاف آلمان نازی مطامع توسعه طلبانه ندارد و دیمیتری مدودف در جمع کهنه سربازان ارتش سرخ گفته بود « روسیه توسعه طلب نیست بلکه تنها می خواهد غرب به کشور، مردم و ارزش های روسی احترام بگذارد». دوم آن‌که با یک حساب ساده سرانگشتی معلوم می شود که بودجه نظامی آمریکا ۱۰ بار بیشتر از روسیه است و نه تنها منازعه گرم به شیوه قرون ماضیه، مقبول نمی افتد که مسابقه سرد تسلیحاتی نیز قبایی است که احتمالاً بزرگتر از قامت روس ها دوخته شده است. در صورتی که غرب احترام به روسیه را ادا کند و به اعطای امتیازاتی تن دردهد، شک نکنید که روسیه نیز از سخت گیری در گرجستان و مذاکرات هسته ای ایران خواهد کاست. گرجستان خطایی را تکرار کرد که پیش از او چکسلواکی مرتکب شده بود. ایران اما نباید خطای لهستان را تکرار کند.
دیاکو حسینی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید