یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تکیه بر شانه های کارون


تکیه بر شانه های کارون
محمدعلی نجفی وقتی از انگیزه‌اش برای ساخت «زاگرس» صحبت می‌کند، شور و شوق خاصی دارد.
از اشتیاقی صحبت می‌کند که مدتی است سینما برای این کارگردان به همراه ندارد. نجفی این روزها و در حالی که پس از ۲ سال بالاخره فیلمش اکران عمومی شده به برنامه‌های دیگری فکر می‌کند. کارگردانی یک مجموعه اجتماعی به نام «بیگانه» و احتمالا تولید یک مجموعه مشترک با تلویزیون مراکش.
▪ بعد از «عشق طاهر» چه اتفاقی افتاد؟ چند سال طول کشید تا «زاگرس» را ساختید؟
ـ بعد از «عشق طاهر» همه نیرویم را روی «خداوند الموت» گذاشتم. ۵ سال زمان صرف کردم تا فیلمنامه نوشته شد، اما شرایط برای ساخت آن فراهم نبود.
▪ از نظر مالی شرایط مناسب نبود یا فضای اجتماعی و فرهنگی مانع می‌شد؟
ـ شرایط سینما اصلا خوب نیست. حرفه اصلی من معماری است، به اندازه کافی هم در این بخش فعال هستم. برای فیلمسازی باید انگیزه قوی داشته باشم، در این شرایط انگیزه زیادی برای کار در سینما ندارم.
▪ فکر می‌کنید جشنواره امسال با سال گذشته که شما داور بودید، تفاوت داشت؟
ـ هر دو دوره، جشنواره‌های خوبی نبودند. امسال موقع جشنواره در مراکش بودم، اما شنیدم که چه اتفاقی افتاده و فیلم‌ها در چه سطحی بودند. سال پیش هم چندان راضی نبودم.
▪ چطور به پروژه «زاگرس» رسیدید؟
ـ یکی از دوستانم که آن مقطع قائم‌مقام وزارت نیرو بود، از من دعوت کرد به دیدنش بروم. بازدیدی از سدها داشته باشم و اگر احساس کردم می‌شود فیلمی با این موضوع ساخت، بسازم. من وقتی سد کارون۳ را دیدم خیلی تحت‌تاثیر قرار گرفتم و احساس افتخار کردم.
▪ چیزی شبیه غرور ملی.
ـ بله، ۹۰ درصد این پروژه عظیم را متخصصان ایرانی ساخته بودند. احساس کردم من هم به سهم خودم باید کاری انجام بدهم. البته بعد که وارد کار شدم احساس کردم خیلی سخت است.
▪ در مرحله طرح نام افراد مختلفی دیده می‌شود اما فیلمنامه را شادمهر راستین نوشته،‌چطور به او رسیدید؟
ـ هشت ماه روی فیلمنامه کار کردم. آشنایی با آقای راستین که مهندس هم هست اتفاق خوبی بود. با او درباره فیلمنامه صحبت کردم و متوجه شدم می‌تواند مایه‌های داستانی که در ذهنم هست به طرحی که داشتیم پیوند بزند. فیلمنامه که کامل شد فیلمبرداری را شروع کردیم.
▪ کاملا به فیلمنامه وفادار بودید؟
ـ زمان فیلمبرداری روی هر سکانس با بازیگرها و فیلمنامه‌نویس صحبت می‌کردیم و سعی می‌کردیم با ذهنیت پیش برویم. پیشنهادها را می‌شنیدم و سعی می‌کردم با همکاری بازیگرها و عوامل به نتیجه خوبی برسیم.
▪ درباره نام‌هایی که در تیتراژ آمده صحبت می‌کنید؟ گویا هر کس در حد بضاعتش به نوشتن فیلمنامه کمک کرده اما شما طرح‌ها را نپسندیده‌اید.
ـ هر کس در حد بضاعتش نوشت. اما احساس می‌کردم چیزی که می‌خواهم نمی‌شود. از مرداد ۸۳ تا اسفند روی فیلمنامه کار کردیم. حساس بودم که فیلمنامه قابلیت و جذابیت تبدیل شدن به فیلم را داشته باشد.
▪ موضوعی که در «زاگرس» به آن اشاره می‌کنید برای جذب مخاطب نیاز به قصه‌های فرعی داشته به همین دلیل ماجراهای عاشقانه مهندس کیهانی و زندی را وارد قصه کردید؟
ـ بله، شخصیت‌ها در این قصه مهم هستند. گذشته‌شان، روابط‌شان و عقایدشان را در فیلم می‌بینیم.
اگر می‌خواستید فقط روی روند ساخت سد تمرکز کنید فیلم خیلی سفارشی از کار درمی‌آمد.
اول ترجیح می‌دهم درباره سفارشی بودن صحبت کنم. کدام فیلم سینمایی سفارشی نیست؟ گاهی نویسنده به تهیه‌کننده سفارش می‌دهد و گاهی تهیه‌کننده به نویسنده و کارگردان. فیلمسازی، هنر ـ صنعت است. وقتی پای صنعت به میان می‌آید، نمی‌شود از نقش سرمایه به‌راحتی گذشت، پس وجه اقتصادی اهمیت پیدا می‌کند. در شرایطی که سینمای ایران از نظر مالی در مضیقه است، چرا از امکانات سازمان‌ها و نهادهای دیگر برای تولید فیلم استفاده نکنیم. اگر این فیلم سفارشی است، چرا دو سال پشت خط اکران ماند و در چنین شرایطی روی پرده رفته؟
▪ فیلم، با بازدید آقای خاتمی از سد تمام می‌شود، این فصل‌ها را چه زمانی فیلمبرداری کردید؟
ـ قبل از شروع فیلمبرداری «زاگرس» آقای خاتمی برای مراسم افتتاح پروژه آمد و بازدیدی از منطقه داشت. من از فرصت استفاده کردم و این پلان‌ها را گرفتم تا در فیلم استفاده کنیم.
در نیمه اول، سد یکی از کاراکترهای اصلی فیلم است. اما در نیمه دوم شخصیت‌ها و روابط آنها پررنگ می‌شود و ماجرای سدسازی در حاشیه قرار می‌گیرد.
این شخصیت‌ها هستند که به فضا هویت و معنا می‌دهند. قصه با موضوع سدسازی شروع می‌شود اما آهسته آهسته به شخصیت‌ها و درون آنها نزدیک می‌شویم و قرار است بفهمیم چه آدم‌هایی این پروژه بزرگ را تمام کرده‌اند.
صولت (کیهان ملکی) آدم تنها و تلخی است. اجرای ملکی هم این شخصیت را تلخ‌تر کرده است، اما به دلیل این تلخی و عصبیت اشاره‌ای در فیلمنامه و فیلم نمی‌شود.
در حقیقت، صولت روی دیگر شخصیت کیهانی (رضا کیانیان) است. بخشی که علم و منطق در آن برجسته‌تر است. صولت آدمی اجتماعی نیست، درون‌گراست و تضاد شخصیت او با هنگامه (مریلا زارعی) باعث به وجود آمدن مشکلاتی شده. بین صولت و هنگامه پارادوکس است، پارادوکسی که ریشه در مختصات جامعه امروز دارد. جامعه‌ای که در مرحله گذار است و مظاهر مدرنیسم را می‌توان در آن دید اما ریشه‌های سنت هنوز هم در این جامعه به قوت خود باقی است.
▪ می‌شود گفت به نوعی فیلم به این تقابل می‌پردازد.
ـ سرتاسر فیلم درگیری سنت و مدرنیته را می‌بینید. هنگامه زنی مدرن و تحصیلکرده است، اما در مقطعی به‌خاطر لجبازی با صولت ازدواج کرده، این تضادی است که در جامعه ما اتفاق می‌افتد. جامعه‌ای که هنوز کاملاً با مدرنیته خو نگرفته است. زنی مثل او که دوران دانشجویی فعالیت سیاسی هم می‌کرده، عکس‌العملی دارد که یک زن سنتی دارد.
حتی در فضا هم روی این تقابل تاکید کرده‌اید پایگاه و سد در کنار طبیعت بکر و دست نخورده.
در یک محدوده جغرافیایی بدوی مثل ایذه، مدرن‌ترین تکنولوژی را می‌شود دید. آن هم ۱۲۰ متر زیر زمین. این تقابل و چالش برای خودم هم جذاب است.
▪ سکانسی بود که واقعاً مستند باشد. مثل انتهای فیلم و سکانس افتتاح سد.
ـ سکانسی که روستایی‌ها رضا کیانیان را دوره کرده و اعتراض می‌کنند ریشه در واقعیت دارد، اشاره به آدم‌هایی که کشته شدند یا از جان گذشتگی کردند تا این پروژه به فرجام برسد هم براساس تحقیقات بوده.
▪ فیلم، یک لایه اجتماعی هم دارد گویا تاکید داشته‌اید که «زاگرس» وجه اجتماعی هم داشته باشد؟
ـ اصلاً اگر این وجه اجتماعی نبود، ترغیب نمی‌شدم فیلم را بسازم.
▪ کیهانی سابقه جنگ دارد، این موضوع به شخصیت‌پردازی او چه کمکی می‌کند؟
ـ آدمی مثل کیهانی منطق مبارزه و ایستادن را از جبهه آموخته و آمده تا در یک آزمون دیگر، قدرت و صبرش را محک بزند. این آدم‌ها یک ویژگی مهم دارند وقتی کارها تمام می‌شود، دیگر خبری از آنها نیست و علاقه‌ای به نمایش دادن ندارند. این اتفاقی است که در مورد آدم‌هایی مثل شهید همت،شهید خرازی و... می‌افتاد. کیهانی هم یکی از همین آدم‌هاست در سکانس پایانی هم نشانی از او نمی‌بینیم.
فکر می‌کنم سعی کرده‌اید از قضاوت درباره آدم‌ها پرهیز کنید حتی بختیاری را هم منفی ندیده‌اید.
بختیاری کاراکتر مهمی در فیلم است.
سنت برای او و آدم‌هایی مثل او یک تابلو و یک شی زینتی است. گاهی ما به دلایل منافعمان سنگ سنت را به سینه می‌زنیم بختیاری از این جنس است. در نهایت هم از ایران می‌رود، حسی هم که نسبت به میراث و سرزمین اجدادی دارد بیشتر مادی است تا معنوی. من البته در فیلم قضاوت نمی‌کنم و ترجیح می‌دهم مخاطب درباره کاراکترها داوری کند.
▪ جنس موسیقی فیلم با فضای سخت و صنعتی آن تفاوت دارد و انسانی است.
ـ ما قرار است در این فضای صنعتی، آدم‌ها را ببینیم در این فضا به دنبال روابط انسانی هستیم. موسیقی به‌نظر من باید حس و حال به وجود می‌آورد، به همین دلیل روی آن زیاد کار کردم و به دنبال این بودم که به یک موسیقی برسم که همراه انسان‌ها در این مبارزه نفسگیر برای رسیدن به هدف باشد.
حتی برای هر کاراکتر یک موسیقی نوشتیم. موسیقی فیلم را دخترم که فوق‌لیسانس آهنگسازی دارد، ساخت. به‌دلیل زمان زیادی که باید روی موسیقی کار می‌شد و رسیدن به یک نگاه مشترک احساس کردم که او می‌تواند انتخاب خوبی باشد.
▪ نقش آقای میرکریمی به‌عنوان مشاور چقدر بود؟
ـ در شروع کار نقش آقای میرکریمی خیلی پررنگ بود. حمایت‌های او کمک کرد که انگیزه پیدا کنم. کمک‌های فکری زیادی هم به من و آقای شادمهر راستین داشت. او همراه من و آقای راستین از سد بازدید کرد و ایده‌های خوبی درباره کار داشت.
▪ ۲ سال طول کشید تا «زاگرس» اکران شود. قطعا یکی از دلایل این موضوع، تصویر آقای خاتمی در سکانس آخر بوده؟
ـ نمی‌توانم بگویم قطعا اما احتمالا یکی از دلایل تاخیر در اکران فیلم، همین بود.
▪ گویا در سفری که به مراکش داشتید، از مراکز سینمایی و تلویزیونی آنجا دیدن کردید؟
ـ سفر فوق‌العاده‌ای بود. ۳ فیلم من در مراکش اکران و استقبال خوبی از آنها شد. در کنار این برنامه، از امکانات و مراکز سینمایی و تلویزیونی مراکش بازدید کردیم.
به مراکش می‌گویند هالیوود آفریقا و فیلم‌های زیادی در آنجا فیلمبرداری شده. شاید یک مجموعه مشترک در مراکش بسازیم.
▪ در این مدت پیش نیامده بخواهید سینما را به نفع معماری کنار بگذارید؟
ـ چند بار تصمیم گرفته‌ام سینما را کنار بگذارم اما نمی‌شود. انتظاری که اطرافیان حتی دوستان همکار از من دارند، مانع می‌شود این حرفه را رها کنم. از طرفی گرفتاری‌ها و مشغله‌هایی که در این بخش دارم، به‌نوعی من را به سینما پیوند می‌زند.
البته مدتی است سعی کرده‌ام در خانه سینما و کانون کارگردان‌ها کمتر درگیر باشم. زمانی جوان بودم و فکر می‌کردم باید برای رسیدن به هدف تلاش کرد اما حالا دیگر انگیزه زیادی برای این کار باقی نمانده است.
محدثه واعظی پور
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید